□●اگر واقعاً می خواهی به شکار عالم بروی بايد ابتدا خود را تحويل شکارچی ها بدهی.
□●برای آدم شدن بايد سختی کشيد و جان به لب آورد. اگر بخواهی آدم شوی اما خودت را تحويل استاد الهی ندهي به جايی نمی رسی. اگر هم بگوئی هيچ چيز حقيقت ندارد حتی به مجاز هم نخواهيد رسيد. چون آن (راه مجاز) هم پلی است برای رسيدن به حقيقت که حضرت استاد در ديوان می فرمايند:
●بـه حقيقـت برسيـدم ولی از راه مجــاز
●وه چه راهی که بسی سخت و بسی دور و دراز
#استاد_صمدی_املی_حفظه_الله
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت زینب سلام الله علیها○□
□○روز پنجم جمادی الاولی روز بسيار مبارک و شادی در خاندان رسالت است. نخستين دختر از نسل اميرمؤمنان و فاطمه زهرا علیهما السّلام در چنين روزی در سال پنجم هجری بنا به نقل مشهور به دنيا آمد.
□○نقل دیگری سال ششم هجری را بيان داشته است. فاصله تولّد حضرت زینب علیها السّلام با ميلاد امام حسين علیه السّلام كمتر از یك سال است. در مورد روز ميلاد حضرت هم اَقوال دیگری در تواریخ وجود دارد. بعضی ها اوّل شعبان سال ششم هجری و بعضی حتّی ماه رمضان را نقل كردهاند؛ كه در ماه رمضان این بانوی بزرگوار قدم به عالم خاک گذارد و با نور وجودش این عالم را روشن و قلوب دوستداران اهلبيت علیهم السّلام را شادمان و مسرور كرد.
#مناسبات_ماه_جمادیالاول
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■
■●در جنگ صفّین جاسوسان معاویه در لشگر امیرالمؤمنین علیه السّلام نوشته هایی پخش کردند مبنی بر اینکه معاویه قصد دارد سدّی را که مشرف بر اردوگاه لشگریان حضرت است، بشکند تا آب همه ی آنها را ببرد. مالک اشتر مسأله را به عرض حضرت علیه السّلام رساند.
■●حضرت علیه السّلام فرمودند: نگران نباش، چنین اتّفاقی نخواهد افتاد. شب هنگام، عمروعاص تعدادی مأمور بالای سد برد و دستور داد طبل بزنند و سر و صدا ایجاد کنند که گویا مشغول خراب کردن سد هستند. مالک سراسیمه دستور داد سپاهیان امیرالمؤمنین شکاف درّه را خالی کنند. به محض اینکه درّه خالی شد، لشگریان معاویه درّه را اشغال کردند و مالک متوجّه شد که فریب حیله ی معاویه را خورده است و به یاد فرمایش حضرت امیر علیه السّلام افتاد، لذا دستور حمله داد و با یک کارزار سخت سپاهیان معاویه را از درّه بیرون راند و دوباره در آن محل مستقر شد.
■●سپس مالک با شرمندگی خدمت حضرت علیه السّلام رسید و عرض کرد آیا از من راضی شدید؟ حضرت علیه السّلام فرمودند: من از تو راضی بودم، حالا أَرضی (راضیتر) شدم. خوبان به خاطر خطاهای دوستانشان بر آنها خشم نمیگیرند و این ما هستیم که باید از آنها رضا شویم و اگر به آنچه آنها با ما میکنند راضی شدیم، آنها از ما أَرضی (راضیتر) میشوند.
■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●عرفان حضرت زینب سلام الله علیها●■
■●یکی از ابعادی كه الهام بخش ارادتمندان و دوستان اين بانوی بزرگوار است، عرفان ايشان است. دو، سه نمونه از جنبههای عرفانی این شخصیت بزرگوار را خدمتان عرض کنم.
■●موردی را تاريخ نقل میكند، حضرت زينب سلام الله علیها در سنين طفوليّت بودند که اميرالمؤمنين علیه السلام دختر دُردانهی خود را روی زانو نشاندهاند و با دختری كه شايد حدود دو، سه سال سن دارد سخن میگويند. حضرت به دختر بزرگوارشان فرمودند: بگو يك، واحد. زينب سلام الله علیها واحد را به زبان آوردند. بعد فرمودند: بگو دو. ببینید حضرت زينب سلام الله علیها اين دختر سه ساله در بُعد معرفتِ توحيدی و عرفان الهی چقدر بلند پرواز است و تا كدام قلّهها در این سن دو، سه سالگی راه پيدا كرده، حساب آنها غير حساب ماست.
●كار نيكان را قياس از خود مگير
●گرچه ماند در نوشتن شير و شير
■●به پدر عرضه داشتند: «لا بَعدَ الواحِدِ لا اِثنانِ» بعد از يكی ديگر دوتا نمیشود گفت؛ با زبانی كه يكی گفتم ديگر دو نخواهم گفت؛ كه محبّت اميرالمؤمنين علیه السلام به دخترشان صد چندان شد، بين دو ديدهی دختر را از شدّت محبّت و علاقه بوسيدند. همین معرفت بلند که كسی كه نگاه توحيدی پيدا كرد ديگر عنايتی به كثرات ندارد؛ كسی كه نسبت به حقيقت الوهيت معرفت پيدا كرد، دیگر مخلوق در نظر او نمود و جلوهای ندارد؛ كسی كه ديدهی يكي بين پيدا كرد، از ديدهی اَحَول و دوبين نجات و شفا پيدا میکند؛ این آموزهی بزرگی است که ما از سنّ دو، سه سالگی زینبکبری سلام الله علیها میبینیم. این یک جلوه از عرفان این بانوی بزرگوار.
■●آموزهی دیگری که مربوط به سنین طفولیت زینبکبری سلام الله علیها است. این طور که متون روایی نقل کردهاند روزی حضرت زينب سلام الله علیها به پدر عرضه داشتند: «يا اَبَتاهْ اَ تُحِبُّنا» پدر جان! يا اميرالمؤمنين! آيا ما فرزندانت را دوست میداری؟ اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند: «نَعَمْ اَوْلادُنَا اَكْبادُنا» بله دوست میدارم، فرزندان ما پارهی جگر ما هستند. معلوم است كه شماها را دوست میدارم. عرفان این دختر را نگاه کنید! به پدر عرضه داشتند: «يا اَبَتاهْ حُبّانِ لا يَجْتَمِعانِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ».پدر جان دو محبّت در قلب مؤمن با هم جمع نمیشود و مؤمن يك دل و يك قلب بيشتر ندارد، همان طور كه قرآن فرمود: «ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِی جَوْفِهِ» خدا در جوف و سينهی هيچ شخصی دو قلب قرار نداده است و هر كس فقط يك دل دارد و هر دل جای يك دلبر بيشتر نيست؛ لذا عرض كرد؛ «حُبّانِ لا يَجْتَمِعانِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ اللهِ وَ حُبُّ الْاَوْلادِ» پدر جان دو محبّت يعنی محبّت فرزندان و محبّت خدا در قلب مؤمن قابل جمع نيست. یک محبّت بیشتر در دل نمیگنجد. این عرفان بلند را میرساند! «وَ اِنْ كانَ لا بُدَّ لَنا فَالشَّفَقَةُ لَنا وَ الْحُبُّ لِلَّهِ خالِصاً» و اگر گريز و چارهای از تمايل و رغبت و دوست داشتن فرزندان وجود ندارد كه اين گونه است، «فَالشَّفَقَةُ لَنا» نوعی عطوفت و رحمت و لطف نسبتبه فرزندان داشته باش «وَ الْحُبُّ لِلَّهِ خالِصاً» امّا محبّت و #عشق خالص از آنِ خدای-متعال است.
■●اينها جلوههای بلندترين آموزههای عرفانی در بيانات دختر #اميرالمؤمنين علیه السلام است كه به حق، زِينِ اَب است. اگر اميرالمؤمنين علیه السلام زينتِ دستگاه خداست، زينب سلام الله علیها، زينت اميرالمؤمنين علیه السلام است. پس یکی از جنبههای الهامبخش شخصیت زینبکبری عرفان عمیق و بلند این بانوی گرامی است؛ که امیدواریم الهامبخش دلدادگان ایشان باشد.
■●استاد مهدی طيب، ۱۰ اردیبهشت ۸۸●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 260-258 بقره قسمت سوم بخش پنجم4⃣ فَانظرْ إِلى طعَامِك وَ شرَبِك لَمْ يَتَسنَّهْ... لَحْماً
آیات 260-285 بقره قسمت سوم
بخش پنجم5⃣
فَانظرْ إِلى طعَامِك وَ شرَبِك لَمْ يَتَسنَّهْ... لَحْماً
● شرح قصه پيامبرى كه خدا او را مى میراند و سپس زنده کرد و توضیح جوانب آن و پاسخ به اشکالاتی که به نظر می رسد
گفتيم از سخن اين شخص كه گفت : ((انى يحيى هذه الله )) دو جهت استفاده مى شود، يكى زنده شدن بعد از طول مدت ، و دوم برگشتن اجزا به صورت اوليه خود تا اينجا خداى سبحان جواب از جهت اول را روشن ساخت ، اينك براى روشن شدن جهت دوم نظر او را به استخوانهاى پوسيده متوجه مى سازد، و مى فرمايد: ((و انظر الى العظام كيف ننشرها)).
كلمه ((ننشز)) از مصدر ((انشاز)) است كه به معناى رشد و نمو دادن مى باشد، و ظاهر آيه اين است كه مراد از كلمه عظام ا ستخوانهاى الاغ مى باشد، چون اگر منظور استخوانهاى اهل قريه بود آيت بودن منحصر در آن شخص نبود، با اينكه ظاهر آيه اين است كه منحصر در او است ، چون مى فرمايد: ((تا تو را آيتى قرار دهيم ))، و اگر منظور استخوانهاى اهل قريه بود، آن وقت زنده شدن اهل قريه ، همه اهل قريه را آيت مى كرد.
و از سخنان عجيب ، سخنى است كه بعضى از مفسرين گفته اند، كه مراد از عظام ، استخوانهاى داخل بدن زندگان است ، كه ((انشاز)) آنها عبارت است از اينكه خدا آنها را نمو مى دهد و گوشت بر روى آنها مى پوشاند و اين خود از آيات بعث است ، براى اينكه مى فهماند آن خدائى كه به اين استخوانها جان مى دهد، و در نتيجه استخوانها نمو مى كند، قادر است كه مردگان را زنده كند، چرا كه : او بر هر چيزى قادر است ، و خداى تعالى در جاى ديگر قرآن با نظير اين مطلب بر مساله بعث استدلال كرده ، و آن زمين مرده اى است كه با فرستادن آب و روياندن گياه زنده اش مى كند، و ليكن اين سخن ادعائى بدون دليل است .
پس از همه مطالب گذشته اين معنا روشن شد كه تمامى جملات آيه از آنجا كه مى فرمايد: ((فاماته الله )) تا به آخر يك جوابند، و تكرار جمله : ((يحيى هذه الله )) نيستند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 560
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○شگردهای کفار برای تسلط بر مسلمانان○□
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
□○اینهمه سال دولتهای اسلامی به دست کِلاب افتادند، ولی ما هیچ احساس ناراحتی نکردیم! درحالیکه یک سلام علیک ما با کفار و دستنشاندههای آنها، به مخاطره انداختن مسلمانان است و ما در برابر آن مسئول هستیم. ...
□○زمانی شاه ایران و کارتر، رئیسجمهور آمریکا هشت ساعت تلفنی با هم صحبت کردند! چه صحبتی؟ معلوم است آقا و نوکر چه صحبتی با هم دارند!
□○باید، بهخصوص بعد از نماز، دعای جدّی برای اهل ایمان و هر که به حکم اهل ایمان است، بکنیم؛ و همواره ملتفت و مراقب باشم. در این صورت، شاید مقصر نباشیم ـ البته اگر تکلیف دیگر پیش نیاید ـ و هیچوقت نباید از دشمنان اسلام و مسلمانها خاطرجمع شویم.
□○در محضر بهجت، ج۳، ص۲۱۹○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●در كتاب شريف اصول كافى از جناب امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است كه:
■●(شخصى همراه حضرت عيسى (عليه السلام) بود تا به دريا رسيدند و با حضرت بر روى آب راه مى رفتند و از دريا مى گذشتند - اين جانى كه در آب تصرف مى كند، اين همان جان است كه مرده را زنده مى كند، و ابراء اكمه و ابرص مى نمايد و جانهاى مرده را زنده مى كند و حيات مى دهد، و هر كسى كه به تعليم معارف حقه نفوس را احياء مى كند عيسوى مشرب است - آن شخص كه ديد بر روى آب مثل زمين هموار عبور مى كنند. در عين عبور به اين فكر افتاد كه حضرت چه مى گويد و چه مى كند كه بر روى دريا اينگونه راه مى رود ديد حضرت مى گويد #بسم_الله ، از روى عجب به اين گمان افتاد كه اگر خودش از تبعيت كامل بيرون آيد و مستقلا بسم الله بگويد مانند حضرت مى تواند بر آب بگذارد، از كامل بريدن همان و غرق شدن همان ، استغاثه به حضرت روح الله نمودن آن جناب نجاتش داد.
■●آنچه كه مسلم است آن است كه بايد دل به #صاحب_ولايت داد تا به مقصود دست يافت . لذا در قيامت كبرى نفس ناطقه انسانى هر كسى با امام و مراد خويش محشور مى گردد.
■●انسان را قابليت و لياقتى است كه اگر نهال وجودش را به دست مربيان كامل و مكمل بسپارد، و دستورالعمل باغبان دين و نهال پرور و انسان ساز را در متن وجود و شؤون زندگيش پياده كند آنچنان عروج وجودى و اشتداد روحى پيدا مى كند كه اگر در مقام تمثيل بخواهيم حقيقت آن را بازگو كنيم و نمايش دهيم ، شجره طوبى الهى مى شود كه اصلها ثابت و فرعها فى السماء تؤ تى اءكلها كل حين باذن ربها.
■●شرح دفتر دل
استاد صمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●" محاکمۀ گربه "●■
■گفتند گربه ای بود در خانقاه مهذّب برآمده و از وی تطاوُلی هرگز پدید نیامده بود.
■خادم خانقاه یک روز پیش شیخ آمد و شکایت نمود که "این گربه درازدستی کرد در مطبخ".
■شیخ بفرمود تا گربه را حاضر آوردند، نمازِ پیشین بعد از جماعت تا بازخواست کند که چندین گاه خارجی نکرده بود اکنون موجب خارجی و درازدستی چیست؟ همچنان کردند.
■بعد از نمازِ پیشین گربه را حاضر آوردند و بازخواست کردند که چرا کرده ای؟ گربه از میان جمع اهل صفّه برخاست و بیرون رفت و بچگکی به دهان گرفته پیش شیخ آورد و اهل صفّه جمله مشاهده کردند نعره و گریستن از هر سویی برخاست و مبلغی جامه های خطیر ضَربْ کردند.
■●محمد بن منّور، اسرارالتوحيد
برگرفته از كتاب " متون عرفانی به زبان فارسی "●■
@mohamad_hosein_tabatabaei