آیات 257-256، بقره قسمت دوم
بخش اول
● آيه ((لا اكراه فى الدين ...)) با آيات وجوب جهاد و قتال نسخ نشده است
جواب از گفتار آنها در ضمن بحثى كه قبلا پيرامون مساله ((قتال )) داشتيم گذشت ، در آنجا گفتيم كه آن قتال و جهادى كه اسلام مسلمانان را به سوى آن خوانده ، قتال و جهاد به ملاك زورمدارى نيست ، نخواسته است با زور و اكراه دين را گسترش داده ، و آن را در قلب تعدا بيشترى از مردم رسوخ دهد، بلكه به ملاك حق مدارى است و اسلام به اين جهت جهاد را ركن شمرده تا حق را زنده كرده و از نفيس ترين سرمايه هاى فطرت يعنى توحيد دفاع كند، و اما بعد از آنكه توحيد در بين مردم گسترش يافت ، و همه به آن گردن نهادند، هر چند آن دين ، دين اسلام نباشد، بلكه دين يهود يا نصارا باشد، ديگر اسلام اجازه نمى دهد مسلمانى با يك موحد ديگرى نزاع و جدال كند، پس اشكالى كه آقايان كردند ناشى از بى اطلاعى و بى توجهى بوده است . از آنچه كه گذشت اين معنا روشن شد كه آيه مورد بحث يعنى ((لا اكراه فى الدين )) به وسيله آيه اى كه جهاد و قتال را واجب مى كند نسخ نشده است ، و قائلين به نسخ اشتباه كرده اند.
يكى از شواهد بر اينكه اين آيه نسخ نشده ، تعليلى است كه در خود آيه است ، و مى فرمايد: ((قد تبين الرشد من الغى ))، ((رشد)) و ((غى )) از هم جدا شده اند و معقول نيست آيه اى كه مى خواهد اين آيه را نسخ كند فقط حكمش (حرمت ) را نسخ كرده ، ولى علت حكم باقى بماند و اينكه مى بينيم علت حكم باقى مانده براى اينكه مساله روشن شدن ((رشد)) از ((غى )) در اسلام چيزى نيست كه برداشته شود، پس آيه : ((فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم )) يا آيه ((و قاتلوا فى سبيل الله )) چون نمى تواند در ظهور حقانيت دين اثرى داشته باشد، پس آن وقت نخواهد توانست حكمى را كه معلول اين ظهور است بردارد، و اصلا چه ارتباطى ميان آيات جهاد با آن مساله هست ؟.
و به عبارتى ديگر در آيه شريفه ، جمله ((لا اكراه فى الدين )) اينطور تعليل مى شود، كه چون حق روشن است ، بنابراين قبولاندن حق روشن ،اكراه نمى خواهد، و اين معنا چيزى است كه حالش قبل از نزول حكم قتال و بعد از نزول آن فرق پيدا نمى كند پس روشنائى حق ، امرى است كه در هر حال ثابت است و نسخ نمى پذيرد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 526
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■●در اتومبیلی بودیم، بین کربلا و نجف، یک جوانی هم همراه ما بود. دید عدهای برای [زیارت] کربلا پیاده میآیند. کوچک بود و نمیدانست که اصل پیادهروی، خودش فضیلت دارد؛ گفت: «إذا ما عندك، لیش تشلع روحك؟»؛ نداری، کرایه بکنی، چرا روحت را میکَنی؟! به خیالش نمیدانست که اصل پیادهرفتن، خودش فضیلت دارد. «أفْضَلُ الأعْمَالِ أحْمَزُهَا؛ برترین اعمال، سختترین آنهاست».
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد علی صفایی حائری
ویژگیهای #وارثان_حسین علیه السلام●■
■●وارثان #حسین در شعور و عاطفه و در تصمیم و عمل متحّول شدهاند و به حسین پیوند خوردهاند و از علم و عشق و عبودیت و خلوص، نشان گرفتهاند.
■●در واقع، میراثی جز همین بصیرت و علم و عبودیتِ تقوا و عبودیتِ صلاح نیست. «العلماء ورثة الانبیاء»؛ عالم میراث دار انبیاء است.
■●در واقع ارث عالم، همان علم و بصیرت و بینش اوست و همین بصیرت و عبودیت، او را بپا میدارد تا پاسدار حق باشد و جلوگیر از باطل و ظلم و فسق و لهو و لعب.
■●اینگونه پایههای مبارزه و جهاد و شهادت شکل میگیرد و میراث عاشورا و کربلا به نزدیکان و
پیوندخوردهها میرسد.
■●وارثان #عاشورا ، ص۲۵۸●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●شاخصههای پيروان راستين پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در قرآن کریم - بخش اوّل●■
☑️حقیقت و مراتب همراه بودن
■●در این آیه شریفه، قرآن کریم سیمای پیروان حقیقی پیامبر اسلام را در تورات و انجیل ترسیم کرده است:
■●محَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا ﴿فتح-۲۹﴾
■●فرمود: « مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله » پیغمبر اسلام، رسول خداست. « وَالَّذِينَ مَعَهُ » و کسانی که با او هستند؛ معیّت حقیقت بسیار عمیقی است. همراه بودن و با کسی بودن مراتبی دارد؛ یک مرتبه این است که ظاهراً در کنار او باشد؛ مثل اصحاب رسول الله که در کنار پیامبر و مصاحب رسول الله بودند؛ امّا این اصحاب چقدر با پیغمبر بودند؟ تا کجای راه همراه پیامبر بودند؟ این قابل تأمّل است.
■●همراه بودن مراتبی دارد. یک مرتبهاش، مرتبه ظاهری است؛ امّا افرادی سالها در کنار پیامبر زندگی کردند؛ اصلاً پیغمبر را ندیدند، تجربه نکردند و حقیقت پیامبر را لمس نکردند؛ کسانی هم بودند که اصلاً پیامبر را صورت ظاهر ندیدند؛ مثل اویس قرنی؛ امّا یک لحظه از پیامبر جدا نبودند. پس معیّت معانی عمیق تری هم دارد. کسی که به حقیقت وجودی رسول الله نزدیک شود و کم کم در او فانی شود، یعنی با او همراه باشد و یک لحظه هم از او جدا نباشد.
■●« والَّذِينَ مَعَهُ » کسانی که در همه ابعاد وجودشان با او هستند، در رفتارهای ظاهری، احساسات، اندیشهها، خلقیّات، روحیّات، بینش، نگرش، ایمان و یقین خود، در مراتب مختلف وجودشان با او هستند.
■●قرآن سه خصوصیّت را از تورات برای یاران رسول الله نقل کرده است...
#ادامه_دارد . . .
■●استاد مهدی طیّب
#پیامبر_اکرم●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#تفکر
■●برای طالب و سالک به مقام محمود سزاوار است که پیرامون #کلماتوجودی، #فحصوبحثی داشته باشد.
■●ولذا من و شما دائما باید در مسیر فهم موجودات نظام هستی که از جمله آنها خودمان هستیم، بسر ببریم.
■●به همین خاطر قرآن کریم در جاهای مختلف دستور به #تفکر در نظام هستی داده شد.
#یاعلی
■●استاد صمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●سيری در حوادث ٦٣ سال عمر پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله)●■
بخش اول
■●پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پنجاه و سه سال قبل از #هجرت در عام الفیل به دنیا آمدند. پدر بزرگوارشان، #عبدالله فرزند گرامی عبدالمطّلب و مادر بزرگوارشان، آمنه دختر وهب بودند. قبل از تولّد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم پدرشان از دنیا رفته بودند و جدّ بزرگوارشان جای پدر را برای ایشان پر می کردند.
■●پنج سال اول عمر شریف حضرت، نزد دایه ای به نام #حلیمه ی سعدیّه و کنار فرزندان او، در دامن طبیعت طی شد. ماجرای به دایه سپرده شدن حضرت و معجزاتی که در همین ماجرا رخ داد، خود بسیار شنیدنی است.
■●بعد از پنج سال، پیامبر (صلی الله علیه وآله) نزد مادر بازگشتند. مادر مدت ها بود در آرزوی زیارت مرقد شوهر بزرگوار بود. بالاخره با امّ ایمن بار سفر بستند و به #یثرب رفتند و قبر عبدالله را آنجا زیارت کردند. در بازگشت به #مکه، آمنه در بین راه، دچار بیماری سختی شد و در محلی به نام ابواء از دنیا رفت و بدین ترتیب، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلّم مادر را هم از دست دادند و کفالت ایشان به طور کامل به عبدالمطّلب واگذار شد؛ گرچه فاطمه بنت اسد هم نقش مادری را برای ایشان ایفا می نمود.
■●مدتی بعدعبدالمطّلب هم از دنیا رفت؛ یعنی حامیان پیامبر پی در پی از این عالم رخت برمیبستند. #عبدالمطلب موقع رحلت، مسؤولیت حمایت از پیامبر اکرم را به #ابوطالب سپرد و در نتیجه، ابوطالب و همسرش، فاطمه، بنت اسد جای پدر و مادر را برای پیامبر پر کردند.
■●در همین سن و سال بود که پیامبر به شبانی می پرداختند. شبانی تاثیر به سزایی در ایجاد حلم و بردباری در انسان دارد و به انسان این توانایی را می¬دهد که با موجودات زبان نفهم، رفتار متین و محبت آمیز داشته باشد؛ لذا شبانی دوره¬ی تمرینی خاصی برای انبیاء الهی است.
■●در همین ایام، جنگی در گرفت که چون در یکی از ماه های حرام رخ داد، در تاریخ به نام جنگ فجّار ثبت شده است. شاید پیغمبر اکرم ده ساله بودند که همراه عموی بزرگوارشان در این جنگ شرکت کردند.
■●در دوازده سالگی، حضرت با #ابوطالب سفری به شام داشتند. در راه، در محلی به نام بصرا با بحیرای راهب دیدار کردند و او خبر از پیامبری ایشان داد.
#ادامه_دارد...
■●استاد مهدی طيب _ جلسه ٧ ديماه ٨٩●■