🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■علامه طباطبایی(ره) می فرمودند: «روزی در باغ بودم. ناگهان متوجه شدم همه کلاغ های روی درخت، یک پارچه «الله! الله!» می گویند!» و نیز می فرمود: «گاهی که به «ذکر» مشغولم، مشاهده می کنم درخت های حیاط خانه هم با من ذکر می گویند.»
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■امیدواریم به برکت این روز بزرگ و به برکت صاحب این روز بزرگ و به برکت صاحب عزای این روز بزرگ، خدای متعال عنایت فرماید و امر فرج منتقم خون اباعبدالله علیه السلام، وجود مقدّس بقیّة الله الاعظم ارواحنافداه را اصلاح فرماید و در ظهور آن حضرت تعجیل فرماید و پرچم «یا لَثاراتَ الحُسَیْن» را به دست باکفایت بقیة الله الاعظم ارواحنافداه به اهتزار درآورد و توفیق سربازی و جانبازی در رکاب آن حضرت را در آن قیام عظیم خونخواهانهی حسینی علیه السلام به همهی ما عنایت فرماید.
امیدواریم خدای متعال ما را درسآموز مکتب و سالک مسلک اباعبداللهالحسین علیه السلام قرار دهد و با جاذبهی عشق حسینی علیه السلام توفیق طیّ این طریق را به همهی ما نصیب فرماید. به برکت صلوات بر محمّد و آل محمّد.
■استاد مهدی طیب■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت ۳۳ ■«فَالْمُورِيَاتِ قَدْحاً»، ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺍﺳﺒﺎنی ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﻮﺑ
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت ۳۴
■عطش شهدای کربلا غیر از آن عطشی است که فکر میکنیم. هر چند حجت ظاهری عطش را نمیخواهیم رد کنیم. از روز هفتم آب را بر اهلبیت بستند. امام حسین از این روز تا لحظهی شهادت دیگر نه چیزی خورد و نه چیزی نوشید. لذا وقتی شهید شد دید که حضرت رسول صلی الله علیه و آله میفرماید تعجیل کن که افطار را باید کنار من بخوری. لذا اینها به ظاهر تشنه و گرسنه بودند اما حساب عطش معنوی جداست به خصوص عطش اباعبدالله... عطش اباعبدالله الحسین یک عطشی است که هرگز فروکش نخواهد کرد. «هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً». این عطش من الازل الی الابد هست. بقیهی شهدا هم عطش داشتند و امام حسین هم یک ساقی داشت به نام عباس بن علی... هرکسی که میآمد و عطش خودش را به امام حسین عرضه میکرد، به وفق عین ثابتهاش از این شراب طهور الهی از دست عباس بن علی مینوشید. «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً» (انسان/۲۱)
■کسی میگوید دیدم در حرم علی بن موسی الرضا خمره های شراب گذاشتهاند، شراب سفید، سبز و قرمز... ملائک واحدا بعد واحد به زائرانی که میآیند به دستور امام رضا از این شراب سفید مینوشانند. به تعدادی انگشت شمار شراب سبز نوشاندند و تنها به یک نفر شراب سرخ دادند. اینها شراب های باطنی هستند. در سورهی دهر آمده است که برخی به طعم زنجبیل و برخی دیگر به طعم کافور است. آن که به طعم زنجبیل است، حرارت دارد و عاشق را گرم میکند. آنی که کافوری است، عاشق را سرد میکند و به مقام بردالیقین میرساند. اینها حالاتی است که بر عاشق به وفق تجلیات معشوق ازلی دست میدهد.
■جناب حضرت علی اکبر هم تشنه است و به محضر پدر میآید و عرض میکند: «يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي». این عطش سرّ است و عارف واقف است... این سنگینی آهن چیست؟ جناب علی اکبر صاحب ولایت کبری الهی است و «اشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِ الله» است. اباعبدالله میفرماید ما هر موقع دلمان برای رسول خدا تنگ میشد، به این آقا نگاه میکردیم. لذا نشان میدهد این عطش و ثقل الحدید چیزهای دیگریست. مثل این که او چیزهای بالاتری میخواهد. او فنای در ذات اباعبدالله الحسین علیه السلام را میخواهد. وگرنه او مظهریت الله را داشت. اصلا این حدید عقل کل است و حتی بالاتر از آن چون عقل کل ظهور الله است در مرتبهی تعین خلقی. «فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيد» (ق/۲۲) وقتی برای انسان کشف حجاب میشود و همهی پردهها کنار میرود، چشم انسان تیز میشود و آن حقیقت عشق را عریان و بدون تعین میبیند...
■خاصیت تربت را ببینید که هر کس بر تربت امام حسین علیه السلام سجده کند، حجابهای هفت گانه از جلوی چشم او کنار میرود. تو باید هم خودت تربت شوی و هم بر آن تربت سجده کنی. «یُخالطُهُ الله بنفسه». یعنی وجود ما با حقیقت ولایت اباعبدالله مخلوط و عجین شود. عجین که شدی، تربت میشوی و تربت که شدی، از حجابهای طبع، نفس، قلب، خیال، وهم، سر و خفی و اخفی میگذری و صورت بیصورت معشوق را میبینی. این صورت بی صورت معشوق را دیدن اضمحلال ذات عاشق است در معشوق. در عالم طبیعت، نهایت قرب خودش را در نکاح نشان میدهد. اما در عالم معنا باده و خمخانه و ساقی و شراب و «كَأْساً دِهاقاً» در هم و برهم است. کاسه عین شراب است و شراب عین کاسه است.
●از صفای می و زلالی جام
●در هم آمیخت جام و مدام
●رقّ الزُّجاجُ وَرَقَّت الخَمرُ
●فَتشابَها فَتَشاكل الأَمرُ
●فَكَأَنَّها خَمرٌ وَلا قَدح
●وَكَأَنَّها قَدحٌ وَلا خَمرُ
■آنجا مقام قرب عبارت است از اضمحلال ذات عاشق در معشوق به طوری که از عاشق دیگر چیزی باقی نماند. لذا میگوید:
●ثقل آهن عین ذات سالک است
●کان بجا و ما بقی مستهلک است
●لاجرم ز آیینهی شاه وجود
●زنگ آن عین ثبوتی را زدود
#ح_م
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■مصیبت عظمای #شهادت گزین خلایق، نبی مکرم اسلام، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله و سلم و شهادت غریبانه سبط اکبر، صادر اول حقیقت فاطمی، کریم آل الله، حضرت امام حسن مجتبی صلوات الله علیه را به ساحت مقدس حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه و جمیع شیعیان و مسلمانان تسلیت عرض میکنیم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
■خوبان خدا عادتشان احسان و کرم است؛ عَادَتُکُم الاِحسَانُ وَ سَجِیَّتُکُم الکَرَمُ. به زیردستانشان، هر چند هم که بد باشند، خوبی میکنند. البته گاهی با لحن پدری که به اولادش التماس میکند، به ما فرمودهاند: کُونُوا لَنا زَیناً: زینت ما باشید. یا مثل امیرالمؤمنین که به حسنین علیهما السّلام فرمود تا ما گوش کنیم که: نکند آنها که به قرآن ایمان ندارند، در عمل به آن از شما پیشی بگیرند و بهرهی آن را ببرند و شما محروم بمانید.
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت ۳۴ ■عطش شهدای کربلا غیر از آن عطشی است که فکر میکنیم. ه
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت ۳۵
■وقتی حضرت علی اکبر علیه السلام به محضر پدر آمد، گفت این علی اکبر بودن من، مرا آزار میدهد. درست است که من در تو فانی شدهام اما عین ثابتهی من که عبارت است از علی اکبر بودن باقی مانده است. «يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا وَ كُنْتُ نَسْياً مَنْسِيّاً» (مریم/۲۳) حضرت مریم میفرماید ای کاش میمردم و اصلا کسی به خاطر نمیآورد که مریمی در عالم است و جزو فراموش شدگان بودم که با وجود تو من به عیسی توجه بکنم. با وجود تو، من به اینی که در بطنم هست، یعنی به آن قیدی که در وجودم دارم و نام آن عیسی بن مریم است، توجه بکنم. مریم میخواهد فانی در سیدة النساء العالمین، فاطمه زهرا سلام الله علیها، شود. تا فاطمه هست مریم کیست؟! جایی که حسین است علی اکبر نباشد.
●چون علی در ذات عالی شد فنا
●زان فنا شد مالک ملک بقا
●پس دهانش را به خاتم مهر کرد
●تا نگردد فاش راز اهل درد
●«هر که را اسرار حق آموختند
●مهر کردند و دهانش دوختند»
■آمد نزد پدر و گفت من عطش این را دارم که از تعین علی اکبر بودن آزاد شوم و حسین بشوم. امام حسین فرمود: «یا بُنَىَّ هاتِ لِسانَکَ». همین که جناب علی اکبر زبان در دهان امام حسین گذاشت، عطشش فروکش کرد چون این عطش قویتر است. عطش ضعیف به عطش قوی برسد، فراموش میشود. دید دریای عطش اینجاست. وقتی که لب بر دهان پدر گذاشت، دیگر تعین علی اکبری از بین رفت و حسین حاکم شد. «فهل الی شربة من الماء سبیل اَتَقوّی بها علی الاعداء». گفت یک شربتی به من بده که بر دشمنانم غلبه کنم. «أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ» و بالاتر از این در مقام علی اکبر، دشمن میشود همان ذات علی اکبری. یعنی آن تعینی که او در مقام ولایت دارد. آن کسی که میگوید فنا یعنی تقدیم جان، درست فنا را نفهمیده است. جان در راه دوست دادن مقامی است اما باید از تعینات بگذری. جان متاعیست که هر بی سر و پایی دارد. حضرت علی اکبر میخواهد از اسماءالله بگذرد...
●چون به میدان دست بر شمشیر زد
●تیغ لا بر فرق غیر پیر زد
●ذات باقی نیست، یعنی جز حسین
●عین نفی اند این تمام و نفی عین
●جبرئیل عقل از رفتار ماند
●خانه خالی غیر رُفت و یار ماند
●آری آری عقل اینجا فانی است
●ذات باقی عاشق میدانی است
●هستی شهزاده چون شد برکنار
●ابر واشد شمس حق شد آشکار
■وقتی همهی تعینات ریخت برای او توحید آشکار شد. اینجا دیگر رمز است و ما هم به کنایه میگوییم و رد میشویم. دید کل هستی امام حسین علیه السلام است. عاشق بیشتر از این راه ندارد. در وادی عشق، شهدای کربلا بیشتر از این راه نداشتند. دیدند ذات باقی هم اباعبدالله الحسین است. دیدند ذات حق متعال در ذات حسین جلوهگری کردهاست. بین ذات حق متعال و ذات حسین مرزی هست که قابل تعریف نیست. بین ذات حق متعال و احدیت مرز را چگونه تعریف کنیم؟! این مرز را به هم نمیزنیم. «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقیانِ بَیْنَهُما بَرزَخٌ لایَبْغیانِ». منتها ما نمیفهمیم این برزخ چیست اما آن را حفظ میکنیم. چون او خداست و این، حسینِ خداست.
●بعد هتک سر او، جانان او
●کرد غالب سر او بر جان او
■این جا دیگر جان حسینی بر جان علی اکبری غلبه پیدا کرد. حقیقت علی اکبر را شکافت و حسین وارد شد. «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي».
●سر لا کشف الغطاء شد منجلی
●دید راز آن علی را این علی
●چیست لا کشف الغطاء؟ توحید عین
●هیکل توحید نبود جز حسین
●شد چو بر وی کشف اسرار وجود
●دید در دار وجود اندر شهود
●جز حسین بن علی دیار نیست
●اوست فرد و هیچ با او یار نیست
#ح_م
■شهادت جانگداز عالم آل محمد، امام رئوف، حضرت سلطان علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء را به محضر حضرت حجت بن الحسن ارواحنا فداه و تمامی شیعیان و محبین آل الله تسلیت عرض میکنیم.
■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ عَلَی سِرِّ الإلهی و الرّائی لِلحقائق کَما هی، النُّورِ اللّاهُوتی، و الإنسانِ الجَبَروتی، و الأصلِ المَلَکوتی، و العالِمِ النّاسوتی، مِصداقِ العِلمِ المُطلَقِ، و الشّاهدِ الغَیبی المَحَقَّق، روحِ الأرواح، حیوة الأشباحِ، هِندِسَةِالمَوجودِ، التّیّارِ فی نَشأت الوُجودِ، کَهفِ النُّفوسِ القُدسیّةِ، غَوثِ الأقطاب الإنسیَّةِ، الحُجَّةِ القاطِعَة الرَّبانیَّة، مُحَقِّقِ الحَقائِقِ الإمکانِیَّة، أزَلِ الأبَدیّاتِ و أبَدِ الأزَلیّاتِ، الکَنزِ الغَیبی و الکتابِ اللّارَیبی، قُرآنِ المُجمَلاتِ الأحَدیّةِ، فُرقانِ المفصَّلاتِ الواحدیّةِ، أمِّ الوَری، بدرِ الدُّجی، علیِّ بن موسَی الرِّضا، علیه و علی آبائهِ الصَّلواةُ و السَّلام
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
🏴🏴🏴🏴🏴 #حی_علی_العزا... #مصارع_عشاق قسمت ۳۵ ■وقتی حضرت علی اکبر علیه السلام به محضر پدر آمد، گفت ا
🏴🏴🏴🏴🏴
#حی_علی_العزا...
#مصارع_عشاق
قسمت ۳۶
■فردی محضر امام صادق علیه السلام آمد و از ایشان خواست تا توحید را شرح دهند. حضرت دستور دادند که او را در دریا بیندازید و نگذارید بیرون بیاید. آن لحظهی آخر که به اضطرار رسید و دید دارد میمیرد امام فرمود تا او را بیرون بیاورند. آقا پرسید چه دیدی؟ گفت دیدم همهی هستی امام صادق است.
●ذات عالی اوست باقی جمله پست
●نیست با او هیچ و او در جمله هست
■عشق در همه چیز ساری است. وقتی او به مقام اطلاق رسید و بی منتها شد پس در همه چیز حسین هست. دیگر از علی اکبر هیچ چیزی باقی نماند. در این هنگام گفت أدرک أبا!
●چون حسین آواز «ادرک یا اَبا»
●زو شنید آمد به میدان فنا
●دید نبود در جهان از وی اثر
●گشت هر سو در سراغش رهسپر
■هر کدام از شهدای کربلا که به زمین میافتادند، امام حسین به سرعت به سوی آنها میرفت اما در مورد حضرت علی اکبر آهسته رفت و رکاب اسب را هم گم کرده بود چون به هر جا نگاه کرد علی اکبر را ندید.
●زد صدا او را به آواز جلی
●کت نبینم در کجایی یا علی
●گفت اکنون در بیابان فنای
●نیستم دیگر مکان و حدّ و جای
●از مکان و لامکان بیرون شدم
●عین ذات حضرت بیچون شدم
■حضرت علی اکبر دیگر در مکان نیست و در حد نمیگنجد. امام حسین دید کل صحرای کربلا از علی اکبر پر است. امام حسین هم در عالم فرق بود که گفت کجایی علی اکبر؟ او میخواست احکام عالم فرق را رعایت کند.
●وان شهش اندر مقام فرق خواند
●چون نجست این جاش سوی جبر راند
●زانکه ذات آن شهنشه ذات هوست
●وحدت و کثرت همه در تحت اوست
■در عالم ظاهر وقتی علی اکبر را ندید به عالم باطن توجه کرد. عالم باطن درون خودش است و دید علی اکبر درون خودش است.
●در درون من در آ ای آن که از من منتری
●تا قمر را وانمایم کز قمر روشنتری
●چون علی را اندر این کثرت نیافت
●هشت کثرت را و در وحدت شتافت
●دید در صحرای وحدت واردش
●متصل با ذات پاک واحدش
■علی اکبر به مقام ذات حسینی اتصال پیدا کردهاست و با پدرش یکی شده است...
#ح_م
□مراقبات روز اوّل ماه ربیع الاوّل□
□سال سيزدهم بعثت، مبدأ هجرت رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم از مكّه معظمه به مدينه منوره بود، و در شب هجرت، شب اوّل ماه ربیع الاوّل، ايشان در غار ثور پنهان شدند و حضرت اميرالمؤمنين علی عليه السّلام براى فدا كردن جان خود، در بستر آن حضرت خوابيدند و از شمشيرهاى قبايل مشركين پروا نكردند، و فضل خود و مواسات و برادرى خويش را با رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم به تمام جهانيان آشكار ساختند. و آيه كريمه:
□« وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ »□
#در_شأن_ایشان_نازل_شد.
□علما فرمودهاند، به شكرانه نعمت سلامتى رسول خدا و اميرالمؤمنين صلوات الله عليهما، مستحبّ است در روز اوّل ماه ربیع الاوّل روزه بدارند و زيارت آن دو بزرگوار در اين روز بسيار مناسب است.
#مراقبات_ماه_ربیعالاول
@mohamad_hosein_tabatabaei
□صلوات عرشی جناب محی الدین ابن عربی بر حضرت ختمی مرتبت، پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله و سلم
□صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی سیِّدِنا و نبیِّنا أصْلِ الوُجُودِ و عینِ الشّاهِدِ وَ المَشْهود، أوَّلِ الأوائلِ و أدَلِّ الدّلائل و مَبْدءِ الأنوارِ الأزَلیِّ و مُنتَهَی العُروج الکَمالی، غایة الغایات، المتعین بالنِّشآت، أبِ الأکوان بفاعِلیّة و أمِّ الإمکان بقابلیّة، المثل الأعلی الإلهی، هَیُولی العَوالِمِ الغَیْرِ المُتَناهِی، روحُِ الأرواح و نور الأشْباحِ، فالق إصباحِ الغَیب، دافِع ظُلْمة الرَّیْبِ، مُحتَدِ التِّسعة و التِّسعین، رحمةً للعالمین، سَیِّدِنا فی الوُجود، صاحبِ لواء الحَمدِ و المَقامِ المَحمُودِ، المُبَرقَعِ بالِعماء، حبیبِ الله، محمَّدٍ المصطفی، صَلَّی اللهُ علَیه و آله و سلّم
@mohamad_hosein_tabatabaei
□هجرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و لیلهالمبیت - شب اوّل ماه ربیع الاوّل□
□شب اوّل ربیع الاوّل، شبی است که پیامبر بزرگوار اسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم بعد از سیزده سال تلاش و تکاپو در جهت ابلاغ رسالت در مکّه، به سمت مدینه هجرت کردند.
□و نیز شبی است که امیرالمؤمنین علی علیه السّلام بنا به توصیۀ رسول الله در جای آن حضرت خُفتند؛ تا آن توطئهای که برای از بین بردن پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم تدارک دیده شده بود، که قرار بود چهل مرد جنگی از چهل قبیلۀ مختلف نیمه شب به خانۀ حضرت یورش برند و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را در بستر به شهادت برسانند، واقع نشود.
□امیرالمؤمنین علیه السّلام بعد از اطمینان یافتن از اینکه اگر به جای پیامبر بخوابند، پیامبر از دست کفّار و مشرکین جان سالم به در میبرند، با طیب خاطر و نهایت سرور و شادی در جای پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم آرمیدند و نیمههای شب وقتی که آن چهل تن با شمشیرهای آخته یورش آوردند و بر سر بستر حاضر شدند تا پیامبر را به شهادت برسانند، امیرالمؤمنین علیه السّلام سر از بالین برداشتند و فرمودند: با من چه کار دارید؟ گفتند: رسول الله کجاست؟ حضرت فرمودند: مگر پیامبر را دست من سپرده بودید که سراغ آن حضرت را از من میگیرید؟ اوّل حتّی قصد به شهادت رساندن امیرالمؤمنین علیه السّلام را کردند؛ امّا بعد منصرف شدند. گفتند: سریعتر برویم پیامبر را پیدا کنیم.
□قرآن از این ایثار فوقالعادۀ امیرالمؤمنین علیه السّلام برای حفظ جان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به عظمت تجلیل کرده و در آیۀ دویست و هفتم سوره بقره میفرماید:
□« وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ »□
□از مردم کسی هست (یعنی امیرالمؤمنین علی علیه السّلام) که جان خود را در راه بدست آوردن رضایت الهی ایثار میکند و به خدای متعال میفروشد و خدا نسبت به بندگان رئوف و مهربان است.
□پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم همان شب از مکّه خارج شدند و به سمت مدینه حرکت کردند.
□حضرت در بین راه در غاری توقّف داشتند؛ که آنجا هم با یک معجزۀ الهی، عنکبوتی بر در غار تاری تنید و کبوتری هم در آستانۀ ورود به غار تخمی گذاشت. وقتی مشرکین جای پای
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و همراه او را تعقیب کردند و به در غار رسیدند، با این صحنه که مواجه شدند یقین کردند که ماهها و چه بسا سالها کسی وارد این غار نشده است.
□کسی که همراه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بود از ترس به شدّت میلرزید. قرآن کریم به صراحت میفرماید:
پیامبر اکرم به آن کسی که از اصحاب و همراه ایشان بود فرمودند: نترس! غمگین نباش! خدا با ماست؛ چرا خودت را گم کردهای؟
□حال مقایسه کنید، امیر المؤمنین علی علیه السّلام را که با آن شهامت در بستر شهادت آرمیدهاند و جانشان را سِپر جان رسول الله کردهاند، با این کسی که همراه پیامبر راه افتاده است و در داخل غار طوری خودش را گم کرده و باخته است که پیامبر ناگزیر برای اینکه او جزع و فزع نکند و از این طریق محلّ اختفای رسول الله لو نرود، او را به سکوت، آرامش، نترسیدن، غم نخوردن و امثال اینها توصیه میکنند.
□در هر صورت هجرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در شب اوّل ماه ربیع الاوّل سال اوّل هجری از مکه آغاز شد
□استاد مهدی طیّب□
#مناسبات_ماه_ربیعالاول
@mohamad_hosein_tabatabaei