◾️اختلاط طینت - بخش اوّل◾️
▪️طینت ائمه و معصومین علیهم السّلام از علّیین صِرف است که نور صرف و خیر و طاعت محضند و طینت فراعنه از سجّین محض که ظلمت و شرّ محض و معصیت صرفند.
▪️و طینت مؤمنان و شیعه و طینت تابعان فراعنه حاصل از جنبه علّیین و جهت سجّين هر دو است.
▪️آنچه شرّ و معاصی که از مؤمن صادر شود از جنبه سجّین و آنچه طاعت کند از جهت علّیین است و همچنین آنچه اعمال نیک و اخلاق نیکو که از تبعه فراعنه آید از آن جزو و آنچه شرّ و فساد کنند از این جزو است.
▪️و چون قیامت و روز بازگشت شود جنبۀ سجّین مؤمنین را به تبعه کفار میدهد و جنبۀ علّیین آنان را به مؤمنان دهد، پس آنان چون متبوعان خود صِرف ظلمت و سجّین شوند و اینان نیز چون پیشوایان کرام خود صِرف نور و اشعه و آینه تمام نما شوند. و حضرت در این باب استشهاد به چند آیه فرمود و هی قوله تعالى:
▪️لِيَمِيزَ اللهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ (انفال - ۳۷)
▪️قَالَ مَعَاذَ اللهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ (يوسف - ۷۹)
▪️فَأُوْلئِکَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ (فرقان - ۷۰)
▪️و فرمود:
اَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا غَرَبَتْ اَیْنَ يَذْهَبُ شُعاعُها؟ (فیض کاشانی - کلمات مکنونه)
یعنی نور و شعاعش از او مفارقت نمیکند و با او است هرکجا هست.
▪️و اشکال در اخبار طینت از دو وجه است.
▪️یکی آنکه دلالت بر جبر دارد، چه لازمه علّيين طاعت و سجّين معصیت است،
▪️دوّم آنکه این تبدیل، ظلم است ولاتَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخرى (انعام، اسراء، فاطر، زمر) و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد
▪️و حقير بعون الله به بیانی که قریب به فهم هرکسی باشد اشاره به رفع هر دو اشکال میکنم . . .
ادامه دارد . . . .
◾️ #کاشف_الاسرار ، جلد دوّم
اثر: مولی نظرعلی طالقانی
به کوشش: استاد مهدی طیّب◾️
#کاشفالاسرار
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️اختلاط طینت - بخش اوّل◾️ ▪️طینت ائمه و معصومین علیهم السّلام از علّیین صِرف است که نور صرف و خیر
◾️اختلاط طینت - بخش دوّم◾️
#رفع_اشکال_اوّل
▪️بدان که آنچه در حیّز امکان است، از عقل اوّل تا به هیولی و از هیولی تا به عقل اوّل، لابد به قاعدۀ امکان اشرف و امکان اخسّ باید لباس وجود بپوشند، و هر چه در عالم استعداد و قوه و کون و فساد واقع است لابد او را غایتی و نهایتی است که غایت وی اشرف از وی است، پس هر یک را زمانی و عمری و اَجَلی ضرور است تا از قوه به فعل آید، پس وصول حیوان و نبات و صور طبیعیه به غایات و معاد خود، کمال و لذت ایشان است که رجوع میکنند به سوی ارباب انواع چون رجوع شعاع الى الشّمس.
▪️پس اشکال در مکلّفین است که جنّ و انس و ملائکه باشند، چه آنچه از ملائکه که در حیّز استعداد و صاحب نَفْساند مکلّفند و مجبور بر طاعت نیستند و الّا در چندین آیه مدح ایشان وارد نمیشد، چون:
▪️يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ (انبیاء - ۲۰)
▪️لَا يَعْصُونَ اللهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ (تحریم - ۶) و هكذا.
▪️پس اشکال منحصر به خلقت جن و انس است و رفع اشکال به این میشود که بدانی که روح از عالم پاک است و ارواح کلّاً از علّییناند که لَوْخُلِّیَ وَ طَبْعَهُ میل به مبدأ و طاعت دارند، و مراد از طینت، مزاج و طبیعت و بدن است که او مَقسم علّيين و سجّین است و طینت و مزاج سجّینی هر چند مدام میل به شرور و معاصی دارد ولكن مقتضی است نه علّت تامّه و روح بر وی قاهر است و مختار است، پس هرکه عاصی شد به فهم و اختیار عاصی شده.
▪️بلی فرق این است که طینت علّیین و روح وی هر دو طالب طاعتند و کش واکش ندارند به خلاف طینت سجّینی که اگر روح وی پی طاعت برود مدتها در کشاکش مزاج است تا او را رام کند و اگر پی مزاج برود بزودی وارد اسفل السافلین میشود. و اگر کسی نداند که روح قاهر است بر بدن یا آنکه روح از عالم پاک است، خود را ملامت کند که معنی روح را نفهمیده و معنی قُلِّ الرُّوحُ مِنْ اَمرِ رَبّی (اسراء - ۸۵) را ندانسته.
ادامه دارد . . . .
◾️ #کاشف_الاسرار ، جلد دوّم
اثر: مولی نظرعلی طالقانی
به کوشش: استاد مهدی طیّب◾️
#کاشفالاسرار
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️اختلاط طینت - بخش دوّم◾️ #رفع_اشکال_اوّل ▪️بدان که آنچه در حیّز امکان است، از عقل اوّل تا به هیو
◾️اختلاط طینت - بخش سوّم◾️
#رفع_اشکال_دوّم
✔️و رفع اشکال دوّم به این میشود که بدانی :
▪️اوّلاً که معنی ترکیب، جمع و مزج اشياء مختلفه است، پس لازمه او است ماده و استعداد و حرکت، پس آنجا که ماده و هیولی نیست ترکیب جمع و مزج نیست، پس در آنجا تضاد و کون و فساد و شر نیست، پس در عالم مثال و عالم عقل ترکیب صورت نبندد، پس ترکیب منحصر است به عالم مادی و هیولی که دنیا عبارت از او است، پس تضاد و کون و فساد نیز منحصر به همین عالم است. و چون ترکیب، اجتماع و اختلاط اشیاء مختلفه است پس لازمۀ او قسر است چه این اجتماع، خلاف طبع هر یکی است و چون قسر دائمی نمیشود پس لازمۀ هر ترکیب تحلیل و زوال و رجوع هر یک است به طبیعت خود.
▪️دوّم آنکه بسیاری از امزجه اقتضا دارد اخلاق نیکوی چند را و اخلاق ذمیمه چند را که تعبیر از آنها به اخلاق فطری کنند و چون از اقتضاء مزاج است پس نه نیک آن اختصاص به مؤمن دارد نه بد آن اختصاص به کافر، چنانچه میبینی که بلغمی مزاج با صبر و حلم، و سوداوی مزاج و صفراوی با حدّت و تندی است و همچنین سخاوت و لئامت و راستگوئی و هكذا. اگر چه تغییر و تبدیل هر یک ممکن است به اتفاق اهل عقل و شرع به حکم قاهریت نفس و قابلیت مزاج .
▪️سوّم آنکه آنچه از اخلاق و اعمال نیکو است از جهت علّیین است و آنچه بد است از جهت سجّین است، چه علّیین عالمی است که خیر و نور محض باشد، چون معصومین و ملائکه، و سجّین عالمی است که شرّ و ظلمت محض باشد، و بعد از مفارقت روح از بدن و انحلال مزاج، ظاهر است که آنچه از نیک و بد که مقتضای مزاج بود برطرف شود، بلی ملکات همراه روح خود خواهد بود که آنچه از ملکات نیک است او را در عالم تجسّم اعمال نوری است بلکه خود صِرف نور، و آنچه بد است در آن عالم صِرف ظلمت و عذاب است.
▪️چهارم آنکه اگر شرّ محض و ظلمت صِرفه و عذاب بی عذبی باشد جهنّم است و اگر نور محض و خیر صِرف و راحت بی زحمت و لذّت بی خلطی باشد بهشت است و چون چنین است و ذات و روح کافر هم صرف ظلمت و شرّ است پس ملکات نیکو او را عارضی باشد، چه تحقّق نور بر صفحه ظلمتِ صِرف به جز عروض متصوّر نشود، و همچنین اخلاق بد نسبت به مؤمن با آنکه در همین دنیا مُکرَه وی بود. پس در کافر چون عسل است بر حنظل و شبنم و آبی است بر برگ و درخت خشک و چون شمسی است که بر عالم ظلمانی عناصر و اشیاء سیاه تابد، و در مؤمن به عکس، پس بالاخره از مؤمن جدا شده به سجّین ملحق شود و از کافر جدا شده به علّیین ملحق شود، چه عَرَضی دوام ندارد و لابد زایل گردد، و به جز این نحو بهشت بهشت نخواهد بود و جهنّم جهنّم. پس ظاهر شد کلام حضرت که فرمود شمس هر کجا برود شعاعش با وی است.
▪️پنجم آنکه آنچه گفتیم منافات با عدل ندارد بلکه عین عدل است، زیرا که آنچه اعمال و اخلاق نیک که از کافر صادر گردد جزای او را در دنیا یا در برزخ یا در آخرت، به تخفیف عذاب، خدا به او خواهد داد، لهذا طبقات جهنّم پست و بلند دارد. گمانم آن است که بعضی از اخبار چنین دارد که خداوند ثواب تمام اعمال نیک کافر را در دنیا به او میرساند و تمام میکند. پس ثابت شد که این تبدیل واجب و لازم است و عین عدل است و لازمه دار آخرت و انحلال ترکیب است که عالم بسیطی است. و در این مطلب به همین قدر اکتفا نمودیم که کافی است، والحمد لله.
◾️ #کاشف_الاسرار ، جلد دوّم
اثر: مولی نظرعلی طالقانی
به کوشش: استاد مهدی طیّب◾️
#کاشفالاسرار
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️اختلاط طینت - بخش اوّل
▪️طینت ائمه و معصومین علیهمالسّلام از علّیین صِرف است که نور صرف و خیر و طاعت محضند و طینت فراعنه از سجّین محض که ظلمت و شرّ محض و معصیت صرفند.
▪️و طینت مؤمنان و شیعه و طینت تابعان فراعنه حاصل از جنبه علّیین و جهت سجّين هر دو است.
▪️آنچه شرّ و معاصی که از مؤمن صادر شود از جنبه سجّین و آنچه طاعت کند از جهت علّیین است و همچنین آنچه اعمال نیک و اخلاق نیکو که از تبعه فراعنه آید از آن جزو و آنچه شرّ و فساد کنند از این جزو است.
▪️و چون قیامت و روز بازگشت شود جنبۀ سجّین مؤمنین را به تبعه کفار میدهد و جنبۀ علّیین آنان را به مؤمنان دهد، پس آنان چون متبوعان خود صِرف ظلمت و سجّین شوند و اینان نیز چون پیشوایان کرام خود صِرف نور و اشعه و آینه تمام نما شوند. و حضرت در این باب استشهاد به چند آیه فرمود و هی قوله تعالى:
لِيَمِيزَ اللهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ (انفال - ۳۷)
قَالَ مَعَاذَ اللهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ (يوسف - ۷۹)
فَأُوْلئِکَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ (فرقان - ۷۰)
▪️و فرمود:
اَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا غَرَبَتْ اَیْنَ يَذْهَبُ شُعاعُها؟ (فیض کاشانی - کلمات مکنونه)
یعنی نور و شعاعش از او مفارقت نمیکند و با او است هرکجا هست.
و اشکال در اخبار طینت از دو وجه است.
▪️یکی آنکه دلالت بر جبر دارد، چه لازمه علّيين طاعت و سجّين معصیت است،
▪️دوّم آنکه این تبدیل، ظلم است ولاتَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخرى (انعام، اسراء، فاطر، زمر) و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد
▪️و حقير بعون الله به بیانی که قریب به فهم هرکسی باشد اشاره به رفع هر دو اشکال میکنم . . .
ادامه دارد . . . .
◾️کاشف الاسرار ، جلد دوّم
اثر: مولی نظرعلی طالقانی
به کوشش: استاد مهدی طیّب◾️
#کاشفالاسرار
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️اختلاط طینت - بخش اوّل ▪️طینت ائمه و معصومین علیهمالسّلام از علّیین صِرف است که نور صرف و خیر و
☑️ اختلاط طینت - بخش دوم
#رفع_اشکال_اوّل
▪️بدان که آنچه در حیّز امکان است، از عقل اوّل تا به هیولی و از هیولی تا به عقل اوّل، لابد به قاعدۀ امکان اشرف و امکان اخسّ باید لباس وجود بپوشند، و هر چه در عالم استعداد و قوه و کون و فساد واقع است لابد او را غایتی و نهایتی است که غایت وی اشرف از وی است، پس هر یک را زمانی و عمری و اَجَلی ضرور است تا از قوه به فعل آید، پس وصول حیوان و نبات و صور طبیعیه به غایات و معاد خود، کمال و لذت ایشان است که رجوع میکنند به سوی ارباب انواع چون رجوع شعاع الى الشّمس.
▪️پس اشکال در مکلّفین است که جنّ و انس و ملائکه باشند، چه آنچه از ملائکه که در حیّز استعداد و صاحب نَفْساند مکلّفند و مجبور بر طاعت نیستند و الّا در چندین آیه مدح ایشان وارد نمیشد، چون:
يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ (انبیاء - ۲۰)
لَا يَعْصُونَ اللهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ (تحریم - ۶) و هكذا.
▪️پس اشکال منحصر به خلقت جن و انس است و رفع اشکال به این میشود که بدانی که روح از عالم پاک است و ارواح کلّاً از علّییناند که لَوْخُلِّیَ وَ طَبْعَهُ میل به مبدأ و طاعت دارند، و مراد از طینت، مزاج و طبیعت و بدن است که او مَقسم علّيين و سجّین است و طینت و مزاج سجّینی هر چند مدام میل به شرور و معاصی دارد ولكن مقتضی است نه علّت تامّه و روح بر وی قاهر است و مختار است، پس هرکه عاصی شد به فهم و اختیار عاصی شده.
▪️بلی فرق این است که طینت علّیین و روح وی هر دو طالب طاعتند و کش واکش ندارند به خلاف طینت سجّینی که اگر روح وی پی طاعت برود مدتها در کشاکش مزاج است تا او را رام کند و اگر پی مزاج برود بزودی وارد اسفل السافلین میشود. و اگر کسی نداند که روح قاهر است بر بدن یا آنکه روح از عالم پاک است، خود را ملامت کند که معنی روح را نفهمیده و معنی قُلِّ الرُّوحُ مِنْ اَمرِ رَبّی (اسراء - ۸۵) را ندانسته.
ادامه دارد . . . .
◾️ کاشف الاسرار ، جلد دوم
اثر: مولی نظرعلی طالقانی
به کوشش: استاد مهدی طیّب◾️
#کاشفالاسرار
@mohamad_hosein_tabatabaei