کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباحالهدی وسفینةُالنّجاة - بخش چهارم●■ ■حج يعنی قصد؛ «اَلحَجُّ قَصدٌ»، و حاجی يعنی كسی كه مقصد
■●مصباحالهدی وسفینةُالنّجاة - بخش پنجم●■
■●روی خودمان كار كنيم؛ عاشورا مكتبی است برای شدن! هیچ كس هم خودش را از اين حوزه بيرون نداند. در لشكريان اباعبدالله عليهالسّلام، در اهل بيت و اصحاب اباعبدالله الحسين عليهالسّلام، نمونه و نمايندهای از همهی تيپهای اجتماعی، از همهی گروههای سنّی، از همهی جنسها و نژادها وجود دارد؛ مرد، زن، پيرمرد، كودك ششماهه، کودک هشت نه ساله، نوجوان دوازده سيزده ساله، سفيدپوست، سياهپوست مثل جون غلام باوفای اباعبدالله عليهالسّلام، ثروتمند، فقیر، تحصيلكرده و عالم و دانشمند، انسان عامی، انسان عابد و زاهد و اهل تقوا و عبادتهای بسيار عظيم، و انسانی كه شايد دو ركعت نماز هم در عمرش نخوانده است؛ مثل وهب نصرانی كه مسلمان شد و بعد شهيد شد. اينجا همهی گروهها، نمايندهای دارند و اين نشان میدهد كه هر كس میتواند جز و ياران اباعبدالله عليهالسّلام باشد.
■●وقتی دوست اهل بيت ياد اباعبدالله عليهالسّلام و مصائب آن حضرت میافتد، میگويد:
■«يَا لَيْتَنِی كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً»■
■●ای كاش من هم روز عاشورا با شما بودم و در راه شما جان میباختم؛ همين را كه میگوید، جزو ياران اباعبدالله عليهالسّلام میشود؛ اگر با همهی وجود اين حرف را بزند و لقلقهی زبان نباشد. گاهی اوقات حادثهای را نقل میكنند؛ با همهی وجود میگويید: كاش من هم آنجا بودم. دوست اهل بيت عليهمالسّلام اينگونه است؛ وقتی صحنهی كربلا را ترسيم میكنند، با همهی وجود میگويد: كاش من هم آنجا بودم. اين كاش را در زيارت ناحيهی مقدّسه میتوان فهميد يعنی چه! يا اباعبدالله عليهالسّلام كاش بودم و جانم را سپر جان شما میكردم؛ نمیگذاشتم پيكر مطهّرتان آنگونه هدف سنگها و نيزه شكستهها قرار گيرد.
■●همهی گروهها میتوانند جزو ياران اباعبدالله عليهالسّلام باشند؛ پس همهی ما بايد شاگرد اين مكتب باشيم و با طی كردن اين دوره يك انسان حسينی شويم؛ يعني زندگیمان را نگاه كنيم و ببينيم چه شباهتی با حضرت پيدا كرد.
■●اين همه محرّم و عاشورا در عمر ما طی شد؛ روحيّاتمان، رفتارهایمان، خلقيّاتمان، بينشمان، حال معنویمان، ارتباط ولايیمان با اهل بيت عصمت و طهارت عليهمالسّلام، روحيّات عارفانهمان چقدر شبيه اباعبدالله الحسین عليهالسّلام و اهل بيت و اصحاب كرامشان شد. خودمان را بسنجيم؛ وزن كنيم؛ محاسبه كنيم.
■●نكند هر سال اين حادثهها تكرار شود؛ ما هم مثل شاگردان مردود يك كلاس، هر سال از نقطه آغازی شروع كنيم. نگاهی به زندگیمان بيندازيم...
#ادامه_دارد....
■●«استاد مهدی طیّب»
#مصباحالهدی_و_سفینهالنجاه●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباحالهدی وسفینةُالنّجاة - بخش پنجم●■ ■●روی خودمان كار كنيم؛ عاشورا مكتبی است برای شدن! هیچ كس
سلام علیکم دوستان همراه
دیروز پست تکراری داشتیم ، در واقع قسمت پنجم مصباح الهدی باید جایگزین
میشد.
عفو بفرمائید همراهان فهیم
یاعلی✋
آیه 255 سوره بقره قسمت دوم
بخش سوم1⃣
● معناى (( قيوم ))
كلمه ((قيوم )) بطورى كه علماى صرف گفته اند، بر وزن ((فيعول )) است ، همچنانكه كلمه ((قيام )) بر وزن فيعال از ماده قيام است ، صفتى است كه بر مبالغه دلالت دارد، و قيام بر هر چيز به معناى درست كردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ، همه اين معانى از قيام استفاده مى شود، چون قيام به معناى ايستادن است ، و عادتا بين ايستادن و مسلط شدن بر كار ملازمه هست ، از اين رو از كلمه قيوم همه آن معانى استفاده مى شود.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 505
و خداى تعالى در كلام مجيدش اصل قيام به امور خلق خود را براى خود اثبات نموده و مى فرمايد: ((افمن هو قائم على كل نفس بما كسبت ))، و نيز با بيانى كلى تر مى فرمايد: ((شهد الله انه لا اله الا هو و الملائكه و اولوا العلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزيز الحكيم ))، اين آيه شريفه چنين مى رساند كه خدا قائم بر تمامى موجودات است ، و با عدل قائم است ، به اين معنا كه عطا و منع او همه به عدل است ، و با در نظر گرفتن اينكه عالم امكان همان عطا و منع آن است (دادن هستى است ، و در چهار چوب دادن آن است ، چون هيچ موجودى بدون چهارچوب و حد و ماهيت وجود پيدا نمى كند)، پس هر چيزى را همانقدر كه ظرفيت و استحقاق دارد مى دهد،
آنگاه مى فرمايد:
علت اينكه به عدالت مى دهد اين است كه عدالت مقتضاى دو اسم عزيز و حكيم است ، خداى تعالى به آن جهت كه عزيز است ، قائم بر هر چيز است ، و به آن جهت كه حكيم است در هر چيزى عدالت را اعمال مى كند.
و سخن كوتاه اينكه : خداى تعالى از آنجا كه مبدأ هستى است ، و وجود هر چيز و اوصاف و آثارش از ناحيه او آغاز مى شود، و هيچ مبدئى براى هيچ موجودى نيست مگر آنكه آن مبدأ هم به خدا منتهى مى شود، پس او قائم بر هر چيز و از هر جهت است ، و در حقيقت معناى كلمه قائم است ، يعنى قيامش آميخته با خلل و سستى نيست ، و هيچ موجودى به غير از خدا چنين قيامى ندارد، مگر اينكه به وجهى قيام او منتهى به خدا و به اذن خدا است ، پس خداى تعالى هر چه قيام دارد قيامى خالص است (نه قيامى آميخته با ضعف و سستى ) و غير خدا به جز اين چاره اى ندارد كه بايد به اذن او و به وسيله او قائم باشد،
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیه 255 سوره بقره قسمت دوم بخش سوم1⃣ ● معناى (( قيوم )) كلمه ((قيوم )) بطورى كه علماى صرف گفت
آیه 255 سوره بقره قسمت دوم
بخش سوم2⃣
● معناى (( قيوم ))
پس در اين مساله از دو طرف حصر هست ، يكى منحصر نمودن ((قيام )) در خداى تعالى و اينكه غير او كسى قيام ندارد، و ديگر منحصر نمودن خدا در قيام ، و اينكه خدا به جز قيام كارى ندارد، حصر اول از كلمه قيوم استفاده مى شود كه گفتيم خبر بعد از خبر براى مبتداء ((الله )) است ، و حصر دوم از جمله بعدى استفاده مى شود كه مى فرمايد: ((لا تاخذه سنه و لا نوم - او را چرت و خواب نمى گيرد)). (ما چند حالت داريم ، يا در حال قيام و تسلط بر كاريم ، يا نشسته و در حال رفع خستگى هستيم ، يا در حال چرتيم ، يا در حال خوابيم ، و همچنين احوالى ديگر،ليكن خداى تعالى تنها قيوم است ).
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 506
از اين بيان ، مطلبى ديگر نيز استفاده مى شود، و آن اين است كه اسم قيوم اصل و جامع تمامى اسماى اضافى خدا است ، و منظور ما از اسماى اضافى اسمائى است كه به وجهى بر معانى خارج از ذات دلالت مى كند، مانند اسم ((خالق ))، ((رازق ))، ((مبدى ))، ((معيد))، ((محيى ))، ((مميت ))، ((غفور))، ((رحيم ))، ((ودود)) و غير آن چرا كه اگر خدا، آفريدگار و روزى رسان و مبداء هستى و باز گرداننده انسانها در معاد و زنده كننده و ميراننده و آمرزنده و رحيم و ودود است به اين جهت است كه قيوم است .
لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ
كلمه ((سنة )) بكسره سين به معناى سست شدن بدن جانداران در ابتداى خواب است ، و كلمه نوم به معناى راكد شدن بدن و خود خواب است ، چون وقتى جانداران به خواب مى روند عوامل طبيعى كه در بدن حيوان پديد مى آيد حواس و مشاعر آن را از كار مى اندازد، و اما كلمه رويا معنائى ديگر دارد، و آن عبارت است از آنچه كه يك انسان خواب رفته ، در عالم خواب مشاهده مى كند، (كه از ماده رؤيت به معناى ديدن است )
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
■●قرآن کتابی است که تمام نور است، و هادی بهسوی امام علیهالسلام. امکان ندارد حجت در میان ما نباشد و مردم بدون امام علیهالسلام باشند.
■●اگر به آن چه در دسترس ماست (قرآن و روایات) عمل کنیم، انتظار فرج جا دارد.
■●در محضر بهجت، ج۲، ص۳۶۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●سرّ جمع شدن معصیت و معرفت به خدا●■
#استاد_علی_صفایی_حائری:
■●و سرّش هم همان است که خدا در ″مغز″ آن هاست و در سر آن هاست و نماز و روزه هم عادت آن هاست و اما پول و زن و لذت در ″دل″ آن ها جای دارد و عشق آن ها را برانگیخته است و وجود آن ها را در خود گرفته است.
■●اما اگر خدا به ″زیبایی و جمال″ و ″بزرگی و کمال″ و به ″محبت و رحمت″ و ″تدبیر و حکمت″ شناخته می شد، ناچار در ″دل″ راه باز می کرد و در نهاد ما عشق را برمی انگیخت و گرایش و ایمان را به وجود می آورد.
■●روحانیت و حوزه، ص ۱۲۳●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●اندیشه را می توان به دو نوع عمده تقسیم کرد: نوع یکم اندیشههای منطقی، نوع دوم اندیشههای غیر منطقی. اندیشه های منطقی عبارتاند از آن فعالیتهای مغزی که برای رسیدن به هدفهای منظور، در جستجوی وسایل مناسب به جریان می افتند. این جریان بایستی مطابق قوانین درست اندیشیدن انجام بگیرد.
■●بعضی از متفکران عقیدهمندند که قوانین درست اندیشیدن، امور ثابتی هستند که در هیچ یک از شرایط و در هیچ یک از تحولات علمی تغییر نمی پذیرند. البته باید بدانیم که این حکم در نتیجه اعتقاد به شناخت کامل ماهیت اندیشه و انواع و کاربرد آن می باشد.
■●گروهی معتقدند که ما بشماره واقعیات متنوع، منطق و راه درست اندیشیدن داریم، مانند منطق حیات، منطق حرکت، منطق ماده و غیر ذلک...
■●اندیشه های غیر منطقی عبارتند از آن فعالیت های مغزی که یا در هدف گیری آنها قانون مناسب آن هدف، مراعات نمیشود و یا در انتخاب وسیله های آنها .
■●استاد #علامه_جعفری، تفسیر نهج البلاغه ،جلد ٢●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#بوسه_بر_لبان
■●جناب استاد داود صمدی آملی در جلسه ای در مشهد فرمودند: من وقتی در منزل هستم و کلمه «بسم الله الرحمن الرحیم» را تلاوت می کنم و بر زبانم جاری می کنم می روم جلوی آئینه می ایستم و لبانم را روی آئینه می گذارم وچندین دقیقه بر لبانم بوسه میزنم که این کلمه «بسم الله الرحمن الرحیم» را به این خوبی و راحتی بر زبان جاری می کنند.
■●سپس استاد ادامه دادند و فرمودند: آیا می دانید این «بسم الله الرحمن الرحیم» را به این راحتی و آسانی و به این خوبی بر زبان جاری می کنید، به پای این حقیقتش چه خونها ریخته شد چه پیامبرها به شهادت رسیدند چه سختیها و رنجهایی کشیدند.
یکصدو بیست و چهار هزار پیغمبر به پای این حقیقت «بسم الله الرحمن الرحیم» خون دلها خوردند و شهیدشان کردند. افلاطونها و ارسطوها و علمای به حق ما چه ها کشیدند.
■●و این حقیقت دست به دست اینها آمد تا رسید به جناب خاتم الانبیاء و از کانال وجودی جناب خاتم االانبیاء جاری شد و از لبان مبارک ایشان به «بسم الله الرحمن الرحیم» جاری شد. و بعد به دست امامان معصوم ما رسید. و جناب خاتم الانبیاء و حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیه و فرزندانشان چه خون دلها خورند و چه سختیها کشیدند و یازده امام معصوم ما به پای این «بسم الله الرحمن الرحیم» شهید شدند و امام دوازدهم ما مهدی فاطمه هم به غیبت رفت تا «بسم الله الرحمن الرحیم» حفط شود و باقی و برقرار بماند.
■●و الان رسید به دست ما، تا به این راحتی بر زبان جاری می کنیم. ما هم باید در حفظ آن بکوشیم و قدر این نعمت را بدانیم و به نسلهای بعد انتقال دهیم. مراقب باشید که قطع کننده این حقیقت نباشید و از شما این حقیقت را نگیرند
مراقب باشید که انتقال دهنده این حقیقت باشید و این نعمت الهی از دست ما نرود. و اگر از دست برود دیگر چیزی جایگزین آن پیدا نمی شود و چیزی جایگزین آن نخواهیم داشت..
#یاعلی
■●فرمایشات استاد داود صمدی آملی حفظه الله
مشهد مقدس ۱۳۹۴/۰۹/۲۰●■
@mohamad_hosein_tabatabaei