□○" تنهایی و مصاحبت "○□
□جاناتان سوییفت نویسنده معروف داستان " سفرهای گالیور "
در یکی از مقالات خود گفته است:
زندگی خود را به دو بخش تقسیم کنید:
تنهایی و مصاحبت؛
و بکوشید که تنهایی شما به درد مصاحبت
و مصاحبت شما به درد تنهایی تان بخورد.
□این پندی است که اگر آدمیان در گوش کنند
بیش از هزار گوشوار دُر و لعل بر زیب و فرّشان می افزاید:
وقتی در صحبت یاران نیستیم
چه خوشتر که خود را زیور کنیم و بیاراییم برای زمانی که به صحبت ایشان می رسیم
و چنانکه خداوند در وصف خود فرموده است:
" کل یوم هو فی شأن "
یعنی او هر روز در شأنی و تجلی تازه ای است،
ما نیز هر روز اطواری دلنواز و احوالی نو رسیده و با طراوت از خود نشان دهیم
و به صحبت یکدیگر درآییم
با شعری که چون شراب دوساله مستی بخش باشد
و به گفته افلاطون خاطرات هزار ساله ما را تازه کند
یا حکایتی شگرف و شنیدنی
که چشمها را به رخسار شاه پریان بگشاید
یا اطوار تازه ای از اسرار عشق و دوستی
که دلها را گرمی بخشد
یا پندی که چون آویز مروارید
گوشها را بیاراید و هوش ها را برباید
یا هدیه کوچکی که نهال دوستی را برویاند
و ریشه دشمنی را برکند
و بدین هدیه های زمینی و آسمانی
از ملالت ها بکاهیم
و بر شادی ها بیفزاییم
و از آن سوی دیگر مصاحبت ما نیز باید با نازنینانی باشد
که می توان به روی ایشان می گلگون نوشید
و از خوی ایشان فرشتگی آموخت
و به هوش باشیم که:
نخست موعظه پیر می فروش اینست
که از معاشر ناجنس احتراز کنید
و بایسته است که آدمی
اگر از دیو و دد ملول شده است
چراغ به دست در جستجوی انسانهایی باشد
که در مواجه با ایشان
چون ماه در مقابله با خورشید روشن شود
همین گونه مصاحبت های متعالی است
که آدمی را از افسردگی و ملالت بیرون می آورد
و از کلبه احزان در کنار یوسف می نشاند
و خاطره شیرینش می تواند
چون یاد خدا یونس را در شکم ماهی از تنهایی برهاند
و او را یار و مونس باشد.
○گر تو سنگ خاره و مرمر بُوی
○چون به صاحبدل رسی گوهر شوی
○یک زمانی صحبتی با اولیا
○بهتر از صد ساله طاعت بی ریا
#مولانا
○گر تو بر آنی که به جایی رسی
○رسته ز ظلمت به صفایی رسی
○پاکدلی را به مقابل گرای
○تا شودت زآیینه ظلمت زدای
○ماه چو با مهر مقابل شود
○وا رهد از ظلمت و کامل شود
#وحشی_بافقی
□○نوشته حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei