eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
بسم الله الرحمن الرحیم به اطلاع عزیزان می رساند، استاد فاطمی نیا کمی کسالت دارند. از همه دوستان برای
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی): بسم الله الرحمن الرحیم به اطلاع عزیزان می رساند، استاد فاطمی نیا کمی کسالت دارند. از همه دوستان برای عافیت و سلامتی ایشان التماس دعا داریم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 260-258 بقره قسمت سوم بخش پنجم2⃣ فَانظرْ إِلى طعَامِك وَ شرَبِك لَمْ يَتَسنَّهْ... لَحْماً
آیات 260-258 بقره قسمت سوم بخش پنجم3⃣ فَانظرْ إِلى طعَامِك وَ شرَبِك لَمْ يَتَسنَّهْ... لَحْماً ● شرح قصه پيامبرى كه خدا او را مى میراند و سپس زنده کرد و توضیح جوانب آن و پاسخ به اشکالاتی که به نظر می رسد پس خداوند او را صد سال بميرانيد، قبلا گفتيم كه مردن و زنده شدنش در دو زمان از روز بود، كه اينچنين به شك افتاده مى گويد: آيا يك روز خوابيدم يا پاره اى از يك روز، و ظاهرا مردنش در طرف هاى صبح و زنده شدنش در طرف بعد از ظهر بوده ، چون اگر به عكس اين بود مى بايست بگويد لبثت يوما يعنى يك روز خوابيدم . خداى سبحان پاسخش داد: ((بل لبثت مائه عام )) يعنى بلكه صد سال خوابيدى ، همين كه اين سخن را شنيد سخت تعجب كرد كه پس چرا صد سال به نظر يك روز آمد، و در عين حال پاسخ خدا، جواب از اين تعجب هم بود كه پس چرا من يك روز خوابيدم ؟، مگر انسان اينقدر مى خوابد؟. آنگاه خداى سبحان براى اينكه كلام خود (بلكه صد سال خوابيدى ) را تأييد نموده و برايش شاهد بياورد فرمود: ((ببين طعام و شرابت را كه متغير نشده و به الاغت نظر كن ))، و اين تذكر براى آن بود كه وقتى گفت : ((يك روز خوابيدم يا قسمتى از يك روز را)) معلوم شد هيچ متوجه كوتاهى و طول مدت نشده ، و از سايه آفتاب و يا نور آن و ساير اوضاع و احوال به دست آورده كه اين مقدار خوابيده و وقتى به او گفته شد تو صد سال است كه خوابيده اى ، چون امكان داشت كه اين جواب ترديد برايش به وجود بياورد كه چرا هيچ تغييرى در خودش ، در بدنش و لباسش نمى بيند در حالى كه اگر انسان صد سال بميرد در اين مدت طولانى بايد وضع بدنيش تغيير كند، طراوت بدن را از دست بدهد، و خاك شده و استخوانى پوسيده گردد. خداى تعالى اين شبهه را كه ممكن بود در دل او پيدا شود، از اين راه دفع كرد كه دستور داد به طعام و شراب خود بنگر كه نه گنديده و نه تغيير ديگرى كرده ، و نيز به الاغ خود بنگر كه استخوانهاى پوسيده اش پيش رويت ريخته ، و همين استخوانهاى الاغ بهترين دليل است بر اينكه مدت خوابش طولانى بوده و وضع طعام و شرابش بهترين دليل است بر اينكه براى خدا امكان دارد كه چيزى را در چنين مدت طولانى به يك حال نگه دارد: بدون اينكه دستخوش تغيير شود. از اينجا اين معنا هم روشن مى شود كه الاغ او نيز مرده و استخوان شده بود، و گويا اگر از مردن الاغ سخنى به ميان نياورده ، به خاطر ادبى است كه قرآن همواره رعايت آن را مى كند. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 558 و سخن كوتاه اينكه : بعد از نشان دادن طعام و شراب و زنده شدن الاغ ، بيان الهى تمام شد، و معلوم شد كه تعجب وى از طول مدت بيجا بود، چون از او اعتراف گرفت كه صد سال مردن با يك روز و يا چند ساعت مردن و سپس زنده شدن فرقى ندارد، همچنان كه در روز قيامت از اهل محشر، نظير اين اعتراف را مى گيرد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 260-258 بقره قسمت سوم بخش پنجم3⃣ فَانظرْ إِلى طعَامِك وَ شرَبِك لَمْ يَتَسنَّهْ... لَحْماً
آیات 260-258 بقره قسمت سوم بخش پنجم4⃣ فَانظرْ إِلى طعَامِك وَ شرَبِك لَمْ يَتَسنَّهْ... لَحْماً ● شرح قصه پيامبرى كه خدا او را مى میراند و سپس زنده کرد و توضیح جوانب آن و پاسخ به اشکالاتی که به نظر می رسد پس خداوند براى اين شخص روشن كرد كه كم و زياد بودن فاصله زمانى ميان احيا و اماته براى خداى تعالى تفاوت نمى كند و در قدرت او كه حاكم بر همه چيز است اثرى نمى گذارد، چون قدرت او مادى و زمانى نيست ، تا وضعش به خاطر عارض شدن عوارض ، دگرگون و كم و زياد شود، مثلا زنده كردن مرده هاى ديروز برايش آسان و زنده كردن مرده هاى سالهاى پيش ، برايش دشوار باشد، بلكه در برابر قدرت او، دور و نزديك ، يكسان و مساوى است ، همچنان كه خودش فرمود: ((انهم يرونه بعيدا و نريه قريبا)) مردم ، قيامت را دور مى پندارند، ولى ما آن را نزديك مى بينيم و نيز فرمود: ((و ما امر الساعه الا كلمح البصر)) امر قيامت ، بيش از چشم بر هم زدنى نيست . سپس خداى تعالى به شخص مورد بحث فرمود: ((و لنجعلك آيه للناس ))، و اين جمله كه بيانگر يكى از نتايج اين قصه است ، عطف شده بر نتايجى كه در كلام نيامده است ، و معنايش اينست كه : ما انجام داديم آنچه را كه بايد انجام مى داديم و اين بخاطر آن بود كه تا بيان كنيم براى تو اين و آن را و همچنين به خاطر اين انجام داديم كه تو را آيتى براى مردم قرار دهيم پس اين جمله مى فهماند كه فايده اين داستان منحصر در اين نبوده كه حقيقت مرده زنده كردن را به او نشان دهد، بلكه فوائدى ديگر داشته است كه يكى از آنها اين بوده كه آن پيامبر آيتى براى مردم باشد. پس غرض از آيه ((و انظر الى العظام )). بيان حقيقت امر است براى خود او، و غرض از مرده زنده كردن بيان حقيقت است هم براى او، و هم براى همه مردم (و چون همه مردم آنجا حاضر نبودند خود آن پيامبر آيتى است براى مردم )، از اينجا مى فهميم كه چرا آيه ((و لنجعلك آية للناس )) جلوتر از آيه : ((وانظر الى العظام )) ذكر شد. از آنچه كه بيان شد روشن گرديد كه چرا كلمه ((انظر)) سه بار تكرار شده ، براى اينكه معلوم شد، در هر بار غرضى در كار بوده و آن غير از آن غرضى است كه در دفعات ديگر بوده است . ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 559 علاوه بر آن فوائدى كه در قصه بود، اين حقيقت نيز بيان شده كه در قيامت وقتى مردگان زنده مى شوند، چه حالى دارند، و پيش خود چه احساسى دارند، در آن روز مثل همين صاحب قصه شك مى كنند كه چقدر آرميديم ، همچنان كه خداوند متعال در قرآن فرموده : ((و يوم تقوم الساعة یقسم المجرمون : ما لبثوا غير ساعة ، كذلك كانوا يوفكون ، و قال الذين اوتوا العلم و الايمان لقد لبثتم فى كتاب الله الى يوم البعث ، فهذا يوم البعث و لكنكم كنتم لا تعلمون )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○رفع مشکل خواب‌های بد و کابوس گزیده‌ای از پرسش‌ها و پاسخ‌ها از محضر آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □○ : برای خواب‌های بد و کابوس چه مرقوم می‌فرمایید؟ : بسمه‌تعالی، سوره‌های که با «قل» شروع می‌شود در وقت خواب بخواند و علاوه بر آن دعایی که در جنات‌الخلود نقل کرده‌اند، که اولش این است: «سبحان الله ذی الشأن دائم السلطان...» را بخواند. □○به‌سوی محبوب، ص۸۷○□ □○ : سُبْحانَ الله‌ِ ذِی الشأنِ، دائِمِ السلْطانِ، عَظیمِ الْبُرهانِ، کل یوْمٍ هُوَ فی شَأْنٍ، یا مُشْبِعَ البُطُونِ الْجائِعَةِ، وَ یا کاسِی الْجُنُوبِ الْعارِیةِ، یا مُسَکنَ الْعُرُوقِ الضارِبَةِ، وَ یا مُنَومَ الْعُیونِ الساهِرَةِ، سَکنْ عُرُوقِی الضارِبَةِ وَ أَذنْ [ائْذَنْ] لِعَینی نَوْما عاجِلاً. □○پاک و منزه است خداوند صاحب شأن و عظمت که سلطنتش دائمی، و دارای دلیل روشن و بزرگ است، هم او که هر لحظه در کاری است. ای سیرکننده‌ی شکم‌های گرسنه، و ای پوشاننده‌ی بدن‌های عریان، ای آرام‌کننده‌ی رگ‌های تپنده، و ای به خواب برنده‌ی چشم‌های بیدار، رگ‌های تپنده مرا آرام کن، و سریعاً خواب را همدم چشمم نما. @mohamad_hosein_tabatabaei
□قائم مقام فاطمه آمد، ادب کنید □از او سعادت دو جهان را طلب کنید □صدّیقه و زکّیه و تندیس عفّتی □تو گوهر مقدّسه‌ی بحر عصمتی 🍀میلاد با سعادت حضرت زینب سلام الله علیها مبارک باد🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
: □○امیرالمومنين (علیه السلام) می‌فرمایند: "فاعملوا و العمل يرفع و التوبة تنفع و الدعاء يسمع و الحال هادئه و الاقلام جاريه" پس عمل كنيد در حالی كه عمل نيكو به‌سوى خدا بالا میرود و توبه سودمند است و دعا به اجابت میرسد و آرامش برقرار و قلم‌هاى فرشتگان در جريان است». □○امیرالمؤمنین(علیه السلام) در این روایت به انسان سفارش می‌کنند تا زمانی که قلم‌ها جاری است و هنوز می‌نویسند و اوضاع و احوال آرام است، دعا ، توبه و عمل خير انجام دهید و از هیچ‌ کار نیکویی غفلت نکنید! □○درحقیقت، تا زمانی‌که حادثه‌ای رخ نداده و آرامش برقرار است، می‌بایست از فرصت‌ها سود جست و برای تربیت خویش و نیز آخرت خود زاد و توشه ای برگرفت. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، این دنیا سرای آموختن است و آزمودن و جستن اندیشنده را، پس بیندیش همهٔ صور و هیآت و معانی محسوس وی را، که اشخاص آن همه زوال پذیرند، و بدان که این همه مثالات و نمودارهاست مر صورتهای پوشیده و اشکال حقیقی جاودانی بي‌منتهی و مقطع را. □○و در جمله، ای نفس، نیست در جهان خردْ نوعی الا که مثال و شکل آن پیداست در روش طبیعت؛ و همچنین هر آنچه هست در عالم کونْ داعیان‌اند و مثالات لذات زوال پذیر دروغ نمای، دلیل‌اند و رهنمای سوی صور باقی ثابت؛ و اختلاف هر آنچه در حس است و زوال آن دلیلست بر اتفاق هر آنچه در عقلست و بقای آن. پس تا در این جهان حسی و عالم کونْ، از علم و تصور و تمثل و بحث و آزمایش غافل مشو؛ و بمشغولی بمحسوسْ معقول حقیقی را فراموش مکن که مقصود و مطلوب بوده است، تا بازگشتنت حاجت نباشد بدین عالم برای آموختن و اندوختن دانش، □○و هر آنگه که آرزومند شوی بلذات حقیقی و شادمانی دائم، خود را برون کن از لباس تیرگی، و پاک شو از بارگران جسمیت، و خود را جدا کن از هر آنچه خلاف ذات تست، پس همی باش در جهان لذّتهای حق و شادی دائم، و همی پوش حلهای ذاتی که کهنه نشوند، و نگاشته «شو» بصورت گوهری دائم، که زوال نپذیرد و سترده نشود آن صورتها، که تو مثال و شکل آن دیده‌ای در جهان کون و فساد. @mohamad_hosein_tabatabaei
... ■●خداوند در هر چیز به کم اکتفا کرده است و حدى براى آن معین کرده مثلا نماز پنج مرتبه، روزه یکماه، زکوة از نصاب مقدار معینى ولى براى ذکر حدى معین نفرموده و این مضمون در کتاب کافى وارد است براى این که انسان باید جزئیات کار خود را موافق با حکم الهى قرار دهد. ■●هزارویک نکته حضرت علامه حسن زاده آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#قدر_انسان... قسمت دوم ■●استاد علی صفایی حائری●■ ■در این مجموعه عظیم هستی است، که انسان با هدف بالا
... قسمت سوم ■●استاد علی صفایی حائری●■ ■کسانی که خود را از دست می‌دهند، هیچ ایمانی نخواهند داشت: « الَّذینَ خَسِروا أنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُؤمِنوُنْ »؛ هیچگونه ایمانی نه به الله، نه به غیب، نه به یوم‌الاخر و نه به وحی؛ که تمامی این ایمان‌ها در گرو ایمان به قدر انسان و در گرو شناخت انسان از خویش است. ■●نامه‌های بلوغ، ص ۲۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○زينب، معانی متعدّدی دارد؛ هم به معنی و و است. □○و هم اگر آن را تركيبی از «زِيْن» و «اَبْ» بگيريم، به معنای كسی است كه زينت پدر خويش است؛ وجود مقدّس زينب‌كبری علیها سلام هم در خاندان نبوّت و رسالت، يك درخت بالنده و معطّر معنوی است؛ و هم بزرگوارش اميرالمؤمنين علیه السلام است و خدا می‌داند اين حرف يعنی‌ چه!! اميرالمؤمنين علیه السلام با آن بلندا و عظمتِ شخصيّت! او كه زينت همه‌ی هستی است! اگر كسی بخواهد زينت او باشد، چه عظمتی‌ بايد داشته باشد! @mohamad_hosein_tabatabaei
□●" تقوا "●□ □تقوا نگاه داشتنِ نفسْ است از هر آلودگی، و بدترین آلودگی نخست بیهودگی است که آدمی عمر و فرصتِ طلاییِ زندگی را به بازیچه های کودکانه از کَف بدهد و در سرش هیچ سودایی و در جانش هیچ دردی از عشق به گوهرِ انسانیت نباشد. ●ذره ای دردم ده ای درمانِ من ●زانکه بی دردت بمیرد جان من ●جانم آلوده ست از بیهودگی ●من ندارم طاقت آلودگی ●ذره ای درد از همه آفاق به ●در دو عالم یک دلِ مشتاق به ●یک دم میاسا روز و شب، مردی بجو دردی طلب ●چون جان به درد آمد ز تب، ناگاه درمان می رسد □●برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن "(قطعه ۲۹۳) به قلم حسین الهی قمشه ای●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□●اگر واقعاً می خواهی به شکار عالم بروی بايد ابتدا خود را تحويل شکارچی ها بدهی. □●برای آدم شدن بايد سختی کشيد و جان به لب آورد. اگر بخواهی آدم شوی اما خودت را تحويل استاد الهی ندهي به جايی نمی رسی. اگر هم بگوئی هيچ چيز حقيقت ندارد حتی به مجاز هم نخواهيد رسيد. چون آن (راه مجاز) هم پلی است برای رسيدن به حقيقت که حضرت استاد در ديوان می فرمايند: ●بـه حقيقـت برسيـدم ولی از راه مجــاز ●وه چه راهی که بسی سخت و بسی دور و دراز @mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت زینب سلام الله علیها○□ □○روز پنجم جمادی الاولی روز بسيار مبارک و شادی در خاندان رسالت است. نخستين دختر از نسل اميرمؤمنان و فاطمه زهرا علیهما السّلام در چنين روزی در سال پنجم هجری بنا به نقل مشهور به دنيا آمد. □○نقل دیگری سال ششم هجری را بيان داشته است. فاصله تولّد حضرت زینب علیها السّلام با ميلاد امام حسين علیه السّلام كمتر از یك سال است. در مورد روز ميلاد حضرت هم اَقوال دیگری در تواریخ وجود دارد. بعضی ها اوّل شعبان سال ششم هجری و بعضی حتّی ماه رمضان را نقل كرده‌اند؛ كه در ماه رمضان این بانوی بزرگوار قدم به عالم خاک گذارد و با نور وجودش این عالم را روشن و قلوب دوستداران اهل‌بيت علیهم السّلام را شادمان و مسرور كرد. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■ ■●در جنگ صفّین جاسوسان معاویه در لشگر امیرالمؤمنین علیه السّلام نوشته هایی پخش کردند مبنی بر اینکه معاویه قصد دارد سدّی را که مشرف بر اردوگاه لشگریان حضرت است، بشکند تا آب همه ی آنها را ببرد. مالک اشتر مسأله را به عرض حضرت علیه السّلام رساند. ■●حضرت علیه السّلام فرمودند: نگران نباش، چنین اتّفاقی نخواهد افتاد. شب هنگام، عمروعاص تعدادی مأمور بالای سد برد و دستور داد طبل بزنند و سر و صدا ایجاد کنند که گویا مشغول خراب کردن سد هستند. مالک سراسیمه دستور داد سپاهیان امیرالمؤمنین شکاف درّه را خالی کنند. به محض اینکه درّه خالی شد، لشگریان معاویه درّه را اشغال کردند و مالک متوجّه شد که فریب حیله ی معاویه را خورده است و به یاد فرمایش حضرت امیر علیه السّلام افتاد، لذا دستور حمله داد و با یک کارزار سخت سپاهیان معاویه را از درّه بیرون راند و دوباره در آن محل مستقر شد. ■●سپس مالک با شرمندگی خدمت حضرت علیه السّلام رسید و عرض کرد آیا از من راضی شدید؟ حضرت علیه السّلام فرمودند: من از تو راضی بودم، حالا أَرضی (راضیتر) شدم. خوبان به خاطر خطاهای دوستانشان بر آنها خشم نمیگیرند و این ما هستیم که باید از آنها رضا شویم و اگر به آنچه آنها با ما میکنند راضی شدیم، آنها از ما أَرضی (راضیتر) میشوند. ■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●عرفان حضرت زینب سلام الله علیها●■ ■●یکی از ابعادی كه الهام بخش ارادتمندان و دوستان اين بانوی بزرگوار است، عرفان ايشان است. دو، سه نمونه از جنبه‌های عرفانی این شخصیت بزرگوار را خدمتان عرض کنم. ■●موردی را تاريخ نقل می‌كند، حضرت زينب سلام الله علیها در سنين طفوليّت بودند که اميرالمؤمنين علیه السلام دختر دُردانه‌ی خود را روی زانو نشانده‌اند و با دختری كه شايد حدود دو، سه سال سن دارد سخن می‌گويند. حضرت به دختر بزرگوارشان فرمودند: بگو يك، واحد. زينب سلام الله علیها واحد را به زبان آوردند. بعد فرمودند: بگو دو. ببینید حضرت زينب سلام الله علیها اين دختر سه ساله در بُعد معرفتِ توحيدی و عرفان الهی چقدر بلند پرواز است و تا كدام قلّه‌ها در این سن دو، سه سالگی راه پيدا كرده، حساب آنها غير حساب ماست. ●كار نيكان را قياس از خود مگير ●گرچه ماند در نوشتن شير و شير ■●به پدر عرضه داشتند: «لا بَعدَ الواحِدِ لا اِثنانِ» بعد از يكی ديگر دوتا نمی‌شود گفت؛ با زبانی كه يكی گفتم ديگر دو نخواهم گفت؛ كه محبّت اميرالمؤمنين علیه السلام به دخترشان صد چندان شد، بين دو ديده‌ی دختر را از شدّت محبّت و علاقه‌ بوسيدند. همین‌ معرفت بلند که كسی كه نگاه توحيدی پيدا كرد ديگر عنايتی به كثرات ندارد؛ كسی كه نسبت به حقيقت الوهيت معرفت پيدا كرد، دیگر مخلوق در نظر او نمود و جلوه‌ای ندارد؛ كسی كه ديده‌ی يكي بين پيدا كرد، از ديده‌ی اَحَول و دوبين نجات و شفا پيدا می‌کند؛ این آموزه‌‌ی بزرگی است که ما از سنّ دو، سه سالگی زینب‌کبری سلام الله علیها می‌بینیم. این یک جلوه از عرفان این بانوی بزرگوار. ■●آموزه‌ی دیگری که مربوط به سنین طفولیت زینب‌کبری سلام الله علیها است. این طور که متون روایی نقل کرده‌اند روزی حضرت زينب سلام الله علیها به پدر عرضه داشتند: «يا اَبَتاهْ اَ تُحِبُّنا» پدر جان! يا اميرالمؤمنين! آيا ما فرزندانت را دوست می‌داری؟ اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند: «نَعَمْ اَوْلادُنَا اَكْبادُنا» بله دوست می‌دارم، فرزندان ما پاره‌ی جگر ما هستند. معلوم است كه شماها را دوست می‌دارم. عرفان این دختر را نگاه کنید! به پدر عرضه داشتند: «يا اَبَتاهْ حُبّانِ لا يَجْتَمِعانِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ».پدر جان دو محبّت در قلب مؤمن با هم جمع نمی‌شود و مؤمن يك دل و يك قلب بيشتر ندارد، همان طور كه قرآن فرمود: «ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِی جَوْفِهِ» خدا در جوف و سينه‌ی هيچ شخصی دو قلب قرار نداده است و هر كس فقط يك دل دارد و هر دل جای يك دلبر بيشتر نيست؛ لذا عرض كرد؛ «حُبّانِ لا يَجْتَمِعانِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ اللهِ وَ حُبُّ الْاَوْلادِ» پدر جان دو محبّت يعنی محبّت فرزندان و محبّت خدا در قلب مؤمن قابل جمع نيست. یک محبّت بیشتر در دل نمی‌گنجد. این عرفان بلند را می‌رساند! «وَ اِنْ كانَ لا بُدَّ لَنا فَالشَّفَقَةُ لَنا وَ الْحُبُّ لِلَّهِ خالِصاً» و اگر گريز و چاره‌ای از تمايل و رغبت و دوست داشتن فرزندان وجود ندارد كه اين گونه است، «فَالشَّفَقَةُ لَنا» نوعی عطوفت و رحمت و لطف نسبت‌به فرزندان داشته باش «وَ الْحُبُّ لِلَّهِ خالِصاً» امّا محبّت و خالص از آنِ خدای‌-متعال است. ■●اينها جلوه‌های بلندترين آموزه‌های عرفانی در بيانات دختر علیه السلام است كه به حق، زِينِ اَب است. اگر اميرالمؤمنين علیه السلام زينتِ دستگاه خداست، زينب سلام الله علیها، زينت اميرالمؤمنين علیه السلام است. پس یکی از جنبه‌های الهام‌بخش شخصیت زینب‌کبری عرفان عمیق و بلند این بانوی گرامی است؛ که امیدواریم الهام‌بخش دلدادگان ایشان باشد. ■●استاد مهدی طيب، ۱۰ اردیبهشت ۸۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 260-258 بقره قسمت سوم بخش پنجم4⃣ فَانظرْ إِلى طعَامِك وَ شرَبِك لَمْ يَتَسنَّهْ... لَحْماً
آیات 260-285 بقره قسمت سوم بخش پنجم5⃣ فَانظرْ إِلى طعَامِك وَ شرَبِك لَمْ يَتَسنَّهْ... لَحْماً ● شرح قصه پيامبرى كه خدا او را مى میراند و سپس زنده کرد و توضیح جوانب آن و پاسخ به اشکالاتی که به نظر می رسد گفتيم از سخن اين شخص كه گفت : ((انى يحيى هذه الله )) دو جهت استفاده مى شود، يكى زنده شدن بعد از طول مدت ، و دوم برگشتن اجزا به صورت اوليه خود تا اينجا خداى سبحان جواب از جهت اول را روشن ساخت ، اينك براى روشن شدن جهت دوم نظر او را به استخوانهاى پوسيده متوجه مى سازد، و مى فرمايد: ((و انظر الى العظام كيف ننشرها)). كلمه ((ننشز)) از مصدر ((انشاز)) است كه به معناى رشد و نمو دادن مى باشد، و ظاهر آيه اين است كه مراد از كلمه عظام ا ستخوانهاى الاغ مى باشد، چون اگر منظور استخوانهاى اهل قريه بود آيت بودن منحصر در آن شخص نبود، با اينكه ظاهر آيه اين است كه منحصر در او است ، چون مى فرمايد: ((تا تو را آيتى قرار دهيم ))، و اگر منظور استخوانهاى اهل قريه بود، آن وقت زنده شدن اهل قريه ، همه اهل قريه را آيت مى كرد. و از سخنان عجيب ، سخنى است كه بعضى از مفسرين گفته اند، كه مراد از عظام ، استخوانهاى داخل بدن زندگان است ، كه ((انشاز)) آنها عبارت است از اينكه خدا آنها را نمو مى دهد و گوشت بر روى آنها مى پوشاند و اين خود از آيات بعث است ، براى اينكه مى فهماند آن خدائى كه به اين استخوانها جان مى دهد، و در نتيجه استخوانها نمو مى كند، قادر است كه مردگان را زنده كند، چرا كه : او بر هر چيزى قادر است ، و خداى تعالى در جاى ديگر قرآن با نظير اين مطلب بر مساله بعث استدلال كرده ، و آن زمين مرده اى است كه با فرستادن آب و روياندن گياه زنده اش مى كند، و ليكن اين سخن ادعائى بدون دليل است . پس از همه مطالب گذشته اين معنا روشن شد كه تمامى جملات آيه از آنجا كه مى فرمايد: ((فاماته الله )) تا به آخر يك جوابند، و تكرار جمله : ((يحيى هذه الله )) نيستند. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 560 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○شگردهای کفار برای تسلط بر مسلمانان○□ : □○این‌همه سال دولت‌های اسلامی به دست کِلاب افتادند، ولی ما هیچ احساس ناراحتی نکردیم! درحالی‌که یک سلام علیک ما با کفار و دست‌نشانده‌های آن‌ها، به مخاطره انداختن مسلمانان است و ما در برابر آن مسئول هستیم. ... □○زمانی شاه ایران و کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا هشت ساعت تلفنی با هم صحبت کردند! چه صحبتی؟ معلوم است آقا و نوکر چه صحبتی با هم دارند! □○باید، به‌خصوص بعد از نماز، دعای جدّی برای اهل ایمان و هر که به حکم اهل ایمان است، بکنیم؛ و همواره ملتفت و مراقب باشم. در این صورت، شاید مقصر نباشیم ـ البته اگر تکلیف دیگر پیش نیاید ـ و هیچ‌وقت نباید از دشمنان اسلام و مسلمان‌ها خاطرجمع شویم. □○در محضر بهجت، ج۳، ص۲۱۹○□ @mohamad_hosein_tabatabaei