eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●روز چهاردهم ماه مبارک رمضان روزی است که بنا به آنچه در تواریخ ثبت شده ابن ابی عبیدۀ ثقفی در سال شصت و هفت قمری در جنگی که با مصعب ابن زبیر داشت به شهادت رسید و این یار صدیق و عاشق و دلدادۀ راستین و منتقم توانمند اباعبدالله الحسین علیه السلام و اصحابش با سستی و بدعهدی مردم و با شقاوت و رذالت زبیریان بالاخره بعد از این که توانست قسمت اعظم قتلۀ را به عقوبت دنیایی کردارهایشان برساند به شهادت رسید. ■●استاد مهدی طيب _ جلسه ٢٠ مرداد ٩٠●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 حی علی العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱) ■بحث ما پیرامون حدیث شریفی است که حضرت امام باقر علیه ا
🏴🏴🏴🏴🏴 ... قسمت(۲) ■عارفی از اولیاء خدا قصد کرد، رفت و به نجف رسید. در آنجا و در مشاهده‌ و مکاشفه‌ی خودش صدایی شنید که می‌گوید: العطش العطش... ●زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد ●فریاد العطش ز بیابان کربلا ■او این صدای را شنید، عارف بود و گوش جانش باز بود. جرعه آبی برداشت و به سمت آن صدا رفت. همین که چند قدمی رفت، مشاهده کرد که در صحرای کربلاست، در آنجا دید بی جرم و بی جنایت... به تعبیر عارف بزرگی، دید که حق متعال به خاک و خون آغشته شده است. بله، همین گونه است، امام است، مظهر اتمّ حق تبارک و تعالی است، دید همه شهید شده‌اند و حضرت اباعبدالله الحسین در میانه میدان ایستاده است. آن عارف در دستش جام آبی بود، با خود آب برده بود اما امام حسین علیه السلام به او اشاره کرد که اینجا جایی است که نباید آب بیاوری، اینجا باید آب را بریزی، اینجا موطنی است که باید عطشت را بیاوری، به تعبیر جناب مولوی، اینجا موطنی است که؛ ●آب کم جو تشنگی آور به دست ●تا بجوشد آبت از بالا و پست ■اینجا آب نیاور. چرا؟ چون منِ امام، خودم هستم، نیازی به آب ندارم... امام حسین علیه السلام مجمع البحرین نبود؟! مجمع البحرین را در بین النهرین با لب تشنه کشتند... این حساب عشق و عاشقی در کربلا از آن چیزهایی که در اذهان سافله است جداست... کسی اگر بخواهد به اینجا بیاید نباید با خودش آب بیاورد. ●وفدت علی الکریم بغیر زاد ●من الحسنات والقلب السلیم ●و حمل زاد اقبح کل شیی ●اذا کان الوفود علی الکریم ■وقتی به محضر می‌روی چیزی با خودت نبر، جزو زشت ترین چیزهاست که وقتی به پیش کریم می‌روی چیزی با خودت ببری. وقتی به پیش می‌روی، عشق از هر قیدی است، عشق مطلق است. وقتی که می‌خواهی قدم به بارگاه و بگذاری که نباید چیزی با خودت ببری! امام حسین علیه السلام فرمود که آن آب را بریز، پیش ما که می‌آیی باید خودت را بیاوری، کما اینکه وقتی حضرت سکینه خیلی بی تابی کرد، حضرت برای او آب انشاء کرد و گفت سکینه جان، اگر می‌خواهی این آب را بنوشی بنوش اما نباید بنوشی، اینجا مقام ننوشیدن است نه مقام نوشیدن. اینجا مقامی است که تو باید تمام و تمام داشته های خودت را بدهی. اینجا کربلاست! اینجا جایی است که شما می‌خواهی وارد شوی... کربلا اینگونه است. ■امروز روز دوم محرم‌ و است، در این هزار و چند صد سال، خیلی ها خواسته اند که به این عرصه‌ی عشق مطلق وارد شوند اما این ورود صرفا روضه خواندن و لباس سیاه پوشیدن و... که نیست! اگر بخواهند کسی را در اینجا راه بدهند، آن شخص باید باشد، صدق یعنی . اینجا جایی است که وقتی اباعبدالله الحسین می‌خواهد وارد شود، می‌گوید اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ... این کربِ و بلای است. مگر هرکسی را در اینجا راه می‌دهند؟! مقام کربلا خیلی مقام منیعی است... وقتی که اباعبدالله الحسین علیه السلام می‌فرمود «هل مِن ناصر یَنصُرُنى»، اینگونه نیست که هرکسی که خواست برخیزد و لبیک گوید و به اینجا بیاید و به این مقام وارد شود... (پیرامون همین عبارت سخن بسیار است که چطور ناصر بالذات از ناصرهای بالعرض نصرت می‌خواهد؟!) ●عشق از اول سرکش و خونی بود ●تا گریزد آنکه بیرونی بود اینجا است... ●در زلف پر کمندش ای دل مپیچ کآنجا ●سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■روز دوم محرّم أباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیتشان وارد سرزمین شدند؛ دشت کربلا بین روستایی به نام کربلا و منطقه ای به نام نواویس است. ■از جانب إبن زیاد پیکی برای أباعبدالله علیه السلام آمد و نامه ای را آورد. إبن زیاد در آن نامه خبر داده بود ای حسین! یزید به من دستور داده است که حتّی' غذا نخورم؛ آب نخورم، پیش از آنکه یا تو را بکشم؛ یا تو را مجبور کنم که با یزید بیعت کنی. حضرت نویسنده نامه را نفرین کردند و وقتی پیک گفت پاسخ نامه چیست؟ فرمودند این نامه جواب ندارد. ■استاد مهدی طيب■ ■حاج محمد اسماعیل دولابی: متن زیارت عاشورا الهام خدایی است که به قلب ائمه علیهم السّلام الهام شده است و چیزی شبیه قرآن است. ■مصباح الهدی ص٣٠٥■ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ 🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■●یکی دیگر از درس‌هایی که در عرصه‌ی اخلاق و عرفان در می‌توان آموخت، درس و است.●■ ■[نمونه‌ ای] از تسلیم در واقعه‌ی عاشورا، زمانی مشاهده می‌گردد که علیه‌السّلام در نزدیکی از جانب پدر خبردار می‌گردند که شهادت در پیش است. این فرزند بزرگوار اباعبدالله علیه‌السّلام از پدر سؤال می‌کند: ■اَ لَسنا عَلَی الحَقِّ؟ مگر ما بر حق نیستیم؟ امام حسین علیه‌السّلام سخن ایشان را تأیید می‌کنند و می‌فرمایند: بَلی: آری. ■پس آن حضرت به پدر عرضه می‌دارند: اِذاً لا نُبالی بِالمَوتِ: در آن صورت، کشته شدن چه هراس، ترس و اهمیّتی خواهد داشت؟ کشته شدن در راه رضای خدا، باعث افتخار است. حضرت علی اکبر علیه‌السّلام پذیرای تقدیر الهی است. ■●كرشمه حسن _ تأليف استاد مهدی طيب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■واقعه‌ی عظيم اربعين، هم به‌معنای سير باطنی‌ در سلوك، و هم به‌معنای ظاهری در سيره‌ی اهل بيت عليهم السّلام ، هر دو منزلت بسيار بزرگ و بلندی دارد. اميدواريم ما هم قدر جنبه‌ی آفاقی را بشناسيم و از زائران اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام در اربعين باشيم كه می‌دانيد هر جايی كه نام اباعبدالله عليه السّلام برده شود و توجّه قلبی به اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام باشد، آنجا تحت قبّه‌ی اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام است و ان شاءالله خدا حقیقت اين حرف‌هايی را كه با زبان می‌گوييم، نشانمان دهد و ببينيم كه اينها تمثيل نیست؛ اغراق نيست. وقتی مجلسی با نام اباعبدالله عليه السّلام تشكيل می‌شود، همان‌جا حرم اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام است. ان شاءالله اين حقيقت را ببينيم و درك كنيم و بتوانيم جزو زائران باشيم. اگرچه موفّق نشديم به سرزمين سفر كنيم؛ امّا می‌توانيم در روز اربعين به ياد اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام بنشينيم و حضرت را زيارت كنيم. گفت: بُعد منزل نبود در سفر روحانی... و هم ان شاءالله در جنبه‌ی سير باطنی، اين سير چهل روزه، اين را طی كرده باشيم و به شهود و لقاء و زيارت باطنی اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام در پايان اين اربعين نائل شويم. ●صَلَّى‏ اللهُ‏ عَلَيْكَ‏ يا اَباعَبْدِاللهِ ● وَ صَلَّى‏ اللهُ‏ عَلَيْكَ‏ يا اَباعَبْدِاللهِ ●وَ صَلَّى‏ اللهُ‏ عَلَيْكَ‏ يا اَباعَبْدِاللهِ ■استاد مهدی طیب■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■روز چهاردهم ماه مبارک رمضان روزی است که بنا به آنچه در تواریخ ثبت شده ابن ابی عبیدۀ ثقفی در سال شصت و هفت قمری در جنگی که با مصعب ابن زبیر داشت به شهادت رسید و این یار صدیق و عاشق و دلدادۀ راستین و منتقم توانمند اباعبدالله الحسین علیه السلام و اصحابش با سستی و بدعهدی مردم و با شقاوت و رذالت زبیریان بالاخره بعد از این که توانست قسمت اعظم قتلۀ را به عقوبت دنیایی کردارهایشان برساند به شهادت رسید. ■●استاد مهدی طيب _ جلسه ٢٠ مرداد ٩٠ ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● قوس نزول و صعود در هستی، سفر چهل‌روزه‌ی قافله‌ی اسرا و سلوک حسیني عليه السلام●■ ■اربعینی که از آغاز شد و به کربلا خاتمه پیدا کرد و در میانه‌ی آن، بیست روز بعد از عاشورا، قافله‌ی اسرا به شام رسید و بیست روز پس از ورود به ، مجدّداً به کربلا بازگشت، این رفت و برگشت، در جهان‌بینی عارفان تداعی‌گر و است. ■عارفان آفرینش همه‌ی هستی را تجلّی حقّ متعال می‌دانند و این تجلّی را در شاهدند که مقام احدیّت به قائم‌مقامیِ ذات لاتعیّن حقّ متعال نقش تجلّی را عهده‌دار شد. در تجلّی اوّل که بود، عالم لاهوت شکل گرفت؛ ابتدا اسماء و صفات الهی در علم حقّ متعال پدیدار شدند و در شعاع آن اسماء و صفات، اعیان ثابته که صورت علمی عالم خلقت است، در علم حقّ متعال پدیدار و ظاهر شد و بعد با تجلّی دوم که است، آن صور علمیّه، در جهان بیرون محقّق شدند و مراتب عوالم شکل گرفت؛ ابتدا و جبروتیان، بعد ، چه ملکوت اعلیٰ، چه ملکوت اسفل و نهایتاً به یا عالم ملک رسید که همین عالم طبیعت و عالم خاک است و نهایتاً به مادّه‌ی بدون صورت و صفت یا هیولا رسید که انتهای است. ■آن گاه از انتهای قاعده‌ی هستی و اسفل سافلین دوباره حرکت به سمت مبدأ اولیّه آغاز شد؛ از دل جماد گیاه رویید؛ از گیاه حیوانات پدید آمدند؛ حیوانات به بشر منتهی شدند. پیکره و جنبه‌ی طبیعی بشر با حیوانات مشترک و نفس حیوانی و غرائز او، شهوات او، غضب او و پیکر جسمانی او شبیه حیوانات است؛ امّا پتانسیل و استعداد و گوهری در وجود انسان است که می‌تواند با اختیار خود راه عروج را در پیش گیرد و با سیر و سلوک الی الله مراتب را یک به یک به سمت مبدأ اوّلیّه طی می‌کند. «اِنّا للهِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعونَ» و در انتهای مسیر، به قلّه‌ی‌ هستی راه پیدا کند و در ذات حقّ متعال فانی شود. این مسیر قوس نزول و قوس صعود بود که قبلاً مفصّل راجع به آن صحبت کرده‌ایم. ■ولایت و توحید دو روی یک حقیقتند. مقام بطون است و مقام ظهور. لذا همیشه تقارنی بین این دو وجود دارد. نمونه‌ی آن را در دو حدیث قدسی می‌توان دید. یکی در حدیث سلسلة ‌الذّهب که علیّ بن موسی الرّضا عليه السلام در شهر نیشابور نقل کردند که «كَلِمَةُ لا اِلهَ‏ اِلّا اللهُ‏ حِصْنِی‏ ... وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی اَمِنَ مِنْ عَذابِی‏» خدا فرمود کلمه‌ی «لا اِلهَ‏ اِلّا اللهُ» دژِ استوار من است و هر کس وارد این دژ شود، از عذاب من در امان خواهد بود. قرینِ این حدیث قدسی، حدیث قدسی دیگری داریم که «وَلايَةُ عَلِيِّ‏ بْنِ‏ اَبِي‏ طالِبٍ‏ حِصْنِي‏ فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي اَمِنَ مِنْ عَذابِی‏». ولایت علی‌بن‌ابی‌طالب عليه السلام دژِ استوار من است و هرکس وارد این دژ شود، از عذاب من در امان خواهد بود. ■واز جمله مواردی که تقارن بین و را می‌شود دید سفر چهل روزه قافله‌ی اسراست. در سفر مِنَ الْکَرْبَلاءِ اِلَی الشّام، یا مِنَ الْحُسَیْنِ اِلَی الْیَزِید، آیا حرکتِ از اَحسنِ تقویم به اَسفَلِ سافلین و تداعی‌گر قوس نزول نیست؟! و بازگشت از شام به کربلاء، سیر مِنَ الشّامِ اِلَی الْکَرْبَلاء، یا مِنَ الْیَزِیدِ اِلَی الْحُسَیْن، آیا به‌یادآورنده‌ی قوس صعود نیست؟! لذا سالکانی که سلوک حسینی دارند، در این چهلّه‌ی بین تا ، به عشق و محبّت اباعبدالله عليه السلام مسیر سلوک را به قافله‌سالاری زینب کبریٰ عليها السلام طی می‌کنند و در پایان این چهل روز به انتهای سیر و سلوک عارفانه‌ی خود در مکتب اباعبدالله عليه السلام نائل می‌شوند. در انتهای این راه سالک سبیل حسینی عليه السلام به ارشاد زینب کبری عليها السلام از پوسته و حجب بیرون می‌آید؛ چشم باطنش به جمال اباعبدالله الحسین عليه السلام گشوده می‌شود؛ به زیارت وجود نورانی اباعبدالله عليه السلام نائل می‌شود. روایات متعدّدی که در بحث داریم، حقیقتش اینجاست. ■گرچه اربعین هم خیلی بزرگ است؛ خوشا به سعادت کسانی که امروز موفّق شدند در سرزمین کربلا مرقد مطهّر اباعبدالله‌الحسین عليه السلام را کنند؛ امّا حقیقت آن روایات، این زیارت ظاهری نیست؛ این سایه‌ای و رقیقه‌ای از آن حقیقت است. لذا در روایات داریم «مَنْ‏ زارَ الْحُسَيْن عليه السلام»، نه «مَنْ‏ زارَ مَرْقَدَ الْحُسَيْن عليه السلام». کسی که خود اباعبدالله عليه السلام را زیارت کند. خود اباعبدالله عليه السلام را زیارت کردن نتیجه‌ی همین و چهلّه‌نشینی است که با ارشاد زینب کبریٰ عليها السلام، تحت جاذبه‌ی عشق اباعبدالله‌الحسین عليه السلام انجام می‌شود و در انتهای آن، دیده‌ی دل سالک سبیل حسینی عليه السلام باز می‌شود و در آیینه‌ی قلبک خود، جمال اباعبدالله‌الحسین عليه السلام را زیارت می‌کند؛ زائر حقیقی چنین سالکی است.
🚩■واقعه‌ی عظيم اربعين، هم به‌معنای سير باطنی‌ در سلوك، و هم به‌معنای ظاهری در سيره‌ی اهل بيت عليهم السّلام ، هر دو منزلت بسيار بزرگ و بلندی دارد. اميدواريم ما هم قدر جنبه‌ی آفاقی را بشناسيم و از زائران اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام در اربعين باشيم كه می‌دانيد هر جايی كه نام اباعبدالله عليه السّلام برده شود و توجّه قلبی به اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام باشد، آنجا تحت قبّه‌ی اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام است و ان شاءالله خدا حقیقت اين حرف‌هايی را كه با زبان می‌گوييم، نشانمان دهد و ببينيم كه اينها تمثيل نیست؛ اغراق نيست. ■وقتی مجلسی با نام اباعبدالله عليه السّلام تشكيل می‌شود، همان‌جا حرم اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام است. ان شاءالله اين حقيقت را ببينيم و درك كنيم و بتوانيم جزو زائران باشيم. اگرچه موفّق نشديم به سرزمين سفر كنيم؛ امّا می‌توانيم در روز اربعين به ياد اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام بنشينيم و حضرت را زيارت كنيم. گفت: بُعد منزل نبود در سفر روحانی... و هم ان شاءالله در جنبه‌ی سير باطنی، اين سير چهل روزه، اين را طی كرده باشيم و به شهود و لقاء و زيارت باطنی اباعبدالله‌الحسين عليه السّلام در پايان اين اربعين نائل شويم. ●صَلَّى‏ اللهُ‏ عَلَيْكَ‏ يا اَباعَبْدِاللهِ ●وَ صَلَّى‏ اللهُ‏ عَلَيْكَ‏ يا اَباعَبْدِاللهِ ●وَ صَلَّى‏ اللهُ‏ عَلَيْكَ‏ يا اَباعَبْدِاللهِ ■استاد مهدی طیب■ @mohamad_hosein_tabatabaei  
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ▪️روز دوم محرّم أباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیتشان وارد سرزمین شدند؛ دشت کربلا بین روستایی به نام کربلا و منطقه ای به نام نواویس است. ▪️از جانب إبن زیاد پیکی برای أباعبدالله علیه السلام آمد و نامه ای را آورد. إبن زیاد در آن نامه خبر داده بود ای حسین! یزید به من دستور داده است که حتّی' غذا نخورم؛ آب نخورم، پیش از آنکه یا تو را بکشم؛ یا تو را مجبور کنم که با یزید بیعت کنی. حضرت نویسنده نامه را نفرین کردند و وقتی پیک گفت پاسخ نامه چیست؟ فرمودند این نامه جواب ندارد. ◾️استاد مهدی طيب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️کُلُّ یُومٍ عاشورا به چه معنی است؟ ▪️هر روز که عاشورا نیست. پس منظور گوینده از این چیست؟ یعنی هر روز صحنه تقابل و هست. همان طور که در حق و باطل در مقابل هم قرار گرفتند، هر روز این عالم دارای حق و باطل است. ▪️غیر از اینکه آدمها دارای حق و باطل هستند، خود انسان حق و باطل است. در هر آدمی حق و باطل هست. اصلا انسان ترکیبی است از حق و باطل؛ ترکیبی است از جنبه و . این تفابل هر روز و هر هست. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حاج محمد اسماعيل دولابي در اشاره‎ی اجمالی به سرگذشت خویش چنین می‎فرمود◾️ ▪️«در ایام جوانی همراه پدرم به اشرف مشرّف شده بودم. در آن زمان به شدّت تشنه‎ی علوم و معارف دینی بودم و با تمام وجود خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوزه تحصیل کنم، ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگری نداشت که بتواند در کارها به او کمک کند، با ماندنم در نجف موافق نبود. ▪️در حرم امیرالمؤمنین علیه السّلام به حضرت التماس می‎کردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آن‌قدر سینه‎ام را به ضریح حضرت فشار می‎دادم و می‎مالیدم که موهایش کنده و تمام سینه‎ام زخم شده بود. حالم به گونه‎ای بود که احتمال نمی‎دادم به‎ایران برگردم. به خودم می‎گفتم یا در نجف می‎مانم و مشغول تحصیل می‎شوم یا اگر مجبور به بازگشت شوم، همین‎جا جان ‌می‎دهم و می‎میرم. ▪️با علمای نجف هم که مشکلم را در میان گذاشتم تا مجوّزی برای ماندن در نجف از آنها بگیرم، به من گفتند که وظیفه‎ی تو این است که را تأمین کنی و برای کمک به او به ایران بازگردی. در نتیجه نه التماس‎هایم به حضرت امیر کاری از پیش برد و نه متوسّل شدنم به علما مرا به خواسته‎ام رساند. ▪️تا اینکه با همان حال ملتهب همراه پدرم به مشرّف شدیم. در حرم حضرت اباعبدالله علیه السّلام در بالاسر ضریح حضرت همه چیز حل شد و هر چه را می‎خواستم، به من عنایت کردند؛ به طوری که هنگام مراجعت حتّی جلوتر از پدرم و بدون هرگونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم. ▪️در ایران اوّلین کسانی که برای دیدن من به عنوان زائر عتبات، به منزل ما آمدند، دو نفر آقا سیّد بودند. آنها را به اتاق راهنمایی کردم و خودم برای آوردن وسایل پذیرایی رفتم. وقتی داشتم به اتاق برمی‎گشتم، جلوی در اتاق پرده‎ها کنار رفت و حالت مکاشفه‎ای به من دست داد و در حالی‎ که سفره دستم بود، حدود بیست دقیقه در جای خود ثابت ماندم. ▪️دیدم بالای سر ضریح علیه السّلام هستم و به من حالی کردند که آنچه را می‎خواستی، از حالا به بعد تحویل بگیر. آن دو آقا سیّد هم با یکدیگر صحبت می‌کردند و می‌گفتند او در حال خلسه است. از همان‌جا شروع شد؛ آن اتاق شد بالای سر ضریح حضرت و تا سی سال عزاخانه‎ی اباعبدالله علیه السّلام بود و اشخاصی که به آنجا می‎آمدند، بی آن ‎که لازم باشد کسی ذکر مصیبت بکند، می‎گریستند. در اثر عنایات حضرت اباعبدالله علیه السّلام کار به گونه‎ای بود که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملاّ آقاجان زنجانی، مرحوم آیت‎الله شیخ محمّدتقی بافقی و مرحوم آیت‎الله شاه‎آبادی، بدون اینکه من به دنبال آنها بروم و از آنها التماس و درخواست کنم، با علاقه‎ی خودشان به آنجا می‎آمدند. بعد از آن مکاشفه به ترتیب به چهار نفر برخوردم که مرا دست به دست به یکدیگر تحویل دادند.... ▪️به هر تقدیر، همه‎ی عنایاتی که به من شد، از برکات علیه السّلام بود. از راه سایر ائمّه هم می‎توان به مقصد رسید، ولی راه امام حسین علیه السّلام خیلی سریع انسان را به نتیجه می‎رساند. چون کشتی امام حسین علیه السّلام در آسمان‎های غیب خیلی سریع راه می‎رود. هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند، خیلی زود به مقصد می‎رسد.» ◾️مصباح الهدی / تأليف استاد مهدی طيب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ 🚩روز بیست‌و‌هشتم ماه رَجَب، روز آغاز سفر روحانی و باطنی با قافله‌ی اَباعبدالله‌الحسین علیه‌السّلام است…🚩 🚩روز بیست‌و‌هشتم ماه رَجَب در سال شصتم هجری قمری، روزی است که اباعبدالله‌الحسین علیه‌السّلام بعد از فشاری که از طریق فرماندار یزید در ، برای بیعت کردن با یزید به آن حضرت وارد کرد، مدینه را به سمت مکّه ترک گفتند و حرکتی را آغاز کردند که به واقعه‌ی عظیم منتهی شد. 🚩دلدادگان آستان حسینی علیه‌السّلام از بیست‌وهشتم ماه رَجَب همراه قافله‌ی اباعبدالله علیه‌السّلام راه می‌افتند؛ یعنی از بیست و هشتم ماه رجب تا روز دهم محرّم دلشان در قافله‌ی اَباعبدالله علیه‌السّلام است. هرشب که می‌خوابند به این فکر می‌کنند که امام حسین علیه‌السّلام الآن کجا هستند؟ 🚩حضرت راه بین مدینه تا مکّه را چند روز طی کردند و روز چهارم شعبان وارد مکّه شدند. در این فاصله، هر روز و هر شب دل دوستدار اباعبدالله علیه‌السّلام همراه ایشان است. هنگامی هم که حضرت به مکّه رسیدند، در مدّت اقامت نزدیک به سه ماهه‌ی حضرت در ، دل عاشق اباعبدالله علیه‌السّلام هر روز و شب در کنار ایشان در مکّه است و در روز هشتم ماه ذِی‌الحَجّه که اباعبدالله علیه‌السّلام برای حرکت از مکّه به‌سمت آماده شدند، یار و دلداده‌ی اَباعبدالله علیه‌السّلام هم، با دل خود با قافله‌‌ی حسینی همراه می‌شود و منزل به منزل راه را طی می‌کند تا به می‌رسد. 🚩در کربلا هم همراه با اَباعبدالله علیه‌السّلام هشت، نه روز اقامت می‌کند. بعد در کنار شهدا به شهادت می‌رسد و سپس در کنار اُسَرا به اسارت می‌رود و سفر اسارت را از روز یازدهم محرّم، همراه قافله‌ی اُسَرا در پیش می‌گیرد. از کربلا به کوفه می‌رود، از کوفه به شام، از به کربلا و از کربلا به مدینه. 🚩روز بیست‌و‌هشتم ماه رَجَب، روز آغاز سفر روحانی و باطنی با قافله‌ی اَباعبدالله‌الحسین علیه‌السّلام است. 🚩در محضر استاد مهدی طیّب ۹۲/۳/۱۶🚩 @mohamad_hosein_tabatabaei