کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_دروس_معرفت_نفس □حالا از اینجا #تفسیرِ_انفسی را شروع می فرمایند که مبادا دنبال این باشی که واق
#شرح_دروس_معرفت_نفس
□حالا دارد #تفسیر_انفسی می کند؛
#اردک، نماد #خسیس بودن نفس است، یعنی نفسی که خسیس و پست است.
□هر انسانی که صفت پستی دارد، می گویند مثل اردک است! نخیر، آزاد مرد باشید!
□لذا این بیت می گوید تا زمانی که نفست خسیس است و پستی، بدان که اردک صفتی، بطّی! خوب، حالا بطّی، چی هستی و کجائی هستی؟ با لای و لجن در بحر و شطی. اگر در دریا هم باشد باز می رود در یک گوشه ای که لجن بخورد.
□در دریا! در دریا مگر نیستی؟ مگر این #نظامِ_طبیعت، #دریای_وجودیِ_حق نیست؟ مگر هر کلمه کلمۀ وجودی این نظام عالم، جوی های صاف و آبِ زلال الهی نیست که «و اَنزَلنا مِنَ السّماء ماءا»؟ ما از این آسمان وجودیِ عوالِمِ مافوق، آب را برایِ شما نازل کردیم؛
این زمین، آب است، آسمان آب است، ستاره آب است، دریاها آب هستند، درختان همه آب هستند، حیوانات همه آب هستند، یعنی همه علم اند، همه حقیقت اند، «و اَنزَلنا مِنَّ السَّماء حَقّا»؛ «وَ اَنزَلنا مِنَ السَّماء خَلقا» ؛ «وَ اَنزلنا مِنَ السَّماء مُوجُودا»؛ «وَ اَنزَلنا مِنَ السَّماء ماءا»،
□ما از آسمان و از #عوالم_مافوق و از #علم_ذاتی خود برای شما اینهمه آب آفریدیم؛ شما در این دریا هستید؛ در این اقیانوسِ بیکرانِ عالَم هستید، در این جوی ها و در این جدول ها هستید، اما:
○ترا تا خسّت نفس است بطّی
○که با لای و لجن در بحر و شطّی
□اردک ها را دیدید؟ در داخل جوی آبِ به این خوبی، آب هست، علف و سبزه زارِ خوش نیز در کنارش هست، ایشان به آنجا که یک چند تا کرم و آب گندیده هست می رود و این بیلچه (نوکش) را گرفته و در داخل لای و لجن می کند تا چند تا کرم درآورد و بخورد؛ این علف نازنین را بخور!
○همی جوشد ز شهوت دیک دانی
○زخارف آن طاووس است و آنی
□اگر از نفس تو #شهوت می جوشد، خودت را متوجه باش که دیک (خروس) صفتی، اگر دنبال #زخارف (زیبائیهای ظاهری دنیا و نشئۀ طبیعت) هستی که وقت خود را برای آن هدر می دهی، بدان که #طاووس هستی و ارزش تو به همین است.
□میلیاردر بشود، ارزشش همان میلیارد است، هیچ ارزش ندارد. ولو اگر یک #کشکول هم بدست بگیرد و همان کشکول برایش زیبایی باشد، ارزشش همان است.
□اگر #عبا و #عمامه نیز برایش اسبابِ فخر باشد؛ ارزشش همان چند متر پارچه هست، هیچی بالاتر نیست. هر کس به هر چیز که دل بست ارزش او همان است، حتی فرمودند به #ملکوتِ_عالَم هم اگر دل ببندید، ارزش تو همان مقدار است. به #بهشت هم که دل بستید ارزش شما همانند مقدارِ بهشت است.
□فقط فرمودند تنها چیزی که از همه چیز برای دل بستن بهتر است خداست، دل به خدا ببند که «جز هوای تو نیست در سرِ ما».
اگر به خدا هم دل بستی، البته ارزش تو خداست. حالا ببین به چه دل بستی، به همان اندازه ارزش داری!
□○شرح دروس معرفت نفس
استاد صمدی آملی○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
آیات281-275 بقره قسمت پنجم
بخش اول1⃣
● روايتى در ارتباط با (و ذروا ما بقى من الربوا...)
و در تفسير قمى آمده كه وقتى خداى تعالى اين آيه ((الذين ياكلون الربوا...)) را نازل كرد خالد بن وليد كه نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نشسته بود برخاست ، و عرضه داشت : يا رسول الله ! پدرم در ثقيف طلبكاريهائى از مردم ، بابت ربا داشت و به من وصيت كرد آنها را بگيرم (آيا بگيرم يا نه )، در پاسخ وى اين آيه نازل شد: و(( ذروا ما بقى من الربوا...))
مؤلف : قريب به اين معنا را صاحب مجمع البيان از حضرت باقر (عليه السلام ) روايت كرده است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 653
و نيز در مجمع آمده كه سدى و عكرمه گفته اند: آيه ((و ذروا ما بقى من الربوا)) درباره بقيه ربائى نازل شد كه عباس و خالد بن وليد كه باهم شريك بودند از قبيله بنى عمرو بن عمير كه شاخه اى از ثقيف بودند طلب داشتند، و در روزگارى كه اسلام آمد اينها اموال بسيار زيادى از ربا جمع كرده بودند، خداى تعالى اين آيه را نازل كرد، و به دنبالش رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: هر ربائى كه قبل از اسلام و در جاهليت گرفته شده و بقيه اى از آن مانده ديگر پرداختش لازم نيست ، و اولين ربائى كه من باطل مى كنم و مى بخشم رباى عباس بن عبد المطلب است ، و هر خونى كه در جاهليت ريخته شده قصاص آن در اسلام برداشته شده ، و اولين خونى را كه من مى بخشم خون ربيعه بن حارث بن عبد المطلب است ، كه در بنى ليس شير خورده و پرورش يافته بود و هذيل او را بكشت .
مولف : نقل اين روايت را صاحب الدر المنثور به ابن جرير و ابن منذر و ابن ابى حاتم نسبت داده كه از سدى روايت كرده اند با اين تفاوت كه در روايت اين سه نفر آمده كه آيه شريفه درباره عباس بن عبد المطلب و مردى از بنى مغيره نازل شده است .
و در الدر المنثور است كه ابو داود، و ترمذى كه او حديث را صحيح دانسته است و نسائى ، و ابن ماجه ، و ابن ابى حاتم ، و بيهقى در سنن خود، همگى از عمرو و پسر احوص روايت كرده اند كه وى درحجة الوداع در ركاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بوده ، و گفته است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: آگاه باشيد كه هر ربائى از زمان جاهليت بر ذمه كسى مانده ، بخشوده شده است ، و طلبكار حق مطالبه آن را ندارد، و تنها مى تواند اصل طلب خود را مطالبه كند، نه ظلم كنيد و نه ظلم شويد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات281-275 بقره قسمت پنجم بخش اول1⃣ ● روايتى در ارتباط با (و ذروا ما بقى من الربوا...) و در
آیات281-275 بقره قسمت پنجم
بخش اول2⃣
● روايتى در ارتباط با (و ذروا ما بقى من الربوا...)
مولف : روايت در اين معنا بسيار است ، و آنچه از روايات شيعه و سنى بر مى آيد اين است كه اجمالا آيه ، درباره اموال ربوى نازل شده ، كه بنى مغيره (دودمانى ازمردم مكه ) از بنى ثقيف (مردم طائف ) طلب داشتند، چون در زمان جاهليت به آنان پول يا جنس به قرض مى دادند، و ربا مى گرفتند، آنگاه كه اسلام آمد و باقيمانده طلب خود را از ايشان مطالبه نمودند، مردم ثقيف ندادند، چون اسلام خط بطلان بر معاملات ربوى كشيده بود، طرفين دعوا را نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بردند در پاسخشان اين آيه نازل شد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 655
و همين ، خود مؤيد آن بيان ما است كه گفتيم : ربا قبل از نزول اين آيات حرام شده بود، و همه مردم از آن خبر داشتند، (زيرا اگر حرام نشده بود و به مردم ابلاغ نشده بود مردم ثقيف از دادن بدهى خود امتناع نمى ورزيدند ((مترجم ))، پس نبايد به گفتار بعضى از روايات اعتنا كرد كه گفته اند: حرام بودن ربا در اواخر عمر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شد، و آن جناب هنوز حكم را ابلاغ نكرده از دنيا رحلت فرمود، مانند روايتى كه در الدر المنثور آمده كه ابن جرير، و ابن مردويه ، از عمر بن خطاب روايت كرده اند كه روزى در خطبه خود گفت : يكى از آخرين آياتى كه نازل شده ، آيه ربا بود، و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) از دنيا رفت در حالى كه حكم آن را براى ما بيان نكرده بود، پس شما هم آنچه را كه شك داريد رها كنيد، و تنها به آنچه شما را به شك نمى اندازد اكتفا نمائيد.
علاوه بر اينكه مذهب اهل البيت (عليه السلام ) اين است كه خداى تعالى پيامبر خود را قبض روح نكرد، مگر بعد از آنكه خدا تمامى مايحتاج مردم در امور دين را تشريع كرده ، و رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) هم براى مردم بيان نموده بود.
و نيز در الدر المنثور است كه آخرين آيه اى كه از قرآن نازل شد آيه : ((و اتقوا يوما ترجعون فيه ...)) است .
و در مجمع البيان است كه از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: اگر در اسلام در تحريم ربا تشديد شده براى اين است كه مردم به سوى اعمال خير از قبيل قرض دادن و كمك هاى بلا عوض روى آورند.
و باز در مجمع البيان از على (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: وقتى خدا بخواهد اهل قريه اى را هلاك كند، ربا در آن شايع مى شود.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 بخوان ای دل محرم شد دوباره...
●گر خــوانمش قـیامـت دنیـا بـعید نیست
●این رستخیز عام ڪہ نامش محرم است
■بنده میگویم که بعید نیست شاعر این قسمت را به اقتضاء شعری اینگونه گفته باشد، زیرا قطعاً و یقیناً محرم قیامت دنیا است. نه تنها واقعه عاشورا (واقعه سال ۶۱ ه.ق) قیامت اتمّ تمام هستی است، بلکه قیامت انسان کامل است. حساب آن عاشورا از حساب و کتاب عقلی و فکری و شهودی من و شما خارج است. اصلاً نمیفهمیم که آن قیامت چیست. حقیقت عاشورا را حقیقتاً غیر از حضرت بقیةاللهالاعظم -روحی و ارواحالعالمین لتراب مقدمهالفدا- کسی نمیفهمد. ما در تاریکی محرم را میبینیم...
#ح_م
🏴 ■● #خرقه_عشاق ●■ 🏴
■در عرفان و در بین اهل تصوف خرقه پوشی رایج بوده که قدمت آن در برخی اقوال به جناب حضرت آدم ابوالبشر و به نظری جناب خضر و به عقیده ای به انبیاء و خاتم انبیاء علیهم السلام و از طریق ایشان به امام العارفین و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهما السلام بر میگردد. برخی نیز آنرا به شبلی، اویس قرنی و معروف کرخی نسبت میدهند.
■در تأویل آن گفتهاند خرقه سرّ ولایت است یا اشاره به مقام فقر و زهد است و یا مظهر خشوع و تسلیم در مقابل ولی خدا. اغلب رنگ آن کبود بوده که کنایه از مصیبت و ماتم است که بر سالک به جهت بُعد از حق متعال و افتادن در سجن کثرات دست میدهد. البته این خرقه چون نشان و مظهری از حقیقت باطنی بوده همواره گرفتار ریاکاران متوقف در ظاهر نیز بوده لذا عارفان حقیقی چون حافظ بدان متعرض شدند که ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد.... یعنی این خرقه ،خرقه سالوس و ریا و آلوده به نفاق است و غیر از آن خرقه ای است که نماد و صنم یک امر باطنی است. گاهی در وجد و سماع عرفانی خرقه میدریدند که اشاره به رهایی از قیود بود و....
■غرض، در اولین روز محرم الحرام سال ۱۴۴۰ هجری قمری گویم عشاق را خرقهای است غیر خرقه صوفیان و سالکان که آنرا #خرقه_عشق مینامم و آن پیراهن مشکی عزای سالار و سرور شهیدان عالمین اباعبدالله الحسین علیه السلام است. این خرقه سید همه خرقه هاست و مادامی که بر تن شماست شما را تطهیر میکند. آن خرقه نشانی بیش نبود اما این خرقه هم نشان است و هم ضمان، هم ظاهر است و هم باطن، هم لباس تقوی است و هم جامه عزا. بالاتر از سیاهی رنگی نیست که اقرب رنگها به بی رنگی است نزدیک است که بی رنگ شود از اینرو گفته اند نور ذات سیاه است والله اعلم بالصواب
●هفت رنگ است زیر هفت اورنگ
●نیست بالاتر از سیاهی رنگ
■اما آدمی را یاد بی رنگی و بی حدی می اندازد. چون به یاد سید الشهدا پوشیده میشود دل را جلا میدهد و نام حسین را صدا می زند و اعلام عزا بپا میکند. عاشقان این خرقه هم از شوق مقام مولایشان و هم از شدت حزن مصائب امامشان خرقه درانی میکنند و جامه چاک میدهند. این خرقه از ریا و آلودگی و نفاق بدور است و نه تنها مستوجب آتشی ندارد بلکه مستوجب خاموشی هر آتشی است صغیرا او کبیرا قلیلا او کثیرا.
■هم سرّ ولایت است و هم نشان فقر و زهد و تسلیم.
☑️بر عشاق سید و سالار عشاق باد به پوشیدن این خرقه تا اربعین اش که خود دستور العمل اربعینی است.
#ح_م
□○کلید حل مشکلات عرفانی
#آیت_الله_سعادتپرور_پهلوانی○□
□استاد (علامه طباطبایی ره ) مىفرمود: به ايشان (آیة الله قاضی ره ) عرض كردم: سالك به هر مرحله كه برسد، نمیتواند خالى از طمع باشد. كلامى را فرمود كه بسيارى از مشكلات را در سلوك حل مىكند و با آن مىتوان راه چند ساله را سير كرد.
□فرمود: «خدا بشر را طمّاع خلق نموده؛ البتّه طمّاع به خود.»
□رسائل عرفانی، سعادتپرور پهلوانی□
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبات شب اوّل محرّم●■
■اين ماه، ماهِ حزن اهل بيت عليهم السّلام و شيعيان ايشان است و از حضرت امام رضا عليه السّلام روايت شده است كه چون ماه محرّم داخل مىشد، پدرم را كسى خندان نمىديد و اندوه و حُزن پيوسته بر او غالب مىشد تا روز دهم. چون روز عاشورا مىشد، آن روز، روز مصيبت و حزن و گريه او بود و مىفرمود: امروز، روزى است كه حسين عليه السّلام شهيد شده است.
■برای شب اوّل محرّم سيّد بن طاووس در «اقبال الاعمال» چند نماز ذكر نموده:
■اوّل: دو ركعت نماز بخواند و در هر رکعت:
■سوره «حمد» یک بار
■سوره «توحید» یازده بار
■《《 از حضرت رسول اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم روايت شده است كه هر كسی در اين شب اين دو ركعت نماز را به جا آورد و صبحش را كه اوّل سال است روزه بدارد، مثل كسى است كه تمام سال را مُداومت به خير كرده، و در آن سال محفوظ باشد و اگر بميرد به بهشت برود.》》
■دوّم: دو ركعت نماز بخواند:
■در ركعت اوّل سوره «حمد» و سوره «انعام»
■در رکعت دوّم سوره «حمد» و سوره «يس»
■سوّم: صد ركعت نماز بخواند:
■در هر ركعت سوره «حمد» و سوره «توحيد»
■و نيز سيّد براى هلال اين ماه دعاء مَبْسُوطى ذكر فرموده و اگر ممكن شود احياء بدارد اين شب را به دعا و نماز و خواندن قرآن.
#مراقبات_ماه_محرم
@mohamad_hosein_tabatabaei
●حیّ علی محرّم و حیّ علی العزا
●محزون ترین عزایِ دو دنیا شروع شد
#مرضیه_عاطفی
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●برشی از یک کتاب
#اسلامی_که_بود_ولی_نبود●■
■در سال شصت و یک هجری ، همه چیز به ظاهر درست و طبیعی بود و توده مردم و افکار عمومی ، اوضاع را چندان غیر طبیعی نمی دیدند . همه چیز در دستگاه های تبلیغاتی توجیه شده بود . در سال شصت و یک هجری هم مثل قبل بر ماذنه ها شعار توحید می دادند و مردم رو به قبله نماز می گزاردند ؛ اما طعم اسلام تغییر کرده بود . شهر ، شهر اسلام بود و نبود . مردم ، مسلمان بودند و نبودند . حکومت ، دینی بود و نبود .《بود》به این معنا که در مجالس ، حرف از دین و پیغمبر و قرآن بود ؛《نبود》به این معنا که بیشتر احکامِ حکومتی اسلام و در راس آن ، اجرای عدالت اسلامی و اجرای بدون تبعیض حدود الهی و قوانین حکومتی ، ترک شده بود . در حاشیه همین شهر اسلامی بود که (گردن حسین بن علی علیه السلام را زدند و دختران بنیان گذار و موسس مدینه دینی و جامعه اسلامی را بدون حجاب به زنجیر کشیدند . (مسئله شما و ما) این است که چه شد شهر اسلامی ، جامعه دینی و حکومت دینی تا این حد منحط شد ؟
■●حسین ، عقلِ سُرخ ، حسن رحیم پور ازغدی ، ص ۱۰●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
□●" سیمای پرودگار "●□
□اهل ایمان آئینهٔ پروردگار خویشند و هر که در ایشان نظر کند؛ هم گوهر ذات خود را می یابد و هم سیمای پروردگار خویش را در آن می بیند و این هر دو خود یکی است؛ زیرا گوهر ذات آدمی همان نَفَس رحمانی و نفحه الهی است که خداوند در آدم دمید و مقام آئینگی، رهایی از تعلقات و نقوش و تصویرهای پراکنده است.
□●برگرفته از کتاب " در صحبت سعدی "
به قلم حسین الهی قمشه ای●□
@mohamad_hosein_tabatabaei