eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■ ■●باید بیغرض و با قلب پاک نگریست تا همه ی دنیا را زیبا دید. در عالمِ فنا قشنگترین چیزها زشتیهاست؛ مثل خال سیاه در صورت سپید یار. نقایص زندگی دنیایتان را به منزله ی خال سیاه حساب کنید که زیبایی صورت را صدچندان میکند. انسان اگر بداند که این مصائب و گرفتاریهای دنیوی به مانند خال سیاهی در صورت زیبایی است که باعث زیبایی بیشتر میشود، چقدر راحت میشود و زندگی برایش شیرین میگردد. ■●مؤمن در این عالم مثل سیاح است؛ بیغرض تماشا میکند، دل نمیبندد، نه قصد مالکیت میکند و نه در دعواها دخالت میکند، اعتراض ندارد، نگاه میکند و عبور میکند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: سِیاحَةُ اُمَّتى فِی الصَّوم: سیاحت امّت من در روزه است. ■●اهل‌‌الله سیاح عالم خلقتند؛ در زمین، در آسمان، با ملائکه، با انبیا و با اولیا میگردند و تماشا میکنند. چون ذینفع نیستند، بیغرض تماشا میکنند، قشنگ تماشا میکنند. دندان طمع دنیا را که کندی، سیاح میشوی. ■●بچّه ی بزرگ‌تر بهلول کوزه را شکسته بود، بهلول بچّه ی کوچکش را کتک میزد، گفتند: چرا او را میزنی؟ گفت: اگر این را نزنم، از آن بچّه ی بزرگ‌ترم بدتر خواهد بود. ■●امیدوارم در دنیا هیچ خسارتی نبینید و اگر هم خدا خواست جیبتان را بزند، قشنگهای خود را برای این کار بفرستد. ■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
۳ دی ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳ دی ۱۳۹۷
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
۳ دی ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳ دی ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۳ دی ۱۳۹۷
□●یلدا که بلندترین شب سال است، مصداق (لیل طویل) در عالم ناسوت است و بفرموده قرآن، است. ( سبحه لیلا طویلا) □●تسبیح یعنی خدا بالاتر و منزه از خوبی هایی است که هر وصف کننده ای به او نسبت می دهد. (سبحان الله عما یصفون) □●پس یلدا شب غفلت و لغویات نیست؛ شب توجه به حق متعال و حسن الهی و ابراز عجز از درک عظمت خوبی خداوند است. در این لیل طویل (سبحانه، سبحانه، سبحانه) است. از این رهگذر می توان به راه یافت و به دیده دل نظاره گر حسن الهی و به لسان قلب تسبیحگوی پرودگار عالمیان شد. □●استاد مهدی طیب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
۳ دی ۱۳۹۷
■●حضرت مهدی ارواحنافداه از تولّد تا آغاز غیبت صغری (قسمت اوّل)●■ ■●حکّام بنی عبّاس که بر اساس احادیث پیامبر و ائمّه ی معصومین علیهم السّلام به نزدیک بودن تولّد مهدی موعود علیه السّلام آگاه شده بودند، از زمان امامت امام هادی علیه السّلام به شدّت نگران و مضطرب شدند که با تولّد ایشان تخت حکومت غاصبان خلافت واژگون شود. از این رو تصمیم گرفتند مانع تولّد آن حضرت شوند یا اینکه پس از تولّد، به سرعت ایشان را از بین ببرند. به همین دلیل امام هادی علیه السّلام را به شهر سامرّا که شهری نظامی بود، منتقل کردند و در محلّه ی عسکر که محلّ زندگی ارتشیان بود، جای دادند. در نتیجه آن حضرت در میان دشمنان و در بین خانه های سازمانی نظامیان زندگی می کردند و رابطه ایشان با شیعیان قطع بود. غربت امام هادی علیه السّلام تا حدّی بود که پس از شهادت، آن حضرت را در اتاق نشیمن منزل مسکونی خود به خاک سپردند و زن و فرزندان آن حضرت کنار قبر ایشان زندگی می کردند. همسر ایشان پس از وفات، در همان اتاق مدفون شدند. ■●امام عسکری علیه السّلام می فرمایند: قد وَضَعَ بَنو اُمیّه و بنو العبّاسِ سُیوفَهُم عَلَینا لِعِلَّتین: اِحداهُما اَنَّهم کانوا یَعلَمونَ اَنَّه لیسَ لَهم فی الخِلافةِ حقٌّ فَیَخافونَ من اِدِّعائِنا ایّاها و تَستَقرَّ فی مَرکَزها، و ثانِیهِما اَنّهم قد وَقَفوا من الاَخبارِ المُتواترة علی اَنَّ زَوالَ مُلکِ الجَبابرةِ و الظَّلَمةِ علی یدِ القائمِ منّا، و کانوا لا یَشُکّونَ اَنَّهم مِنَ الجَبابرَةِ و الظّلَمَةِ، فَسَعوا فی قتلِ اَهل بیتِ رسولِ الله صلّی الله علیه و آله وسلّم و اِبارَةَ نَسله طَمَعاً مِنهُم فی الوُصولِ الی مَنعِ تَوَلّدِ القائمِ علیه السّلام او قَتله، فاَبی اللهُ اَن یُکشَفَ اَمرُهُ لِواحدٍ مِنهم (الّا اَن یُتِمَّ نورَه و لو کرهَ الکافرون): بین امیّه و بنی عبّاس به دو علّت شمشیرهای خود را بر ما ( اهل بیت) قرار دادند: یکی اینکه می دانستند در خلافت حقّی ندارند و می ترسیدند ما آن را ادّعا کنیم و خلافت در جایگاه خود مستقر گردد. دوم اینکه بر اساس اخبار متواتر پی برده بودند که زوال و فروپاشی حکومت جبّاران و ستمکاران به دست قائم ما صورت می گیرد و تردید نداشتند که خودشان از جّاران و ستمکارانند؛ لذا به طمع دستیابی به جلوگیری از تولّد قائم علیه السّلام یا به قتل رساندن آن حضرت، در کشتن اهل بیت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و نابود کردن آنها تلاش کردند. امّا خداوند ابا داشت که امرش بر احدی از آنان مکشوف شود (جز آنکه علی رغم کراهت کافران نورش کامل گردد.) ... ■● صفحه١١٠ و ١١١●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
۳ دی ۱۳۹۷
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●یاد داشت های فلسفی و عرفانی آسیب عادت های زبانی در تحلیل فلسفی●■ ■●در ادامه بخوانید:  ادراک اسم
خودم: ■●در ادامه بخوانید:  کتاب روش تدریس فلسفه دکتر دینانی●■ ■تردیدی نمی توان داشت که صفت، غیر از اسم است و نامیدن یک شیء با وصف کردن آن تفاوت دارد آنچه مورد بحث و گفت وگو قرار می گیرد این است که آیا نامیدن بدون هر گونه وصف کردن امکان پذیر است یا این که چنین چیزی امکان پذیر نیست. ■همان گونه که به اجمال یادآور شدیم کسانی چنین می اندیشند که اگر یک واژه، یک مابه ازای معین، یا آنچه به اصطلاح مطابَق (به فتح) خوانده می شود، نداشته باشد معنی ندارد؛ ولی باید گفت این اشخاص میان معنی یک نام و آنچه مسمّا است خلط و اشتباه کرده اند. زیرا وقتی مثلا زید از دنیا می رود گفته می شود، مسمّای این نام مرده است، ولی هرگز گفته نمی شود معنی نام زید، مرده است. مردن معنی، یک تعبیر مهمل شناخته می شود. و کسی نمی گوید معنی فلان لفظ یا عبارت مرده است. ■چون که مردن معنی یک نام، مستلزم این است که آن نام دیگر معنی نداشته باشد و اگر نام معنی نداشته باشد گفتن این جمله که مثلا مثلا شخص زید مرده است، به هیچ وجه مفید یک معنی محصّلی نخواهد بود. ■آنچه برخی از اندیشمندان روزگار ما ادعا می کنند به طور خلاصه به این ترتیب قابل تقریر است که اگر معنی یک سخن همان محکی باشد و معنی نیز یک امر معین شناخته شود، ناچار باید گفت، برای اینکه معنی تحقق بپذیرد یک سلسله اشیای بسیط باید وجود داشته باشند تا زبان بتواند از آنها حکایت کند. ■لازمه این سخن آن است که زبان نیز در واپسین تحلیل به گزاره هایی پایان یابد که اوصاف چیزی را بیان نمی کنند، بلکه فقط نام اشیاء را نشان می دهند و این بدان جهت است که وصف کردن، تعیین معنی واقعی و حقیقی نمی بخشد و همواره با نوعی ابهام همراه است. طرح این مساله از جهت منطقی مستلزم این است که جهان به عنوان چیزی که مورد حکایت زبان قرار می گیرد، در واپسین تحلیل از چیزی تشکیل شده باشد، که فقط بتوان از نام آن سخن به میان آورد و البته معلوم است که وقتی فقط از نام سخن می گوییم دیگر از اوصاف سخن به میان نمی آید.(۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
۳ دی ۱۳۹۷
□○آقا در الهی نامه می فرماید: در این شبِ دوشنبه سلخ شهر الله المبارک هزارو سیصد و نوئد هجری قمری با کسب اجازه از حضورِ انور شما نام کشور پهناور هستی را عشق آباد گذاشتم؛ بله عشق آباد. □○اینجا محلِ عشق بازی نفسِ ناطقۀ انسانی با کلماتِ وجودیِ عالم است. □○منتها از بس که این الفاظ را در معانیِ متعارف استعمال کردیم و از دورانِ کودکی تا الان با معانی عرفیه بینِ عوامِ مردم عادت و خو کردیم؛ تا آدم لفظِ عشق را می آورد، تا لفظِ ازدواج را می آورد، تا لفظِ اینها می آید، می روند دنبالِ همین حرف‌ های متعارف و معمولی □○وگرنه نگاه بفرمائید به «فصُّ حکمةٍ عصمتیه فی کلمةٍ فاطمیة» حضرت آقا بحثشان بحثِ ازدواج است؛ بحثِ ازدواج چه غوغاست و تمامِ نظامِ هستی در ازدواج است؛ اسماء الله همه با هم ازدواج می کنند؛ اولین ازدواجی که در قرآن انجام گرفته است، سه تا اسم از اسماء الله با هم ازدواج کردند و از این ازدواج اینهمه آیاتِ قرآن متجلی شده است، آن سه تا اسم می فرمائید «بسم الله الرحمن الرحیم» الله؛ الرحمن؛الرحیم ازدواج کردند حالا شروع شده، نتیجه اش چی؟ «اَلحَمدُلِلهِ رَبِّ العالَمین» تا «مِنَ الجِنَّةِ وَالنّاس». □○آیات از ازدواج اسماء الله بوجود آمده است؛ تمام اسماء الله با همدیگر ازدواج می کنند؛ تمام موحوداتِ نظامِ هستی با همدیگر ازدواج می کنند. و چه نیکو سروده شد: ○آسمان مرد و زمین زن در خرد ○آنچه او انداخت این می پرورد □○آسمان و زمین با هم ازدواج می کنند؛ منظومۀ شمسی ازدواج کردند؛ ملائکة الله ازدواج دارند؛ لفظِ ازدواج چه شیرین است «سُبحانَ الَّذی خَلَقَ الاَزواجَ کَلَها» آیۀ شریفۀ سورۀ مبارکۀ یاسین است که تمامِ عالَم ازدواج کردند؛ □○نتیجۀ ازدواج عالم شده نطفۀ انسان و این نطفه در قوسِ صعود قرار می گیرد؛ در سیرِ تکاملیِ انسانی و جهانی، بعد می بینید که: ○درون حبه ای صد خرمن آمد ○جهانی از دل یک ارزن آمد □○یک حبه یک نطفۀ انسان که جامعترین دفترِ غیب و شهودست و هر چه می خواهی درونش بنویس و تشنگی ات سیراب نمی شود تو یک موجود تشنه ای هستی که هر چه به او آبِ حیاتِ علم بدهند، نفسِ ناطقۀ انسان آب می خواهد تشنه است که تشنگی او فقط با یک آب سیراب شود و باز تشنه تر گردد که «یا مَن لّا یَزیدُ کَثرَةِ العَطاء الّا جُودًا وَ کَرَمًا» که تا می توانند نفسِ انسانی را آب حیات بدهند که آن را دم به دم از مردن بدر آورد زنده کند و تا جایی که: ○بار دیگر از ملک پران شود ○آنچه اندر وهم ناید آن شود □○شرح دروس معرفت نفس استادصمدی آملی حفظه الله○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
۳ دی ۱۳۹۷
■●شرح احوال مفسر کبیر قران، صاحب کتاب شریف المیزان●■ ■●هر فردی از افراد بشر در خود دو کانون از ادراک و فهم را می یابد، یکی را عقل و دیگری را قلب و وجدان گویند ■●و قوه عاقله، انسان پی بمصالح و مفاسد خویش برده و تمیز بین محبوب و مکروه، و حق و باطل می دهد، و با قلب و وجدان که انرا نیز می توان سرشت و فطرت و یا احساس نهانی و ادراک سری گفت، راهی برای ارتباط خویش با جهان هستی و علت پیدایش او و عالم، و تجاذبی بین او و مبدا المبادی و غایه الغایات می یابد. ■●شهود قلبی موجب ایمان و ریط انسان از حقیقت و واقعیت خودش بذات باری تعالی شانه می باشد و بدون ان، هزار گونه تفکرات عقلیه و فلسفیه و ذهنیه، او را خاضع و خاشع نمی نماید، و پس از یک سلسله استدلالهای صحیح بر اساس برهان صحیح و قیاسات صحیحه، بار تزلزل روحی و وجدانی موجود، و هرگز از سرای انسان رخت بر نمی بندد، و او را بعالم ارامش و اطمینان و سکینه نمی رساند. ■●تفکر عقلی موجب تعادل و توازن عواطف و احساسات باطنی می شود، و جلوی گرایش های متخیلانه و واهمه های واهمه را می گیرد، و ان شهود و وجدان را در مسیر صحیح جاری می سازد ■●مهر تابان ص۱۱۲ علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
۳ دی ۱۳۹۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ دی ۱۳۹۷