eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●آیت‌الله بهجت قدس سره●■ ■ #پرسش: پیاده‌ رفتن با مشکلات و زحمات مورد رضایت ائمه علیهم‌السلام هست؟ ■ #پاسخ: چنانچه قابل ‌تحمل شخص باشد، بلی؛ «اَفْضَلُ الاَعْمَالِ اَحْمَزُهَا؛ برترین اعمال، دشوارترین آن‌هاست». ■●رحمت‌واسعه، ص٣٣١●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#علم_حقیقت_ذات_اضافه ■وقتی انسان نسبت به چیزی علم پیدا می کند، معلوم نزد او حاضر می شود یا انسان اس
■همیشه چیزی هست، معلومی هست و بعد ما به آن علم پیدا می کنیم اما آیا علم خدا هم این گونه است؟ یعنی در ابتدا چیزها هستند و بعد او علم پیدا می کند؟ یا اینکه همه چیزها براساس علم او پیدا می شوند؟ ■فخر رازی، حقیقت علم را «اضافه» می داند اما ابن سینا علم را «حقیقت ذات اضافه» می داند که بین این دو فرق بسیاری است. ☑️در ادامه بخوانید:  اقلیم جاودانگی کجاست؟ ماهیت علم چیست و آیا علم، اضافه است یا حقیقتی است که «ذات اضافه» است. اتحاد علم و عالم و معلوم چیست. آیا روح و جسم ترکیبی هستند که انضمام به یکدیگرند یا متحدند؟(۲) غلامحسین ابراهیمی دینانی @mohamad_hosein_tabatabaei
■● ●■ ■یکی از مصادیق اصلی ناموس الهی، اسرار و رموز منطوی در موجودات نظام عالم است که بدان طریق هر موجودی به حق خالق خود ارتباط می یابد و آنچه موجودات را در چهارچوب حدود وجودی خود در صراط مستقیم این سیر استکمالیِ از نقص به کمال قرار می دهد حقیقت دین است. ■این دین است که سیر صعودی موجودات برای رسیدن به مطلوب خودشان را مطابق با سیر نزولی حق به جانب خلق قرار داده و راهی بدون هیچ کجی و انحرافی را در سیر من الخلق الی الحق پیش روی کلمات نظام هستی می گشاید. و آنچه عصمت موجودات را برای فرمانبرداری از مقتضای احکامِ حدود وجودیشان تضمین می کند تعبیه شدن حقیقت دین در متن چینش تکوینی آن هاست و به برکت وجود دین است که تمامی جمادات و نباتات و حیوانات در ایفای وظائف وجودی خود در نظام عالم معصومند و هیچ خطا و اشتباهی نمی کنند و چون چنینند بهشت و جهنم و محاسبه و عذاب و عقاب برای آنها مطرح نمی شود ■و بخاطر همین است که در روایت فرمود: هر که را در دل داشته باشد در آتش جهنم نمی سوزد و یا فرمود: اگر همه ی مردم را در دل داشتند ما اصلاً جهنم را خلق نمی کردیم. ■زیرا حبّ جناب امیرالمؤمنین است و بواسطه ی با این ناموس و دست یابی به ملکه ی عصمت، دیگر وجود اتش جهنم و سوخته شدن در آن بی معنی خواهد بود. ■اما در عین حال باید توجه داشت که نیز خود ناموس نظام آفرینش است چرا که جهنم نیز مانند بهشت مسیری برای آدمی است و آنچه به عنوان عذاب و عقاب و آتش و درکات آن از ناحیه حق سبحانه و تعالی مجعول است فقط برای پاک کردن و ارتقاء دادن نفس انسان از تعلقات نشئه طبیعت و انس وی با عوالم ملکوتی است که در هنگام تلقین میّت همین حقیقت را در قالب این گفتار به او القاء می نماییم که : «ان الموت حق و القبر حق و سؤال منکر و نکیر فی القبر حق و البعث حق و النشور حق و الحساب حق و الکتاب حق و المیزان حق و الصراط حق و الجنة حق و النار حق و انّ الوقوف بین یدی الله حق». ■●شرح رساله رابطه علم و دین استادصمدی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●حُسَینُ مِنِّی وَ اَنَا مِن حُسَین، یعنی چه؟●■ ■●این  ‌شریف از ‌پیامبر ‌اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل ‌شده ‌است که ‌فرمودند: ‌حُسَیْنٌ مِنِّی وَ اَنَا مِنْ حُسَیْنٌ؛ حسین ‌از ‌من ‌است ‌و ‌من ‌از ‌حسینم.   ■●معنای‌ که ‌از ‌این‌ عبارت ‌به ‌ذهن‌ می‌آید‌ این‌ است ‌که ‌ریشه‌ی وجودی حسین علیه السّلام، پیغمبر ‌اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است. ‌حسین علیه السّلام نوه ‌پیامبر است و در ‌دامان ‌دختر ‌پیامبر تربیت‌ شد، ‌رشد‌ کرد ‌و ‌پرورش‌ یافت. ‌در ‌آغوش‌ رسول ‌الله پناه‌ داشت‌ و‌ دست پرورده‌ی پیامبر‌ و ‌دختر ‌پیامبر علیهما السّلام است.‌ این‌معنای‌ ظاهری‌ حُسَینٌ مِنِّی است. ■●امّا اَنَا مِن حُسَین،‌ اینكه‌ من ‌از ‌حسینم،‌ معنای ‌ظاهریش‌ می‌تواند ‌این‌ باشد‌ که‌ بقای ‌من‌ و‌ مكتب ‌من، ‌بقای ‌من ‌به ‌عنوان شخصیت‌ حقوقی‌ام،‌ در‌ جایگاه‌ رسول‌ خدا با‌ یك‌ رسالت‌ عظیم ‌و‌ پیام ‌بزرگی‌ که پیام ‌جاودانه تاریخ ‌و ‌ختم کننده‌ی ‌همه ‌ادیان‌ الهی ‌است،‌ وابسته‌ به ‌اباعبدالله الحسین علیه السّلام است.‌ این‌ خون ‌حسین علیه السّلام بود‌ که‌ بقای‌ اسلام‌ را‌ تضمین ‌کرد؛‌ والّا اگر‌ واقعه‌ی ‌عاشورا‌ و ‌این‌ جانبازی‌ عاشقانه ‌اباعبدالله الحسین علیه السّلام نبود،‌ امروز ‌خبری‌ از ‌اسلام ‌باقی‌ نبود.‌ اینكه ‌اسلام ‌تا‌ قیام‌ قیامت ‌در ‌عالم ‌باقی ‌خواهد‌ ماند،‌ مرهون‌ اباعبدالله ‌الحسین علیه السّلام است.‌ ■●پس اگر ‌امروز ‌ما ‌اسمی ‌از ‌پیامبر ‌اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌شنویم، ‌با ‌شخصیت ‌حضرت ‌و ‌با ‌آموزه‌ها ‌و ‌تعالیم‌ حضرت‌ آشنا ‌می‌شویم، ‌به ‌برکت ‌اباعبدالله ‌الحسین علیه السّلام است. ■●یک را ‌هم‌ می‌شود‌ این‌طور ‌بیان ‌کرد؛ ‌شما ‌تخم‌ گیاهی ‌را ‌مثل‌ یك‌ دانه‌‌ی گردو ‌در‌ خاك‌ می‌کارید. ‌این ‌دانه‌ گردو ‌به ‌یك‌ نهال ‌تبدیل ‌می‌شود ‌و ‌نهال ‌رشد ‌می‌کند ‌و به ‌درخت‌ سترگ‌ و ‌تنومندی ‌تبدیل ‌می‌شود، ‌نهایتاً ‌غایت ‌سیر ‌این ‌درخت ‌گردو ‌چیست؟ ‌این ‌است ‌که‌ گردویی‌ بدهد. ‌آن ‌گردویی ‌که ‌بر ‌تن ‌این ‌درخت‌ روییده ‌است،‌ ریشه‌ و ‌اصلش‌ کجاست؟ ‌در ‌آن‌ گردویی ‌است ‌که‌ در‌ خاک کاشتیم.‌ ■●امّا ‌از‌ آن‌ طرف‌ می‌شود ‌گفت‌ اصلاً این‌ گردویی‌ که‌ به‌صورت‌ بذر ‌و ‌تخم‌ در ‌خاک کاشتیم‌ تا‌ این‌ درخت‌ بروید،‌ به‌ خاطر ‌آن‌ گردوهایی‌ بود‌ که ‌قرار ‌است ‌این‌ درخت ‌ثمر ‌دهد،‌ والّا اگر ‌آن ‌ثمره‌ای‌ که ‌این‌ درخت‌ می‌دهد ‌نبود، ‌اصلاً ما ‌به ‌فكر ‌کاشتن، ‌نگهداری،‌ آبیاری‌ و ‌پرورش‌ آن‌ نهال ‌نبودیم ‌تا ‌به ‌اینجا ‌برسد. ‌پس‌ تمام ‌این‌ زحماتی ‌که ‌متحمّل‌ شدیم ‌برای‌ آن میوه ‌است.‌ ■●لذا ‌اگر ‌بگوییم ‌آن‌ _کمال‌ در‌ همه‌ی ‌هستی،‌ وجود ‌خاتم الانبیاء ‌پیامبر‌ اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است‌ و ‌میوه ‌این‌ درخت،‌ میوه ‌شیرین ‌و ‌زیبای ‌حضرت ‌اباعبدالله الحسین علیه السّلام است،‌ می‌شود گفت ‌حضرت ‌اباعبدالله در ‌واقع ‌میوه‌ی ‌وجود ‌رسول ‌اکرم است؛ پس حُسَینُ مِنِّی. امّا‌ همه‌ی ‌این‌ تخم‌ کاشتن‌ و‌... ‌برای‌چیست؟‌ برای ‌رسیدن ‌به‌ آن‌ میوه؛‌ پس اَنَا مِنْ حُسَین. شاید‌ بشود‌ از‌ این‌ تعبیر ‌برای‌ درک معنای‌ این ‌حدیث ‌استفاده‌ کرد.‌ ■●استاد مهدی طیّب ۸۲/۱۲/۲۱●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■●جابرابن عبدالله انصاری با دوست خود عطیه در همان روز (۲۰ صفر سال۶۱) برای زیارت به رفتند. جابر در فرات غسل کرد، جامۀ احرام پوشید (مثل کسی که به حج می رود)، خود را با سعد معطر کرد و پابرهنه آهسته آهسته به سمت قبر مطهر حرکت نمود. وقتی به قبر نزدیک شد، دیگر اشک دیدگانش مجال دیدن به او نداد، لذا از عطیه خواست تا دستانش را روی قبر حضرت بگذارد. اول از هوش رفت و وقتی عطیه او را به هوش آورد او سه بار گفت: «یا حسین». پاسخی نشنید و گفت: «حبیب لا یجیب حبیبه» .بعد به خود گفت: «آخر چطور جواب بدهد؟! در حالی که میان سر و بدن او جدایی افتاده است.» بعد حضرت را با الفاظی زیارت کرد و به حضرت و باقی شهدا سلام داد. ■●در آخر به عطیه گفت: « به خدا سوگند ما هم در مرتبت و منزل این شهدا شریک هستیم.» عطیه باتعجب پرسید آخر چطور؟! او پاسخ داد: « من از حبیبم رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: من احب قوما حشر معهم و من احبّ فعل قوم اشرک فی عملهم» (هر کس افرادی را دوست بدارد، همراه آنها محشور خواهد شد، و هر کس کار و عمل عده ای را دوست بدارد، در آن کار با آنها شریک خواهد بود.» و نیت من و دوستانم هم بر همان نیتی است که حسین علیه السلام و یارانش نیت داشتند و لذا ما هم شریکیم.» ■●در این اثنا بود که قافلۀ اسرا رسیدند. علیه السلام به جابر گفت حال که کرده اید کنار بروید تا این بانوان زیارت کنند. آن خانم های داغ دیده دیگر نمی توانستند صبر کنند تا شترها زانو بزنند و سپس آنها پیاده شوند، بلکه خود را از بالای شترها به زمین انداختند، هر کدام قبری را در آغوش گرفتند و مشغول شیون و ماتم شدند..قافله سه روز در کربلا ماند. ■●امام سجاد علیه السلام دیدند اگر یک روز بیشتر در کربلا بمانند کسی از آن جمع زنده نخواهد ماند، لذا امر به حرکت به سوی کردند. اما از امام سجاد علیه السلام اجازه گرفتند و یک سال تمام در کربلا نزد قبور مطهر ماندند. ایشان تمام مدت زیر آفتاب سوزان به گریه و سوگ می نشستند.به طوری که وقتی پس از یک سال به مدینه بازگشتند کسی ایشان را نمی شناخت؛ بسیار نحیف و کاهیده و آفتاب سوخته شده بودند. ■●این ماتم عظيم را به محضر امام زمان علیه السلام و همه دوستداران اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض می کنیم. ■●استاد مهدی طيب _جلسه ٣٠ ديماه ٨٩●■
■●ورود قافله اسرا به کربلا - بخش اوّل●■ ■●ماجرای دومی که نقل شده در روز اربعین واقع شده است، حضور قافله اسرا در بازگشت از شام در کربلا است؛ که راجع به آن هم به تفصیل سخن گفته‌ایم. تردید در مورد اینکه این واقعه اربعین اوّل بوده است، تردید به جایی نیست. ■●کراراً خدمت عزیزان عرض کرده‌ام که ورود قافله اسرا به شهر کوفه در روز دوازدهم ماه محرّم بود. در شهر کوفه هم قافله بین سه تا پنج روز توقّف داشت. بنابراین روز پانزدهم، یا به احتمال قوی‌تر هفدهم، روزی است که قافله اسرا کوفه را ترک می‌کنند. ■●یک روز قبل از آغاز ماه صفر قافله اسرا به دروازه شام رسیدند؛ امّا یزید پلید دستور داد آنها را بیرون دروازه نگه دارند؛ هم به خاطر اینکه اسرا مقدار دیگری اذیّت شوند؛ هم به خاطر این‌که شامیان بتوانند شهر را آذین ببندند و چراغان کنند و شهر برای جشن بزرگ پیروزی آماده شود. ■●قافله اسرا روز اوّل ماه صفر وارد شهر شام شدند. اگر ماه محرّم بیست و نه روز بوده است، از روز هفدهم تا روز آخر ماه محرّم دوازده روز می‌شود؛ اگر سی روز بوده است، سیزده روز می‌شود. حتّی اگر بگوییم سه روز بیشتر در کوفه توقّف نداشتند، می‌شود پانزده روز. این فاصله در آمدن پانزده روز طی شده است. در این قسمت کسی تردیدی نکرده است. ضمن اینکه وقتی قافله از کوفه به سمت شام می‌آمد، حرکت‌شان در خطّ مستقیم نبود. سپاهیانِ به ظاهر پیروز برای این‌که اقتدار حکومت یزید را به رخ مردم بکشند، در مسیرشان به هر آبادی و شهری می‌رسیدند، راه را کج می‌کردند؛ وارد آن آبادی می‌شدند و قافله اسرا را نشان می‌دادند. لذا مسیر یک مقدار زیگزاگ طی شده است؛ به خطّ مستقیم طی نشده است. ■●مسیری که در آمدن اسرا به شام ظرف حدود دوازده، سیزده روز طی شده است، چه استبعادی دارد در بازگشت، ظرف همین دوازده، سیزده روز طی شده و قافله به کربلا برسد؟! .... ■●استاد مهدی طیّب ●■
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #نكاتی_پيرامون_زيارت_اربعين #بخش_سوم●■ #استاد_فاطمی_نیا : ■●اينكه ما به قبر و مزار معصوم ميرويم
■●[ / ] استاد فاطمی نيا●■ ■همانطور كه بيان شد حاضر شدن برمزار معصوم عليه السلام موضوعيت داشته ودارای آثار و اسرار فراوانی است و خوشا به حال كسانی كه موفق هستند روز اربعين به زيارت سيدالشهداء عليه السلام بروند. ■اما مطلبی در مورد افرادی كه موفق نميشوند روز اربعين بروند ، آيا در اين سفره ی وسيع خداوند ، مائده و توشه ای برايشان هست يا خير؟ ■بله هست ، اين افراد هم روز اربعين از راه دور خدمت حضرت سيدالشهداء عرض ادب كنند وزيارت اربعين را بخوانند تا آثار وبركات اين زيارت برای آنها هم حاصل شود ، بعد منزل نبود در سفرروحانی!