🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●خاطره علامه طباطبایی از استاد عرفانش●■
■مرحوم آیت الله #انصاری میگفت: علامه طباطبایی قدسسره خودشان برای من تعریف کردند که شب جمعهای در مسجد سهله در نجف اشرف، بنده از دور مراقب آیت الله سیدعلی آقای قاضی قدسسره بودم که ایشان چه میکنند و چه حرکات و سکناتی دارند، دیدم آقای قاضی در تمام مقامات مسجد شریف سهله مشغول نماز و عبادت و قرائت قرآن و تهجد و نمازهای نافله و مستحبی هستند. من تعجب کردم که این پیرمرد از عبادت خسته نمیشود؟ تا اینکه نماز صبح را خواندند در حالیکه من هنوز خودم را به ایشان نشان نداده بودم. بعد از طلوع آفتاب مرحوم قاضی تعقیبات نماز صبح را انجام دادند و سپس از مسجد خارج شدند و آمدند بر روی میزهایی که در بیرون مسجد سهله قرار دارد، نشستند. ایشان آنجا مشغول چای خوردن شدند و در این لحظه من خودم را به ایشان نزدیک کردم، دیدم شروع کردند به خواندن شعر هاتف اصفهانی و دست خودشان را هم تکان میدادند که «یکی هست و نیست غیر او/ وحده لا اله الا هو». این شعر، حال آقای قاضی را منتقلب کرده بود و حال روحی ایشان جا آمده بود.
■●به نقل از: نویسنده کتاب گلشن شیدایی، محمد رضا رمزی اوحدی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#حديث
■امام حسين عليه السّلام فرمودند: شب را صبح کردم، در حالی که بالای سرم خداوند عالم و مقابلم آتش جهنم را دارم. مرگ در پی من است، حساب من در گرو عمل خود بوده، آنچه را که دوست دارم نمییابم و آنچه را که نمیخواهم نمیتوانم از خودم دور کنم. کارها در دست دیگری است؛ اگر او بخواهد عذابم میکند و اگر بخواهد میبخشد. چه کسی از من نیازمندتر است؟!
■اصْبَحْتُ وَلِی رَبٌّ فَوْقی وَالنَّارُ امامی وَ الْمَوْتُ یطْلُبُنی وَالْحِسابُ مُحْدِقٌ بی وَ انَا مُرْتَهَنٌ بِعَمَلی لا اجِدُ ما احِبُّ وَلا ادْفَعُ ما اکرَهُ وَالْامُورُ بِیدِ غَیری فَانْ شاءَ عَذَّبَنی وَانْ شاءَ عَفا عَنّی فَای فَقیرٍ افْقَرُ.
#یاعلی
■●من لا يحضره الفقيه، ج ٤، ص ٤٠٤●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#اربعینقدمیبسویظهور
●در این وادی حضور عافیت واماندگی دارد
●مده از کف به صد دست تصرف پایِ در گل را
#بیدلدهلوی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت(۱۷) ●چون قلم اندر نوشتن میشتافت ●چون به عشق آمد قلم بر خ
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت(۱۸)
■معشوق غیور است. اقتضاء غیرتش این است که عاشق به غیر او به کسی دل نبندد و نگاه نکند لذا اولین کاری که میکند، دستور میدهد که این غیر را از دلت بزدا؛ جاروب کن تو خانه سپس میهمان طلب؛ «القَلْبُ حَرَمُ اللهِ فَلا تُسْكِنْ فِي حَرَمِ الله غيَرَ الله». غیر را در قلبت راه نده، اگر راه دادی من نمیآیم. آن دل یا جای من است یا جای غیر. البته به شما بگویم که غیری هم وجود ندارد، ما خودمان غیر را ساختیم! قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ؟! ﮔﻔﺖ: ﺁﻳﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ که خودتان ﻣﻰﺗﺮﺍﺷﻴﺪ ﻣﻰﭘﺮﺳﺘﻴﺪ؟! ما اینهمه چیز تراشیدهایم. میگوید این فکرت را که غیر میبینی پاک کن. اگر دلت را پاک کنی خیالت راحت میشود و در همه جا چهرهی دل آرای حق متعال را میبینی.
■چرا اصلا عاشق باید به سمت معشوق برود؟! چون معشوق کمال مطلق است. معشوق علت است و ما معلولیم، معلول دوست دارد به علت و به کمال مطلق برسد، این ویژگی در فطرت همه موجودات قرار داده شده است. لذا خدا میگوید که ای جناب عاشق، اگر میخواهی سمت من بیایی، باید به غیر توجه نکنی. خدایا چه کنم که به غیر توجهی نکنم؟ میگوید که من تو را امتحان میکنم... چگونه؟ با بلا... من تو را با بلا امتحان میکنم...
●عشق از اول سرکش و خونی بود
●تا گریزد آنکه بیرونی بود
●این دل ای جان منبع درد و بلاست
●شاهد دل البلاء للولاست
■اعوذ بك من الکرب و البلاء... بلا قهر و جلال خداست تا اغیار را بسوزاند و تعلقات ما را از بین ببرد تا جا برای خودش باز شود.
●گر دلت را زین بلا نبود ولا
●کورکورانه مرو در کربلا
■کربلا وادی بلا است، میخواهد همهی عاشق هایی که آنجا هستند را بسوزاند و فقط حسین باقی بماند. جز حسین نباید در دل کسی باشد. اگر باشد، ولو اینکه آدم خوبی باشد، جایش کربلا نیست. بودند افرادی که بزرگ بودند. همین جناب طرماح همان کسی است که نامهی امیرالمؤمنین علیه السلام را برد و با معاویه آنچنان تند برخورد کرد اما در امتحان امام حسین رد شد. او شیعه بود و فرد مخلصی بود اما خلوص محض چیز دیگری است. گفت که من میآیم منتها بروم و این آذوقه را به عیالم بدهم و برگردم و برگشت اما دیگر کار از کار گذشته بود... هر چند جناب فاضل دربندی در یکی از کتب خود ایشان را جزو شهدای کربلا نام برده است، و ان شاء الله که ایشان جزو شهدای کربلا باشد اما اگر نباشد، بالاخره یک تعلقی بود به نام خانواده و آذوقه و اینها که همین تعلق کار دست او داد. در کربلا خالص ها را راه دادند. امام حسین علیه السلام فریاد هل من ناصر ینصرنی سر داد و خطاب او به همهی انسان ها بود اما لبیک گفتن کار هر اوباش نیست...
●این خرابات فنای است ای پسر
●عقل را نبود در این سر دم گذر
●چون روی غافل در این ره بی دلیل؟
●زانکه بال اندازد اینجا جبرئیل
●برکش از این سرزمین پای هوس
●نیست شاه و شیر را خویشی به کس
#ح_م
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■ماه محرّم طی شد. ماه صفر هم در حال طی شدن است. به خودمان برگردیم. کمی فکر کنیم. ببینیم توشهای که از این دو ماه میگیریم چیست؟ قبل از ماه محرّم چه کسی بودیم و در مکتب محرّم و صفر چه تحوّلی در ما اتّفاق افتاد؟
■وقایع را نقل کردن، مصائب را یادآوری کردن، اشک ماتم بر دیدگان جاری کردن، همۀ اینها بسیار ارزشمند است؛ امّا همۀ اینها مکتبی است که باید از ما انسان متعالی و حسینی بسازد...
#ویژه_روز_بزرگداشت_مولوی
■نظر علامه طباطبایی درباره #مولوی و #مثنوی_معنوی■
■پرسیدم: بهترین دیوانها و اشعار عرفانی کدام است؟
حضرت علامه (ره) فرمودند:
«دیوان ابن فارض در عربی، در فارسی دیوان حافظ به عنوان بهترین و از کتب شعری -به حساب- مثنوی مولوی. مثنوی در واقع «دیوان» نیست، کتابی است عرفانی. دیوان مولوی همان دیوان معروف به «دیوان شمس تبریزی»، است. کتاب مثنوی «دیوان» نیست، اخلاق است و عرفان. مثنوی، کتاب جالب است، مرحوم آقای قاضی، به مثنوی خیلی معتقد بود و مثل اینکه غالب ِجاهایش ا حفظ بود»
■●اقیانوس علم و معرفت در احوالات علامه سید محمدحسین طباطبائی، محمد کریم پارسا، تهران: دانشگاه علامه طباطبائی، ۱۳۹۶»●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#به_مناسبت_بزرگداشت_حضرت_مولانا
■اگر #مولانا نیامده بود و این دفتر را نگذاشته بود بشریت چیزی کم داشت بشریت باید #زبان #فارسی یاد بگیرد و با زبان اصلی بخواند .
■ #مثنوی شش دفتر است به اینجا که رسید مولانا دیگه اشتر من خوابید اشتر #سلوک بود و داشت میرفت این مثنوی سلوک مولانا است فقط #شاعر نبوده میگوید : مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا /
پوست بود پوست بود درخور مغز شعرا
■این سلوک است سوار بر اشتری بوده که به کعبه مقصود میرفته و دفتر هفتم را نمیگوید و سروده نمیشود یعنی میرسد به وادی #حیرت که حرف نیست
لفظ و گفت و صوت را بر هم زنم / لحظهای بی این سه با تو دم زنم. میرسد به جایی که حیرت است و سلوک است و #خاموش است و تخلص مولاناست سکوت یعنی چه تنها کسی میتواند #سکوت کند که حرفی برای گفتن داشته باشد دیوار و میز که حرفی ندارد سکوت ندارد یا نمیخواهی بگویی یا نمیتوانی بگویی بنا به مصلحت. خیلی حرفهای گفتنی دارد و رسید به جایی که نباید بگوید #علامه #محمد_تقی_جعفری در تفسیر گفته هر کتابی که میخواندم خسته میشدم اما #مثنوی_معنوی هر چه میخواندم به هیجان میآمدم.
■حکیم دکتر دینانی■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●برشی از یک کتاب
#مردِ_بوقلمون_صفت●■
■عجبا که در پنج قرن پیش یک مرد بوقلمون صفت که معلوم نیست شیعه است یا سنّی به نام ملاحسین کاشفی (کتابی می نویسد به نام روضه الشهداء) این مرد ، واعظ است و چون اهل سبزوار و بیهق بوده و آنجا مرکز تشیع بوده ، ذکر مصیبت هم می کرده است .
این مرد تا توانسته ساخته و پرداخته و حتی اسمهایی در این کتاب هست از اصحاب و از مخالفین که معلوم است #مجعول است و ظاهراً از خود ساخته . بعد این کتاب چون فارسی بوده به دست مرثیه خوان ها می افتد و سند و مدرک آنها می شود که این کتاب را از رو می خوانده اند و به همین مناسبت آنها را (روضه خوان) گفته اند ، و این کتاب بعد بجای همه کتاب های درست ، منبع و ماخد روضه های #دروغ شده است . این کتاب در اواخر قرن نهم یا دهم نوشته شده است زیرا ملاحسین کاشفی در ۹۱۰ وفات کرده است .
■●حماسه حسینی ، مرتضی مطهری ، ص ۶۰۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■●" آسمان زیباست "●■
■آسمان بسیار زیباست
اما بسی زیباتر است
آن کس که این زیباترین سایبان آبی را آفرید.
#رابرت_هِریک
■ای دوست شکَر خوش تر یا آنکه شکَر سازد
خوبی قمر خوش تر یا آنکه قمر سازد
ای عقل ندانی تو کز پیه کشی روغن
بنگر تو در آن عقلی کز پیه بصر سازد
#مولانا
■نقاش وجود اینهمه صورت که بپرداخت
تا نقش ببینی و مصّوِر بپرستی
#سعدی
#یاعلی
■●برگرفته از کتاب " در قلمرو زرین "
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشه ای●■
@mohamad_hosein_tabatabaei