eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴صلی الله علیک یا باقر العلوم🏴 ■●سه قدم مهم ، براى رسيدن به معرفت امام معصوم در کلام امام باقر علیه السلام●■ ■أبو خالد كابلى روايت می كند كه گفت پرسيدم از حضرت أبو جعفر امام محمّد باقر از (نور در) قول خداى عزّ و جلّ: فَامِنُوا بِاللَهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا. [سوره تغابن ايه ۸] «پس ايمان بياوريد به خدا و فرستاده او و نورى كه ما فرو فرستاده ايم.» ■فقَالَ: يَا أَبَا خَالِدٍ! النُّورُ وَ اللَهِ نُورُ الائِمَّةِ مِنْ ءَالِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ إلَى يَوْمِ الْقِيَمَةِ؛ وَ هُمْ وَ اللَهِ نُورُ اللَهِ الَّذِى أَنْزَلَ...■ ■«پس فرمود: اى أبو خالد! سوگند به خدا آن نور، نور امامان از آل محمّد صلّى الله عليه و آله تا روز قيامت می باشد. و ايشانند سوگند به خدا نورى كه خدا نازل نموده است. و ايشانند سوگند به خدا نور خدا در آسمانها و در زمين. ■اى أبو خالد! سوگند به خدا نور امام در دلهاى مؤمنين از خورشيد تابناك در روز، روشنتر است. ■۱-و ايشانند سوگند به خدا كه دلهاى مؤمنين را نور می بخشند (تنویر قلوب). و خداوند عزّ و جلّ از هر كس كه بخواهد نورشان را محجوب می كند و بنابراين دلهايشان تاريك می شود ■۲-به خدا سوگند اى أبو خالد! بنده اى از بندگان خدا ما را دوست ندارد و ولايت ما را نمی پذيرد، تا آنكه خداوند دلش را پاك (تطهیر) نمايد، ■۳-و خداوند دل بنده اى را پاك نمی كند مگر آنكه امور خويشتن را به ما واگذار كند (تسلیم) و با ما از در صلح و سلامت بيرون آيد؛ و چون بنده اى با ما به مسالمت درآيد خداوند وى را از حساب شديد مصون می دارد و از بزرگترين دهشت روز بازپسين در امن و امان نگه می دارد». ■● ، ج ۱، ص ۶۶و۶۷●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■امام محمّد باقر عليه السّلام فرمودند: هيچ قطره ای در نزد خداوند عزوجل دوست داشتنی تر و محبوب تر از قطره ی اشكهايی كه در تاريكی شب و از خوف خدا با اخلاص كامل ريخته می شود نيست. ■ما مِن قَطرَةٍ احَبَّ الي اللهِ عَزَّوَجَلَّ مِن قَطرَةٍ دُمُوعٍ في سََوَادِ اللَّيلِ مَخَافَةً مِنَ اللهِ لا يریدُ بِها غَيرهُ. ■وسائل الشیعه، ج ٨، ص ٥٢٤■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️امام محمد باقر علیه السلام فرمودند: «فِی كُلِ‏ قَضاءِ اللهِ‏ خَيْرٌ لِلْمُؤْمِنِ‏»(۱) ■در هر چیزی که قضای الهی به آن تعلّق می‌گیرد و به مشیّت الهی در زندگی مؤمن اتّفاق می‌افتد، خیری برای مؤمن وجود دارد. ■اینها درس‌های عرفان است؛امیدوارم به این حرف‌ها عمیقاً توجّه کنیم. هرچه خدا در زندگی مؤمن پیش بیاورد، اعم از راحتی و سختی، اعم از فقر و غنا، اعم از بیماری و سلامتی، هرچه خدای متعال در زندگی مؤمن پیش می‌آورد، خیری در آن قرار دارد. اگر این به یک باور قطعی در ما تبدیل شود، خواهیم دید که گله کردن ها، نارضایتی‌ها و یأس‌ها تمام می‌شود؛ زندگی انسان یک‌پارچه شادی و خشنودی و امید و سرشار از نشاط می‌شود. این از مقامات بلند اهل معرفت و اهل سلوک است که به این باور قطعی برسند که هرچه خدا پیش می‌آورد خیر مؤمن است. به قول شاعر: ●به دُرد و صاف تو را کار نیست دَم دَرکِش ●که هر چه ساقی ما ریخت عِینِ الطاف است ■●در محضر استاد مهدی طیب - ۸۶/۰۴/۲۸●■ ■۱. ابن‌شعبه ی حرانی، تحف العقول، ص ۲۹۳ و مجلسی، بحار، ج ۷۵، ص ۱۷۳■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بسمه تعالی شٱنه□ □هشتم ذی‌الحجه یوم الترویه است و ترویه در لغت علاوه بر سقایت به معنای تفکر و اندیشیدن در کاری است. اندیشیدن فصل اخیر انسان است. زيد شحام، از حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام درباره تفسير آيه «فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِ» (عبس/۲۴)، سوال كرد كه مراد ازطعام انسان چيست؟ حضرت فرمود: «عِلْمُهُ اَلَّذِي يَأْخُذُهُ عَمَّنْ يَأْخُذُهُ»، بنگرد علمش را از كجا تحصيل مى كند. در آیه، طعام بر روى انسان حمل شده است، و انسان من حيث هو انسان، غذاى او علم و عمل است.   ○جانـور فـربه شــود لــيك از علف ○آدمـى فـربه ز عـزّ اسـت و شرف ○آدمـى فـربه شــود از راه گــوش ○جانور فربه شود از حلق و نوش □پس به اندیشیدن که صورت و مقوم حقیقت انسانی است برای او معرفت حاصل می‌شود. عرفان ثمره اندیشیدن است لذا تفکر بالاتر از فکر و اندیشیدن مقدمه اندیشه و شناخت است. ازاینرو روایت تفکر را افضل از هفتاد سال عبادت می‌داند نه فکر را!! پویایی و نو بودن مربوط به اندیشیدن است و انسانی که دائماً در تفکر است هماره تازه و سرسبز و خضر گونه است. □بعد از یوم الترویه، یوم العرفه است و یوم ظرف ظهور است و سپس عید حاصل میشود آن هم عید قربان!! □عرفان میوه‌ی شجره‌ی طیبه‌ی اندیشیدن است. وقتی این میوه به بار نشست و انسان به حقیقت خود و آنگاه به حقیقت بالذات نظام وجود معرفت پیدا کرد و دریافت [که] او اصل است و هرچه جز او فرع و تابع او، لذا خود را قربانی ما فوق خود می‌کند. چون هر مادونی فدای ما فوق خود است و این اصلی مسلم و خلل ناپذیر است چون در متن نظام وجود معلول از خود هیچ ندارد مگر آنچه که علت به او اشراق کرده باشد. موجودات فقر محض به حق متعال اند و اگرفقر در غنی فانی نشود از فقر بدر نمی آید. ○اقـتـلونی اقـتـلونی یـا ثـقات ○ان فی قتلی حیاة فی الحیاة   نهم ذی‌الحجه، عید عرفه، ۱۴۳۸ تهران
□در طواف کعبه و سعی بین صفا و مروه اگر تو را هل دادند و چند قدم جلو رفتی، باید برگردی و با اراده‎ی خودت مجدّداً بروی. در راه خدا با تحریک و فشار دیگران نباید راه رفت؛ با خواست خود باید طی طریق کرد. □مرحوم حاج اسماعیل دولابی□ □○مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□امام صادق علیه‌السلام فرمود: نَحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسنی. الاسماء الحسنی باهم می‌شود اسم اعظم. این ما که مبدا خلقت هستیم منظور جسم ما نیست بلکه آن مرتبه نورانیت ما است. انسان که مکان و زمان نمی‌شناسد! ○لامکانی که بود نور خدا ○ماضی و مستقبل و حالش کجا؟! □انسان که حال و آینده و گذشته ندارد! من و شما چون در قید عالم طبیعت هستیم فکر می‌کنیم عالَم یعنی همین. آن انسان کاملی که افق اندیشه‌اش افق اعلی شده است. وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ (تکویر/۲۳). وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ (نجم/۷).‌او از افق رهیده است. همه‌ی مکان و زمان تحت احاطه اوست. وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ (یس/۱۲). آن نورانیت هزار هزار سال قبل از خلقت بوده است که این هزار هم عدد کثرت است نه عدد تعیینی. تا خدا بوده، نور بوده و خدا به واسطه این نور خلق می‌کند. واسطه است دیگر... امام یعنی واسطه. اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الاَرْضِ وَالسَّماءِ؟! و خدا "از" و "تا" ندارد. خدا قدیم است. قدیم یعنی ازلی. خدا ازلی و ابدی است. نور اهل بیت علیهم‌السلام نیز ازلی و ابدی است. الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ وَ مَعَ الْخَلْقِ وَ بَعْدَ الْخَلْقِ. نور انسان کامل خاموش شدنی نیست. وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (صف/۸). نور حق متعال تمام و تام است. به هیچ وجه خاموشی در این نور راه پیدا نخواهد کرد. □این نور واسطه خلقت است. به واسطه‌ی این نور و این حقیقت، خدا به همه‌ی مخلوقاتش افاضه‌ی فیض می‌کند. در این مقام، کُلّنا نُورٌ واحِد. همه‌ی ما یک نوریم. مگر نور کثیر هم داریم؟! اصلا نور واحد و احد است. چون نور، واحد و احد است؛ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ. اگر واحد نباشد چطور می‌تواند نور همه‌ی آسمان‌ها و زمین باشد؟! کثیر می‌تواند نور آسمان‌ها و زمین باشد؟! آنگاه کدام نور برای کدام مخلوق است؟! نور غیر واحد، تجلیات این نور است. این می‌شود نحوه‌ی صدور کثرت از وحدت. این نور واحد جلوات دارد و جلوات آن، همین آسمان و زمین و هرکه و هرچه که در آن ها هستند است. همگی از آن نور واحد هستند. خودشان نورند. □ما چون همواره نور را به شکل خورشید و پروژکتور ها و نیروگاه‌های حرارتی می‌دانیم، فکر می‌کنیم نور یعنی این‌ها. نه! این یکی از ظهورات نور است. شما هم نورید. سنگ و آسمان و زمین هم نورند. ملائکةالله هم نورند. هرچیزی که قدم به عرصه‌ی خلقت گذاشته است نور است. این نور از کُلّنا نُورٌ واحِد منشعب شده است لذا چهارده معصوم علیهم‌السلام در مرتبه‌ی مقام واحدیت و احدیت یک حقیقت هستند. آنجا دیگر فقط حُسَيْنٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ نیست. آنجا امام حسین با امام حسن، با امام صادق و با دیگر حضرات ائمه علیهم‌السلام فرقی ندارد. یک نورند. هر چهارده نفر به این مرتبه رسیده‌اند.(۱۵)
□از حضرت علامه در یکی از جلسات پنج‌شنبه یا جمعه سوال شد: ما که صلوات بر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می‌فرستیم آیا درجه پیغمبر بالا می‌رود؟ □به این مضمون فرمودند: «نه، درجه صلوات‌فرستنده بالا می‌رود. مثَلش مثَل این است که شخصی باغ سیبی دارد، یک نفر باغبان یک سیب سرخ از آن باغ را می‌کَند و به صاحب باغ تقدیم می‌کند، این شخص مورد عنایتِ صاحب باغ می‌شود ولی بر ملک صاحب باغ افزوده نشده». □○اقیانوس علم و معرفت، محمد کریم پارسا، ص۶۸○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■شهادت شکافنده علوم انبیاء و احیاگر معارف قرآن، مخاطب سلام پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم از زبان جابر، حضرت امام محمدباقر علیه الصلاه و السلام بر فرزند برومندشان حضرت مهدی ارواحنافداه و شیعیان و محبان حضرتش تسلیت باد. امید که خداوند با صدور امر فرج، جراحت قلب امام زمان ارواحنافداه و دوستداران حضرتش را در این داغ مرهم بنهد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□هر چه خوبان همه دارند تو یکجا داری□ □عالمان دینی اصولا چند گروه اند. بعضی محضر دیده اند، برخی مکتب دیده اند، برخی اصحاب بنان اند و برخی اصحاب بیان. بعضی ها قدرت تألیف دارند اما بیان رسا ندارند و برخی قدرت بیان دارند اما قدرت تألیف ندارند. برخی درس خوب می خوانند، خوب می فهمند اما چون مباحثه نمی کنند قدرت انتقال ندارند. کسانی که جامع این عناصر باشند بسیار کم اند. □علامه طباطبایی یکی از کسانی بودند که این عناصر را با هم داشتند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○علت نامگذاری شب و روز هشتم ذی الحجه به روز تَرویه○□ □عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: □سَأَلْتُهُ لِمَ سُمِّيَ يَوْمُ التَّرْوِيَةِ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ، قَالَ لِأَنَّهُ لَمْ يَكُنْ بِعَرَفَاتٍ مَاءٌ وَ كَانُوا يَسْتَقُونَ مِنْ مَكَّةَ مِنَ الْمَاءِ لِرَيِّهِمْ وَ كَانَ يَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ تَرَوَّيْتُمْ تَرَوَّيْتُمْ، فَسُمِّيَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ لِذَلِكَ. □راوى مى گويد: از امام صادق علیه السلام پرسيدم: چرا روز ترويه (روز هشتم ذی حجه) را روز ترويه ناميده اند؟ □حضرت فرمودند: زيرا در عرفات آب نبود و حاجى ها روز هشتم ذى حجة از مكّه آب بر مى داشتند و به عرفات مى بردند و برخى از ايشان به بعضى ديگر مى گفتند: ترَوَّيْتُمْ، تروَّيْتُم (سيراب شديد، سيراب شديد؟) لذا به خاطر همين، روز هشتم را روز ترويه ناميدند. □○علل الشرایع، ج۲، باب۱۷۱ شیخ صدوق رحمة الله علیه○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
🚩خروج اباعبدالله‌الحسین علیه السلام از مکّه به‌سمت کوفه🚩 □در روز هشتم ماه ذی‌الحجّه‌ی سال شصتم هجری‌قمری ماجرای حرکت اباعبدالله‌الحسین علیه السلام از مکّه به‌سمت کوفه و نهایتاً به‌سمت کربلا ثبت شده است. □حضرت اباعبدالله علیه السلام روز هشتم ماه ذی‌الحجّه که (۱) و روزی است که حجّاج آب بر‌می‌داشتند، در یوم‌التّرویه، یعنی درست در شرایطی که همه‌ی مردم به‌سمت منا و عرفات می‌روند، اباعبدالله‌الحسین علیه السلام راه را جدا کردند و به‌سمت کوفه حرکت کردند. □اين هم یک اقدام کاملاً دقیق و حساب شده بود. کاری کاملاً چشم‌گیر بود؛ چون اگر حضرت چند روز قبل از آن حرکت می‌کردند، کسی احساس نمی‌کرد؛ امّا آن روز در ذهن همه این پرسش پیش آمد که چه شده پسر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله مناسک را رها کرده است؛ به‌جای اینکه همراه حاجیان بیاید و مراسم حج را انجام دهد؛ به جای دیگری سفر می‌کند؟ این یک حرکت بسیار دقیق بود برای اینکه ذهن‌ها را برای پی‌جویی علّت این قضیه حسّاس کند. □اینکه معمولاً مدّاح‌ها و هیئتی‌ها می گویند حضرت قصد حج را به عمره‌ی مفرده تبدیل کردند؛ حرف دقیقی نیست. حضرت اباعبدالله علیه السلام از روز اوّل که وارد مکّه شدند، به قصد عمره‌ی مفرده آمدند و قصد حج نداشتند؛ لذا عمره‌ی‌شان را که انجام دادند، رفتن به عرفات، مشعر و منا برآن حضرت واجب نبود. □حضرت در روز ی سال شصتم هجری‌قمری از مکّه بیرون آمدند و سفری را آغاز کردند؛ که به کربلا و واقعه‌ی عظیم عاشورا منجر شد. □○در محضر استاد مهدی طیب- جلسه ی ۲۵ مهر ۹۲○□ ۱. "ترویة" یعنی آب برداشتن. حجّاج در این روز در مکّه آب بر می داشتند و همراه می بردند که شب عرفه را در منا بمانند؛ روز عرفه به عرفات و در پی آن به مشعر و منا بروند. برای این سفر آب همراه می بردند. @mohamad_hosein_tabatabaei