■●نزدیکترین راه کسب معرفت نفس انسانی است که راه مستقیمِ حق است و نزدیکترین راه به ماوراء طبیعت است
در نماز اگر سخن از «اهدناالصراط المستقیم» داریم.
■●در حقیقت معنای این آیۀ شریفۀ سورۀ حمد این است که خدایا ما را به خودمان هدایت کن خودمان را بفهمیم بیابیم، که هستیم چه هستیم؟ و می بینید در نهایتِ راه به این حقیقت می رسیم که:
●مرا به هیچ کتابی مکن حواله دگر
●که من حقیقتِ خود را کتاب می بینم
#استادصمدی_آملی
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●□
□●پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: یا علی هر که تو را دوست بدارد، دچار دشمن میشود. هر که مرا دوست بدارد، دچار فقر میشود و هر که خدا را دوست بدارد، دچار بلا میشود. (بلا یعنی بدون اینکه عبد نقشی و تقصیری داشته باشد، او را زیر و رو میکند. همانطور که در حدیث داریم که دل مؤمن بین دو انگشت (جلال و جمال) خداست و هر طور که بخواهد آن را زیر و رو میکند. یا داریم که عبد در دست خدا مثل جنازهی مرده است بین دو دست مردهشوی که به هر طرف بخواهد، آن را میچرخاند.)
□●از حضرت امیر و حضرت زهرا علیهما السّلام است که: فِعلُهُ قَولٌ: خداوند با کارهایش با ما حرف میزند. هر وقت غصّه دارمان کرد، یعنی با ما کاری دارد. غم پیغام دوست است. غم پیغام اوست. وقتی غم آمد، با او خلوت کن ببین با تو چه کار دارد.
●هر در که به هر کجاست شب بر بندند
●الاّ در دوست را که شب باز کنند .
□●مقصود از شب، اوقات گرفتاری است.
#یاعلی
□●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیب●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●دعاهای دوران غیبت●■
■دو دعایی که خواندن آنها در دوران غیبت به شیعیان سفارش شده است:
#دعای_غریق
■ائمه علیهم السّلام به شیعیان تأکید فرمودهاند در دوران غیبت این دعا را بعد از نمازهای واجب خود ترک نکنید:
■يٰا اللّٰهُ يٰا رَحْمنُ يٰا رَحِيمُ يٰا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلىٰ دِينِكَ
■ای خداوند، ای بخشنده، ای مهربان و ای گردانندهی قلبها! قلب مرا بر دين خود ثابت گردان.
#دعای_معرفت
■مداومت بر خواندن این دعا در دوران غیبت به شیعیان سفارش شده است:
■الْلّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيّكَ،
■الْلّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَك فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ،
■الْلّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِی
■بارالها! خود را به من بشناسان؛ زيرا اگر تو خود را به من نشناسانى، پیامبرت را نخواهم شناخت.
■بارالها! رسولت را به من بشناسان؛ زيرا اگر رسولت را به من نشناسانى، حجّت تو را نخواهم شناخت.
■بارخدايا! حجّت خود را به من بشناسان؛ زيرا اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دين خود گمراه میشوم.
#مراقبات
#جان_جهان
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●" حقیقت ذات آدمی "●■
●حجاب چهرۀ جان می شود غبار تنم
●خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
■●در فلسفه های روحانی و قدسی جهان، هیچ دانشی برتر از این نیست که آدمی دریابد هستی او این بدن نیست، و حقیقت ذات او یک روح الهی است، که غبار تن بر دامنش نشسته است. همۀ قراین نشان می دهد که این مرغ خوش الحان روح از گلشن بهشت بدین وادی آمده است و این ترانه ها که می خواند هیچ گاه از دل این غبار تیره بر نمی خیزد. هرچند بر کس عیان نیست که ارواح از کجا می آیند و به کجا می روند، اما معلوم است که شوق پرواز به عالم معانی، یعنی عالم خوبی و زیبایی و عشق به مهربانی و جوانمردی و عدل و احسان در همۀ انسانها هست و این شوق ها که در انسانهای فرهیخته به کمال ظاهر می شود، هرگز محصول ترکیبات ذرات بی هویت عالم خاک نیست.
■●برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●فدک سند فساد کودتاچیان سقیفه●■
■●فدک ماجراهای بسیار عجیبی دارد؛ بعد از آنکه کودتای سقیفه شکل گرفت، با دستور ابوبکر، فدک مصادره شد. کارگزاران و کارمندانِ فاطمه سلام الله علیها را از فدک بیرون انداختند و فدک را مصادره کردند.
■●حضرت زهرا علیها السّلام با همان حال رنجور که در اثر صدماتی که در هجوم به منزلشان وارد شده بود، آمدند و اعتراض کردند و فرمودند: فدک ملک شخصی من است. شما به چه مجوّزی این ملک را مصادره کردید؟
■●ابوبکر و عمر گفتند: چه کسی گفته است که ملک شخصی تو است؟ این فیء و متعلّق به شخص پیغمبر بوده است و متعلّق به تو نیست.
■●حضرت فرمودند پیغمبر به امر خدا فدک را به من بخشید. مدّتها در زمان حیات آن حضرت، فدک و درآمد آن در اختیار من بود و من در مصارفی که مدّنظرم بود، هزینه میکردم.
■●گفتند نخیر ما این حرف را قبول نداریم؛ برو شاهد بیاور.....
■●قاعدهی ید یا قاعدهی تسلیط که در تمام قوانین حقوقی دنیا پذیرفته شده، در فقه اسلامی هم هست، شیعه و سنّی هم آن را قبول دارند، حکم میکند که وقتی چیزی در تصرّف شخصی بود، فرد متصرّف برای اثبات مالکیت آن چیز نیازی به دلیل ندارد....
■●استاد مهدی طیب۸۸/۰۴/۲۵●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 260-258 بقره قسمت دوم
بخش اول
● توضيح احتجاجات ابراهيم (علیه السلام ) و تناسب آنها با عوام فريبى هاى نمرود و انحطاط فكرى مردم آن زمان
و اگر ابراهيم (عليه السلام ) مساله احيا و ميراندن را در استدلال خود مورد استفاده قرار داد، براى اين بود كه اين دو چيز از طبيعت بى جان بر نمى آيد، مخصوصا احيا و زنده كردن موجود جان دار كه حياتش مستلزم شعور و اراده است ، چون شعور و اراده بطور قطع مادى نيستند، و همچنين مرگى كه در مقابل چنين حياتى است .
وليكن اين حجت با همه روشنى و قاطعيتى كه داشت ، در حق آن مردم هيچ فائده اى نكرد، چون انحطاط فكرى و خبط در تفكر و تعقلشان بيش از آن بوده كه ابراهيم (عليه السلام ) مى پنداشت ، بهمين جهت معناى حقيقى ميراندن ((اماتة )) و احياء را از معناى مجازى اينها تميز ندادند، و كشتن و رها كردن دو زندانى را ميراندن و احياى حقيقى پنداشتند، و ادعاى نمرود را (كه من نيز احياء و اماته دارم ) پذيرفتند.
با كمى دقت در سياق اين احتجاج ، ممكن است حدس زد كه انحطاط فكرى مردم آن روز درباره معارف دينى و معنويات چقدر بوده ، و اين انحطاط در معنويات منافاتى با پيشرفت در تمدن ندارد.
پس اگر آثار باستانى قوم بابل و مصر قديم از تمدن آنان خبر مى دهد، نبايد پنداشت كه در معارف معنوى نيز پيشرفتى داشته اند و تقدم و ترقى متمدنين عصر حاضر در امور مادى ، و همچنين انحطاطشان در اخلاق و معارف دينى ، بهترين دليل بر سقوط اين شبهه است .
از اينجا روشن مى شود كه چرا ابراهيم (عليه السلام ) در احتجاج خود و اثبات توحيد به اين مطلب (كه سراسر عالم احتياج به صانعى دارد كه آسمانها و زمين را پديد آورده باشد) استدلال نكرد، با اينكه در آنجا كه براى بصيرت و روشن كردن خودش در كودكى استدلال مى كرد، چنين كرد، و بنا به حكايت قرآن با خود گفت : ((انى وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنيفا و ما انا من المشركين ))
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 542
علتش اين بود كه نمروديان هر چند به سبب فطرت خود بطور اجمال اعتراف به اين معنا داشتند، و ليكن به خاطر كوتاه فكرى و ضعف بيش از حد، در تعقل ، نمى توانستند آن را بطور تفصيل درك كنند، تا احتجاج آن جناب سودى به حالشان داشته باشد، و مقصدش را بفهمند، همچنان كه ديديم از كلام ابراهيم (عليه السلام ) كه گفت : ((ربى الذى يحيى و يميت )) چيزى نفهميدند.
قَالَ أَنَا أُحْىِ وَ أُمِيت
يعنى نمرود گفت من هم چنين مى كنم ، و اگر ملاك ربوبيت اين است پس من پروردگار تو هستم .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○تفاوت و مشابهت ما با علمای گذشته
«بهمناسبت روز بزرگداشت شیخ مفید رحمهالله»○□
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
□○به معلومات و واضحات خود، عمل نمیکنیم، معذلک مقامات و علمیات و معارف بالاتر را طالبیم.
□○به یاد دارم در کربلا آقا شیخِ نابینایی در بالاسر سیدالشهدا علیهالسلام و درحالیکه مرا نمیدید، به پسرش که کوچک بود و هنوز بالغ نشده بود، میگفت: پسرم! نماز بخوان. وقتی پسر به نماز ایستاد، در وقت نیت، وقتی که میخواست به او یاد دهد که چگونه نیت کند، میگفت: پسرم! در نماز دلت را به خدا ببند! یک کلمه است، گوش کردن و نکردن، گفتن و نگفتن، ولی فرقش از زمین تا آسمان است. اگر میل داری به جایی برسی که سید رضی، سید مرتضی، و #شیخ_مفید رحمهمالله رسیدند، کاری بکن که آنها میکردند، تا به مقامات آنها برسی.
□○آری، با حرف تنها نمیتوان به جایی که آنها رسیدهاند، رسید. علمیات آنان شرق و غرب را فرا گرفته، و عملیات آنها هم قابل انکار نیست، و کرامات عجیب و غریب هم از آنها نقل شده که قابل انکار نیست.
□○بنابراین، فرق ما و آنها این است که آنها اهل علم و عمل و صاحب مقامات و کرامات بودهاند و ما نیستیم. به نظر بنده تفاوت میان ما و آنها فقط در این است که آنها به آنچه میدانستند، عمل میکردند، ولی ما حتی آنچه را که میبینیم، عمل نمیکنیم! و حتی أَلأهَم فَالأهَم و أَلأوْجَب فَالأوْجَب را رعایت نمیکنیم!
□○آنها در مقام عمل حتی در عمل به مستحبات، منتظر حالی بودند که آن را خوب انجام دهند! تنها مشابهت ما با آنها این است که آنها در ایمان و یقین قوی بودند و صلابت داشتند، و ایمان و یقین ما ضعیف است!
□○در محضر بهجت، ج٣، ص ٢۴٢○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■از حضرت رسالت پناه روایت است که امت مرا روز قیامت در موقف حساب بدارند و عملهای ایشان در ترازوی عمل نهند حسنات ایشان بر سیئات بیفزاید امتان پیغمبران گذشته گویند امت محمد را با وجود کمی عمل چرا کفه حسنات ایشان افزون شد؟
■پیغمبران ایشان گویند به جهت انکه ابتدای کلام ایشان سه نام بود از نامهای الهی که اگر همان سه نام در کفه نهند و همه حسنات و سیئات همه فرزندان ادم را در کفه دیگر نهند ان بر همه به چربد،((بسم الله الرحمن الرحیم)) است.
■●استاد صمدی املی
شرح دفتر دل جلد اول●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استغفار_هفتاد_بندی_امیرالمومنین_علیه_السلام ١- اللَّهُمَّ إِنِّی أُثْنِی عَلَیْکَ بِمَعُونَتِکَ عَ
#استغفار_هفتاد_بندی_امیرالمومنین_علیه_السلام
□○بند دوم: ٢- اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ قَوِیَ بَدَنِی عَلَیْهِ بِعَافِیَتِکَ أَوْ نَالَتْهُ قُدْرَتِی بِفَضْلِ نِعْمَتِکَ أَوْ بَسَطْتُ إِلَیْهِ یَدِی بِتَوْسِعَهِ رِزْقِکَ وَ احْتَجَبْتُ فِیهِ مِنَ النَّاسِ بِسِتْرِکَ وَ اتَّکَلْتُ فِیهِ عِنْدَ خَوْفِی مِنْهُ عَلَى أَنَاتِکَ وَ وَثِقْتُ مِنْ سَطْوَتِکَ عَلَیَّ فِیهِ بِحِلْمِکَ وَ عَوَّلْتُ فِیهِ عَلَى کَرَمِ عَفْوِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ.
□○خدایا! از تو مسألت آمرزش دارم، از هر گناهی که به واسطه ی عافیت بخشی تو، بدنم بر آن توانا شد؛ یا به واسطه نعمت فراوان تو به آن قدرت پیدا کردم؛ یا به واسطه ی رزق واسع تو به آن دست یافتم؛ و یا با پرده پوشی تو، در آن گناه از مردم پنهان ماندم؛ یا هنگام هراسم از گناه، در آن معصیت بر صبر و درنگ تو تکیه کردم و در آن گناه، ازخشم بر من، به حلمت اعتماد کردم و آن را بر عفو کریمانه ات واگذار نمودم، پس بر محمد و آلش درود فرست و این گونه گناهانم را بیامرز ای بهترین آمرزدندگان.
#استغفار
@mohamad_hosein_tabatabaei
#صبر
■یکى از روحیّات دیگر که در پى ثبات در توحید و نیل به مرتبهى اطمینان و یقین در سالک پدید مىآید، صبر است.
■در برخوردارى از ایمان و طى مراحل سلوک، صبر نقش کلیدى دارد. امام سجّاد علیه السّلام مىفرمایند: اَلصَّبرُ مِنَ الایمانِ بِمَنزِلَةِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لا ایمانَ لِمَن لا صَبرَ لَهُ: صبر در رابطه با ایمان به منزلهى سر در رابطه با پیکر است و کسى که صبر ندارد، ایمان ندارد.
#تعریف_صبر
■صبر یعنى با وجود احساس تلخى و کراهت از امرى در درون خویش، به خاطر نتایج و ثمرات مثبت و مطلوبى که دارد، از آن اظهار شکایت و اعتراض ننمودن و جزع و بىتابى نکردن. بنا به ضرب المثل مشهور، «صبر تلخ است و لکن برِ شیرین دارد.»
■با توجّه به اینکه صبر بر آنچه خدا مىکند و آنچه فرمان مىدهد، از مقامات متوسّطین است، کاربرد واژهى صبر درمورد پیامبر اکرم و ائمّهى اطهار علیهم السّلام، به احتمال قوى به معناى صبر بر فراق محبوب ازلى و صبر عَنِ الله است.
■●شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب●■
#شراب_طهور
#صبر - ۱
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#صبر ■یکى از روحیّات دیگر که در پى ثبات در توحید و نیل به مرتبهى اطمینان و یقین در سالک پدید مىآی
#مراتب_صبر
■برای صبر ده مرتبه میتوان برشمرد که چهار مرتبهی آن در آستانهی سلوک مصداق دارد و شش مرتبهی دیگر، مخصوص عارفان در مراحل بعدی سلوک است.
■مراتب چهارگانهی صبر مبتدیان عبارت است از :
●۱- صبر در ترک معصیت، هوای نفس و لذتها و شهوتهای جسمانی و نفسانی
●۲- صبر در انجام طاعت و تحمّل دشواری تزکیه
●۳- صبر در مصائب، شدائد، ناملایمات و محرومیّتها
●۴- صبر در نعمت و راحت
■مراتب ششگانهی صبر عارفان عبارت است از :
●۱- صبر لِله
●۲- صبر بِالله
●۳- صبر عَلَی الله
●۴- صبر فِی الله
●۵- صبر مَعَ الله
●۶- صبر عَنِ الله
■●شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب●■
#شراب_طهور
#صبر -۲
@mohamad_hosein_tabatabaei
#علّامه_طباطبائی_رضوان_الله_علیه
■●سالک هنگامی به ایمان اکبر می رسد که هیچ درجه از درجات این نفاق در او نباشد،
■●و به هیچ وجه افعال (عبادی) او ناشی از مُدرکات عقلیّه و صلاح اندیشی و محافظه کاری و مسبِّب از خوف نباشد؛ بلکه صرفاً بر اساس اشتیاق و محبت و به داعیۀ عشق و میل و رغبت انجام گیرد.
#یاعلی
■●رساله لب اللباب ص۶۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استاد_علی_صفایی_حائری:
■●عشق از نياز بر مىآيد. اما كدام نياز؟
راحتتر بگويم: عشق، خود نياز است، اما نياز به تبديل شدن و به اينگونه از بنبست رهيدن، از خود خلاص شدن و به معشوقى كه بالاترش يافتهاى پيوستن و با او ماندن؛ چون هنگامى كه بودن تو، ماندن است و ماندن تو، مرگ است و گند است، بايد اين بودن، از بنبست ماندن نجات بگيرد. بايد در راهى بيفتد و جهتى بيابد.
■●اين نياز، عشق است و عشق از اين نياز برخاسته.
و اين عاشق است كه به راحتى مىتواند خودش را بدهد، كه خودِ برترى را به دست آورده است. مىتواند فنا شود، كه وسعت بزرگترين را شناخته است؛ وسعتى كه وجودش در آنجا حصار است و ديوار است و قلعه است و فرو ريختنش، بيشتر شدن است و بزرگتر شدن است و باقى ماندن است و از بنبست رهيدن و ادامه يافتن.
■●آنچه ما با نام عشق امام، با آن مأنوس شدهايم و به آن دل بستهايم، عشق نيست و اين نيازِ ادامه يافتن و حركت كردن نيست، كه نياز به سرگرم شدن و تنوع داشتن است.
■●آنچه ما در برابر امام داريم هنوز تا اين عشق فاصله دارد. ما از امام نه خودش و نه خودمان، كه خانه و زندگى را مىخواهيم و از او به جاى مغازه و بيل و كلنگ استفاده مىكنيم. ما بيشترها را فداى كمترها كردهايم. و اين است كه عشق نيست، بازى است.
■●تو می آيی (ويرايش جديد)، صفحه ۸۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 260-258 بقره قسمت دوم
بخش دوم
● احتجاج دوم ابراهيم (علیه السلام ) كه نمرود در برابر آن چاره اى جز تسليم نداشت
قَالَ إِبْرَهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتى بِالشمْسِ مِنَ الْمَشرِقِ فَأْتِ بهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِت الَّذِى كَفَرَ
بعد از آن كه ابراهيم (عليه السلام ) از مؤثر بودن احتجاجش مأيوس شد و به خاطر نادانى مردم و عوام فريبى هاى نمرود نتوانست به ايشان بفهماند كه پروردگارش آن خدائى است كه زنده مى كند و مى ميراند، ناگزير به توضيح مقصود خود از احيا و اماته نپرداخت ، بلكه حجتى ديگر آورد، ولى اين دفعه اساس حجت دوم خود را بر همان دعوائى كه خصم در حجت اول داشت قرار داد.
همچنان كه تفريع به ((فاء)) در جمله ((فان الله ...)) بر آن دلالت دارد، و معناى كلام آن جناب چنين مى شود: اگر مطلب چنين است كه تو مى گوئى ، و من مربوب تو، و تو رب منى و از شئون رب تدبير امور نظام تكوين و دخل و تصرف است ، تو نيز بايد داشته باشى ، خداى سبحان در خورشيد تصرف دارد، و آن را از مشرق به مغرب مى برد، تو هم در آن تصرف كن و بر عكس از مغرب به مشرقش ببر، تا روشن شود تو هم ربى ، همچنان كه خدا رب هر چيز است ، و يا اصلا تو رب همه عالم و ما فوق همه اربابى ))، اينجا بود كه نمرود كافر، مبهوت شد.
در اينجا يك كوچكى باقى مى ماند و آن اين است كه چرا در حكايت گفتار ابراهيم (عليه السلام ) با حرف ((فاء)) مطلب متفرع بر ماقبل شده است .
جوابش اين است كه اگر اين تفريع در كلام نمى آمد، ممكن بود كسانى توهم كنند كه حجت اول به نفع نمرود تمام شده ، و ادعاى او را ثابت كرده ، و باز به همين منظور گفت : ((فان الله ))، و نگفت : ((فان ربى ))، براى اينكه نمرود در حجت اول از كلمه ((رب )) سوء استفاده كرد، و آن را به خود تطبيق داد، لذا ابراهيم (عليه السلام ) در حجت دوم ، اسم جلاله ((الله )) را آورد، تا از تطبيق سابق مصون بماند، در سابق هم گفتيم كه نمرود در برابر حجت دوم ابراهيم (عليه السلام ) جز تسليم چاره اى نيافت .
وَ اللَّهُ لا يهْدِى الْقَوْمَ الظلِمِينَ
از ظاهر سياق كلام بر مى آيد كه اين جمله تعليل است براى جمله ((فبهت الذى كفر))، و خداوند متعال مى خواهد بيان كند كه علت مبهوت شدن ، كفر او نبود، بلكه اين بود كه خداى سبحان او را هدايت نكرد.
و به عبارتى ديگر معنايش اين است كه خدا او را هدايت نكرد، و اين باعث شد كه مبهوت شود، و اگر هدايتش كرده بود در احتجاج بر ابراهيم (عليه السلام)
غالب مى آمد اين است آن چيزى كه از سياق بر مى آيد، نه اينكه خواسته باشد بفرمايد چون خدا هدايتش نكرده بود از اين جهت كافر شد، براى اينكه عنايت در مقام متوجه به محاجه ابراهيم (عليه السلام ) است ، نه به كفر نمرود، و اين خود روشن است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■● #راه_مقابله_با_کفّار
حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■●بزرگان ما هر چه به ما گفتند: با کفار محبت و مودّت نداشته باشید، با آنها همپیمان نشوید، آنها را یاری و تقویت نکنید. گوش نکردیم، و حالا هم شنیده شده که کفار گفتهاند: اوضاع مسلمانها دست ماست.
■●چه کار باید کرد؟ بهحسب ظاهر هیچ کاری لازم نیست، مگر اینکه مسلمانها در یک جا جمع شوند و تصمیم بگیرند بلاد اسلامیه با کفار رابطه نداشته باشند. رابطه ما با آنها رابطه مملوک با مالک است؛ «عَبْدًاً ممْلُوکاً لا یقْدِرُ عَلَی شَیءٍ؛ بنده مملوکی که توان انجام هیچ چیزی را ندارد».(نحل: ۷۵) آیا ذلتی از این بالاتر؟! …
■●بیدار نیستیم، بیدار نمیشویم، که در خواب غفلت به سر میبریم. معلوم میشود لایق نیستیم که رئیس و رهبر و امام ما غیبت نموده است.
■●در محضر بهجت، ج۲، ص۲۷۷●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیت الله جوادی آملی مدظله العالی:
«قرآن» تمام ادیان آسمانی را در زمین تثبیت کرد●■
#کاشف_الغطاء
■●دیدگاه #قرآن درباره کتب آسمانی و صحف انبیای دیگر، در همین حد است که ﴿مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَیهِ﴾[۱]؛ #تورات و #انجیل نسبت به یکدیگر مصدّق هماند و این طور نیست که مثلاً یکی حرف دیگری را تخطئه بکند لکن درباره قرآن کریم گذشته از اینکه دارد ﴿مُصَدِّقاً لِما بَینَ یدَیهِ﴾، تعبیر ﴿مُهَیمِناً﴾[۲] را نیز دارد که این مخصوص قرآن کریم است، یعنی این قرآن کریم نسبت به کتب #انبیاء دیگر، هیمنه، سلطنت و سیطره دارد.
■●خدا غریق رحمت کند مرحوم کاشف الغطای بزرگ را! ایشان در کتاب شریف #کشف_الغطاء این فرمایش را دارد که اگر قرآن نبود، دینی در روی زمین باقی نمیماند! برای اینکه این تورات و انجیل فعلی، با این قصصی که دارد مثلا معاذالله خدا با فلان پیغمبر کشتی گرفته، یا فلان پیغمبر معاذالله فلان شراب را نوشیده، این کتاب ها ماندنی نیست، وقتی مطالب علمی رخت بربست و قصههای آلوده در آنها راه پیدا کرد، دیگر این کتابها ماندنی نخواهند بود،
■●فرمایش مرحوم کاشف الغطاء در #کشف_الغطاء در بحث عظمت قرآن این است که قرآن تمام ادیان آسمانی را در زمین تثبیت کرد؛ برای اینکه قرآن، #عیسی را معرفی کرده، #موسی را معرفی کرده، تورات را معرفی کرده، انجیل را معرفی کرده، این کتاب ماندنی است و این تورات و انجیل موجود محرَّف نه خودش میتواند بماند، نه آورندههای خودشان را میتوانند حفظ کنند، این از بیانات لطیف مرحوم کاشف الغطاء است.
■● #آیت_الله_جوادی_آملی
#درس_تفسیر۱۳۹۷/۰۷/۲۲●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□تمام صفات رذيله وملکات نفسانی ات اژدر می شوند و چون سوزن در جان تو فرود می آيند. بايد راه عاشقی در پيش گيری که عاشق قرار ندارد.
□هر کس می خواهد در مسير انسانی قرار گيرد بايد به پنج اصل عنايت کافی داشته باشد.
۱- گرسنگی ۲- سکوت ۳- بيداری ۴- خلوت ۵- ذکر.
#که_فرمودهاند:
□صـمت و جـوع و سهـر و خلـوت و ذکر به دوام
□نـاتمـامان جـهان را کنـد ايـن پنـج تمـام
□●استاد صمدی آملی●□
@mohamad_hosein_tabatabaei