آیات 254-253 بقره قسمت چهارم
بخش سوم
● آنچه از مطالب گذشته بدست آمد
بنابراين ، از همه بيانات قبلى ، معلوم شد كه اطلاق كلام و قول در مورد خداى تعالى اطلاقى است كه از امرى حقيقى و واقعى حكايت مى كند، قولش مى فهماند كه واقعا خدا گفتارى داشته ، و كلامش حكایت مى كند از اينكه خداى تعالى به راستى تكلمى كرده و سخنى گفته است .
و نيز معلوم شد كه كلام و قول خدا مرتبه اى از مراتب معناى حقيقى اين دو كلمه است ، هر چند كه از نظر مصداق با مصداقى كه معهود بين ما انسانها است اختلاف داشته باشد، و اين مطلب اختصاصى به دو لفظ ((كلام )) و ((قول )) ندارد، همه الفاظى كه هم در خدا استعمال مى شود و هم در ما، از قبيل : ((حيات ))، ((علم ))، ((اراده ))، ((اعطاء))، ((سميع )) و ((بصير)) همينطور هستند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 489
چون معناى همه اين الفاظ در بشر مستلزم جسمانيت است ، اگر ما مى بينيم براى اين است كه دو چشم داريم ، و اگر مى شنويم براى اين است كه دو گوش داريم و... و ليكن اين معانى در خدا هست ، ولى لوازم امكانى آن در ساحت مقدس او نيست .
اين را هم بايد دانست كه آنجا هم كه لفظ ((قول )) در معناى رفع درجات است ، و فرموده : ((درجه بعضى را از درجه بعضى ديگر بالاتر برده )) از آن جهت كه مشتمل است بر يك امرى حقيقى و واقعيتى غير اعتبارى ، همان بگو مگو و مطالبى كه در قول خدا داشتيم ، در اينجا نيز مى آيد، و بيشتر علمائى كه كارشان بحث در اطراف معارف دينى است ، خيال كرده اند اينگونه بيانات از يك امر اعتبارى و معناى و همى خبر مى دهند، نظير همان امور اعتبارى و وهمى اى كه در بين ما اهل اجتماع هست ، پيش خود يكى را رئيس و زعيم اعتبار نموده و ديگران را مرئوس او قرار داده و يا يكى را بر ديگران برترى و تقدم و صدارت مى دهيم ، و از اين قبيل عناوين اعتبارى .
و در نتيجه ادامه اين خيال ، كارشان به آنجا كشيده شده است ، كه آنچه از حقائق اخروى است را هم با آن عناوين وهمى مرتبط دانسته ، و گفته اند: بهشت و دوزخ و سؤال و حساب و ساير جزئيات معاد، نيز مترتب بر همين امور اعتبارى است ، و به عبارتى ديگر رابطه ميان مقامات معنوى نامبرده و نتايجى كه مترتب بر آن مى شود، خود يك رابطه اى است اعتبارى و قراردادى .
و چون به اينجا رسيدند، به حكم اضطرار مجبور شدند بگويند: جاعل و برقرار كننده اين روابط، خداى تعالى است ، و خدا خود محكوم به اين آراى اعتبارى است كه از يك شعور و همى ناشى مى شود، عينا مانند انسان در عالم ماده كه عالم حركت و استكمال است ، و به همين جهت مى بينيد كه حاضر نيستند انبيا و اوليا را داراى كمالاتى حقيقى و معنوى بدانند، و به زحمت ، همه عباراتى را كه در كتاب و سنت ظهور در اين كلمات حقيقى دارد به نحوى از اعتبارات تاويل مى كنند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۳) سوره عصر□
□الَّا الَّذينَ آمَنوا وَ عَملوا الصَّالِحات(۳)
□اين #استثنا استثناى از #جنس_انسان است كه #محكوم به خسران است، و استثنا شدگان #افرادى هستند كه #متصف به ايمان و اعمال #صالح باشند چنين افرادى #ايمن از خسرانند و اين بدان جهت است كه #كتاب_خدا بيان مى كند كه انسان موجودى #هميشه زنده است، زندگيش با مردن #خاتمه نمى يابد، و مردن او در حقيقت #انتقال از خانه اى به خانه اى ديگر است، و نيز كتاب خدا بيان مى كند كه #قسمتى از اين زندگى هميشگى انسان كه همان #حيات دنيا باشد حياتى است #امتحانى، و سرنوشت ساز كه در آن حيات سرنوشت قسمت ديگر يعنى حيات #آخرت مشخص مى گردد، آنها كه در آن حيات به #سعادت مى رسند، و يا بدبخت مى شوند، سعادت و شقاوتشان را در #دنيا تهيه كرده اند، همچنان كه خداى تعالى فرموده: (كلُّ نفس ذائقه الموت و نبلوكم بالشر و الخير فتنه).(۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیه (۳) سوره عصر□ □الَّا الَّذينَ آمَنوا وَ عَملوا الصَّالِحات(۳) □اين #استثنا استثناى از #
□بیان آیه (۳) سوره عصر□
□الَّا الَّذينَ آمَنوا وَ عَملوا الصَّالِحات(۳)
□و نيز بيان مى كند كه #مقدميت اين زندگى براى آن زندگى به وسيله #مظاهر اين زندگى و آثار آن يعنى اعتقادات و اعمال است اعتقاد #حق و عمل صالح #ملاك سعادت اخروى و كفر و #فسق ملاك شقاوت در آن است، میفرمايد: (و ان ليس للانسان الا ما سعى و ان سعيه سوف يرى ثم يجزيه الجزاء الاوفى ) و نيز مى فرمايد: (من كفر فعليه كفره و من عمل صالحا فلا نفسهم يمهدون)، و باز مى فرمايد: (من عمل صالحا فلنفسه و من اساء فعليها)، و در آياتى #بسيار زياد سرنوشت آخرت را چه خوش و چه بدش را #جزا و اجر خوانده.(۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
■●هر روز زیارت عاشورا میخواند با صد لعن و صد سلام
سیرهی آیتالله بهجت در خواندن و مداومت بر زیارت عاشورا●■
■●سالها از دوری او از کربلا میگذشت. دل در حریم سید شهیدان علیهالسلام مدام در طواف بود و زبان هر روز درودهای بسیاری از عمق وجود بر اباعبدالله علیهالسلام و یاران و اهلبیت مظلومش میفرستاد؛ ولی گویا قلبِ واله و شیدای او به اینها راضی نمیشد.
■●وقتی باخبر میشد کسی راهی کربلاست، مبلغی به او میداد و از او میخواست که به نیتهایی که دارد، برایش زیارتی بخواند.
هر روز زیارت عاشورا میخواند با صد لعن و صد سلام. میفرمود:
خدا چه برکتی به امام حسین داده، به این دستگاه داده، به این راه داده که اگر کسی زیارت عاشورا را بخواند و مداومت کند، در روز قیامت محشور میشود درحالیکه مُلَطَّخاً بِدَمِه (آغشته به خون امامحسین علیهالسلام) است.
■●با گفتن این جملهها، حالش تغییر میکرد و اشک در چشمانش حلقه میزد.
■●برگرفته از کتاب رحمت واسعه، ص٢٢●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●عاشورا به مثابه یک مکتب - ۶●■ ●جامعیت مکتب عاشورا از نظر
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
■●عاشورا به مثابه یک مکتب - ۷●■
●داستان عاشورا، گره خوردن عقل و عشق●
■کربلا نمایشگاه عظیم معرفت و معنویّت و تجلّیگاه همهی عظمتهای انسانی است.
■یعنی اگر بخواهیم بگوئیم که انسان تا کجا میتواند پر بکشد و بخواهیم عالیترین نمود عروج انسان را در یک نمایشگاه و یا به صورت تابلوی نقاشی ارائه کنیم، جز کربلا جایی دیگر را در تاریخ پیدا نمیکنیم.
■داستان عاشورا فقط ذهنها را اشراب نمیکند، فقط معرفت و عقلانیت انسان را رشد نمیدهد و به کمال نمیرساند. در طول تاریخ در جوامع بشری، وقتی اندیشه بدون عشق، بدون احساس و بدون عاطفه مطرح است، هیچ حرکتی نمیزاید.
■این همه روشنفکرانِ بی عشقی که بحث های تئوریک زیبا و عمیق اجتماعی داشتند، اما به هیچ حرکتی منجر نشد. داستان عاشورا علاوه بر اینکه عقل را اشراب میکند، اندیشه را تغذیه میکند و انسان را به یک فهم جامع و کامل از حقایق الهی و انسانی میرساند، عشق میآفریند.
■یعنی داستان عاشورا، گره خوردن عشق و عقل است، همان دو چیزی که گفته میشود در عرصهی حیات بشری دائم در ستیز بودهاند. در داستان عاشورا این دو با هم آشتی میکنند. هم اندیشه بزرگ و عمیق و هم قلب سرشار از عشق خالص را میبینید.
■آنجایی که عقل بدون عشق حضور پیدا کرده، جز بحث های تئوریک و بی خاصیت، عمل و ثمرهای نمیبینیم. آنجایی هم که عشق بدون عمل وارد عرصه زندگی شده، حرکتهایی که تضمینی برای درست بودنش وجود ندارد، ظهور پیدا کرده است.
■حال آنجایی که عقل و عشق با هم گره میخورند، یعنی هم مصباح الهدایی است که اندیشه را اشراب میکند و هم سفینه النجاتی است که دل را سرشار از عشق و جذبههای الهی خود میکند؛ آنجاست که میتواند بزرگترین حرکتها در درستترین مسیرها متبلور شود.
■واقعهی عاشورا این دو را با هم گره میزند؛ یعنی عشق و عقل را، معرفت و شناخت را با عشق و احساس تلفیق کرده است.
■بنابراین برای بهرهگیری درست از عاشورا، باید همین گونه با داستان عاشورا رو به رو شد.
■آنهایی که در مطالعه و بهرهگیری از مکتب عاشورا فقط به جنبه های علمی، عقلی و تئوریک قضیه پرداختند و با تجزیه و تحلیلهای عمیق علمی سعی کردند یک تفسیر عالمانه و محقّقانه از واقعهی عاشورا ارائه دهند، نتوانستند به نتیجه و اثری که واقعهی عاشورا میتواند در انسان داشته باشد، برسند.
■و از آن طرف آنهایی که در پرداختن به واقعهی عاشورا فقط به بعد احساسی و عاطفی، فقط به گریه و شیون و عزاداری و مصیبت پرداخته و بسنده کردند هم نتوانستند به آن بهرهای که میتوان از واقعهی عاشورا گرفت، برسند.
■بهرهگیری از واقعهی عاشورا، بهرهگیری عاشقانه و عارفانهی توأمان است. هم اندیشهی درس آموز از معرفت مصباح الهدایی عاشورا و هم قلب طالب عشق و محبّت آمادهی بهرهگیری از سفینه النجاتی واقعه عاشورا.
■این دو هستند که وقتی با هم تلفیق شوند، یک حرکت پرخروش و پرتوان در صراط مستقیم سعادت و کمال انسانی، چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی ایجاد میکنند.
#ادامه_دارد....
■●«استاد مهدی طیّب»
#درسهایی_از_مکتب_عاشورا●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
■●استاد علی صفایی حائری:
خيلىها براى حسين، جان دادند. امّا...●■
■بارها گفتهام، خيلىها براى حسين، جان دادند. امّا آنها كه پيشاپيش حسين با سر رفتند، همانها بودند كه عاشورا، شاهد صادق شهادت سبزشان بود.
■خيلىها على را يارى كردند و با عشق او، آتش را بر خويش گلستان كردند؛ امّا آنها كه در زمان مناسب سر تراشيدند و بر در خانهى او نشستند، اندك بودند. و خيلىها سعى و سرعت را داشتهاند، اما از حدود تجاوز كردهاند و به تعبير امامصادق(علیه السلام)،باطل را، با باطل كوبيدهاند.
■سعى و سرعت و اعتدال را با هم داشته باش و متوجّه باش كه اعتدال، احتياج به احاطه و ميزان دارد. آنها كه مستند عمل مىكنند، اما بر تمام ادّله احاطه ندارند، گمراه مىشوند. و آنها كه احاطه دارند و با استحسان و خوشآيندها راه مىروند، گمراهترند؛ كه با آگاهى، به ضلالت رسيدهاند و با توجّه، كورى را خريدهاند.
■●نامه های بلوغ، صفحه ۵۸●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبات شب دهم محرّم●■
🏴 ■شب دهم محرّم، شب عاشورا و شبی است که امام حسین علیهالسّلام و یارانش آن را احیاء داشته و تا صبح به قرائت قران و دعا و مناجات پرداختند. لذا احیاء این شب فضیلت فراوان دارد. در فضيلت احياء اين شب روايت كردهاند:
■مانند آن است كه عبادت كرده باشد به عبادت جميع ملائکه، و عبادت در آن، برابر هفتاد سال عبادت است، و اگر كسى را توفيق دست دهد در چنين شبى در كربلا باشد و امام حسين عليه السّلام را زيارت كند و نزد آن حضرت تا صبح بيتوته كند، خدا او را آغشته به خون امام حسين عليه السّلام در زمره شهدا با آن حضرت محشور فرمايد.
■سيّد بن طاووس در كتاب «اقبال الاعمال» براى اين شب دعاها و نمازهاى بسيار، با فضيلتهاى فراوان روايت كرده است، از جمله:
■۱- صد ركعت نماز که در هر رکعت بخواند:
●سوره «حمد» یک مرتبه
●سوره «توحيد» سه مرتبه
■و بعد از پايان صد ركعت، هفتاد مرتبه بگويد:
■«سبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»■
■و در روايت ديگر پس از العلى العظيم استغفار هم ذكر شده است.
■۲- چهار ركعت نماز در آخر شب، كه در هر ركعت بخواند:
●سوره «حمد» یک مرتبه
●«آية الكرسى» ده مرتبه
●سوره «توحيد» ده مرتبه
●سوره «فلق» ده مرتبه
●سوره «ناس» ده مرتبه
#و_پس_از_سلام:
●صد مرتبه سوره «توحيد» را قرائت كند.
■۳- چهار ركعت نماز، که درهر ركعت بخواند:
●سوره «حمد» یک مرتبه
●سوره «توحيد» پنجاه مرتبه
■و اين نماز برابر است با نماز اميرالمؤمنين عليه السّلام كه فضيلت بسيار دارد. و پس از نماز، بسيار ذكر خدا كند و صلوات بسيار بر رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرستد، و هر چه میتواند بر دشمنان ايشان لعن كند.
#مراقبات_ماه_محرم
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■اکبر آمد العطش گویان ز راه
از میان رزمگه تا پیش شاه
کای پدر جان از عطش افسردهام
می ندانم زندهام یا مردهام
این عطش رمز است و عارف واقف است
سر حق است این و عشقش کاشف است
■دید شاه دین که سلطان هداست
اکبر خود را که لبریز از خداست
عشق پاکش را بنای سرکشیست
آب و خاکش را هوای آتشیست
شورش صهبای عشقش در سر است
مستیاش از دیگران افزونتر است
اینک از مجلس جدایی میکند
فاش دعوی خدایی میکند
مغز بر خود میشکافد پوست را
فاش میسازد حدیث دوست را
محکمی در اصل او، از فرع اوست
لیک عنوانش خلاف شرع اوست
■پس سلیمان بر دهانش بوسه داد
اندک اندک خاتمش بر لب نهاد
مهر، آن لبهای گوهر پاش کرد
تا نیارد سر حق را فاش کرد
«هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند»
■گفت: کای فرزند مقبل آمدی
آفت جان رهزن دل آمدی
کرده ای از حق تجلی ای پسر
زین تجلی فتنهها داری به سر
راست بهر فتنه قامت کردهای
وه کزین قامت، قیامت کردهای
نرگست با لاله در طنازی است
سنبلت با ارغوان در بازی است
از رخت مست غرورم میکنی
از مراد خویش دورم میکنی
همچو چشم خود ز قلب من متاز
همچو زلف خود پریشانم مساز
حائل ره مانع مقصد نشو
بر سر راه محبت، سد نشو
پشت پا بر ساغر حالم مزن
نیش بر دل، سنگ بر بالم مزن
نیست اندر بزم آن والا نگار
از تو بهتر گوهری بهر نثار
هر چه غیر از اوست سد راه من
آن بت است و غیرت من، بت شکن
جان رهین و دل اسیر چهر توست
مانع راه محبت، مهر توست
چون تو را او خواهد از من رونما
رونما شو جانب او رو نما
بیش از این بابا دلم را خون مکن
زاده لیلا مرا مجنون مکن
گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست
رو که با یک دل نمیگنجد دو دوست
#گنجينه_الأسرار_عمان_سامانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
#در_بیان_سر_نعرۀ_عاشقان
■نعره های پنهانی تو را گوش اصحاب می شنوند. آن کس که چیزی دارد یا در او گوهری هست و دردی، پیداست. آخر، میان قطار شتران، آن اشتر مست پیدا باشد از چشم و رفتار و کفک و غیر کفک.
■سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ( بر رخسار ایشان آثار سجود [و شکوه بندگی] هویداست - فتح -۲۹).
#فیه_ما_فیه
@mohamad_hosein_tabatabaei
■فرمود همه ی زمینها کربلا و همه ی روزها عاشوراست، ولی نفرمود همه ی شما امام حسینید؛ گذاشت خودتان درک کنید.
■کُلُ یَومٍ عاشُورا وَ کُلُ أرضٍ کَربَلا: همه ی روزها عاشورا و همه ی سرزمینها کربلاست. پس بگرد و در خودت امام حسین علیه السّلام را پیدا کن.
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
■●توصيه بسيار مهم يكی از بزرگان برای اين شبها و روزها●■
🚩■السلام علی من هو الطالب بدم المقتول بکربلاء؛ السلام علی من هو قائد جیش لثارات الحسین علیه السلام.
عزاداریهایتان قبول.
■در این روز و شب ها قلب امام عصر ارواحنا فداه از داغ مصائب جد بزرگوارشان اباعبدالله علیه السلام به شدت در فشار است. برای سلامتی امام زمان علیه السلام و قلب شریفشان در این ایام و لیالی بسیار #دعا کنيد و #صدقه بدهيد.
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
#روز_هشتم_محرّم
■نامهی عمر سعد به ابن زیاد مبنی بر توافق با امام حسین علیه السّلام و عدم نیاز به جنگ
■القائات شمر به ابن زیاد
■منبر شب هشتم: اتّحاد و الحاق با حقیقت حسینی علیه السّلام رمز زیارت و اقامه عزای عاشورا
■رمز تكرار صد بار لعن و صدبار سلام در #زيارت_عاشورا
■●یکی دیگر از درسهایی که در عرصهی اخلاق و عرفان در #مکتب_عاشورا میتوان آموخت، درس #تسلیم و #تفویض است.
■●[نمونه ای] از تسلیم در واقعهی عاشورا، زمانی مشاهده میگردد که #حضرت_علی_اکبر علیهالسّلام در نزدیکی #کربلا از جانب پدر خبردار میگردند که شهادت در پیش است. این فرزند بزرگوار اباعبدالله علیهالسّلام از پدر سؤال میکند:
■●اَ لَسنا عَلَی الحَقِّ؟ مگر ما بر حق نیستیم؟
امام حسین علیهالسّلام سخن ایشان را تأیید میکنند و میفرمایند: بَلی: آری.
■●پس آن حضرت به پدر عرضه میدارند: اِذاً لا نُبالی بِالمَوتِ: در آن صورت، کشته شدن چه هراس، ترس و اهمیّتی خواهد داشت؟ کشته شدن در راه رضای خدا، باعث افتخار است. حضرت علی اکبر علیهالسّلام پذیرای تقدیر الهی است.
■●كرشمه حسن _ تأليف استاد مهدی طيب●■
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#روز_هشتم_محرّم ■نامهی عمر سعد به ابن زیاد مبنی بر توافق با امام حسین علیه السّلام و عدم نیاز به ج
#روز_هشتم_محرم:
■روز هشتم محرّم، عمر سعد نامه ای به إبن زیاد نوشت، که حسین قبول کرده است برگردد و مثل یک شخص عادی زندگی کند؛ متعرّض دستگاه بنی امیّه و حکومت یزید نباشد. یا این کار را کند؛ یا اینکه خودش به شام برود و مستقیماً با یزید مواجه شود و بنشینند با هم صحبت کنند و به توافق برسند. من مشکل را حل کردم؛ نیازی به جنگ کردن نیست.
☑️وقتی این نامه به إبن زیاد رسید، بنا به آنچه نقل شده است،إبن زیاد اوّل از این نامه استقبال کرد؛ گفت خیلی خوب است. زیرا بدون اینکه این مُعزَل و این درگیری پرمسأله و پرتَنِش را با حسین داشته باشیم، اینگونه مشکلمان حل می شود. در واقع إبن زیاد، تلّقی به قبول کرد.
■شمر در همان مجلس گفت إبن زیاد! گول این حرفها را نخور! حسین الآن در چنگ تو است. الآن تو بر حسین مسلّطی. هر کار بخواهی میتوانی بکنی. حسین را رها کنی، برگردد، فردا تو در موضع ضعف خواهی بود؛ حسین در موضع قدرت. دست تو به او نخواهد رسید. چه خواهد کرد؛ خدا می داند. و چه بلایی سر تو خواهد آورد؛ خدا می داند. بنابراین فریب این حرفها را نخور. همین جا کار را یکسره کن.
■إبن زیاد،تحت تأثیر القائات شمر نامه ای به عمر سعد نوشت و نامه را هم به دست خود شمر داد؛ و گفت برو تحویلش بده. و نامه این بود:
عمر سعد! اگر حسین حاضر است خودش را تسلیم تو کند، که آنها را کَت بسته به کوفه، نزد من بیاوری و تحویل من دهی؛ مشکلی نیست. لازم نیست بجنگی. آنها را زنده زنده دستگیر کن و بیاور تحویل من بده. و اگر حاضر نیست تسلیم من شود؛ با آنها بجنگ. همه ی آنها را بکش. جنازه هایشان را مُثلِه کن و با اسب بر پیکر آنها بِتاز. اگر این کار را میکنی فَبها. ولی اگر این کار رانمیکنی، و حاضر نیستی حسین و اصحابش را بکشی؛ از فرماندهی عزل هستی و حکم فرماندهی متعلّق به شمر است. لشکر را تحویل شمر بده.
■عمرِ سعد که مقام فرماندهی لشکر از یک طرف، و وعده ی حکومت رِی از طرف دیگر، به شدّت برای او جذّابیت داشت؛ اینجا بود که تصمیمش را گرفت و گفت: نه، خودم با حسین می جنگم.
■لذا روز عاشورا هم همه ی لشکریانش را شاهد گرفت که همگی شاهد باشید که اوّلین تیر را منِ عمر سعد به سمت أباعبدالله الحسین علیهالسّلام، پرتاب کردم.
استاد مهدی طيب - جلسه ١٨ آذر ٨٩
■علی لعنت الله بر قاتلان #حسین علیه السلام■
آیات 254-253 بقره قسمت چهارم
بخش چهارم1⃣
وَ ءَاتَيْنَا عِيسى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَتِ وَ أَيَّدْنَهُ بِرُوح الْقُدُسِ
● دادن بينات و تأييد به روح القدس درباره حضرت عيسى (علیه السلام ) به نحوى خاص است
در اين جمله به اصل سياق كه سياق تكلم بود برگشته ، كه بيان آن گذشت .
و اگر در ميان همه انبيا، تنها نام عيسى را ذكر كرده ، علتش اين است كه هر چند آنچه از جهات فضيلت در اينجا براى عيسى (عليه السلام ) ذكر كرده ، يعنى دادن بينات و تأييد به روح القدس ، امورى است كه به حكم آيه : ((لقد ارسلنا رسلنا بالبينات )) و آيه : ((ينزل الملائكه بالروح من امره على من يشاء من عباده ان انذروا)) اختصاصى به عيسى بن مريم (عليهما السلام ) ندارد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 490
بلكه بين همه رسولان مشترك است ، و ليكن در خصوص عيسى (عليه السلام ) به نحوى خاص است ، چون تمامى آيات بينات آن جناب از قبيل مرده زنده كردنش با نفخه ، مرغ آفريدنش ، بهبودى دادن به پيسى و كورى و از غيب خبر دادنش ، امورى بوده متكى بر حيات ، و ترشحى است از روح .
و به همين جهت آن را فقط به عيسى (عليه السلام ) نسبت داده و به نام آن جناب تصريح كرد، زيرا اگر تصريح نمى كرد معلوم نمى شد كه اين آيات فضيلت خاص او است ، و مانند اين مى شد كه بفرمايد: ((و آتينا بعضهم البينات و ايدناه بروح القدس )) كه در اين صورت معلوم نمى شد آن بعض كيست ؟، براى اينكه بينات و روح القدس مشترك است ، نه مختص به پيامبرى معين ، و زمانى صفت بارز پيامبرى مى شود كه اسم آن پيامبر را صريحا ببرد، تا شنونده بفهمد كه بينات و تأييد به روح القدس در آن پيامبر به نحوى خاص است ،
نه به آن نحوى كه در همه پيامبران هست ، علاوه بر اينكه در اسم عيسى خصوصيت ديگرى هست ، و در آن آيتى روشن وجود دارد، و آن آيت ، اين است كه وى پسر مريم است كه بدون پدر از او متولد شد، همچنان كه آيه : ((و جعلناها و ابنها آية للعالمين )). نبودن پدر براى عيسى و نبودن همسر براى مريم را آيتى براى همه عالميان دانسته ، پس مجموع پسر و مادر آيت الهيه روشنى ، و فضيلت اختصاصى ديگرى است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei