کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت سیزدهم)○□ ☑️بعد از اینکه حضرت زهرا (سلام الله علیها) رو به انصار کردند و فرم
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت چهاردهم)○□
□○وَ زَعَمْتُمْ أَنْ لا حُظْوَةَ لِي وَ لا أَرِثَ مِنْ أَبِي: با وجود اين همه آيات، شما گمان ميكنيد بهره ای از پدرم به من نمی رسد؛ و سهمي از ارث پدرم ندارم؟
□○وَ لا رَحِمَ بَيْنَنَا؟ و ميان ما هيچ خويشاوندي وجود ندارد؟
□○أَ فَخَصَّكُمُ اللَّهُ بِآيَةٍ أَخْرَجَ أَبِي مِنْهَا:
آیا خداي متعال شما را به آيهاي مختص كرد كه پدر من را از آن بیرون کرده است؛ شامل پدر من نيست؟
□○أَمْ هَلْ تَقُولُونَ إِنَّ أَهْلَ مِلَّتَيْنِ لا يَتَوَارَثَانِ: يا اينكه شما ميگوييد: افرادي كه اهل يك دين نباشند از هم #ارث نميبرند؟
□○أَ وَ لَسْتُ أَنَا وَ أَبِي مِنْ أَهْلِ مِلَّةٍ وَاحِدَةٍ: آيا من و پدرم اهل يك دين نيستيم؟ یعنی من #فاطمه را شما خارج از دین حساب می کنید؟ که می گویید آیا #ارث برای مسلمان هاست پس حتماً من مسلمان نیستم که می گویید از پدرم ارث نمی برم!
□○أَمْ أَنْتُمْ أَعْلَمُ بِخُصُوصِ الْقُرْآنِ وَ عُمُومِهِ مِنْ أَبِي وَ ابْنِ عَمِّي: و يا شماها بیشتر آگاهید به اینکه چه آیه ای از قرآن مخصوص اشخاص خاصی است؛ چه آیه ای از قرآن برای عموم مردم است؛ یا چه آیه ای از قرآن مختص یک مورد خاصی است: و چه آیه ای از قرآن همه ی موارد را شامل می شود؛ آیا شما بیشتر به این مسأله آگاهید یا پدرم رسول الله و پسرعمم امیرالمومنین؟
□○فَدُونَكَهَا مَخْطُومَةً مَرْحُولَةً: اي ابوبكر! بيا اين تو و اين شتر؛ شتری كه مهار زده شده و رحلي بر آن گذاشتهاند که آمادهي سواري دادن است؛ بیا مال تو! حال آن را به زور گرفتی!
□○تَلْقَاكَ يَوْمَ حَشْرِكَ: امّا بدان كه روز محشر، روز قیامت با تو ملاقات خواهد كرد.
□○فَنِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ: و چه نيكو داور و حکمی است خداي متعال.
□○وَ الزَّعِيمُ مُحَمَّدٌ: و چه نيكو دادخواهي است رسول الله.
□○وَ الْمَوْعِدُ الْقِيَامَةُ: و چه خوش وعده گاهی است قیامت برای اینکه مظلوم و ظالم با هم روبرو شوند.
□○وَ عِنْدَ السَّاعَةِ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ: و در آن ساعت اهل باطل زيان خواهند كرد.
□○وَ لا يَنْفَعُكُمْ إِذْ تَنْدَمُونَ: و آن موقع ندامت شما براي شما فايدهاي نخواهد داشت.
□○وَ لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ: بعد این آیه ی قرآن را خواندند: براي هر خبري قرارگاهي وجود دارد پس به زودي خواهيد دانست كه بر چه كسي عذاب خوار كننده فرو خواهد آمد و عذاب هميشگي بر چه كسي حلول ميكند.
□○ثُمَّ رَمَتْ بِطَرْفِهَا نَحْوَ الأَنْصَارِ: بعد حضرت رویشان را از ابوبکر برگرداندند؛ یعنی دیگر با ابوبکر حرف هایشان را زدند: گفتند این عبارتی که می گویی جعل است؛ حدیث رسول الله نیست چرا؟ چون با این همه آیات قرآن تعارض دارد و بعد هم فرمودند حال زورت می رسد این را غصب کنی و از من بگیری؛ اما قیامتی هست روز قیامت با هم روبرو می شویم.
ادامه دارد...
□○استاد مهدی طیب- جلسه ۱۲ آذر ۸۳○□
#حضرت_فاطمه
@mohamad_hosein_tabatabaei
○چشم عین الله روشن باد ، زهرا آمده
○دختری که مادر باباست دنیا آمده
○جز خدایش کیست سر در آورد از شان او
○آنکه مانند خدایش هست یکتا آمده
○جای هر ذکری بگو مستانه امشب : یا علی
○کور ، چشم دشمنان ، جانان مولا آمده
○این زمین اصلا کجا و شان بانوی علی
○آمده دنیا برای دیدن روی علی
#محمدحسین_رحیمیان
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #یوم_تبلی_السرائر●■
■●حضرت وصی علیه السلام فرمودند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند :
براى هر #بنده اى #باطنى است و #ظاهرى، پس كسى كه #باطنش را اصلاح كند خداوند #ظاهرش را نيز آراسته مى سازد، و آن كه #باطنش را تباه كند خداى #ظاهرش را تباه سازد.
●نمى دانى كه در #تبلى السرائر
●شود هر #باطن آنجا عين #ظاهر
■●در نشئه #طبيعت و #دنيا، سلطان اسم شريف (الظاهر) #حكومت مى كند چه اينكه در عالم #آخرت دولت كريمه اسم شريف (الباطن ) حكم فرما است و بر همين #مبناى رصين ، در آن #عالم_سرائر_وجودى شخص برايش #ظهور مى كند زيرا #يوم ظرف #ظهور اشيا را گويند و آنجا را به #يوم #تبلى_السرائر نام مى برند يعنى روزى كه در آن ظرف، #بواطن به #منصه_ظهور مى رسد.
●حجابت شد در اينجا حكم #ظاهر
●در آنجا حكم #باطن هست قاهر
●اگر از #خود در آيى اى برادر
●شود #اينجا و #آنجايت برابر
#یاعلی
■●شرح دفتر دل
استاد صمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○امیرالمؤمنین علی علیهالسلام: «فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ وَ فِرُّوا إِلَي اللَّهِ مِنَ اللَّهِ» (نهجالبلاغه/خطبه ۲۴)○□
ای بندگان خدا! از خدا بترسید و از خدا به سوی خدا فرار کنید.
□○مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی (ره) در تمثیل زیبایی میفرمود: «پسری توی خانه خیلی شلوغ کاری کرده بود. همه چی رو به هم ریخته بود. وقتی باباش اومد، مادرش شکایتش رو به باباش کرد. اونم که خسته بود و ناراحتی بیرون رو هم داشت، کمربند رو برداشت. پسره دید مثل اینکه اوضاع خیلی بیریخته. همهی درها بسته است، هیچ راه فراری نداره. وقتی باباش کمربند رو بالا برد، پسر دید کجا فرار کنه؟! راه فراری نداره...! خودش را به سینهی باباش چسبوند. کمربند هم تو دست باباش شل شد و افتاد. شما هم هروقت دیدید اوضاع بیریخته به سمت خدا فرار کنید... «فِرُّوا إِلَي اللَّهِ مِنَ اللَّه». هر کجا دیدید راهی نیست، راه فرار به سوی خداست»
□○طوبی محبت، ج۱○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
*اسعد الله ایّامَکُم و لَیالیکم*
آیات 260-258 بقره قسمت پنجم
بخش سوم
● نكاتى كه در پاسخ خداوند به درخواست ابراهيم وجود دارد
و به هر حال ، پس اينكه فرمود: ((فخذ اربعة من الطير...))، جوابى است از درخواست ابراهيم (عليه السلام ) كه عرضه داشت : ((پروردگارا نشانم ده كه چگونه مردگان را زنده مى كنى ؟)) و با در نظر گرفتن اينكه واجب است جواب ، مطابق سؤال داده شود، بلاغت كلام و حكمت متكلم مانع از آن است كه كلام مشتمل بر جزئياتى باشد زائد بر آنچه لازم است ، جزئياتى كه اثرى بر وجود آنها مترتب نبوده و در غرض دخالتى نداشته باشد، آنهم كلامى چون قرآن كريم كه بهترين كلام و از بهترين گوينده و براى بهترين شنونده و ياد گيرنده است ، پس اين قصه آنطور كه در ابتداء به نظر مى رسيد، يك داستان ساده نيست ، اگر به اين سادگى ها بود، كافى بود كه خود خداى تعالى مرده اى را (هر چه باشد، چه مرغ و چه حيوانى ديگر) پيش روى ابراهيم (عليه السلام ) زنده كند، و زائد بر اين ، كار لغو و بيهوده اى باشد، در حالى كه قطعا چنين نيست و ما مى بينيم قيودى و خصوصياتى زائد بر اصل معنا در اين كلام اخذ شده مثلا قيد شده :
1 - آن مرده اى كه مى خواهد زنده اش كند مرغ باشد.
2 - مرغ خاصى و به عدد خاصى باشد.
3 - مرغ ها زنده باشند و خود ابراهيم (عليه السلام ) آنها را بكشد.
4 - بايد آنها را به هم مخلوط كند، بطوريكه اجزاى بدن آنها به هم آميخته گردند.
5 - بايد گوشتهاى درهم شده را چهار قسمت كند و هر قسمتى را در محلى دور از قسمت هاى ديگر بگذارد، مثلا هر يك را بر قله كوهى بگذارد.
6 - عمل زنده كردن به دست خود ابراهيم انجام شود، ابراهيمى كه خودش درخواست كرده بود.
7 - با دعا و صدا كردن آن جناب زنده شوند.
8 - هر چهار مرغ نزدش حاضر گردند.
اين خصوصيات زائد بر اصل قصه بطور مسلم در معنائى كه مورد نظر بوده و خداى تعالى مى خواسته به ابراهيم (عليه السلام ) بفهماند، دخالت داشته ، و مفسرين براى نحوه اين دخالت ها وجوهى ذكر كرده اند، كه باعث تعجب هر پژوهشگرى است .
و به هر حال بايد اين خصوصيات ارتباطى با سؤال داشته باشد، اگر به گفته آن جناب كه گفت ((رب ارنى كيف تحيى الموتى ))، دقت كنيم ،دو نكته در آن مى بينيم .
يكى در جمله ((تحيى ))، كه از آن بر مى آيد آن جناب خواسته است احيا را به آن جهت كه فعل خداى سبحان است مشاهده كند، نه بدان جهت كه وصف اجزاى ماده اى است كه مى خواهد حيات قبول كند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 576
نكته دوم :، معناى جمع است كه كلمه موتى مشتمل بر آن است ، چون اين كلمه ، جمع ميت است ، و اين خصوصيت به نظر مى رسد كه زايد بر اصل قصه است .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei