eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □این معیّت حق متعال با صبر کنندگان،به این علت است، که مقام
□این خیلی فرق میکند با یک جلسه ای که بنشینیم، چند کلمه ای به اندازه فهم خودمان، درباره ی دعا حرف بزنیم، کمی از دعا را هم بخوانیم و اشکی هم بریزیم. این دعا خواندن با آن دعا خواندن آقا که وقتی می‌خواهد شروع کند، تمام بدنش در لرزش است، رنگ او بر می گردد، فرق می کند، به تعبیر بعضی از روایات، درباره ی حالات آقا؛وقتی دعای آقا شروع میشد، رنگ به رنگ می شدند، ما اکنون اگر کمی رنگ به رنگ می شویم، می بینیم فشارمان پایین آمده است. اما چه قدرت بدنی می خواهد، چه حضوری می خواهد که شخص در آن مقام سنگین دهشت قرار بگیرد، چون از جنبه ی جسمی هم به انسان فشار می آید وقتی رنگ صورت انسان، قرمز می شود ،زرد می شود، تیره و سیاه می شود، اما این حالات برای آقا، همین طور ادامه پیدا می کند، و از پا‌ نمی افتد. حالا می بینید کسی ذکری می گیرد، چهار شب می‌گذرد، شب پنجم می‌آید و می گوید: (نفسم به شماره افتاده،دارم می‌میرم.)(۲۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □این خیلی فرق میکند با یک جلسه ای که بنشینیم، چند کلمه ای
□چون اذکار، یکی از کارهایی که میکنند، این است که ناگهان انسان را تماشاچی نظام هستی قرار می دهند، ناگهان در مقابل چشم او مارها، عقرب ها و صورت های مهشه ی سخت، ظاهر می شوند، حال اگر شکل مدهشه ی برایش متمثّل شد، می ترسد طغیان کرده، فریاد می زند، باید به این شخص گفت: هنوز در توحید قرار نگرفتی(۲۶) @mohamad_hosein_tabatabaei
■●هشتم شوّال سا‌لروز تخریب بارگاه ائمۀ بقیع علیهم السّلام توسط وهابیون●■ ■حادثۀ بسیار تأسف بار جنایت عظیم وهّابیّون در تخریب بقعه و بارگاه ائمّۀ بقیع علیهم السّلام در روز هشتم شوّال سال ۱۳۴۴ هجری قمری ثبت شده است. ■مرقد مطهّر امام مجتبی، امام سجّاد، امام باقر و امام صادق علیهم السّلام یک ضریح فلزّی داشت که هنرمندان اصفهانی ساخته بودند و بر مرقد مطهّر این چهار امام بزرگوار نصب شده بود و گنبد و بارگاهی داشت که عکس‌هایی از آن باقی مانده است. ■در چنین روزی این گنبد و بارگاه ویران شد و آن ضریح به تاراج رفت و مزار این چهار امام بزرگ، این چهار شخصیّت عظیم تاریخ خلقت، این چهار فرزند معصوم پیامبر خدا و این چهار حجّت الهی به شکل بسیار تأثّرانگیزی ویران شد و مایۀ داغ و افسوس همۀ آزادگان و مسلمانان راستین به ویژه شیعیان گشت. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○اختلاف اصلی شیعه با وهابیت در اصول است یا فروع؟○□ □شاخصۀ وهابیت فهم قشری از اسلام است. اختلاف شیعه و سنّی‏، در بحث امامت و خلافت است؛ اما اختلاف وهابیان با دیگر مسلمانان و از جمله شیعیان عمدتاً در بحث توحید و شرک است. وهابیان به علت اعتقاد شیعه به شفاعت و توسل به پیامبر و ائمه علیهم السّلام، بنای قبور، سجده بر مهر و... شیعه را مشرک می‌شمارند. □در رابطه با توسل، شیعه معتقد است فاعلیت خدا از مجاری خاصی جریان پیدا می‌کند و خداوند برای عملی شدن مشیّت خود وسائلی خلق کرده است مانند ملائک که در نص قرآن به وجود آنها به عنوان وسیله‌ای برای اجرای مشیّت خدای متعال اشاره شده و هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند آنها را شریک خدا فرض کند. از سوی دیگر وقتی بیماری با مراجعه به پزشک‏، بوسیله دارو معالجه می‌شود، پزشک و دارو وسیله برای شفای او می‌باشند و شفا دهنده خداوند است و مراجعه به پزشک شریک قائل شدن برای خدای شافی نیست. توسل یعنی از اولیای خدا به اعتبار قدرت و اذنی که خداوند به آنها داده است به عنوان وسیله، طلب یاری کردن. □شفاعت نیز درخواست دعا از اولیای خدا به عنوان وسیله، برای طلب مغفرت از خداست. چنانکه خداوند در سوره توبه به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «هنگامی که آنها مرتکب گناه و ظلم به نفس شوند بیایند پیش تو و خودشان از خدا طلب مغفرت کنند، تو هم برای قبول شدن توبه آنها برایشان دعا کنی، حتماً خدا را توبه پذیر ‌خواهند یافت.» آنچه در شیعه به عنوان استشفاع مطرح شده در واقع توسل به اهل بیت علیهم السّلام برای طلب مغفزت از خدا است. □در بحث موعود آل محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم وهابیون مثل اغلب اهل تسنن مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف را از نسل امام حسن مجتبی علیه السّلام دانسته و معتقدند هنوز به دنیا نیامده است، در حالی‌که شیعه امام زمان‌ ارواحنافداه را مولود نیمه شعبان سال ۲۵۵ قمری از امام حسن عسکری علیه السّلام و حضرت نرجس خاتون دانسته و معتقد است در زمانی‌که دنیا پر از ظلم شده و هیچ گروه مدعی اصلاح جامعه انسانی باقی نمانده باشد، مهدی موعود عجّل الله تعالی فرجه الشریف با ندای «اناالمهدی» به اذن خدا از کنار کعبه ظهور خواهد کرد و جهان را هنگامی که از فتنه پر شده و غرق در تباهی و فساد شده است با عدالت تطهیر و حکومت علوی را برقرار خواهد کرد.... □○گفتگو با استاد مهدی طیّب «روزنامه همشهری - سال ۱۳۸۸»○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○اختلاف اصلی شیعه با وهابیت در اصول است یا فروع؟○□ □شاخصۀ وهابیت فهم قشری از اسلام است. اختلاف شیع
□○آیا اختلاف شیعه و سنّی با وهابیت در توحید است یا ولایت؟○□ □در جنبۀ اعتقادی، عمده اختلاف شیعه و اهل سنّت بر سر مسئله امامت و ولایت است؛ اما اختلاف عقیده وهابیان با دیگر مسلمانان اعم از شیعه و سنّی، بر سر مسئله توحید است. وهابیان در حالی که به استناد کتب معتبرشان قائل به جسمانیت خدا هستند و خدا را همچون یک انسان، دارای اعضا و اندام بشری می‌پندارند و در قیامت قائل به رؤیت با چشم ظاهری می‌دانند، بقیه مسلمانان چه شیعه و چه سنّی را مشرک و مهدورالدّم می‌دانند. □بطلان عقیده به جسمانیت خدا، چه به استناد ادله عقلی و چه براساس آیات و احادیث نبوی امری مسلم است و نیازی به بیان ندارد؛ اما آنچه سبب شده است وهابیان سایر مسلمانان را مشرک و کشتن آنان را موجب پاداش اخروی بدانند، عدم درک صحیح آنان از توحید و شرک است که بدفهمی آنان، یکی ریشه در توحید فاعلیت دارد و دیگری در توحید عبادت. ؟ □یعنی تنها فاعلی که در فعل خویش نیازمند به غیر نیست و قادر است مستقلاً کاری انجام دهد، خداوند است. بنابراین اگر کسی قائل باشد که غیر از خداوند، شخص دیگری در عالم وجود دارد که بی‌نیاز به غیر می‌تواند کاری خواه کوچک و معمولی و خواه عظیم و خارق‌العاده انجام دهد، مشرک است؛ اما اگر قائل باشد شخصی وجود دارد که با نیرویی که خداوند به او داده و با اذن و امکانی که پروردگار به او عطا کرده است، می‌تواند کاری خواه معمولی و خواه خارق‌العاده انجام دهد، عقیده‌اش کوچک‌ترین تعارضی با توحید ندارد. □نکته‌ای که باقی می‌ماند این است که آیا به‌راستی خداوند چنان نیرو و اذنی به آن شخص داده است یا خیر؟ □اگر اثبات شود خداوند چنان نیرو و اذنی به آن شخص نداده است، عقیده مزبور باطل ولی غیرمعارض با توحید خواهد بود و اگر اثبات شود خداوند آن نیرو و اذن را به آن شخص داده است، عقیده مزبور صحیح و هماهنگ با توحید خواهد بود. □یکی از مسائلی که درباره شیعیان مطرح می‌شود، توسل آنها به اهل بیت علیهم السّلام است. آیا توسل به ایشان با توحید متعارض است؟ □حال اگر اثبات شود خداوند به شخصی نیرو و اذن کاری داده است، مراجعه به وی و درخواست از او که از نیروی خدادادش بهره جسته و کاری برای ما انجام دهد، امری معقول و مشروع بوده و توسل گفته می‌شود. □بنابراین توسل جستن به انبیاء و اولیاء برای اینکه با استفاده از نیرو و اذنی که خداوند به آنها داده است، مشکلی را از ما حل کنند، به‌هیچ‌وجه تعارضی با توحید ندارد. اینکه خداوند نیروی خارق‌العاده‌ و اذن بهره‌گیری از آنها را به انبیاء و اولیاء داده است نیز براساس آیات قرآن و احادیث نبوی، به ‌وضوح قابل اثبات است. بنابراین، اینکه وهابیان توسل جستن به انبیاء و اولیاء را دلیل شرک دیگر مسلمانان می‌دانند، حاکی از این است که مفهوم توحید را درک نکرده‌اند. □چرا وهابیان، سخن گفتن شیعه را با اهل بیت علیهم السّلام، کفر می‌دانند؟ □عقیده شیعه این است که اگر در همه‌جای عالم، انبیاء و اولیاء الهی را صدا بزنیم، می‌شنوند و این توانایی در زمان حیات ظاهری و پس از مرگشان به یکسان وجود دارد. در حالی که وهابیان، این توانایی را منحصر به خدا دانسته و عقیده به آن توانایی برای انبیاء و اولیاء را شرک می‌دانند. در حالی که شیعه معتقد است این قدرت شنوایی و آگاهی خارق‌العاده را خداوند به آنان داده است و منهای خدا، آنها در زمان حیات ظاهریشان هم قادر نخواهند بود حتی صدای کسی را که کنار گوششان حرف می‌زند، بشنوند. پی می‌برید که این عقیده به هیچ‌وجه تعارضی با توحید ندارد.... □○گفتگو با استاد مهدی طیّب «روزنامه همشهری - سال ۱۳۸۸»○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□دو راه وجود دارد که از آنها می‎توانیم خودمان را در بغل پدران حقیقیمان بیندازیم، یکی راه طاعات و عبادات است و دیگری راه محبّت. □دو نوع راه وجود دارد؛ یکی راه‎های شوسه و آسفالته و دیگری راه‎های میان‎بُر. در راه‎های شوسه و آسفالته هم گاهی اوقات اشخاص تصادف می‎کنند و کشته می‎شوند. در راه‎های میان‎بر هم خطر مردن هست. راه میان‎بر گرچه خطرناک است، ولی خیلی سریع‎تر به مقصد می‎رسد. □راه‎های عبادات، روزه، شب زنده‎داری، ذکر، دعا، ریاضات و صبر که از پیغمبر و ائمّه علیهم السّلام رسیده است هم راه خداست. اینها راه‎های شوسه و آسفالته‎اند. بعضی اصحاب به پیامبر و ائمّه علیهم السّلام اصرار زیادی کردند که چه کنیم زودتر به مقصد برسیم؟ این بود که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم راه میان‎بر را نشان داد و فرمود: هر کس علی و حسین علیهما السّلام را دوست بدارد، زودتر به مقصد می‎رسد. فرمود هر کس علی علیه السّلام را دوست بدارد، معصیت به او ضرر نمی‎رساند و کسی که در مصیبت حسین علیه السّلام مژه‎اش به ‎اشک نمناک شود و حتّی کسی که بدون اینکه اشکش جاری شود، با ادب در مجلس عزای حسین علیه السّلام بنشیند و خودش را شبیه گریه کنندگان نماید، بهشت بر او واجب می‎شود. راه محبّت راه میان‎بر است. □مرحوم حاج اسماعیل دولابی□ □●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 1-6 ، آل عمران ، قسمت دوم بخش پنجم1⃣ ● سعادت و شقاوت از ديدگاه اسلام و اما قرآن كريم ان
آیات 1-6 ، آل عمران ، قسمت دوم بخش پنجم2⃣ ● سعادت و شقاوت از ديدگاه اسلام علاوه بر اينكه در هيچ جاى دنيا و نزد هيچ يك از دنياپرستان مادى ، نعمتى كه لذت خالص باشد وجود ندارد، بلكه اگر از نعمتى لذتى مى برند همان لذت توأم با غم و اندوه است ، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 17 غم و اندوهى كه خوشى آنان را تيره و تار مى سازد. از اينجا روشن مى شود كه درك و طرز فكرى كه در انسانهاى موحد و مخصوصا در اهل قرآن است غير درك و طرز فكرى است كه ديگران دارند، با اينكه هر دو طايفه از يك نوع هستند، يعنى هر دو انسانند، البته بين دو نقطه نهايى اين دو طرز تفكر مراتب بسيارى هست ، كه صاحبان آن اهل ايمان هستند اما طايفه ديگر بخاطر نرسيدن به كمال تربيت و تعليم الهى ، كم و زياد و يا زيادتر گرفتار انحراف فكرى مى شوند. اين بود آنچه ما مى توانستيم از كلام خداى تعالى درباره مسأله عذاب استفاده كنيم ، ليكن در عين اينكه گفتيم كلمه عذاب در اصطلاح قرآن به معناى عذاب روحى تنها و يا روحى و جسمى است ، چنان هم نيست كه از استعمال اين كلمه در مورد ناملايمات جسمانى فقط، امتناع بورزد، و آنرا عذاب نداند، بلكه اين كلمه را در آن مورد نيز بكار برده ، از آن جمله ، از ايوب حكايت كرده كه گفت : ((انى مسنى الشيطان بنصب و عذاب )). و نيز فرموده : ((و اذ انجيناكم من آل فرعون يسومونكم سوء العذاب ...)) كه عذابهاى فرعون به بنى اسرائيل را از طرف خدا امتحان و از طرف فرعون و فى نفسه عذاب خوانده و نفرموده آنچه از ناحيه فرعون به شما بنى اسرائيل رسيد عذاب خدا بود إِنَّ اللَّهَ لا يخْفَى عَلَيْهِ شىْءٌ فى الاَرْضِ وَ لا فى السمَاءِ در آيه قبلى ، عذاب كفار و منكرين آيات خدا را، اين چنين تعليل كرد: ((زيرا خدا عزيز و داراى انتقام است )) و ليكن چون اين تعليل احتياج به ضميمه اى داشت كه به وسيله آن مطلب تمام شود زيرا ممكن است كسى عزيز و داراى انتقام باشد ليكن كفر بعضى از كفار برايش ‍ پنهان مانده باشد، و در اثر بى خبرى از آن ، كفار نامبرده را عذاب نكند به همين جهت و براى اينكه بفهماند هيچ چيزى بر خدا پوشيده نيست ، جمله مورد بحث را اضافه كرد، و فهماند كه به همان جهت كه عزيز است چيزى بر او پوشيده نيست ، نه از محسوسات و نه از معنويات غايب از حس . ممكن هم هست مراد از جمله : ((شى ء فى الارض و لا فى السماء)) اعمال بدنى و قلبى باشد، به همان توجيهى كه در آيه شريفه : ((للّه ما فى السموات و الارض و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به اللّه گذشت . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 18 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره●□ □توی همه این سال‌ها یکی‌دو بار بیشتر نگفت «من»، یک بارش وقتی بود که امام خمینی قدس‌سره از دنیا رفته بود، رهبر معظم انقلاب آمد و از سنگینی بار امانتی که دستش داده‌اند، حرف زد. □آیت‌الله بهجت بعد از چند لحظه سکوت، سر بلند کرد و گفت: «الحمدلله شما به مبانی مستحضرید. اگر به آنچه می‌رسید، طبق موازین عمل کنید، «من» ملتزمم که شما را تنها نگذارند.» □●به شیوه باران، ص۵٧●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □چون اذکار، یکی از کارهایی که میکنند، این است که ناگهان ان
□این زمین عالم خداست، عالم خدا را هم که می بینید، فقط بوته هایی مثل گل، نرم و لطیف و لیّن نیست، خار هم هست. نظام هستی که فقط هوای لطیف بهاری ندارد، گرمای شدید تابستان، طوفان و گرد و خاک هم دارد، آسمان که همیشه صاف و زلال و مهتابی نیست که نسیم شبانه اش از شب تا به سحر، دلنواز باشد، شب هایی با رعد و برق و زلزله هم دارد. پس وقتی به راه افتادی، همیشه نسیم نمی وزد، رعد و برق هم می آید، لذا می گوید: 《آقا؛خسته شدم،دیگر نمی توانم،به من ذکر داده اند، حالم خیلی خوش بود،اما اینگونه شد...》 خیال کرده است، اگر یکی، دو شوی، ذکر به او دادند و حال خوش برایش بود،تمام عمرش باید همانگونه خوشگذرانی کند، حال آن که معلوم نیست چه پیش می آید؟ تازه آن کس که در مقام ذکر، مظهر اسم شریف《آه》می شود، بدن لرزان، چهره اش رنگ به رنگ، و پیوسته در حالاتک مختلف است.(۲۷) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □این زمین عالم خداست، عالم خدا را هم که می بینید، فقط بوته
□گاهی کسی تب میکند و چهره اش بر می گردد و رنگ صورتش زرد میشود، انسان از نگاه به او میترسد، یا در شب تاریک یا در مقابل یک حیوان درنده، در اثر ترس، رنگ صورتش انچنان برمی گردد، که انسان از نگاه به صورت او میترسد و از این حال ترس، شب ها خوابش نمیبرد، با اینکه یک ترس مادی است، حالا اگر کسی به حقیقت در پیشگاه عظموت حق، خائف باشد چه حالی به او دست میدهد؟ این همان حال سنگینی است که روایات میخوانیم، و آن حال ذکر، که اقا در ان خائف است، شاید در طول عمرمان هم، مثل ان حال خوف برای ما پیش نیاید، و اگر هم امده باشد، یک از هزار، بلکه یکی از بی نهایت حالی است که برای اقا پیش امده است.(۲۸) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○فاصله بین زمین و آسمان چقدر است؟○□ □علامه طباطبایی در ذیل آیه ۱۲ سوره فصلت، روایتی از امیر مومنان آورده که شخصی از ایشان پرسید: فاصله بین زمین و آسمان چقدر است؟ فرمود به قدرى که چشم کار کند و به مقدارى که نفرین مظلوم بالا رود. آنگاه، علامه می‌نویسد: این پاسخ امام (علیه‌السلام) از لطائف کلمات آن جناب است که هم به ظاهر آسمان اشاره کرده و هم به باطن آن. □○ترجمه المیزان، ج۱۷، ص۵۶۶○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□قرب انسان به حقیقت عالم به کمال مطلق به پروردگار عالم اتصاف انسان است به صفات الهی دارا شدن اصناف و صفات حق جل و علا که نمونه اتم و‌ فرد کامل این مصداق حجت الله سفیر الهی واسطه فیض امام هر عصر هست که هیچگاه زمین خالی از حجت نمی شود یا ظاهر یا غایب بود او در نظام عالم ضروریه آفتاب یا روشن است زلاله هوا سهو زباله یا آفتاب پشت ابر بود افتاب در نظام عالم ضروریه قرب انسان به حق این قرب سوری و ظاهری نیست راه پیمودن از مبدایی به مقصدی نیست مسافرت ظاهر سیر کردن نیست قرب به حق یعنی آدمی به صفات ربوبی متصف بشود جان او قوی بشود روح او ترقی کند اونکه انسانیت انسان به اوست، و شیئت شئ به صورتشه اونکه حقیقت انسانه بر اثر دادن غذای انسانی به او رشد کند که بارها به عرض رساندیم علم و عمل نفس جان می شوند عین جان میشوند نفس، نفس میشوند حقیقت روح انسان می شوند که روح انسان به شنیدن حرف حقیقی و درست و صحیح به ادراک نمودن و یافتن یک مطلب علمی و قدم برداشتن در راه حق و صدق جان او مشتعل میشه روشن میشه ذات جان قوی میشود نه اینکه ذات یکسو و علم یکسو و عمل یکسو @mohamad_hosein_tabatabaei
■● علّامه آیةالله حاج سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی قدّس سرّه●■ ■...خداوند عزّوجلّ ایشان را برای حکومت اسلام برگزیده است. ■اینجاست که شما خوب حسّ می کنید که انتصاب الهی غیر از انتخاب است. آیا مردم ایشان را انتخاب کردند؟ رأی گیری کردند؟ عنوان اکثریّت بود؟ نه، هیچ یک از این مسائل نبود. ■طبعاً زمینه ای پیش آمد و مشیّت حضرت احدیّت عزّوجلّ بر این قرار گرفت که فردی را که لیاقت برداشتن این لوا را که به تمام مسلمین جهان بعد از کهنگی و اندراس، لباس عزّت بپوشاند ایشان را قرار دهد. ■●«خطبۀ نماز عید فطر سال ۱۳۹۹ قمری» ص ۱۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●احتمال بده این دستور از طرف امام زمان علیه السلام باشد....●■ ■یکی از نمونه های مشهور عنایات خاصّه در عصر غیبت، نجات شیعیان بحرین از خطر نابودی به دست حاکم بحرین با راهنمایی محمّد بن عیسی بحرینی، از صلحای شیعه بحرین است. (مجلسی، بحارالانوار، ج ٥٢، ص ١٧٩) نمونه دیگر این مطلب، انقلاب اسلامی ايران است. در شب بیست و یکم بهمن، نظامیان رژیم شاه حکومت نظامی مطلق اعلام کردند و طرح کودتا و کشتار عظیمی با خانه نشین کردن مردم در سر داشتند. ■ماجرا این بود که پس از خروج شاه از ایران، ژنرال هایزر در چهاردهم دی ماه سال پنجاه و هفت به ایران آمد و از داخل سفارت آمریکا در ایران رسما حکومت ایران را اداره می کرد. او قبل از خروج از ایران در هجدهم بهمن ماه طرح کودتایی را آماده کرد. نظامیان حامی رژیم شاه بر اساس طرح مزبور در شب بیست و دوم بهم می خواستند مردم را در خانه ها زمین گیر کنند و به هواپیماهای نیروی هوایی نیز دستور داده بودند خیابان ایران و مناطق اطراف آن را که مدرسه علوی در آن قرار داشت و امام خمینی و تمام رهبران انقلاب در آن مستقر بودند، بمباران کنند تا به قیمت کشته شدن چند صد هزار نفر ساکنان آن منطقه، رهبران انقلاب را نابود کنند. پس از آن همچون کودتای بیست و هشتم مرداد ١٣٣٢، شاه را به ایران برگردانند و حکومت او را مستقر نمایند. اگر این توطئه عملی می شد و شاه باز می گشت، چه انتقام ها که از مردم ایران نمی گرفت و چه سیلاب های خون که به راه نمی انداخت و چگونه به ریشه کن کردن دین نمی پرداخت. ■در این شرایط امام خمینی اعلامیه دادند که بر همگان واجب است به خیابان ها بریزند؛ اگر چه ارتش آنها را به رگبار ببندد. مرحوم آیت الله طالقانی رحمة الله علیه نقل می کردند که با صدور این اطّلاعیه پشت ما لرزید که حمّام خون به راه می افتد. هرچه به امام اصرار کردیم و استدلال و در نهایت التماس کردیم تا این فرمان را پس بگیرند، نپذیرفتند و چون بسیار پافشاری کردیم، فرمودند احتمال بده این دستور از طرف امام زمان علیه السلام باشد. در این شرایط بود که تسلیم امر امام شدیم و سکوت پیشه کردیم. با این فرمان در آن شرایط خطرناک، جامعه شیعه ایران نجات یافت. ■پیام امام زمان علیه السلام توسط قدرت الله لطیفی نسب، تجدیدکننده مسجد جمکران، به امام خمینی ابلاغ شده بود. ( نقل به مضمون از: خاطرات آیت الله سیّد علی اکبر قرشی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ١٣٣ تا ١٣٦) ■● ۱۹۶●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
◼️ ◼️ ■ علمای اهل سنت اکثراً این نیستند که بگویند آقا باید قبرها را تخریب کرد. ابن تیمیه این اصل را پانزده حکم شرعی آورده، در این احکام شرعی اش من جمله این حرفهاست؛ مثل ماها. فلذا یک امام جماعت وهابی در عربستان سعودی چند سال قبل از این دنیا رفت، رفت با همانهایی که دوستشان داشت محشور شد؛ چون هرکس هرچیزی که دوست دارد با آن محشورش می کند. گفت افتخار من این است که من هفده سال در مسجد النبی خاتم الأنبیاء امام جماعت بودم، صبح و ظهر و مغرب ( حالا اینها که پنج وقته اند) نماز خواندم، اما یکبار به سر قبر پیغمبر نرفتم. چون اینجا یک بنای شرکی است. یک دور ضریح دارد، بالایش گلدسته دارد، اینها همه حرام است. ■بعد می گفتند که اگر ( اینها از دست خود اهل سنت می ترسند، وگرنه چطور قبر چهار امام را راحت رفتند خراب کردند، اگر از دست ما شیعیان می ترسیدند آنجا را چرا خراب کردند؟ ) می گویند الآن از دست آنها می ترسند، اهل سنت و جماعت و اینها در این احکام شرعی موافق نیستند، فلذا اینها احکام شرعی شان بر حرمت است. بله ما هم داریم که مستحب است قبر انسان مسلمان مؤمن به اندازه چهار انگشت از زمین برآمده باشد؛ در رساله های عملیه هم هست. اما سؤال: حالا می خواهید نه یک قبری را بلندتر کنید، رویش یک سنگی بگذارید، مثلاً بقعه ای رویش بسازید، از این کارهایی که می کنیم، حالا آیا اینها حرام است؟ نه ، ما حرام نمی دانیم. بعد حالا بحث مکروهش را باید در مسائل فقهی بحث کرد؛ اما مستحب است که قبر این اندازه باشد، آنرا ما در احکام شرعیه داریم؛ اما اینها حکم شرعی شان این است که اینها حرام است. بیش از ۴ انگشت برآمده باشد حرام است. ■ضریح درست کردن، بقعه درست کردن، بارگاه درست کردن، گلدسته درست کردن، إلی ما شاء الله همه حرفهایی که ما داریم حرام است؛ اینها قاعده شان بر این است؛ این گروه افراطی وهابی قاعده شان بر این است ما وظیفه داریم، بر اساس این آیات ( چند شب قبل عرض کردم در ابوکمال، امروز یک تکه فیلم اش را می دیدم کتاب دست من است؛ در همان نزدیکی های ابوکمال، در بیابان، دوستان برای من کتابهایشان را آوردند گفتم بنشینم همین جا اول ببینم حرفشان چی هست؟ نشستیم دیدیم تمام حرف متمرکز در این بحث است: باید کسانی که بر اساس آیات قرآن و سنت پیغمبر و اقوال علمایشان کسانی که با این به تعبیر ما که به آنها می گوییم شیعه، با اینها رفیق می شوند، همدست می شوند، مراوده دارند، سلام و علیک دارند، چه، اینها را باید کشت، اینها واجب القتل اند. یعنی من و شما که هیچی. باید کشته شویم؛ این که هیچی آن بحث دیگر است. بحث نمی کنند. یعنی اینهایی که با ما یک سلام علیکی دارند اینها را هم باید بکشیم الآن. در آن کتاب، اول تا آخر تمام روایات را ردیف کرده اند برای این مطلب.
□اگر امام زمان را آن اوجش میشناختی میگفتی اقا افتخار امام زمان شناسی من اینه که اگر خواجه طوسی ها، علامه طباطبایی ها، ملاصدراها، شیخ اکبرها، شیخ الرئس ابن سیناها و تمام مفاخر عالم همه جمع بشوند اینها با همه مقاماتی که براشون فرض میشه و اینها رسیدند اینها افتخار همشون اینکه ما همه کلب آستان حضرت بقیه الله ایم اون چون امام زمان را انقدر پایین شناخته و لذا مثل اون شاگرد کلاس دوم بود کودکی به انیشتن نامه نوشته نوشته چون اینقدر از اینور و اونور که انیشتن یک ریاضی دان بسیار قویه گفت اگر من یک سوال بکنم که انیشتن جواب من رو بده معلومه که پس ریاضی دانه کلاس دوم ابتدایی بود یه سوالی نوشت که انیشتن اگر گفتی دو تا دو تا چندتا؟ چه عجب که انیشتن جوابش را طفلی داده ایشون وقتی نامه را جواب گرفته واقعا که تو انیشتینی □آقای عزیز من و تو امام زمان و پیغمبر و اهل بیت شناسیمون مثل این کلاس دومه که میگیم اگه دو دو تا چهارتا ره امام زمان بدونه حالا یعنی امام زمانه که اگر بگیم خواجه طوسی که دو دو تا چهارتا رو میدونه که هیچی بلکه از یک شکل هندسی قطاع حدود نیم میلیون حکم هندسی اخراج میکند میگه یعنی تو این رو از امام زمان بالاتر میدونی نه این از امام زمان بالاتر نیست تو امام زمان را در حد دو دو تا چهارتا دانستن بلدی □تو اگه میدونستی که یعنی اون کسی که فرزند که اگر بخواهد لب باز کند بای بسم الله الرحمن الرحیم را اون نقطه بای را تفسیر کند که یک نقطه است انقدر کتاب میشه اون قدر کتاب میشه هفتاد شتر که نه، هفصدتا شتر که نه، هفت هزار شتر نه، هفت هزار قطار نه، اصلا کل عالم را پر میکنه از کتاب. @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 1-6 ، آل عمران ، قسمت دوم بخش پنجم2⃣ ● سعادت و شقاوت از ديدگاه اسلام علاوه بر اينكه در ه
آیات 1-6 آل عمران قسمت سوم بخش اول1⃣ ● كيفر كافران ، از حكم قضا و قدر و مشيت الهى خارج نيست هُوَ الَّذِى يُصوِّرُكمْ فى الاَرْحَامِ كَيْف يَشاءُ كلمه ((تصوير)) به معناى انداختن عكس چيزى يا كسى است ، ولى كلمه ((صورت )) اعم از آنست و شامل تمامى چيزهاى سايه دار و بى سايه مى شود. و كلمه ((ارحام )) جمع رحم است ، و رحم زنان همانجايى است كه نطفه و جنين در آنجا قرار مى گيرد. اين آيه شريفه در معناى بالا بردن مطلب دو آيه قبل است ، چون آن دو آيه مى گفتند: خدا كسانى را كه به آياتش كفر بورزند عذاب مى كند، براى اينكه عزيز و منتقم است ، و براى اينكه به اسرار و علتها آگاه است ، پس ‍ او در كارش به هيچ وجه شكست نمى خورد. در اين آيه مى فرمايد: بلكه مطلب از اين هم مهمتر است ، و آن كس كه به آيات خدا كفر مى ورزد، خوارتر و پست تر از آنست كه با استقلال خودش و بدون اينكه خداى سبحان هيچ دخالتى داشته باشد بتواند به آيات خدا كفر بورزد، و در اين كار به قدرت خود متكى باشد بدون اينكه خدا در اين باره اذنى داده باشد تا در نتيجه او بر خدا غالب آمده باشد، و نظام عالم را كه زيباترين نظام است بر هم بزند، و نيز بتواند اراده خود را بر اراده خدا تحميل كند، بلكه اگر هم به آيات خدا كفر مى ورزد، باز به خاطر اين است كه خدا به او چنين اذنى داده است يعنى خداى سبحان امورى را تنظيم كرده و آن امور تنظيم شده كه همان عالم دنيا است ، طورى تنظيم شده كه نتيجه اش پديد آمدن موجوداتى داراى اختيار و به نام انسان باشد، تا زمينه آزمايش و امتحان ، فراهم گردد، و هركس ‍ بخواهد به اختيار خود ايمان آورد، و هركس خواست به اختيار خودش ‍ كفر بورزد، پس هر دو طايفه هر چه بخواهند وقتى مى خواهند كه خداى رب العالمين هم خواسته باشد. بنابراين هيچ كفرى و ايمانى و هيچ سرنوشت ديگرى نيست مگر آنكه با تقدير الهى است ، و خلاصه حساب و كتابى دارد، و اين خداى تعالى است كه اشيا را طورى رديف كرده كه هر چيزى بتواند به هدفى كه با اعمالش آن را دنبال مى كند برسد، نخست آن هدف را به صورت خاص ‍ خودش يا به صورتى كه راه رسيدن به آن برايش فراهم شده تصور بكند، و سپس با تلاش پیگيرش به آن هدف برسد. پس خداى سبحان يگانه كسى است كه همواره غالب بر امر خود، و قاهر در اراده خود، و مسلط بر خلق خويش است . انسانهاى گمراه خيال مى كنند كه هر چه مى كنند تنها به اراده خود مى كنند، و هر تصرفى را كه در هر چيز مى كنند تنها بخواست خود مى كنند، و اين خودشان هستند كه با اعمال خويش نظام متصل و به هم پيوسته خلقت را بر هم مى زنند، و به گمان خود از قضا و قدر الهى پيشى مى گيرند، غافل از اينكه خود اين نيز، قدر الهى است . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 19 مراد از جمله : ((يصوركم فى الارحام كيف يشاء)) هم همين است ، يعنى مى خواهد بفرمايد: خداى سبحان اجزاى وجود شما را در آغاز خلقت به نحوى قرار داده كه در آخر هر مسيرى شما را به آنچه مى خواهيد برساند، و خواستن شما به مقدار اذن او دخالت دارد، نه اينكه علت حتمى رسيدن به هدف باشد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□به‌خاطر زیادی درس‌وبحث خسته شده بودیم. با دوستان‌مان رفتیم حرم حضرت امیر علیه‌السلام و در آنجا نشستیم به گفت‌وگو. دیدم آقا وارد حرم شد. کمی دورتر از ما ایستاد و با انگشت به من اشاره کرد. □فهمیدم کار خصوصی دارد. از دوستانم فاصله گرفتم و رفتم سمت‌شان. آقا آهسته در گوشم گفت: «مٰا لِلَّعْبِ خُلِقْنٰا؛ برای بازی آفریده نشده‌ایم»؛ و رفت. من ماندم و دلی که دیگر سرجایش بند نمی‌شد. همین یک جمله مرا به جلسات آقای قاضی کشاند. □●بر اساس خاطرۀ آیت‌الله سید عبدالکریم کشمیری، به‌نقل از حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی بهجت●□ ●در خانه اگر کس است، ص ٧۵● @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴شهادت حضرت حمزه عموی بزرگوار رسول ‌الله صلّی الله علیه و آله و سلّم در جریان جنگ اُحد در سال سوّم هجرت (۸ یا ۱۵ شوّال) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○" دیدارهای بصیرت بخش "○□ ○من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت ○کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم □کسانی هستند (چون انبیاء و اولیا و عاشقان حضرت حق) که دیدن ایشان آدمی را چشم باطن می بخشد و چگونه می توان از آن کس که آدمی را چشم بخشیده است چشم برداشت. از جمله بخشندگان چشم حضرت زیبائی است که طبیب صاحبدلان است و به قول شکسپیر عشق نابینا برای معالجه نزد او رفت و او چشمش را بینا کرد و بدین سبب عشق با زیبایی همنشین شد و چگونه می توانست او را ترک کند. ○به چشم عشق توان دید روی شاهد غیب ○که نور دیده عاشق ز قاف تا قاف است □○برگرفته از کتاب " مائده های فرهنگی " به قلم حسین الهی قمشه ای○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بزرگان با حرف، سرِ ما را گرم می‎کنند و مخفیانه چیزهای بزرگ را توی جیب ما می‎گذارند. علّتش هم این است که چون ظرفیت نداریم، اگر آن را به ما نشان دهند، مغرور می‎شویم و به مردم فخر می‎فروشیم و ادّعا می‎کنیم. وقتی آنها را آشکار می‎کنند و نشان می‎دهند که در ما ظرفیت پیدا شده و با دیدن آنها خدا را شکر می‎کنیم و آنها را عطای خدا و نه نتیجه‎ی تلاش و هنر خودمان می‎بینیم. □خداوند عیب‎هایت را که پوشاند و بخشید، حُسن‎هایت را هم علنی نمی‎کند؛ چون یا آنها را نفله می‎کنی و ارزان می‎فروشی یا شیطان جیبت را می‎زند. خودت می‎توانی از دور ببینی؛ امّا از بیرون آشکار نمی‎کند. هر وقت دانا شوی و بتوانی آنها را حفظ کنی، آشکار می‎کند؛ روز قیامت پرده را برمی‎دارد و آشکار می‎کند. □مرحوم حاج اسماعیل دولابی□ □○مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام شخصیّت برجستۀ علمی و از محدّثان بزرگ جهان تشیّع که با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه‌السّلام می‌رسد...■ ■حاج محمد اسماعيل دولابی■ ■اینکه گفته شده است هر کس حضرت_عبدالعظیم علیه السّلام را زیارت کند، مثل کسی است که امام حسین علیه السّلام را زیارت کرده است، بدان راست است. حضرت عبدالعظیم خیلی بزرگ است. ■●مصباح_الهدی، ص٤٦٧●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
: □«یک وقتی علامه سمنانی آمده بود قم، همه علما رفته بودند دیدنش، آقای خمینی هم بود، آقای طباطبایی هم بود. از بس قیافه آقای خمینی و آن متانت، در ذهن آقای علامه سمنانی ـ پیرمرد ملایی بود ـ جلوه کرده بود، خیال کرد که او علامه طباطبایی است؛ چون قبلاً هم «تفسیر المیزان» یا مثلاً «روش رئالیسم» را خوانده بود و به مقامات علمی و مقامات فلسفی ایشان واقف بود، فکر می‌کرد که آن صورت ذهنی با این چهره و این قیافه تطبیق می‌کند و شروع کرد با آقای خمینی به گرم گرفتن و اینکه بله، من کتاب شما را خوانده‌ام، المیزان را خوانده‌ام. □آقای خمینی هم بدون که دستپاچه بشود، مثلاً فوراً بگوید که نه خیر! من نیستم، یا خجالت بکشد که حالا او دارد اشتباه می‌کند، چنین آدمی نبود واقعاً. مثل کوه همینطور نشسته بود و گوش می‌کرد. آقای طباطبایی هم نشسته بود جلوی ایشان، دید که علامه سمنانی دارد اشتباه می‌کند، برای اینکه این اشتباه ادامه پیدا نکند، رو کرد به علامه سمنانی و گفت طباطبایی من هستم؛ ایشان استاد من، آقای خمینی هستند.» □○عبد صالح خدا، نشرمؤسسه صهبا، با همکاری مرکز اسناد انقلاب اسلامی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei