eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●کسانی که در از خدا می خواهند «فاسئل الله الذّی اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم و رزقنی البرائة من اعدائکم ان یجعلنی معکم فی الدّنیا و الاخرة و ان یثبّت لی عندکم قدم صدقٍ فی الدّنیا و الاخرة» یا وقتی سر به سجده می گذارند در پایان زیارت عاشورا از خدا می خواهند که «ثبّت لی قدم صدقٍ عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السّلام» این که ما از خدایی که معرفت اهل بیت و اباعبدالله و یاران اهل بیت و اصحاب اباعبدالله را روزیمان کرده می خواهیم ما را با اباعبدالله و یاران اباعبدالله در دنیا و آخرت همراه کند، می خواهیم که ثابت قدم باشیم، قدم ثابت و استوار و تردیدناپذیر و تزلزل ناپذیری در محضر اباعبدالله در دنیا و آخرت داشته باشیم، ■●از خدا می خواهیم که در محضر الهی قدم صدقی همراه با اباعبدالله و یاران امام حسین که جان خود و خون قلب خود را نثار اباعبدالله کردند داشته باشیم و در همراهی با اباعبدالله ثابت قدم باشیم، این دعاها طبیعتا باید در عرصۀ عمل مصداق پیدا کند. «الدّاعی بلا عمل کالرّامی بلا وتر» کسی که بدون عمل می کند، مثل کسی است که با اسلحه ای که در آن فشنگ نیست تیراندازی می کند. خوب طبیعتا نتیجه ای به دست نمی آید! ■●استاد مهدی طيب_جلسه ١٥ ديماه ٩٠●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●خطبه امام سجاد عليه السلام در شام●■ ■حضرت سجاد علیه السلام پس از اینکه بر فراز منبر رفت به گونه ای سخنرانی نمود که چشم عموم مردم گریان و قلب آنان ترسان شد. ایشان پس از حمد و ثنای الهی فرمودند: ■أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِینَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِیَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّیقُ وَ مِنَّا الطَّیَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِی وَ نَسَبِی ■ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق [امیر المؤمنین علی علیه السلام]، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله [حمزه]، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد. [با این معرفی کوتاه] هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران وخاندانم خود را به آنان می شناسانم. ■أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ مِنَی أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّکْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّی أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَی الْبُرَاقِ فِی الْهَوَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِیلُ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّی بِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَی إِلَیْهِ الْجَلِیلُ مَا أَوْحَی أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِیمَ الْخَلْقِ حَتَّی قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ■ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم، من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار كردند.
☑️عاشورا يك مكتب است؛ عاشورا تنها يك فاجعه ی جان خراش برای گريستن، سوگوار بودن و بر سر و سينه زدن نيست. ☑️در مكتب عاشورا بايد انسان عاشورايی شويم ؛ والاّ ساليان سال هم اشك بريزيم و بر سر و سينه بزنيم امّا حال و هوای عاشورايی در جان ما ايجاد نشود ، از عاشورا بهره ی چندانی نبرده ايم. ■●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ۱۲ دی ۸۷ ۹۵●■
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
● آيه 255 ، سوره بقره قسمت اول بخش اول اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَّهُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ مَن ذَا الَّذِى يَشفَعُ عِندَهُ إِلا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَينَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطونَ بِشىْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلا بِمَا شاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السمَوَتِ وَ الاَرْض وَ لا يَئُودُهُ حِفْظهُمَا وَ هُوَ الْعَلىُّ الْعَظِيمُ(255) ● ترجمه آیه خداوند يكتا است كه معبودى به جز او نيست خدائى است زنده و پاينده ، چرت نمى زند تا چه رسد به خواب ، هر چه در آسمانها و زمين هست از آن اوست آنكه به نزد او بدون اجازه اش شفاعت كند كيست ؟ آنچه پيش رو و پشت سرشان هست مى داند و به چيزى از دانش وى جز به اجازه خود او احاطه ندارند قلمرو او آسمانها و زمين را فرا گرفته و نگهداشتن آنها بر او سنگينى نمى كند، كه او والا و بزرگ است .(255) ● بیان آیه اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ در تفسير سوره حمد پاره اى مطالب در معناى لفظ ((الله )) آورده و گفتيم : چه از ماده ((اله الرجل )) (آن مرد سرگردان شد) بوده باشد و چه از ((اله )) به معناى (عبادت كرد) باشد، لازمه اش اين است كه لفظ جلاله بر سبيل اشاره ، به معناى ذاتى باشد كه تمامى صفات كمال را با هم داشته باشد. و در تفسير آيه : ((والهكم اله واحد)) پاره اى از مطالب را در معناى جمله ((لا اله الا هو)) ايراد كرديم ، و ضمير ((هو)) هر چند به ((الله )) بر مى گردد كه گفتيم به معناى ذات شامل همه كمالات است ليكن چون در اثر كثرت استعمال نام خداى تعالى شده ، تنها بر ذات دلالت مى كند، بله ،الف و لام اول آنكه الف و لام عهد است به پاره اى از معانى وصفى اشاره دارد، و به فرض اينكه الف و لام نداشته باشد، اصل اطلاق كلمه ((الله )) آدمى را به ياد صفات او هم مى اندازد، و ليكن ضمير همانطور كه گفتيم تنها به ذات بر مى گردد، پس جمله ((لا اله الا هو))، دلالت دارد بر اينكه آلهه اى كه مشركين اثبات كردند، حق ثبوت ندارد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ٦٤٩ ■امام حسين عليه السلام فرمودند: مبادا از كسانى باشى كه از گناه ديگران بيمناكند، و از كيفر گناه خود آسوده خاطرند. ■إِيّاك اَنْ تَكُونَ مِمّنْ يَخَافُ عَلَى الْعِبَادِ مِنْ ذُنُوبِهِمْ وَيَاْمَنُ الْعُقُوبَةَ مِنْ ذَنْبِهِ. ■●تحف العقول، ص٢٧٣●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■آیا اوضاع اینها (آمریکا و متحدان) نشان نمی‌دهد که بهایمند(چارپایند)؟! وگرنه انسان چنین کاری می‌کند؟ ■بنابراین، ما نباید تابع آنها باشیم و نباید بر اساس خواسته‌ی آنها عمل کنیم، و نباید آنها را دوست داشته باشیم و نباید با آنها هم‌پیمان شویم. ■مگر همین آمریکا نبود که با داخله‌ی(هم‌وطنان) خود جنگید؟! ولی ما در مدح و ثنای اینها زیارت‌نامه درست می‌کنیم که به کره‌ی ماه رفته، فرشته‌اند و… . ■●در محضر بهجت، ج٣، ص٢٢٢●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●هنگامیکه امام حسین(علیه السلام) در مسیر به کوفه از منزل شراف گذشت، یکی از یاران آن حضرت تکبیر گفت. آن بزرگوار فرمود: چرا تکبیر گفتی؟ پاسخ گفت: در مقابل درختان خرما میبینم و جمعی گفتند: در این مکان درخت خرما نیست، آنچه که می بینیم اسبها و نیزه هاست. ■●امام حسین(علیه السلام) فرمود: منم چنین می بینم. پس از مشورت به طرف ذی حسم حرکت کردند که مستقیما با لشکریان حر روبرو نشوند. اندک زمانی گذشته بود که اسبها آشکار شدند. ما از راه برگشتیم، همینکه آنها دیدند ما برگشتیم آنان نیز برگشتند. ما زودتر از آنها به منزل ذی حسم رسیدیم. امام حسین(علیه السلام) امر فرمود چادر ها را برپا کنیم. لشکریان حر که در حدود هزار نفر بودند، رسیدند و در گرمای روز در برابر آن حضرت قرار گرفتند. ■●در این حال امام و یارانش ملبس به عمامه شمشیرها را به کمر بسته بودند. آن حضرت به یاران خود دستور داد لشکریان حر را که از راه رسیده بودند، آب بدهند و سیراب کنند و به اسبان آنان نیز آب بپاشند. یاران حضرت طشتها را پر میکردند و نزدیک دهان اسبها میگرفتند و همین که اسبها چند جرعه مینوشیدند، ظرف را جلوی دهان اسب دیگر میبردند و به این ترتیب همه اسبها را سیراب نمودند. ●"نفس الهموم،محدث قمی ،ص۱۱۳"● ■●استاد امام حسین شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، ص۳۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد علی صفایی حائری●■ ■●از جاهاى كوچك زندگى خودمان مى‌توانيم دردهاى بزرگ خودمان را شناسايى كنيم. و بعد از آنكه آفت‌ها را در خودمان شناسايى كرديم به دنبال راه حل باشيم و درمانش كنيم و بدانيم اگر كسى بخواهد با بدى در يك نقطه برخورد كند موفق نمى‌شود. با يك آفت در وسعت گسترده‌اى كه از آنجا برخاسته بايد درگير شد. ■●روزگار ستمگر، صفحه ۴۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش دوّم●■ ■●ابراز عاطفه همه‌ی تشيّع نيست؛ گرچه بسيار زيبا و بسيار
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش سوّم●■ ■●اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام در يوم‌التّرويه حسابشان را از همه‌ی حجّاج جدا كردند. روز هشتم ماه ذی‌الحجّه با اهل بيت و اصحاب كرامشان مكّه را ترک كردند و به جای اينكه به سمت منا و عرفات حركت كنند، راه سرزمين عراق را در پيش گرفتند و به سوی كوفه حركت كردند. امام حسين عليه‌السّلام حجّی جز حجّ عموم مردم در پيش گرفتند. ■●حضرت با خودشان قربانی هم بردند؛ منتهی برخلاف ديگران كه برای قربانی گاو و گوسفند و شتر می‌برند، امام حسين عليه‌السّلام عزيزترين عزيزانشان را به مسلخ عشق بردند. در اين حجّ حسينی، مثل حجّ شرعی، هم عرفات هست هم منا. ■●عرفات سرزمين معرفت است ؛ وادی شناخت و آگاهی است؛ و منا سرزمين آرزوست؛ سرزمين عشق است. ■●حج دربرگيرنده‌ی عرفات و مناست؛ يعنی هم معرفت، هم عشق. ■●معرفتِ بدون عشق چيزی نيست جز يک مشت دانسته‌های ذهنی كه هيچ كاربرد و اثر عملی‌یی ندارد و به هيچ تغيير و تحوّل و تحرّكی منجر نمی‌شود. يكسری اطّلاعات که در ذهن اشخاص جمع شده است و بر زبان و قلم آنها جاری می‌شود؛ در صفحه‌ی كتاب‌ها نوشته می‌شود؛ یک‌سری تحليل‌های علمی و عقلی؛ اين معرفتِ تنهاست. ■●عشقِ تنها، شور است؛ شيدايی است؛ عاشقی است؛ حركت و جنبش و خيزش است؛ اماّ اگر با معرفت همراه نباشد، معلوم نيست اين جنبش و خيزش به كدام سمت حركت می‌كند. مثل يک اتومبيل است كه هم چراغ می‌خواهد تا جادّه‌ی روبرو و مسير حركت را روشن كند، هم موتوری كه به آن نيروی تحرّک ببخشد. ■●حج يعنی قصد؛ «اَلحَجُّ قَصدٌ»، و حاجی يعنی كسی كه مقصدی دارد؛ مقصد حجّاج به طور معمول زيارت خانه‌ی خداست؛ حجّشان دو چيز لازم دارد؛ يكی معرفت و شناخت، ديگری عشق و شيدایی. .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■هرآنچه ماهوی است و دارای است قابل درک است و و عرض آن را می توان شناخت اما جایی می رسد که من نمی توانم آن را کنم. از می پرسیم که چیست؟ می تواند درک کند اما تعریف از آن نمی تواند ارائه دهد. ■غیرمتناهی حد ندارد. عقل عظمت غیرمتناهی را می فهمد اما نمی تواند تعریفی از آن بدهد. از همین جا آغاز می شود. بنده ذوق را در مقابل عقل نمی دانم. این اشتباه گذشتگان است که ذوق را در مقابل عقل قرار داده اند. این یک ای بیش نیست. ■ذوق عصاره و است. ذوق آنجایی است که عقل می گوید حالا نمی دانم اما میچشم. این چشیدن یعنی درک همان عظمت @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■● ، ●■ ■در زیارتهای مختلفی که برای امام حسین نقل شده، میخونیم که امام حسین وارث انبیاست، و از هر پیغمبری ارثی برده است. ■یکی از انبیائی که در زیارتها نام برده میشه حضرت نوح است: ■السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِیِ اللَّهِ■ ■قرآن میگه، خدا به حضرت نوح فرمود: ■وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَ وَحْیِنَا (هود/۳۷)■ ■ای نوح! جلویِ چشم ما، یعنی در حضورِ ما و طبق وحیِ ما، کشتی بساز! ■وَ یَصْنَعُ الْفُلْکَ وَ کُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ (هود/۸۳)■ ■او مشغول ساختن کشتی بود، و هر زمان گروهی از اشراف قومش بر او می‌گذشتند، او را مسخره می‌کردند. ... ■نوح طبق دستور خدا، وسایل نجاریش رو برداشت و رفت وسط بیابان، شروع کرد به ساختنِ کشتی. ■خیلی‌ها مسخره‌اش کردند و گفتند اومده وسط بیابان داره کشتی می‌سازه. امّا بالاخره کشتی رو ساخت و با اون کشتی، جانِ اهل ایمان رو نجات داد... ■حالا سوال اینه که، امام حسین (علیه السلام) در چه چیزی وارث حضرت نوح است؟ : «کشتی سازی» ■اسمِ قرآنیِ کاری که امام حسین تو کربلا انجام داد، «کشتی سازی» بود. ■اصلاً کربلا شروعِ کارِ امام حسین بود. ■امام حسین هم مثل نوح، وسایل نجاریش رو برداشت رفت وسط بیابان، شروع به ساختن کشتی کرد، و خدا او را در این مسیر همراهی می‌کرد. ■با این تفاوت که، وسایل نجاریِ امام حسین، «خون خودش و یارانش» بود، و بیابانی که امام حسین کشتی‌اش رو در اون ساخت، «کربلا». جلوی چشمانِ خدا وسط بیابانِ گرمِ کربلا بین آن همه دشمن، با اداوات جنگی و هلهله‌هایشان و گاه جسارت و مسخره‌کردن‌هایشان امام حسین، «بزرگترین کشتیِ عالم» را برای نجاتِ بشریت ساخت. ■امام حسین هم، مثل نوح، جلوی چشمان خدا کارش رو انجام داد خودِ حضرت، روز عاشورا با صورت خونین فرمود: ■هَوَّنَ عَلَيَّ ما نَزَلَ بی أنَّهُ بِعَينِ اللَّهِ.■ ■آنچه بر من وارد مى‌شود، برايم آسان است، چون جلوی چشم خدا و در محضر اوست. ■کشتیِ نوح، یک جمعیتِ محدودی رو در خودش جا داد، امّا کشتیِ امام حسین، یک کشتیِ وسیع و بزرگه که تا قیامت برای همه جا داره ■کشتی نوح در یک بازه زمانیِ کوتاه شناور بود و بعد تموم شد، امّا کشتی نجات امام حسین هنوز تو عالم شناوره و داره نجات میده.. ■پس بزرگترین صنعتِ کشتی سازی عالم برای امام حسین بود. ■به همین خاطر، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود که بر روی عرش خدا نوشته شده است: ■إنَّ الحُسَينَ مِصباحُ الهُدى وَ سَفينَةُ النَّجاةِ.■ ☑️حسین چراغ هدایت و کشتیِ نجات است.
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت دوم )●■ ■●بسياری از مردم كوفه چنين باوری نداشتند. امام عل
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■● (قسمت سوم )●■ ■●نكته‌ی دوم كه زمينه‌ی چنين جنايتی را به دست كوفيان فراهم كرد، ضعف ايمان آنها بود. ضعف ایمان! ايمان غير از اين است كه به من بگويند اصول دين چندتاست؟ بگويم پنج‌تا: توحيد، نبوّت، عدل، امامت، معاد روز قيامت. بلدم بگویم يا تا حدودی هم اعتقادی به آنها دارم. ■●آن ايمان و آن باوری كه انسان با همه‌ی وجود به اين حقيقت پيوسته باشد، جانش در گرو اين باورها باشد، حسابش جداست از آن پذيرش اوّليه‌ی سطحی دين خدا. ■●ايمان راسخ و ايمان مستحكم است كه می‌تواند انسان را حفظ كند. محكم است كه انسان را دربرابر تهديدها ثابت‌قدم نگه می‌دارد؛ انسان دچار بزدلی و زبونی و ترس و گريز نمی‌شود؛ دچار تن دادن به ذلّت و تسليم نمی‌شود. ايمان استوار و راسخ است كه سبب مي‌شود انسان مورد تطميع قرار نگيرد؛ تطميع‌ها در او تأثیر نكند. اگر پست و مقامي وعده دادند، اگر پول و ثروتي وعده دادند، اگر نام و شهرتی وعده دادند، اگر كِيف و لذّتي وعده دادند، انسان را نفريبد؛ جبهه‌ی حقّ را به‌خاطر رسيدن به آنها ترك نكند. ■●تعدادی از كساني كه روز عاشورا روبه‌روی امام حسين علیه السلام ايستادند، امام حسين علیه السلام را خوب می‌شناختند؛ امّا گيرشان در ضعف ايمانشان بود. ، امام حسين علیه السلام را خوب می‌شناسد؛ آدم كوچكی هم نيست؛ می‌دانید که عمرسعد پسر سعد وقّاص است. سعد وقّاص كسی است كه در زمان خليفه‌ي دوم، فرمانده‌ي لشكر اسلام در فتح ايران بود. ماجرای قادسيّه را در تاريخ خوانده‌ايد. سردار بزرگ فاتح سپاه اسلام، پسرش عمرسعد است. عمرسعد هم معروف است به تقدّس و تديّن و در عين حال فردی موجّه، به‌دليل اینکه پدرش خيلی صاحب شهرت و موقعيّت بود. از آن طرف هم اهل‌بيت علیهم السلام را خوب می‌شناسد؛ امّا گرفتاری او، است. لذا وقتی ابن‌زياد به او وعده‌ی حكومت ری را می‌دهد، [سست می‌شود.] ری همین تهران امروزی است و البتّه شايد بتوان گفت حكومت ری حكومت كلّ ايران بوده، مركز و مقرّ حكومت در ري بوده، كلّ ايران يكي از استان‌های كشور اسلامي بوده؛ همان‌طوركه مصر يكي از استان‌ها بوده، عراق یکی از استان‌ها بوده، حجاز يكی از استان‌ها بوده، ایران هم یکی از استان‌ها بود. وقتي ابن‌زياد وعده‌ی حكومت و فرمانروایی ری را به عمرسعد مي‌دهد، عمرسعد با اینکه می‌داند جبهه‌ی حقّ کجاست و باطل كجاست، می‌پذیرد. ■●لذا وقتی هم امام حسين علیه السلام با عمرسعد ملاقات می‌كنند، به او مي‌گويند: عمرسعد تو بين بهشت و دوزخی! تو می‌دانی حقّ چيست! بيا و اين جنايت را به گردن نگير! ■●شايد هم روز اوّلی كه عمرسعد به كربلا آمد، به قصد كشتن امام حسين علیه السلام نيامد، شايد آمده بود که با يك ارعابی حضرت را منصرف کند. فکر کرده بود، ما با سی‌هزار نفر يا حتّی بعضي از تاريخ‌ها نقل كرده‌اند، صدوبيست هزار نفر لشكر داريم می‌رويم، امام حسين علیه السلام با هفتادودو نفر، طبيعتاً منطق به او اجازه نمی‌دهد دست به جنگ بزند، تسليم می‌شود و بيعت يزيد را می‌پذيرد و بدون قتل و خونريزی ماجرا تمام می‌شود و ابن‌زياد حكومت ری را به من خواهد داد!... ... ■● ۹۷●■
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
● آيه 255 ، سوره بقره قسمت اول بخش دوم ● معناى حى و گفتار پيرامون معناى حيات و اما اسم ((حى )) به معناى كسى است كه حياتى ثابت داشته باشد، چون اين كلمه صفت مشبه است ، و مانند ساير صفات مشبه ، دلالت بر دوام و ثبات دارد. انسان ها از همان روزهاى اولى كه به مطالعه حال موجودات پرداختند آنها را دو جور يافتند، يك نوع موجوداتى كه حال و وضع ثابتى دارند، حس آدمى تغييرى ناشى از مرور زمان در آنها احساس نمى كند، مانند سنگها و ساير جمادات و قسم ديگر موجوداتى كه گذشت زمان تغييراتى محسوس در قوا و افعال آنها پديد مى آورد، مانند انسان و ساير حيوانات ، و همچنين نباتات كه مى بينيم در اثر گذشت زمان ، قوا و مشاعرشان و كارشان يكى پس از ديگرى تعطيل مى شود، و در آخر به تدريج دچار فساد و تباهى مى گردد. در نتيجه ، انسان ها اين معنا را فهميدند كه در موجودات نوع دوم ، علاوه بر اندام و هيكل محسوس و مادى چيز ديگرى هست ، كه مساله احساسات و ادراكات علمى و كارهائى كه با علم و اراده صورت مى گيرد همه از آن چيز ناشى هستند، و نام آن را حيات ، و از كار افتادن و بطلانش را مرگ ناميدند، پس حيات يك قسم وجودى است كه علم و قدرت از آن ترشح مى شود. خداى سبحان هم در مواردى از كلام خود اين تشخيص انسانها را امضا كرده ، از آن جمله فرموده : ((اعلموا ان الله يحيى الارض بعد موتها))، و نيز فرموده : ((انك ترى الارض خاشعة ، فاذاانزلنا عليها الماء اهتزت و ربت ، ان الذى احياها لمحيى الموتى ))، و نيز فرموده : ((و ما يستوى الاحياء و لا الاموات ))، و نيز فرموده : ((و جعلنا من الماء كلشى ء حى ))، و اين آيه شامل حيات همه اقسام زنده مى شود، چه انسان و چه حيوان و چه گياه . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■●… آیا درست است مسلمان‌ها این‌گونه مبتلا و گرفتار باشند و ما غافل باشیم و دست روی دست بگذاریم و حتی حال دعا و توسل هم نداشته باشیم؟! مگر صاحب کار یکی نیست؟! مگر امور ما و آنها به دست یکی نیست؟! پس چرا به او متوسل نمی‌شویم و در رفع مشکلات و شداید و بلاها از او استمداد نمی‌کنیم و او را نمی‌خوانیم؟! ■●اگر امروز ما در مصائب آنها شریک نباشیم؛ یعنی اینکه فردا هم اگر ما گرفتار شدیم، شما هم در مصائب با ما شریک نباشید! ■●بله، مسلمانان به فکر همدیگر نشدند، لذا کفار در فکر آنها شدند و برای تفرقه میان آنها و تسلط بر آنها و منافع آنها نقشه کشیدند و از راه‌های گوناگون و بیشتر از راه تطمیع(به طمع انداختن)، آنها را به دام‌های خود گرفتار نمودند و اسیر خود کردند. جهان اسلام و مسلمان‌ها با داشتن اسلام چه احتیاجی به دیگران دارند؟! و قرآن با وجود اهل قرآن، یعنی عترت و اهل‌بیت علیهم‌السلام چه نیازی به مبلّغ و مفسر دیگر دارد؟! ■●در محضر بهجت، ج٣، ص٢٢٩●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
: ■●امیرالمومنين (علی السلام) می‌فرمایند: "فاعملوا و العمل يرفع و التوبة تنفع و الدعاء يسمع و الحال هادئه و الاقلام جاريه" پس عمل كنيد در حالی كه عمل نيكو به‌سوى خدا بالا میرود و توبه سودمند است و دعا به اجابت میرسد و آرامش برقرار و قلم‌هاى فرشتگان در جريان است». ■●امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این روایت به انسان سفارش می‌کنند تا زمانی که قلم‌ها جاری است و هنوز می‌نویسند و اوضاع و احوال آرام است، ، و انجام دهید و از هیچ‌ کار نیکویی نکنید! ■●درحقیقت، تا زمانی‌که حادثه‌ای رخ نداده و آرامش برقرار است، می‌بایست از فرصت‌ها سود جست و برای تربیت خویش و نیز آخرت خود زاد و توشه ای برگرفت. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت امام خمینی(ره)●■ ■خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیش تری برخوردار بشوند. ■●صحیفه نور، ج۲۰، ص ۱۲۹●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●آن که حق تعالی را از همه ی موجودات تنزیه می کند و جدا می پندارد ؛ حق را واحد عددی می پندارد لذا تنزيه كردن او حق را؛ عين محدود كردن و مقيد دانستن حق می باشد چرا كه او خدا را حقيقتی جدای از همه آسمان ها و زمين ؛ در گوشه ای می پندارد در حالی كه اين در نزد اهل كشف و شهود به جهل يا سوء ادب او نسبت به حق ؛ راجع است كه : هو الذي في السماء اله و في الارض اله و هو الحكيم العليم ■●حق تعالی واحدی است كه وحدت او عين كثرت و كثرت او عين وحدت است و هيچ حقيقتی از حيطه وحدت او به در نيست و هيچ واحدی به پای كثرت او نيست و همه موجودات وجوديه روابط محضه ی آن وحدتند و او را وحدت حقه حقيقيه است كه از اسماء مستاثره الهی است. ■●لذا آن يك حقيقت به تنهايی دارای تمامی اسماء و صفات و جاری تمامی متقابلات می باشد و در مقام جمعی خود جامع بين تمامی آنها است ؛ اگر چه در مقام تفصيل هريك از آنها در نهايت از هم گسيختگی قرار دارند و به ظاهر هيچ وجه مشتركی بين آنها نيست. ■●رساله ای در سلام الهی استاد صمدی آملی حفظه الله●■ @mohamad_hosein_tabatabaei