eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ◾️نزدیکترین ها به پیامبر صلی الله علیه و آله◾️ ▪️ (صلی الله علیه وآله) در حدیثی که از غرر ماست، می فرماید: نزدیکترین شما نسبت به من در روز و شونده ترین شما کسانی هستند که تر در ، تر، تر و به از همه نزدیکتر باشند. باید بیش از دیگران، خود را مخاطب این حدیث بدانند. اگر ارتباط با مردم بیش از دیگران باشد، در قیامت به (صلی الله علیه واله) نزدیکتر خواهد بود. ◾️دیدار با جمعی از طلاب مدارس علمیه ولی عصر (عج) شهرستان بناب _ قم ؛ ۱۳۹۸/۱۰/۲۴◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️خونهای پاک کننده ▪️این سرزمین طیب و طاهر شد به برکت این خونهای پاک! در های این شهدای بزرگوار، سلام عرض می کنیم؛ می گوئیم: (طبتم و طابت الارض التی فیها دفتنم)،* ایران پاک شد. این ، این ، شهدای خوشنام، حرم؛ این سرزمین را پاک کردند. بسیاری از شما یا در بودید، یا در بودید؛ مستحضرید که ولوغ کلب را، یعنی آن ظرفی که سگ دهن زد، خاک پاک می کند؛ اما ولوغ را، ولوغ را نه خاک پاک می کند، نه آب پاک می کند؛ فقط ( ) پاک می کند! (طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم). ما چرا قدر اینها را ندانیم؟!! ◾️* مصباح المتهجد / صفحه ۶۶۶ _ بحار الانوار / جلد ۹۸ / صفحه ۲۰۱ درس اخلاق _ قم ؛ ۱۳۹۷/۰۹/۲۲◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ▪️شب زیارتی سیّدالشهداء علیه السلام▪️ ▪️سلیمان اعمش گوید: ساکن کوفه بودم. همسایه ای داشتم که نزد او می رفتم و با او همنشین بودم. شب جمعه ای نزد او بودم؛ گفتم: در مورد زیارت امام حسین علیه السلام نظرت چیست؟ گفت: بدعت است؛ و هر بدعتی گمراهی؛ و هر گمراهی در آتش. ▪️سلیمان می گوید: با نهایت خشم از نزد او برخاستم. با خود گفتم: صبح می آیم و از فضائل سیّدالشهداء علیه السلام برایش می گویم. اگر اصرار بر دشمنی با آن حضرت داشت، او را می کشم! ▪️سحرگاه رفتم و در را کوبیده و او را صدا زدم. در این حال زوجه اش گفت: برای زیارت امام حسین علیه السلام از اوّل شب خارج شده است. ▪️سلیمان گوید: به دنبال او به زیارت رفتم. وقتی وارد حرم شدم، دیدم آن مرد به سجده افتاده، و در سجده مشغول دعا و گریه و طلب توبه و مغفرت است. ▪️بعد از مدّتی طولانی سر برداشت و مرا در نزدیکی خود مشاهده کرد. گفتم ای شیخ! دیشب می گفتی: زیارت امام حسین علیه السلام بدعت و هر بدعت گمراهی و هر گمراهی در آتش است. امروز خودت به زیارتش آمده ای؟! ▪️گفت: ای سلیمان! مرا ملامت نکن. من معتقد به امامت اهل بیت علیهم السلام نبودم؛ تا اینکه دیشب رؤیایی دیدم که مرا به وحشت انداخت. گفتم: چه دیدی ای شیخ؟ ▪️گفت مردی میانه قد را مشاهده کردم که نمیتوانم عظمتِ جلال و جمال و ابهت و کمال او را توصیف کنم. و گروهی او را دربر گرفته، به همراهش حرکت میکردند. ▪️در مقابلش سواری بود که بر سر تاجی داشت؛ این تاج چهار گوشه داشت و در هر کدام گوهری تابان قرار داشت که به اندازۀ مسافت سه روز راه را روشن می ساخت. ▪️به یکی از خادمین گفتم: این مرد کیست؟ گفت: ایشان محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله و آن دیگر علیّ مرتضی وصیّ رسول خدا هستند. ▪️سپس چشم انداختم دیدم شتری از نور که بر آن هودجی قرار دارد، نزدیک می شود. در آن دو مخدّره بودند و آن شتر بین آسمان و زمین حرکت می کرد. ▪️گفتم این شتر به چه کسی تعلّق دارد؟ گفتند: خدیجۀ کبری و فاطمۀ زهراء سلام الله علیهما. گفتم: این جوان کیست؟ گفتند: حسن بن علیّ است. ▪️گفتم: این جماعت به کجا می روند؟ گفتند: برای زیارت آنکه مظلومانه کشته شد، شهید کربلا: حسین بن علی مرتضی می روند. ▪️در اینحال متوجّه هودج فاطمه زهرا سلام الله علیها شدم ناگهان دیدم که نوشته هایی از آسمان می ریزد. گفتم: این نوشته ها چیست؟ گفتند: امان از آتش است برای کسانی که حسین علیه السلام را در شب جمعه زیارت کنند. ▪️من هم از آن نوشته ها درخواست کردم. گفتند: تا زمانی که با اعتقاد به فضیلت و شرافت سیّدالشهداء علیه السلام ایشان را زیارت نکنی به تو نخواهد رسید. ▪️من ترسان و نالان از خواب بیدار شدم و همان لحظه به زیارت آقایم حسین علیه السلام شتافتم و من به سوی خدا توبه می کنم. ای سلیمان؛ والله از مزار حسین علیه السلام جدا نمی شوم تا زمانی که روح از بدنم مفارقت کند. ▪️طبق نقل محدّث نوری، حاج علی بغدادی در تشرّف خدمت حضرت بقیّه الله ارواحنا فداه در مورد این قضیّه سؤال کرده و حضرت ضمن تأیید صحّتِ آن فرموده اند: ▪️نَعَم زِيارَةُ الحُسَينِ عَلیهِ السَّلامُ في لَيلةِ الجُمُعةِ أمانٌ مِنَ النَّارِ يَومَ القيامةِ. (آری! زیارت حسین علیه السلام در شب جمعه، امنیّت از آتش در روز قیامت است.) ◾️«بحار الانوار» ج ۴۵ ص ۴۰۱ و ج ۵۳ ص ۳۱۵◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️نزدیکترین ها به پیامبر صلی الله علیه و آله◾️ ▪️ (صلی الله علیه وآله) در حدیثی که از غرر ماست، می فرماید: نزدیکترین شما نسبت به من در روز و شونده ترین شما کسانی هستند که تر در ، تر، تر و به از همه نزدیکتر باشند. باید بیش از دیگران، خود را مخاطب این حدیث بدانند. اگر ارتباط با مردم بیش از دیگران باشد، در قیامت به (صلی الله علیه واله) نزدیکتر خواهد بود. ◾️دیدار با جمعی از طلاب مدارس علمیه ولی عصر (عج) شهرستان بناب _ قم ؛ ۱۳۹۸/۱۰/۲۴◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
سلام علیکم همراهان فهیم کیش مهری کانال ایتا حضرت علامه دچار مشکل شده ، امیدوارم بزودی برطرف بشه
سلام علیکم همراهان فهیم کیش مهری کانال ایتا حضرت علامه دچار مشکل شده ، امیدوارم بزودی برطرف بشه
■●ادراک معقولات، حشر با مفارقات●■ ■ادراک معقولات حشر با مفارقات نوریه و انس با مجردات عقلیه است و تعقل مساوق با توحد است. ■سیاح در معقولات، انسانی جبروتی است که از برزخ مثالی به قیامت عقلانی راه پیدا کرده است لذا ابن عربی در کتاب «تحیات» در صلوات بر عقل کل حضرت علی بن ابی‌طالب علیهما السلام عرضه می‌دارد: ■«صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی سِرُّ الأسرارِ و مَشرِقِ الأنوارِ، المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة، السّیّاحِ فی الفیافِی الجَبَروتیَّة، المُصّوِّر لِلهَیولَی الملکوتیَّة، اَلوالی للولایةِ النّاسوتیّة... » ■عقل مقام بیابان بی آب و گیاه (مجرد محض و بحت از ماده و احکام ماده) جبروتی «الفیافی الجبروتیة» است و مظهر اتمّ عقل کل، حضرت علی بن ابی‌طالب علیهما السلام است و بلکه عقل کل خادم و مطیع اوست: «انا الذی خدمنی جبرئیل و میکائیل؛ انا الذی خصّ الله جبرئیل و میکائیل بالطاعة لی» (خطبه البیان). ■عقل و نفس کل به منزله‌ی اعضا و قوای انسان کامل و صاحب مقام ولایت اتمّ الهی می‌باشد. شیخ الرئیس در رساله‌ی «معراج نامه»‌ی خود حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله درباره‌ی حضرت وصی، امام علی علیه السلام نقل می‌کند که: ■«اشرف بشر و اعزّ انبیاء و خاتم پیامبران به مرکز دایره‌ی حکمت و فلک حقایق و خزانه‌ی عقول، امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: یا عَلِي إِذَا تَقَرَّبَ النَّاسُ إِلَى خَالِقِهِمْ فِي أَبْوَابِ الْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِأَنْوَاعِ الْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ بِالدَّرَجَاتِ. چنین خطابی درخور کسی نیست مگر نسبت به چنان انسان بزرگی که موقعیت او در بین مردم همانند معقول بین محسوس است». ■معنای حدیث مزبور این است که مسابقه با دیگران در امور خیر و سبقت بر آنان این است که اگر دیگران به کثرت عبادت می‌پردازند، تو به تحصیل معقولات کوشا باش تا از آنان در درجه پیشی بگیری و چون ادراک علی بن ابی‌طالب علیهما السلام حقایق را به بصیرت عقل بود، محسوسات و معقولات نزد او مساوی بوده و برای همین جهت بود که فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً». ■پس سباحت و سیاحت در معقولات تشبه به ولایت حضرت مولی الموالی علی علیه السلام می‌باشد. فافهم! ■و بلکه اتصال عقل جزئی با عقل کلی، اتصال با ولایت الهیه است که سبب طهارت از ادناس و رجائس شیطانی می‌شود «وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ» (یونس/۱۰۰) ■●نکته‌ی یازدهم از کتاب «علی، نقطه‌ی آغاز وجود»●■
■شب جمعه است و شب جمعه متعلق به حضرت اباعبدالله‌الحسین است. در شب جمعه، حق متعال به کربلا و محل زیارت زائران اباعبدالله‌الحسین هبوط می‌کند. اینکه حق متعال هبوط می‌کند جای بسی تأمل است، چون خدا در زمان و مکان نیست و جایی در نظام وجود نیست که خالی از حق متعال باشد. هُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ. او هم در آسمان اله است و هم در زمین. جایی نیست که آنجا حق متعال نباشد. امیرالمؤمنین فرمود ما رَأَيتُ شَيئاً اِلاّ وَ رَأَيتُ اللهَ قَبلَهُ وَ بَعدَهُ وَ مَعَهُ وَ فيهِ. هیچ شی‌ء را ندیدم مگر اینکه قبل و بعد و بااو و در تار و پود او خدا را دیدم. پس خدا همه جا هست. پس این هبوط به چه معناست؟ مگر خدا بالا هست و پایین نیست؟ یا پایین هست و بالا نیست؟ پیغمبر فرمود: لو دُلّيتُم بِحَبلٍ إلى الأرضينَ السُفلى لَهَبَطتُم على الله. اگر با یک طناب بخواهید به زمین‌های پایین هبوط کنید هرآن بر خدا هبوط می‌کنید. یعنی جایی نیست که خدا نباشد. پس معنای اینکه حق متعال هر شب جمعه به کربلا هبوط می‌کند چیست؟ شب جمعه چیست؟ در این شب جمعه نیز سخن بسیار است چون لِکُلِّ ظاهِرٍ باطِنٌ. ■این عالم، عالم ظاهر است. عالم سایه است. نمود است. نمودِ یک بود است. بود، ملأ اعلی است. بود، باطن عالم وجود است. اینجا عالم کثرت است. عالم نشان است. خدا به من و شما نشان می‌دهد. به تعبیر برخی از حکمای قدیم، حکمای یونانی و قبل از اسلام، اینجا مثل غاری‌ است که روزنه کوچکی از این غار به سمت بیرون است. ما افراد محبوس در این غار هستیم لذا باید این غار را کنار بزنیم. از این غار بیرون بیاییم تا بتوانیم حقیقت دل‌آرای عالَم را ببینیم. منتها فعلا از آن روزنه به آن سوی غار نگاه می‌کنیم. گاهی اوقات افرادی از آن سوی غار می‌آیند. از جلوی غار رد می‌شوند. سایه‌هایشان می‌افتد و ما در غار سایه‌هایی می‌بینیم. می‌پنداریم که این سایه‌ها واقعیت است در حالی که چنین نیست. باید این سایه ها بروند کنار. باید روزنه وسیع‌تر بشود تا بتوانیم آنسوی پرده را ببینیم. جناب حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بیانی لطیف در مورد ابن عباس دارد. می‌فرماید يرحم الله ابن عباس كأنما ينظر إلى الغيب من ستر رقيق. خدا رحمت کند ابن‌عباس را، از پرده‌ای رقیق نگاه می‌کرد. نشان می دهد هنوز ابن‌عباس پرده‌ها را پاره نکرده بود. آمد و به اباعبدالله‌الحسین نصیحت کرد!! انسان بزرگی بود اما اگر این پرده‌ها برای او هتک شده بود، به تعبیر امیرالمؤمنین هتک‌الستر شده بود. لذا به خودش اجازه نمی داد امام معصوم را نصیحت کند. اباعبدالله‌ هم از او تشکر کرد و گفت شما آدم خیرخواهی هستید. لذا با آقا همراهی نکرد. ■داشتم مقتل می‌خواندم، به این فقره شریفه رسیدم. اجازه دهید برای شما نیز بخوانم که کسی که امام را همراهی نکند چه خسران بزرگی نصیب او می شود. خدا به ما توفیق دهد که این پرده ها را هتک کنیم. ●مردان خدا پرده‌ی پندار دریدند ■وقتی که جناب کمیل از امیرالمؤمنین پیرامون حقیقت پرسید، مولا در جواب فرمود: هتک الستر لغلبة السرّ. حقیقت این است که این پرده ها را پاره کنی. بین ما و حقیقت بی نهایت پرده است. از حُجُب ظلمانی تا حُجُب نورانی. حُجب ظلمانی همین دنیا و اولاد و تعلقات و پول و مقام و مکنت و... است. اینها را که کنار گذاشتی و حقیقتاً ترک حجب ظلمانی کردی و به دنیا تعلق پیدا نکردی، تازه حجاب‌های نورانی شروع می‌شود! حُجُب نوری را نیز باید کنار بزنی. همین نماز و روزه و عبادتِ من و جهادِ من و زکاتِ من و... همگی حُجُب نوریه است. إِلهي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاع إِلَيْكَ وَأَنْرِ أَبْصَارَ قُلوبِنَا بِضِياءِ نَظَرِها إِلَيْكَ حَتّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ القُلوبِ حُجُبَ النُّورِ. زاهدان از گناه استغفار کنند و عارفان از عبادت. تا بین ما و دلدار حجاب است کارمان سخت است. حجاب انسان را گرفتار می‌کند. آدم چقدر دلش می‌سوزد... جناب علامه‌ی شعرانی که در دمع السجون ذیل موضوع جناب حر بن یزید ریاحی از شخصی به نام طرماح مطلب نقل می‌کند که به اباعبدالله الحسین علیه‌السلام رسید و با آقا مکالمه‌ای دارد که نقل‌های آن متفاوت است. او به آقا گفته بود که آقا! این مسیر را نروید! من مسیری از دل کوه‌ها بلدم. او به اصطلاح بلد راه بود. من شما را جایی می‌برم که ما آنجا همیشه بر دشمن ظفر داشته ایم. این گفتگو، گفتگوی فردی محجوب است. آدمی که حجاب نداشته باشد با امامش اینگونه صحبت نمی‌کند. شما بگردید و یک حدیث از مقداد پیدا کنید. نیست! زمانی که امیرالمؤمنین هست بگردید و حدیثی از امام حسن پیدا کنید! نیست. یک خطبه بیشتر از حضرت عباس نقل نکرده‌اند. چرا؟ چون در محضر امام سکوت است. آنچه او می‌کند، هم فعل و هم قول او حجت است.(۹)
◾️نزدیکترین ها به پیامبر صلی الله علیه و آله◾️ ▪️ (صلی الله علیه وآله) در حدیثی که از غرر ماست، می فرماید: نزدیکترین شما نسبت به من در روز و شونده ترین شما کسانی هستند که تر در ، تر، تر و به از همه نزدیکتر باشند. باید بیش از دیگران، خود را مخاطب این حدیث بدانند. اگر ارتباط با مردم بیش از دیگران باشد، در قیامت به (صلی الله علیه واله) نزدیکتر خواهد بود. ◾️دیدار با جمعی از طلاب مدارس علمیه ولی عصر (عج) شهرستان بناب _ قم ؛ ۱۳۹۸/۱۰/۲۴◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ☑️خونهای پاک کننده ▪️این سرزمین طیب و طاهر شد به برکت این خونهای پاک! در های این شهدای بزرگوار، سلام عرض می کنیم؛ می گوئیم: (طبتم و طابت الارض التی فیها دفتنم)،* ایران پاک شد. این ، این ، شهدای خوشنام، حرم؛ این سرزمین را پاک کردند. بسیاری از شما یا در بودید، یا در بودید؛ مستحضرید که ولوغ کلب را، یعنی آن ظرفی که سگ دهن زد، خاک پاک می کند؛ اما ولوغ را، ولوغ را نه خاک پاک می کند، نه آب پاک می کند؛ فقط ( ) پاک می کند! (طبتم و طابت الارض التی فیها دفنتم). ما چرا قدر اینها را ندانیم؟!! ◾️* مصباح المتهجد / صفحه ۶۶۶ _ بحار الانوار / جلد ۹۸ / صفحه ۲۰۱ درس اخلاق _ قم ؛ ۱۳۹۷/۰۹/۲۲◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
صلی الله عليك یا سیدنا الغریب یا ابا عبدالله... ◾️هجرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و لیله‌المبیت - شب اوّل ماه ربیع الاوّل◾️ ▪️شب اوّل ربیع الاوّل، شبی است که پیامبر بزرگوار اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم بعد از سیزده سال تلاش و تکاپو در جهت ابلاغ رسالت در مکّه، به سمت مدینه هجرت کردند‌. ▪️و نیز شبی است که‌ امیرالمؤمنین علی علیه السّلام بنا به توصیۀ رسول الله در جای آن حضرت خُفتند؛ تا آن توطئه‌ای که برای از بین بردن پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم تدارک دیده شده بود، که قرار بود چهل مرد جنگی از چهل قبیلۀ مختلف نیمه شب به خانۀ حضرت یورش برند و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را در بستر به شهادت برسانند، واقع نشود. ▪️امیرالمؤمنین علیه السّلام بعد از اطمینان یافتن از اینکه اگر به جای پیامبر بخوابند، پیامبر از دست کفّار و مشرکین جان سالم به در می‌برند، با طیب خاطر و نهایت سرور و شادی در جای پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم آرمیدند و نیمه‌های شب وقتی که آن چهل تن با شمشیرهای آخته یورش آوردند و بر سر بستر حاضر شدند تا پیامبر را به شهادت برسانند، امیرالمؤمنین علیه السّلام سر از بالین برداشتند و فرمودند: با من چه کار دارید؟ گفتند: رسول الله کجاست؟ حضرت فرمودند: مگر پیامبر را دست من سپرده بودید که سراغ آن حضرت را از من می‌گیرید؟ اوّل حتّی قصد به شهادت رساندن امیرالمؤمنین علیه السّلام را کردند؛ امّا بعد منصرف شدند. گفتند: سریعتر برویم پیامبر را پیدا کنیم. ▪️قرآن از این ایثار فوق‌العادۀ امیرالمؤمنین علیه السّلام برای حفظ جان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به عظمت تجلیل کرده و در آیۀ دویست و هفتم سوره بقره می‌فرماید: « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ » ▪️از مردم کسی هست (یعنی امیرالمؤمنین علی علیه السّلام) که جان خود را در راه بدست آوردن رضایت الهی ایثار می‌کند و به خدای متعال می‌فروشد و خدا نسبت به بندگان رئوف و مهربان است. ▪️پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم همان شب از مکّه خارج شدند و به سمت مدینه حرکت کردند. ▪️حضرت در بین راه در غاری توقّف داشتند؛ که آنجا هم با یک معجزۀ الهی، عنکبوتی بر در غار تاری تنید و کبوتری هم در آستانۀ ورود به غار تخمی گذاشت. وقتی مشرکین جای پای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و همراه او را تعقیب کردند و به در غار رسیدند، با این صحنه که مواجه شدند یقین کردند که ماه‌ها و چه بسا سال‌ها کسی وارد این غار نشده است. ▪️کسی که همراه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بود از ترس به شدّت می‌لرزید. قرآن کریم به صراحت می‌فرماید: پیامبر اکرم به آن کسی که از اصحاب و همراه ایشان بود فرمودند: نترس! غمگین نباش! خدا با ماست؛ چرا خودت را گم کرده‌ا‌ی؟ ▪️حال مقایسه کنید، امیر المؤمنین علی علیه السّلام را که با آن شهامت در بستر شهادت آرمیده‌ا‌ند و جانشان را سِپر جان رسول الله کرده‌اند، با این کسی که همراه پیامبر راه افتاده است و در داخل غار طوری خودش را گم کرده و باخته است که پیامبر ناگزیر برای اینکه او جزع و فزع نکند و از این طریق محلّ اختفای رسول الله لو نرود، او را به سکوت، آرامش، نترسیدن، غم نخوردن و امثال اینها توصیه می‌کنند. ▪️در هر صورت هجرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در شب اوّل ماه ربیع الاوّل سال اوّل هجری از مکه آغاز شد . ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️استاد صمدی آملی: ▪️اهل معرفت و معنا بر این مطلب توجهی بسزا دارند که اگر اولین روز هر ماه قمری با روز جمعه تلاقی داشت تمام روزهای آن ماه به نام حضرت بقیه‌الله(عجل الله) است و از آنجا که سال ولادت حضرت مهدی (عجل الله) با عدد ابجدی کلمه "نور" برابر است؛ و لذا دستورالعمل تلاوت "آیه نور" به عدد ۱۴ مرتبه قبل از خواب هر شب (با توجه تام) بسیار بر تعالی و نورانیت نفس تاثیر دارد و حشر با حضرت بقیّه‌الله(عجل الله) در جان شما ایجاد می‌کند. ☑️استاد صمدی آملی : ▪️هر ماهی که با روز جمعه آغاز شود در نزد بزرگان اهل معرفت فرصت مغتنمی است، و ان شاءالله که آیه ی مبارکه ی نور سوره ی نور قرآن را در این ماه با او حشر پیدا کنید. "الله نور السموات و الارض ..." ▪️چه اینکه ولادت مقام شریف خاتم اولیای الهی حضرت بقیه الله (عجل الله) در سال ۲۵۶ هجری قمری به عدد اسم شریف نور واقع شده است. ▪️و لذا در ماهی که با روز جمعه آغاز بشود با آیه ی نور (۲۵۶مرتبه ) حشر پیدا کنید که ان شاءالله موجب حشر همه ی ما با وجود مقدس حضرت بقیه الله (عجل الله) بشود. منبع :(۹۳/۷/۳)
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ☑️راه شیعه راه صدق است. ▪️ابتدای راه صدق است. (وَ الَّذی جَاءَ بِالصِّدقِ وَ صَدَّقَ بِهِ اُولئِکَ هُم المُتـَّقُونَ: و کسی که راستی آورد و آن را تصدیق کرد، همان‎ها پرهیزکارانند.) آخر راه هم صدق است. (فى مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیکٍ مُقتَدِرٍ: در جایگاه راستی، نزد فرمانروای بااقتدار عالم هستی.) صدق را تصدیق کنید و در طول راه هم با صادقین باشید. (کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ) با صادقان باشید تا اهل صدق شوید. ▪️مؤمنین اگر با صدق برای خدا با یکدیگر بنشینند، می‎شود فى مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیکٍ مُقتَدِرٍ: در نشستگاه راستی، نزد فرمانروای توانای عالم هستی. ▪️هر که به صدق رسیده، جزء متّقین است و متّقی نفَسش تسبیح و خوابش عبادت و سعیش مشکور و عملش مقبول است. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 27-26 آل عمران، قسمت اول بخش چهارم ● ملك و مُلك اعتبارى نيز درباره خدا صادق است تا اينجا آ
آیات 27-26 آل عمران، قسمت اول بخش پنجم ● سه مطلب درباره ((قل الهم مالك الملك ...)) از دقت در آنچه گذشت روشن مى گردد كه آيه شريفه : ((اللّهم مالك الملك ...)) داراى اين زمينه است كه اولا بيان كند ملك (بكسره ميم ) خدا نسبت به ملك (بضمه ميم ) را و مالكيتش نسبت به ملك (بضمه ميم ) را كه ملك بر روى ملك (بضمه ميم ) است . در نتيجه او ملك همه ملوك است ، كه ملك را به هر ملكى كه بخواهد مى دهد، همچنان كه فرمود: ((ان آتاه اللّه الملك )) و نيز فرمود: ((و آتيناهم ملكا عظيما)) و ثانيا با جلوتر آوردن اسم جلاله (اللّه ) مى خواهد سبب مالك الملك بودن و ملك الملوك بودن خدا را برساند، و آن اين است كه خدا (اللّه است ) كه كبريائيش ما فوق همه بزرگى ها است ، و اين دلالت روشن و واضحى است . و ثالثا مى خواهد بفهماند كه مراد از ملك در آيه شريفه (و خدا داناتر است ) اعم است از ملك حقيقى و اعتبارى ، براى اينكه امرى كه در آيه اول آورد، و فرمود: بگو بار الها توئى مالك الملك ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 205 ((من تشاء، و تنزع الملك ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء)) با توضيحى كه خواهد آمد از شئون ملك اعتبارى است ، و آنچه در آيه دوم آمده از شئون ملك حقيقى است ، پس خدا مالك الملك على الاطلاق است ، يعنى هم مالك ملك حقيقى است و هم مالك ملك اعتبارى . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▪️این مطلب باید برای اهل ایمان مجسّم شود و یقین کنند که دوری از کسانی که خداوند متعال امر فرموده با آنها باشیم (اهل‌بیت علیهم‌السلام) موجب دوری ما از جمیع برکات دنیویه و اخرویه است! ◾️در محضر بهجت، ج۲، ص۳۸◾️ ☑️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره ▪️حرم مطهر حضرت امام رضا علیه‌السلام نعمت بزرگ و گران‌قدری است که در اختیار ایرانی‌هاست، عظمتش را خدا می‌داند!! ▪️به‌حدی که امام جواد علیه‌السلام می‌فرماید: «زِیارَةُ أَبی أَفْضَلُ مِنْ زِیارَةِ الْحُسَینِ علیه‌السلام لأِن الْحُسَینَ علیه‌السلام یزُورُهُ الْعامةُ وَ الْخاصةُ، وَ أَبی لایزُورُهُ إِلا الْخاصةُ؛ ▪️زیارت پدرم از زیارت امام حسین علیه‌السلام افضل است، زیرا امام حسین علیه‌السلام را عامه و خاصه زیارت می‌کنند، ولی پدرم را جز خاصه (شیعیان دوازده امامی) زیارت نمی‌کنند». ▪️لذا کرامات از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین علیه‌السلام ظاهر می‌شود. ▪️بنابراین، ایرانی‌ها باید نعمت حرم حضرت امام رضا علیه‌السلام را که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند. ◾️در محضر بهجت، ج۱، ص۳۲۸◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️لعن و تبرّى ◾️حبّ فى الله و بغض فى الله◾️ ▪️در احاديثى كه از پيامبر اكرم و ائمّه معصومين عليهم افضل صلوات المصلّين در كتب معتبر حديثى ذكر گرديده است، حبِّ فى الله و بغض فى الله، يعنى دوستى به خاطر خدا و دشمنى به خاطر خدا، لازم و ملزوم يكديگر و به عنوان محكم‌ترين پيوند دهنده بين شخص و ايمان راستين و آنچه ايمان در آن خلاصه می‌شود، معرّفى شده است. ▪️امام باقر علیه السّلام می‌فرمايند: هنگامى كه خواستى پى ببرى كه خيرى در خودت هست، به قلب خود نظرى بيافكن. پس اگر اهل طاعت الهى را دوست و اهل معصيت پروردگار را دشمن می‌دارد، بدان در تو خيرى هست و خداوند تو را دوست می‌دارد. ولى آن گاه كه اهل طاعت الهى را دشمن و اهل معصيت خداوند را دوست می‌دارد، بدان كه در تو خيرى نيست و خداوند تو را دشمن می‌دارد. ▪️و پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمايند: محكمترين دستگيره ايمان دوست داشتن در راه خدا و دشمن داشتن در راه خدا و به ولايت اولياء خدا گردن نهادن و از دشمنان خدا بيزارى جستن است. ▪️همچنين آن حضرت فرمودند: در راه خدا مهر بورز و در راه خدا دشمن بدار و در راه خدا ولايت بپذير و در راه خدا دشمنى كن، زيرا جز از اين راه نمی‌توان به ولايت الهى نايل شد. پس آن گاه به على علیه السّلام اشاره كرده و فرمودند: آيا اين را می‌بينى؟ راوى عرض كرد: آرى. حضرت رسول فرمودند: دوستِ اين، دوست خداست، پس او را دوست بدار و دشمنِ اين، دشمن خداست، پس او را دشمن بدار. ▪️از حضرت صادق علیه السّلام پرسيدند آيا دوستى و دشمنى از ايمان است؟ حضرت فرمودند :آيا ايمان چيزى جز دوستى و دشمنى است؟ ▪️بايد توجّه داشت كه حبّ و دوستى، اصل، و بغض و دشمنى، از تبعات و لوازم آن است. يعنى شخصى كه كسى را دوست می‌دارد، بالتّبع دشمنان او را دشمن می‌دارد. بنابراين محبّت و دوستى خدا و اولياء خدا، اصل، و نفرت و عداوت دشمنان خدا و دشمنان اولياى خدا، از لوازم و تبعات آن است. ◾️کتاب ره توشه دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۱ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️لعن و تبرّى ◾️حبّ فى الله و بغض فى الله◾️ ▪️در احاديثى كه از پيامبر اكرم و ائمّه معصومين عليهم
☑️تبرّى در قرآن و احاديث ▪️تبرّى در لغت به معناى كناره گرفتن از چيزى است كه مجاورت آن ناپسند است. ▪️در قرآن كريم در مواردى از تبرّى جستن خدا و انبياى الهى از مشركان و دشمنان خدا سخن گفته شده است. ▪️در احاديث معصومين علیهم السّلام نيز تبرّى جستن از دشمنان خاندان پيامبر اكرم علیهم السّلام و كسانى كه به آن بزرگواران ستم كردند، جزء لاينفک و موجب كمال راستين ايمان و تكليفى واجب بر مؤمنان و شرط قبولى تمامى اعمال آنان شمرده شده است. ▪️حضرت رضا علیه السّلام در بخشى از حديث مفصّلى كه طىّ آن ايمان را تشريح كرده‌اند، می‌فرمايند: ايمان عبارت است از... و تبرّى جستن از كسانى كه به خاندان پيامبر ستم كردند و به بيرون راندن آن بزرگواران از شهر و ديارشان اهتمام ورزيدند و روش ستم به آنان را پايه گذارى كردند و سنّت و رويّه پيامبرشان را دگرگون ساختند. (و آن گاه ناكثين و قاسطين و مارقين و امثال معاويه و عمرو بن عاص و ابوموسى اشعرى و كسانى كه توطئه به شهادت رساندن اميرالمؤمنين علیه السّلام را تدارك ديده و اجرا كردند را به عنوان مصاديق كسانى كه تبرّى جستن از آنان جزء و شرط ايمان راستين است نام می‌برند) ▪️امام صادق علیه السّلام می‌فرمايند: محبّت اولياء خدا و ولايت و فرمانبردارى از آنان واجب است و تبرّى و بيزارى جستن از دشمنانشان و از كسانى كه به خاندان پيامبر صلّى الله عليهم ستم كردند و پرده پيامبر را دريدند و فدک را از حضرت فاطمه علیها السّلام گرفتند و حضرتش را از ميراث خود محروم كردند و حقوق او و همسرش را غصب كردند و بر آتش كشيدن خانه‌اش اهتمام نمودند و ستمگرى بر خاندان پيامبر را پايه گذارى كردند و سنّت پيامبر را تغيير دادند، واجب است. و تبرّى جستن از ناكثين و قاسطين و مارقين واجب است. و تبرّى جستن از پيشوايان گمراهى و رهبران ستمگرى، از نخستين تا آخرينشان واجب است. و تبرّى جستن از قاتل اميرالمؤمنين علیه السّلام و تمامى قاتلان اهل‌بيت علیهم السّلام واجب است. ▪️پيامبر اكرم خطاب به حضرت على علیه السّلام فرمودند: اى على، سوگند به آن كس كه مرا به پيامبرى مبعوث نمود و بر تمامى خلايق برگزيد، اگر بنده‌اى هزار سال عبادت بكند، جز با ولايت تو و ولايت امامان از نسل تو، از او پذيرفته نمی‌شود و ولايت تو نيز جز با تبرّى و بيزارى جستن از دشمنانت و دشمنان امامان از نسل تو پذيرفته نمی‌شود. اين حقيقت را جبرئيل امين به من خبر داد. هر كه خواهد به آن ايمان آورد و هر كه خواهد بدان كفر ورزد. ▪️و در حديثى آمده است: به امام صادق علیه السّلام عرض شد فلان شخص ولايت شما را قبول دارد، لكن در تبرّى جستن از دشمن شما سست است. حضرت فرمودند: هيهات، كسى كه مدّعى محبّت ماست ولى از دشمن ما تبرّى نمی‌جويد، ادّعاى دروغ نموده است. ◾️کتاب ره توشه دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ٢ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️ادب و حیا در برابر خداوند ▪️از امام جواد علیه السلام سوال شد: یابن‌ رسول ‌الله ادب با خدا چگونه است؟ ▪️امام(علیه السلام) فرمودند: قرآن را تلاوت کند آن گونه که نازل شده است ٬احادیث ما را روایت کند آن طور که ما گفته‌ایم و خدا را بخواند بدون اینکه از خدا طلبکار باشد. ▪️روایت شده است خداوند متعال در بعضی کتاب‌های آسمانی‌اش می‌فرماید: ای بنده من! آیا سزاوار است وقتی با من سخن می‌گویی به چپ و راست نگاه کنی؟ ️در حالی که اگر بنده‌ای مثل خودت با تو سخن بگوید و این گونه رفتار کند رهایش می کنی!پس رواست با من این گونه باشی؟ ▪️روایت شده است که روزی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به طرف گوسفندانش که به همراهی چوپانی به بیابان فرستاده بود رفت. ▪️چوپان، بی خبر از آن حضرت، لباس‌هایش را در آورده بود، به محض اینکه متوجه آمدن حضرت رسول شد لباس‌هایش را پوشید. ▪️پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: برو ما نیازی به چوپانی تو نداریم، ما خاندانی هستیم که کسی را که حتی در خلوت با خدایش رعایت ادب نکند، استخدام نمی‌کنیم... ◾️آداب سلوک علامه حسن زاده آملی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ▪️صدق بالاترین سیاست در دنیا و آخرت است. صدق روی دست تمام سیاست‎های سیاستمداران عالَم است. ▪️حضرت علی علیه السّلام فرمود: اَلصِّدقُ سَیفُ اللهِ فى أَرضِهِ وَ سَمائِهِ: صدق شمشیر خدا در زمین و آسمان خداست. صدق همه‎جا نافذ است؛ می‎بُرد و پیش می‎رود. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 27-26 آل عمران، قسمت دوم بخش اول ● ملك ، چه حق و چه باطل از ناحيه خداى تعالى است تُؤْتى الْمُلْك مَن تَشاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْك مِمَّن تَشاءُ كلمه ((ملك )) بدان جهت كه در اين آيه ، مطلق آمده ، (و نفرموده ملك حق را به هركس بخواهى مى دهى )، شامل ((ملك حق )) و ((ملك باطل )) هر دو مى شود، و خلاصه مى فهماند مالكيت آنكس ‍ كه در ملكش عدالت مى كند، و هم مالكيت كسى كه در ملكش جور و ستم روا مى دارد، هر دو از خدا است ، براى اينكه ملك (همانطور كه قبلا يعنى در تفسير آيه : ((ان آتاه اللّه الملك ...)) بيان كرديم ) خودش ‍ فى نفسه موهبتى از مواهب خدا است ، نعمتى است كه مى تواند منشأ آثار خيرى در مجتمع انسانى باشد، و به همين جهت است كه مى بينيم خداى تعالى علاقه و دوست داشتن ملك را فطرى و جبلى انسانها كرده است . پس ملك حتى آنكه در دست غير اهلش افتاده بدان جهت كه ملك است ، مذموم نيست ، آنچه مذموم است يا به دست گرفتن نااهل است ، مثل ملكى كه شخص ظالم و غاصب از ديگرى غصب كرده ، و يا خود آن هم مذموم نيست ، بلكه سيرت و باطن خبيث او مذموم است ، چون او مى توانست براى خود سيرتى نيكو درست كند، كه البته برگشت اين نيز به همان وجه اول است . و به بيانى ديگر مى گوئيم : ملك نسبت به كسى كه اهليت آنرا دارد نعمت است ، و اين نعمت را خداى سبحان در اختيار او نهاده ، و نسبت به آنكه اهليت ندارد نقمت و بدبختى است ، و اين نقمت و عذاب را خدا به گردن او انداخته ، پس به هر حال ملك چه خوبش و چه بدش از ناحيه خدا است ، و فتنه اى است كه با آن بندگان خود را مى آزمايد. در سابق هم گفتيم كه هر جا خداى سبحان مطلبى را مقيد به مشيت خود كرده ، معنايش اين نيست كه خدا كارهايش را دل بخواهى و جزافى انجام مى دهد، بلكه معنايش اين است كه هر چه مى كند در كمال اختيار مى كند، مجبور به هيچ كارى نيست ، پس در آيه مورد بحث هم معناى كلام اين است كه اگر به كسى ملك مى دهد و يا از كسى مى گيرد، و اگر به كسى عزت مى دهد، و ديگرى را ذليل مى كند، همه را با مشيت خود مى كند، و كسى نيست كه او را مجبور به كارى كند، البته اين هم هست كه آنچه خدا مى كند بر طبق مصلحت است . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 206 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️آیت‌الله بهجت (ره) : ▪️این احساس لذت در نماز، یک سری مقدمات خارج از نماز دارد، و یک سری مقدمات در خود نماز. آن چه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود این است که: انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند. و معصیت، روح را مکدّر می کند و نورانیّت دل را می برد. ▪️و در هنگام خود نماز نیز انسان باید زنجیر و سیمی دور خود بکشد تا غیر خدا داخل نشود ، یعنی فکرش را از غیر خدا منصرف کند . ◾️برگی از دفتر آفتاب ، ص ۱۳۳◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️تبرّى در قرآن و احاديث ▪️تبرّى در لغت به معناى كناره گرفتن از چيزى است كه مجاورت آن ناپسند است.
☑️لعن در قرآن و احاديث ▪️كتاب‌هاى لغت واژه «لعن» را به معناى راندن و دور كردن (از رحمت)، لعن كردن توسط خدا را به معناى عذاب كردن، و لعن كردن توسط مخلوق را به معناى دعا براى دور كردن شخص از رحمت الهى دانسته‌اند. ▪️لعن نيز همچون صلوات از اعمالى است كه خداوند، خود آن را انجام داده و مؤمنان و صالحان را نيز به آن دعوت نموده است. در آيات بسيارى از قرآن كريم، خداوند گروه‌ها و اشخاص فراوانى را لعن نموده است. ▪️به مصداق تَخَلَّقوا بِاَخلاقِ اللهِ: به اخلاق الهى متخلّق شويد، می‌توان نتيجه گرفت كه مؤمنان راستين از هر جنس و در هر سطح، كسانى را كه خداوند لعن نموده است، لعن می‌كنند. ▪️به اين حقيقت نيز در آيات متعدّد قرآن كريم تصريح شده و طىّ آن پيامبران، فرشتگان و مؤمنان راستين، از لعن كنندگان دانسته شده‌اند. ▪️همچنين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هفت گروه را لعن كرده‌اند. در حديث ديگرى آن حضرت به اميرالمؤمنين علیه السّلام فرمودند: هر كس كارى كند كه مورد عاقّ والدينش واقع شود لعنت خدا بر او باد، هر كس از مولايش بگريزد لعنت خدا بر او باد، هر كس به شخصى كه او را براى انجام كارى در قبال اجرتى استخدام كرده ظلم كند لعنت خدا بر او باد. آن گاه فرمودند: اى على، من و تو دو پدر اين امّتيم، هركس كارى كند كه مورد عاقّ ما قرار گيرد، لعنت خدا بر او باد. من و تو دو مولاى اين امّتيم، هركس از ما بگريزد لعنت خدا بر او باد. من و تو دو اجير اين امّتيم، هر كس در دادن اجرت ما بر ما ستم كند لعنت خدا بر او باد. ▪️در حديث ديگرى نيز فرمودند: برترين شخص در اين امّت پس از من على بن ابی‌طالب و فاطمه و حسن و حسين (علیهم السّلام) می‌باشند. هر كس جز اين بگويد لعنت خدا بر او باد. ▪️و نيز فرمودند: هركس كينه و دشمنى على را در دل داشته باشد لعنت خدا بر او باد. ▪️و نيز در حالى كه گيسوان خويش را در دست داشتند، فرمودند: هركس به تار مويى از من (كه مقصود بستگان آن حضرت است) آزار برساند، هر آينه مرا آزار نموده است و هر كس مرا بيازارد، هر آينه خداوند را آزار رسانده است و هر كس خداوند را بيازارد، همه موجوداتى كه آسمان‌ها و زمين را پر كرده‌اند او را لعنت می‌كنند. ▪️همچنين فرمودند: هر كس تن به ولايت كسى جز مولاى حقيقى خود بدهد، لعنت خداوند و ملائكه و انسان‌ها، همگى بر او باد. ▪️به موجب احاديث فراوانى، پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم، اباسفيان، عمرو بن العاص، يزيد بن معاويه و خاندان ابی‌سفيان را به اسم، و دشمنان و غاصبان حقّ اميرالمؤمنين علیه السّلام و دارندگان برخى صفات و عملكردهاى ناستوده را به طور كلّى، لعن نموده‌اند. ▪️همچنین امیرالمؤمنین علیه السّلام معاویه، عمر و بن العاص، ابا موسی اشعری، ابا الاعور، حبیب بن مسلمه، عبدالرّحمن بن خالد، ضحاک بن قیس و ولید بن عقبه را به اسم، لعن می‌فرمودند. ◾️کتاب ره توشه دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۳ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین   ☑️قسمت ۴۰ قَالَ سَیّد الکُونَین: «حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ
☑️قسمت ۴۱ ▪️این مشتق شدن را انفطار گفتیم. انفطار چیست؟ شکوفه‌ی درخت از شاخه‌ منفطر می‌شود. آیا شکوفه از شاخه جداست؟ شکوفه نه شاخه است و نه از شاخه جداست بلکه عین الربط به شاخه است و اتصال به شاخه دارد. حق متعال فاطر السماوات و الارض است. «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» (روم/۳۰). عالم از نور حق متعال منفطر شده است حال آیا مخلوقات نستجیر بالله خدا هستند؟! خیر، خدا خدا است، مخلوق هم مخلوق است. آیا مخلوقات جدا از حق متعال هستند؟! خیر... بحث انفطار و انشقاق مطرح است؛ همه‌ی مخلوقات از نورحق متعال مشتق شده‌اند. ▪️این نور واحد که همان نور ائمه‌ی اطهار علیهم السلام است در تمام مخلوقات عالم ظهور پیدا کرده است؛ حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن. این حقیقت واحد، در تمام عالم بسته به قابلیت مخلوقات ظهور دارد. هر مخلوقی به اندازه قابلیت خودش می‌تواند این نور واحد را نشان دهد. در عالم، همه‌ی مخلوقات مقید و محدود به حد معینی هستند لذا همه‌ی مخلوقات، این نور واحد را مقید و محدود نشان می‌دهند؛ اصلا مخلوقات نمی‌توانند این نور را آنگونه که هست نشان دهند الا یک حقیقت به نام انسان کامل «إنَّ الله خَلَقَ آدَمَ عَلیٰ صُورَتِهِ»، خدا آدم را به صورت خودش خلق کرده است، آن هم به صورتی که به حق متعال اضافه شده است، خدا آدم را به شاکله‌ی خودش خلق کرده است، ذاتاً و صفاتاً و فعلاً... لذا به تعبیر حکما، انسان فوق مقوله است. یعنی چه؟ یعنی یک حقیقت ممتد از فرش تا فوق عرش است... انسان حد ندارد. نفس انسانی مقید به حد معینی نیست و حقیقتی لا یتناهی است، ملائکه اما محدود هستند؛ برخی از آنها فقط رکوع می‌کنند و برخی فقط سجود. انسان، ازلی و ابدی است لذا در صلوات شریف جناب ابن عربی بر حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء، از ایشان به عنوان «أزَلِ الأبَدیّاتِ و أبَدِ الأزَلیّات» یاد شده است... ▪️این نور واحد، ازلی و ابدی است و امام و حجت است. خدا ازلی و ابدی است، از زمانی که «از» بر نمی‌دارد تا زمانی که «تا» ندارد خدا بوده و هست و خواهد بود، این خدای ازلی و ابدی هر لحظه در تجلی است و تجلی او همین نور است. این نور واحد اگر نباشد، عالم به کتم عدم می‌رود. انسان، تنها مخلوقی است که ازلی و ابدی است لذا تنها انسان است که می‌تواند این نور را متجلی کند. در هر زمانی، یک ‌پیغمبری، یک انسانی بوده و توانسته که این نور واحد را متناسب با استعداد و فهم خودش ظهور بدهد. این نور ظهور یافته کلمه است و این کلمه گاهی به شکل آدم بوده است، گاهی عیسوی بوده و گاهی موسوی. بسته به ظرفیت عیسوی و موسوی و ابراهیمی، این نور متجلی می‌شود...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۱۰ ▪️«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَ
  ☑️قسمت ۱۱ ▪️«وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَىٰ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَىٰ أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُوا يَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَٰهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» (اعراف/۱۳۸)ﻭ ﺑﻨﻲ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻳﺎ (یی ﻛﻪ ﻓﺮﻋﻮﻧﻴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻏﺮﻕ ﻛﺮﺩﻳﻢ) ﻋﺒﻮﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ. ﭘﺲ ﺑﻪ ﮔﺮﻭهی ﮔﺬﺭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺮ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﺑﺖ ﻫﺎی ﺧﻮﺩ ﻣﻠﺎﺯﻣﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﺍی ﻣﻮسی! ﻫﻤﺎﻥ‌ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍی ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻌﺒﻮﺩﺍنی ﺍﺳﺖ، ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺮﺍی ﻣﺎ ﻣﻌﺒﻮﺩی ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ! ﻣﻮسی ﮔﻔﺖ: ﻗﻄﻌﺎً ﺷﻤﺎ ﮔﺮﻭهی ﻫﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺟﻬﺎﻟﺖ ﻭ ﻧﺎﺩﺍنی ﻣﻰ‌ﻭﺭﺯﻳﺪ». ▪️قوم حضرت موسی با وجود آن معجزاتی که ایشان برایشان آشکار کردند، بعد از رهایی از آل فرعون و هلاکتشان، از حضرت موسی خواستند تا بتی برای آنان قرار دهد تا به عبادت آن مشغول شوند! وقتی حضرت موسی بازمی‌گردد و از سامری می‌پرسد که چرا این گوساله را ساخته‌ای؟ او پاسخ می‌دهد که این قوم شما بعد از این همه دعوت به سوی خدا از جانب شما باز هم طالب بت هستند پس من هم خواسته‌ی آن‌ها را برآورده کردم. حال باید ببینیم این «اثر رسول» چیست؟؟ علم گاهی از بالا به انسان افاضه می‌شود و گاهی از پایین، «مِن تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ». ما باید به سراغ علمی برویم که از بالا و از جانب حق متعال به ما القا می‌شود. اما سامری سراغ علمی رفت که از پایین می‌آید. برخی از مفسرین مثل محی الدین بن عربی و دیگران گفته‌اند که او علمی شبیه علوم غریبه آموخت. ریاضی و طبیعیات و از این قبیل علوم را بلد بود. این علم می‌شود تحت ارجل. ▪️این سامری گوساله‌ای درست کرد و مردم را دعوت کرد. همه هم از قضا آمدند و این گوساله را پرستیدند. وقتی حضرت موسی برگشت و این صحنه را دید اول ریش جناب هارون را گرفت. او هم گفت یاابن أم تا رأفت موسی را برانگیزاند. گفت که اگر من سکوت نمی‌کردم که این‌ها مرا می‌کشتند. «قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّن تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَىٰ إِلَٰهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا» (طه/۹۷) (موسی) ﮔﻔﺖ:« ﭘﺲ (ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩم) ﺑﺮﻭ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻛﻴﻔﺮ ﺗﻮ (ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺁﺛﺎﺭ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ) ﺩﺭ ﺯﻧﺪگی ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ (ﺩﭼﺎﺭ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻣُﺴﺮی ﻭﻳﮋﻩ ﺍی ﺷﻮی ﺗﺎ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻧﺰﺩﻳﻜﺖ ﺁﻳﺪ ﺑﮕﻮﻳﻲ) ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺳﺖ ﻧﺰﻧﻴﺪ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻭﻋﺪﻩ ﮔﺎهی (ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﺨﺖ ﻗﻴﺎﻣﺖ) ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﺨﻠﻒ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ(ﺍﻛﻨﻮﻥ) ﺑﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩﺕ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﻠﺎﺯﻣﺶ ﺑﻮﺩی ﻧﮕﺎﻩ ﻛﻦ ﻛﻪ ﺣﺘﻤﺎً ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻴﻢ، ﺳﭙﺲ ﺳﻮﺧﺘﻪ‌ﺍﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺭﻳﺎ ﻣﻰﭘﺎﺷﻴﻢ. حضرت موسی به سامری گفت که به اله خود نگاه کن. لذا این‌جا حضرت موسی اشاره می‌کنند که این گوساله هم اله سامری بوده‌است. اما او خدا را در گوساله محدود کرد و اله محدود مورد تایید نیست پس آن را می‌سوزانیم و خاکسترش هم به دریا می‌ریزیم. در قرآن گوساله، گاو، سگ و... ذکر شده‌است. این‌ها همگی مظهر دنیا هستند و دنیا آتش است. بحر مسجور مظهر دنیا و آخرت است. دریایی که روی آن آتش است. این بحر آخرت است و آتش دنیاست. لذا این دنیا باید در دریا ریخته‌ شود...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️لعن در قرآن و احاديث ▪️كتاب‌هاى لغت واژه «لعن» را به معناى راندن و دور كردن (از رحمت)، لعن كردن ت
◾️لعن دشمنان اهل‌بيت در قرآن - بخش اوّل◾️ ▪️به موجب آيات متعدّد قرآن كريم كسانى كه ولايت اهل‌بيت علیهم السّلام را غصب نموده و آن بزرگواران را مورد تعدّى و ستم قرار دادند، مورد لعنت خداوند و ملائكه و مؤمنانند. به چهار مورد از آيات مزبور اشاره می‌كنيم. ۱- اِنَّ الَّذينَ يُؤذونَ اللهَ وَ رَسولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِى الُّدنيا وَالاخِرَةِ وَ اَعَدَّ لَهُم عَذاباً مُهيناً (احزاب-۵۷) ▪️هر آينه خداوند كسانى را كه خدا و رسولش را می‌آزارند، در دنيا و آخرت لعنت می‌كند و عذاب خواركننده‌اى براى آنان آماده نموده است. ▪️با توجّه به اينكه اهل سنّت در حدّ تواتر از عايشه نقل كرده‌اند كه پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: فاطمه پاره تن من است. هر كس او را بيازارد مرا آزرده است. ▪️و در منابع معتبر خود، ماجراى حمله به خانه حضرت فاطمه علیها السّلام و به آتش كشيده شدن خانه و مورد ضرب و شتم قرار گرفتن و مجروح شدن آن حضرت و به شهادت رسيدن جنينى كه در رحم آن حضرت بود را نقل کرده و اين را كه حضرت فاطمه علیها السّلام به دو طرّاح و سركرده غائله حمله به خانه خود، فرمودند: خدا و ملائكه الهى را شاهد می‌گيرم كه شما دو نفر مرا به خشم آورديد و رضايت مرا رعايت نكرديد و اگر به ملاقات پدرم نايل شوم از شما دو نفر نزد او شكايت می‌كنم، ذكر نموده و تصريح كرده‌اند كه حضرت زهرا علیها السّلام در حالى از دنيا رفتند كه از آن دو غضبناك بودند و نخستينِ آن دو، در آخر عمر خويش آرزو می‌كرد كاش دستور حمله به خانه حضرت فاطمه علیها‌ السّلام را نداده و خانه آن حضرت را نگشوده بود، ▪️و با عنايت به حديثى كه اميرالمؤمنين علیه السّلام از پيامبر نقل نموده‌اند كه به آن حضرت فرمودند: يا على هركس مويى از تو را بيازارد هرآينه به من آزار رسانده است و هر كس مرا بيازارد هر آينه خدا را آزار داده است و هر كس خدا را بيازارد لعنت خدا بر او باد. ▪️مورد لعن الهى بودن غاصبان حقّ حضرت امير و ظالمان به حضرت زهرا علیهما السّلام به موجب آيه مزبور جاى ترديد ندارد. ▪️لذا در تفسير على بن ابراهيم ذيل همين آيه از امام عسکرى علیه السّلام نقل شده است كه اين آيه در مورد كسى كه حقّ اميرالمؤمنين صلوات الله عليه را غصب كرد و حقّ فاطمه صلوات الله عليها (فدک) را از او باز ستاند و حضرتش را مورد اذيّت و آزار قرار داد، نازل شده است و پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: هر كس فاطمه را در دوران زندگى من بيازارد مانند كسى است كه او را پس از مرگ من بيازارد و هر كس او را پس از مرگ من بيازارد همچون كسى است كه او را در دوران زندگى من آزار داده باشد و هر كس او را بيازارد هر آينه مرا آزار داده است و هركس مرا بيازارد هر آينه خداوند را آزار داده است و اين همان سخن خداوند در قرآن كريم است كه اِنَّ الَّذينَ يُؤذونَ اللهَ وَ رَسولَهُ... ادامه دارد.... ◾️کتاب ره توشه دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۴ @mohamad_hosein_tabatabaei