■●خدا پیدایی است که هرگز پنهان نبوده و نخواهد بود. یا غائِباً مِن فَرطِ الظُّهُورِ: ای کسی که از شدّت پیدایی پنهان میباشی.
■●[حضرت ولیِّ عصر عجّلاللهتعالیفرجه در مناجات رجبیه میفرمایند: یا باطِناً فى ظُهُورِهِ وَ ظاهِراً فى بُطُونِهِ وَ مَکنُونِِِه: ای خدایی که در عین ظهور و پیدایی، پنهان و مخفی هستی و در عین پنهانی و مخفی بودن، ظاهر و آشکاری.
■●امیرالمؤمنین علیه السّلام میفرماید: کُلُّ ظاهِرٍ غَیرُهُ غَیرُ باطِنٍ وَ کُلُّ باطِنٍ غَیرُهُ غَیرُ ظاهِرٍ: هر آشکار و پیدایی جز خدا پنهان نیست و هر پنهانی غیر از خداوند آشکار نیست. و میفرماید: یَکُونُ ظاهِراً قَبلَ أن یَکونَ باطِناً: خداوند پیش از آنکه پنهان باشد، آشکار است.]
لذا جا دارد گفته شود: عَمِیَت عَینٌ لا تَراکَ: کور باد چشمی که تو را نبیند.
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی
#کتاب_مصباح_الهدی
تألیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●شهادت #امام_هادی علیه السّلام را به محضر نوۀ بزرگوار آن حضرت، امام عصر ارواحنا فداه و همۀ ارادتمندان امام هادی و دلسپردگان و سرسپردگان مکتب ولایت اهل بیت علیهم السّلام تسلیت عرض می کنیم و امیدواریم خدای متعال با صدور امر فرج مولایمان امام عصر ارواحنا فداه غم سنگین شهادت امام هادی را بر قلب خود آن حضرت مرهم بگذارد و ان شاالله قلوب شیعیان را هم با ظهور موفور السّرور آن امام بزرگوار شاد و مسرور بسازد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 260-258 بقره قسمت پنجم
بخش پنجم
بحث روايتى
● بحث روايتى (در ذيل آيات محاجه ابراهيم (علیه السلام ) و درخواست او از خداى تعالى و پاسخ حضرت حق به او...)
در تفسيرالدر المنثور در ذيل آيه ((الم ترالى الذى حاج ابراهيم فى ربه ...)) آمده كه طيالسى و ابن ابى حاتم از على بن ابيطالب (عليه السلام ) روايت كرده اند كه فرمود: آن كسى كه با ابراهيم
بر سر پروردگار او مناظره كرد، نمرود پسر كنعان بود.
و در تفسير برهان آمده كه ابو على طبرسى گفته است : در زمان وقوع اين مناظره اختلافاتى است ، بعضى گفته اند: موقعى بود كه ابراهيم (عليه السلام ) بت ها را شكسته و هنوز در آتش نيفتاده بود، (نقل از مقاتل )، و بعضى ديگر گفته اند: بعد از افتادن در آتش بوده ، كه آتش برايش ملايم و سرد شده و جان سالم بدر برد، (نقل از امام صادق (عليه السلام ).
مولف : هر چند آيه شريفه متعرض زمان وقوع اين مناظره نشده ، ولى اعتبار عقلى مساعد و كمك اين احتمال است كه : بعد از افتادن در آتش اتفاق افتاده باشد، براى اينكه از داستانهائى كه در قرآن كريم درباره ابراهيم (عليه السلام ) از همان بدو ظهورش و مناظره اش با پدر و قوم خود و بت شكنى اش آمده ، اين معنا به دست مى آيد كه اولين بارى كه آن جناب با نمرود ملاقات كرد، هنگامى بود كه خبر بت شكستنش به گوش نمرود رسيد، و وى دستور سوزاندنش را صادر كرد و معلوم است كه در چنين هنگامى جاى مناظره نمرود با او درباره خدائى خودش نبوده است ، چرا كه به جرم شكستن بتها دستگير شده نه به جرم انكار خدائى نمرود، و اگر مناظره اى با او كرده ، حتما بر سر اين بوده است كه آيا بت ها پروردگار هستند؟ يا خداى تعالى ؟
در رواياتى چند كه شيعه و سنى در ذيل آيه : ((او كالذى مر على قريه و هى خاويه على عروشها...)) نقل كرده اند آمده است كه : صاحب اين داستان ((ارمياى )) پيغمبر بوده است و در تعدادى از روايات آمده است كه او عزير بوده ، ولى هر دو دسته ، خبرهاى واحدند كه پذيرفتن و عمل كردن به خبر واحد در غير احكام فقهى دين واجب نيست ، علاوه بر اين ، سند روايات نيز ضعيف است و هيچ شاهدى از ظاهر آيات بر طبق آنها نيست .
و از سوى ديگر اين داستان در تورات هم نيامده ، تا تورات شاهد بر يك دسته از روايات باشد، و آنچه در روايات آمده داستانى طولانى است ، كه روايات درباره جزئياتش اختلاف دارند، و چون بحث در آن از هدف اين كتاب خارج است ، از نقل رواياتش صرف نظر كرديم ، اگر كسى بخواهد مى تواند به كتبى كه متعرض نقل آنها است ، مراجعه نمايد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●صلوات خاصه حضرت امام هادی علیهالسلام●■
■اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِيِّ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِيَاءِ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى الْخَلاَئِقِ أَجْمَعِينَ اللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَهُ نُوراً يَسْتَضِيءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِيلِ مِنْ ثَوَابِكَ وَ أَنْذَرَ بِالْأَلِيمِ مِنْ عِقَابِكَ وَ حَذَّرَ بَأْسَكَ وَ ذَكَّرَ بِآيَاتِكَ وَ أَحَلَّ حَلاَلَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ بَيَّنَ شَرَائِعَكَ وَ فَرَائِضَكَ وَ حَضَّ عَلَى عِبَادَتِكَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِكَ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ.
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت آیت الله بهجت قدس سره●□
□●پرسیدم :راه رسیدن به #حضور_قلب در نماز چیست؟
فرمودند: «دو کار در کنار هم:
۱. [نماز گزار] به وسوسه های شیطانی که غیر اختیاری پیش می آید، کاری نداشته باشد.
٢. هر وقت در نماز، توجّه پیدا کرد، اختیاراً به غیر خدا توجّه نکند».
و در توضیح این مطلب فرمودند: «شیطان می خواهد اختیاراً انسان را متوجّه غیر خدا کند. وقتی دید که در حال اختیار، به غیر خدا توجّه نمی کند، او را رها می کند».
□●زمزم عرفان، ص٢٨٩●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حقیقت_غببت
■●انسان کامل قرآنی در همه مشاهد حضور دارد که ولایت تکوینی مطلقه را حاوی است و مظهر اسم شریف ان الله علی کل شی ء شهید است. لذا ما سوی الله مشهود این مظهر اتم ذات ربوبی حق است.
■●از این لطیفه ربانی و القاء سبوحی مولایم فهم بنما که انسان کامل در هر عصری را در همه عوالم و کلمات وجودی، حضور و شهود تام است و غیب بودن در او راه ندارد و لذا او غایب نیست که ما در پشت ابر و حجابها قرار گرفته ایم و از دیدار چهره دلارای شمس حقیقت انسان کامل بی خبریم و غایب بودن خود را به حساب وی آورده ایم.
■●لذا در غزل کعبه امید دیوان از محضر عرشی حضرتش به صورت عجز و تضرع و زاری درخواست می نماییم که ما خودمان از غیبت و دوری به در آییم تا دائما به حضور انور حضرتش تشرف داشته باشیم. یعنی دوری و هجران از ناحیه خودمان است نه از جانب حجة الله فی العالمین که مظهر اسم شریف شهید حق تعالی است.
■●غیبت داشتن حضرت بقیة الله مربوط به مریضی است که در ما متحقق است و این بیماری آن است که سَبَل بر دیدگان ما چیره گشته که خورشید عالمتاب انسان کامل عصر خود را نمی بینیم ، لذا فرمود که برو و در پی درمان مریضی ات باش
■●درباره علت این مریضی بیان فرمود که علت این مریضی با نامحرمان حشر و آشنایی داشتن است و از خواص نفس ناطقه آن است که چون مجرد است به هر چه که روی آورد خو می گیرد و لذا آنکه با نامحرم به جان انسان کامل خو گیرد از وجود نوری انسان کامل که شاهد در همه مشاهد است بی بهره می گردد.
■●در عشق به انسان کامل و وصل به او #صادق باش و آنکه را منافق است از موافق جدا کن لذا می فرماید اگر از #منافق_و_نامحرم نسبت به انسان کامل دور نشوی هرگز آیت و نشانه ای از عشق و عاشقی به وصال به انسان کامل در تو نیست و لذا باید در پی درمان این مریضی ات بر آیی. به همین دلیل است که در بیم و امید قرار داری وگرنه عارف بالله را که دائما عشق به انسان کامل است نه بیم است و نه امید که فارغ از بیم و امید است..
■●شرح دفتر دل
استاد صمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#انتظار
□○استاد علی صفایی حائری○□
□ما خود را از منتظران حساب كردهايم و جاى حرفى باقى نگذاشتهايم؛ در حالى كه حرفها بسيار است و مىتوانيم خود را دوباره ارزيابى كنيم.
□لااقل تا اين قدر كه اگر در متن عدالت و رفاه و حتى آزادى و آگاهى و عرفان نشستيم، آيا انتظارمان برآورده شده و ديگر مهدى را نمىخواهيم و انتظار قائم آل محمّد را نداريم؟
□اگر ما از مهدى تا اين مرحله انتظار داشته باشيم، ديگر انتظارى نخواهيم كشيد و توقعى نخواهيم داشت.
مناسب است كه با اين حساب، نگاهى ديگر به انتظار داشته باشيم و مفهوم و حقيقت انتظار، ريشههاى انتظار، ادب انتظار و اثر انتظار را دوباره ارزيابى كنيم.
□○تو مى آيى، ص ۱۱○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□● #رجب، ماه علی علیه السّلام و ماه تخلیه است؛ کعبۀ دل را با محبّت و ولایت علوی از بتها خالی کن.
□● #شعبان، ماه رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم و ماه تحلیه است؛ کعبۀ دل را با اخلاق محمّدی معطّر کن و جامۀ نو بپوشان.
□● #رمضان، ماه تجلیه و ماه خداست؛ حالا دل خانۀ خدا شده و خداوند در آن تجلّی میکند.
□●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی
#کتاب_مصباح_الهدی
تألیف استاد مهدی طیّب●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت شانزدهم)○□ □○وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُ
□○ #خطبه_ی_فدکیه (قسمت هفدهم)○□
□○أَلا وَ قَدْ أَرَى أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ إِلَى الْخَفْضِ: هشيار باشيد! متوجه باشید كه میبینم شما به نوعی تنبلی و تنآسایی همیشگی دل سپردهاید.
□○وَ أَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ أَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ: و آن کسی را که سزاوار به قبض و بسط بود؛ یعنی کسی که باید سررشتهی امور کشور به دستش باشد را از زمامداری دور کردید.
□○وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ: و با راحتطلبی خلوت کردید.
□○وَ نَجَوْتُمْ بِالضِّيقِ مِنَ السَّعَةِ: و از تنگنا و دشواریهای زندگی سخت به رفاهطلبی گام نهادید.
□○فَمَجَجْتُمْ مَا وَعَيْتُمْ: و آن چیزی را که در درون خودتان حفظ کرده بودید از دهان خود بیرون انداختید؛ یعنی اسلام و ایمان را از وجود خودتان بیرون انداختید.
□○وَ دَسَعْتُمُ الَّذِي تَسَوَّغْتُمْ: و آن چیزی را که فرو برده بودید استفراغ کردید و بیرون ریختید؛ یعنی ایمانتان را از دست دادید.
□○فَإِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ: پس بدانید که اگر شما و همهی مردم روی زمین کفر بورزید خدا از همهي شما بینیاز است و ستوده است.
□○أَلا وَ قَدْ قُلْتُ مَا قُلْتُ هَذَا عَلَى مَعْرِفَةٍ مِنِّي بِالْجِذْلَةِ الَّتِي خَامَرَتْكُمْ وَ الْغَدْرَةِ الَّتِي اسْتَشْعَرَتْهَا قُلُوبُكُمْ: بدانید! آنچه که من به شما گفتم با معرفت کامل به این بود که در اخلاق و روحیات شما نوعی رخوت و سستی به وجود آمده است و دل شما با بیوفایی و خیانت قرین شده است. این را با دقت می گویم؛ براساس شناختم می گویم که شما انصار امروز خیلی تغییر کردید.
□○وَ لَكِنَّهَا فَيْضَةُ النَّفْسِ: ولکن این چیزی که من میگویم این جوشش دل من است؛ سوز دل من فاطمه است که به صورت واژهها از دهانم خارج میشود. حضرت می گویند می دانم غیرت کمک کردن به من را ندارید. می دانم شما آدم های آلوده ای شدید. دنیاپرست شدید ولی روی سوز دلم دارم این حرفها را می زنم و ابراز می کنم و الا امیدی ندارم که شما به کمک من بیاید.
□○وَ نَفْثَةُ الْغَيْظِ: و این بیرون ریختن غیظ و خشمم از وجودم است،
□○وَ خَوَرُ الْقَنَاةِ: و آن چیزی است که روح و روانم نمیتواند تحمّل کند و دارم بیرون میریزم.
□○وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ: و این جوشش سینهی من است که دارد به صورت این سخنان ظاهر میشود.
□○وَ تَقْدِمَةُ الْحُجَّةِ: و راه عذر و بهانه را از پیش بر شما بستن و حجّت و دلیل عرضه کردن بود که بر زبانم جاری شد.
□○فَدُونَكُمُوهَا فَاحْتَقِبُوهَا دَبِرَةَ الظَّهْرِ: پس بیایید این خلافت را بگیرید ولی بدانید پشت این شتر خلافت زخم است؛ یعنی این شتر خلافت به شما سواری نخواهد داد؛ حال دارید آن را غصب می کنید ولی بدانید چند صباح دیگر وجود ابوبکر از این عالم به عالم دیگر برای تحمل عذابش منتقل می شود؛ عمر هم که با تیغ ابولؤلؤ، عثمان هم با تیغ کسانی که او را ترور کردند؛ درنتیجه بدانید شتر خلافت شتر راهواری برای شما نیست. پشتش زخم است.
□○نَقِبَةَ الْخُفِّ: پای این شتر خلافت تاول زده و سوراخ است. سواری نمی تواند بدهد.
□○بَاقِيَةَ الْعَارِ: عار و ننگ غصب این خلافت برای شما باقی خواهد ماند.
□○مَوْسُومَةً بِغَضَبِ الْجَبَّارِ: و این شتر نشان زده شده؛ چون روی بدن شترها داغ می گذاشتند؛ نشان می گذاشتند که مشخص شود برای کدام گله است. بر این شتر خلافت نشان غضب الهی خورده است.
□○وَ شَنَارِ الأَبَدِ: هرکس بر این شتر بعد از غصب از امیرالمؤمنین سوار شود، نشان ننگ ابدی بر این شتر است.
□○مَوْصُولَةً بِنَارِ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ: و هرکس این شتر خلافت را بگیرد فردا به آتش فروزان دوزخ خواهد رسید که از درون انسانها قلبهای آنها را به آتش میکشد.
□○فَبِعَيْنِ اللَّهِ مَا تَفْعَلُونَ: آیا این کاری که انجام میدهید جلوی چشم خدا مرتکب میشوید؟ یعنی می دانید که خدا دارد می بیند؛ این بی تفاوتی و سکوت شما را در برابر ظلم دستگاه حاکمیت ابابکر و مظلومیت مرا.
□○وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ: و به زودی کسانی که ستم میکنند خواهند فهمید که به کدام بازگشتگاهی باز خواهند گشت؛ سرانجامشان فردای قیامت کجاست.
□○وَ أَنَا ابْنَةُ نَذِيرٍ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذابٍ شَدِيدٍ: من دختر آن پیامبری هستم که به شما خبر داد که عذاب شدیدی در انتظار شماست و در آینده خواهد بود.
□○فَاعْمَلُوا إِنَّا عامِلُونَ وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ: پس ای انصار هر چه میخواهید انجام دهید. ما هم به وظایف خودمان عمل میکنیم و شما منتظر باشید که ما هم منتظر خواهیم بود.
@mohamad_hosein_tabatabaei