■● #عشق_و_ارادت نسبت به #امیرالمؤمنین علیه السلام راه کمال، فلاح، سعادت و رستگاری است.●■
■●این حدیث را از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل کرده اند:
«لَوِ اجْتَمَعَ النّاسُ عَلىٰ حُبِّ عَلِیِ بْنِ اَبِي طالِبٍ لَما خَلَقَ اللهُ النّارَ.» (۱)
■●اگر همه ی مردم، بر محبّت امیرالمؤمنین علیه السلام مجتمع بودند، خدا اصلاً دوزخ را خلق نمی کرد. #عشق و ارادت به امیرالمؤمنین علیه السلام ، کیمیای بی نظیر و اکسیر اعظم است. چون عشق، عاشق را به رنگ معشوق درمی آورد و به شکل معشوق تبدیل می کند.
■●اگر عشق نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام ، توأم با #معرفت، خالصانه و صادقانه باشد و ادّعای گزاف نباشد، انسان را به رنگ علی علیه السلام درمی آورد و او را #علی گونه می کند.
به تعبیر زیبای امام باقر علیه السلام ، که فرمودند: «هَلِ الدِّينُ اِلَّا الْحُبُّ ... الدِّينُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّينُ.» (۲)
■●آیا دین چیزی غیر از عشق و محبّت هم هست. دین همان عشق و محبّت است و عشق و محبّت، همان دین است. دین ما عشق امیرالمؤمنین علیه السلام است. اگر بخواهیم در مسیر تزکیه حرکت کنیم، بهترین راه، راه محبّت و عشق است.
■●عشق امیرالمؤمنین علیه السلام انسان را از هر چه غیر خداست، پاکِ پاک می کند.
■●عشق علی علیه السلام آتشی است که وارد هرجا شد، هرچه غیرخدا بود را سوزاند و نابود کرد و تنها خدا را برجای گذاشت. هرکس به هر مرتبه از کمالات رسید، به یُمن صراط مستقیم امیرالمؤمنین علیه السلام رسید.
#یاعلی
■●در محضر استاد مهدی طيب ۸۳/۰۸/۱۴●■
#امیرالمومنین #گنجینه_ی_معارف_پیامبر_و_اهل_بیت
■ ۱. مجلسی، بحار، ج ۳۹، ص ۲۴۹ و طبری آملی، بشارةالمصطفی، ص ۷۵■
■۲. حرّعاملی، وسائل الشّیعة، ج ۱۶، ص ۱۷۱ و مجلسی، بحار، ج ۶۶، ص ۲۳۸■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●داروی «عینشینقاف»
گزیدهای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیتالله بهجت قدسسره●■
■●هر سال تابستانها میآمد مشهد. در حرم همراهش شده بودم.
ایستاده زیارت میکرد.
من اما بعد از مدتی خسته میشدم. اینپاوآنپا میکردم. بیشتر که خسته میشدم، مینشستم.
باز از نشستن خسته میشدم، میایستادم.
■●اما پیرمرد تمام مدت ایستاده مقابل مرقد مطهر زیارت میکرد و ذکر میگفت. معمولاً زیارتش دو ساعتی طول میکشید.
■●یکبار از حرم که بیرون آمدند، از ایشان پرسیدم: «شما خسته نمیشوید؟! ما که جوانیم، از پا افتادیم!»، جوابی ندادند.
■●زیارت که تمام میشد، تازه صحنهای حرم امام رضا علیهالسلام شروع میشد،
به صحنها میرفت، همه را یاد میکرد؛ سر مزار علما میرفت و برایشان فاتحه میخواند.
■●یک بار از صحن که بیرون آمد، به من اشاره کرد: «بیا!»، از جیبش پولی درآورد و به من داد و گفت: «برو عطاری، داروی «عینشینقاف» بگیر تا خسته نشوی! (منظورشان این بوده است که اگر با #عشق و محبت بخوانید خسته نمیشوید) »
(بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقا)
■●این بهشت، آن بهشت، ص ٣١●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●عرفان حضرت زینب سلام الله علیها●■
■●یکی از ابعادی كه الهام بخش ارادتمندان و دوستان اين بانوی بزرگوار است، عرفان ايشان است. دو، سه نمونه از جنبههای عرفانی این شخصیت بزرگوار را خدمتان عرض کنم.
■●موردی را تاريخ نقل میكند، حضرت زينب سلام الله علیها در سنين طفوليّت بودند که اميرالمؤمنين علیه السلام دختر دُردانهی خود را روی زانو نشاندهاند و با دختری كه شايد حدود دو، سه سال سن دارد سخن میگويند. حضرت به دختر بزرگوارشان فرمودند: بگو يك، واحد. زينب سلام الله علیها واحد را به زبان آوردند. بعد فرمودند: بگو دو. ببینید حضرت زينب سلام الله علیها اين دختر سه ساله در بُعد معرفتِ توحيدی و عرفان الهی چقدر بلند پرواز است و تا كدام قلّهها در این سن دو، سه سالگی راه پيدا كرده، حساب آنها غير حساب ماست.
●كار نيكان را قياس از خود مگير
●گرچه ماند در نوشتن شير و شير
■●به پدر عرضه داشتند: «لا بَعدَ الواحِدِ لا اِثنانِ» بعد از يكی ديگر دوتا نمیشود گفت؛ با زبانی كه يكی گفتم ديگر دو نخواهم گفت؛ كه محبّت اميرالمؤمنين علیه السلام به دخترشان صد چندان شد، بين دو ديدهی دختر را از شدّت محبّت و علاقه بوسيدند. همین معرفت بلند که كسی كه نگاه توحيدی پيدا كرد ديگر عنايتی به كثرات ندارد؛ كسی كه نسبت به حقيقت الوهيت معرفت پيدا كرد، دیگر مخلوق در نظر او نمود و جلوهای ندارد؛ كسی كه ديدهی يكي بين پيدا كرد، از ديدهی اَحَول و دوبين نجات و شفا پيدا میکند؛ این آموزهی بزرگی است که ما از سنّ دو، سه سالگی زینبکبری سلام الله علیها میبینیم. این یک جلوه از عرفان این بانوی بزرگوار.
■●آموزهی دیگری که مربوط به سنین طفولیت زینبکبری سلام الله علیها است. این طور که متون روایی نقل کردهاند روزی حضرت زينب سلام الله علیها به پدر عرضه داشتند: «يا اَبَتاهْ اَ تُحِبُّنا» پدر جان! يا اميرالمؤمنين! آيا ما فرزندانت را دوست میداری؟ اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند: «نَعَمْ اَوْلادُنَا اَكْبادُنا» بله دوست میدارم، فرزندان ما پارهی جگر ما هستند. معلوم است كه شماها را دوست میدارم. عرفان این دختر را نگاه کنید! به پدر عرضه داشتند: «يا اَبَتاهْ حُبّانِ لا يَجْتَمِعانِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ».پدر جان دو محبّت در قلب مؤمن با هم جمع نمیشود و مؤمن يك دل و يك قلب بيشتر ندارد، همان طور كه قرآن فرمود: «ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِی جَوْفِهِ» خدا در جوف و سينهی هيچ شخصی دو قلب قرار نداده است و هر كس فقط يك دل دارد و هر دل جای يك دلبر بيشتر نيست؛ لذا عرض كرد؛ «حُبّانِ لا يَجْتَمِعانِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ اللهِ وَ حُبُّ الْاَوْلادِ» پدر جان دو محبّت يعنی محبّت فرزندان و محبّت خدا در قلب مؤمن قابل جمع نيست. یک محبّت بیشتر در دل نمیگنجد. این عرفان بلند را میرساند! «وَ اِنْ كانَ لا بُدَّ لَنا فَالشَّفَقَةُ لَنا وَ الْحُبُّ لِلَّهِ خالِصاً» و اگر گريز و چارهای از تمايل و رغبت و دوست داشتن فرزندان وجود ندارد كه اين گونه است، «فَالشَّفَقَةُ لَنا» نوعی عطوفت و رحمت و لطف نسبتبه فرزندان داشته باش «وَ الْحُبُّ لِلَّهِ خالِصاً» امّا محبّت و #عشق خالص از آنِ خدای-متعال است.
■●اينها جلوههای بلندترين آموزههای عرفانی در بيانات دختر #اميرالمؤمنين علیه السلام است كه به حق، زِينِ اَب است. اگر اميرالمؤمنين علیه السلام زينتِ دستگاه خداست، زينب سلام الله علیها، زينت اميرالمؤمنين علیه السلام است. پس یکی از جنبههای الهامبخش شخصیت زینبکبری عرفان عمیق و بلند این بانوی گرامی است؛ که امیدواریم الهامبخش دلدادگان ایشان باشد.
■●استاد مهدی طيب، ۱۰ اردیبهشت ۸۸●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
حی علی العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۱)
■بحث ما پیرامون حدیث شریفی است که حضرت امام باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پیرامون یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام مطرح کرده است و توجه ما در این بحث بالخصوص پیرامون #مصارع_عشاق و #عشق و #مراتب_عشق در حقیقت کربلا خواهد بود.
■امام باقر علیه السلام میفرماید: امیرالمؤمنین علیه السلام برای جنگ صفین از کوفه خارج شد تا به کربلا رسید؛ حَتّى إذا كانَ بِكَربَلاءَ عَلى ميلَينِ أو ميلٍ. حضرت درآن مکان با اسب خود دوری زد و فرمود، قُبِضَ فِيهَا مِائَتَا نَبِيٍّ وَ مِائَتَا وَصِيٍّ وَ مِائَتَا سِبْطٍ كُلُّهُمْ شُهَدَاءُ؛ این منطقه جایی است که دویست #نبی و دویست #فرزند_نبی در اینجا کشته شدهاند و همگی از #شهدا بودهاند. این انبیاء و اسباط بر قِدَم اباعبدالله الحسین بودهاند و نشان میدهد که ایشان از خاصان درگاه حق متعال بودهاند که خدا این توفیق را به ایشان داد که در این زمین کشته شوند. معلوم است در میان انبیاء، حساب امثال ایشان و #حضرت_یحیی علیهم السلام از بقیه انبیاء جداست چون یحیی علیه السلام تنها کسی است که شبیه امام حسین علیه السلام کشته شده است و آسمان تنها بر او و بر اباعبدالله الحسین علیه السلام گریسته است. این موضوع نشانگر آن است که ایشان از یک ویژگی خاصی برخوردار بوده است.
■اینگونه به نظر میرسد که این چهارصد نبی و اسباط گویا به سبب نبوتشان و اتصالشان به باطن عالم و خبردار شدن از واقعهی کربلا و اباعبدالله الحسین علیه السلام، چنین مرگی را انتخاب کرده اند و از خدا خواستهاند که در این مکان کشته شوند چون میدانستند که حسین #مقصد_العشاق است... حسین #قبله و #حقیقت عشق و مقصد همهی عشاق است و انسان به آن مدارج عالیهی عشق و عاشقی نمیرسد مگر اینکه در #زمین_کربلا کشته شود، حساب این زمین از دیگر زمینها جداست. باید از خدا بخواهیم به اندازهی ظرف وجودی ما، اسرار کربلا را به ما بفهماند و جور دیگری به کربلا نگاه کنیم. بر ما واجب است که تعزیه بگیریم و عزاداری کنیم اما در این این عزاداری باید به ابعاد دیگر کربلا هم بپردازیم، نباید فقط سیر تاریخی مورد بررسی قرار گیرد. سیر تاریخی باید در حدی باشد که این حقیقت زنده بماند. حقیقت کربلا #سرالله است... خدا میداند در این کربلا چه خبرهاست... از آن ذوالجناح سرّ است تا حضرت علی اصغر علیه السلام، از جناب عابس بن شبیب اسرار نهفته است تا جناب حبیب بن مظاهر... اینها را باید مورد مطالعه و به ویژه مورد مطالعهی باطنی قرار دهیم. این حقایق چیزهایی است که به اصطلاح عامیانه باید رزقمان شود... سیر ظاهری کربلا را همه میدانند و از آن خبر دارند اما اینکه اسرار کربلا چیست، خدا باید روزی ما کند...
■در ادامهی روایت داریم که امیرالمؤمنین علیه السلام پای مبارکش را از رکاب اسب بیرون آورد و فرمود: مُنَاخُ رِكَابٍ وَ مَصَارِعُ عُشّاقٍ، الشُّهَدَاءِ لَا يَسْبِقُهُمْ مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ وَ لَا يَلْحَقُهُمْ مَنْ أَتَى بَعْدَهُمْ. اینجا محل #افتادن عشاق است، #مَصرع، محل افتادن عشاق است. عاشق باید بیفتد... در اذهان همهی ما اینگونه است که عاشق باید برخیزد اما کربلا نشان میدهد که نهایت درجهی عشق افتادن است. باید بیفتی و پشتت به #خاک بخورد، عاشق کسی است که باید آنچه که دارد را بدهد، هیچ چیز هم نباید طلب کند...
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 حی علی العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱) ■بحث ما پیرامون حدیث شریفی است که حضرت امام باقر علیه ا
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۲)
■عارفی از اولیاء خدا قصد #کربلا کرد، رفت و به نجف رسید. در آنجا و در مشاهده و مکاشفهی خودش صدایی شنید که میگوید: العطش العطش...
●زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
●فریاد العطش ز بیابان کربلا
■او این صدای #العطش را شنید، عارف بود و گوش جانش باز بود. جرعه آبی برداشت و به سمت آن صدا رفت. همین که چند قدمی رفت، مشاهده کرد که در صحرای کربلاست، در آنجا #سرهای_بریده دید بی جرم و بی جنایت... به تعبیر عارف بزرگی، دید که حق متعال به خاک و خون آغشته شده است. بله، همین گونه است، امام #ثارالله است، مظهر اتمّ حق تبارک و تعالی است، دید همه شهید شدهاند و حضرت اباعبدالله الحسین در میانه میدان ایستاده است. آن عارف در دستش جام آبی بود، با خود آب برده بود اما امام حسین علیه السلام به او اشاره کرد که اینجا جایی است که نباید آب بیاوری، اینجا باید آب را بریزی، اینجا موطنی است که باید عطشت را بیاوری، به تعبیر جناب مولوی، اینجا موطنی است که؛
●آب کم جو تشنگی آور به دست
●تا بجوشد آبت از بالا و پست
■اینجا آب نیاور. چرا؟ چون منِ امام، خودم #مجمع_البحرین هستم، نیازی به آب ندارم... امام حسین علیه السلام مجمع البحرین نبود؟! مجمع البحرین را در بین النهرین با لب تشنه کشتند... این حساب عشق و عاشقی در کربلا از آن چیزهایی که در اذهان سافله است جداست... کسی اگر بخواهد به اینجا بیاید نباید با خودش آب بیاورد.
●وفدت علی الکریم بغیر زاد
●من الحسنات والقلب السلیم
●و حمل زاد اقبح کل شیی
●اذا کان الوفود علی الکریم
■وقتی به محضر #کریم میروی چیزی با خودت نبر، جزو زشت ترین چیزهاست که وقتی به پیش کریم میروی چیزی با خودت ببری. وقتی به پیش #عشق میروی، عشق از هر قیدی #منزه است، عشق مطلق است. وقتی که میخواهی قدم به بارگاه #تنزیه و #اطلاق بگذاری که نباید چیزی با خودت ببری! امام حسین علیه السلام فرمود که آن آب را بریز، پیش ما که میآیی باید #عطش خودت را بیاوری، کما اینکه وقتی حضرت سکینه خیلی بی تابی کرد، حضرت برای او آب انشاء کرد و گفت سکینه جان، اگر میخواهی این آب را بنوشی بنوش اما نباید بنوشی، اینجا مقام ننوشیدن است نه مقام نوشیدن. اینجا مقامی است که تو باید تمام #تعلقات و تمام داشته های خودت را بدهی. اینجا کربلاست! اینجا جایی است که شما میخواهی وارد #عشق_مطلق شوی... کربلا اینگونه است.
■امروز روز دوم محرم و #یوم_الورود است، در این هزار و چند صد سال، خیلی ها خواسته اند که به این عرصهی عشق مطلق وارد شوند اما این ورود صرفا روضه خواندن و لباس سیاه پوشیدن و... که نیست! اگر بخواهند کسی را در اینجا راه بدهند، آن شخص باید #صدق_محض باشد، صدق یعنی #توحید_خالص. اینجا جایی است که وقتی اباعبدالله الحسین میخواهد وارد شود، میگوید اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ... این کربِ #عشق_مطلق و بلای #محبت_مطلق است. مگر هرکسی را در اینجا راه میدهند؟! مقام کربلا خیلی مقام منیعی است... وقتی که اباعبدالله الحسین علیه السلام میفرمود «هل مِن ناصر یَنصُرُنى»، اینگونه نیست که هرکسی که خواست برخیزد و لبیک گوید و به اینجا بیاید و به این مقام وارد شود... (پیرامون همین عبارت سخن بسیار است که چطور ناصر بالذات از ناصرهای بالعرض نصرت میخواهد؟!)
●عشق از اول سرکش و خونی بود
●تا گریزد آنکه بیرونی بود
اینجا #وادی_عشق_مطلق است...
●در زلف پر کمندش ای دل مپیچ کآنجا
●سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
#ح_م
□●شرح بیتی از غزل عرشی جناب #حافظ
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد بلا بکند
#دیالکتیک_توحیدی
#بلاکشی
حکیم دکتر دینانی●□
□دلا بسوز که ....،عتاب یار پریچهره عاشقانه بکش که| یک کرشمه تلافی صد بلا بکند.
□ #حافظ بعد از اون مقدمات که در مطلع #غزل بیان کرده و با یک بیت کوتاه به چند مطلب حکمی و فلسفی مهم اشاره کرده حالا یک فضای دیگر میگشاید. #پریچهره یعنی نهایت زیبایی. حالا یار پریچهره که عین زیبایی است گاهی ممکن است یک #عتاب هم داشته باشد.
□هم نگاه #لطف دارد و اصلاً اون نگاه پریچهرگی لطف است و گاهی ممکن است عتاب هم داشته باشد و حالا اون عتابش هم زیباست اگر یار پریچهره و کسی این یار زیبا را بشناسد حالا از زیبائی پایینی گرفته تا زیبایی مطلق اگر کسی این یار پریچهره را بشناسد که اون نگاه همش لطف است اما در درون لطف گاهی یه قهر هم هست گاهی یک عتابی هم هست اصلاً بدون عتاب نمیشود و اگر عتابی آمد اون را نازنین بدان و رنجیده مشو حالا عتاب یار پریچهره چیست؟ یعنی انسان #سالک و متأله که در راه #سلوک و #عشق حقیقی قدم بر میدارد و زیبایی حق را در همه چیز میبیند و #معشوق حقیقیاش حق تعالی است فکر نکن که #سختی ندارد و در راه #بیماری دارد، سختی دارد، گرسنگی دارد خیلی سختی است البته برای همه هست و شاید سالک راه حق و #اولیا خدا بیشتر این سختیهایی که در زندگی برای سالک راه حق پیش آید اینها عتاب است چون همه چیز از جانب معشوق است و چیزی از غیر او نیست میگوید اگر این سختیها برایت پیش میآید رنجیده مشو. او عتاب کرده و عتاب یعنی نوعی #تَشَر زدن و سختی نشان دادن حالا تو این را #عاشقانه #تحمل کن و رنجیده مشو. #وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم | که درطریقت ما کافری است رنجیدن و رنجیدن کُفراست این چون از ناحیهی معشوق است عتابش هم زیباست. پرخاشش هم زیباست، اگر سختی هم پیش آمد زیباست اون را عاشقانه تحمل کن و تحمل سختی و رنج مال انسان است. که یک #کرشمه تلافی صد #بلا بکند حالا اگر عتاب کرد اون وقت کرشمه هم دارد اون وقت میدونی کرشمهاش چقدر زیباست و کرشمهی محبانه و کرشمه معشوقانه تمام این سختیها را جبران میکند دیگه اصلاً سختی نمیبیند. با یک کرشمه هزار بلا را رفع میکند.
□نکته مهم استاد اِنَ مَعَ العُسرِ یُسری= هر که سختی نکشد مشکلش آسان نشود.
□متأسفانه ما فکر میکنیم هر چه بیشتر نوازش ببینیم کمال پیدا میکنیم در حالی که قهر و لطف و عتاب و خطاب اینها لازمهی #تکامل انسان است و اصلاً در قاموس آفرینش نهاده شده است. این یک #دیالکتیک توحیدی است و این آیه صریح در #دیالکتیک_توحیدی است میگوید مع العُسر یُسری نمیگوید بعد از عُسر و بعد از سختی آسانی میآید بلکه میگوید در درون سختی آسانی میآید و سختی در درون خود آسانی را میزاید، از درون سختی آسایش میآید چنانچه از درون آسانی هم سختی بیرون میآید یعنی از درون رنج آسایشی پدید میآید و این دیالکتیک نه تنها در نهاد #انسان است در کل عالم است این زمستان و تابستان بهار و پاییز. شب و روز جوانی و پیری سختی و آسانی و تلخی و شیرینی و این تقابلها در کل جهان هستی است و در درون انسان هم هست و هر چه که در بیرون هست در درون هم هست و هر چه در درون است انعکاس در بیرون دارد از درون سختی آسانی فرا میرسد. درون رنج و فراق تا کسی درد فراق را نچشیده باشد وصال چه معنی دارد. وصال وقتی شیرین است و لذت بخش است که درد فراق را کسی چشیده باشد بدون درد #فراق #وصال معنی درستی ندارد.
□عتاب یار آمیخته شده است با عشق یار وتوجه یار، خطاب یار که این لازمهی تکامل انسان است به یقین هر که سختی نکشد مشکلش آسان نشود.
●آتش کورهی آهن گر و پُتک دودمش
●نخورد آهن اگر تیز و درخشان نشود
●چابک از آسیاب تا به تنور سوزان
●ندود گندم اگر لایق دندان نشود
●در بیابان بلا هر که نشد پرورده
●رهنورد کتل عشق دوران نشود.
□اینجا میگوید عتاب اون مشرق طلوع کرشمه است #علامه_طباطبایی نیاز نیمه شبی را تعبیر میکند به آه و میگوید وقتی انسان در شدت خواستن قرار میگیرد و از اون طرف هم فراق مانع رسیدن میشود یک حالتی در قلب سالک پیش میآید که تعبیر به آه میکنند. مولا آه آه من قلة الزاد ، لذا اون ظرفی که میتواند آه عاشق را تحمل کند شب است به همین دلیل عاشقان در #شب ناله میکنند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□ #عطار میگوید #زلیخا گفت #یوسف را میبری شلاق میزنی و غلام دلش نیامد و گفت من شلاق روی پوستین میزنم و تو بگو آه و بعد میگوید اگر زلیخا بیاید نقشهی ما را بفهمد بد میشود من یک شلاق برای نمونه میزنم و زد و آه کشید یوسف:
○چون زلیخا ز و شنید این بار آه گفت بس کن آه بود از جایگاه
○گر بود در ماتمی صد نوحهگر آه صاحب درد آید کارگر
□غیر زلیخا نمیتوانست تفاوت این آه را با بقیه بفهمد و چون همهی آه ها را یوسف میگفت حالا چرا زلیخا فهمید برای اینکه عاشق بود و ارتباط معنوی داشت دلش با یوسف و همهی دلش را به یوسف داده بود پس ارتباط دلها چگونه است از طریق محبت و عشق و اصلاً عشق چگونه است؟ یعنی رابطه واقعی بین دلها #عشق آنگاه عشق است که بین دلها در واقع رابطه باشد نه امور صوری . عشقت رسید به فریاد گر خود به سان حافظ / قرآن ز بر بخوانی با چهارده روایت. به همین جهت بسیاری از ناله و هیاهوها و فریادها مال خود انسان نیست تقلید از این و آن است به همین جهت هم بیاثر است.
○نوحهگر گوید حدیث سوزناک / لیک کو سوز دل و دامان پاک
□آیا در دل نوحهگر حرفهای سوز است؟ خیر کسی در دلش سوز است که صاحب #درد است. و انسان اگر از سوز دل و از واقع و بر اساس #معرفت ناله کند و دعا کند همان آهش صدها اثر دارد.
#حکیم_دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○ثواب روزه و حج قبول آن کس بود که خاک میکده عشق را زیارت کرد○□
□این بیت دوم صراحتاً تفسیر بیت اول است و میگوید اون کسی به سعادت رسید که به معنویت ماه #رمضان دست پیدا کرد و ممکن است سی روز در تابستان روزه گرفته ولی چه بسا آخر ماه رمضان غروری هم پیدا کند که ما روزه گرفتیم و اگر دچار غرور عبادت خودش شد و هیچ چیز هم از #معنویت ماه رمضان نفهمید و فقط گرسنه بود و #تشنگی را تحمل کرد راهی هم به معنویت این ماه نداشت چه دستاوردی داشته هیچ، بله این گرسنگی و تشنگی و تحمل سختی روزه برای این است که شما زنگارهای قلبت پاک شود و آماده بشوی از معنویات این ماه استفاده کنی با قرآن انس بگیری با دعا انس بگیری و با خداوند نزدیک بشوی و #معرفت حاصل کنی وقتی که معرفت حاصل شد این معنی تفسیری است که بنده گفتم. حج قبول هم در این ماه است و حتی اگر هم به مکه نرفته باشی به حج رفتی. و خاک #میکده #عشق یعنی چه؟ وقتی که می ها، میشود معرفت اگر شما معرفت و محبت به دست آوردی و اون خاک را زیارت کردی اون وقت هم به ثواب ماه رمضان و هم زیارت حج هم نصیبت شده، هم این دعاهایی که کردی دل به وقوف حقیقی یار بدهی.
□یعنی میگوید اگر شما به معنویت ماه رمضان راه یافتی همه چیز داری اما اگر به ظاهر دل خوش کردی و غروری هم نصیبت شد و معرفتی هم نصیبت نشد که ترک فلک غارت کرده و برده؟
○وقوف دل که به کوی تو مستدام افتاد ○طواف کعبه چه حاجت که تو حجاز منی
خداوند حجاز است.
□استاد بنابراین اینکه مولا میفرماید صیامُ الفکر عن الاثام اَفضَلُ مِن صیامٌ البطن عن الطعام.
□یعنی فکرت را پاک کن نه فکر تخیل آلوده، جهل آلوده، به نفسانیات آغشته شده فکر هم باید روزه داشته باشد، یعنی فکر پاک، فکر متخیل، وهم آلودو نفس آلوده نباشد این #صیام است و روزه تنها نخوردن ظاهری نیست بلکه امساک از نگاه بد، فکر بد، باید باشد امساک در همهی شئون وجودی. اینجا حافظ از ظاهر و باطن ماه رمضان صحبت میکند. یک ظاهر است که گرسنه و تشنهای اما فکر و گوش و چشم و... روزه بوده صیام فکر از آفات بد و چشم و منظرههای نامناسب و گوش و شنیدن کلمههای مزعششخرف و نامطلوب، اینهاست که ترک فلک نمیتواند غارت کند حدیثی دیگر هست از مولا علی که خداوند برای هر عمل عبادی جزایی میدهد اما جزای روزه میگوید من خودمم ،الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أجْزَی بِه یعنی خود من جزاتم یعنی چه؟ یعنی همون معرفت یعنی من را شناختی حالا یعنی به اون معرفتی که از راه روزه به دست آوردی حالا من جزاتم به خدا رسیدی.
شستشوی ظاهری کردی اما شستشوی باطنی هم کردی ؟و اگر کرده باشی آن گاه به مقاماتی رسیدی و خاک میکدهی عشق را زیارت کردی.
○مقام اصلی ما گوشه' خرابات است
○خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد
□اصلی در مقابل فرعی میگوید ظاهر اصل نیست باطن اصل است و گوشهی خرابات هم ترک تعلقات است تعلقات دنیوی، نفسانی، شیطانی و رند کسی است که از این تعلقات برهد و ترک بکند میگوید مقام اصلی ترک این تعلقات است نه فقط نخوردن و نیاشامیدن تنها نیست مقام اصلی ما گوشهی خرابات است و ترک عبادت است. خدا خیر دهد یعنی هر کسی این خانهی خرابات را درست کرد یعنی کسی که راه خراباتنشینی و ترک تعلق را به ما آموخت خدا جزای خیر بهش بدهد که جز ترک تعلق برای وصول به حق راه دیگری نیست.
#دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
○بهای بادهی چون لعل چیست جوهر عقل
○بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد
□میگوید بادهی چون لعل همون بادهی #محبت است #بیت_الغزل به نظر من این است اول یک مقدمه عرض کنم که اشخاصی که به وادی #معرفت راه ندارند میگویند حافظ با #عقل مخالف بوده و عقل را با #عشق مقابل قرار داده اند این حرف بیاساس است و #حافظ در این بیت با صراحت بیان کرده ما بادهی چون لعل یعنی بادهی قرمز بادهی سرخ و صاف، سُکرآور و #مستی آفرین که بادهی معرفت است و خوی صاف عاشق حالا بهای این معرفت چیست؟ و اگر بخواهیم این معرفت را به دست آوریم چه کنیم؟ مُفتی این #باده را نمیدهند بهای تحصیل این بادهی معرفت چیست؟ جوهر عقل
□شما تمام اسکناسهای عالم را بدهی اون بادهی معرفت را به شما نمیدهند پس با چه چیزی میشود؟ جوهر عقل و جوهر عقل قیمتی است و جوهر هم همان #گوهر است با عقل میتوانی معرفت بخری اگر عقل نداشته باشی با تمام اسکناسهای عالم نمیتوانی یک ذره معرفت بخری معرفت با #پول، #مقام، #شهوت با هر چه بگویی خریدنی نیست. معرفت با جوهر عقل به دست میآید پس مقام عقل را حافظ ستایش میکند و در عین حال در ماه #رمضان این حرف را میزند میگوید همون معرفت ماه رمضان را هم که با عبادات و ادعیه و #سحرخیزی و شب زنده داری انجام میدهد باید با عقل همراه باشد، با معرفت همراه باشد، با آگاهی همراه باشد، وقتی که عقل داشته باشی و این کارها را بکنی معرفت به دست میآید.
□حافظ میگوید جوهر عقل اساس به دست آوردن معرفت است و بدون عقل معرفت به دست نمیآید پس عقل خیلی گرانبهاست. همهی عالم را بخری، فرعون زمان باشی تُرک فلک غارت میکند اما معرفت را که با گوهر عقل به دست میآید ترک فلک نمیتواند غارت کند و توانایی ندارد اصلاً فلک بر محور معرفت میچرخد و معرفت نباشد فلک چه کاره است و فلک نوکر معرفت است و عالم نوکر معرفت است. دور فلک درنگ ندارد شتاب کن یعنی شتاب به معرفت بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد یعنی این دیگر سود خالص است که با جوهر عقل معرفت به دست آوردی و ضرر در این معامله نیست و ابدی است و غارت نمیشود. سرمایهای به دست آورد که هیچ چیز نتواند غارتش کند ازلی و ابدی باشد اون معرفت است.
#حکیم_دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○حکیم دکتر دینانی○□
□عشق همیشه توأم با غم است اصلاً #عاشق بیغم نداریم، عاشق بیدرد شما تا حالا در این عالم دیدهای؟ #عشق توأم با دردمندی است اما عشق ملک توأم با دردمندی نیست ملک هم خدا را میشناسد در حد خودش تنزیهی است آنها عُباد حقند هم خدا را عبادت میکنند و هم خدا را دوست دارند و به یک معنی عاشق حقند اما #دردمند نیستند ملائکه #درد_فراق را حس نمیکنند همیشه در یک مقام معین هستند همیشه یا در حال رکوع یا در حال سجود یا در حال تشبیه یا در حال ورد هستند یا در حال ذکرند در یک حالت هستند. ترقی هم ندارند #فرشته تعالی و ترقی ندارد همونی که هست از ازل تا ابد همان است جبرئیل از ازل تا حالا یک ذره ترقی نکرده و مقامش بالاتر نرفته، انسان تعالی دارد مرتب این تعالی مسألهی مهمی است یعنی انسان برعکس فرشته توقف ندارد فرشته همواره در یک حال است و مقام معلوم دارد همیشه در یک مقام است اما انسان مقام معلوم ندارد مقامش نامعلوم است و همیشه در حال تعالی است و انسان کاملی که عاشق حق است دردمند است #عشاق تمام اولیا تمام عرفا. سُلاک راه حق دردمندند #درد فراق دارند اصلاً گاهی چنان ناله میزند که اون ناله عالم را میسوزاند. نالهی هجران، عطار از هجران ابدی صحبت میکند این درد غم است درد فراق است البته وصال هم هست اما #فراق هم هست. یک لحظه وصال است یک لحظه فراق است اینکه #حافظ میگوید فرشته عشق ندارد، عشق بدون درد را میگوید میخواهد بگوید دردمندانه از آن انسان است و عاشق هم همیشه دردمند است حتی عشق مجاز هم توأم با درد است و اگر عاشقی درد نداشت او شیاد و دروغگوست. انسان سلوکش و عشق الهیاش توأم با دردمندی و هجران است همان است که موجب تعالی میشود و الا اگر یک مقام و معین داشت و راحت بود در یک مقامی تا ابد میماند مثل فرشته که تعالی نداشت، تمام این مسأله تعالی انسان است تعالی هی بالا و بالا و بالاتر تا چه حد؟ تا بیپایان.
○رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند
○ بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت.
☑️همچنان میرو به پایانش مرس
@mohamad_hosein_tabatabaei
○بهای بادهی چون لعل چیست جوهر عقل
○بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد
□میگوید بادهی چون لعل همون بادهی #محبت است #بیت_الغزل به نظر من این است اول یک مقدمه عرض کنم که اشخاصی که به وادی #معرفت راه ندارند میگویند حافظ با #عقل مخالف بوده و عقل را با #عشق مقابل قرار داده اند این حرف بیاساس است و #حافظ در این بیت با صراحت بیان کرده ما بادهی چون لعل یعنی بادهی قرمز بادهی سرخ و صاف، سُکرآور و #مستی آفرین که بادهی معرفت است و خوی صاف عاشق حالا بهای این معرفت چیست؟ و اگر بخواهیم این معرفت را به دست آوریم چه کنیم؟ مُفتی این #باده را نمیدهند بهای تحصیل این بادهی معرفت چیست؟ جوهر عقل
□شما تمام اسکناسهای عالم را بدهی اون بادهی معرفت را به شما نمیدهند پس با چه چیزی میشود؟ جوهر عقل و جوهر عقل قیمتی است و جوهر هم همان #گوهر است با عقل میتوانی معرفت بخری اگر عقل نداشته باشی با تمام اسکناسهای عالم نمیتوانی یک ذره معرفت بخری معرفت با #پول، #مقام، #شهوت با هر چه بگویی خریدنی نیست. معرفت با جوهر عقل به دست میآید پس مقام عقل را حافظ ستایش میکند و در عین حال در ماه #رمضان این حرف را میزند میگوید همون معرفت ماه رمضان را هم که با عبادات و ادعیه و #سحرخیزی و شب زنده داری انجام میدهد باید با عقل همراه باشد، با معرفت همراه باشد، با آگاهی همراه باشد، وقتی که عقل داشته باشی و این کارها را بکنی معرفت به دست میآید.
□حافظ میگوید جوهر عقل اساس به دست آوردن معرفت است و بدون عقل معرفت به دست نمیآید پس عقل خیلی گرانبهاست. همهی عالم را بخری، فرعون زمان باشی تُرک فلک غارت میکند اما معرفت را که با گوهر عقل به دست میآید ترک فلک نمیتواند غارت کند و توانایی ندارد اصلاً فلک بر محور معرفت میچرخد و معرفت نباشد فلک چه کاره است و فلک نوکر معرفت است و عالم نوکر معرفت است. دور فلک درنگ ندارد شتاب کن یعنی شتاب به معرفت بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد یعنی این دیگر سود خالص است که با جوهر عقل معرفت به دست آوردی و ضرر در این معامله نیست و ابدی است و غارت نمیشود. سرمایهای به دست آورد که هیچ چیز نتواند غارتش کند ازلی و ابدی باشد اون معرفت است.
#حکیم_دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
○بهای بادهی چون لعل چیست جوهر عقل ○بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد □میگوید بادهی چون لعل همو
□○ثواب روزه و حج قبول آن کس بود که خاک میکده عشق را زیارت کرد○□
□این بیت دوم صراحتاً تفسیر بیت اول است و میگوید اون کسی به سعادت رسید که به معنویت ماه #رمضان دست پیدا کرد و ممکن است سی روز در تابستان روزه گرفته ولی چه بسا آخر ماه رمضان غروری هم پیدا کند که ما روزه گرفتیم و اگر دچار غرور عبادت خودش شد و هیچ چیز هم از #معنویت ماه رمضان نفهمید و فقط گرسنه بود و #تشنگی را تحمل کرد راهی هم به معنویت این ماه نداشت چه دستاوردی داشته هیچ، بله این گرسنگی و تشنگی و تحمل سختی روزه برای این است که شما زنگارهای قلبت پاک شود و آماده بشوی از معنویات این ماه استفاده کنی با قرآن انس بگیری با دعا انس بگیری و با خداوند نزدیک بشوی و #معرفت حاصل کنی وقتی که معرفت حاصل شد این معنی تفسیری است که بنده گفتم. حج قبول هم در این ماه است و حتی اگر هم به مکه نرفته باشی به حج رفتی. و خاک #میکده #عشق یعنی چه؟ وقتی که می ها، میشود معرفت اگر شما معرفت و محبت به دست آوردی و اون خاک را زیارت کردی اون وقت هم به ثواب ماه رمضان و هم زیارت حج هم نصیبت شده، هم این دعاهایی که کردی دل به وقوف حقیقی یار بدهی.
□یعنی میگوید اگر شما به معنویت ماه رمضان راه یافتی همه چیز داری اما اگر به ظاهر دل خوش کردی و غروری هم نصیبت شد و معرفتی هم نصیبت نشد که ترک فلک غارت کرده و برده؟
○وقوف دل که به کوی تو مستدام افتاد ○طواف کعبه چه حاجت که تو حجاز منی
خداوند حجاز است.
□استاد بنابراین اینکه مولا میفرماید صیامُ الفکر عن الاثام اَفضَلُ مِن صیامٌ البطن عن الطعام.
□یعنی فکرت را پاک کن نه فکر تخیل آلوده، جهل آلوده، به نفسانیات آغشته شده فکر هم باید روزه داشته باشد، یعنی فکر پاک، فکر متخیل، وهم آلودو نفس آلوده نباشد این #صیام است و روزه تنها نخوردن ظاهری نیست بلکه امساک از نگاه بد، فکر بد، باید باشد امساک در همهی شئون وجودی. اینجا حافظ از ظاهر و باطن ماه رمضان صحبت میکند. یک ظاهر است که گرسنه و تشنهای اما فکر و گوش و چشم و... روزه بوده صیام فکر از آفات بد و چشم و منظرههای نامناسب و گوش و شنیدن کلمههای مزعششخرف و نامطلوب، اینهاست که ترک فلک نمیتواند غارت کند حدیثی دیگر هست از مولا علی که خداوند برای هر عمل عبادی جزایی میدهد اما جزای روزه میگوید من خودمم ،الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أجْزَی بِه یعنی خود من جزاتم یعنی چه؟ یعنی همون معرفت یعنی من را شناختی حالا یعنی به اون معرفتی که از راه روزه به دست آوردی حالا من جزاتم به خدا رسیدی.
شستشوی ظاهری کردی اما شستشوی باطنی هم کردی ؟و اگر کرده باشی آن گاه به مقاماتی رسیدی و خاک میکدهی عشق را زیارت کردی.
○مقام اصلی ما گوشه' خرابات است
○خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد
□اصلی در مقابل فرعی میگوید ظاهر اصل نیست باطن اصل است و گوشهی خرابات هم ترک تعلقات است تعلقات دنیوی، نفسانی، شیطانی و رند کسی است که از این تعلقات برهد و ترک بکند میگوید مقام اصلی ترک این تعلقات است نه فقط نخوردن و نیاشامیدن تنها نیست مقام اصلی ما گوشهی خرابات است و ترک عبادت است. خدا خیر دهد یعنی هر کسی این خانهی خرابات را درست کرد یعنی کسی که راه خراباتنشینی و ترک تعلق را به ما آموخت خدا جزای خیر بهش بدهد که جز ترک تعلق برای وصول به حق راه دیگری نیست.
#دکتر_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️عشق و ارادت نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام راه کمال، فلاح، سعادت و رستگاری است.
▪️این حدیث را از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل کرده اند:
«لَوِ اجْتَمَعَ النّاسُ عَلىٰ حُبِّ عَلِیِ بْنِ اَبِي طالِبٍ لَما خَلَقَ اللهُ النّارَ.» (۱)
▪️اگر همه ی مردم، بر محبّت امیرالمؤمنین علیه السلام مجتمع بودند، خدا اصلاً دوزخ را خلق نمی کرد. #عشق و ارادت به امیرالمؤمنین علیه السلام ، کیمیای بی نظیر و اکسیر اعظم است. چون عشق، عاشق را به رنگ معشوق درمی آورد و به شکل معشوق تبدیل می کند.
▪️اگر عشق نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام ، توأم با #معرفت، خالصانه و صادقانه باشد و ادّعای گزاف نباشد، انسان را به رنگ علی علیه السلام درمی آورد و او را #علی گونه می کند.
▪️به تعبیر زیبای امام باقر علیه السلام ، که فرمودند: «هَلِ الدِّينُ اِلَّا الْحُبُّ ... الدِّينُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّينُ.» (۲)
▪️آیا دین چیزی غیر از عشق و محبّت هم هست. دین همان عشق و محبّت است و عشق و محبّت، همان دین است. دین ما عشق امیرالمؤمنین علیه السلام است. اگر بخواهیم در مسیر تزکیه حرکت کنیم، بهترین راه، راه محبّت و عشق است.
▪️عشق امیرالمؤمنین علیه السلام انسان را از هر چه غیر خداست، پاکِ پاک می کند.
▪️عشق علی علیه السلام آتشی است که وارد هرجا شد، هرچه غیرخدا بود را سوزاند و نابود کرد و تنها خدا را برجای گذاشت. هرکس به هر مرتبه از کمالات رسید، به یُمن صراط مستقیم امیرالمؤمنین علیه السلام رسید.
◾️در محضر استاد مهدی طيب ۸۳/۰۸/۱۴◾️
#امیرالمومنین #گنجینه_ی_معارف_پیامبر_و_اهل_بیت
☘۱. مجلسی، بحار، ج ۳۹، ص ۲۴۹ و طبری آملی، بشارةالمصطفی، ص۷۵
☘۲. حرّعاملی، وسائل الشّیعة، ج ۱۶، ص ۱۷۱ و مجلسی، بحار، ج ۶۶، ص ۲۳۸
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلىٰ مَحَبَّتِهِ»
خدای عزّوجل پیامبرش را براساس #عشق و محبّت خود تأدیب کرد، ادب آموخت، تربیت کرد و پرورش داد. اشرف و افضل انبیا و گل سر سبد بوستان خلقت و آفرینش پیغمبراکرم(صلی الله علیه واله) است. حالا ببینیم خداوند چطور پیامبر را تربیت کرد؟ بر اساس #عشق و محبّت.
▪️در مسیر سلوک الی الله روش های مختلفی وجود دارد؛ ولی راه میانبر، راهی که زودتر از همه راه ها انسان را به مقصد می رساند، راه #عشق و محبّت است. خداوندمتعال هم از این راه پیغمبراکرم(صلی الله علیه واله) را به اوج قلّه ی «ثُمَّ دَنیٰ فَتَدَلّیٰ؛ فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنیٰ» رساند. «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلىٰ مَحَبَّتِهِ»
▪️پیامبراکرم (صلی الله علیه واله) فرمودند: «اَدَّبَنِی رَبّی فَاَحْسَنَ تَاْدِيبِی» پروردگارم مرا ادب آموخت، تربیت کرد و چه نیکو تربیت کرد. معنای نیکو تربیت کردن در حدیث امام صادق(علیه السلام) معلوم می شود؛ نیکو تربیت کردن خدا این است که بر اساس عشق و محبّت پیامبر را پرورش داد. او را در جاذبه ی عشق الهی قرار داد و مغناطیس عشق الهی او را تا اوج قلّه ی کمال، جایی که هیچ احدی و هیچ اندیشه ای راه نمی برد که بفهمد چه خبر است، رساند. در کتاب "ره توشهی دیدار" در فصل به زیارت چه کسی می رویم، پیغمبر و امام چه کسانی هستند، این بحث را گفته ام که حقیقت وجود پیغمبر و امام نه تنها قابل وصول و رسیدن نیست، شناخت آن هم قابل دستیابی نیست.
▪️امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «اَيْنَ الْعُقُولُ» اصلاً عقل ها کجا و این کجا؟ «وَ هُوَ بِحَيْثُ النَّجْمُ» مثل ستاره می-ماند که از « اَيدِی الْمُتَناوِلِينَ» خارج است؛ از دسترس کسانی که می خواهند دستشان را دراز کنند و ستاره را بگیرند بیرون است. نه اینکه نمی¬شود به حقیقت وجودی پیغمبراکرم (صلی الله علیه واله) و ائمّه علیهم السلام رسید، نه، به شناخت آن حقیقت هم نمی شود رسید. همان طور که پیغمبراکرم(صلی الله علیه واله) به امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمودند: یا علی نشناخت خدا را مگر من، نشناخت مرا مگر خدا و تو، نشناخت تو را مگر خدا و من. دیگر حساب بقیه روشن است؛ یعنی این حقیقت قابل شناخت نیست.
▪️عظمتی که در وجود رسول خدا(صلی الله علیه واله) ناشناخته است، محصول سیر حبّی و سیر عاشقانه ی رسول الله به سوی خدا است.
جذبه ی عشق، پیغمبراکرم(صلی الله علیه واله) را تا اوج قلّه ی کمال رساند؛ لذا در بین انبیا پیامبر است که لقب #حبیب_الله را دارد. حبیب الله یعنی چه؟ یعنی معشوق خدا، کسی که خدا عاشق اوست. راجع به حضرت ابراهیم(علیه السلام) خلیل الله داریم؛ یعنی کسیکه دوستی خالصانه ای نسبت به خدا دارد. این از این طرف است، ابراهیم خلیل الله است، دوستدار صادق خداست؛ امّا پیغمبراکرم(صلی الله علیه واله) #حبیب_الله است، معشوق تمام عیار خداست، خدا عاشق اوست.
▪️لذا خدا در قرآن به پیغمبراکرم(صلی الله علیه واله) امر کرد که به مردم بگو: «اِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی يُحْبِبْكُمُ اللهُ» اگر شما بهراستی خدا را دوست دارید «فَاتَّبِعُونی» از من تبعیّت کنید. پیغمبر چطور سِیر کرده است؟ سِیر حبّی و سِیر عشقی داشته است. فرمود از من در سلوک تبعیّت کنید تا به «يُحْبِبْكُمُ اللهُ» برسید؛ جایی که خدا عاشق، محبّ و دوستدار شما شود. آنجا جایی است که در حدیث قدسی داریم: «كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی يَسْمَعُ بِهِ» من خدا گوش این بنده می شوم که می شنود، چشم این بنده می شوم که می بیند، دست این بنده می شوم که کار انجام می دهد، زبان این بنده میشوم که می گوید؛ فرد از آن جاها سر در می¬آورد.
▪️همان طور که راجع به امیرالمؤمنین(علیه السلام) داریم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ النّاظِرَةَ» سلام بر تو ای دیدگان بینای خدا «السَّلَامُ عَلیک یا اُذُنِ اللهِ الْواعِيَةِ» سلام بر تو ای گوش¬های شنوای خدا «اَلسّلامُ عَلیکَ یا لِسانَ اللهِ الناطِقَة» سلام بر تو ای زبان گویای خدا «اَلسّلامُ عَلیک یا یَدَاللهِ الباسِطَة» سلام بر تو ای دستان گشاده¬ی خدا. این میوه ی دنبال پیغمبر رفتن است.
▪️ گفت: ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز. اگر کسی می خواهد این سِیر را برود، مقتدایش رسولالله(صلی الله علیه واله) است؛ رسول الله ای که در مکتب عشق الهی به این قلّه رسید. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلىٰ مَحَبَّتِهِ»، فرمود: «اِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی» از من تبعیّت کنید «يُحْبِبْكُمُ اللهُ» میرسید به نقطه ای که محبوب خدا میشوید، خدا دوستدار شما میشود.
#ادامه_دارد….
◾️استاد مهدی طیب- ۱۷ اردیبهشت ۸۳
#حديث #پيامبر_اكرم صلی الله علیه واله▪️
■●عشق و ارادت نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام راه کمال، فلاح، سعادت و رستگاری است.●■
■●این حدیث را از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نقل کرده اند:
«لَوِ اجْتَمَعَ النّاسُ عَلىٰ حُبِّ عَلِیِ بْنِ اَبِي طالِبٍ لَما خَلَقَ اللهُ النّارَ.» (۱)
■●اگر همه ی مردم، بر محبّت امیرالمؤمنین علیه السلام مجتمع بودند، خدا اصلاً دوزخ را خلق نمی کرد. #عشق و ارادت به امیرالمؤمنین علیه السلام ، کیمیای بی نظیر و اکسیر اعظم است. چون عشق، عاشق را به رنگ معشوق درمی آورد و به شکل معشوق تبدیل می کند.
■●اگر عشق نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام ، توأم با #معرفت، خالصانه و صادقانه باشد و ادّعای گزاف نباشد، انسان را به رنگ علی علیه السلام درمی آورد و او را #علی گونه می کند.
به تعبیر زیبای امام باقر علیه السلام ، که فرمودند: «هَلِ الدِّينُ اِلَّا الْحُبُّ ... الدِّينُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّينُ.» (۲)
■●آیا دین چیزی غیر از عشق و محبّت هم هست. دین همان عشق و محبّت است و عشق و محبّت، همان دین است. دین ما عشق امیرالمؤمنین علیه السلام است. اگر بخواهیم در مسیر تزکیه حرکت کنیم، بهترین راه، راه محبّت و عشق است.
■●عشق امیرالمؤمنین علیه السلام انسان را از هر چه غیر خداست، پاکِ پاک می کند.
■●عشق علی علیه السلام آتشی است که وارد هرجا شد، هرچه غیرخدا بود را سوزاند و نابود کرد و تنها خدا را برجای گذاشت. هرکس به هر مرتبه از کمالات رسید، به یُمن صراط مستقیم امیرالمؤمنین علیه السلام رسید.
■●در محضر استاد مهدي طيب ۸۳/۰۸/۱۴●■
#امیرالمومنین #گنجینه_ی_معارف_پیامبر_و_اهل_بیت
■ ۱. مجلسی، بحار، ج ۳۹، ص ۲۴۹ و طبری آملی، بشارةالمصطفی، ص ۷۵■
■۲. حرّعاملی، وسائل الشّیعة، ج ۱۶، ص ۱۷۱ و مجلسی، بحار، ج ۶۶، ص ۲۳۸■
@mohamad_hosein_tabatabaei
◾️درد شمع از جای دیگر است◾️
▪️شما می بینید ادبای ما درباره #شمع سخن گفتند.هر کسی درباره گل و پروانه و شمع سخن گفته! یکی گفته شمع می سوزد تابه دیگری نور بدهد، یکی گفته شمع محور #عشق پروانه است، این حرف ها را گفتند و گفتند و گفتند؛ امّا وقتی نوبت به این گونه افراد می رسد، می گوید: شمع دارد اشک می ریزد،امّا اشکش نه برای این است که دارد می سوزد؛ بلکه برای اینکه ازآن شیرینی فاصله گرفته است. چون از عسل موم می گیرند، این موم را از آن شهد جدا می کنند؛ بعد به صورت شمع درمی آورند، بعد می سوزاندند.
می گفت: این #اشک برای فراق آن شهد است، این همان ترجمه #دعای_کمیل می شود که: (صبرت علی حرّ نارک فکیف اصبر عن النّظر الی فراقک)*؛ این دیدکجا، آن دید کجا!! می گوید: مبادا خیال بکنیدگریه شمع برای آن است که دارد می سوزد، این قابل تحمّل است؛ برای اینکه او رااز شیرینی جدا کردنددارد می نالد! این یک دید است!!
☑️اقبال الاعمال / صفحه ۷۰۸
◾️کنگره بین المللی علمی و پژوهشی بزرگداشت مولی محسن فیض کاشانی
قم ؛ مدرسه عالی دارالشفاء _ آبان ۱۳۷۸، #آیت_الله_جوادی_آملی◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei