eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●استاد علی صفایی حائری مسألۀ به دين است، نه انتظار از دين●■ ■●يكى از آقايان صحبتى داشت كه ما چه انتظارى از دين داريم‌؟ من گفتم: واقعيت قضيه اين است كه اين برخورد، يك برخورد معكوس است؛ يعنى در تاريخ نيامده‌اند از ما بپرسند كه شما چه انتظارى داريد. رسول حتى با كسانى كه هيچ انتظارى نداشتند، از رسول هيچ توقعى نداشتند، حتى دست در گوششان مى‌كردند، پشت به او مى‌كردند، فرياد مى‌زدند، با اين‌ها كار كرده است. ■●رسول آمده تا به آدمى بفهماند كه بايد چه چيزى را بخواهد، نيامده مطابق انتظار او عمل كند. ■●انتظار ما از دين به اين معناست كه ما آغازگريم؛ در حالى كه دين با رسول آغاز مى‌شود. رسول از من سراغ مى‌گيرد « أين تذهبون »؛ كجا مى‌رويد؟ « أنّى تؤفكون »؛ به چه چيزى روى آورده‌ايد؟ « أتتركون فيما هيهنا آمنين »؛ به امن، به رفاه، به رهايى، به اين‌ها قانع شده‌ايد؟ ■●يعنى نوع نگاه رسول مسأله را عوض مى‌كند. و اينجاست كه مسأله، مسألۀ است، نه انتظار از دين؛ است، نه انتظار از مصلح. و در اين، فرق بسيارى هست. ■●تو می آيی (ويرايش جديد)‌، صفحه ۵۶●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●آری نفس ناطقه ی انسانی با دو نور علم و عمل صالح با طراوت می ماند وگرنه به سوی دارالبوار می رود که سرزمين نفس بائر مي گردد. ■●و هرگز از تنور سرد شعله بر نخيزد لذا آنان که شکم دائر دارند را چون دلی باير است پيرند و طراوت انسانی ندارند که: «الهی! آزمودم تا شکم دائر است دل باير است.» ■●خلاصه آن که هر چه در مسير استکمال نفس ناطقه به مراتب عاليه ی کمالات انسانی ارتقا يابی به همان اندازه جوانی هر چند به حسب ظاهر و عرف مردم، پير باشی. ■●پیر و جوان، ص ۲۰ استاد صمدی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی●■ ■●سهروردی نسبت نیایش را با مطلوب، برای سالک همانند نسبت مقدمات برهان با نتیجه آن به شمار آورده است. ■●نصیحت های سهروردی از بخش های خواندنی است. درباره وی در جایی از کتاب «التلویحات» به نوعی نیایش اشاره کرده و درباره نماز هرمس سخن گفته است. ■●نماز شگفت انگیز هرمس را به این ترتیب نقل کرده است که او در شبی از شب ها نزد خورشید در معبد نور به نماز ایستاد، هنگام سپیده دم بامدادی، زمینی تیره و منخسف را مشاهده کرد که با قریه های پیرامونش مورد خشم خداوند قرار گرفته و به انحطاط سقوط کرده است. ■●در این هنگام بانگ برآورد و ندا کرد: ای پدر! مرا از همسایگی با همسایگان نامناسب نجات بخش! ناگهان ندایی به این مضمون به گوشش رسید: به رشته محکم شعاع بیاویز و به سریر اعلی بالا برو، پس هرمس به سریر اعلی  رسید و در آن هنگام زمین و آسمان ها زیر پای او بودند. عین عبارت سهروردی در این باب چنین است: ■●«قام هرمس یصلی لیله عند شمس فی هیکل النور، فلما انشق عمود الصبح فرأی ارضا تخسف بقری غضب الله علیها هویأّ فقال : یا أبی نجّنی عن ساحه جیران سوء فنودی أن اعتصم بحبل الشعاع و اطلع الی شرفات الکرسی فطلع ماذا تحت قدمه ارض و سموات…»(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من کی ام انگشتر زیبای عصمت را نگینم آفتابی بر فراز دوش ختم المرسلینم گوهر نابی به دست رحمةٌ للعالمینم ریسمان محکمی در پنجه ی حبل المتینم بازوی مشکل گشای فاطمه در آستینم آسمان عصمتی در حلقه ی چشم زمینم از ولادت جای در آغوش پیغمبر گرفتم تا گشودم دیده ی خود را دل از حیدر گرفتم نقش گل پیوسته از گل بوسه ی مادر گرفتم روح ثارالله را با یک نگه در بر گرفتم آنچه را می خواستم از دامن کوثر گرفتم مصطفی می خواند بر گوش آیه ی فتح المبینم ماه و خورشید ولایت را به دامن کوکبم من با اسارت مظهر آزادگی در مکتبم من زیور دامان عصمت زینت امّ و ابم من آفتاب دامن زهرا در آغوش شبم من مثل مادر تا سحر در ذکر یارب یاربم من روح می گیرد دعا از نغمه های دلنشینم در سنین کودکی داغ رسول الله دیدم بعد چندی ناله ی مادر زپشت در شنیدم او به دنبال علی من نیز دنبالش دویدم ناله از دل، پنجه بر رخ، در غم بابا کشیدم جامه ی جان در عزای مجتبی از هم دریدم داغ روی داغ بنشستی به قلب نازنینم صبر کردم تا شبی تاریک و آرام از مدینه بار بستم از برای کربلا با سوز سینه آفتاب و ماه من با اختران بی قرینه امّ کلثوم و رباب و فاطمه، نجمه، سکینه بدرقه امّ البنین کردند و لیلای حزینه اشکشان می بود جاری در یسار و یمین ام نیم روزی داغ روی داغ دیدم صبر کردم بین دشمن از حسینم دل بریدم صبر کردم از هزاران زخم او گل بوسه چیدم صبر کردم جسم پاره پاره را در برکشیدم صبر کردم کوه غم بردم، هلال آسا خمیدم، صبر کردم صبر هم بی تاب شد از صبر ایّوب آفرینم از امیرالمؤمنین در کوفه استمداد کردم لب گشودم مثل زهرا و خدا را یاد کردم کوفه را از خطبه ی گرمم حسین آباد کردم خود اسیری رفتم و اسلام را آزاد کردم در هزاران موج غم قلب علی را شاد کردم احمد و زهرا و حیدر هر سه گفتند آفرینم خواب دشمن را به مرگ و ذلّتش تعبیر کردم با زبان حیدری کار دو صد شمشیر کردم دختر شیرم که در آن بیشه کار شیر کردم رأس ثارالله را وادار بر تکبیر کردم او فراز نیزه قرآن خواند و من تفسیر کردم گاه با نطق و بیانم گاه با خون جبینم بر تن بیدادگرها شعله می زد آه سردم کربلا و شام و کوفه گشت میدان نبردم غیر زیبایی ندیدم با همه اندوه و دردم روح پیروزی گرفت از هر دمم اسلام هر دم گر چه پای طشت زر از غم گریبان پاره کردم سوخت تار و پود خصم از خطبه های آتشینم بود جاری بر حسین از دیده ی گریان گلابم ریخت خاکستر عدو بر فرق در شام خرابم داغ هجده دسته گل می کرد همچون شمع آبم دختر قرآنم و بردند در بزم شرابم صوت قرآن، چوب دشمن، کرد یک لحظه کبابم بود در آن دم نگه بر اشگ زین العابدینم گر چه جسمم شد چهل منزل کبود از تازیانه ماند بر اندام مجروحم زکعب نی نشانه داغ روی داغ دیدم خون زچشمم شد روانه دفن کردم در دل ویرانه جسم نازدانه قاتلم داغ حسینم شد، نه بیداد زمانه قسمتم این شد که رأسش را به نوک نی به بینم غلامرضا سازگار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیه 255 سوره بقره قسمت چهارم بخش سوم1⃣ ● مراد از كرسى و در كافى از زراره روايت آورده كه گفت : من
آیه 255 سوره بقره قسمت چهارم بخش سوم2⃣ ●مراد از کرسی و همچنين از اين دو روايت و رواياتى كه مى آيد استفاده مى شود كه در عالم وجود مرتبه اى از علم وجود دارد كه غير محدود است ، و به عبارت ديگر در مافوق اين عالم كه ما جزئى از آن هستيم عالمى ديگر است كه موجوداتش امورى غير محدودند، يعنى وجودشان حدود جسمانى اين عالم را ندارد، و آن تعينات كه براى هستى ما هست براى آنها نيست ، و اين موجودات در عين اينكه نامحدودند، براى خداى سبحان معلوم هستند، يعنى وجودشان عين علم است ، همچنان كه موجودات محدودى كه در عالم وجودند در مرتبه وجودشان ، براى خداى سبحان معلوم هستند، يعنى وجودشان همان علم خدا است به آنها، و حضورشان است نزد خدا و اميد است كه ما موفق شويم اين علم را كه علم فعلى مى نامند بيان كنيم ، و ان شاء الله در جاى مناسبى بيان خواهيم كرد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 518 و اين علم نامحدود كه ذكر كرديم همان مطلبى است كه در روايت به اين عبارت آمده بود: (عرش همان علمى است كه احدى نمى تواند اندازه گيرى و تقديرش كند) و پر واضح است كه اين نه به آن جهت است كه مقدار معلومات اين علم نامحدود است ، براى اينكه وجود عدد نامحدود، امرى است محال و هر عددى در داخل عالم وجود بالاخره متناهى خواهد بود، چون اين عدد هر چه باشد در مقابل عددى كه برابر آن فرض شود و يك عدد بيشتر باشد به يك عدد كمتر است و اگر متناهى نبودن علم ، يعنى اگر عرش خدا به خاطر نامتناهى بودن عدد معلومات آن باشد، بايد كرسى ، قسمتى از عرش باشد، چون كرسى هم عبارت بود از علم ، هر چند علمى محدود. پس نامتناهى بودن علم تنها از جهت كمال وجودى آن است و حدود و قيود وجودى كه در اين عالم يعنى در عالم ماده باعث افزايش موجودات و تمايز و امتياز هر يك از ديگرى شده و از اين تمايزات انواع و اصناف و افراد زائيده شده ، و افراد هم داراى حالاتى و اضافاتى شده اند، نمى تواند آن كمال نامتناهى را اندازه گيرى و تحديد كند، همچنان كه آيه زير هم بر اين معنا دلالت دارد: ((وان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم ))، و همانطور كه وعده داديم ان شاء الله به زودى دنباله اين بحث خواهد آمد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●بعد از ، گزیده‌ای از خاطرات شاگردان و اطرافیان آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■روزی همراه یکی از اساتید دانشگاه تهران خدمت آقا رسیدم. آن استاد پرسید: «شما بعد از قرآن چه توصیه‌ای می‌فرمایید؟». حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره فرمود: «نهج‌البلاغه». آن استاد پرسید: «کدام قسمت نهج‌البلاغه را؟». ■آیت‌الله بهجت قدس‌سره فرمود: «همه را. همه نهج‌البلاغه را». @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی●■ #نماز_هرمس ■●سهروردی نسبت نیایش را با مطلوب، برای سالک همانند نسبت
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی●■ ■●این نماز که به زبان رمز بیان شده، نمایشگر عروج انسان به عالم قدس است. هرمس، در اینجا اشاره است به نفس ناطقه انسان، ●«نماز» نیز نشان دهنده توجه تام به آن عالم است. ●«شب نزد خورشید» اشاره است به حضور مقصود نفسی پس از ریاضت و سلوک. ●«سپیده دم بامدادی» اشاره است به این که نفس پس از اتصال به انوار الهی از افق بدن طالع می گردد. ●«زمین تیره و منخسف با قریه های پیرامونش» اشاره است به بدن و نیروهای آن ●«پدر» نیز اشاره است به انوار عقلی. ●«رشته شعاع» اشاره است به حکمت نظری و حکمت عملی که از طریق آنها اتصال به عوالم عقلی امکان پذیر می گردد. ■●در ادامه بخوانید:  همایش بزرگداشت●■ ■●از آنچه سهروردی در باب دعا و نیایش بیان داشت می توان به حدس دریافت که مقصود وی از دعا، آن گونه دعایی نیست که تنها در زبان قال محدود شده است، زیرا نسبت زبان قال با آنچه مطلوب است، هرگز مانند نسبت مقدمات برهان با نتیجه آن نمی باشد. به این ترتیب مقصود سهروردی از نیایش در این باب، نیایشی است که در آن، زبان قال با زبان حال و استعداد متحد بوده باشد. به همین جهت است که وی پس از توصیه در مورد دعا، درباره رعایت یک سلسله از قوانین اخلاقی نیز به تاکید سخن می گوید. صبر، توکل، شکر و راضی بودن به قضاء الهی از جمله این امور به شمار می آید.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
■وظیفه ی پدر و مادر چه قدر سنگین است که اگر این جا خراب شود به خدا قسم در آینده مشکل پیش می آید..... ●تمام غذاهای شان، ●خواب شان، ●حالت شان، ●نگاه شان، ●شنیدنشان، ●بی طهارتی شان، ●همه و همه دارد آن خمیر مایه ی ذاتی بچه را می سازد. ■●كتاب پير و جوان صفحه ٣٢ استاد صمدی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
؟ ■●علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس الله سرّه●■ ■امامت قوّۀ الهیّه ای است در نفس امام که با آن بر ملکوت و نفوس اشیاء اطّلاع و سیطره پیدا می کند. و این قوّه در هر که باشد امام است و در هر که نباشد امام نیست. دست انتخاب را در آن بهره ای نیست. ■●«امام شناسی» ج ۱ ص ۲۳۹ با اندکی تلخیص●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●یک نوبت که همراه با رفقا به نجف مشرّف بودیم، من برای زیارت به حرم مطهّر امیرالمؤمنین علیه السّلام مشرّف شدم که یکباره دیدم حرم خلوت شد. گویا در داخل ضریح بودم و حوض بزرگی که آب بسیار زلالی در آن بود، در وسط قرار داشت و جامهای بلوری سبزرنگ زیادی روی لبهی حوض، دور تا دور چیده شده بود. حضرت امیر علیه السّلام هم روی تختی که ارتفاعش نیم متر بلندتر از حوض بود، نشسته بودند. من هم کنار دست حضرت نشسته بودم و تماشا میکردم. ■●تعدادی ملائکه هم که لباسهای کمرچین بلند بر تن داشتند و هم بال داشتند و هم دست، کنار حوض، گوش به فرمان حضرت علیه السّلام ایستاده بودند. از بیرون ضریح هم صدای برخی زوّار میآمد که التماسآمیز میگفتند. یا علی، یا علی. گاهی اوقات حضرت با چوب کوتاهی که در دست داشتند، اشاره میکردند و آن ملائکه یک جام از آن حوض پر میکردند و به اطراف حرم، روی سر زوّار میریختند. بلافاصله صدای صلوات از همه بر میخاست. ■●گاهی اوقات به اشاره‌ی حضرت یک جام پر میکردند و بر سر یک نفر میریختند که اینجا صدای صلوات یک نفر از بیرون ضریح بلند میشد. در همین اثناء دیدم شخصی گویا از بیرون ضریح به هوا پرید. ملائکه به دستور حضرت او را گرفتند و از بالا به داخل ضریح آوردند و کنار حوض خواباندند و پیاپی جامها را از آن حوض پر میکردند و به دهانش میریختند، ولی هر چه از آن جامها به او میدادند، دست بر نمیداشت و دائم میگفت: یا علی، یا علی. آنقدر از آن جامها به دهانش ریختند تا اینکه مثل خیک پر از آب شد. آن‌وقت ملائکه او را بلند کردند و به طرف آسمان پرتاب کردند. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ٦٦٤ ■●امام صادق علیه السّلام فرمودند: همانا حسین بن علی علیهما السّلام از نزد پروردگارش نگاه می‌کند به موضع اردوگاهش و محلی که شهدا با او قرار دارند و به زائرانش نیز نظر می‌اندازد، در حالی که ایشان به خوبی آن‌ها را و نام‌هایشان و نام پدرانشان و درجات آن‌ها و منزلت آنها را نزد خداوند، بهتر از احدی از شما نسبت به فرزندانش می‌شناسد، و به درستی که امام حسین علیه السّلام می‌بیند چه کسی ساکن کربلا شده (جهت زیارت) و برای او استغفار می‌کند و از پدران بزرگوارش می‌خواهد برای او استغفار کنند و می‌فرمایند: اگر زائر من می‌دانست، آنچه را که خداوند برای او مهیّا نموده است، شادی‌اش بیشتر از غمش می‌شد و همانا زائر امام حسین علیه السّلام از زیارت برمی‌گردد در حالی که هیچ گناهی بر او باقی نمی‌ماند. ■●إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع عِنْدَ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَنْظُرُ إِلَى مَوْضِعِ مُعَسْکَرِهِ وَ مَنْ حَلَّهُ مِنَ الشُّهَدَاءِ مَعَهُ وَ یَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ وَ هُوَ أَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ دَرَجَاتِهِمْ وَ مَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَحَدِکُمْ بِوَلَدِهِ وَ إِنَّهُ لَیَرَى مَنْ سَکَنَهُ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ یَسْأَلُ آبَاءَهُ ع أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لَهُ وَ یَقُولُ لَوْ یَعْلَمُ زَائِرِی مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَهُ لَکَانَ فَرَحُهُ أَکْثَرَ مِنْ غَمِّهِ وَ إِنَّ زَائِرَهُ لَیَنْقَلِبُ وَ مَا عَلَیْهِ مِنْ ذَنْبٍ ■●وسائل الشیعه، ج ١٤، ص ٤٢٣●■
■عاشورا تا اربعین، دربرگیرنده‌ی قوس نزول و قوس صعود است. در تعیّن، این یک سیر کامل است. لذا یک دوست اهل‌بیت علیهم السّلام، یک مؤمن، یک شیعه‌ی دلداده‌ی اهل‌بیت علیهم السّلام، در این چهل روز یک چلّه‌ی کامل را طی می‌کند....
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 🏴■●قوس نزول و صعود در هستی، سفر چهل‌روزه‌ی قافله‌ی اسرا و سل
■●قوس نزول و صعود در هستی، سفر چهل روزه قافله اسرا و سلوک حسینی علیه السّلام - ۲●■ ■●سالکانی که سلوک حسینی دارند، در این چهلّه بین عاشورا تا اربعین، به عشق و محبّت اباعبدالله الحسین علیه السّلام مسیر سلوک را به قافله سالاری زینب کبری طی می‌کنند و در پایان این چهل روز به انتهای سیر و سلوک عارفانه‌ی خود در مکتب اباعبدالله علیه السّلام نائل می‌شوند. ■●در انتهای این راه سالک سبیل حسینی به ارشاد زینب کبری از پوسته و حجب بیرون می‌آید؛ چشم باطنش به جمال اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام گشوده می‌شود؛ به زیارت وجود نورانی اباعبدالله الحسین علیه السّلام نائل می‌شود. ■●روایات متعدّدی که در بحث زیارت اربعین داریم، حقیقتش اینجاست. گرچه زیارت ظاهری اربعین هم خیلی بزرگ است؛ خوشا به سعادت کسانی که امروز موفّق شدند در سرزمین کربلا مرقد مطهّر اباعبدالله الحسین علیه السّلام را زیارت کنند؛ امّا حقیقت آن روایات، این زیارت ظاهری نیست؛ این سایه‌ای و رقیقه‌ای از آن حقیقت است. ■●لذا در روایات داریم: مَنْ زَارَ الْحُسَیْنِ علیه السّلام ، نه آنکه مَنْ زَارَ مرقد الْحُسَیْنِ علیه السّلام؛ کسی که خود اباعبدالله الحسین علیه السّلام را زیارت کند. خود اباعبدالله علیه السّلام را زیارت کردن نتیجه‌ی همین اربعین و چهلّه نشینی است که با ارشاد زینب کبری سلام الله علیها، تحت جاذبه‌ی عشق اباعبدالله الحسین علیه السّلام انجام می‌شود و در انتهای آن، دیده‌ی دل سالک سبیل حسینی باز می‌شود و در آیینه قلب خود، جمال اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام را زیارت می‌کند؛ زائر حقیقی اربعین چنین سالکی است. ■●امیدواریم خدای متعال توفیق چنین سلوکی را بدهد که بتوانیم به ارشاد زینب کبری سلام الله علیها چنین چهلّه‌ای بنشینیم و به زیارت حقیقت حسینی نائل شویم. ■●امیدواریم به برکت این روز بزرگ و به برکت صاحب این روز بزرگ و به برکت صاحب عزای این روز بزرگ، خدای متعال عنایت فرماید و امر فرج منتقم خون اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام، وجود مقدّس بقیّة الله الاعظم ارواحنافداه را اصلاح فرماید و در ظهور آن حضرت تعجیل فرماید و پرچم یا لَثاراتَ الحُسَین را به دست باکفایت بقیه الله الاعظم ارواحنافداه به اهتزار درآورد و توفیق سربازی و جانبازی در رکاب آن حضرت را در آن قیام عظیم خون‌خواهانه‌ی حسینی به همه ما عنایت فرماید. ■●امیدواریم خدای متعال ما را درس آموز مکتب و سالک مسلک اباعبدالله الحسین علیه‌ السّلام قرار دهد و با جاذبه‌ی عشق حسینی توفیق طیّ این طریق را به همه ما نصیب فرماید. ■●«استاد مهدی طیّب»●■
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا