eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●حدیث است؛ انا عند المنکسره قلوبهم. حق تعالی می‌فرماید؛ من در دل شکسته هستم. دل شکسته به معنی غُصه داشتن نیست. ■● یعنی تعلق دل به مفاهیم و صورت‌های ذهنی شکسته شود و غرق صورت‌های خیالی، مفاهیم و علوم نباشد. ■●اگر این‌ها شکسته شد و ریخت، آن جا خداوند ظاهر می‌شود. یعنی در بی‌جایی خداوند ظاهر می‌شود. ■●بی‌جای بی‌جای بی‌جا، جای خداوند است. اگر خواستی خداوند را پیدا کنید، آن جا بروید. آیا خداوند در مکه است!؟ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#تفاوت_ذکر_با_ورد(۳) □○در ادامه بخوانید:  زبان قرآن، ویژه و منحصر بفرد است○□ □توجه به این مسئله خو
(۴) □○در ادامه بخوانید:  تفسیر و لله المشرق و المغرب □مادامی که شما توجه نداشته باشید فکر نمی آید آدم بی توجه همیشه بی فکر هم هست. این فکر آنقدر بالا می رود که کلّمهم فی ذات عقولهم. بنابراین کلیم خداوند کسی است که با عقل و معرفت به آن جا رسیده است و عقلش را به کار انداخته و بالا رفته. □مخاطب خداوند همواره عقل است چون عقل بالاترین موجود است و خداوند وقتی می خواهد صحبت کند با بالاترین موجود صحبت می کند یعنی با عالی ترین مرتبه انسانی صحبت می کند. □فیلسوف و اندیشمند ایرانی، استاد بازنشسته دانشگاه تهران، چهره ماندگار فلسفه ایران؛ دینانی را با عنوان «سرباز عقل» می شناسند. او با برنامه معرفت و نزدیک به چهل عنوان کتاب، نزد اهالی فرهنگ و اندیشه چهره شاخصی محسوب می شود. و از متعلمان هستند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی●■ #نماز_هرمس ■●این نماز که به زبان رمز بیان شده، نمایشگر عروج انسان ب
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی●■ ■● سهروردی پس از بیان اهمیت دعا، هر یک از دوستان خود را مخاطب ساخته و می گوید: ■●هر شامگاه و بامداد به حساب رسی خود پرداز، و به گونه ای عمل کن که امروز تو از دیروزت بهتر باشد هرچند که بهتر بودن امروز در مقام مقایسه با دیروز، کم و ناچیز است. زیرا در غیر این صورت، در زمره زیان کاران خواهی بود. ■●اموری که عواقب و تبعات آن برای تو سنگین است ترک گو و از این طریق به سرّ باطن خود روحانیّت بخش. ■●در هر روز مرگ را چندین بار به یاد آور، هشیار باش که به سوی حق رهسپار خواهی بود، در حفظ ناموس کوشا باش تا آنکه آن نیز تو را حفظ نماید. ■●کار امروزت را به فردا وامگذار، زیرا هر روزی که فرا می رسد کارهایی باید در آن انجام پذیرد که مخصوص همان روز است و شاید تو فرصت انجام آن را نیابی، ■●تا آنجا که میتوانی از محبت غیر خدا در گذر، و از هرگونه اندیشه پست و ناروایی که تو را به پستی می کشاند نیز در نخستین فرصت دوری گزین، مبادا که آن اندیشه نیرو گیرد و تو را از حق باز دارد. ■●بر تو باد به صدق و راستی، پس هرگز نفس خود را به ملکه دروغ آلوده مساز زیرا اگر به دروغ آلوده گردی خواب ها و الهامات تو تباه گشته و لوح ضمیرت به نقش هایی منقوش گشته و به آنها خو می گیرد که حق نخواهد بود. ■●هرگز به کسی ستم روا مدار، زیرا که قیّم این عالم، انتقام او را از تو خواهد گرفت. به موری آزار مرسان زیرا قیّم این عالم همان گونه که تورا مورد رحمت خویش قرار داده او را نیز مورد رحمت خود ساخته است. ■●بارها بیندیش پس آنگاه سخن بگو، آنجا که تو با سخن گفتن خود در زمره صالحان قرار میگیری ممکن است با سکوت خود بتوانی به مقام فرشتگان مقرب نائل گردی. ■●در هر امری از امور جانب حق را رعایت کن و با خداوند بدان گونه داد و ستد داشته باش که أبناء نوع تو از آن آگاه نباشند، بدان و آگاه باش که چشم هایی از عالم ملکوت همواره به تو می نگرند. محرمات الهی را پیوسته بزرگ شمار، چون که چشم های خداوند هرگز به خواب نمی رود، از قسم بپرهیز اگر چه راست گویی. با پدر و مادر خود مهربان باش. ■●کسانی به کیفر عذاب گرفتار آمدند که مرتکب گناه شدند و قیّم عالم بر آنان خشم گرفت. گناه کوچک مرتکب مشو، چون که ارتکاب گناهان کوچک ارتکاب گناهان بزرگ را آسان می سازد.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی●■ #نماز_هرمس ■● #نیایش_های_سهروردی سهروردی پس از بیان اهمیت دعا، هر ی
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی●■ نماز_هرمس ☑️در ادامه بخوانید:  خرد جاویدان، منطقه ای و نژادی نیست ■●سهروردی پس از اینکه نصایح و اندرزهای خود را در اینجا به پایان می رساند می گوید: آنچه به تعلیم و تعلّم مربوط است بخشی از آن نیز تو را کفایت می نماید. ولی بر تو لازم است که علم تجردی اتصالی و دانش شهودی به دست آوری تا اینکه در زمره حکما قرا گیری. وی سپس روی این اصل تاکید می گذارد که این علم اسرار آن را جز به کسانی که اهلیت آن را دارند نیاموزید. ■●نکته ای که در اینجا قابل توجه است، این است که این فیلسوف اشراقی با این که اساس حکمت را علم تجردی اتصالی و دانش شهودی می داند، روی برهان نیز تکیه کرده است و آن را معیار امور معرفی می نماید. وی مخاطبان خود را از هر گونه تقلید برحذر داشته و با تاکید فراوان می گوید: نه از من و نه از غیر من، به هیچ وجه تقلید نکنید. چون که معیار تشخیص در امور برهان است. عین عبارت وی در این باب چنین است : ■●«….. و لا تقلّدونی ّ و غیر ، فالمعیار هو البرهان…..» [التلویحات صفحه ۱۲۱] همان گونه که در این عبارت مشاهده می شود سهرودی برای برهان اهمیت اساسی قائل شده و آن را معیار امور دانسته است. به این ترتیب می توان ادعا کرد که حکمت اشراقی در نظر وی بر اندیشه و شهود استوار گشته و درجات حکما نیز براساس این دو عامل، ارزیابی و طبقه بندی می گردد.(۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
■●صفات عارف، عالم و مرید در نظر باباطاهر●■ ■●علم آن چیزی است که انسان می داند و اکتساب می کند مانند علوم تجربی؛ فلسفه هم استدلال است که از اقسام علم است اما حساب عرفان جداست. جناب باباطاهر بین عرفان و علم تفاوت قائل می شود. ■●«حظّ» در لغت به معنی نصیب و بهره‌مند شدن است. انسان از زندگی بهره مند می شود. باباطاهر می فرماید که وجود عارف، نزد حق است نه نزد حظّ اش؛ هر انسانی با در نظر گرفتن هدفی کاری را انجام می دهد اما عارف، فانی در حق تعالی است و جز حق، نمی بیند. حال کسی که نزد حق است آیا به حظّ خود فکر می کند؟ عارف از مرحله سودمندی، بهره مندی عبور کرده است و به آنها نمی اندیشد و اصلا خودی در مقام فنای در حق ندارد. ■●چنین کسی عارف است نه کسی که با الفاظ بازی می کند نه کسی که خود، ادعای عارف بودن دارد که این خود فقط یک ادعاست. در اینجا باباطاهر به ما تعریفی از عارف ارائه می دهد که عارف چگونه شخصی است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●یاد داشت های فلسفی و عرفانی آسیب عادت های زبانی در تحلیل فلسفی●■ ■●در ادامه بخوانید:  ادراک اسم
خودم: ■●در ادامه بخوانید:  کتاب روش تدریس فلسفه دکتر دینانی●■ ■تردیدی نمی توان داشت که صفت، غیر از اسم است و نامیدن یک شیء با وصف کردن آن تفاوت دارد آنچه مورد بحث و گفت وگو قرار می گیرد این است که آیا نامیدن بدون هر گونه وصف کردن امکان پذیر است یا این که چنین چیزی امکان پذیر نیست. ■همان گونه که به اجمال یادآور شدیم کسانی چنین می اندیشند که اگر یک واژه، یک مابه ازای معین، یا آنچه به اصطلاح مطابَق (به فتح) خوانده می شود، نداشته باشد معنی ندارد؛ ولی باید گفت این اشخاص میان معنی یک نام و آنچه مسمّا است خلط و اشتباه کرده اند. زیرا وقتی مثلا زید از دنیا می رود گفته می شود، مسمّای این نام مرده است، ولی هرگز گفته نمی شود معنی نام زید، مرده است. مردن معنی، یک تعبیر مهمل شناخته می شود. و کسی نمی گوید معنی فلان لفظ یا عبارت مرده است. ■چون که مردن معنی یک نام، مستلزم این است که آن نام دیگر معنی نداشته باشد و اگر نام معنی نداشته باشد گفتن این جمله که مثلا مثلا شخص زید مرده است، به هیچ وجه مفید یک معنی محصّلی نخواهد بود. ■آنچه برخی از اندیشمندان روزگار ما ادعا می کنند به طور خلاصه به این ترتیب قابل تقریر است که اگر معنی یک سخن همان محکی باشد و معنی نیز یک امر معین شناخته شود، ناچار باید گفت، برای اینکه معنی تحقق بپذیرد یک سلسله اشیای بسیط باید وجود داشته باشند تا زبان بتواند از آنها حکایت کند. ■لازمه این سخن آن است که زبان نیز در واپسین تحلیل به گزاره هایی پایان یابد که اوصاف چیزی را بیان نمی کنند، بلکه فقط نام اشیاء را نشان می دهند و این بدان جهت است که وصف کردن، تعیین معنی واقعی و حقیقی نمی بخشد و همواره با نوعی ابهام همراه است. طرح این مساله از جهت منطقی مستلزم این است که جهان به عنوان چیزی که مورد حکایت زبان قرار می گیرد، در واپسین تحلیل از چیزی تشکیل شده باشد، که فقط بتوان از نام آن سخن به میان آورد و البته معلوم است که وقتی فقط از نام سخن می گوییم دیگر از اوصاف سخن به میان نمی آید.(۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●معارف قرآن را به اعراب نسبت ندهید!●■ #دکتر_دینانی ■●معارف قرآن را به اعراب نسبت ندهید ؛ این گفتا
■●معارف قرآن را به اعراب نسبت ندهید!●■ :  سهروردی حلقه واسط حکمت مشاء و متعالیه ■●قرآن اصلاً مطابق با جامعه عربی نیست بلکه به زبان عربی است، به همین دلیل معارف قرآن را به اعراب نسبت ندهید قرآن حاوی مسائلی است که عرب مطلقاً نمی‌تواند آن‌ها را ادراک کند. چه بسا عرب‌ها همین الآن هم قرآن را فهم نکنند! زبان قرآن عربی است. ولی مفاهیم آن غیر عربی است. آیا فکر می‌کنید بعد از چهارده قرن عرب‌ها واقعاً به فهم قرآن نایل شده‌اند؟ ■●من دست شما را می‌گیرم و به عربستان سعودی می‌برم. من یک ماه پیش در دانشگاه مدینه بودم. آیا فکر می‌کنید: {هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بکلّ شیء علیم } مفهومی است عربی و عرب‌ها از عهده فهم آن بر می‌آیند؟ زبان قرآن عربی است ولی مفاهیم آن جاودانه است. ازلی و ابدی است. ■●زبان قرآن به خاطر عربی بودن زبان حضرت محمد عربی است ولی فرهنگ آن مطلقاً عربی نیست. در کلّ فرهنگ عربی، ما چیزی شبیه به این آیه را نداریم که قرآن می‌فرماید: هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن …… یا آنجا که می‌گوید هو معکم أینما کنتم یا می‌فرماید: أینما تولّوا فثمّ وجه الله. عمق این آیات چنان است که عرب‌ها همین حالا هم مقصود از این آیات را درک نمی‌کنند. ■●من با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه مدینه صحبت می‌کردم. می‌گفت: ما اینجا رشته کلام نداریم. چه برسد به فلسفه! را بدعت می‌دانند و در عوض علم العقیده می‌خوانند که عقاید ابن تیمیه است و هر چه او گفته است، فقط آن‌ها را قبول دارند. در کلّ عربستان سعودی، حتّی یک عارف وجود ندارد. عرفای ما درطول تاریخ به مکه و مدینه رفته و مدد گرفته‌اند و ابن عربی فتوحات مکیه را در مکه نوشته است ولی خود عربستان سعودی مطلقاً فاقد عرفان، فلسفه، فکر و اندیشه است. ■●بنابراین قرآن را با این پایه از معارف به عرب‌ها نسبت دادن، اندیشه ای ناصواب و نارواست. @mohamad_hosein_tabatabaei
□دو چیز مانع و حجاب عظیم فهم است، تنبلی و ترس. تنبل، راحت‌طلب است و ترسو می‌ترسد که عقایدش متزلزل شود و به عذاب جهنم برود. خداوند می‌فرماید؛ وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا، اگر کسی در راه فهمیدن حقیقت تلاش کند هدایت می‌شود. جَاهَدُوا برای رفع تنبلی و لَنَهدِیَنَّهُم نیز برای رفع ترس است. □همه مومنین علی‌الاطلاق یا می‌ترسند یا تنبل هستند. ترس و تنبلی، مانع پیشرفت و تعالی انسان است. انسانی که دچار ترس یا تنبلی است، تا ابد در خریت می‌ماند. من آزاد آفریده شده‌ام. خودت را رها کن و مقید مکن. عرفا آزادند و می‌گویند؛ القید کفرٌ ولو بالله. تمام ذهنیات ما قید و مانع فهم است. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●حدیث است؛ انا عند المنکسره قلوبهم. حق تعالی می‌فرماید؛ من در دل شکسته هستم. دل شکسته به معنی غُصه داشتن نیست. ■● یعنی تعلق دل به مفاهیم و صورت‌های ذهنی شکسته شود و غرق صورت‌های خیالی، مفاهیم و علوم نباشد. ■●اگر این‌ها شکسته شد و ریخت، آن جا خداوند ظاهر می‌شود. یعنی در بی‌جایی خداوند ظاهر می‌شود. ■●بی‌جای بی‌جای بی‌جا، جای خداوند است. اگر خواستی خداوند را پیدا کنید، آن جا بروید. آیا خداوند در مکه است!؟ @mohamad_hosein_tabatabaei