برای شفای عاجل بیماران
تمنا میکنم یک حمد شفا
قرائت بفرمایید✋
آیات 281-275 بقره قسمت اول
بخش چهارم
● معناى ((مخبط)) شدن انسان و منحرف شدن او از راه مستقيم و نظام عقلائى زندگى
الَّذِينَ يَأْكلُونَ الرِّبَوا لا يَقُومُونَ إِلا كَمَا يَقُومُ الَّذِى يَتَخَبَّطهُ الشيْطنُ مِنَ الْمَس
كلمه خبط به معناى كج و معوج راه رفتن است ، وقتى مى گويند: ((خبط البعير)) معنايش اين است كه : راه رفتن اين شتر غير طبيعى و نامنظم است ، انسان هم در زندگيش راهى مستقيم دارد كه نبايد از آن منحرف شود، چون او نيز در طريق زندگيش و بر حسب محيطى كه در آن زندگى مى كند حركات و سكناتى دارد، كه داراى نظام مخصوصى است ، كه آن نظام را بينش عقلائى انسان ها معين مى كند، و هر فردى افعال خود را (چه فردى چه اجتماعى ) با آن نظام تطبيق مى دهد.
انسان وقتى گرسنه شد تصميم مى گيرد تا غذا بخورد، و چون تشنه شد، در صدد نوشيدن آب بر مى آيد، براى استراحتش بسترى فراهم مى كند، و چون شهوتش طغيان كرد ازدواج مى نمايد، و چون خسته شد استراحت مى كند، و چون گرمش شد، زير سايه مى رود، و براى اين منظور خانه مى سازد، و همچنين ساير حوائجى كه دارد بر مى آورد، و در معاشرتش با ديگران در برابر پاره اى امور خوشحال ، و در برابر بعضى ديگر، گرفته خاطر مى شود، هر وقت مقصدى داشته باشد كه نيازمند به مقدماتى است ، نخست مقدماتش را فراهم مى كند، و هر هدفى را دنبال مى كند كه نيازمند به سببى است ، نخست سبب آن را فراهم مى كند.
و همه اين افعالى كه در زندگيش دارد، گفتيم : ناشى از اعتقاداتى است كه همه به هم مربوط، و به نحوى متحد و سازگار است و با يكديگر تناقض ندارند، و مجموع اين افعال را همان زندگى بشر مى ناميم .
و همانا انسان به واسطه نيروئى كه در او به وديعت نهاده شده (يعنى نيروئى كه با آن ، خير و شر، نافع و مضر را تشخيص مى دهد) راه صحيح زندگى را يافته است و ما سابقا درباره اين نيرو، سخن گفته ايم .
اين وضع انسان معمولى است ، اما انسانى كه ممسوس شيطان شده ، يعنى شيطان با او تماس گرفته و نيروى تميز او را مختل ساخته ، نمى تواند خوب و بد، نافع و مضر و خير و شر را از يكديگر تميز دهد و حكم هر يك از اين موارد را در طرف مقابل آن جارى مى سازد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 630
(مثلا به جاى اينكه خير و نافع و خوب را بستايد، زشتى ها و شرور و مضرات را مى ستايد، و يا به جاى اينكه ديگران را به سوى كارهاى خير و مفيد دعوت كند به سوى شرور مى خواند و اين به آن جهت نيست كه معناى خوبى و خير و نافع را فراموش كرده و نمى داند خوب و بد كدام است ، براى اينكه هر چه باشد انسان است ، و اراده و شعور دارد و محال است كه از انسان ، افعال غير انسانى سر بزند بلكه از اين جهت است كه زشتى را زيبائى و حسن را قبح و خير و نافع را شر و مضر مى بيند، پس او در تطبيق احكام و تعيين موارد، دچار خبط و اشتباه شده است.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیتالله بهجت قدسسره○□
□ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم. دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیعصر علیهالسلام استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد.
□○در محضر بهجت، ج١، ص٣١١○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●پردهبرداری علامه از معانی یکی از اشعارش●□
□اشعاری که مرحوم استاد (رضواناللهسبحانهوتعالیعلیه) در خصوص یاد خداوند متعال و عشق و محبت خدا و آزاد بودن و تعلق نداشتن به دنیا سرودهاند، با توضیحاتی که تماما از زبان مبارک خود ایشان است، نقل میکنیم:
●شبی پیر میخانه میگفت راز
●چنین گفت با من به آهستگی
●به مِهر رخِ مَهرُخان باده نوش
●مبادا که پیدا کنی خستگی
●بوَد مهر سرمایه زندگی
●بوَد باده ابزارِ وارستگی
●سپس گفت زینهار آزاد باش
●اگر پایبندی به شایستگی
□ #علامه: استاد همان قاضی بود، مراد [از پیر] استادمان بود، ایشان است. منظور این است آن بیت آخری (۱) گفته بشود؛ وضعیاتِ جهان گذران است، نباید خیلی دل داد بش [=به آن].
به مهر رخ مهرُخان باده نوش: باده _عرض کنم_ می است. به مهرِ رخِ مهرخان بخور: مقصود این است: زیبایان جهان را فراموش نکن!.
□زیبایان جهان کدامند؟
#حضرت_علامه: #اولیاء خدا دیگر.
بود مهر سرمایه زندگی_بود باده ابزار وارستگی: میگوید اگر زندگیِ حقیقی میخواهی باید سرمایه بگذاری، مصرف کنی، و سرمایه زندگی عبارت از مهر و عشق اوست که سرمایه زندگی است.
باده: کنایه از «ذکر» از «یاد خدا»ست، تقریبا ذکر است.
□«شبی پیر میخانه میگفت راز»، معنی #میخانه چیست؟
#حضرت_علامه:
«شبی پیر میخانه»: میخانهی #اهل_بیت است. با محبت و ولایتِ اهل بیت «مراقبه» داشته باشد، معنایش این است. معنای کاملتر این، عبارت از این است که: #مراقبه_را_توأم_با_حبّ_و_ولایت_اهل-بیتِ_عصمت قرار بدهد.
□یعنی هدف اصلی از این ابیات، بیت آخر است: «سپس گفت زینهار... الخ».
□●اقیانوس علم و معرفت، محمد کریم پارسا، ص ۷۶-۷۵●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■السلام علی الطفل الرضیع الصغیر الشهید■
■حضرت مولانا علی اصغر مقام اجمال حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام بود، به نوک تیر شهیدش کردند و حضرت شاهزاده علی اکبر مقام تفصیل امام بود، ارباً اربایش کردند و حضرت سید الساجدین علیه السلام جامع هر دو بود از جانب حق تبارک و تعالی، امامش کردند.
#ح_م
آیات 281-275 بقره قسمت اول
بخش پنجم
● توضيح اينكه ربا خوار، مخبت ، و خارج از نظام صحيح زندگى است
و چنين انسان مخبط، در عين اينكه مخبط است اينطور نيست كه هميشه عمل غير عادى را نمى بيند، براى اينكه لازمه اين فرض ، آن است كه صاحب آراء، و افكارى منظم باشد، عادى و غير عادى را تشخيص بدهد، و (مانند مستان مخمور كه درخت سرو را نى و نى را سرو مى بيند)، اين را به جاى آن و آن را به جاى اين بگيرد، بلكه عادى و غير عادى براى او بهم مخلوط شده ، نمى تواند اين را از آن تشخيص دهد، عادى آن عملى است كه او عادى بداند، و غير عادى آن عملى است كه او غير عادى تشخيص دهد، پس در نظر او عادى و غير عادى يكى است ، اگر او عملى را كرد عادى است ، وگرنه غير عادى ، عينا مانند شترى كه در راه رفتن مى لنگد، او در عين اينكه خلاف عادى راه مى رود، عادى را مثل خلاف عادت مى پندارد، بدون اينكه اين در نظرش بر آن مزيتى داشته باشد، پس او هيچ وقت مشتاق آن نيست كه از خلاف عادت به حال عادى برگردد (دقت فرمائيد).
وضع ربا خوار عينا همينطور است ، چون او چيزى براى مدتى به ديگرى مى دهد، و در عوض همان را با مقدارى زيادتر مى گيرد، و اين عمل بر خلاف فطرت آدمى است ، چون فطرت كه پايه و اساس زندگانى اجتماعى بشر را تشكيل مى دهد حكم مى كند كه آنچه را كه آدمى دارد و از آن بى نياز است با آنچه كه ديگران دارند و او به آن نيازمند است معاوضه كند (آن مقدار، كه از مال خود مى دهد به همان مقدار از مال ديگران گرفته جاى خالى را پر كند، نه بيشتر بگيرد و نه كمتر)
و اما اينكه مالى را بدهد، و عينا همان را بگيرد با چيزى زائد (از دو جهت غلط است ، اول اينكه مبادله اى صورت نگرفته ، ديگر اينكه زيادى گرفته )، و اين ، حكم فطرت و اساس اجتماع را تباه مى سازد، براى اينكه از طرف ربا خوار، منجر به اختلاس و ربودن اموال بدهكاران مى شود و از طرف بدهكاران ، منتهى به تهى دستى و جمع شدن اموالشان در دست ربا خوار مى گردد، پس ربا خوارى عبارت است از كاهش يافتن بنيه مالى يك عده ، و ضميمه شدن اموال آنان به اموال رباخوار.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 631
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○شبهای ماه ذیالقعده و ده شب اوّل ماه ذیالحجّه را که در پی آن است، قدر و غنیمت بدانید○□
□○خدای متعال فرمود: «وَ واعَدْنا مُوسىٰ ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أتْمَمْناها بِعَشْرٍ» سوره ی اعراف- آیه ی ۱۴۲
□○ما سی شب با موسیٰ قرار گذاشتیم، بعد با ده شب آن را تکمیل کردیم.
□○به بحث «شب» و نقش ویژهی شب در سلوک إلَی الله و نِیل به لقاء و وصال الهی، در گذشته اشاره کردهایم.
□○بنا به روایات کسی نمیتواند به هدف سالکان، يعني قُرب و لِقاء و وصال الهی، دست پیدا کند؛ مگر با بهرهگیری از مرکب شب؛ با سوار شدن بر این مرکب است که میتوان به آن مقصد رسید.
□○باز روایت داریم که ائمّه علیهم السلام فرمودند:
کسی که به صلاةِ لَیل اشتغال نداشته باشد و نماز شب نخواند، شیعهی ما نیست. البتّه شیعه مقام بلندی است. ما امیدواریم از دوستداران و مُحِبّین اهلبیت علیهم السلام، بهشمار بیاییم. مقام تَشَیُّع، مقام سلمان و أباذر و یاران برجستهی اهلبیت: است؛ ولی یکی از ویژگیهای سلوک یک سالک، بلندهمّت بودن اوست؛ او به کم راضی نیست و دلش میخواهد یک دوست تمامعیار و يك شیعهی راستین برای اهلبیت: باشد. ائمّه: هم فرمودند: شیعهی ما نیست، مگر کسی که به مداومت بر نماز شب، موفّق است.
□○ظاهر شب، زمانی است که خورشید غروب میكند و آسمان و فضای عالم تاریک میشود و این تاریکی تا طلوع فجر ادامه مییابد. این ظاهر لیل است؛ امّا لیل، باطنی هم دارد که فعلاً نمیخواهم وارد بحث آن شوم.
□○خدای متعال با حضرت موسي علیه السلام سی روز وعده نگذاشت؛ سی شب وعده گذاشت. این موضوع نشان میدهد که وعدهگاه ملاقات با خدای متعال، شب است و کسانی که میخواهند به دیدار خدا بروند؛ باید شب به سراغ خدا بروند.
○شب خیز، که عاشقان به شب راز کنند
○گِردِ بَر و بام دوست پرواز کنند
○هر در که به هر کجاست، شب بَر بَندند
○اِلاّ در دوست را، که شب باز کنند
□○در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ۳۰ شهریور ۹۱○□
#ماه_ذیالقعده
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●وقتی حضرت رضا علیه السّلام وارد نیشابور شدند، هر یک از علما و شخصیتهای سرشناس از حضرت علیه السّلام تقاضا کردند مهمان آنها شوند و به خانهی آنها تشریف ببرند. حضرت علیه السّلام فرمودند: من افسار شتر را رها میکنم، در هر منزلی که شتر زانو زد و نشست، من به آنجا میروم. یک پیرزن فقیر وقتی این را شنید، به خود گفت شاید شتر حضرت جلوی خانهی من زانو بزند و حضرت علیه السّلام به خانهی من تشریف بیاورند، لذا خانهاش را آب و جارو کرد و سماورش را آتش کرد و به انتظار نشست. شتر حضرت علیه السّلام جلوی خانهی همین پیرزن زانو زد و حضرت علیه السّلام مهمان او شدند.
□●قربان این شاید که از هزارها یقین بهتر است. این شاید مال محبّت است. محبّت چیست که شایدش از یقین بهتر است؟
□●مصباح الهدی | ص ١٢٨●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○پیشگویی قرآن درباره پرتاب ماهواره درسته؟○□
□آلوسی، مفسر شهیر اهل تسنن در تفسیر روحالمعانی گفته منظور از سلطان در آیهی: «يَٰمَعْشَرَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ إِنِ ٱسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا۟ مِنْ أَقْطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلْأَرْضِ فَٱنفُذُوا۟ ۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَٰنٍۢ»[رحمن:۳۳]، عبارت است از وسیله نفوذ به اقطار آسمان و زمین به خاطر پیشرفتهای علمی بشر. اما علامه طباطبایی مخالف این دیدگاه است و میگوید:
□«لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ»- يعنى قادر بر نفوذ نخواهيد بود مگر با نوعى سلطه كه شما فاقد آن هستيد و منظور از سلطان، قدرت وجودى است... بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از نفوذى كه در اين آيه نفى شده نفوذ علمى در آسمانها و زمين و دستيابى به اقطار آن دو است (و نتيجه گرفته اند كه آيه شريفه پيشگويى از آينده است كه روزى بشر قدرت نفوذ علمى پيدا میكند و به اقطار آسمانها دست می یابد) ليكن سياق آيه با اين معنا سازگار نيست (چون در اين آيات گفتگو درباره قيامت است و در وسط چنين گفتگويى ناگهان به مسأله اى از مسائل دنيا پرداختن درست به نظر نمیرسد)
□○المیزان،ذیل آیه شریفه○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□○" پاسخ به پرسشهای جهانی "○□
○حال ما در حالت هجران و ابرام رقیب
○جمله می داند خدای حال گردان غم مخور
#حافظ
□این بیت احساسی را که هزاران تن ممکن است در مرحله ای از زندگی در دل داشته باشند پاسخ می دهد. چه بسیار که آدمیان از خود می پرسند که آیا خداوند هستی از وضع و احوال سخت ما در این دامگاه عالم خاک باخبر است؟ و پاسخ حافظ این است که البته باخبر است و همین خبر که او می داند مایۀ تسلای خاطر ماست، افزون بر اینکه چه بسیار موهبت ها در نقاب محنت ها به آدمی روی می کند و از همه خوش تر این بشارت است که:
○شنیده ام که بر این طارم زراندود است
○خطی که عاقبت کار جمله محمود است
○ز تاب قهر میندیش و ناامید مباش
○که زیر سایۀ جود است آنچه موجود است
#کمال_الدین_اسماعیل
○بسا قفلا که بندش ناپدید است
○چو وابینی، نه قفل است آن کلید است
#نظامی
□○برگرفته از پیشگفتار کتاب " گنجینه آشنا "
به قلم حسین الهی قمشه ای○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
□حضرت حجت روحی فداه غیب محض است. عوالم ائمه اطهار علیهم السلام عوالم ظهور بود اعنی آن حضرات مظهر اسم الظاهر بودند اما حضرت مهدی موعود موجود روحی فداه مظهر اسم مستأثره مکنون مخزون مصون است که به کنه اش برای احدی ظهور نکرده است...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
آیات 281-275 بقره قسمت اول
بخش ششم
● و استدلالى قوى و بجا عليه ربا خواران با استفاده از سخن خودشان ، در آيه شريفه
اين كاهش و نقصان ، از يك طرف ، و تكاثر اموال از طرف ديگر، نيز منجر به اين مى شود كه به مرور زمان و روز به روز خرج بدهكار و مصرف او بيشتر مى شود، و با زياد شدن احتياج و مصرف ، و نبودن درآمدى كه آن را جبران كند روز به روز خرج بيشتر مى شود، و ربا نيز تصاعد مى يابد و اين تصاعد از يك طرف ، و نبودن جبران از طرف ديگر، زندگى بدهكار را منهدم مى سازد.
و اين خود خبطى است كه رباخوار مبتلاى به آن است ، مانند خبطى كه جن زده مبتلاى به آن است ، براى اينكه معاملات ربوى او را در آخر دچار اين خبط مى كند، كه فرقى ميان معامله مشروع يعنى خريد و فروش ، و معامله نامشروع يعنى ربا نگذارد، و وقتى به او بگويند: دست از ربا بردار و به خريد و فروش بپرداز، بگويد: چه فرق هست ميان ربا و بيع و چه مزيتى بيع بر ربا دارد تا من ربا را ترك كنم ، و به خريد و فروش بپردازم ، و لذا خداى تعالى به همين سخن رباخواران (كه چه فرق هست ميان بيع و ربا)بر خبط آنان كرده است .
و اين استدلالى است قوى و بجا، براى اينكه ربا تعادل و موازنه ثروت را در جامعه به هم مى زند، و آن نظامى را كه فطرت الهى به آن ، راهنمائى مى كند و بايد در جامعه حاكم باشد، مختل مى سازد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei