eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
من کی ام انگشتر زیبای عصمت را نگینم آفتابی بر فراز دوش ختم المرسلینم گوهر نابی به دست رحمةٌ للعالمینم ریسمان محکمی در پنجه ی حبل المتینم بازوی مشکل گشای فاطمه در آستینم آسمان عصمتی در حلقه ی چشم زمینم از ولادت جای در آغوش پیغمبر گرفتم تا گشودم دیده ی خود را دل از حیدر گرفتم نقش گل پیوسته از گل بوسه ی مادر گرفتم روح ثارالله را با یک نگه در بر گرفتم آنچه را می خواستم از دامن کوثر گرفتم مصطفی می خواند بر گوش آیه ی فتح المبینم ماه و خورشید ولایت را به دامن کوکبم من با اسارت مظهر آزادگی در مکتبم من زیور دامان عصمت زینت امّ و ابم من آفتاب دامن زهرا در آغوش شبم من مثل مادر تا سحر در ذکر یارب یاربم من روح می گیرد دعا از نغمه های دلنشینم در سنین کودکی داغ رسول الله دیدم بعد چندی ناله ی مادر زپشت در شنیدم او به دنبال علی من نیز دنبالش دویدم ناله از دل، پنجه بر رخ، در غم بابا کشیدم جامه ی جان در عزای مجتبی از هم دریدم داغ روی داغ بنشستی به قلب نازنینم صبر کردم تا شبی تاریک و آرام از مدینه بار بستم از برای کربلا با سوز سینه آفتاب و ماه من با اختران بی قرینه امّ کلثوم و رباب و فاطمه، نجمه، سکینه بدرقه امّ البنین کردند و لیلای حزینه اشکشان می بود جاری در یسار و یمین ام نیم روزی داغ روی داغ دیدم صبر کردم بین دشمن از حسینم دل بریدم صبر کردم از هزاران زخم او گل بوسه چیدم صبر کردم جسم پاره پاره را در برکشیدم صبر کردم کوه غم بردم، هلال آسا خمیدم، صبر کردم صبر هم بی تاب شد از صبر ایّوب آفرینم از امیرالمؤمنین در کوفه استمداد کردم لب گشودم مثل زهرا و خدا را یاد کردم کوفه را از خطبه ی گرمم حسین آباد کردم خود اسیری رفتم و اسلام را آزاد کردم در هزاران موج غم قلب علی را شاد کردم احمد و زهرا و حیدر هر سه گفتند آفرینم خواب دشمن را به مرگ و ذلّتش تعبیر کردم با زبان حیدری کار دو صد شمشیر کردم دختر شیرم که در آن بیشه کار شیر کردم رأس ثارالله را وادار بر تکبیر کردم او فراز نیزه قرآن خواند و من تفسیر کردم گاه با نطق و بیانم گاه با خون جبینم بر تن بیدادگرها شعله می زد آه سردم کربلا و شام و کوفه گشت میدان نبردم غیر زیبایی ندیدم با همه اندوه و دردم روح پیروزی گرفت از هر دمم اسلام هر دم گر چه پای طشت زر از غم گریبان پاره کردم سوخت تار و پود خصم از خطبه های آتشینم بود جاری بر حسین از دیده ی گریان گلابم ریخت خاکستر عدو بر فرق در شام خرابم داغ هجده دسته گل می کرد همچون شمع آبم دختر قرآنم و بردند در بزم شرابم صوت قرآن، چوب دشمن، کرد یک لحظه کبابم بود در آن دم نگه بر اشگ زین العابدینم گر چه جسمم شد چهل منزل کبود از تازیانه ماند بر اندام مجروحم زکعب نی نشانه داغ روی داغ دیدم خون زچشمم شد روانه دفن کردم در دل ویرانه جسم نازدانه قاتلم داغ حسینم شد، نه بیداد زمانه قسمتم این شد که رأسش را به نوک نی به بینم غلامرضا سازگار