🍀میلاد قطب عالم امکان، محبوب دل عارفان و گمگشته کوی سالکان، حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنافداه، بر شما مبارک باد و نصیبتان از برکات آن مضاعف باد.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و اتباعه و شیعته و محبیه.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10، آل عمران ، قسمت اول بخش دوم ⚫️ آهنگ و غرض کلی این آیات و ارتباط آنها با آیات قبل آیات
آیات 18-10، آل عمران ، قسمت اول
بخش سوم
● ديدگاه انسان مادى به مال و اولاد
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَن تُغْنىَ عَنْهُمْ أَمْوَلُهُمْ وَ لا أَوْلَدُهُم مِّنَ اللَّهِ شيْئاً
وقتى گفته مى شود: ((اغنى عنه ماله من فلان ))، معنايش اين است كه مالى كه در دست دارد او را از فلانى بى نياز كرده ، ديگر احتياجى به او ندارد.
آدمى در آغاز خلقتش و از همان روزهايى كه پشت و روى دست خود را تشخيص مى دهد خود را محتاج موجودات خارج از وجود خود احساس مى كند.
اين اولين علم فطرى انسان است به اينكه : محتاج صانع مدبرى است كه پديدش آورده و امورش را تدبير مى كند، ليكن وقتى كمى بزرگتر شد، و خود را در وسط اسباب زندگى محصور ديد، ابتدائى ترين حاجتى را كه احساس مى كند احتياج به كمال بدنى ، و رشد خويش است . احساس مى كند كه براى بقا و رشد بدنيش نيازمند به غذا و فرزند است و ساير كمالات حيوانى را در مرحله بعد مى شناسد و نفسش او را به آنها واقف مى سازد، و آن كمالات عبارت است از چيزهائى كه خيال ، آنها را در نظرش كمال معرفى مى كند، در حالى كه كمال نيست ، مانند: زخارف و ثروتهاى دنيا، لباس زيبا، خانه زيبا، زن زيبا، و...
در اين هنگام است كه ((طلب غذا مبدل به طلب مال )) مى شود، چون به خيال او مال مشكل گشاى همه گرفتاريهاى زندگى است ، زيرا عادتا و غالبا به وسيله مال مشكلات حل مى شود، در نتيجه همين انسانى كه ضامن سعادت خود را غذا و فرزند مى دانست ، حالا اين ضمانت را در مال و اولاد مى داند، و تدريجا دل بر خواسته هاى نفسانى مى بندد، و همه هم و غم خود را صرف در اسباب مى كند، و در آخر، قلبش به كلى تسليم اسباب مى شود، و آنها را مستقل در سببيت مى پندارد، كه معلوم است وقتى چنين باورى در دل آمد ياد خدا از دل بيرون مى رود، و همين جهل باعث هلاكت او مى گردد، چرا كه اين جهل روى آيات خدا را مى پوشاند و صاحبش كافر و منكر آيات خدا شده ، امر بر او مشتبه مى شود؟ چون رب واقعى او، خدائى است كه بجز او معبودى نيست ، خدائى كه حى و قيوم است ، و موجودات در هيچ حالى از او بى نياز نيستند. و هيچ چيزى او را از خدا بى نياز نمى كند، ولى او رب خود را مال و اولاد مى داند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
«ایاک نعبد» است زمستان دعای باغ
در نوبهار گوید «ایاک نستعین»
«ایاک نعبد» آنکه به دریوزه آمدم
بگشا درِ طرب مگذارم دگر حزین
«ایاک نستعین» که ز پُری میوهها
اشکسته میشوم نگهم دار ای معین
#مولوی
(دیوان شمس، غزل ۲۰۴۶)
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️امام صادق (علیه السلام):
▪️إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ اِسْماً... مَنْفِيٌّ عَنْهُ اَلْأَقْطَارُ مُبَعَّدٌ عَنْهُ اَلْحُدُودُ... مُسْتَتِرٌ غَيْرُ مَسْتُورٍ فَجَعَلَهُ كَلِمَةً تَامَّةً عَلَى أَرْبَعَةِ أَجْزَاءٍ مَعاً لَيْسَ مِنْهَا وَاحِدٌ قَبْلَ اَلْآخَرِ فَأَظْهَرَ مِنْهَا ثَلاَثَةَ أَسْمَاءٍ لِفَاقَةِ اَلْخَلْقِ إِلَيْهَا وَ حَجَبَ مِنْهَا وَاحِداً وَ هُوَ اَلاِسْمُ اَلْمَكْنُونُ اَلْمَخْزُونُ. فَهَذِهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلَّتِي ظَهَرَتْ فَالظَّاهِرُ هُوَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ سَخَّرَ سُبْحَانَهُ لِكُلِّ اِسْمٍ مِنْ هَذِهِ اَلْأَسْمَاءِ أَرْبَعَةَ أَرْكَانٍ فَذَلِكَ اِثْنَا عَشَرَ رُكْناً ثُمَّ خَلَقَ لِكُلِّ رُكْنٍ مِنْهَا ثَلاَثِينَ اِسْماً... حَتَّى تَتِمَّ ثَلاَثَ مِائَةٍ وَ سِتِّينَ اِسْماً فَهِيَ نِسْبَةٌ لِهَذِهِ اَلْأَسْمَاءِ اَلثَّلاَثَةِ وَ هَذِهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلثَّلاَثَةُ أَرْكَانٌ وَ حَجَبَ اَلاِسْمَ اَلْوَاحِدَ اَلْمَكْنُونَ اَلْمَخْزُونَ بِهَذِهِ اَلْأَسْمَاءِ اَلثَّلاَثَةِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى «قُلِ اُدْعُوا اَللّٰهَ أَوِ اُدْعُوا اَلرَّحْمٰنَ أَيًّا مٰا تَدْعُوا فَلَهُ اَلْأَسْمٰاءُ اَلْحُسْنىٰ».
▪️خداوند تبارک و تعالی اسمی آفرید... که هر مرزی از او نفی و هر حدّی از او دور شده... که نهانجویی است نانهان. سپس آنرا کلمهای تام بر چهار بخشِ همگام قرار داد که هیچیک بر دیگری پیشی ندارند. آنگاه سه بخش از آنرا که مورد نیاز آفریدهاست، آشکار نمود و یکی را که پنهان و نهفته بود، در پرده نگاه داشت.
▪️اسمهایی که آشکار شدند «الله»، «تبارک» و «تعالی» بودند. و خداوند برای هریک از آنها چهار ستون قرار داد که ۱۲ ستون شد. سپس برای هر ستونی ۳۰ اسم آفرید... تا اینکه ۳۶۰ اسم شدند که [همگی] نسبت[هایی] برای آن اسمهای سهگانهاند.
▪️این اسمهای سهگانه ستونها هستند و اسم واحدِ پنهان و نهفته را بهکمک آنها در پرده داشت.
▪️این [نکتهها تفسیر] سخن خداست که میفرماید: «بگوید الله یا بخوانید الرحمن. هرچه را بخوانید اسمای حسنا برای اوست».
◾️(کلینی، الکافي، ج۱، ص۱۱۲)◾️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀قیامت، قامت و حقیقت دلآرای انسان کامل است. موجودات در سیر نزولی و صعودیشان از همان مبدئی که نازل شدند به همان نقطه نیز برمیگردند. مبدأ و معاد در حرکت دایرهای یکی است. همهی موجودات از نفس امام ظاهر شدهاند و به این نفسِ نفیس نیز برمیگردند؛ تمام نزول و عروج مخلوقات در متن جان او رخ می دهد.
🍀کتاب «عطش معنا در کربلا»، ص ۴۴🍀
#ح_م
▪️روزی خدمت حضرت استاد علّامه (طباطبائی) قدّس الله سرّه عرض کردم: «گویا غالب آیات قرآن بحث خود را در وحدت وجود حضرت حق تعالی و مسألۀ توحیدِ وی پایه گذاری کرده است.»
▪️فرمودند: «غالب نیست؛ بلکه جمیع قرآن و سراسر آیات بر این اساس می باشد. قرآن بنیادش أصالة الحقّ و الوجود و توحید صِرف است و همۀ شؤون را بر آن اصل راهنما می باشد.»
#علامه_طهرانی
▪️(الله شناسی، ج ۲، ص۲۵۰)▪️
@mohamad_hosein_tabatabaei
▪️برزخها و مواقف قیامت، از عنایات خداوند بر بندگان است تا عاقبتِ ایشان به آتش ختم نشود؛ لذا پی در پی انسانها را برای شفای بیماریهای روحی، از دارالشفائی به دارالشفاء دیگر منتقل مینماید، و چنانچه با این داروها شفا نیافتند، لاجرم «داغ نهادن» آخرین درمان خواهد بود و گریزی از دخول در آتش نخواهد بود، البته در صورتیکه هنوز امکان تصفیهشدن مانده باشد، و الاّ بهناچار در آتش ماندگار خواهد شد. پس آتش نسبت به مؤمنین گناهکار، لطف و عنایت، و راهی به سوی جوار قرب خداوندی است.
#امام_خمینی
▪️(طلب و اراده، ص۱۵۵)▪️
@mohamad_hosein_tabatabaei
🍀صاحب الأمر، امرالله است🍀
◾️«أَتَىٰ أَمْرُ الله فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ» (نحل/۱) أی ظهر صاحب الأمر في قلب عبد المؤمن تدریجاً.
◾️امرالله، صاحب الامر -حضرت قائم آل محمد صلی الله علیه و آله- است چنانچه علی بن مهزیار از حضرت صاحب علیه السلام روایت کرده که آن حضرت میفرمودند: «نحن أمر الله و جنوده». پس ولایت مطلقهی الهیه، امر ذات غیب الغیوبی است کما قال امیرالمؤمنین علیه السلام في خطبة الإفتخار: «أنا صاحب الأمر الأعظم». امام مصداق علم مطلق خداست و عالم علم انباشته روی هم است. یعنی علم امام، علم لایتناهی است که در همهی هستی سریان دارد. وعاء علم که مسانخ مظروف است، نفس ناطقهی امام است که نَفَس رحمانی و کتاب مبین لاریبی است.
◾️حقیقت ظهور، فرج علم امام برای منتظر است که بدین فرج و تجلی، ینابیع حکمت که خیر کثیر است در قلب منتظر جاری میشود و منتظر حقیقی منتظر این نفحات دهریه و سرمدیه است. جان امام علم اوست لذا اصل، در ملاقات و حمل این حقیقت نوریه است نه صرف رؤیت جسم امام! چه بسیار کسانی که سالها در کنار جسم شریف امام زندگی کردند و سرانجام شهیدش کردند...
◾️علم، امام عمل است و نفس نفیس امام، علم و محبت خداست و ظهور آنکه تابع مُظهر خود است، عمل میباشد لذا عمل، ولایت است. «و ولایة الامام معرفة الحدود و الاحکام». از این رو حدود الهی -چه تشریعی و چه تکوینی- ولایت امام است. پس معنی ظهور خاصّهی امام را در کشف معارف امام که اتصال با حقیقت اوست دریاب. و انکشاف حقایق که حمل علم و روح ولوی امام است، تلطّف تکثّف و عروج ربانی روحانی است. و این تلطّف در قلب انسانی به اتصال به قلب امام است. علم چون مسانخ با نفس و بلکه همان است، حضور نفس است. و آنکه حاضر است، غایب نیست و از غیبت به در آمده است. و نفس حاضر نمیشود مگر به علم. و چون عمل، ولایت و ظهور، علم است، تمام اعمال حاضر، ولایت است ورنه غفلت، غیبت است و تمام اعمال غافل، غیبت میباشد!
◾️طالب تمثّل و رؤیت با مثال و صورت چه خیالیه و چه جسمانیه، تنزل حقیقت علم مجرد از موطن خود و تکثّف تلطّف است. و این خروج از حضور و ورود به حجاب و غیبت میباشد که «اهل الکرامات المحجوبون».
◾️حقیقت انتظار ظهور، معارف امام و عمل به تشریعیات منبعث از علم تکوینی لایتناهی اوست.
◾️تمام ماسوای ذات غیبی، علم امام و ظهور این علم در عین خارجی است لذا هم نور لاهوتی و انسان جبروتی است و هم اصل ملکوت و عالم ناسوتی.
◾️و این نور الأنوار لایتناهی بسیط که نور سموات و ارض است، دم به دم در تجلی است و جلوات او تازه به تازه و نو به نو است و به هرکس تدریجاً و براساس استعداد و استدعایش عطا میشود و از ذره تا دُره از اشراق نور او بهرهمند است و موجودی نیست که از نور وجود او بیبهره باشد. پس چشم دل بگشای و امام را در همهی آفاق و انفس شهود کن کهاو خود شاهد مشهود است. «اجسادکم فی الاجساد و ارواحکم فی الارواح».
▪️کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
▪️کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
▪️غیبت نکردهای که شوم طالب حضور
▪️پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
▪️با ضد هزار جلوه برون آمدی که من
▪️با صدهزار دیده تماشا کنم تو را
🍀کتاب «علی، نقطه آغاز وجود» ص ۲۰۳ و ۲۰۴🍀
❗️نکته ۷۸
#ح_م
▪️بعضی دريانوردان نزد معروف کرخی (دربان امام رضا) از طوفان و آشوب دريا شكايت كردند.
▪️معروف به آنان گفت: هرگاه دريا آشوب شد، او را بر سر معروف کرخی سوگند دهيد، آرام میشود! چنین كردند و چنان دیدند.
▪️امام رضا عليه السلام به معروف فرمود: اين مقام از كجا بهدست آوردهای؟ عرض كرد: مولای من! سری كه عمری در آستانه ولايت شما فرود آمده است، او را در نزد خداوند اين قدر و منزلت نباشد؟!
▪️(مجموعه مقالات)▪️
@mohamad_hosein_tabatabaei
دیر گاهی است که افتادهام از خویش به دور...
شاید این عید به دیدار خودم هم بروم...
#قیصر_امینپور
@mohamad_hosein_tabatabaei
□تولّد جسمانی بشر بهار، جوانی او تابستان، میانسالی اش پاییز و کهنسالی و مرگ جسمانی او زمستان طبیعت بشری است.
□ #سیر_معنوی_انسان نیز بهار و تابستان و پاییز و زمستانی دارد. بهار انسانیّت، پس از سرد و خاموش شدن شراره ها و تعلّقات نفسانی انسان آغاز می شود و روز آغاز چنین بهاری، به حق روز نوی است وإلاّ پیش از رسیدن به این روز، همه ی روزهای سال یکسان و تکراری و ملالت آورند و نوروز بی معنا و مصداق است.
□○برگرفته از مقاله استاد مهدی طيب درباره #نوروز○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#سیزده_بدر
□سیزده عدد اسم شریف «احد» در جُمل ابجدی است و ولادت باهرالنور حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز در سیزده ماه رجب المرجب در درون کعبه به حسب ظهور در عالم جسمانی و در صورت دل آرای شخصی علوی از مادر بزرگوارشان جناب فاطمه بنت اسد واقع شده است. این تطابق عددی بیان روح ولایت مطلقه و کلیهی حضرت مولاست، اعنی آن یعسوب دین و امام العارفین، واصل به مقام احدیت است. ذات اش ثبوت قل هو الله احد است و هوی هویت غیبیه را مظهر بی حد!!
○هـوی هـو الله احــد هـــوی تـــسـت
○جــــلــــوه الله الصــمد روی تــسـت
○هوی همین است و دگر هوی نیسـت
○روی همـین است و دگـر روی نیست
□هر نیکبختی که رو به ولایت آن دُردانه و یگانه ادوار و اکوار کند، مبارک است و هر نگونبختی که از این مدار هستی و قطب آسیاب وجود روی گرداند، نحس!! او طبیعت کلی است و آن کس که بخواهد از قید و زندان شهر و خانه محدود دنیوی و وهمیِ خود، برهد باید به این طبیعت کلی، که صادر اول است، پناه ببرد و به سیاحت و سباحت در دشت و دمن و انهار و بحور او بپردازد. هر چند به قله وجودش کس را راه نیست و طرق مسدود است و طلب مردود، اما درِ این سیزده وجود، به روی مشتاقان و عاشقان درگه اش باز است و ندای لاهوتی و دعوت داعی در اسماع عاقلان طنین افکن، که «تَعَالوا إلی کَلِمَة»، تا از نزهتگاه جبروتی و مینوی ملکوتی اش بهره های وافی و کافی ببرند و جان و دلشان در این باغ و راغ ولوی فسحت و وسعت یابد، «طُوبی لَهُمْ وَ حسن مَآب».
□این سیزده از همه عوالم و اماکن برتر و بالاتر است و محدود به هیچ حدی ولو حد اسمائی نیست، سیزدهی است که از هر چه جز ذات غیبی بدر است. چه زیبا سید والا مقام، شهریار شهیر شعر و ادب سروده است که:
○سيـزده را همه عـالم بـه در امروز از شهر
○من خود آن سيزدهم کز همه عالم به درم
□نفس انسانی را این قابلیت است که سیزدهی باشد که از هر چه جز دیار یار بدر شود. فاغتنم!
#ح_م