eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□●بهره مندى از رزق هاى عظيم استاد علی صفایی حائری●□ □●وقتى كه اين ماه شروع مى شود، ماهى كه ميهمانى خدا در آن است و بهره هاى زيادى دارد و رزق هاى عظيمی مى خواهند به ما بدهند، ما هم بايد به دلمان و به روحمان برسيم. □●چه كنيم كه  ما به آن وسعتى برسد كه از يك سلام و يك عليك! و يا از يك بارك الله و يك فحش، طوفان نگيرد؟! □●و چه كنيم كه  ما به آن وسعتى برسد كه بت ها در آن گم بشوند و دلدار در آن، خانه بگيرد؟! □●و چه كنيم كه  ما بسنجد: سنجشى كه به عشق او منتهى بشود؟! □●و چه كنيم كه  ما به شناخت برسد: شناختى كه يقين را در ما به وجود بياورد؟! □●و چه كنيم كه  ما غذايى را بخواهد و به دنبال رزقى باشد كه اين تفكر و اين سنجش و اين عشق را تقويت كند؟! □● ، ص ۱۰۹●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○افطاری ۴○□ ○لصَّائِمِ فَرْحَتَانِ: فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ، وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّ
□○افطاری ۵○□ □○ماه مبارک‌ رمضان جلوه و تجلی اسم شریف است کما اینکه در روایت آمده «...فَإِنَّ رَمَضَانَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّه...». این اسم مبارک رمضان دو سدنه و خدمه دارد که به تعاون آن دو اسم شریف احکامش را ساری می‌کند و آن دو عبارت است از اسم «المُمْسِک» و اسم «الفٰاطِر». اسم الممسک حاکم بر صائم است و اسم الفاطر حاکم بر مریض و مسافر و... □○آغاز دولت اسم ممسک حق تعالی از است تا و دولت اسم فاطر برای صائم از خیط اسود است تا خیط ابیض؛ «وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْر» (بقره/۱۸۷) □○خیط ابیض را مظهر بدان که عقل، سفید است و خیط اسود را مظهر بگیر که جسم، ظلمت و سیاهی است و برزخ این دو سرخ است که مرتبه نفسانی است و شیخ شهید از آن به تعبیر کرده است. حضرت خاتم صلوات الله علیه و علی آله نیز چنین فرمود که «سَجَدَ لَكَ سَوَادِي وَ خَيَالِي وَ بَيَاضِي و آمَنَ بِکَ فُؤَادِی». □○پس مناسبت امساک از مادیات با عقل است و خوردن و آشامیدن با جسم و آدمی برزخ بین این دو است پس کمالش به جمع این دو امر آمد، نه مثل ملائکه است و نه مثل جماد. بر بیمار و مسافر اسم ممسک‌ حکومت ندارد چون امساک مقام و است و بیماری که نقص دارد و مسافری که در سیر و انتقال از حدی به حد دیگر است با ویژگی این اسم سازگاری ندارند. البته صائم به سبب اینکه مظهر اسم ممسک است و امساک از اسماء تنزیهی است لذا در وقت صوم، طعام و شراب مادی و مباشرت جسمانی بر او حرام شده است چون روزه‌دار توجه به طعام و شراب روحانی و مباشرت با موجودات مجرد عقلی دارد و این دو مقابل هم هستند، تا این دهان بسته نشود آن دهان باز نمی‌شود. ○اندرون از طعام خالی کن ○تا در او نور معرفت بینی □○ملائکةالله بر اساس روایات وارده طعامشان و شرابشان است و تقدیس، تنزیه الهی است از همه نقائص و کمالات موجودات امکانی. و حال اینکه خوردن و آشامیدن و مباشرت با زنان وصف و کمال موجود مادی است و مجرد از ماده مبرا از این امور است؛ «وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ فَلَمَّا رَأَىٰ أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً...» (هود/ ۶۹-۷۰) □○پس صائم به صومش در عداد در می‌آید و این دهان را می‌بندد و دهان دیگر می‌گشاید که دهان است و طعامش تسبیح و شرابش تقدیس است و مباشرتش با و موجودات مجرد عقلی است از اینرو حق تبارک و تعالی به اقتضای این مرتبه فرمود و روزه دار نیز است.      
□●جنگ اقلیت فاسد با اقلیت صالح استاد ●□ □دویست سال پیش هیچکس احتمال نمی داد که سَری باز بشود و پایی لُخت و عریان؛ همین طور که امروز احتمال نمی دهیم که بتوان این لختی ها را جمع و جور کرد و پوشانید. □ولی آن روز بر روی اکثریت کار نکردند و با بی تفاوت ها وقت را تلف ننمودند ، بلکه بر روی یک عده کار شروع شد ؛ از آخوندزاده بگیر و طالبوف تبریزی و میرزا خان کرمانی و ... و از تقی زاده ها شروع کن و به این تیپ ادامه بده . □این ها بودند که حربه های سنت و عقل و مذهب را شکستند ، آن هم نه با فُحش و داد و بیداد ، بلکه حتی با شرکت در روضه خوانی ها و همراهی کردن سنت ها. □اما در همان موقع از فرانسه و بریتانیا و آلمان و ... می گفتند ، از رشد آن ها و در ضمن از وضع زندگی آن ها که همه نجسند و تارک الصلوة و بی بند و بار ولی همه مترقی و پیش رفته و مرفه و باسواد . □هنگامی که سنت ها را شکستند و شخصیتهای اجتماعی یک نسل را خورد کردند معلوم است که رو می نماید و کار به آن جا می رسد که باید سر تا پا غربی بشویم . □و هنگامی که در ادبیات ما به چوب بسته شد؛ معلوم است که حاکم می شوند . و هنگامی که عامل رکود و انحطاط معرفی شد معلوم است که مکتب ها سبز می شوند و در یک چنین زمینه ای معلوم است که چه تخمی می روید و سبز می شود و بارور می گردد. □●روش برداشت از قرآن ، ص ۱٢٢●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □۳- #کرکس: #لاشخور؛ را هم #ذبح کن؛ لاشخور و میته خور که این و آن را می دَرَد
□وقتی این چهار شاخص ؛ ؛ و را با تمام گوناگون این چهار غیر انسانی به نام ، و با تمام مراتبش از خود دور بفرمایید، این می شود شما، می شود ، می شود ! □این، از عادت به در آمدن است، این، از عادت بیرون آمدن است. با این خروج از عادت حالا به بپردازید، ببینید چه زیباست، و انسان فکر نمی کند که عالَم فقط برای همین شهوت_هست ... یا تمام عالم دست به دست هم داده اند که برای من ظاهری بیافرینند که من فقط از زیبایی های ظاهری ام برای امور ام بهره بگیرم! اینطوری نخیر! □وقتی از صفاتِ حیوانی درآمدیم و به حیاتِ انسانی رسیدیم می بینیم عجب! عالَم چیز دیگری بود؛ مثل اینکه عالَم غذا و سفره ی چیده شده برای ما بود... □می خواهید به حیاتِ طیبۀ انسانی راه یابید؟ راهش این است که باشید، صفاتِ حیوانی را در خود خُرد کنید، له کنید، یعنی میرانده شود، از میته بودنِ حیوانی بدر آئید. □تا می رسد به اینجا که اگر جنابِ عارف بخواهد به حقیقت، سرّ را مسّ کند (نه اینطور که شبانه روز به دست بگوید و عدد اسم محیی را یاد بگیرد و یا محیی یا محیی بگوید، که البته این نیز خوب است)، باید حقیقتا خود را به حیاتِ انسانی زنده کند. □اگر حقیقتا به شهوت های حیوانی تن در ندهد (غیر از حد مجاز)، معلوم است که در حالِ مسّ اسمِ شریفِ است. □اگر کسی لجن خوری، زیبائی طلبی، لاشخوری و شهوت پرستی را از خود دور کند و زیبای ایمانی را و اسرارِ وجودیِ عالَم را به خود تلبُّس کند که آن حقایق را پیدا کند، در حال یافتن و چشیدن و مسّ اسم شریف محیی است. □در مقابل لجن خوری کند نه . حرام خوری را به انحای گوناگونش از خود دور کند، فقط مالِ حرام مطرح نیست؛ □چشمی که به زنِ نامحرم نگاه می کند حرام خور است، گوشی که صدایِ ناهنجار می شنود حرام خور است، لامسه ای که بدن لمس می کند حرام خور است، چون قوۀ او غذا می خواهد و غذای او مسّ حلال است نه مسّ حرام! و ... ، □این حس ها غذا میخواهند کسی انکارِ نیازشان نمی کند بلکه از راه درست. اگر شخص از امور دوری کرده و روی بسوی الهی آورد این شخص در حالِ مسّ اسمِ شریفِ محیی است. □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □خوب،میخواهی به حیاتِ انسانی برسی؟ □به اذن او بباید رهنمون را □بگیر
□حالا چه گرفتاری ای در این چهار است که باید آنها را بکشیم: ○نماید هر یکی را پاره پاره ○به هر کوئی نهد جزئی دوباره □مصرع اول یعنی باید این را از خود دور کنیم، و وقتی ان شاءالله از این اوصاف درآمدیم و به قللِ معرفتِ علمِ و رسیدیم، ان شاءالله سرفراز می شویم، اسرارِ وجودیِ ما منکشف می شود و خودمان بر قله های می نشینیم،چون از اوصاف الهی در می آییم. بعد به حیاتِ انسانی می رسیم. □در در قلعه های انسانی قرار می گیریم و در آنجا حالا به این چهار مرغ که دیگر در دست ما هستند و از جناب دستور می گیرند می گوئیم شما هم داشته باشید و زنده هم باشید، اما به امر ما و آنطوری که ما می خواهیم، نه آنطور که شما می خواهید، نه اینطور که هر وقت دلش خواست بخورد و بخوابد و ... ، نمی شود؛ خیر؛ آنطور که می خواهد باید بخوابی و بخوری و ... ، به بدنش بگوید آنطورکه من می خواهم شهوت داشته باش نه آنطور که تو می خواهی. ○بخواند نامِ آنان را به آواز ○که در دَم هر چهار آید به پرواز □حال این سئوال پیش می آید که چطور شما اول گفتی این چهار مرغ را بکش و بعد می فرمائی اینها را زنده کن؟ پس یعنی باز در ما زنده شود؟ شهوتِ غضبِ حیوانی زنده شود؟ در ما لجن خوریِ حیوانی زنده شود؟ یا خیر؛ می فرماید اوصافِ حیوانی که در تحت نظر عقل نبودند و همینطور گسیخته در بدن و جسم و روح شما رسوخ کرده و خودشان می خواستند هر کاری انجام بدهند، زمام اینها را به دست بگیرید و بگویید باید مطابق آنچه که فرموده باید عمل شود. □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴 ... ■ مرتب تعالی می یابد آن عقلی که مدام مذمت می شود عقل متوقف است جایی که عقل متوقف شد و بالاتر خود را ندید و فکر کرد به رسیده عقل رسیده است و اینجاست که با عقل مقابله می کند اما وقتی به موقیت خود آگاه شد می داند که حد یقف ندارد و همواره در تعالی است. ■تعالی همان چیزی است که به آن می گویند سلوک یعنی راه رفتن و یعنی رونده سلوک،سلوک معرفتی است و راه رفتن در عالمی غیر از عالم و شهرهاست. در مسیر سلوک هرچه بالاتر می روی هی پرده ای برداشته و جهانی نمودار می شود،گشوده شدن جهان های متعالی یعنی باز شدن ،افق در قرآن آمده و میگوید انسان دارای آفاق است.افق را وقتی نگاه می کنیم فکر می کنیم چند کیلومتر برویم به آن می رسیم اما هرچه راه می رویم راه گشوده تر می شود(این آفاق است)همین آفاق در نفس هم هست. ■اگر انسان افق خود را کشف کند و در راه افقش حرکت کند این راه تعالی است و این همان سلوک می باشد.اگر کسی ادعای عارفانه کند اما این مسئله را نداند دچار توهم است.سلوک راه رفتن با قدم عقل و قدم عشق است.و هو بالافق الاعلی(اعلی نامتناهی)یا همان فی الله است. ■حکیم دینانی■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○تفاوت عقل با سلیقه○□ □بسیاری از مردم، عقل را با سلیقه اشتباه می‌گیرند. فکر می‌کنند که عقلانی بودن یعنی همان سلیقه فرد؛ سلیقه غیر از عقل است. همه آدم‌ها عاقل‌اند و کار خودشان را درست می‌دانند؛ این سلیقه است یا عقل؟ این سلیقه است. □عقل، موازین دارد. اصلِ موازین عقل، قاعده (امتناع اجتماع نقیضین است)؛ اگر براهین شما متکی به این اصل اولی بود، سخن و شما عقلانی است و در فکر شما تناقض دیده نمی‌شود. اگر سیستم فکری داشتی که در آن نبود، شما متفکر بزرگی هستی. □اگر هزار کتاب بنویسی اما در سازمان فکری‌ات یک تناقض پیدا بشود، تمام سازمان فکری‌ات اعتبار ندارد. عقلانی بودن خیلی سخت است. وقتی من از صحبت می‌کنم این عقل را می‌گویم، نه را. □همه کس فکر می‌کند که درست می‌گوید، اما آیا وقتی با موازین محکم عقلی آن را می‌سنجی، تناقض در نظام فکری‌اش پیدا می‌شود یا نه؟ اگر پیدا شود، شر و ور است. زیبا سخن گفتن، دلیل بر عقلانی بودن سخن نیست، سخن را در ظرف منطق بریز و با موازین بسنج، اگر عقلانی بود، متفکر است. اگر عقلانی نبود، حرف مهمل و بیهوده است. حرف بیهوده هم در عالم بسیار زیاد است. @mohamad_hosein_tabatabaei
○بهای باده‌ی چون لعل چیست جوهر عقل ○بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد □می‌گوید باده‌ی چون لعل همون باده‌ی است به نظر من این است اول یک مقدمه عرض کنم که اشخاصی که به وادی راه ندارند می‌گویند حافظ با مخالف بوده و عقل را با مقابل قرار داده اند این حرف بی‌اساس است و در این بیت با صراحت بیان کرده ما باده‌ی چون لعل یعنی باده‌ی قرمز باده‌ی سرخ و صاف، سُکرآور و آفرین که باده‌ی معرفت است و خوی صاف عاشق حالا بهای این معرفت چیست؟ و اگر بخواهیم این معرفت را به دست آوریم چه کنیم؟ مُفتی این را نمی‌دهند بهای تحصیل این باده‌ی معرفت چیست؟ جوهر عقل □شما تمام اسکناس‌های عالم را بدهی اون باده‌ی معرفت را به شما نمی‌دهند پس با چه چیزی می‌شود؟ جوهر عقل و جوهر عقل قیمتی است و جوهر هم همان است با عقل می‌توانی معرفت بخری اگر عقل نداشته باشی با تمام اسکناس‌های عالم نمی‌توانی یک ذره معرفت بخری معرفت با ، ، با هر چه بگویی خریدنی نیست. معرفت با جوهر عقل به دست می‌آید پس مقام عقل را حافظ ستایش می‌کند و در عین حال در ماه این حرف را می‌زند می‌گوید همون معرفت ماه رمضان را هم که با عبادات و ادعیه و و شب زنده داری انجام می‌دهد باید با عقل همراه باشد، با معرفت همراه باشد، با آگاهی همراه باشد، وقتی که عقل داشته باشی و این کارها را بکنی معرفت به دست می‌آید. □حافظ می‌گوید جوهر عقل اساس به دست آوردن معرفت است و بدون عقل معرفت به دست نمی‌آید پس عقل خیلی گران‌بهاست. همه‌ی عالم را بخری، فرعون زمان باشی تُرک فلک غارت می‌کند اما معرفت را که با گوهر عقل به دست می‌آید ترک فلک نمی‌تواند غارت کند و توانایی ندارد اصلاً فلک بر محور معرفت می‌چرخد و معرفت نباشد فلک چه کاره است و فلک نوکر معرفت است و عالم نوکر معرفت است. دور فلک درنگ ندارد شتاب کن یعنی شتاب به معرفت بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد یعنی این دیگر سود خالص است که با جوهر عقل معرفت به دست آوردی و ضرر در این معامله نیست و ابدی است و غارت نمی‌شود. سرمایه‌ای به دست آورد که هیچ چیز نتواند غارتش کند ازلی و ابدی باشد اون معرفت است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○تفاوت عقل با سلیقه○□ □بسیاری از مردم، عقل را با سلیقه اشتباه می‌گیرند. فکر می‌کنند که عقلانی بودن یعنی همان سلیقه فرد؛ سلیقه غیر از عقل است. همه آدم‌ها عاقل‌اند و کار خودشان را درست می‌دانند؛ این سلیقه است یا عقل؟ این سلیقه است. □عقل، موازین دارد. اصلِ موازین عقل، قاعده (امتناع اجتماع نقیضین است)؛ اگر براهین شما متکی به این اصل اولی بود، سخن و برهان شما عقلانی است و در فکر شما تناقض دیده نمی‌شود. اگر سیستم فکری داشتی که در آن نبود، شما متفکر بزرگی هستی. □اگر هزار کتاب بنویسی اما در سازمان فکری‌ات یک تناقض پیدا بشود، تمام سازمان فکری‌ات اعتبار ندارد. عقلانی بودن خیلی سخت است. وقتی من از صحبت می‌کنم این عقل را می‌گویم، نه را. □همه کس فکر می‌کند که درست می‌گوید، اما آیا وقتی با موازین محکم عقلی آن را می‌سنجی، تناقض در نظام فکری‌اش پیدا می‌شود یا نه؟ اگر پیدا شود، شِر و وِر است. زیبا سخن گفتن، دلیل بر عقلانی بودن سخن نیست، سخن را در ظرف منطق بریز و با موازین بسنج، اگر عقلانی بود، متفکر است. اگر عقلانی نبود، حرف مهمل و بیهوده است. حرف بیهوده هم در عالم بسیار زیاد است. @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀 🍀 ◾️اولین کتاب کافی، کتاب عقل است. عقل و جهل. عقل سرمایه انسان است سرمایه ایمان است . اولین حدیثی که در کتاب کافی نقل شد راجع به عقل است حدیث را تبرّکاً به عرض برسانم و چند جمله ای در پیرامون حدیث تقدیم بداریم. این اولین حدیث کافی را حضرات عامه نقل کرده اند، حدیثی است که اتفاقی است یعنی موقف اتفاق شیعه و سُنی است. ◾️حدیث را جناب کلینی بعنوان اولین حدیثش که درباره عقل است فرمودند: "عن ابی جعفر، قال: لمّا خلق الله العقل استنطقه ثم قال له أقبل فأقبل ثم قال له ادبر فأدبر و عزّتی و جلالی ما خلقت خلقاً هو أحبّ الیّ منک ولا أكملتک الا فیمن أحب انی ایّاک آمر و ایّاک انهی و ایّاک اعاقب و ایّاک أثيب " این حدیث شریف درباره عقل است ◾️امام پنجم فرمود: «وقتی خداوند عقل را آفرید او را به سخن درآورد و سنجیده به او فرمود؛ جلو بیا.پیش آمد و گفقش عقب برو، پس رفت. خدا فرمود؛ به عزّت و جلال خودم سوگند مخلوقی از تو محبوبتر نیافریدم و تو را به کسی می دهم که دوستش دارم .همانا روی امرونهی من با تو است و کیفر و پاداش به حساب تو است» ◾️اصول کافی_جلد اول_صفحه ۲۳◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
○بهای باده‌ی چون لعل چیست جوهر عقل ○بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد □می‌گوید باده‌ی چون لعل همون باده‌ی است به نظر من این است اول یک مقدمه عرض کنم که اشخاصی که به وادی راه ندارند می‌گویند حافظ با مخالف بوده و عقل را با مقابل قرار داده اند این حرف بی‌اساس است و در این بیت با صراحت بیان کرده ما باده‌ی چون لعل یعنی باده‌ی قرمز باده‌ی سرخ و صاف، سُکرآور و آفرین که باده‌ی معرفت است و خوی صاف عاشق حالا بهای این معرفت چیست؟ و اگر بخواهیم این معرفت را به دست آوریم چه کنیم؟ مُفتی این را نمی‌دهند بهای تحصیل این باده‌ی معرفت چیست؟ جوهر عقل □شما تمام اسکناس‌های عالم را بدهی اون باده‌ی معرفت را به شما نمی‌دهند پس با چه چیزی می‌شود؟ جوهر عقل و جوهر عقل قیمتی است و جوهر هم همان است با عقل می‌توانی معرفت بخری اگر عقل نداشته باشی با تمام اسکناس‌های عالم نمی‌توانی یک ذره معرفت بخری معرفت با ، ، با هر چه بگویی خریدنی نیست. معرفت با جوهر عقل به دست می‌آید پس مقام عقل را حافظ ستایش می‌کند و در عین حال در ماه این حرف را می‌زند می‌گوید همون معرفت ماه رمضان را هم که با عبادات و ادعیه و و شب زنده داری انجام می‌دهد باید با عقل همراه باشد، با معرفت همراه باشد، با آگاهی همراه باشد، وقتی که عقل داشته باشی و این کارها را بکنی معرفت به دست می‌آید. □حافظ می‌گوید جوهر عقل اساس به دست آوردن معرفت است و بدون عقل معرفت به دست نمی‌آید پس عقل خیلی گران‌بهاست. همه‌ی عالم را بخری، فرعون زمان باشی تُرک فلک غارت می‌کند اما معرفت را که با گوهر عقل به دست می‌آید ترک فلک نمی‌تواند غارت کند و توانایی ندارد اصلاً فلک بر محور معرفت می‌چرخد و معرفت نباشد فلک چه کاره است و فلک نوکر معرفت است و عالم نوکر معرفت است. دور فلک درنگ ندارد شتاب کن یعنی شتاب به معرفت بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد یعنی این دیگر سود خالص است که با جوهر عقل معرفت به دست آوردی و ضرر در این معامله نیست و ابدی است و غارت نمی‌شود. سرمایه‌ای به دست آورد که هیچ چیز نتواند غارتش کند ازلی و ابدی باشد اون معرفت است. @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️آن که در کار حواس و عقل بیندیشد هر یک را جاسوسی در حفظ و بقای شخص می یابد، مثلاً شخص غذا می خواهد، دیدبانی میکند و تمیز میان غذا و جز آن میدهد ، با بار دادن باصره همینکه دست بدان رسید بار نمیدهد که داغ‌ است ، غذای دیگر را بار داده است که معتدل  است تا خواهد به دهان برساند جاسوس دیگر بنام دربان است و اجازه نمیدهد که بدبو است غذای دیگر را اجازه داده است که بوی مناسب دارد تا به دهان گذاشت در آنجا جاسوس دیگر به نام نشسته است ، و اجازه نمیدهد که بسیار تلخ است ، غذای دیگر را اجازه داد که شایسته است اگر حیوان باشد میخورد ▪️اما اگر انسان باشد یک جاسوس دیگر غیبی بنام دارد و میگوید: هیچ یک از آن جاسوسها در کار خود خیانت نکرده اند که اجازه داده اند ، این غذا برای تن گوارا است ، ولکن تو انسانی ، شیئیت تو صورت فعلیتی و حقیقتی به نام روح است که این کالبد است و سایه ای از آن ، و این جواسیس همه سدنه او و از شئون اویند، این غذا شبهه ناک است ، غصبی است ، مال یتیم است ، زنهار و دوصد زنهار نخور که برای روحت ناگوار است، این غذای حرام با آن چنان کند که هزاران بار به توان هزاران بار بدتر از خوراک نامناسب با تن. ◾️صد کلمه در معرفت نفس/کلمه ی ۸۳ استاد علامه حسن زاده ی آملی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei