■..در ديوان راقم آمده است :
●از سود و زيان گذر كه بايد گذرى
●از هر دو جهان گذر كه بايد گذرى
●خود را چه كنى كه رهزن تست خوديت
●از رهزن جان گذر كه بايد گذرى
■●و چون آخر الامر فرد بسوى او برگشتن است ازهم اكنون بموت اختيارى فرد و مجرد شو كه تا از تعلق بعلائق و حبائل جسمانى رهايى نيابى ، بسر منزل مقصود نميرسى به هوش باش كه اين دار دار مقام نيست بلكه نشأه كسب و كار است ، الدنيا مزرعة الاخرة
■●و اين روزها و ماهها براى ما فراسخ و مراحل است و همه مسافريم كه يك آن قرار نداريم و بسير سريع در راهيم و بازگشت همه بسوى خداى متعال است ،انا لله و انا اليه راجعون.
■●نصوص الحکم بر فصوص الحکم
علامه حسن زاده ی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□
□●هفتاد عقبه بین دنیا و آخرت است که مربوط به صفات خوب و بد است.
□●هفتاد صفت خوب وجود دارد که اصحاب کربلای انسانند و در راه، شهید میشوند.
□●در مسیر راهی که طی میکنی و پیش میروی، باید مثل اصحاب امام حسین علیه السّلام که تک تک به میدان رفتند و شهید شدند، آن صفات را معتدل و یک یک مصرف کنی تا به مقصد برسی.
□●هر یک از صفات خوب سرانجام در خلق پیاده میشود. کسی که از اسم غفّار بهره ببرد، نه به کسی بدهکار است و نه از کسی طلبکار؛ هم او بخشید و هم او را بخشیدند. سایر اسماء، مثل ستّار هم همینطور.
□●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●نکاتی از بزرگان سیر و سلوک در آداب چهلّه نشینی - بخش اوّل●■ ■۱- در این چهل روز هر روز صبح، دعای
■●نکاتی از بزرگان سیر و سلوک در آداب چهلهنشینی - بخش دوّم●■
■۱۶- احتیاط کردن در لقمه؛ یعنی انسان هر چیز که پیش آمد، نخورد. چیزهایی که به حلال بودن آنها یقین دارد؛ چه به اعتبار خود شیء خوراکی و چه به اعتبار منبع درآمدی که به تهیّه آن مواد غذایی یا شیء خوراکی منجر شده است، از هر دو منظر حلال باشد.
■در این ایّام بیشتر دقّت کند؛ هرکس هرچه داد، نگیرد و نخورد و تا به حلال بودن آن یقین پیدا نکرده است، حتّی المقدور استفاده نکند. البتّه اینها که گفتیم، برای اوایل راه است. در بحث رزق مفصّل گفتهایم که هنگامی که فرد در سلوک به مرتبهای از رشد رسید، خدا ولایت او را در دست میگیرد. وقتی به آنجا رسید، خدا اجازه نمیدهد کسی چیزی را که مشکل دارد، به او تعارف کند؛ که او استفاده کند. شخص در آن مرحله، در حریم امن الهی قرار می گیرد؛ خدا حریمی ایجاد میکند و او را محفوظ میدارد؛ در معرض آن چیزها قرار نمیدهد و نمیگذارد آن چیزها به سمت او بیاید؛ ولی در اوایل یا اواسط راه که هنوز این ویژگی در فرد ایجاد نشده است، باید مراقبت کند و در خوردن هر چه به او تعارف کردند و یا هر چیز خوشمزهای که جلوی او گذاشتند و میتواند آن را بردارد و بخورد، احتیاط کند؛ تا با اطمینان بیشتری، لقمه حلال خورده باشد. آثار لقمه حلال را هم گفتهام و به روایت آن هم اشاره کردهام که:
■منْ اَکَلَ الْحَلالَ اَرْبَعِینَ یَوْماً نَوَّرَاللهُ قَلْبَهُ■
■اگر کسی چهل روز لقمه حلال بخورد، خدا به او نورانیت قلب عنایت میکند.
■۱۷- خوراکی هایی را هم که مال افراد بخیل، پست، بی بندوبار و غیرمتدیّن است، نخورد و در این چهل روز سعی کند سر سفره اینگونه افراد ننشیند و غذای اینگونه افراد را نخورد.
■۱۸- سعی کند از هر پولی یا در هر منزلی، چیزی نخورد. خیلی احتیاط کند حتماً پول او حلال باشد و مطمئن باشد که اهل منزلی که می خواهد مهمانشان شود، هم در حلال بودن کسبشان، هم در پرداخت وجوهات شرعیّهشان و هم در پاکی و طهارت آنچه که میخواهند با آن غذا بپزند، مقیّد هستند. این دقّتها را داشته باشد. تا جایی که میتواند، از هر فروشنده مواد غذایی تهیّه نکند. حتّیالمقدور غذای بیرون، مثل فست فودها، رستورانها، چلوکبابیها و امثال اینها را نخورد و تا جایی که میتواند، خودش غذای مطمئنّی را تهیّه و آماده کند.
■۱۹- در ایّام چهلّه نشینی توصیه شده است انسان، حلیم و زیتون بخورد. در این ایّام خوردن اینها برای حالات فرد مفید است.
■۲۰- نکته دیگر اینکه کمتر با دیگران هم صحبت شود؛ کمتر مشغول دیگران شود و با آنها نشست و برخاست کند؛ تا جایی که میتواند، به حداقّل ضرورت اکتفا کند و بیش از آن، برای نشستن و حرف زدن با دیگران و نشست و برخاست با آنها وقت نگذارد.
■۲۱- در طول این چهل روز موسیقی گوش ندهد؛ حتّی مارش، سرود یا موسیقی که اوّل اخبار رسانه ها پخش میشود. یعنی به طور کامل از موسیقی مصون بماند. علّت آن را هم گفتهام و به روایت آن اشاره کردهام، که اگر چهل روز در خانهای موسیقی نواخته شود، غیرت و حیا از آن خانه رخت میبندد.
■۲۲- چشم خود را از افتادن به غیرِ آنچه نظر بر آن واجب یا مستحب است، باز دارد و آن را کنترل کند؛ یعنی فقط به چیزهایی که دیدن آنها واجب یا مستحب است و ثواب دارد، نگاه کند. حتّی به نگاه به مباحات نپردازد؛ چه برسد به مکروهات و محرّمات.
■۲۳- زبان خود را کنترل کند و آن را از گفتن، جز چیزهایی که گفتن آنها بر او واجب یا مستحب است، باز بدارد. حرفهایی را هم که مباح است، نگوید؛ چه برسد به حرفهای مکروه یا خدای نکرده حرام.
■۲۴- حتّیالمقدور سعی کند جایی باشد که اگر میخواهد مشغول عبادت، تفکّر یا ذکری شود، سروصدای دیگران نیاید. چه سروصدای خود افراد و چه صدای رادیو، تلویزیون و امثال اینها؛ چون همهی این صداها ذهن ما را به فکر کردن به آن اشخاص و یا محتوای آن صحبتها مشغول میسازند و تمرکزِ فکر و فراغتِ خاطر لازم برای اشتغال به ذکر خدا را از انسان سلب میکنند.
■اینها نکاتی بود که بزرگان سیر و سلوک در آداب چهلّهنشینی، به استناد روایات، توصیه کردهاند؛ که انسان به توفیق الهی و با امداد اهل بیت معصومین علیهم السّلام لااقّل به مقداری که در این چهلّه مقدور و میسور است و در حدّی که در توان او باشد، عمل کند. انشاءالله
#یاعلی
■●استاد مهدی طیّب۹۲/۰۶/۱۴●■
#مراقبات_ماه_ذیالقعده
#چهله_کلیمیه_موسویه
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیه 243 ، سوره بقره
قسمت سوم1⃣
● رد گفتار اين مفسر
و اين گفتار بطورى كه ملاحظه مى كنيد زمانى قابل قبول است كه اولا يا بطور كلى معجزات و خوارق عادات را منكر شويم ، و يا بعضى از انحاى آن را (چون مرده را زنده كردن ) و ما در بحث پيرامون معجره آن را اثبات نموديم ،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 425
علاوه بر اينكه خود قرآن ظهور در اين دارد كه مرده زنده كردن و امثال آن را اثبات كرده است ، و به فرض اينكه ما نتوانيم معجره را از راه عقل اثبات كنيم ، هيچ مسلمانى نمى تواند ظهور قرآن را در اثبات آن ، انكار نمايد.
و ثانيا صاحب اين نظريه مى خواهد اين ادعاى خود را كه قرآن دلالت دارد بر اينكه بيش از يك زندگى در دنيا ممكن نيست اثبات كند، همچنان كه در مقام اثبات هم برآمده ، و به آيات ((لا يذوقون فيها الموت الا الموته الاولى )) و ((احييتنا اثنتين )) استدلال كرده است .
ولى هرگز نمى تواند اثبات كند، بلكه تمامى آياتى كه دلالت بر احياى مردگان دارد، مانند آيات مربوط به داستانهاى ابراهيم و موسى و عيسى و عزير كه دلالتش به نحوى است كه قابل انكار نيست ، در رد دعوى او كافى است ، علاوه بر اينكه حيات دنيا اگر در وسطش مرگى اتفاق بيفتد دو حيات نمى شود، همچنان كه اين معنا با كمال خوبى از داستان عزير كه پس از زنده شدن مدتها از مرگ خود بى خبر بود استفاده مى شود،
چون خود عزير و امثال او معتقد بودند يك بار به دنيا آمدند و يكبار هم مى روند، و اما آن دو آيه اى كه به آنها استدلال كرده بود، هيچ دلالتى بر مدعايش ندارد و تنها بر نوعى از حيات دلالت مى كند، مى خواهد بفرمايد زندگى اهل بهشت يك نوع زندگى اى است كه مرگ در پى ندارد و با نوع زندگى دنيا فرق دارد.
و ثالثا اينكه گفت : اگر اين آيه مربوط به سرگذشت قوم معينى بود، بايد نام آن قوم را مى برد، و پيامبر آن قوم را معين مى كرد، درست نيست ، براى اينكه وجوه بلاغت همه جا يك جور نيست ، جائى هست كه بلاغت اقتضا مى كند كلام طولانى شود، و جزئيات واقعه ذكرشود،و جائى ديگر اقتضاى كوتاه گوئى و حذف جزئيات را دارد. و نظائر اين آيه در قرآن هست ، مانند آيه شريفه : ((قتل اصحاب الاخدود، النار ذات الوقود اذ هم عليها قعود و هم على ما يفعلون بالمؤ منين شهود)) و آيه شريفه : ((و ممن خلقنا امة يهدون بالحق و به يعدلون )) آنان را كه ملاحظه مى كنيد نام اين دو قوم را نبرده است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 426
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●□
□●اگر [به بلایی] مبتلا هستیم باید بدانیم استغفار برای همه بلیات [نافع] است، اما بهشرطی که استغفار صادقانه باشد، قلبی باشد، نه اینکه فقط کلمه «استغفرالله» باشد. اگر [استغفار کننده] صادق باشد باید نگاه کند که کجای کار او خلل دارد.
□●استغفارِ صادق با استغفارِ غیرصادق الی ماشاالله [تفاوت دارد]. [این] روایت، مُسلَّم است که استغفار، تمام بلیّات را رفع میکند، ولو [به این نحو] که در خواب به من بفرمایند تا یک سال باید صبر کنی، این [بلا]، اَمَد (پایان) دارد.
□●ملاحظه فرمودید! بالاخره چیزی که هست در اینجا کذب خریدار ندارد، استغفار هر بلایی را [دفع میکند]، مگر [آنکه] استغفار کاذب باشد.
□● درس خارج فقه، کتاب حج، جلسه ۴۵٠●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بحث روایتی سوره نصر□ #تفسیرالمیزان □ديدار #ابوسفيان با پيامبر(صلی الله علیه و آله) و اسلام آوردن
□بحث روایتی سوره نصر□
#تفسیرالمیزان
□من او را از #صدايش شناختم و صدا زدم اى #اباحنظله - ابوسفيان - تا صدايم را شنيد شناخت، و گفت: ابوالفضل تويى؟ گفتم آرى، گفت: لبيك پدر و مادرم فداى تو باد، چه خبر آورده اى؟ گفتم: اينك #رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است با لشكرى آمده كه شما را تاب #مقاومت آن نيست، #ده_هزار نفر از مسلمين است. پرسيد: پس مى گويى چه كنم؟
گفتم: با من #سوار شو تا نزد آن جناب برويم تا از حضرتش برايت #امان بخواهم، به خدا قسم اگر آن جناب بر تو دست يابد #گردنت را مى زند، ابوسفيان با من سوار شد، با #شتاب استر را به طرف رسول خدا (صلی الله علیه وآله) راندم، از هر اجاق و #آتشى رد مى شديم مى گفتند: اين #عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و سوار بر #استر آن جناب است، تا به آتش #عمر_بن_خطاب رسيديم، صدا زد: اى اباسفيان #حمد خداى را كه وقتى به تو دست يافتيم كه #هيچ عهد و #پيمانى در بين نداريم، آنگاه به #عجله به طرف رسول خدا (صلی الله علیه وآله) دويد، من نيز استر را به شتاب رساندم، به طورى كه عمر و استر من #جلو درب #قبه راه را به يكديگر بستند، و بالاخره عمر #زودتر داخل شد، آنطور كه يك سواره #كندرو، از پياده كندرو #جلو مى زند.(۳)
@mohamad_hosein_tabatabaei