eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 274-261 بقره قسمت چهارم بخش ششم بحث روايتى ● بحث روايتى (در ذيل آيات انفاق ) در تفسير
آیات 274-261 بقره قسمت چهارم بخش ششم2⃣ بحث روايتى ● بحث روايتى (در ذيل آيات انفاق ) مؤلف : در اين معنا رواياتى ديگر نيز هست ، و اساس همه اين روايات بر اين است كه جمله ((و الله يضاعف لمن يشاء)) را بالنسبه به غير انفاق گران مطلق گرفته ، و همينطور هم هست ، چون هيچ دليلى نداريم كه آيه شريفه مختص به انفاق گران باشد، و شامل ساير اعمال نيك نشود، بله ، آيه در مورد انفاق گران نازل شده ، ليكن اين مورد نه مخصص ‍ است و نه مقيد، و وقتى آيه مطلق باشد قهرا كلمه يضاعف نيز مطلق خواهد بود، هم مضاعف عددى را مى گيرد، و هم غير عددى را، و معنا چنين مى شود: خدا عمل هر نيكوكار را به قدر نيكوكاريش هر جور بخواهد و براى هر كس مضاعف مى كند (يا به هفتصد برابر و يا كمتر و يا بيشتر) همانطور كه انفاق انفاق گران را اگر بخواهد تا هفتصد برابر مضاعف مى سازد. خواهى گفت : در ذيل آيه ((و الله يضاعف )) از قائلى نقل كرديد كه گفته است : منظور از مضاعف كردن هفتصد برابر است ، بعد آن را رد كرديد و نپذيرفتيد، و در اينجا اطلاق آيه را شامل زيادتر از هفتصد برابر هم دانستيد آيا بين اين دو بيان شما منافات نيست ؟ مى گوئيم نه ، زيرا آنجا هم مى خواستيم بگوئيم مثل هفتصد دانه جمله مضاعفه را مقيد به مسأله انفاق نمى كند، و جمله مضاعفه وابسته به مسأله هفتصد دانه نيست ، و خواستيم نتيجه بگيريم كه اگر مسأله هفتصد دانه مخصوص ‍ انفاق است دليل نمى شود كه جمله ((و الله يضاعف )) هم مخصوص انفاق باشد، و گفتيم مورد مخصص نيست ، اينجا هم همين را مى گوئيم ، روايت هم همين را مى گويد، يعنى هم مساله را مختص به انفاق نمى كند، و هم مضاعفه را منحصر در هفتصد برابر نمى سازد. و اينكه حمران پرسيد: مگر خدا نفرموده : ((من جاء بالحسنة ...)) و امام در پاسخش فرمود: مگر نه اين است كه خداى تعالى فرموده : ((و الله يضاعف لمن يشاء)) اين جمله ، آيه قرآن نيست چون چنين آيه اى در قرآن نداريم ، بلكه امام خواسته است آيه را نقل به معنا كند، معنائى كه از دو آيه قرآن گرفته شده ، يكى آيه مورد بحث و ديگرى آيه ((من ذا الذى يقرض الله قرضا حسنا فيضاعفه له اضعافا كثيرة ...)) ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 617 نكته اى كه از روايت استفاده مى شود اين است كه از نظر اين روايت قبول شدن اعمال غير مؤمنين يعنى كسانى كه يكى از مذاهب انحرافى اسلام را دارند امرى ممكن است ، و چنان نيست كه اعمال نيك آنان هيچ پاداشى نداشته باشد، و ان شاء الله در اين باره در ذيل آيه : ((والمستضعفين من الولدان )) بحث خواهيم كرد. و در مجمع البيان مى گويد: اين آيه شريفه عام است ، و همه اقسام انفاق را مى گيرد، چه انفاق در جهاد، و چه اقسام بر و احسان (نقل از امام صادق (عليه السلام ). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●□ □مرحوم شیخ فضل‌الله نوری هم در اول با مشروطه موافق بود، ولی بعد دید مشروطه از تأیید می‌شود؛ لذا از همان لحظه برگشت و مخالف شد و گفت: مشروطه باید مشروعه باشد. □●در محضر بهجت، ج۲، ص١٩۶●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■..بدانكه نفوس ناطقه انسانى و طبايع بنى آدم سخت متفاوت است : بعضى از جنس عليين اند كه بالطبع عاشق عروج بسوى خداوند ذوالمعارج ، و بى اعتناء بزخارف دنيا و لذائذ حيوانى اند . و بعضى دوستدار حيوة فانيه و عاريه چند روزه اينجا و دل بدان باخته اند " ان هؤلاء يحبون العاجلة و يذرون وراء هم يوما ثقيلا "( هل اتى ۲۸). ●انبيا چون جنس عليين بدند ●سوى عليين ز جان و دل شدند ●كافران چون جنس سجين آمدند ●سنج دنيا را خوش آئين آمدند ( عارف رومى ) ■و از اينان تا آنان اختلاف مراتب و تفاوت درجات بيشمار است.حال فارابى گويد: پس اگر از قطع علائق بدنى و عوائق ظلمانى ، و از دورى مشتهيات نفسانى رنج مى برى و احساس تألم مى كنى پس واى بر تو كه اين تألم از مفارقت و محرومى و تأسف از حالات گذشته علامت شقاوت نفس تو است. پس معلومت باد كه لائق به مقام قرب حضرت ذوالجلال والاكرام نيستى و رستگار نمى شوى. ■و اگر از اين تجرد و قطع علائق آسوده خاطر و خرسندى پس خوشا بحالت كه نيكبختى . و اين دليل و نشانه سعادت نفس تو است و دانسته مى شود كه از لطائف نورانيه الهيه است پس در اين حال با اينكه در بدنت هستى گويا در بدنت نيستى و گويا در صقع ملكوتى ، پس مينگرى آنچه را كه نه چشمى ديده است و نه گوشى شنيده است و نه بر قلب بشرى خطور كرده است. ■●نصوص الحکم بر فصوص الحکم استاد علامه حسن زاده آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●جهل علمی و جهالت عملی●□ □مهم ترين کار انقلاب اسلامی، اين بود که جامعه را به سمت عقلانيت حرکت داد، جامعه عاقل ، نه اسير می شود نه اسير می گيرد، نه در رهن کسی می رود و نه کسی را به بند می کشد ،اين جامعه آزاد منش است و آزاد پرور. □●انسان بايد بکوشد آزادانه زندگی کند و برای اين کار بايد خود را از دو بند و دو غده جهل علمی و جهالت عملی که برای انسان هست، خود را برهاند. □●غرب با اينکه غرق در نعمت است و به حسب ظاهر زمين و فضا را مسخر خود کرده و به نقاط مختلف فضا راه پيدا کرده اند، اما گرفتار جهل علمی و جهالت عملی هستند، جهل علمی يعنی اينکه نمی دانند چه حق است و چه باطل و جهالت عملی يعنی اينکه نمی دانند به کجا بروند! لذا صدها نفر از اروپا الان به داعش می پيوندند و کشتار بی رحمانه را تجويز کرده و خود نيز به کشتن بی رحمانه مردم دست می زنند . □●نظام عقلايی از برکات و رهاورد های انقلاب اسلامی بود که به برکت امام راحل و طهارت و عقلانيت او و همچنين فداکاری مردم شکل گرفت ولی بعد از پيروزی انقلاب اسلامی غرب نه خود از رهاورد انقلاب سودی برد و نه گذاشت اين رهاورد به شرق و غرب صادر شود. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□ □○همه‌ی تبعات اخروی و دنیوی که برای تخلّف و ترک احکام ظاهری شریعت گفته شده، مال مسلم است. مؤمن همه‌ی اعمالش از داخل است. مؤمن در ظاهر هم عمل می‌کند، ولی عمل ظاهرش از آثار باطنش است. اسلام مال دنیاست و ایمان مال آخرت است. □○در حدیث است که خداوند بعضی را دوست دارد و عملشان را دوست ندارد و به عکس، کسانی هستند که خداوند عملشان را دوست دارد و خودشان را دوست ندارد. روز قیامت اوّل خود فرد را می‌کشند، بعد عملش را وزن می‌کنند. همان طور که ارزش انگشتر عمدتاً بسته به عیار طلای آن است تا وزن و شکل آن، ارزش اعمال هم بیشتر بسته به معرفت و کمال انجام دهنده‌ی آن است تا مقدار و شکل عمل. □○ممکن است خداوند کسی را دوست داشته باشد، ولی عملش را دوست نداشته باشد و برعکس؛ یعنی خدا عملش را دوست داشته باشد؛ امّا خودش را دوست نداشته باشد. مهم آن است که خود شخص محبوب باشد، مثل دوستان اهل بیت علیهم السّلام. دشمنان اهل بیت علیهم السّلام خودشان از نظر افتاده‌اند، هر چند به ظاهر اعمال خوبی داشته باشند. □○کسی که خودش خوب است، کارش هم خوب است. □○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □●مراد از بود، آن اصل وجود شیء است. و مراد از نُمود و نِمود، #آثار وجودی شیء ا
کسانی هستند که در بحث می کنند و علم کلام هم علمی است که در مورد از ، ، ، و بحث می کند. □ یعنی وجود. وجود یعنی واقعیت. واقعیت یعنی هستی. هستی و واقعیت یعنی حقیقت. از آن طرف، یعنی . عدم یعنی نفی. دیگر معنا ندارد که بگوییم ثبوت و نفی مقابل هم اند. وجود و عدم مقابل هم نیستند. □ ، غیر متناهی است. عالم هرگز محدود به حدّی نمی شود. □بلافاصله به ذهن می آید که اگر هرچه ادراک می کنیم هستی است؛ پس چطور حرف از عدم می زنید؟ پس معلوم می شود که را می کنید. آنوقت عدم چجوری ادراک می شود؟ هرچه که ادراک می شود، است. عدم را هم که ادراک می کنیم؛ پس عدم، هستی است؟ این که می شود. □عدم اگر ادراک می شود، به طفیل وجود است. ما فقط و از عدم می فهمیم. چیزی به نام عدم نداریم. □همه، هستی است. هستی یعنی وجود. حقیقت. واقعیت. است که گرداننده ی نظام است. □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●نحوه صحيح دعاكردن دربيان امام صادق (علیه السلام) ●□ □●شخصی نزد امام صادق (علیه السلام) نشسته بود و گفت : "خدايا مرا به خلقت محتاج مكن" □●حضرت به او فرمودند : " مومن از مومن بی نياز نميشود" اين دعا عبث است، انسان محتاج است و اين احتياج مظاهر مختلفی دارد، مثلا من به نانوا و خياط محتاج هستم. □●بعد از آن امام عليه السلام به او دعاي كاملتری ياد دادند و فرمودند اين گونه دعا كن: " خدايا مرا به انسان های شرور محتاج مكن" @mohamad_hosein_tabatabaei
■●" خواب و بیداری "●■ ■جریان زندگی مانند خواب از اختیار آدمی بیرون است چنانکه شخص خواب می بیند که از یاران دور مانده و در قریه ای غریب و تنهاست؛ غصه ها می خورد و خویش را ملامت می کند. اما چون بیدار می شود خود را در خانه خویش در میان عزیزان می یابد. چون باز به خواب می رود خود را در همان احوال می بیند و باز تاسف می خورد و هیچ عالم بیداری را به یاد نمی آورد و نمی تواند خود را از آن غصه باز دارد. ■وجه دیگر آنکه شخص در خواب دچار فراموشی است و جزء ناچیزی از خاطرات خود را همراه دارد و از هزاران آگاهی عالم بیداری بی خبر است، همچنین به نظر مولانا ما، در خواب این عالم، هیچ به یاد نداریم که کیستیم و خانه ما کجاست و دوستان و عزیزان ما کیانند: ●خوشا صبحی که او آید، نشیند بر سر بالین ●تو چشم از خواب بگشایی، ببینی شاه شاهانی ■●برگرفته از کتاب " گزیده فیه ما فیه " به قلم حسین الهی قمشه ای●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
○می‌رود دل به همان‌جا که تعلّق دارد ○صحبت کرب و بلا شد وطن از یادم رفت @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●اختلاف اصلی شیعه با وهابیت در اصول است یا فروع؟●□ □شاخصۀ وهابیت فهم قشری از اسلام است. اختلاف شی
□●آیا اختلاف شیعه و سنّی با وهابیت در توحید است یا ولایت؟●□ □در جنبۀ اعتقادی، عمده اختلاف شیعه و اهل سنّت بر سر مسئله امامت و ولایت است؛ اما اختلاف عقیده وهابیان با دیگر مسلمانان اعم از شیعه و سنّی، بر سر مسئله توحید است. وهابیان در حالی که به استناد کتب معتبرشان قائل به جسمانیت خدا هستند و خدا را همچون یک انسان، دارای اعضا و اندام بشری می‌پندارند و در قیامت قائل به رؤیت با چشم ظاهری می‌دانند، بقیه مسلمانان چه شیعه و چه سنّی را مشرک و مهدورالدّم می‌دانند. □بطلان عقیده به جسمانیت خدا، چه به استناد ادله عقلی و چه براساس آیات و احادیث نبوی امری مسلم است و نیازی به بیان ندارد؛ اما آنچه سبب شده است وهابیان سایر مسلمانان را مشرک و کشتن آنان را موجب پاداش اخروی بدانند، عدم درک صحیح آنان از توحید و شرک است که بدفهمی آنان، یکی ریشه در توحید فاعلیت دارد و دیگری در توحید عبادت. ؟ □یعنی تنها فاعلی که در فعل خویش نیازمند به غیر نیست و قادر است مستقلاً کاری انجام دهد، خداوند است. بنابراین اگر کسی قائل باشد که غیر از خداوند، شخص دیگری در عالم وجود دارد که بی‌نیاز به غیر می‌تواند کاری خواه کوچک و معمولی و خواه عظیم و خارق‌العاده انجام دهد، مشرک است؛ اما اگر قائل باشد شخصی وجود دارد که با نیرویی که خداوند به او داده و با اذن و امکانی که پروردگار به او عطا کرده است، می‌تواند کاری خواه معمولی و خواه خارق‌العاده انجام دهد، عقیده‌اش کوچک‌ترین تعارضی با توحید ندارد. □نکته‌ای که باقی می‌ماند این است که آیا به‌راستی خداوند چنان نیرو و اذنی به آن شخص داده است یا خیر؟ □اگر اثبات شود خداوند چنان نیرو و اذنی به آن شخص نداده است، عقیده مزبور باطل ولی غیرمعارض با توحید خواهد بود و اگر اثبات شود خداوند آن نیرو و اذن را به آن شخص داده است، عقیده مزبور صحیح و هماهنگ با توحید خواهد بود. □یکی از مسائلی که درباره شیعیان مطرح می‌شود، توسل آنها به اهل بیت علیهم السّلام است. آیا توسل به ایشان با توحید متعارض است؟ □حال اگر اثبات شود خداوند به شخصی نیرو و اذن کاری داده است، مراجعه به وی و درخواست از او که از نیروی خدادادش بهره جسته و کاری برای ما انجام دهد، امری معقول و مشروع بوده و توسل گفته می‌شود. □بنابراین توسل جستن به انبیاء و اولیاء برای اینکه با استفاده از نیرو و اذنی که خداوند به آنها داده است، مشکلی را از ما حل کنند، به‌هیچ‌وجه تعارضی با توحید ندارد. اینکه خداوند نیروی خارق‌العاده‌ و اذن بهره‌گیری از آنها را به انبیاء و اولیاء داده است نیز براساس آیات قرآن و احادیث نبوی، به ‌وضوح قابل اثبات است. بنابراین، اینکه وهابیان توسل جستن به انبیاء و اولیاء را دلیل شرک دیگر مسلمانان می‌دانند، حاکی از این است که مفهوم توحید را درک نکرده‌اند. □چرا وهابیان، سخن گفتن شیعه را با اهل بیت علیهم السّلام، کفر می‌دانند؟ □عقیده شیعه این است که اگر در همه‌جای عالم، انبیاء و اولیاء الهی را صدا بزنیم، می‌شنوند و این توانایی در زمان حیات ظاهری و پس از مرگشان به یکسان وجود دارد. در حالی که وهابیان، این توانایی را منحصر به خدا دانسته و عقیده به آن توانایی برای انبیاء و اولیاء را شرک می‌دانند. در حالی که شیعه معتقد است این قدرت شنوایی و آگاهی خارق‌العاده را خداوند به آنان داده است و منهای خدا، آنها در زمان حیات ظاهریشان هم قادر نخواهند بود حتی صدای کسی را که کنار گوششان حرف می‌زند، بشنوند. پی می‌برید که این عقیده به هیچ‌وجه تعارضی با توحید ندارد.... □خدای وهابیون، خدای مجسّم است□ □●گفتگو با استاد مهدی طیّب «روزنامه همشهری - سال ۱۳۸۸»●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●آیا اختلاف شیعه و سنّی با وهابیت در توحید است یا ولایت؟●□ □در جنبۀ اعتقادی، عمده اختلاف شیعه و ا
□●چگونه شفاعت با توحید توجیه می‌شود؟●□ □نکتۀ دیگری که وهابیان به سبب آن، سایر مسلمانان را مشرک می‌دانند، طلب شفاعت از انبیاء و اولیاء است. شفاعت یعنی درخواست مغفرت و بخشش گناهان از خداوند. یکی از بندگان مقرّب الهی را همراه نمودن و به اتفاق وی دعا کردن تا خداوند گناه شخص را بیامرزد. به بیان دیگر یعنی پس از اینکه شخص از گناهان خود نزد خدا طلب مغفرت کرد، از بنده مقرّبی درخواست کند که او نیز از خداوند تقاضا کند تا توبه وی را بپذیرد. در این مورد نیز باید توجه داشت که: □اولاً استغفار و طلب مغفرت از خداوند، امری مورد توصیۀ اسلام است. □ثانیاً دعا کردن مؤمنین در حق یکدیگر برای اجابت خواسته‌هایشان نزد خداوند و درخواست مؤمنی از مؤمن دیگر برای اینکه در حقّش دعا کند و از خدا بخواهد حاجت دنیوی یا اخروی او را برآورده سازد، مورد تأیید قرآن و سنّت است. □ثالثاً دعای بندگان صالح و مقرّب خدا به اجابت نزدیک‌تر است. □بر این اساس، اگر مؤمنی پس از مبتلا شدن به لغزش و گناهی، علاوه‌بر اینکه خود توبه و استغفار کند، از یکی از اولیاء الهی تقاضا کند او نیز دعا کند تا خداوند توبه او را بپذیرد، امری معقول و مشروع است و خود خداوند در آیه ۶۴ سوره نساء به آن امر کرده است. □در نتیجه، استشفا یا طلب شفاعت مغفرت از انبیاء و اولیاء و صلحا نیز به‌هیچ‌وجه تعارضی با توحید ندارد؛ زیرا خداوند به آنان اذن شفاعت کردن داده است و دعای آنان بر پذیرفته شدن توبه مؤمنان از گناهان را اجابت می‌نماید. تعارض با توحید وقتی قابل تصوّر است که شفیع را در بخشیدن گناه شریک خدا بدانیم نه در طلب بخشش از خدا.... □خدای وهابیون، خدای مجسّم است□ □●گفتگو با استاد مهدی طیّب «روزنامه همشهری - سال ۱۳۸۸»●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی○□ □○المُؤمِنُونَ حَلویُّونَ. مؤمنان شیرینیشناس و شیرینیپسند و شیرینیخور و شیرینیساز و شیرینی فروشند و به دیگران هم شیرینی را میشناسانند و میخورانند. اخلاق خوب، کارهای خوب، معرفت و عبادت و ذکر خدا، محبّت خدا و اولیای خدا، همه حلاوت دارند و شیرینی‌اند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم با اخلاقشان به مردم شیرینی نشان میدادند. □○مؤمن مثل عطر است، همچنان که عطر خودش را معرّفی میکند، مؤمن هم با عمل و اخلاقش معرّف خود است. □○متّقین در دنیا کلامشان ذکر است و سکوتشان فکر و نظرشان عبرت. دنیا مَتجر اولیا و بندگان خداست. □○مؤمن، چهار فصل و شب و روز دارد. حالات مختلف او مثل اوقات شبانه روز و مثل چهار فصل فرق میکند. □○بهجت و غم محبّین اهل بیت علیهم السّلام ، بهجت و غم واقعی است. □○دوست اهل بیت علیهم السّلام خنده نمیکند، مگر به خاطر نزدیک شدنش به خدا و خوبان خدا، گریه هم نمیکند، مگر به خاطر دور شدنش از آنها. □○مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○یا مهدی(عجل الله)○ برگرد ای توسل شب زنده دارها پایان بده به گریه ی چشم انتظارها از یک خروش ناله ی عشاق کوی تو حاجت روا شوند هزاران هزارها یکبار نیز پشت سرت را نگاه کن دل بسته این پیاده به لطف سوارها از درد بی حساب فقط داد میزنم آیا نمیرسند به تو این هوارها ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن خیری ندیده ایم از این اختیارها باید برای دیدن تو "مهزیار" شد یعنی گذشتن از همگان "محض یار" ها دیگر برای تو صدقه رد نمیکنم بیهوده نیست اینکه گره خورده کارها یکبار هم مسیر دلم سوی تو نبود اما مسیر تو به من افتاد بارها شب ها بدون آمدنت صبح می شوند برگرد ای توسل شب زنده دارها این دست ها به لطف تو ظرف گدایی اند یا ایها العزیز تمام ندارها ○علی اکبر لطیفیان○ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○" غم عشق "○□ ○غمم غم بی و غمخوار دلم غم ○غمم همصحبت و همراز و همدم ○غمم نهله که مو تنها نشینم ○مریزا، بارک الله، مرحبا غم ○غم عشق که طاهر را بیابان پرور کرده است اژدهایی است که همه غم های دروغین و سحرآسای فرعونِ نفس را فرو می بلعد، یا شرابی است آنچنان تلخ که جمله تلخی های جهان را فرو می شوید یا دردی است چندان عظیم که همه دردها را به فراموشی می سپارد یا آتشی است که هفت دوزخ رنج و محنت را در خود می سوزاند یا طوفان عالمگیری است که همه اندیشه های جانفرسا و بافته های کارخانه عقل عافیت اندیش را در خود غرق می کند و آنگاه کشتی عاشق را آرام به ساحل امن می نشاند: ○غم عشق آمد و غم های دگر پاک ببرد ○سوزنی باید کز پای برآرد خاری ○بدین تعبیرات غم عشق یا درد عشق تنها غمخوار آدمی است که غمهای او را می خورد و محو می کند و تنها مونس و همراز و همدم است از آنکه بی غم عشق آدمی به خود اشتغال دارد و تنهاست و این تنهایی خود عین وحشت و اضطراب است. از این روست که طاهر و همه عارفان هزار آفرین و مرحبا بر غم عشق می فرستند که نمی گذارد دمی تنها مانند و به وحشت نفس و اضطراب عالم کثرت گرفتار آیند. ○این غم عزیز و الم لذیذ که عطّار برای نیل به آن دست به دعا برداشته و می گوید: ○ذرّه ای دردم ده ای درمان من ○زآنکه بی دردت بمیرد جان من □○برگرفته از پیشگفتار کتاب " ترانه های باباطاهر عریان " به قلم حسین الهی قمشه ای○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 274-261 بقره قسمت چهارم بخش هفتم ● خرج كردن براى زن و فرزند صدقه است و يكى از راههاى خداست و در الدرالمنثور است كه عبد الرزاق (در كتاب المصنف ) از ايوب روايت كرده كه گفت : مردى از بالاى تلى مشرف به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) شد، (منظور اين است كه از جاى خطرناكى عبور مى كرد)، مردم گفتند: عجب مرد چابكى است ! اى كاش اين چابكى را در راه خدا صرف مى كرد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: مگر راه خدا منحصر در جنگيدن و كشته شدن است ؟ آنگاه فرمود: راه خدا بسيار است ، بيرون شدن از خانه و سفر كردن براى طلب رزق حلال و فراهم نمودن هزينه زندگى پدر و مادر، راه خدا است ، و نيز سفر كردن براى طلب رزق حلال جهت زن و فرزند راه خدا است ، و سفر كردن و طلب رزق براى به دست آوردن قوت خويشتن نيز راه خدا است ، بله كسى كه براى زيادتر كردن مال به سفر مى رود، او در راه شيطان است . و نيز در همان كتاب آمده كه ابن منذر و حاكم (وى حديث را صحيح دانسته ) آمده كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) از براء بن عازب پرسيد: كه اى براء، خرجى دادن به مادرت چگونه است ؟ و براء مردى بود كه به زن و فرزند خود از نظر خرجى گشايش مى داد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى خواست بداند آيا به مادرش ‍ هم گشايش مى دهد، و يا تنگ مى گيرد؟ براء عرضه داشت وضع بسيار خوبى دارد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: خرج كردن براى اهل و اولاد و خادم ، صدقه است ، بايد متوجه باشى كه با منت نهادن و اذيت كردن به آنان اجر اين صدقه را باطل نكنى . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●« توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام و صله رحم در فرمایشات آیت الله بهجت قدس سره »●■ ■ : مؤمن از نظر کمی چقدر باید توسل داشته باشد؟ آیا یک شیعه در هر روز باید به هر امامی توسل داشته باشد یا فقط به ولیّ عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف توسل داشته باشد؟ برنامه توسل باید چگونه باشد که استمرار داشته باشد؟ ■ : روایت است که هر روزی اختصاص دارد به امامی مخصوص و به بعضی از ائمه. انسان باید هر روزی، خودش را به صاحب آن روز پناهنده [کند]. ■ : هر روز یک امام اشکال ندارد؟ یعنی مثلاً [درروایت]سه‌شنبه‌ها متعلق به سه امام است. آیا ما می‌توانیم خودمان هر روز به ترتیب به یک امام توسل داشته باشیم؟ یا نه، آن کار که مأثور است [و در روایت ذکر شده] بهتر است؟ ■ : رعایت کردن مأثور، موافق احتیاط است. چون غیر مأثور را که خودش انشاء کند احتمال دارد که… ■ : انشاء نمی‌خواهم بکنم؛ همین‌طور امروز توسل به یک امام، فردا امام دیگر، همین‌که ارتباط داشته باشم؟ ■ : مانعی ندارد این‌ها، مگر اینکه عرض کردم، قصدش مخالفت با طریقه اهل‌بیت باشد[که دراینصورت جایز نیست]. ■ : وجوب صله رحم چند روز یک‌بار است؟ وجوبش درباره پدر و مادر چگونه است؟ ■ : همانکه همه این‌ها در ترک قطع، شریک هستند؛ اما قطع (رحم) مختلف است، یک دفعه انسان مثلاً هیچ با آنها ارتباط ندارد نه کتابت نه …. در حال اختیار، در حال اضطرار، این‌ها مختلف هستند. قطع [رحم] محرّم[و حرام] همان است که هیچ‌گونه ارتباطی نباشد و حال آنکه ممکن است کتابت بکند، ممکن است برای آن‌ها یک چیزی را اهداء بکند [هدیه دهد]. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○نظر خاص علامه طباطبایی درباره ازدواج فرزندان آدم (علیه‌السلام)○□ □○پس از قتل هابيل به دست قابيل نسل انسان چگونه ادامه پيدا كرد؟ در صورتيكه حضرت آدم و حوا دارای فرزند دختری بودند، فلسفه ازدواج خواهر و برادر (بر مبنای نظر علامه طباطبایی) چه بوده است؟ ☑️پاسخ استاد محمد علی انصاری، مفسر و قرآن‌پژوه‌ معاصر □○« بايد توجه داشت كه حضرت هابيل و قابيل دو فرزند حضرت آدم بودند و ايشان فرزندان ديگری نيز داشتند مثل شيث، هبه الله. كسانی مانند مرحوم علامه طباطبائي در الميزان به صراحت می فرمايند كه خواهر و برادر با هم ازدواج كردند در توجيه اين مطلب می‌فرمايند آن خدايی كه در شريعت امروز می فرمايد اين كار حرام است، در شريعت آن روز به اضطرار و ضرورت تكثير نسل انسان‌ها فرمود ازدواج خواهر و برادرحلال است؛ در واقع علت اينكه ما امروز برای اين كار قبح قائل هسيتم قبح شرعی است كه البته تأييدات ديگر هم دارد. ايشان می‌فرمايند كه در آن روز شريعت مبسوطی نبود. بعدها به مرور زمان و توسعه‌ی فهم انسان‌ها و جوامع بشری، احكام شريعت هم توسعه پيدا كرد تا اينكه نوبت به شريعت پيامبر اسلام رسيد كه كامل‌ترين شريعت است مثلا خيلی چيزها بوده كه در شريعت حضرت موسی حلال بود ولي در اسلام حرام شده است. اين به خاطر همان انبساط شريعت‌هاست كه در طول زمان رخ می‌داده است. اما خيلی از بزرگان مقابل مرحوم علامه طباطبائی ايستادند و فرمايش ايشان را رد كردند و البته بسا اين گروه دوم رواياتی هم دارند كه مثلا وقتی در محضر اهل بيت (علیهم‌السلام) اين مطلب مطرح شد نپذيرفتند و فرمودند كه خداوند برای آنها همزادهايی را قرار داد و آنها با اين همزادها ازدواج كردند و ازدواجشان ازدواج فاميلی نبود.» □○درباره جملات پایانی پاسخ استاد انصاری، باید گفت ای کاش دیدگاه علامه به تمامه گزارش می‌شد چون آن بزرگْ‌مفسر،خودشان به این روایات توجه داشتند و اینگونه پاسخ دادند که آفرینش همزادهای (از جنس فرشته یا جن) که پاره‌ای از روایات ضعیف آمده، بر خلاف صریح قرآن است آنجا که درباره تکثیر نسل آدم (علیه‌السلام) می‌فرماید: «وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً» [یعنی از همین دو نفر (آدم و حوا) بشریت تکثیر شد نه از موجودات دیگر]. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □ #متکلمین کسانی هستند که در #علم_کلام بحث می کنند و علم کلام هم علمی است که د
است که گرداننده ی نظام است. بلکه عین است. متن نظام است. خود ِ عالم است. خود کلمات نظام هستی همه یکپارچه حقیقت اند؛ آنهم یک حقیقت. که همه، هستی است؛ که: « قل هو الله أحد» این الله ِ احد، همان خدایی است که « ألصمد » است؛ همه جا را پر کرده است. که: « قد ملأَ کُلُّ شَیءٍ نورُهُ » که همه چیز را نور او پر کرده است. و هیچ جای خالی نمانده است. □تعمّدی که در این درس هست اینست که: بین حقیقت و موجودات نظام عالم، قائل نشویم. بلکه موجودات را عین بدانیم و را هم عین کلمات وجودی بدانیم. □ما چون از خردسالی با این انس داریم از عالم لذتی نمی بریم. □اگر انسان به حقیقت، این دو کتاب تکوینی ( عالَم ) و کتاب تکوینی ( وجود خودش ) را به دقت مطالعه فرماید، به آنچه مورد اوست إن شاء الله می رسد. □اگر من و شما هم با همین عالَم، به همین مقدار ظاهری خو کنیم؛ و انس بگیریم؛ و به اسرار وجودی عالم و اسرار وجودی خودمان راه پیدا نکنیم؛ گویا به اینکه ما هم یک هستیم. □اگر من و شما که مُثبِت حقیقتیم؛ یعنی حقیقت را می کنیم؛ اگر به راه نیفتیم؛ و به اسرار وجودی عالم و به کلمات وجودی در نظام هستی خودمان آگاهی پیدا نکنیم؛ و آن لذت انسانی را نبریم؛ ما نیز یک قسمی از سوفسطی هستیم. لذا نتیجه ی بین حرف ما و آنها این می شود که آنها فقط منکرند و ما فقط مُثبِتیم. □آقا دارند بحث را به این مدار می کشانند که آقا اگر جنابعالی می خواهی را رد بفرمایی؛ راهش این است که شما هم از این عالم بهره ای داشته باشی و ببینیم شما از این عالم چه می خواهی؟ □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei