eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️دگرگونی های الهی در گرو دگرگونی های مردم ▪️خداوند سبحان مي فرمايد : ان الله لايغير مابقوم حتي يغيروا ما باءنفسهم ؛ ☑️خدا چيزی را كه از آن مردمی است دگرگون نكند تا آن مردم خود دگرگون شوند . ««««« ☑️سعی كن اول دل بگويد و آن گاه زبان . ای من فدای آن كه دلش با زبان يكی است . ««««« ☑️بايد ديد كه آيا خليفه الله غائب است يا ما حاضر نيستيم و در حجابيم و اسم خود را بر سر آن شاهد هر جايى مى گذاريم ««««« ☑️هر كس كه حقيقت قرآن را در خود پياده كرده است راه مستقيم به سوی هر خير را پيموده است.و هر كس به هر اندازه كه واجد آن است به همان اندازه قرآن و انسان است، و به انسان كامل تقرب جسته است. @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️لاك پشت از دور توجه به تخم خود مى كند و آن را براى وجود لاك پشتى مستعد مى گرداند آيا نفس كلى قدسى خليفه الله و ولى الله و حجه الله به خلق در حال غيبت از توجه نفس لاك پشت به تخم وى كمتر است؟! @mohamad_hosein_tabatabaei
: ☑️به جای اینکه عابد باشی عبد باش تا عبد نشوی عبادت سودی به حالت ندارد ☑️عبد بودن یعنی: ببین خدایت چه می خواهد نه دلت... @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران، قسمت ششم بخش سوم ● نقش و معناى ((قائما بالقسط)) در آيه شريفه دوم اينكه :
آیات 18-10 آل عمران، قسمت ششم بخش چهارم ● پاسخ به سخن بعضى از مفسرين كه گفته اند مراد از شهادت دادن خدا، شهادت قولى نيست جواب از اين سخنان اين است كه اينان در سخن خود خلط و مغالطه كرده اند، چون اينكه دانشمندان گفته اند دليل نقلى قابل اعتماد نيست ، در خصوص مواردى است كه عقل و يا حس ناقل در آن راه داشته باشد، (در اين صورت است كه شنونده به آن اعتماد نمى كند، زيرا احتمال مى دهد عقل و يا حس ناقل خطا رفته باشد)، و مخصوصا در مسائلى كه تنها علم راهگشا است به چنين دليلى اعتماد نمى شود، اما اگر فرض ‍ كرديم يك دليل نقلى افاده علم كرد، علمى كه دليل عقلى هم همان را افاده مى كند، و يا علمى قوى تر از علم عقلى مى آورد، در آن صورت دليل عقلى هم مانند نقلى معتبر و يا از آن معتبرتر خواهد بود، همچنان كه مى بينيم همه مردم دليل در ((نقلى متواتر)) را از دليل عقلى معتبرتر مى شمارند، و مضمون آن را از مضمونى كه برهان عقلى بر آن اقامه شده باشد صادق تر و روشن تر مى دانند، هر چند كه مقدمات آن برهان نظرى ، يقينى باشد، و نتيجه اى يقينى هم بدهد. پس اگر شاهدى را فرض كنيم كه احتمال دروغگوئى در او نمى رود، و برهان صريح افاده كرد كه ممكن نيست خلاف واقع نيز بگويد، شهادت چنين شاهدى همان يقين را مى آورد، كه يك برهان يقينى مى آورد، و خداى سبحان چنين شاهدى است ، چون او كسى است كه نقص و باطل در او راه ندارد، و در حق او دروغگوئى تصور نمى شود، پس شهادت او بر وحدانيت خودش شهادتى است حق ، همچنان كه خبر دادنش از شهادت ملائكه و اولوا العلم شهادت آنان را به طور يقين اثبات مى كند، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 181 پس اينكه گفتند: ((شهادت مورد نظر آيه ، شهادت كلامى نيست ، زيرا اگر باشد چنين و چنان مى شود))، مغالطه اى بيش نيست . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️امام خمینی(ره): ▪️حضرت امیر است که غدیر را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست که اسباب این شده است که خدای تبارک و تعالی او را حاکم قرار بدهد. مسأله، مسأله حکومت است. مسأله، مسأله سیاست است، حکومت عدل سیاست است، تمام معنای سیاست است. ▪️خدای تبارک و تعالی این حکومت را و این سیاست را امر کرد که پیغمبر به حضرت امیر واگذار کنند، چنانچه خود رسول خدا سیاست داشت و حکومت بدون سیاست ممکن نیست، این سیاست و این حکومتی که عجین با سیاست است، در روز عید غدیر برای حضرت امیر ثابت شد ◾️صحیفه امام؛ جلد ۲۰؛ صفحه ۱۱۳ مورخ: ۲ شهریور ۱۳۶۵◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران، قسمت ششم بخش چهارم ● پاسخ به سخن بعضى از مفسرين كه گفته اند مراد از شهادت داد
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت ششم بخش پنجم ● شهادت خداوند دعواى مشركين را باطل مى كند علاوه بر اينكه مشركين كه اين شهادت عليه آنان است ، اگر اصنام و ارباب اصنامى به عنوان شريك خدا اثبات مى كردند، به عنوان شفيع در درگاه خدا، و وسائطى بين او و خلقش اثبات مى كردند، همچنان كه قرآن از ايشان حكايت كرده كه گفتند: ((ما نعبدهم الا ليقربونا الى الله زلفى ))، و حتى آنهائى هم كه به شرك خفى براى خدا شريك مى گيرند، مثلا در نماز وروزه خود هواى نفس ، و يا اطاعت ما فوق ، و يا مال ، و اولاد، را هم دخالت مى دهند، در حقيقت به سببى كه خدا آن را سبب قرار داده تمسك مى كنند، و وقتى به آن سبب دست مى يابند آن را سببى مستقل در تأثير مى پندارند، و خلاصه سخن اينكه هر شريكى كه براى خدا مى پندارند زبان حالشان در اين شريك گرفتن اين است كه ((ما اينها را عبادت مى كنيم )) نه اينكه واقعا شريكند و وقتى خداى تعالى شهادت داد كه او براى خود شريكى نگرفته ، دعوپى مشركين باطل مى شود، كه عين همين بيان ما را، آيه شريفه زير آورده كه مى فرمايد: ((قل اتنبئون اللّه بما لا يعلم فى السموات و لا فى الارض )). زيرا همين كه خداى تعالى بفرمايد: من هيچ شريكى براى خود سراغ ندارم ، دعوى مدعيان شرك ، خود به خود باطل مى شود، چون ثابت شده كه هيچ چيزى در آسمانهاو زمين بر خدا پوشيده نيست . و در حقيقت اين شهادت خدا نيز مانند ساير اخبار، خبرى است كه از مصدر ربوبى و عظمت خدا صادر شده ، مثل اين خبر كه مى فرمايد: ((سبحانه و تعالى عما يشركون )). و امثال اين آيات كه خبرى است از ناحيه خدا، چيزى كه هست در اين خبر انطباق معناى شهادت بر آن نيز ملاحظه شده ، چون خبرى است كه در مورد دعوى آمده ، و آورنده آن قائم به قسط است ، و شهادت هم چيزى به جز خبر عادل ، در مورد دعوى نيست . پس اگر در آيه تعبير به شهادت را آورده ، تفنن دركلام است ، در نتيجه برگشت معناى آيه به اين است كه اگر در عالم هستى اربابى غير خدا مؤثر در خلقت و تدبير بود، و شركا و يا شفيعانى وجود داشت ، خدای تعالی او را می شناخت ، و به وجودش شهادت می داد ، ولی او خبر داده که برای خود هیچ شریکی سراغ ندارد. ترجمه تفسیر المیزان جلد 3 صفحه : 182 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️امام خمینی(ره): ▪️مبادا اساتید و معلمینی که به وسیله معاشرت ها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را که تازه از اسارت و استعمار رهیده اند، تحقیر و سرزنش نمایند و خدای ناکرده از پیشرفت و استعداد خارجی ها بت بتراشند و روحیه پیروی و تقلید و گداصفتی را در ضمیر جوانان تزریق نمایند، و به جای این که گفته شود که دیگران کجا رفتند و ما کجا هستیم، به هویت انسانی خود توجه کنند و روح توانایی و راه و رسم استقلال را زنده نگه دارند. ◾️صحیفه امام؛ جلد ۲۱؛ صفحه ۹۶ مورخ: ۲۹ تیر ۱۳۶۷◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️شاید فیلسوف جهانی که همه حرفش را قبول کنند نداشته باشیم (حتی همه او را بشناسند)، اما فلسفه جهانی است. فرق است بین فلسفه و فیلسوف. فلسفه جهانی است ولی فیلسوف ممکن است جهانی نباشد. ▪️اشکال آنجاست که فلسفه را با فیلسوف می‌گیرند. از یک فیلسوف خوشش نمی‌آید، می‌گوید فلسفه مزخرف است! یا چون از فیلسوفی خوشش می‌آید، می‌گوید فلسفه خوب است؛ فلسفه غیر از فیلسوف است. هر فیلسوفی، نسبتی یا بهره‌ای از فلسفه دارد، به همین جهت فلسفه مساوی فیلسوف نیست. *فلسفه از هر فیلسوفی بالاتر است* ▪️فلسفه، فیلسوفانی چون: سقراط افلاطون ، هایدگر ویتگنشتاین و.... داشته، اما همه آنها را پشت سر می‌گذارد و می‌رود. اینکه به فلسفه کجا می‌رود، مسئله دیگری است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
بخش دهم: ☑️حلال و حرام، واجبات و محرمات2⃣ ▪️أَلاوَإِنَّ رَأْسَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ أَنْ تَن
بخش یازدهم: ☑️بیعت گرفتن رسمی1⃣ ▪️مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّکُمْ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُصافِقُونی بِکَفٍّ واحِدٍ فی وَقْتٍ واحِدٍ، وَقَدْ أَمَرَنِی الله عَزَّوَجَلَّ أَنْ آخُذَ مِنْ أَلْسِنَتِکُمُ الْإِقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِی أَمیرِالْمُؤْمنینَ، وَلِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنّی وَ مِنْهُ، عَلی ما أَعْلَمْتُکُمْ أَنَّ ذُرِّیَّتی مِنْ صُلْبِهِ. فَقُولُوا بِأَجْمَعِکُمْ: «إِنّا سامِعُونَ مُطیعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّکَ فی أَمْرِ إِمامِنا عَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ. نُبایِعُکَ عَلی ذالِکَ بِقُلوُبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَأَیْدینا. علی ذالِکَ نَحْیی وَ عَلَیْهِ نَموتُ وَ عَلَیْهِ نُبْعَثُ. وَلانُغَیِّرُ وَلانُبَدِّلُ، وَلا نَشُکُّ (وَلانَجْحَدُ) وَلانَرْتابُ، وَلا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَلا نَنْقُضُ الْمیثاقَ. ▪️هان مردمان! شما بیش از آنید که در یک زمان با یک دست من بیعت نمایید. از این روی خداوند عزّوجل به من دستور داده که از زبان شما اقرار بگیرم و پیمان ولایت علی امیرالمؤمنین را محکم کنم و نیز بر امامان پس از او که از نسل من و اویند؛ همان گونه که اعلام کردم که ذرّیّه من از نسل اوست. پس همگان بگویید: «البتّه که سخنان تو را شنیده پیروی می کنیم و از آن ها خشنودیم و بر آن گردن گذار و بر آن چه از سوی پروردگارمان در امامت اماممان علی امیرالمؤمنین و امامان دیگر - از صلب او - به ما ابلاغ کردی، با تو پیمان می بندیم با دل و جان و زبان و دست هایمان. با این پیمان زنده ایم و با آن خواهیم مرد و با آن اعتقاد برانگیخته می شویم. و هرگز آن را دگرگون نکرده شکّ و انکار نخواهیم داشت و از عهد و پیمان خود برنمی گردیم. ▪️وَعَظْتَنا بِوَعْظِ الله فی عَلِی أَمیرِالْمؤْمِنینَ وَالْأَئِمَّةِ الَّذینَ ذَکَرْتَ مِنْ ذُرِّیتِکَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ الله بَعْدَهُما. فَالْعَهْدُ وَالْمیثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنَّا، مِنْ قُلُوبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَضَمائِرِنا وَأَیْدینا. مَنْ أَدْرَکَها بِیَدِهِ وَ إِلاَّ فَقَدْ أَقَرَّ بِلِسانِهِ، وَلا نَبْتَغی بِذالِکَ بَدَلاً وَلایَرَی الله مِنْ أَنْفُسِنا حِوَلاً. نَحْنُ نُؤَدّی ذالِکَ عَنْکَ الّدانی والقاصی مِنْ اَوْلادِنا واَهالینا، وَ نُشْهِدُالله بِذالِکَ وَ کَفی بِالله شَهیداً وَأَنْتَ عَلَیْنا بِهِ شَهیدٌ. مَعاشِرَالنّاسِ، ماتَقُولونَ؟ فَإِنَّ الله یَعْلَمُ کُلَّ صَوْتٍ وَ خافِیَةَ کُلِّ نَفْسٍ، (فَمَنِ اهْتَدی فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها)، وَمَنْ بایَعَ فَإِنَّما یُبایِعُ الله، (یَدُالله فَوْقَ أَیْدیهِمْ). مَعاشِرَالنّاسِ، فَبایِعُوا الله وَ بایِعُونی وَبایِعُوا عَلِیّاً أَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَالْأَئِمَّةَ (مِنْهُمْ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ) کَلِمَةً باقِیَةً. ▪️[ی رسول خدا] ما را به فرمان خدا پند دادی درباره ی علی امیرالمؤمنین و امامان از نسل خود و او، که حسن و حسین و آنان که خداوند پس از آنان برپا کرده است. پس عهد و پیمان از ما گرفته شد از دل و جان و زبان و روح و دستانمان. هر کس توانست با دست وگرنه با زبان پیمان بست. و هرگز پیمانمان را دگرگون نخواهیم کرد و خداوند از ما شکست عهد نبیند. و نیز فرمان تو را به نزدیک و دور از فرزندان و خویشان خود خواهیم رسانید و خداوند را بر آن گواه خواهیم گرفت. و هر آینه خداوند بر گواهی کافی است و تو نیز بر ما گواه باش.» هان مردمان! چه می گویید؟ همانا خداوند هر صدایی را می شنود و آن را که از دل ها می گذرد می داند. «هر آن کس هدایت پذیرفت، به خیر خویش پذیرفته. و آن که گمراه شد، به زیان خود رفته.» و هر کس بیعت کند، هر آینه با خداوند پیمان بسته؛ که «دست خدا بالی دستان آن هاست.» هان مردمان! اینک با خداوند بیعت کنید و با من پیمان بندید و با علی امیرالمؤمنین و حسن و حسین و امامان پس از آنان از نسل آنان که نشانه ی پایدارند در دنیا و آخرت. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین طباطبائی قدّس سرّه◾️ ▪️شروع بعضی از سوره های قرآن به حروف مقطعه مسلّماً وجهی دارد و به منظور خاصی ذکر شده، لکن وجوهی که دربارۀ آنها از اصحاب و تابعین و مفسّرین به ما رسیده نفس حق جو را اقناع نمی کند. ▪️و از این جهت ما در تفسیر خود این بحث را به تفسیر سورۀ حم عسق تأخیر انداختیم، شاید خداوند متعال در آن فرصت از این راز پرده برداشته وجه اطمینان بخشی به نظر آید؛ البته اگر اجل مهلت داده توفیق یافتیم. ▪️امّا وجه این که سورۀ مذکوره را بر دیگران ترجیح دادیم این است که چگونگی وحی و الهام خدا و کیفیت آن در آن سوره بیان شده و با بحث ما مناسبت دارد. ◾️«بررسی های اسلامی» ج ۱ ص ۲۶۳◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️روز بیست‌ونهم ماه ذی‌الحجّه: از دنیا رفتن خلیفه‌ی دوم◾️ ▪️ضرباتی که بر خلیفه‌ی دوم وارد آمده بود، کار خود را کرد و در روز بیست‌ونهم ماه ذی‌الحجّه خلیفه‌ی دوم از دنیا رفت. عمر در طلیعه‌ی مرگ برای جانشینی، وصیّتی کرد که از پدیده‌های بسیار عبرت‌انگیز است. شورای شش‌نفره‌ای که خلیفه‌ی دوم وصیت کرد تشکیل شود تا آن شش نفر از بین خود یک نفر را به‌منزله ی خلیفه انتخاب کنند، مسائل بسیار عجیبی دارد که بسیار قابل تأمّل است. ▪️منتهی چون این بحث‌ها را قبلاً کرده‌ام، نمی‌خواهم فرصت را صرف بیان مجدّد آنها کنم؛ امکان دسترسی شما به آن صحبت‌ها وجود دارد؛ ولی استدعا می‌کنم حتماً مراجعه کنید و ببینید طرحی که خلیفه‌ی دوم برای آن شورا تهیّه کرد، چه طرحی بود؟ چگونه خودش از قبل پیش‌بینی کرد که چه کسی در این شورا انتخاب خواهد شد و او وقتی خلیفه می‌شود چه فجایعی به بار می‌آورد! ▪️در کتا‌ب های اهل سنّت همه‌ی اینها از زبان خود عمر قبل از مرگش نوشته شده است. بعد هم چه مکانیزمی برای تصمیم‌گیری تعیین کرد! از بین این شش نفر یک نفر یعنی ، آن سرمایه‌دار عجیبی که ثروت او افسانه‌ای بود، را برگزید و به او حقّ وتو داد. گفت: اگر سه به سه شدند، باید رأی سه‌تایی که عبدالرّحمان‌بن‌عوف جزء آنها است، اجرا شود؛ اگر پنج به یک شدند، گردن یک نفر را بزنید؛ اگر چهار به دو شدند، گردن دو نفر را بزنید؛ اگر سه به سه شدند، نظر سه نفری که در بین آنها عبدالرّحمان‌بن‌عوف نیست، قابل اجرا نیست و اگر اصرار کردند، گردن هر سه را بزنید و اگر سه روز گذشت و شش نفر نتوانستند حتّی سه به سه شوند و هر‌کس می‌گفت خودم؛ گردن شش نفرشان را بزنید. این مکانیزمی بود که خود عمر برای آن شورای فرمایشی برای انتخاب آزاد و دموکراتیک طرّاحی کرد و مأموریت نظارت بر اجرای آن را هم به اباطلحه‌ی‌انصاری داد.در ماجرای شرح‌حال عمّار‌یاسر به این نکته هم اشاره کرده‌ام که در روز شورا بیرون شورا به نفع امیرالمؤمنین ع چه فعّالیت چشمگیری انجام می‌دهد! ▪️در این ، که یکی از آنها علیه السلام بود، دیگری ؛ یکی بود، دیگری ؛ یکی عبدالرّحمان‌بن‌عوف بود و ششمی ؛ به‌نحوی عمل شد که طلحه به نفع عثمان و زبیر به نفع امیرالمؤمنین علیه السلام کنار رفتند. چهار نفر ماندند؛ که دو نفر دیگر غیر از امیرالمؤمنین علیه السلام و عثمان هر دو گفتند ما طالب حکومت نیستیم. هم سعد‌بن‌ابی‌وقّاص گفت من مرد جنگم و هم عبدالرّحمان‌بن‌عوف مرد سرمایه و ثروت‌اندوزی بود؛ ولی با نقش تعیین‌کننده‌ای که عمر به عبدالرّحمان‌بن‌عوف داده بود، فی الواقع او تعیین‌کننده‌ی سرنوشت شورا شد. او هم با زرنگی و مکّاری اوّل به امیرالمؤمنین علیه السلام پیشنهاد کرد که اگر بپذیری حکومت را طبق قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه واله و روش ابابکر و عمر اداره کنی، با تو بیعت می‌کنم و اگر من با تو بیعت کنم، عملاً رأی تو اکثریت پیدا می‌کند و تو خلیفه می‌شوی؛ ولی می‌دانست چه شرطی کند که امیرالمؤمنین علیه السلام آن را نپذیرند. امیرالمؤمنین علیه السلام هم کسی نبودند که به دروغ تعهّدی را قبول کنند و بعد زیر آن تعهّد بزنند. شرط عمل به روش ابابکر و عمر؛ که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: نه؛ قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه واله روی چشم من؛ امّا روش ابابکر و عمر را در حکومت قبول ندارم. من طبق اجتهاد خودم عمل خواهم کرد. او گفت نه؛ این‌گونه نمی‌شود. سپس به عثمان پیشنهاد کرد. عثمان هم استقبال کرد و گفت: بله؛ من حکومت را طبق قرآن، سنّت پیامبرصلی الله علیه واله و روش شیخین اداره خواهم کرد. عبدالرّحمن هم با او بیعت کرد و در‌نتیجه عثمان به خلافت رسید.فجایع و مظالمی که در دوران خلافت عثمان رخ داد و نهایتاً منجر به شورش مردم علیه عثمان و کشته شدن او شد، میوه‌ی وصیّت خلیفه‌ی دوم،عمر‌بن‌الخطّاب است. ◾️استاد مهدی طيب - ٩ آبان ٩٢ ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️مراقبۀ روز آخر ماه ذی‌الحجّه ▪️روز آخر ماه ذی‌الحجّه، آخرین روز از سال قمری است. سيّد بن طاووس در كتاب «اقبال‌الاعمال» برای این روز دو ركعت نماز روایت کرده است، بدین کیفیت که در هر ركعت بخواند: ▪️سوره «حمد» يک مرتبه ▪️سوره «توحید» ده مرتبه ▪️«آیت الکرسی» (تا هوالعلی العظیم) ده مرتبه : ▪️اللَّهُمَّ مَا عَمِلْتُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَنِی عَنْهُ وَ لَمْ تَرْضَهُ وَ نَسِيتُهُ وَ لَمْ تَنْسَهُ وَ دَعَوْتَنِي إِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرَائِی عَلَيْك َاللَّهُمَّ فَإِنِّی أَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لِی وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُنِی إِلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنِّی وَ لا تَقْطَعْ رَجَائِی مِنْكَ يَا كَرِيمُ ▪️خدايا آنچه در اين سال انجام دادم؛ از عملى كه مرا از آن نهى كردى و به آن راضى نبودی و من آن را فراموش كردم ولى تو فراموش ننمودى، و پس از گستاخی‌ام بر تو، مرا به توبه دعوت كردى، خدايا من از تو آمرزش می‌خواهم، پس مرا بيامرز، و آنچه انجام دادم از عملى كه به تو نزديكم كند، از من قبول كن، و اميدم را از خودت قطع مكن اى كريم. ▪️چون اين را بگويد، شيطان فریاد مى‌زند: واى بر من، آنچه در اين سال عليه او رنج بردم، همه را خراب كرد. و سالى كه گذشت براى او گواهى می‌دهد كه سالش را ختم به خير نمود. @mohamad_hosein_tabatabaei