eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
#علامه_حسن_زاده_آملی : بدان که: ودیعه مصطفی، فاطمه انسیه حوراء، مطلع انوار علوی، و مشکات ولایت، و امّ ائمه، و صندوق علم، و وعاء معرفت است. @mohamad_hosein_tabatabaei
■صدیق به معنی کسی ست که در صفت صدق برجسته است، و این لفظ صیغه مبالغه صدق است، و شهید صیغه مبالغه از ریشهٔ «شَهَدَ» و اسم مصدر «شهادَه» به‌معنای شاهد و حاضر و گواهی دادن است. صیغهٔ مبالغه بر این دلالت دارد که عملِ شاهد بودن از آن فرد به صورت کثیر صادر می‌شود. ■و اما در عرف عرفان، صدیق و صدیقة کسی ست که مرآت وجودی او، در جمیع عوالم، صاف و صادق بوده، و توان این را دارد که بدون هیچ گونه تصرفی، وجود حق تعالی را عیان کرده و نشان دهد. و اما شهید کیست؟، شهید نیز کسی ست که بتواند حق تعالی را در جمیع عوالم و با تمامی اسما و صفاتش مشاهده نماید. پس از جهتی قابل است و از جهتی فاعل. ولیکن هر کس که در صدق و شهود دچار نقص شود(با تمامی مراتب نقص که میشود آن را تصور کرد)، به همان مقدار از نقطه مرکزی وجود انسان کامل دور بوده و در حجاب است. ■پس یکی از موازین قرب و بعد به انسان کامل، همین صدق و شهود است، که مرآت سالک هالک، به هر مقدار که صاف و صادق بوده، و بتواند حق تعالی را به صفا و صدق شهود کند، به همان مقدار انسان است. والا فقط حیوانی ست که دارد راه میرود. فافهم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■●حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها لیله‌القدر عالمِ وجود است●■ ■همۀ خلق یکسره از راه یافتن به معرفت حقیقت فاطمی محروم هستند. چنان‌که در احادیث آمده است، یکی از شئون مسمّا شدن حضرت زهرا علیها السّلام به اسم فاطمه، این است که خلق از معرفت آن حضرت، آنگونه که حقّ معرفت ایشان است، بریده شده‌اند. احدی از خلق به کنه معرفت این بانوی بزرگوار راه ندارد. ■به تعبیر دیگری که از امام صادق علیه السّلام روایت شده است، حضرت فاطمه علیها السّلام لیلةالقدر عالم هستی است و هرکه به معرفت ایشان راه برد، لیلةالقدر را درک کرده است؛ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ ■همان‌طورکه لیل تاریک و مخفی است، حقیقت فاطمی نیز در هستی، پنهان و ناشناخته است؛ همان‌طور که لیلةالقدر در بین شب‌های سال، گم و نامعلوم است، قدر و عظمت فاطمۀ زهرا علیها السّلام در عالمِ کثرت، ناشناخته و مجهول است. لذا امام صادق علیه السّلام فرمودند: ■فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ هر کس آنگونه که حقّ معرفت فاطمه است، ایشان را بشناسد، لیلةالقدر را درک کرده است. ■حال، لیلةالقدر یعنی چه؟ اینکه حقیقت لیلةالقدر چیست، خود بحث مفصّلی دارد. برای پی بردن به مقام حضرت زهرا سلام الله علیها اندکی در خود واژۀ لیلةالقدر تأمّل کنیم. امام صادق علیه السّلام فرمودند: ■در لیلةالقدر، منظور از لیلة، فاطمه و مقصود از قدر، الله است. ■یعنی فاطمه علیها السّلام بی‌ واسطه فیوضات را از حضرت حقّ دریافت می‌کند؛ مستقیماً به اسماء اعظم الهیّه راه دارد و واسطۀ فیض بین خدای عظیم با خلق است؛ فاطمۀ زهرا انوار الهی را به این عالم منتقل می‌کند. لیلةالقدر مقام انسان کامل است؛ و حقیقت فاطمه سلام الله علیها، به تمام معنا، حقیقتِ انسان کامل است؛ لذا امام صادق علیه السّلام فرمودند: ■وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا آن حضرت، فاطمه نامیده شد؛ زیرا خلق از معرفت ایشان بریده شده و محرومند. ■هر کس هر چه به ‌گمان خود، بلند سخن گفته باشد، حتّی هر چه به گمان دیگران، غلوّ و بلندپروازی کرده باشد، به گرد پای حقیقت فاطمی نرسیده است. اندیشۀ بشر برای همیشه از راه یافتن به حقیقت فاطمی محروم است. ■هر کس، از مُحَدِّث و متکلّم و حکیم و عارف، در آینۀ کوچک ذهن و اندیشه یا دل خود، گوشه‌ای از انوار فاطمی را دیده و توصیف کرده است؛ امّا حقیقت فاطمی عظیم‌تر از آن است که در آینۀ مخلوق بگنجد. لذا قدر او ناشناختنی است؛ همان‌طور که قبر او ناشناختنی است... ■●۸۷/۰۳/۰۲ استاد مهدی طیب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 284 ، سوره بقره بخش چهارم بحث روايتى ● بحث روايتى : (روايات مختلف و معارضى كه در باره نسخ ي
آیات 284 سوره بقره بخش پنجم ● نقد روايات مذكوره و اثبات بطلان قول به منسوخ شدن به آيه كريمه ((ان تبدو)) مؤلف : اين روايات با همه اختلافاتى كه در مضامينش هست ، در اين كه مخالف با ظاهر قرآنند مشتركند، چون قبلا گفتيم ظاهر آيه اين است كه محاسبه بر روى اوصافى است كه دل ها يا مستقلا و يا از طريق اعضا كسب كرده باشد، و حال ، چه اين كسب به وسيله عمل ظاهرى باشد، و چه درونى و پنهانى ، و چه انسان مؤمن باشد، و چه كافر اما خطورات نفسانى كسب نيست و ظاهر محاسبه ، محاسبه به جزا است ، نه خبر دادن به اينكه چه چيزهائى از دل شما گذشته ، و چه تصميم هائى گرفته ايد، و آنچه ما گفتيم ، هم خود آيه مورد بحث بر آن دلالت دارد و هم آياتى ديگر كه گذشت . و اما مساله خود نسخ اشكال جداگانه اى دارد، و آن وجوهى از خلل است كه باعث مى شود از حجيت ساقط شود. اول اينكه : نسخ خلاف ظاهر قرآن است ، كه بيانش گذشت . دوم اينكه : مستلزم اين است كه تكليف به چيزى كه خارج از طاقت انسان است جايز باشد، و حال آنكه عقل در بطلان آن هيچ ترديدى ندارد آن هم تكليفى كه از ناحيه خداى تعالى باشد، حال چه اين تكليف بعدا نسخ بشود يا نشود، بلكه تكليف كردن به چيزى كه ما فوق طاقت است و سپس نسخ كردن ، اشكالى علاوه دارد، و آن اين است كه به حكم روايت آيه شريفه قبل از اينكه مورد عمل قرار گيرد نسخ شده ، و اين خود اشكالى است جداگانه (چون معنايش اين است كه خداى تعالى هم العياذ بالله ، سخن نسنجيده اى گفته ، و سپس پشيمان شده باشد، بر خلاف نسخ بعد از عمل كه معنايش اين است كه حكمى كه نسخ شده تا امروز مصلحت داشته و از اول موقت بوده است ). سوم اينكه : خواننده عزيز به زودى در تفسير دو آيه بعد خواهد ديد كه جمله : ((لا يكلف الله نفسا الا وسعها)) اصلا نمى تواند ناسخ چيزى باشد، بلكه تنها دلالت دارد بر اين كه هر نفسى در قيامت به بدى هائى كه خودش كسب كرده ، خواهد رسيد، چه اينكه تحملش آسان باشد و چه دشوار، و ما فوق طاقت (چون او خودش آن را براى خود درست كرده نه خداى تعالى )، پس اگر كسى چیزى را بر خود تحميل كند كه طاقتش را نداشته باشد، و يا به دست خود، زنجيرى بپاى خود ببندد سرنوشتى است كه خودش براى خود درست كرده ، و غير از خود كسى را ملامت نكند، پس جمله : ((لا يكلف الله نفسا الا وسعها)) به منزله جمله معترضه اى است كه مى خواهد توهمى را دفع كند. چهارم اينكه : به زودى خواهد آمد كه اصلا تكيه كلام در دو آيه شريفه بر مساله خطورات نفسانى نيست ، و در مساله نسخ حتما بايد ناسخ تكيه بر منسوخ داشته و به آن نظر داشته باشد، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 677 و دو آيه ((آمن الرسول ...)) غرض ديگرى را دنبال مى كند غير آن غرضى كه آيه : ((لله ما فى السموات و ما فى الارض ...)) در صدد بيان آن است ، و ان شاء الله به زودى مطلب روشن تر خواهد شد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 678 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■● ●■ ■دائماً در جستجوی کسی باش که بالایت می برد. در پی کسی که پایینت می کشد نباش. هرکسی که واقعاً بالایت می برد به سویش برو. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●سیر در معرفت و محبّت فاطمه سلام الله علیها به وادی حیرت و جنون می‌انجامد●■ ■هرچه تقلّا کردیم، هرچه از کشف عارفان و درک حکیمان بهره گرفتیم، هرچه از زبان متکلّمان و محدّثان سخن گفتیم، در پایان راه جز اظهار عجز و احساس تحیّر در برابر این شخصیت عظیم که امّ ابیها است کاری نتوانستیم بکنیم؛ این شخصیت عظیمی که سرچشمه‌ی همه‌ی کمالات رسول الله است؛ اگر همه‌ی کمالات دستگاه آفرینش در وجود خاتم النّبیین به اوج قلّه‌ی خودش رسید، سرچشمه‌ی همین کمالات وجود مقدّس صدیقه‌ کبری سلام الله علیها است. خود پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: ■فاطمة امّ ابیها، فِدَاهَا أَبُوهَا، أَبُوهَا فِدَاهَا ■پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم اغراق نمی‌کند، وقتی می‌گوید من فدای فاطمه، ببینید فاطمه علیها السّلام کیست که خاتم النّبیّین سزاوار و شایسته است که قربانی او شود! می‌ترسم وارد بعضی از حوزه ها شوم. سخن گفتن در این زمینه خیلی از منزلت و جایگاه ما فراتر است. ولی خاطرتان هست که در بحث قربانی گفتیم نظام آفرینش نظام قربانی است، هر موجود مادونی در راه مافوق خودش قربانی می‌شود و از این طریق به کمال می‌رسد. جماد قربان گیاه می‌شود و گیاه می‌شود، گیاه قربان حیوان می‌شود و حیوان می‌شود، حیوان قربان انسان می‌شود و انسان می‌شود، انسان قربان انسان کامل می‌شود و انسان کامل می‌شود و انسان کامل یعنی ولیّ اعظم خدا قربان خدا می‌شود و آن وقت می‌شود آنچه که دیگر زبان یارای گفتن آن را ندارد. ■اعظمِ انسان‌های کامل تاریخ، گل سرسبد آفرینش، وجود مقدّس خاتم النّبیّین صلوات الله علیه و آله و سلّم است، حال چگونه است که خاتم النّبیّین در رابطه با فاطمه علیها السّلام می‌گوید: أَبُوهَا فِدَاهَا ■یعنی خاتم النّبیّین فدای او بشود! یعنی قربان شدن خاتم النّبیّین در راه فاطمه مایه‌ی کمال و تعالی خاتم النّبیّین است! خدایا فاطمه سلام الله علیها کیست؟! ما نمی‌دانیم. او لیلةالقدر هستی است، سرّ اعظم خداوند است. ■به هر حال هرچه که گفته‌اند و گفته‌ایم، هرچه که یافته‌اند و یافته‌ایم، هرچه که اندیشیده‌اند و اندیشیده‌ایم، همه وقتی به حریم فاطمی می‌رسد، نقش بر آب است. همه طفل ابجد خوان این مدرسه‌اند. مگر امام صادق علیه السّلام نفرمودند: ■اِنَّما سُمِّیَتْ فاطِمَةَ لاَنَّ الْخَلْقَ فُطِموا عَنْ مَعْرِفَتِها ■فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها فاطمه نامیده شد، چرا که راه معرفت فاطمه برای همه‌ی خلق بریده است؛ یعنی برای همه‌ی انبیاء و اولیا و اوصیا، همه‌ی عارفان و حکیمان و محدّثان و متفکّران. ■این وادیِ حیرت است، لذا کسانی که در وادی محبّت فاطمه‌ی زهرا صلوات الله علیها غرق شده‌اند پایان کارشان جنون است. وادی‌یی است که آنجا دیگر عقل رنگ می‌بازد. سرنوشت فاطمیون حیرت و جنون است... ■●استاد مهدی طیّب ۹۰/۰۲/۱۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■ ■باید بی‎غرض و با قلب پاک نگریست تا همه‎ی دنیا را زیبا دید. در عالمِ فنا قشنگ‎ترین چیزها زشتی‎هاست؛ مثل خال سیاه در صورت سپید یار. نقایص زندگی دنیایتان را به منزله‎ی خال سیاه حساب کنید که زیبایی صورت را صدچندان می‎کند. انسان اگر بداند که این مصائب و گرفتاری‎های دنیوی به مانند خال سیاهی در صورت زیبایی است که باعث زیبایی بیشتر می‎شود، چقدر راحت می‎شود و زندگی برایش شیرین می‎گردد. ■مؤمن در این عالم مثل سیاح است؛ بی‎غرض تماشا می‎کند، دل نمی‎بندد، نه قصد مالکیت می‎کند و نه در دعواها دخالت می‎کند، اعتراض ندارد، نگاه می‎کند و عبور می‎کند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: سِیاحَةُ اُمَّتى فِی الصَّوم: سیاحت امّت من در روزه است. ■اهل‌‌الله سیاح عالم خلقتند؛ در زمین، در آسمان، با ملائکه، با انبیا و با اولیا می‎گردند و تماشا می‎کنند. چون ذی‎نفع نیستند، بی‎غرض تماشا می‎کنند، قشنگ تماشا می‎کنند. دندان طمع دنیا را که کندی، سیاح می‎شوی. ■بچّه‎ی بزرگ‌تر بهلول کوزه را شکسته بود، بهلول بچّه‎ی کوچکش را کتک می‎زد، گفتند: چرا او را می‎زنی؟ گفت: اگر این را نزنم، از آن بچّه‎ی بزرگ‌ترم بدتر خواهد بود. ■امیدوارم در دنیا هیچ خسارتی نبینید و اگر هم خدا خواست جیبتان را بزند، قشنگ‎های خود را برای این کار بفرستد. ■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● ●■ ■در حریم علم، بدون طهارت با مراتبش نباید وارد شد؛ و الا علم در کانال وجودی فرد غیر طهارت دار، آلوده می شود. از آن به بعد آن علم، علم آلوده است؛ نه علم پاک؛ نه علم تطهیر شده. @mohamad_hosein_tabatabaei
■● ●■ ●وادی عشق تو بس ●صعب است و سخت و ناپدید ■اینکه حضرت ختمی مرتبت در مورد سوره هود فرمود: «شَیَّبَتنی سورَةُ هود لِمَکانِ هذِهِ الآیَةِ.»، بخاطر وجود همین آیه در آن سوره می باشد: «فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَکَ». ■«با اینکه این آیه شریف در سوره شوری نیز وارد است ولی بدونِ وَ مَن تابَ مَعَکَ، جهت اینکه حضرت، سوره هود را اختصاص به ذکر دادند، برای آن است که خدای تعالی استقامت امت را نیز از آن بزرگوار خواسته است، و حضرت بیم آن داشت که مأموریت انجام نگیرد، و الا خود آن بزرگوار استقامت داشت». ■●عارف کامل مکمل شاه آبادی●■ ■هر موجودی راه مخصوص به خودش را دارد، و انسان کامل، مأمور به استکمال جمیع جهان و اعیان است، پس تو خود بدان دشواری این راه را با این همه اختلاف در ذاتیات اعیان، هر چند میدانم تصورش هم برایت سخت است، چه رسد به چشیدنش. هو الجامع. ■ابتلائات شدیدی در پیش است، مراقب باشید.حتما دست به دامن اولیا شوید، والا غرق خواهید شد. نوح ولیّ، قومش را من باب اظهار جلال الهی، نفرین نموده:«رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■ ■شبی در عالم رؤیا مشاهده کردم که مشغول صخره نوردی ام، ارتفاع بسیاری داشت، خیلی خیلی هم جای خطرناکی بود. به روبرو نگاه کردم دیدم کسی نیست، به پشتم نگاه کردم همینطور. در یمین و یسارم هم کسی نبود. فهمیدم که در این طریق پر خوف و خطر، تنهای تنهام. و گریز و گزیری، جز از طی این طریق نیست. پس ای عزیز دل آرام دار و هرگز به اقبال و ادبار خلق اطمینان مکن، یعنی نه به اقبال و مهر و محبت و ادای ارادتشان دل خوش باش، و نه از ادبار و قهر و غضب و کینه و دشمنی شان محزون و غمگین. چرا که اکثر خلق قوم باد اند، گهی این ورند و گهی آن ور. اگر گفت با تمام وجود عاشقتم، بدان دور نیست که همین عاشق، فارغ از تو شود، و اگر گفت با تمام وجود از تو متنفرم، بدان که غیر ممکن نیست که همین شخص کینه ای، عاشق و دلباخته ات شود. ■عزیز دلم آنکه شاهد حقیقت مطلق است، دیگر چه کار به کثرات دارد؟ چه کار به این و آن دارد؟ کثرت را هم تجلی آن حقیقت واحد می بیند، اگر در حقش ظلم کردند، می بیند قهر حق را،و اگر عاشقش شدند، مشاهده میکند مهر و محبت حضرت جانان را. ■این و را بردار، همه چی حل میشود.