□بشر در ابتدای کار به فهم و تشخیص و فاعلیت و تقلاّ و هنرمندی خود خیلی متّکی و امیدوار است و لذا قرار و آرام ندارد و در ذهن و اندیشه و در ظاهر و عمل دائم در تکاپوست. میگویند هنگامی که خداوند گِل حضرت آدم علیه السّلام را سرشت و به دمیدن روح در آن پرداخت، هنوز روح تا کمر آدم بیشتر دمیده نشده بود و لذا از کمر به پائین بدنش هنوز گِل بود که آدم برخاست که راه بیفتد. انسان تا در خود توانایی و هنری میبیند، آرام نمیگیرد. تقلاّهای او هم اغلب جز خرابی ثمری ندارد. منتها تا همهی هنر و توانش را به کار نبندد و عملاً بر او مکشوف نشود که تقلاّهایش راه به جایی نمیبرد، آرام نمیگیرد و خود را به دست خدا نمیسپارد تا خدا امرش را اصلاح کند. به همین خاطر هم هست که انسان تا توانایی در خود سراغ دارد، باید در انجام طاعات و عبادات و اعمال صالح بکوشد. جزای این تلاش و کوشش این است که سرانجام متوجّه میشود که از علم و معرفت و طاعت و عبادت و تلاش و تقلاّی او کاری بر نمیآید. وقتی عبد از فاعلیت خود قطع امید کرد و مأیوس شد، از تقلاّ دست میکشد و تشخیص و تدبیر خود را رها میکند و به تقدیر و تدبیر الهی تن میدهد. اینجاست که هم از حجاب توجّه و امید داشتن به فهم و توان خویش نجات پیدا کرده و امکان مییابد فاعلیت حقّ متعال را ببیند و هم امرش اصلاح میشود.
□مرحوم حاج محمّداسماعیل دولابی□
□○کتاب مصباح الهدی
تألیف استاد مهدی طیّب○□
#کارسازنبودن_تقلاوفاعلیت_عبد_در_تزکیهوسلوک
@mohamad_hosein_tabatabaei