■●مکاشفه عجیب علامه در روز عاشورا●■
■حجت الاسلام آقا تهرانی به نقل از شیخ هادی مروی که از خود مرحوم شیخ احمد پایانی شنیده بود، داستانی از مرحوم علامه طباطبایی در روز عاشورا نقل کرد که شرح آن به صورت زیر است:
«مرحوم پایانی می گفت: صبح عاشورایی بود و دلم خیلی گرفته بود، گفتم بروم حرم حضرت معصومه توسلی کنم و اشکی بریزم شاید دلم باز شود، به حرم رفتم و زیارت کردم اما هنوز سنگینی غمی را روی سینه خود حس می کردم.
■به طرف قبرستان ابوحسین (معروف به قبرستان قم نو که مرحوم رسول ترک و کربلایی کاظم در آن دفن هستند) رفتم. آن زمان همهاش قبر نبود.
دیدم گوشه قبرستان پیرمردی ایستاده و مشغول کاری است، توجهم به او جلب شد به طرفش که رفتم دیدم مرحوم علامه طباطبایی است که سر و پای برهنه مشغول خواندن زیارت عاشورا است.
■برای اینکه مزاحم حال معنوی ایشان نشوم رفتم پشت سر ایشان و مشغول به همراهی شدم، تا اینکه ایشان زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام خواندند و نمازش را هم به جا آوردند.
بعد از نماز رفتم جلو و اظهار ادب کردم، علامه فرمودند: آشیخ احمد امروز چه روزی است؟
گفتم: روز عاشورا است.
فرمودند:امروز چه خبر است؟
گفتم نمی دانم آقا.
فرمودند: امروز روزی است که زمین و آسمان بر حسین (علیه السلام) خون گریست، می خواهی ببینی؟
فرمودند: این گونه گریه می کنند و دست برد و یک کلوخ برداشت و در دست فشرد. ناگهان دیدم خون از وسط کلوخ بیرون زد و از میان انگشتان علامه جاری شد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●"دوزخ، برزخ، بهشت"●■
■فردوسی شاعری است که کودکان و میانسالان و کهن سالان پارسی گو و پارسی دان و پارسی خوان از زن و مرد گوش دل به داستان های پر رمز و راز او از پیکار پیوستهٔ آدمی با دیو سپرده اند و همراه او در دوزخ و برزخ و بهشت زندگی سیر می کنند، گاه در ژرفای دوزخ با حیوانی عجیب الخلقه رو به رو می شوند که چون ضحاک دو مار حرص و جاه از دوش او رُسته و آن دو مار هر دم خواهند که مغز او را طعمهٔ خود کنند و آن حیوان نادان شهری را به خاک و خون کشیده و مغز جوانان شهر را خوراک مستمر این دو اژدهای آدمخوار کرده است.
■و گاه در راه های پیچ در پیچ و پُر فراز و نشیب برزخ، جهان پهلوانی را چون رستم تماشا می کنیم که با دیوهای بی شاخ و دُم دست در کمر است، دیوهایی که نامشان سپید است و کارشان سیاه، عربده می کشند تا صدای حقی را خاموش کنند و زمین و آسمان را به غبار می آلایند تا چشم ها را ببندند، اما رستم نعره ای چون رعد بر می آورد که خواب از چشم ها و بند از دلهای دیوان می برد.
■این فریاد است که از ورای قرون پشت دیوان سیه رو و سیه کار را می لرزاند و چنان تاجی از کرامت بر سر آدمی می نهد که فرشتگان به سجود می آیند و شیطان زیر لب می گوید:
آه از آن اشتباه، باید سجده می کردم.
و گاه تماشاییان خود را در بهشت می یابند، آنجا که تهمورثِ دیوبند و جمشید زرّین تخت چون سلیمان دیوها را به خدمت آدمیان گرفته و اقلیمی ساخته اند:
سراسر باغ، سراسر بهار، سراسر جوانی و شادابی و سراسر شادی و دست افشانی، رهیده از هراس بیماری و گرسنگی و ایمن از هول مرگ.
■بدین سان توان گفت که فردوسی دوزخ را " حاکمیت دیو بر آدمیان " و برزخ را " پیکار آدمیان با دیوان " و بهشت را " پادشاهی انسان بر دیوان و ددان " دانسته است.
■●برگرفته از پیشگفتار کتاب " گنجینه آشنا "
به قلم حسین الهی قمشه ای●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
●روز اوّل محرّم●
■بستن راه به امام حسین علیه السّلام توسط حرّ بن یزید ریاحی
■آب دادن امام حسین علیه السّلام به سپاهیان حر
■اقتدای حر و لشگرش به امام حسین علیه السّلام در نماز
●روز دوّم محرّم●
■ورود امام حسین علیه السّلام به کربلا
■نامه نوشتن امام حسین علیه السّلام به سلیمان بن صرد خزاعی و اشراف کوفه
●روز سوّم محرّم●
■ورود لشگر عمر سعد با چهار هزار سواره نظام به کربلا
●روز چهارم محرّم●
■سخنرانی ابن زیاد در مسجد کوفه در تمجید از یزید بن معاویه و تطمیع مردم با پول
■بسیج لشگر ده هزار نفری برای مقابله با امام حسین علیه السّلام
●روز پنجم محرّم●
■پیوستن شَبَثِ بنِ رِبعی از دعوت کنندگان امام حسین علیه السّلام به کوفه همراه با هزار نفر لشگر سواره نظام به سپاه عمر سعد
●روز ششم محرّم●
■رسیدن لشگر عمر سعد به سی هزار نفر
■مذاکره امام حسین علیه السّلام با عمر سعد
■نامۀ خولی به ابن زیاد
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●برشی از یک کتاب
#عزاداریِ_سطحی●■
■علّت پیروزی معاویه به جهت ده سال جنگ عُمر بود که جامعه را #سطحی و عمل زده کرد . اگر جامعه سطحی شد و #حکمت_حسین از میان رفت حتماً شکست خورده اید . در #عزاداریِ امام حسین (علیه السلام) نباید #وقتمان را صرف آهن ها و دُهُل ها و دیگ ها بکنیم . این ها #فهم ما را از این نهضت #سطحی می کنند . کنار سینه زدن و اشک ریختن برای اباعبدالله(علیه السلام) باید #حکمت_حسینی را حفظ نمود . مسلّم این حکمت بدون اشک و شیدایی و عزاداری نمی شود ، ولی آن #حکمت و این #عزاداری اگر #هر_دو_با_هم_باشند ما را با حسین(علیه السلام) متحد می کنند .
■●کربلا مبارزه با پوچی ها ، اصغر طاهرزاده ، ص ۸۲●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
•|سَرِ مٰا چٰاکِــراݩ قُربٰانِ شـــٰــــاهِ عِشْقْ|•
•|حَیِّ عَلَۍ الْعَزٰا فٖی مٰاتَمِ الْحُسِــــــین|•
@mohamad_hosein_tabatabaei
•|سَرِ مٰا چٰاکِــراݩ قُربٰانِ شـــٰــــاهِ عِشْقْ|•
•|حَیِّ عَلَۍ الْعَزٰا فٖی مٰاتَمِ الْحُسِــــــین|•
@mohamad_hosein_tabatabaei
🚩 کودکی در عهدِ مهد، استاد عشق
داده پیران کُهن را یادِ عشق
#نیرتبریزی_رحمه_الله
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
■خدا به پیامبر اکرم میفرماید: «عَسَىٰ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا» (تحریم/۵) ای پیغمبر اگر این دو زن تو را اذیت میکنند طلاقشان بده تا خدا زنانی در عوض اینان به تو بدهد که مؤمنه هستند، اهل قنوت و توبه هستند و... . این ها مشخصات زنان خوب است. یکی از آن دو زن پیغمبر بیوه و دیگری باکره بود. «ثَيِّبَاتٍ وَأَبْكَارًا» یعنی ای پیغمبر، ما به جای این دو نفر به تو یک زن بیوه و یک زن باکره میدهیم؛ ما به تو آسیه را میدهیم که بیوه بود اما قانت و راکع بود. در عوض زن دیگرت، به تو مریمی را میدهیم که بتول است لذا وقتی که این تمثل بشر، یعنی حقیقت نور واحد، در ظَهر حضرت مریم ظهور پیدا کرد به صورت بشری شاب تمثل کرد یعنی بشر را تمثل کرد؛ حضرت مریم به علم الهی میدانست که او در عالم همسری نخواهد داشت مگر یک پیامبر... لذا به محضر حق متعال عرصه داشت: «قَالَتْ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا» (مریم/۲۰) در تمثل ممکن است آن صورت مثالیه انسان را از کنه مطلب غافل کند و حضرت مریم از باب ادب مع الله اینگونه فرمود. حضرت ابراهیم نیز وقتی که در خواب دید فرزندش را ذبح میکند، خوابش را تصدیق کرد و تعبیر نکرد زیرا او خلیل است و از این که به محضر حق متعال بی ادبی کند خوف دارد؛ «لَقَد صَدَّقتَ رُؤياکَ». حضرت مریم هم این بشر سوی را دید که انسان کامل بشر سویا است لذا در روایات هم داریم که وقتی به نماز میایستید سویا و مستوی القامه بایستید و خمیده نباشید. اینگونه که انسان در نماز متواضع نمیشود. در مقابل حق متعال صاف بایستید.
■«قَالَتْ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا» حضرت مریم میپرسد من چگونه میتوانم فرزندی داشته باشم در حالی که بشر یعنی حضرت ختمی مرتبت مرا لمس نکرده است؟ من ستمکار نمیشوم. لذا خدا در جواب او میفرماید: «قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا» (مریم/۹) جناب مریم این انسان کامل است. این نور واحد است که در هر زمانی حضور دارد. «أنا آدم الأول، أنا نوح الأول». این حقیقت زمان و مکان برنمیدارد. برای او بسیار آسان است که در عصر تو نیز ظهور کند و تو را مس کند لذا قرآن میفرماید: «مَنْ يَشاءُ وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى لِلْبَشَرِ» (مدثر/۳۱) که مفسرین میفرمایند این بشر همان پیغمبر است. «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَر». من بشرم. نه این که بشریت من مثل بشریت شماست. روایات متعددی پیرامون ظاهر انسان کامل داریم، اهلبیت علیهم السلام عین من و شما از پدر و مادری متولد میشوند اما جسمشان مُتروِّح است. جناب عبدالصمد همدانی در بحر الممالک میفرماید ظاهر انسان کامل، مرتبهی اعلای ما انسانهای عادی است. بشریت من مرتبهی مثال شماست لذا به مرتبهی مثال من وحی میشود. ظاهر من مثل باطن شماست. جناب مریم میفرماید مرا هنوز بشری لمس نکرده است. خدا میفرماید او انسان کامل است و میتواند در تمام عوالم ظهور کند که یکی از معانی اشمخ رجعت همین است. حضرت علی بن موسی الرضا در عین حالی که در ملأ اعلای نظام هستی است و ممسوس فی ذات الله است، در حرمش هم حضور دارد. در عالم ظاهر و باطن حضور دارد چرا که او کون جامع است. او در عوالم وجودی تردد دارد؛ اصلا تمامی عوالم وجودی شأن او هستند. این بشر در چهرهی حضرت مریم تمثل پیدا کرد و در حقیقت ائمه اطهار علیه السلام به طور اتم ظهور پیدا کرد لذا پیغمبر در حدیثی بسیار عرشی خطاب به امیرالمؤمنین می فرماید: «كُنْت مَعَ الأنْبياء سِرًّاً و مَعي جَهراً». در این جهر صحبتهاست. یا علی! تو نور واحدی هستی که با همهی انبیاء در سرّشان بودی و صورت انبیاء تجلی حقیقت توست و با من سرّا و جهرا یعنی به صورت اتم همراه بودی و در حقیقت من ظاهر شدی. من تجلی تام و اتم حسینم «وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ»... اما در نشئهی ظاهر هر یک از ائمه علیهم السلام خصوصیتی دارند که مطابق با آن از هر کدام باید چیزی خواست. اگر رزق میخواهی به در خانهی امام جواد برو. اگر گرفتاری برو در خانهی حضرت موسی بن جعفر. اگر عشق میخواهی برو در خانهی اباعبدالله الحسین علیهم السلام... او مقصد العشاق است. اگر محبت میخواهی از حسین بخواه که او مطلب المحبین است...(۴۵)
#ح_م
#مدار_حق
■●شرحی بر حدیث عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي...
#قسمت_اول●■
●بسمه تعالی شانه●
■حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ، يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ»
على با حق است و حق با على، حق بر مدار او میگردد.
■در تعریف حقیقت، اهل حکمت و عرفان تفاسیر مختلفی بیان کردهاند که به برخی از آنها اشاره میکنیم سپس راقم نظر خویش را با تکیه بر همین تعاریف و مبانی ارائه خواهد داد.
■در نگاه ارسطویی و پیروانش، حقیقت مطابقت میان معانی و مفاهیم ذهنی با عالم خارج میباشد به طوریکه این مفهوم و معنا از آن امر واقع و خارج حکایت کند. این تعریف همان بحث وجود ذهنی است که نقش حکایتگری از خارج را دارد. البته ممکن است برخی معانی و مفاهیم ذهنی از خارج حکایت نکنند اما حقایق نفس الامری باشند مثل معقولات ثانوی در حالی که این قبیل مفاهیم حقیقی هستند و در ظرف تقرر خود دارای واقعیت و نفس الامرند.
■قضایا و مفاهیم کذب یا موهومی که در ذهن موجود میشوند و با واقع موافقت ندارند، طبق تعریف مذکور فاقد حقیقت هستند اما تصدیق میفرمایید که این قضایا و مفاهیم واقعیت دارند و نفس الامری بودنشان غیر قابل تردید است. این قضایا در ظرف تقرر خودشان واقعیت دارند اما طبق تعریف حقیقت ندارند.
■این تعریف از حقیقت تعریف منطقی است که از آن تحت عنوان صدق یاد میکنند. این تعریف از حقیقت ویژگی و وصف قضیه یا وجود ذهنی است و کاری با خود اشیاء و موجودات ندارد یعنی حقیقت پیرامون معلومات و اندیشه ها مطرح میشود نه وجود عینی اشیاء.
■اگر معلومات ما با خارج موافق باشد آن معلوم و مفهوم حقیقی است در غیر اینصورت حقیقت ندارد. در داستان حضرت یوسف، قرآن میفرماید: «...الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ...» (یوسف/۵۱)، یعنی برای اندیشهها آشکار شد که چه قضیهای مطابق با واقع بود. عدهای میگفتند یوسف با زلیخا مراوده داشته و عدهای دیگر قائل بودند یوسف عفیف بوده و این زلیخا بود که قصد سوء داشت. پس از اقرار زنان مصر و همسر عزیز مصر، برای اندیشهها آشکار شد که آنچه حقیقت دارد قضیهی دوم است.
■در تعریف حقیقت منطقی، ما با اثبات در مقابل ثبوت مواجه هستیم یعنی اموری که هستند با اموری که باید باشند. ثبوت مشیر به واقعیت است و اثبات همان حقیقتی است که باید با واقع و ثبوت موافق و مطابق باشد. در هر صورت برای قضایایی که از قبیل معقولات ثانوی هستند این پرسش باقی میماند که ملاک حقیقی بودن اینها با تعریف مذکور چگونه خواهد بود. چون معقولات ثانوی مانند معقولات اولیه نیستند که ما به ازای خارجی داشته باشند. هرچند در خصوص مطابَق معقولات ثانویه بحثهای بسیاری در فلسفه صورت گرفته از جمله گفته شده که مطابَق آنها موجودات مجرد عقلی است و....
■بحثی که در این میان قابل بیان است فرق بین واقعیت و حقیقت میباشد. بر اساس مطالب بالا واقعیت امری ثبوتی و حقیقت امری اثباتی است. یعنی آنچه که ادراک ما به آن تعلق میگیرد واقعیت است و ادراکی که ما از آن مدرَکات داریم حقیقت میباشد...
#ح_م
•|سَرِ مٰا چٰاکِــراݩ قُربٰانِ شـــٰــــاهِ عِشْقْ|•
•|حَیِّ عَلَۍ الْعَزٰا فٖی مٰاتَمِ الْحُسِــــــین|•
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۱
■الحمدلله ربالعالمین که خدا به ما توفیق داد، محرم ۱۴۳۷ ه.ق را نیز درک کردیم.
بخوان ای دل محرم شد دوباره... این دهه، دهه بسیار مهمی است. جناب محتشم در آن شعر معروف خود میفرمایند:
●گر خــوانمش قـیامـت دنیـا بـعید نیست
●این رستخیز عام ڪہ نامش محرم است
■بنده میگویم که بعید نیست شاعر این قسمت را به اقتضاء شعری اینگونه گفته باشد، زیرا قطعاً و یقیناً محرم قیامت دنیا است. نه تنها واقعه عاشورا ( واقعه سال ۶۱ ه.ق) نه آن واقعه قیامت اتمّ تمام هستی است، بلکه آن قیامت انسان کامل است. حساب آن عاشورا از حساب و کتاب عقلی و فکری و شهودی من و شما خارج است. اصلاً نمیفهمیم که آن قیامت چیست. حقیقت عاشورا را حقیقتاً غیر از حضرت بقیةاللهالاعظم -روحی و ارواحالعالمین لتراب مقدمهالفدا- کسی نمیفهمد. ما در تاریکی محرم را میبینیم.
●شب علے دید و بہ تاریڪے دید
●گــرچہ او نــیــز بہ تاریڪے دید
■ما علی علیه السّلام را به تاریکی میبینیم نه در روشنایی روز، که اگر خورشید حقیقت علی علیه السلام ظهور کند، همه کور میشوند. لاَحْتَرَقَتْ سُبُحاتُ وَجْهِهِ ما انْتَهَي إلَی بَصَرٍ، سُبُحاتُ جمال و جلال امیرالمؤمنین ، تا جایی که چشمها میتوانند ببینند، تا هر افقی که هر چشمی میتواند ببیند کور میکند. یعنی نمیتواند افق علی را ببیند. يَنْحَدِرُ عَنِّى السَّيْلُ، وَلايَرْقى اِلَىَّ الطَّيْرُ. لذا ما در تاریکی علی را دیدیم. در تاریکی اباعبدالله علیهالسلام را میبینیم، ما در تاریکی اهل بیت را میبینیم. لذا آنچه که در تاریکی میبینیم، معین و مشخص است. از آن قیامت کبری نظام هستی، از واقعه عاشورا که قیامت اتَمّ انسان کامل است، قیامت عظمای الهی است خبر نداریم. ما از کُنه عاشورا و کُنه کربلا خبر نداریم. یک نفر در عالَم خبر دارد و میفهمد و او هم میفرماید که اگر دهر مرا به تاخیر انداخته و نتوانستم اباعبدالله را یاری کنم، صَباحَاً وَ مَساءً بر مصائب او گریه میکنم. شب و روز گریه میکنم؛ و گریه نیز چه نوع گریهای است؟ وَ لَاَبکَينَّ عَلَيکَ بَدَلَ الدُمُوعِ دَمَاً. به جای اشک خون گریه میکنم. آن یک نفر هست که از قیامت کبری واقعه عاشورا مطلع است. این دههی محرم است که برای من و شما قیامت است نه واقعهی عاشورا...
●گر خــوانمش قـیامـت دنیـا بـعید نیست
●این رستخیز عام ڪہ نامش محرم است
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۱ ■الحمدلله ربالعالمین که خدا به ما توفیق داد، محرم ۱۴۳۷ ه.ق را ن
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۲
■قیامت شیعه در همین دههی محرم شروع میشود. چرا؟ به خاطر اینکه شِيعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِينِتِنا وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلايَتِنا. شیعیان ما از اضافهی طینت ما خلق شدند. طینت اهل بیت علیهم السّلام یعنی نور اهلبیت، یعنی روح اهل بیت نه به معنی گِل ظاهری که از اضافهی این گِل ظاهری خلق شدند، چون ما گرفتار غواسق عالَم طبیعتیم، میخواهیم همه چیز را با همین چیزهایی که خودمان میبینیم و می فهمیم مقایسه کنیم. اینگونه نیست. شِيعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِينِتِنا. طینت اهل بیت، طینت علیّینی است، مال علیّین است. مال ملأالاعلاء است. مال عالَم امر است. خود عالم امر طینت اهل بیت است. طینت اهل بیت چه طینتی است؟ أنَّ اللهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَى صُورَتِهِ. طینت آنها یعنی سرشت خدایی. أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ نُورِي؛ اول چیزی که خدا خلق کرده، نور ما است. و طینت اهل بیت چیست؟ طینت آنها نور است. آن هم چه نوری؟ نور اعظم، نور مطلق. شِيعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فاضِلِ طِينِتِنا یعنی از اضافهی اشراقیهی نور ما هستند. أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ. شیعیان، اضافهی اشراقیه ما هستند. مال ما هستند. ظهور ما هستند. صورتاً، سیرتاً و باطناً. یعنی هم به حیث مرتبهی خلق نور ما و ظهور ما و اضافهی ما هستند، هم به حیث مرتبهی نفسانیتشان، هم به حیث نورانیتشان، همهی مراتب آنها تجلّی ما است. حال که اینگونه است، امام میگوید وقتی که من علت خلقتم، مبدأ خلقت هستم، اصل اینها هستم، من محزون هستم، اینها هم محزون هستند. اگر واقعهی عاشورا، قیامت کبریِ من است، پس ایام دههی محرم نیز به تبع قیامت کبریِ دنیای شیعیان من است. در همین دنیا، در همین دههی محرم وَالْفَجْرِ وَلَيَالٍ عَشْرٍ ، در همین شبهای دهگانه، اینها قیامتشان را طی میکنند.
■ما خیلی ثروتمندیم، منتها غافلیم. قیامت چیست؟ قیامت، فهم انسان کامل است. قیامت یعنی چه؟ برزخ داریم، عالم طبیعت داریم، قیامت داریم، بله. برزخ یک مرتبهایست. آنجا بهشتی هست، جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ی هست، حورالعینی هست، میوههای بهشتی هست و قس علی هذا. همین چیزهایی از تمثلات برزخی که شنیدید. اللّهم ارزقنا و ایّاکم انشاءالله... خدا رزق شما کند که همگی از این قصرهای بهشتی، درختان و میوهها، این مأکولات بهشتی بهره ببرید. این برزخ است. قیامت چیست؟ قیامت فهم و ظهور انسان کامل است. مرتبهی بالاتر از برزخ است. لذا الان مداح هم اشاره کردند که عدهای کشانکشان به بهشت میروند. حدیثش به این شکل است که عدهای از محبین اهلبیت، اینهایی که در این دنیا با امام حسین علیهالسلام بودند، إنَّ مَعَ الدُّنیا الآخرة. همینکه اینجا هستی یعنی آنجا هستی. اینجا و آنجا نداریم، زمانی در کار نیست. باطن عملت را همین الان هم میبینی که اینشکلی است. به نفس خودت رجوع کنی همین شکلی است که در عرش، محبین اباعبدالله الحسین علیهالسلام با حضرت، دور هم مینشینند و محو تماشای جمال حضرت سیدالشهداء هستند. سپس از مرتبهی پایینتر یعنی بهشت، به اینها خبر میدهند که ازواج شما - وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ - منتظر شما هستند. اینها میگویند نه! ما را از مولایمان منصرف نکنید
●خدایا زاهد از تو حور مےخواهد قصورش بین
●بہ جنـت مےگـریزد از درت یا رب شعورش بین
■میگوید که نه! من غرق در امام حسین هستم، بهشت را می خواهم چکار کنم؟ بهشت، جلوهای از جلوات اباعبدالله الحسین است. یک تجلی از نور اباعبدالله است. من وقتی به اصل مشغول هستم، فرع را میخواهم چکار؟
#ح_م
■●" کشتن نفس "●■
■قدّیسانی که جان خود را در راه احیای عدالت و انسانیت و حفظ شرافت انسانی و معنویت فدا کرده اند به حقیقت پیش از آن فدا کردن ظاهری به دست معشوق کشته شده بودند و این قتل جسمانی نیز مهر تأییدی است بر آن قتل حقیقی و کشتن نفس که از پیش رخ داده است وگرنه پس از کشتن نفس دیگر سالک را دشمنی باقی نمی ماند که او را بکشد و اگر به دست کسی کشته شود آن دست را کلید باز کردن دروازه های ابدیت بر روی خویش می داند.
مناجاتِ حضرتِ حسین در قتلگاه چنانکه در ترجمهٔ شاعرانهٔ مهدی الهی قمشه ای آمده از چنین معانی حکایت می کند:
گفت الٰها ملکا داوَرا
پادشها ذوالکرما یاورا
در رهت ای شاهد زیبای من
شمعصفت سوخت سر و پای من
گر " ارِنی " گوی به طور آمدم
خواستیام تا به حضور آمدم
باللَّه اگر تشنه ام آبم تویی
بحرِ من و موج و حبابم تویی
■●برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن "
در تفسیر آیات ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره آلعمران
به قلم حسین الهی قمشه ای●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●امام زمان علیهالسّلام شبیه حضرت علیّاکبرِ امام حسین علیهماالسّلام هستند●■
■الف - رفع الحسين سبابته نحو السماء و قال «اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَى وَجْهِهِ»
■هنگام به میدان رفتن علیّاکبر علیه السّلام، امام حسین علیهالسّلام انگشت سبّابۀ خود را به سوی آسمان گرفته و فرمودند:
■«خدایا شاهد باش که پسری برای مبارزه به سوی آنها میرود که شبیهترین مردم به رسول توست در خلقت و اخلاق و سخن گفتن. هرگاه مشتاق پیامبرت میشدیم، به چهرۀ او نگاه میکردیم»
●«بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج ۴۵، ص۴۲»●
■ب - نظر أميرالمؤمنين عليهالسّلام الى ابنه الحسين عليهالسّلام فقال: «إنَّ إِبْنیِ هذَا سَیّدٌ، کما سَمَّاهُ رَسُولُ اللّهِ صلّی الله علیه وآله وسلم سَیِّداً، وَ سَیَخْرِجُ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ رَجُلاً بِاسْمِ نَبِیِّکمْ، یُشْبِهُهُ فِی الخَلْقِ وَالخُلُقِ. یَخرُجُ حِينَ غَفلَةٍ مِنَ النّاسِ وَ إماتَةٍ مِنَ الحَقِّ وَ اِظهارٍ مِنَ الجَورِ.»
■امیرالمؤمنین علیهالسّلام به پسرشان حسین علیهالسّلام نگریستند؛ سپس فرمودند:
■«همانا این پسرم همانگونه که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم او را آقا و سرور نامیدند، سرور و آقاست و بزودی از نسل او مردی همنام با پیامبرتان (حضرت مهدی علیهالسّلام) قیام میکند که در خلقت و اخلاق شبیه پیامبراکرم است. او در زمان غفلت مردمان و میرانده شدن حق و غلبه ستم قیام میکند.»
●«إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۵، ص۱۲۴»●
■پس حضرت مهدی ارواحنا فداه و حضرت علیاکبر علیهالسّلام هر دو شبیه پیامبر و همانند یکدیگرند.
■«استاد مهدی طیّب»■
@mohamad_hosein_tabatabaei
•|سَرِ مٰا چٰاکِــراݩ قُربٰانِ شـــٰــــاهِ عِشْقْ|•
•|حَیِّ عَلَۍ الْعَزٰا فٖی مٰاتَمِ الْحُسِــــــین|•
@mohamad_hosein_tabatabaei
#شب_تاسوعا🏴
•|اِے اَهلِ حَرمْ میٖر وُ علَــــــــمدار نَیامَد|•
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش دوم2⃣ ●علم به تأويل كتاب مختص به خداى تعالى است وَ مَا يَعْلَمُ
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم
بخش سوم
● موضع ((راسخون در علم )) در برابر آيات متشابه ، ايمان به آنها و توقف در مقام عمل است
وَ الرَّسِخُونَ فى الْعِلْمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِ كلُّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا
كلمه ((رسوخ )) به معناى ثبوت و استحكام است ، و اين كه راسخين در علم را، مقابل آنهايى قرار داده كه در دل انحراف و كژى دارند، و نيز اين كه راسخين در علم را چنين معرفى كرده كه مى گويند ((همه قرآن از ناحيه پروردگارمان است ))، دلالت مى كند بر تماميت تعريف آنان ، و مى فهماند كه راسخين در علم آنچنان علمى به خدا و آياتش دارند كه آميخته با ذره اى شك و شبهه نيست در نتيجه علمى كه به محكمات دارند هرگز دستخوش تزلزل نمى شود، و به آن محكمات ايمان دارند، و عمل هم مى كنند، و چون به آيه اى از آيات متشابه بر ميخورند، آن تشابه نيز اضطراب و تزلزلى در علم راسخشان پديد نمى آورد، بلكه به آن نيز ايمان دارند، و در عمل كردن به آن توقف و احتياط مى كنند.
و در اين كه فرمود: ((مى گويند همه اش از ناحيه پروردگارمان است ))، هم دليل ، ذكر شده و هم نتيجه ، چون از ناحيه خدا بودن محكم و متشابه باعث مى شود كه به هر دو قسمت ايمان داشته باشد، و روشن بودن آيات محكم باعث مى شود كه به آن عمل هم بكنند، و روشن نبودن متشابه باعث مى شود كه تنها در مرحله عمل توقف كنند، نه اين كه آن را رد كنند، چون ايمان دارند كه آن نيز از ناحيه خدا است ، چيزى كه هست جايز نيست به آن عمل كنند براى اينكه عمل به آن مخالفت با آيات محكم است ، و اين عينا همان ارجاع متشابه به محكم است.
پس جمله : ((كل من عند ربنا)) به منزله دليل براى هر دو معنا است ، هم براى ايمان آوردن به تمام قرآن ، و هم براى عمل كردن به محكم و توقف نمودن در متشابه ، و به عبارت ديگر، هم دليل است براى ايمان و عمل در محكم ، و هم دليل است بر ايمان داشتن به تنهايى نسبت به متشابه و ارجاع آن به محكم .
وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلا أُولُوا الاَلْبَبِ
منظور از تذكر اين است كه انسان به دليل چيزى پى ببرد، تا هر جا آن دليل را ديد آن چيز را نتيجه بگيرد، و چون جمله : ((كل من عند ربنا)) همانطور كه گفتيم استدلالى بود از راسخين در علم و انتقالى بود به آن چيزى كه عملشان بر آن دلالت مى كرد، لذا خداى تعالى آن را تذكر ناميد، و ايشان را به اين تذكر بستود.
كلمه ((الباب )) جمع لب (بضمه لام و تشديد باء) است ، و لب به معناى عقل صاف و خالص از شوائب است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 45
و خداى تعالى در مواردى در كلام مجيدش ، صاحبان چنين عقلى را ستوده ، و فرموده : ((و الذين اجتنبوا الطاغوت ان يعبدوها و انابوا الى اللّه لهم البشرى فبشر عباد، الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه ، اولئك الذين هديهم اللّه و اولئك هم اولوا الالباب )).
و نيز فرموده : ((ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات لاولى الالباب ، الذين يذكرون اللّه قياما و قعودا و على جنوبهم )). كه در آيه اول ايشان را به اجتناب از پرستش طاغوت ، و برگشت بسوى خدا و شنيدن هر سخن ، و عمل كردن به بهترين آن ، ستوده و مى فرمايد اينان هستند كه خدا هدايت شان كرده ، و آنها صاحبان عقل هستند.
و در آيه دوم فرمود: در خلقت آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز براى صاحبان لب نشانه هائى است ، همان كسانى كه خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو ياد مى كنند، و اين ياد كردن در هر حال ، و لوازم آن كه همان تذلل و خشوع باشد، همان انابه اى است كه موجب تذكر آنان به آيات خدا و انتقالشان به معارف حقه است ، همچنان كه مى بينيم يكجا فرمود: ((و ما يتذكر الا من ينيب )).
و جاى ديگر مى فرمايد: ((و ما يذكر الا اولوا الالباب )).
پس معلوم مى شود اولوا الالباب همان كسانى هستند كه انابه دارند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۲ ■قیامت شیعه در همین دههی محرم شروع میشود. چرا؟ به خاطر اینکه شِ
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۳
■قیامت یعنی انسان کامل. آن مرتبهای که اینها در عرش با اباعبداللهالحسین علیهالسلام مشغول هستند یعنی قیامت. مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِيَامَتُهُ. هرکس به موت برسد قیامتش رخ میدهد. به موت برسم چه اتفاقی میافتد که قیامتم رخ میدهد؟ در روایت داریم که فَمَن یَمُت یَرِنی. هرکس بمیرد، منِ علی را میبیند پس ملاقات امیرالمؤمنین علیهالسلام، ملاقات اباعبداللهالحسین، رسیدن به محضر حضرت بقیةالله الاعظم (عجل الله) یعنی تحقق قیامت انسان. عقل به مرتبهای از رشد و فهم رسید که میتواند امامبین شود و امامش را ببیند.
■حال یک تمثل ظاهری داریم، یک تشرف ظاهری هم داریم که سایهای از آن تشرف به حقیقت امام است. وگرنه صرف به تشرف ظاهری به معنی تحقق قیامت ما نیست. همینهایی که بودند و ائمه و پیغمبر را میدیدند، همینها سر امام را بریدند، همینها سم دادند. در عقلت، در فهمت، در فکرت به جایی برسی که امامت را حاضر ببینی، به محضر امام برسی، در محضر او باشی، زندگیت را بر اساس فرامین او تنظیم کنی، سعی کنی خودت را با او و آنچه که او میخواهد تطبیق دهی، علی قدر طاقته، این یعنی قیامت. وقتی انسان به این مرتبه رسید، اگر به او بگویند برو میگوید این در است و دگر دوم در نیست. کجا بروم؟! حکایت اصبغ بن نباته را شنیدهاید. دیگر نرفت. گفت وقتی قیامت من ظهور کرده کجا بروم؟ هنگامی که حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) آمد، حبیب بن مظاهر گفت قیامت همین است. دیگر برای چه در برزخ بمانم؟!
■عدهای برزخی مشرباند و این خیلی بد است. چه کسانی برزخی مشرباند؟ آنهایی که دوست دارند بخورند و بیاشامند و خوش باشند، با حورالعین باشند، با غلمان باشند، سیبهای بهشتی بخورند، نورهای بهشتی ببینند، رودهای بهشتی ببینند، عسل مصفا بخورند كَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِيلًا ، طعم آن هم زنجبیلی باشد، کافور و ...، در سلسبیل بروند و... .اینها مزاج برزخی است. این نیز خیلی خوب است و ما نمیگوییم بد است اما اینها همانی است که گفتم.
●گر از دوست چشمت بر احسان اوست
●تو در بــند خــويشے نہ در بــند دوست
■هنوز قیامتی نشدهای، هنوز قیامتت ظهور نکرده است. آنهایی که اهل قیامت هستند چطور؟ آنها میگویند ما بهشت را نمیخواهیم. پس چه میخواهید؟ می گویند ما دوست داریم اهل نار بشویم. عجب! شخصی به محضر پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد که یا رسولالله! در حق من دعا کنید که من اهل نار بشوم. پیغمبر فرمود جعل کردم تو را اهل نار. همه تعجب کردند. گفتند که آقا حکایت چه بود؟ این شخص که بود؟ پیغمبر فرمود این فرد از اصحاب قیامت بود. کسی بود که قیامتش ظهور کرده بود. پس چگونه کسی که قیامتش ظهور میکند دنبال آتش است؟! میفرمایند که نه، او دنبال آتش عشق الهی است که هرچه غیر را بسوزاند، نَارُ ٱللَّهِ ٱلْمُوقَدَةُ ، ٱلَّتِى تَطَّلِعُ عَلَى ٱلْأَفْـئِدَةِ. (همزه/۶ و ۷) اینگونه نیز تفسیر کنیم. عیبی که ندارد. عیب دارد؟ تداعی معانی میشود و هیچ موردی ندارد. آتش الهی- نَارُ ٱللَّهِ - است که از جانب الله تَطَّلِعُ عَلَى ٱلْأَفْـئِدَةِ. این آتش، قلبهای اینها را میسوزاند. از چه؟ از هرچه غیر دوست. ولو بهشت باشد و برزخ. برزخ را میخواهد چه کند؟ میگوید من دلخوشم به صاحب برزخ. دلخوشم به صاحب عالَم. اگر بهشت شیرین است، بهشتآفرین شیرینتر است. میگوید من بهشتآفرین را میخواهم. لذا اینها اینگونهاند دیگر... با مولای خودشان هستند. لذا در این دههی محرم، چون شیعه از اضافهی اشراقی حقیقت اباعبداللهالحسین علیهالسلام خلق شده و به حقیقت وجودی اباعبداللهالحسین عجین شده - وَ عُجِنُوا بِماءِ وَلايَتِنا – فرمود هرکس اباعبدالله الحسین را زیارت کند، یُخالِطُه الله بِنَفْسِه. خدا نفس آن زائر را با نفس امام حسین علیهالسلام مخلوط میکند. با امام حسین یکی میشود. اصلاً اضافهی اشراقی اوست. او با محبوبش یکی بود. منتها دنیا، کثرات، حدود، همینهایی که همه ما در واقعیت امر گرفتارشان هستیم. اینها غباری بین او و محبوب او انداخته بود. بین او و مولای او غبار گرفته. خاصیت اشک هم چیست؟ رفع غبار میکند. خاصیت اباعبدالله علیهالسلام چیست؟ غبارها را کنار میزند. امام حسین همین است. لذا گفتند از امام حسین عشق بخواهید. از اباعبدالله دنیا نخواهید. از او عشق بخواهید...
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین ☑️قسمت ۳ ■قیامت یعنی انسان کامل. آن مرتبهای که اینها در عرش با اباعبدال
#حسین_منی_و_انا_من_حسین
☑️قسمت ۴
■امام حسین علیه السلام عشقآفرین است. او افاضهی عشق میکند. وقتی که علت محزون است، به تبع او معلول هم محزون است. معلول هم که شیعیانش هستند، همهی اینها محزون هستند. لذا هر عملی که من و شما انجام میدهیم به من و شما قائم است. كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ. قیامش به من و شماست. قیام نماز من و شما به من و شماست. ما باید نماز بخوانیم تا نماز تحقق پیدا کند. شما وقتی صدقهای میدهید، قیام این صدقه دادن به شماست. هر فعلی از اعمال الهی که انجام می دهید وابسته به نفس شماست. نفس شما مَصدر آن عمل است. آن عمل از نفس شما صادر میشود. گناه هم همینگونه است، الّا گریه بر اباعبدالله علیهالسلام، الّا اقامهی عزای اباعبدالله. هر عملی که تحت عنوان اقامه است، از پیراهن مشکی پوشیدن تا نوکری و همین کارهایی که انجام میدهید که کم هم نیست، این اعمال قائم به اباعبداللهالحسین است که مال شما نیست. این خیلی لطافت خاصی دارد که هر فعلی که من و شما پیرامون اقامهی عزای اباعبدالله انجام می دهیم قائم به اباعبدالله علیهالسلام است نه قائم به من و شما. معنیاش چیست؟ یعنی همین که اراده میکنی پیراهن مشکی به تنت کنی، امام حسین علیهالسلام به تنت کرده نه خودت. قائم به اوست. اقامهی عزا میکنی، پرچم مشکی میزنی، او این کار را کرده. مال شما نیست. گریه میکنی، يا عَبْرَةَ كلِّ مؤمن، ای اشک چشم مؤمن، اوست که از چشم شما جاری میشود. لذا خود اباعبدالله اشک است. روایتی نیز داریم که میفرماید وقتی گریه میکنید خود اباعبدالله الحسین علیهالسلام حاضر میشود.
■جناب شوشتری در خصائصش وقتی که مشخصات مجلس عزای اباعبدالله را بیان میکند میفرماید یکی از خصیصههای مجلس عزای امام حسین علیهالسلام این است که امام حسین میآید و با آن کسی که برای او عزاداری میکند مکالمه و مخاطبه میکند. با او حرف میزند. گریه هم میکند و چون او علت است، اگر گریه کند من و شما نیز گریه میکنیم لذا گریه من و شما قائم به گریه اباعبدالله الحسین است. ببینید به همین خاطر، ائمه اطهار به این دهه عنایت ویژه دارند. در این ایام، کسی امام صادق علیهالسلام را خندان نمیدیده. یا علی بن موسی الرضا منزلش را همینگونه سیاهپوش میکرده. به زنان منزلش میگفته پشت پرده بنشینند. نوحهخوان دعوت میکرده و عزاداری میکردند و میگفته با صدای بلند بر مصائب حسین گریه کنید. حتی اگر کسی نبود خودشان نوحه می خواندند، خود حضرت علی بن موسی الرضا. لذا میفرمایند يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ. که اگر بر هرچیزی میخواهی گریه کنی، بر هر چیزی، بر حسین گریه کن. مریض شدی بر حسین گریه کن، بچه از دست دادی بر حسین گریه کن. پدرت مُرد بر حسین گریه کن. مصیبتی بر تو رسید، هر مصیبتی، إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون، بر حسین گریه کن.
■قرآن میفرماید وقتی مصیبتی به شما رسید آیه استرجاع را بگویید. حال ما نیز استرجاع بگوییم. وقتی مصیبت به اباعبدالله رسید، وقتی که وارد کربلا شد، آقا چه فرمود؟ فرمود إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون. وقتی که در روز عاشورا تنها ماند، بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ، فرمود إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون. لذا اباعبدالله، کسی است که این کلمه استرجاع را بیان کرده است پس هر جا مصیبتی به من و شما رسید، چون در مقابل مصیبت کربلا خُرد، کم و ضعیف است، او جلوتر از من و شما إنّا لله را گفته هست. اگر هم گفتی به یاد إنّا للهِ او باش. به یاد امام حسین باش. فرمود يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ، یا فرمود إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا، روز عاشورا، پلکهای چشم ما اهل بیت را زخم کرده است. مگر چگونه گریه میکنند؟ چه جور گریه میکردند که پلکها و مژههایشان زخم میشد؟ إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا ، وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا، این اشکهای ما نیز - أَسْبَلَ دُمُوعَنَا – عین باران بهاری میبارید. باران مدام و أَسْبَلَ دُمُوعَنَا. وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ و عزیز ما را در کربلا ذلیل کردند...
#ح_م
■روز تاسوعا لشکر عمر سعد قصد حمله کرد و تا نزدیکی های خیمه گاه اباعبدالله علیه السلام هم پیش آمد. حضرت پرسیدند: این همهمه چیست؟ گفتند: لشکر برای حمله به ما آماده شده است.
■اباعبدالله علیه السلام برادر بزرگوارشان ابوالفضل علیه السلام را صدا زدند و تعبیر بزرگی به کار بردند.
■فرمودند: «يا عَبّاسُ! ارْكَبْ بِنَفْسِي اَنْتَ يا اَخِي حَتَّى تَلْقاهُمْ» ای عبّاس! سوار مرکبت شو ای برادرم که جان منِ حسین فدای تو باد.
■«بِنَفْسِي اَنْتَ يا اَخِي». امام معصوم این حرف را می زند.
■سپس حضرت ایشان را فرستادند و فرمودند: مهلتی بگیر تا امشب را به عبادت بگذرانیم و فردا به جنگ بپردازیم.(۱)
■●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ٢٣ خرداد ٩٢
۱. سید بن طاووس، لهوف، ص۸۵●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️توصيه بسيار مهم يكي از بزرگان براي اين شبها و روزها:
🚩السلام علی من هو الطالب بدم المقتول بکربلاء؛ السلام علی من هو قائد جیش لثارات الحسین علیه السلام.
عزاداریهایتان قبول.
🚩در این روز و شب ها قلب امام عصر ارواحنا فداه از داغ مصائب جد بزرگوارشان اباعبدالله علیه السلام به شدت در فشار است. برای سلامتی امام زمان علیه السلام و قلب شریفشان در این ایام و لیالی بسیار #دعا کنيد و #صدقه بدهيد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبات شب دهم محرّم●■
■شب دهم محرّم، شب عاشورا و شبی است که امام حسین علیهالسّلام و یارانش آن را احیاء داشته و تا صبح به قرائت قران و دعا و مناجات پرداختند. لذا احیاء این شب فضیلت فراوان دارد. در فضيلت احياء اين شب روايت كردهاند:
■مانند آن است كه عبادت كرده باشد به عبادت جميع ملائکه، و عبادت در آن، برابر هفتاد سال عبادت است، و اگر كسى را توفيق دست دهد در چنين شبى در كربلا باشد و امام حسين عليه السّلام را زيارت كند و نزد آن حضرت تا صبح بيتوته كند، خدا او را آغشته به خون امام حسين عليه السّلام در زمرۀ شهدا با آن حضرت محشور فرمايد.
■سيّد بن طاووس در كتاب «اقبالالاعمال» براى اين شب دعاها و نمازهاى بسيار، با فضيلتهاى فراوان روايت كرده است، از جمله:
■۱- صد ركعت نماز که در هر رکعت بخواند:
●سوره «حمد» یک مرتبه
●سوره «توحيد» سه مرتبه
■و بعد از پايان صد ركعت، هفتاد مرتبه بگويد:
●«سبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ»●
■و در روايت ديگر پس از العلى العظيم استغفار هم ذكر شده است.
■۲- چهار ركعت نماز در آخر شب، كه در هر ركعت بخواند:
●سوره «حمد» یک مرتبه
●«آية الكرسى» ده مرتبه
●سوره «توحيد» ده مرتبه
●سوره «فلق» ده مرتبه
●سوره «ناس» ده مرتبه
#و_پس_از_سلام:
●صد مرتبه سوره «توحيد» را قرائت كند.
■۳- چهار ركعت نماز، که درهر ركعت بخواند:
●سوره «حمد» یک مرتبه
●سوره «توحيد» پنجاه مرتبه
■و اين نماز برابر است با نماز اميرالمؤمنين عليه السّلام كه فضيلت بسيار دارد. و پس از نماز، بسيار ذكر خدا كند و صلوات بسيار بر رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم فرستد، و هر چه میتواند بر دشمنان ايشان لعن كند.
#مراقبات_ماه_محرم
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبات روز عاشورا●■
■روز دهم محرّم، روز شهادت حضرت سيّدالشهدا عليهالسّلام، و روز مصيبت و حزن ائمه طاهرين عليهمالسّلام و شيعيان ايشان است.
■در اين روز سزاوار است شيعيان مشغول كارى از كارهاى دنيا نگردند و براى خانه خود چيزى ذخيره نكنند، و مشغول گريه و نوحه و مصيبت باشند، و عزادارى حضرت امام حسين عليهالسّلام را بر پا كنند و اشتغال به ماتم داشته باشند به صورتى كه در ماتم عزيزترين اولاد و اقوام خود اشتغال میورزند،
■شايسته است كه شيعيان در اين روز امساک كنند از خوردن و آشاميدن، بى آنكه قصد روزه كنند و در آخر روز بعد از عصر افطار كنند به غذايى كه اهل مصيبت مىخورند مثل ماست يا شير و امثال آنها، نه مثل غذاهاى لذيذه.
■جامههاى پاكيزه بپوشند و بندها را بگشايند و آستين ها را بالا كنند به هيئت صاحبان مصيبت.
■آن حضرت را به زيارت عاشورا زيارت كنند.
■در نفرين و لعن بر قاتلان آن حضرت سعى نمايند و هزار مرتبه بگويد :
●اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ■
■يكديگر را در مصيبت آن وجود مقدّس به اين جملات تعزيت گويند:
●أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ●
■خداوند امر و مزدهاى ما را به خاطر سوگواریمان براى حسين که درود بر او باد، بزرگ گرداند، و قرار دهد ما و شما را از خون خواهانش به همراه ولیّاش امام مهدى ارواحنافداه از خاندان حضرت محمّد که درود بر ايشان باد.
■و سزاوار است در اين روز مقتل [كتابهايی كه پيرامون واقعه كربلا نگاشته شده است] بخوانند، و يكديگر را بگريانند.
#مراقبات_ماه_محرم
@mohamad_hosein_tabatabaei
■پیش از ظهر عاشورا امام حسین علیه السّلام و حضرت ابوالفضل به لشگر دشمن حمله کردند و دو نفری دشمن را تا دروازهی کوفه، یعنی هجده فرسخ عقب راندند. امام حسین علیه السّلام در حال تعقیب دشمن میفرمود: أخی ابَالفَضل، حضرت ابوالفضل هم پاسخ میدادند: سَیِّدی وَ مَولایَ اَباعَبدِالله. به این ترتیب از هم خبردار میشدند. نزدیک دروازهی کوفه خداوند به قلب امام حسین علیه السّلام الهام فرمود که حسین جان، در قراری که با هم گذاشتیم، هر چه وعده داده بودم از سعادت و مقامات اخروی و شفاعت امّت جدّت و، همه را خواهم داد، اگر میخواهی شهید نشوی هم نشو. امام حسین علیه السّلام دیدند گویا خداوند میفرمایند اگر تو به قرارت پایبند نباشی، من تو نمیزنم و خُلف وعده نمیکنم. این بود که حضرت علیه السّلام شمشیرشان را غلاف کردند، دشمن هم که شنیده بود وقتی امام حسین علیه السّلام شمشیرشان را غلاف کردند، کار تمام است، روحیّهی از دسترفتهی خود را به دست آورد و جرأت یافت و حمله کرد و از آن به بعد شهادتها پیش آمد.
■شما هم هر وقت دیدید کاری که میکنید، استفادهتان را کم میکند، غلاف کنید.
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei