eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.5هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○برشی از یک کتاب○□ □خیال می‌کنیم مقصود این است آدم ها در عمل حرکتی داشته باشند . این ، ما را بسته است و زنجیر کرده ؛ در حالی که مقصد این نیست . مقصد است نه هدف این است که افراد فراهم شود نه اینکه همه خوب شوند . چرا که مربوط به انتخاب و اختیار آنهاست . می‌خواهند عمل کنند یا نکنند . آن چه مطلوب است ، « تفاهم هاست » نه « توافق‌ها » ، « فهم » است نه «عمل » . آنچه مهم است فهم در برخوردهاست و عمل ؛ وابسته به شخص است . می‌خواهد خوب شود یا نشود . مقصود این نیست که همه شوند ، مقصود این است که همه شکل بگیرند ؛ یا شوند یا . بیش از این توقعی نیست که پیامبران نیز زمینه انتخاب انسان را فراهم می کردند . تا آنهایی که زنده شدند ، با آگاهی برای زندگی آماده شده باشند و آنهایی که به هلاکت رسیدند ، با آگاهی و در روشنی هلاکت را انتخاب کرده باشند . مقصد همین است ، نه چیزی بیش از این . □○حرکت علی صفایی حائری صفحه ۵۸○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۶ □اگر کسی امتحان نشود و بلیه‌ای به سراغ او نیاید، باید از خودش بترسد. پیامبر صل
قسمت ۴۷ □معشوق به عاشق می‌گوید برو. اگر معشوق به عاشق چنین بگوید، پسندم آنچه را جانان پسندد... این نشان صدق عشق است. می‌خواهم از وداع سخن بگویم... وداع خیلی سخت است. در این برو گفتن ها وصال حاصل می‌شود. ○گفت هجری که بود مراد محبوب ○از وصل هزار بار خوش تر □در کربلا، امام حسین علیه السلام به خاندان می‌گوید که بروید... به همین خاطر، وداع حضرت زینب سلام الله علیها با اباعبدالله الحسین را بالاترین مرتبه‌ی صبر تعریف کرده‌اند؛ صبر عن الله. این بالاترین مرتبه‌ی صبر است که عاشق از معشوق جدا شود. این جدایی نیز حکمتی دارد. هم جدایی ظاهری و هم در برخی موارد جدایی باطنی. او در واقع در باطن جدا نیست اما معشوق او را مبتلا به بُعد می‌کند. حضرت ایوب بنا به مصلحت الهی به بُعد مبتلا شد تا اینکه خدا به او گفت که ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَٰذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ. پایت را در این حوض آب بینداز و غسل کن تا به واسطه‌ی این غسل به مقام قرب برگردی. حق متعال خطاب به جناب آدم گفت اهبطوا... بروید! همه تان بروید! در همه‌ی این بروید گفتن‌ها و رد کردن‌های معشوق حکمتی هست. معشوق با جلال می‌راند و با جمال جذب می‌کند. بدانید که در هر راندنی هزاران وصل نهفته است. او گاهی خود را به صورت جمال به عاشق می‌نمایاند. گاهی خودش را به شکل و صورت نشان می‌دهد. ○دل از من برد و رو از من نهان کرد ○خدا را با که این بازی توان کرد □گاهی با او رخی نشان می‌دهد و عاشق بیچاره را گرفتار خودش می‌کند. رأیتُ ربّی في أحسن صُورَة. در عالم خیال مشاهده می‌کند، در عالم شهادت، در همین عالم طبع مشاهده می‌کند. جناب علی ابن مهزیار پس از بیست سفر مکه، در بیستمین سفر، امام زمان ارواحنا فداه را دید، مجمع الجمال را دید، سه روز هم میهمان امام زمان بود. با حضرت هم سفره شد و با او غذا خورد. بعد از این دیدار، او تا آخر عمرش در بیابانها بود، متحیر شد، مجنون شد... ○هرکس که بیند روی تو ○آشفته گردد عقل او ○معشوق را جویان شود ○دکان او ویران شود □هرکس آن جمال ازلی را ببیند به این حال می‌افتد البته به شرطی که استعدادش را داشته باشد وگرنه خیلی‌ها بودند که امام حسین علیه السلام را می‌دیدند، اهل‌بیت علیهم السلام را می‌دیدند... حساب سعید بن عبدالله و دیگر شهدای کربلا حساب دیگری است... جناب مقداد و کمیل و... عاشق های حقیقی بودند. معشوق وقتی خود را به صورت نشان می‌دهد، عاشق را مبتلا به خودش می‌کند. می‌گویند که علی بن مهزیار پس از آن دیدار، تا آخر عمرش حالت شوریدگان را داشت و در کوه و بیابان بود و به دنبال این معشوق حقیقی نظام هستی می‌گشت. □معشوق گاهی دیگر صورت نیست و خود را به معنی نشان می‌دهد. اینجا دیگر جلوات، جلوات جلالی هستند. این تجلیات به اصطلاح بی مثال هستند. در این جلوه، عاشق به قلق و اضطراب می‌افتد. گاهی اوقات و بالاتر از همه‌ی اینها، تجلی فوق صورت و معنی است که دیگر این تجلی همان است که جذب می‌کند. مجذوب سالک شنیده‌اید؛ معشوق، عاشق را جذب خودش می‌کند. سر مبارک حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا چنین می‌کرد. این سر بریده در ۷۲ موضع تکلم کرده است. این تکلم در واقع جلوه‌های این سر بوده است. گاهی این سر تنزل پیدا کرده و به تنور خولی ملعون رفته، یعنی نور به تنور رفته است و گاهی بر بالای نیزه بوده، گاهی به دیر راهب رفته، امروز هم دقیق مشخص نیست که سر مبارک اباعبدالله الحسین علیه الصلوة و السلام کجاست. عده‌ای می‌گویند در نجف کنار امیرالمؤمنین علیه السلام دفن شده، برخی می‌گویند در کربلا و با جسم مبارک ایشان دفن شده، بعضی نیز می‌گویند که این سر مبارک در سوریه است. سر مظهر ولایت است. در مقاتل ما نیز از این سر مبارک با عناوینی همچون هلال و قمر یاد شده است. حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله پیرامون امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده‌اند: عَلِيٌّ مِنّي بِمَنْزِلَة رَأسي مِنْ جَسَدِي. ولایت اینگونه است. نبوت به جسد و بدن تشبیه شده و ولایت، به سر. بدن ظاهر است و سر غایب لذا بدن اباعبدالله الحسین ظاهر است و سر ایشان نیز غایب است. بدن مظهر نبوت است لذا در کربلا نبوت را پایمال کردند که ۱۰ زنا زاده‌ی خبیث بر پیکر پاک امام حسین علیه السلام اسب تاختند‌. البته نطفه‌ی این کار در سقیفه بسته شد. نطفه‌ی از بین بردن نبوت و شریعت در سقیفه ریخته شد و در کربلا به این شکل ظهور کرد اما خب حضرت زینب سلام الله علیها هست و اجازه نمی‌دهد...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۷ □معشوق به عاشق می‌گوید برو. اگر معشوق به عاشق چنین بگوید، پسندم آنچه را جانان
قسمت ۴۸ □حضرت زینب سلام الله علیها هم احیاگر نبوت است هم احیاگر ولایت کبری الهیه است. ایشان ویژگی خاصی دارد، ایشان تالی تلو مادرشان است و بلکه عصمة الله الکبری است... حضرت زینب نیز به این مقام بلند راه یافته است که امام زمان ارواحنا فداه که امام حاضر ما است، برای مصائب او شب و روز گریه می‌کند. اگر ایشان نبود، حقیقتا از دین پیغمبر صلی الله علیه و آله چیزی باقی نمی‌ماند. کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود، سخن حقی است که خدا بر دهان شعرای ما جاری کرده است. او هم نبوت را احیا کرد و هم ولایت را لذا صاحب مقام عصمت کبری است.  پیغمبر صلی الله علیه و آله به دخترش حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود أُمّ أبیها، شما به حضرت زینب سلام الله علیها بگویید أُمّ أخیها. او برای ولی الله مادری کرده است. بماند که در هر دوره و هر عصری، هر امامی باید در کنارش یک زن باشد. آن امام مظهر عقل کل است و باید یک زن باشد که فیض را از امام بگیرد و بین موجودات پخش کند. نقش مادر چیست؟ نقش او این است که نطفه را از پدر می‌گیرد و آن را در رحم خود پرورش می‌دهد. لذا ربوبیت در رحم مادر توسط نفس ناطقه‌ی مادر انجام می‌شود. مادر است که او را رشد می‌دهد و بعد از تولد نیز مادر است که او را پرورش می‌دهد و به کمال می‌رساند. در معنا نیز همین گونه است؛ هر امامی باید یک مادری داشته باشد که آن معارف را آن مادر پرورش دهد. از امام تعبیر به مظهریت عقل کل و از این زن، تعبیر به مظهریت نفس کل می‌کنند. ○آسمان مرد و زمین زن در خرد ○آنچه او می‌افکند این پرورد □حضرت زینب سلام الله علیها یک ویژگی دارد که ایشان نفس کل چند امام بود! ایشان پس از مادرشان، وظیفه‌ی مظهریت نفس کل در عالم معنا را داشت. آن مثال عالم جسمانی تنها برای تمثیل بود. او مظهر نفس کل است برای پدرش علی بن ابیطالب، برای برادرانش امام حسن و امام حسین و برای برادرزاده اش حضرت سیدالساجدین صلوات الله علیهم اجمعین. یقین بدانید که اگر حضرت زینب نبود، از دین و دیانت و معنویت و کربلا و روضه هیچ چیز باقی نمانده بود. همه‌ی ما بلا شک مدیون حضرت زینب هستیم. هرچه داریم متعلق به حضرت زینب سلام الله علیها است لذا حضرت زینب حق بزرگی بر گردن ما بلکه بر گردن هستی دارد... هستی دائر مدار انسان کامل و امام است و اگر امامت از بین برود و مورد توجه واقع نشود، عالم معنای خودش را از دست می‌دهد. □این سَر مظهر ولایت است و غایب است چون ولی باطن است. رسول ظاهر است و ولایت جنبه‌ی باطنی است. اگر ولی و نبی را به یک انسان تشبیه کنیم، جسم می‌شود نبی و روح می‌شود ولی. پیغمبر نیز به امیرالمؤمنین همین را فرمود که یا علی! كُنْتَ مَعَ الأنْبياءِ سِرًّاً و مَعي جَهراً. تو در سرّ همه‌ی انبیاء بودی چون ولایت باطن نبوت است اما با من، هم باطن نبوت من هستی هم خودت آشکار شدی. تو در زمان دیگر پیامبران در باطن آنها بودی. اگر آنها ولایت تو را نپذیرفته بودند پیغمبر نمی‌شدند. این سَر امام حسین نقش خود را داشت و جلوه گری می‌کرد چرا که امام در عالم ظاهر ظهور و بروز دارد...
□ذهن انسان آن قدر عظیم است که خودش را زندانی خودش می‌کند و در این می‌ماند. زندانی ذهن امید رهایی ندارد. ممکن است خود را آزاد بدانم ولی در زندان ذهن باشم، آیا ملاکی هست که بفهمیم زندانی ذهن هستیم؟ اگر بتوانم در تمام عقایدی که اکنون دارم قدری و تردید کنم، رها می‌شوم. انسانی که قدرت شک کردن ندارد یا نمی‌خواهد شک کند هم چنان خر باقی می‌ماند. انسانی که بتواند شک کند دیگر زندانی ذهن نیست و رها می‌شود. مادامی‌که شک نکنی در زندان ذهن خود باقی می‌مانی. □شک مقدس است. اگر انسان نتواند شک کند حاصل نمی‌کند. شک همیشه مقدمه است و در شک باقی ماندن است. شک برای عبور و رفتن است. شک فقط راه رفتن را یاد می‌دهد و نمی‌گوید در این جا بمان. اگر ماندن را دور بریزیم درست می‌شود. رفتن راه مهم است. عبور از شک یعنی به یقین رسیدن و دوباره در آن یقین شک کردن و این و رفتنِ راه است. □ الدین محمد تبریزی می گوید؛ پیش ما کسی یک بار مسلمان نتواند شد، مسلمان می‌شود و کافر می‌شود و باز مسلمان می‌شود و هر باری از او چیزی بیرون می‌آید، تا آن وقت که کامل شود. □ جلال الدین محمد بلخی نیز می‌گوید؛ ○لنگ و لونگ و خفته شکل و بی‌ ادب ○سوی حق می‌غیژ او را می‌طلب ○دوست دارد دوست این آشفتگی ○کوشش بیهود به از خفتگی □غلامحسین ابراهیمی دینانی□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○" خرقۀ آلوده "○□ ○شرمم از خرقۀ آلودۀ خود می آید ○که بر او وصله به صد شعبده پیراسته ام □○ما را شرم می آید که چون آن صوفی مدعی خرقه ای از زهد و پرهیز بر تن کنیم و بر آن خرقه با هزار نیرنگ و شعبده وصله های رنگارنگ و ناهمگون زنیم و خلق را بفریبیم که ما مردان خداییم، ما را با حُسن و ملاحت چه کار؟ آن صوفیان مدعی از این طراری و خودنمایی راه به جایی جز شرنگِ شرم و شرارۀ حسرت نخواهند برد. خوش تر آن است که ما این فرصت کوتاه عمر را غنیمت شماریم و در صحبت نازنینان باشیم و هیچ بهره ای در زندگی خوش تر از مصاحبت مستمر با زیبایی و دانایی و نیکویی نیست و هرچه ارزش در جهان پدید آمده است محصول کار این گونه عاشقان و مستان است و آن صوفیان مصلحت اندیش که دانسته اند چگونه ساده دلان را به خود جذب کنند و بی هیچ هنر، خود را بر کرسی سروری خلق بنشانند، نه خود سودی برند نه کس را سودی رسانند، مگر گمراهی و کج راهی. در حالی که فرمان گوهر انسانی این است که باید چون شمع ایستاد و سوخت و روشنایی بخشید. باید پاسبان حرم دل بود که مبادا گرگی چون حرص یا پلنگی چون غرور بدان وارد شود و با این خواست پیوسته می توان امید داشت که اگر آن ماه بی نقصان به ایوان درآید نامحرمی در میان نباشد. و باید به میخانه رفت و به مستی از خویش عریان شد و آن ماه حسن را جامه چاک و بی حجاب در آغوش گرفت. □○برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ " به قلم حسین الهی قمشه ای○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (مدظله العالی) امروز در انتهای درس خارج تفسیر قرآن کریم در جمع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم در مسجد اعظم گفتند: شما می خواهید ملتی که جیبش خالی است، در برابر باشد؛ در حالی که انسان فقیر نظیر شخص فلج قدرت قیام ندارد! ■پیام به آن است که این قدر حق را نخورده و با و خود نعمت های خدا داده به آنها را ضایع نکنید تا فقیر شده و نتوانند روی پای خود بایستند. در ، مردم نمایندگانی را انتخاب کنند که بیراهه نرفته و راه دیگران را نبندند و با ضایع کردن حقوق مردم، آنها را به فقر نکشانند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○رابطۀ تعالی فرجه الشریف با جهان مسیحیّت○□ □○قسمت اعظم مسیحی‌های دنیا کاتولیک هستند. جمعیّت کاتولیک‌های دنیا بیش از کلّ مسلمان‌های دنیاست. □○کاتولیک‌های دنیا برای مراسم حجّ به واتیکان می‌روند. حجّ آنها زیارت واتیکان است و هر کاتولیکی در همۀ عمرش سعی می‌کند لااقل یک بار به آنجا برود؛ و آنجایی که می‌رود زیارت می‌کند می‌دانید کجاست؟ قبر جدّ نرجس خاتون علیها السّلام !! یعنی مادر امام زمان ارواحنافداه ! □○خودشان هم نمی‌دانند کجا دارند می‌روند! درست زیر آن گنبد بزرگ واتیکان قبر کسی است که نرجس خاتون از نسل آن بزرگوار آمده و حال بفهمید که قبلۀ همه امام‌ زمان علیه السّلام است! □○امیدواریم خدای متعال متوجّه‌مان کند؛ اینکه يُصَلِّي عِيسَى اِبْنُ مَرْيَمَ خَلْفَهُ، حضرت عیسی علیه السّلام پشت سر امام‌زمان علیه السّلام اقتدا می‌کند به نماز؛ چون امام‌ زمان علیه السّلام، امام همۀ عالم است. حالا ببینید امام‌ زمان علیه السّلام چه رابطه‌ای با جهان مسیحیّت پیدا می‌کند و همۀ مسیحیان چطور می‌آیند و به حضرت ایمان می‌آورند! همۀ مسیحیان به حضرت ایمان می‌آورند... □○مادر امام‌ زمان علیه السّلام نرجس یا ملیکا دختر بارداس قیصر روم و از نوادگان سنت پیتر یا پطرس یا شمعون‌الصّفا از حواریّون و وصیّ حضرت عیسی علیه السّلام و پسرعمو یا پسرعمّۀ حضرت مریم علیها السّلام است که مسیحیان کاتولیک معتقدند قبرش در زیر گنبد واتیکان قرار دارد. □○بنا بر روایات شیعه، مقصود از سوّمین پیامبر که به سوی مردم انطاکیّه فرستاده شد، که در آیه ۱۴ سوره یس (إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ) ذکر شده، شمعون‌الصّفاست. مکان‌های دیگری هم به عنوان محلّ قبر شمعون‌الصّفا نامیده شده است؛ از قبیل مشهد شَمِع واقع در بیست کیلومتری جنوب شهر صور در لبنان و درّه کیدرون کوه زیتون در جنوب شرقی بیت‌المقدس فلسطین. ■●استاد مهدی طیّب ۸۸/۰۵/۱۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ حضرت آیت الله بهجت (برگرفته از کتاب ؛ مجموعه عبادات، ادعیه، اذکار و دستورالعمل‌های عبادی مورد سفارش حضرت آيت‌الله بهجت رحمه‌الله)○□ □حَوْقَلَه یا ذکر شریف «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» از اذکار مورد توجه و توصیۀ حضرت آیت‌الله بهجت رحمه‌الله بود. ایشان مداومت بر این ذکر را برای و توصیه می‌کردند. □○بهجت‌الدعاء، ص٣۶١○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○حضرت اميرالمؤمنين علی‏ عليه السّلام دربارۀ حضرت عيسی ‏عليه السّلام فرمودند : . . . نه مال و ثروتی داشت كه او را به خود مشغول گرداند و نه طمعی كه به خواری‌‏اش اندازد، مركب او دو پايش بود و خدمت‌كارش دو دستش . . . ○. . . وَلامالٌ يَلفِتُهُ و لا طَمَعٌ يُذِلُّهُ ، دابَّتُهُ رِجلاهُ و خادِمُهُ يَداهُ . . . ○نهج البلاغه ، خطبۀ ۱۶۰○ ○وهب نصرانی که از شهدای کربلاست، یک جوان نصرانی تازه‌ داماد بود که در راه کربلا امام حسین علیه السّلام را دید و به حضرت دل باخت و با همسر و مادرش به حضرت پیوست، با کارش حضرت عیسی علیه السّلام را رو سفید کرد و به همه‎ی مسیحیان عالم آبرو داد. من همه‎ی مسیحی‎ها را به اعتبار او زیبا می‎بینم. ○مرحوم حاج اسماعیل دولابی○ ○میلاد مبارک و فرخنده باد○ @mohamad_hosein_tabatabaei
: □●مرحوم علامه طباطبایی، در آخر تفسیر تاریخ اتمام را مرقوم فرموده به این عبارت: تم الکتاب و الحمدلله و اتفق الفراغ من تألیفه فی لیله القدر المبارکه الثالثه و العشرین من لیالی شهر رمضان من شهور سنه اثنتین و تسعین و ثلاثماته بعد الالف من الهجره و الحمدلله علی الدوام و الصلوه علی سیدنا محمد و آله السلام. □●طلاب عزیز ما سرمشقق بگیرند که حضرت علامه طباطبائی شب قدر را به بحث و تحقیق آیات قرآنی احیا می کرد و تفسیرش در این شب فرخنده به پایان رسید، آری اینچنین باید بکار بود و به شعر رسا و شیوای شمس الدین محمد بن محمود آملی صاحب نفائس الفنون: ●به هوس راست نیاید به تمنی نشود ●کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد □●یادنامه فیلسوف الهی، علامه طباطبایی، خرداد۶۱، نشریه شماره ۴۷ حزب جمهوری اسلامی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○مُواسات عیسوی○□ □یکی ازشاخصه های واجب هر پیغمبری دراقامه رسالت نبوی امر مواسات باسیدنا اباعبدالله الحسین(صلوات الله علیه)بوده است که یکی ازپیغمبران واجب التعظیم (سلام الله علیه) بوده است وآن هم که به اینجااشاره میکنیم: □نقل اقامت حضرت روح الله (سلام الله علیه)درکربِلاء است وقتی جنابشان وارد شدند مانند زنان مویه میکردندونوحه میخواندندو گریه میکردند، حواریین گفتند یا روح الله سبب گریه شما چیست؟ □فرمودند این زمین کربِلاء است که در آن فرزند پیغمبر خدا احمد(صلی الله علیه وآله) وفرزندبتول عذرا(علیهاالسلام)شبیه مادرم حضرت مریم (علیهاالسلام) است کشته خواهد شدودراینجا مدفون میگردد،تربتی است که از مشک معّطرتر است، زیراکه تربت آن جناب است،حضرت عیسی(سلام الله علیه)مقداری خاک را برداشته و بوئید وفرمود: خوشبویی، خدایا اینها را باقی بگذار تا اینکه پدرش ببوید و تعزیت او شود واین زمین کرب و بِلاء است □سپس حضرت روح اللّه مدت مَدیدی گریست تا اینکه به رو افتادوغش کرد وحواریون هم گریه کردندچون به حال آمدیک مشت خاک آن زمین را برداشت ودر گوشه ردا پیچید، و به حواریون فرمود شما هم بردارید و نگه داریدازاین خاک مقدسه که درآن وتهنیت وبرکت قراردارد... □○بحارالانوارشریف ج۴۴،ص۲۵۲ امالی شریف ص۸۷○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مصارع_عشاق قسمت ۴۸ □حضرت زینب سلام الله علیها هم احیاگر نبوت است هم احیاگر ولایت کبری الهیه است.
قسمت ۴۹ □وقتی که حضرت زینب کبری سلام الله علیها این سر مبارک را دید، از او به هلال تعبیر کرد؛ ○یا هِلالاً لَمّا استَتَمَّ کمالا ○غالَهُ خَسفُهُ فَأَبَدا غُروبا □فرمود ای هلال... تعابیر مختلفی به کار برده‌اند که چرا حضرت از هلال استفاده کرده‌اند. ماه شب دوم یا سوم را هلال گویند. برخی به حیث ظاهری تأویل کرده‌اند که حضرت زینب بعد از روز عاشورا تا دو روز سر مبارک اباعبدالله الحسین را ندیده بود. روز سوم همین که سر را دید گفت یا هلال... ای ماه نو که چون به کمال رسیدی، خسوف تو را گرفت و پنهان شدی... عده‌ای می‌گویند در شب های اول ماه را غبار گرفته است و نمی‌توان او را دید، سر و روی مبارک ارباب را نیز غبار گرفته بود لذا حضرت از هلال استفاده کرد. سپس فرمود: ○ما توهمت يا شقيق فؤادي ○كان هذا مقدرا مكتوبا □ای پاره‌ی دلم، نپنداشته بودم که چنین روزی برسد و چنین چیزی اتفاق بیفتد... خلاصه اینکه این هلال جلوه گری کرد؛ بر زن خولی به گونه‌ای خود را نشان داد، وقتی که فهمید این سر، سر امام حسین علیه السلام است، گفت که من دیگر در این منزل نمی‌مانم... جلوه‌ی دیگر در دیر راهب بود که او را مسلمان کرد. این سر ۷۲ جلوه داشته و هرجا چیزی گفته است و یا آیاتی خوانده. این سَر که ولایت است در دو جا تجلی به ذات کرد؛ یک جا برای حضرت رقیه و جایی برای حضرت زینب سلام الله علیهما که به تجلی این سَر، این دو نفر به آن کمال ممکنه‌ی خودشان رسیدند. در اینجا حضرت زینب به آن نگاه ولایی که داشت از سر اباعبدالله که مظهر ولایت است همین را می‌خواهد. می‌گوید که: ○یَا أَخِی فَاطِمَة الصَّغِیرَة کَلِّمْهَا ○فَقَدْ کَادَ قَلَبُهَا أَنْ یَذُوبَا □ای برادر من، با دختر سه ساله‌ات صحبت کن، عن قریب است که قلبش از فراق تو ذوب شود... ○یَا أَخِی قَلْبُکَ الشَّفِیقُ عَلَیْنَا ○مَا لَهُ قَدْ قَسَى وَ صَارَ صَلِیبَا □ای برادر، چگونه است که این دل مهربان تو بر ما سخت گشته است؟ عرض کردیم، در برخی موارد معشوق به این راحتی روی خودش را به عاشق نشان نمی‌دهد. دیده‌اید که شعرا معشوق را با چه عباراتی مخاطب قرار می‌دهند؛ بی‌وفا، سنگدل... عاشق هم همینطور دست و پا می‌زند... باید هم دست و پا بزند، وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا. این دست و پا زدن همین جهاد است. باید کار کنی... درست است که به تعبیر جناب حافظ، «گر چه وصالش نه به کوشش دهند»، اما «هر قدر ای دل که توانی بکوش»... □حالا سوال، اینکه اینهمه از عشق و عاشق و معشوق گفتیم، هدفمان چه بود؟! به این دلیل که می‌خواهیم عاشق امام حسین علیه السلام شویم. اگر عاشق او نشویم که زندگی فایده‌ای ندارد... من که می‌خواهم عاشق شوم باید چه کنم؟ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُم... باید تبعیت کنم. اگر می‌خواهم امام حسین بیشتر دل مرا ببرد، اگر می‌خواهم بیشتر به این خاندان دلبسته باشم، با اینها باشم و زندگی کنم، باید چه کنم؟ تبعیت... اقامه‌ی عزای امام حسین علیه السلام این نیست که لباس مشکی بپوشی و در و دیوار خانه‌ات را مشکی کنی، اقامه‌ی عزا یعنی پیاده شدن اهداف اباعبدالله الحسین علیه السلام در وجودت لذا اقامه‌ی عزا در وجود شماست. این روضه ها، دور هم جمع شدن ها و گریه کردن ها همگی مقدمه است... اگر از این مقدمه استفاده نکنیم و درون خودمان را با عمل به شریعت الهی، اخلاقیات و دستورات دین و دوری از گناهان آباد نکنیم که فایده‌ای ندارد. با حلوا حلوا گفتن که دهان شیرین نمی‌شود. این که گفتیم عاشق و معشوق، عاشق و معشوق شدیم و تمام شد؟! باید محیط کارت، زندگی ات، فرزندات همگی مصداق كُونُوا لَنَا زَيْناً باشد. باید زینت اهل‌بیت باشی. برای این مقصود باید چه کنی؟ به دستوراتشان عمل کن. اهل‌بیت علیهم السلام از ما خواسته‌اند تا ببینیم آنان چگونه زندگی کرده‌اند، ما نیز همانگونه باشیم. بخیل نباش، حسود نباش، دروغ نگو، غیبت نکن، نمام و سخن چین نباش، دزد نباش، انسان الهی باش، هر کسی در هر جا تو را دید تو را با انگشت نشان دهد و بگوید این عاشق امام حسین علیه السلام است، آدم خوبی است، خوب زندگی می‌کند. اگر خوب زندگی کنی خوب می‌میری...