eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □یکی از لطائفی که درباره ی دعای شریف حضرت هست، این است که
□لذا حضرت کانّه بلافاصله به عنوان تعقیب نمازشان از سر شب تا سحر، فرمود:«الهی لاتودّبنی...» با «یا» همراه نیست، در این مقام به صورت ندا نیست، ندا یا باید با «یا» همراه باشد یا با«ایا» یا با «هیا» یا با دیگر الفاظ ندایی که در ادبیات مطرح شده است. لذا در حقیقت روح این دعا به نجوا بر می گردد نه به منادات، معمولاّ در ادعیه اول «منادات» است بعد اهسته، تبدیل به «مناجات» می شود، «منادات» از دور ندا کردن است، اماّ «مناجات» از نردیک و در گوشی نجوا کردن است.(۴۹) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● ‍ #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت ششم)●■ ■معاويه، به‌دلیل #ضعف_معرفت و #ضعف_ایمان مردم، ت
■●‍ (قسمت هفتم)●■ ■نكته‌اي بگويم شايد بد نباشد، بشنويد. يك‌بار كه معاويه به مدينه آمد تا به هر زوري شده براي وليعهدي يزيد بيعت بگيرد، يك ملاقات با امام حسين عليه السلام دارد. ■در آن ملاقات به حضرت مي‌گويد: تو چرا با يزيد بيعت نمي‌كني؟ حتماً مي‌خواهي بگويي كه پدرت، مادرت، خودت از پدر و مادر و خود يزيد بهتري! به اين خاطر حاضر نيستي بيعت كني! بعد معاويه شروع مي‌كند به تجزيه و تحليل و مي‌گويد: اينكه بگويي مادرت از مادر يزيد بهتر است، این را حرفي ندارم، بله، چون مادر يزيد از قريش نبود و مادر تو از قريش بود. حالا خوب نگاه کنید! يعني فضيلت حضرت زهرا سلام الله علیها را در همین حد می‌داند! يعني بحث ملّي‌گرايي و ناسيوناليسم و قبيله‌گرايي! ■گفت: بله، اين را قبول دارم؛ بعد هم بسیار خب، دختر پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بوده؛ در این بحث ندارم که مادر تو بهتر بود؛ امّا اگر بگويي كه پدر تو بهتر از پدر يزيد يعني منِ معاويه است، اين حرف بي‌ربطی است! چرا؟ چون پدر تو با پدر جنگيد و خدا پدر يزيد را بر پدر تو غالب كرد و پدر تو از بين رفت و پدر يزيد باقي ماند؛ پس پدر يزيد كه منِ معاويه‌ام از علي بهتر است! ■و امّا اگر بگويي منِ حسين از يزيد بهترم، اين هم هيچ دليلي ندارد! امام حسين عليه السلام فرمودند: يعني تو مي‌گويي يزيد شراب‌خوار سگ‌باز ميمون‌باز از منِ حسين بهتر است؟! حالا خوب نگاه کنید! معاويه بلافاصله گفت: غيبت نكن! چرا غيبت مي‌كني؟ غيبت حرام است! چرا از پسرعمويت غيبت مي‌كني؟ حالا يزيد را هم مي‌گويد پسرعمويت! به‌خاطر اينكه ريشه‌ي آنها برمي‌گردد به يك جدّ؛ یعنی امیّه و هاشم [که فرزندان عبدمناف هستند.] گفت: چرا از پسرعمويت غيبت مي‌كني؟ غيبت حرام است! نباید غیبت کنی! ■ببینید اين تقدّس‌هايي كه گاهي دهان انسان را مي‌بندند براي گفتن يك‌سري حقايق و دفاع از حقايق. ببينيد معاويه چطور بازي درمي‌آورد. بعد ادامه داد: من هيچ‌وقت نديدم كه يزيد از تو غيبت كند و تو از يزيد غيبت مي‌كني. كسي كه غيبت نمي‌كند از كسي كه غيبت مي‌كند بهتر است؛ پس يزيد از تو بهتر است! اينها در تاريخ ثبت شده! قصّه نمی‌سازم. ■علي‌ايّ‌حال چگونه معاويه توانست به غرض خود برسد؟ ريشه‌ي آن را شايد بايد جزئي‌تر دنبال كرد. ادامه دارد... ۱۴۴۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
مُردم و زنده شدم بسکه نگاهم غم دید عمه‌ی من چِـقَدَر مجلس نامحرم دید... @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت دوم بخش هفتم7⃣ پانزدهم وجهى است كه از ((اصم )) حكايت شده ، و آن اين است ك
آیات 7-9 آل عمران ،قسمت دوم بخش هشتم1⃣ ● كلام راغب اصفهانى در بيان مراد از محكم و متشابه و اقسامى كه براى محكم و متشابه قائل است راغب اصفهانى در مفردات خود گفته : آيات متشابه از قرآن كريم ، آن آياتى است كه تفسيرش به خاطر شباهت به تفسير آيه اى ديگر، مشكل شده باشد، حال يا از جهت لفظ، و يا از حيث معنا، و بدين جهت است كه فقها گفته اند: آيه متشابه آن آيه اى است كه ظاهرش از مراد و معنايش ‍ حكايت نكند. و حقيقت اين سخن اين است كه آيات قرآن از نظر اعتبار بعضى از آنها بوسيله بعضى ديگر سه قسم هستند: يكى محكم على الاطلاق است ، و دوم متشابه على الاطلاق ، و سوم آياتى است كه از جهتى محكم و از جهتى ديگر متشابه است . پس متشابه فى الجمله سه قسم است : اول متشابه از جهت لفظ فقط، دوم متشابه از جهت معنا فقط، و سوم متشابه از هر دو جهت ، و آن كه تنها از جهت لفظ، متشابه است ، دو قسم است 1 - آنكه مفردات آن متشابه است ، يا به خاطر اين كه لفظى است ناآشنا و غير مأنوس مانند كلمه ((اب )) و كلمه ((يزفون ))، و يا به خاطر اين كه لفظى است داراى چند معنا، مانند لفظ ((يد)) و لفظ ((عين ))، 2 - آن متشابهى است كه جملات و تركيبات آن تشابه دارد. قسم دوم نيز سه نوع است . 1 - آنكه تشابهش از اين جهت ناشى شده باشد كه كلامى است مختصر و بدون توضيح ، مانند آيه : ((و ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء)). 2 - آنكه تشابهش به خاطر بسط و گستردگى كلام باشد، مانند آيه ((ليس كمثله شى ء))، كه اگر فرموده بود: ((ليس مثله شى ء))، معنا براى شنونده روشن تر مى شد، چون يك حرف اضافه شده ، جمله براى شنونده متشابه شده . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 61 3 - آنكه تشابهش از ناحيه نظم كلام باشد، مانند آيه : ((انزل على عبده الكتاب و لم يجعل له عوجا قيما)) كه تقدير آن ((انزل على عبده الكتاب قيما، و لم يجعل له عوجا)) است . و نيز آيه : ((و لو لا رجال مومنون ... لو تزيلوا)) كه نظم آن طورى است كه مايه تشابه آن شده . و متشابه از جهت معنا، آياتى است كه متعرض صفات خدا و صفات روز قيامت است ، زيرا تصور اينگونه صفات براى ما ميسور و ممكن نيست ، چون در نفوس ما تنها صورت چيزهايى نقش مى بندد كه به وسيله يكى از حواس ظاهرى براى ما محسوس باشد، و يا حداقل از جنس محسوسات باشد، و صفات خدا و خصوصيات قيامت هيچ يك از اين دو قسم نيست . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ،قسمت دوم بخش هشتم1⃣ ● كلام راغب اصفهانى در بيان مراد از محكم و متشابه و اقسامى
آیات 7-9 آل عمران ،قسمت دوم بخش هشتم2⃣ ● كلام راغب اصفهانى در بيان مراد از محكم و متشابه و اقسامى كه براى محكم و متشابه قائل است و متشابه از جهت لفظ و معنا، پنج قسم است : 1 - آنكه تشابهش از جهت مقدار و كميت باشد. مانند جملاتى كه عموم و خصوصش معلوم نباشد، مثلا فرموده : ((اقتلوا المشركين ))، و نمى دانيم منظور عموم مشركين است ، و يا مشركين مخصوص ؟. 2 - آنكه تشابه آن به خاطر نا معلوم بودن كيفيتش باشد، مثلا فرموده : ((فانكحوا ما طاب لكم )) و ما نمى دانيم اين نكاح واجب است يا مستحب . 3 - آنكه تشابهش از جهت زمان باشد به اين معنا كه احتمال دهيم آيه نسخ شده باشد، و عمر حكمى كه در آن است سرآمده باشد، و احتمال دهيم كه نسخ نشده باشد، مانند آيه : ((اتقوا اللّه حق تقاته )) كه تقواى كامل را واجب مى كند با اينكه آيه ((واتقوا اللّه ما استطعتم )) تقوا را بقدر توانايى واجب كرده است . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 62 4 - آنكه تشابهش از جهت مكان و يا امورى باشد كه آيه در شأن آن امور نازل شده باشد، مانند آيه : ((و ليس البربان تاتوا البيوت من ظهورها))، كه در آيه معين نشده مقصود از پشت خانه كجا است ، و مانند آيه ((انما النسى ء زياده فى الكفر)) كه تشخيص معناى ((نسى ء))، براى كسى كه عادت عرب جاهليت را نمى داند، مشكل است . 5 - آنكه تشابهش از جهت شروطى باشد كه در صحت و فساد عمل دخالت دارند، مانند شروط نماز و نكاح . با در نظر گرفتن اين مطالب معلوم مى شود هيچ يك از وجوهى كه مفسرين در معناى متشابه ذكر كرده اند خالى از اين وجوه و تقسيم ها نيست ، حتى آنكه گفته ((متشابه )) عبارت است از حروف مقطعه ، و يا قتاده كه گفته است متشابه عبارت است از منسوخ ، و ((محكم )) عبارت است ، از ناسخ ، و يا اصم كه گفته : ((محكم )) آياتى است كه در تفسيرش اتفاق نظر باشد، و ((متشابه )) آيات مورد اختلاف است . و از سوى ديگر مى توان تمامى انحا و اقسام متشابه را در سه قسمت خلاصه كرد: اول ، متشابهى است كه اطلاع بر تأويلش براى كسى جز خدا ممكن نيست ، مانند وقت قيامت ، و روزى كه ظهور مى كند، و كيفيت آن و امثال اينها... دوم ، متشابهى است كه پى بردن به تاءويل و معرفت آن براى انسانها ممكن است ، مانند الفاظ غريب و نامأنوس ، و احكام مغلق و دقيق . سوم ، متشابهى است مردد بين دو قسم قبلى ، هم احتمال دهيم همه انسانها مى توانند به حقيقت معناى آن آگاه شوند، و هم احتمال دهيم مختص به راسخين در علم است ، و ديگران دسترسى به آن ندارند. و اين قسم سوم همان است كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در دعاى خود درباره على (عليه السلام ) به آن اشاره نموده و عرضه مى دارد: ((اللّهم فقهه فى الدين و علمه التأويل )) (بار الها او را در دين فقيه ساز و تأويلش بياموز)، و نظير آن را درباره ابن عباس فرموده است ، اين بود گفتار راغب در معناى محكم و متشابه ، و گفتار وى عمومى ترين گفتار در اين بحث است ، كه در آن بين عده اى از اقوال گذشته را جمع كرده است . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 63 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■انسان هر راهی را بدون تقید و پای‌بندی به قرآن و سنت برود، روزبه‌روز تنزّل می‌کند و تاریخ، از جمله قضایای سقیفه و پیامدهای آن مانند واقعه طَف (کربلا)، هر روز تکرار می‌شود؛ زیرا هر روز حقی غصب و یا احقاق می‌شود، و همیشه حق و باطل مثل حسین و یزید وجود دارد، و کار مردم هم یا جنگ در کنار یزید یا در رکاب امام حسین علیه‌السلام است. ■بنابراین، انسان باید هر روز موضع خود را مشخص کند که آیا اهل حق است و یا باطل و پیرو آن. ■●رحمت واسعه، ص۱۶۱●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
.. ■جدی ترین مسئله در زندگی ما مرگ است، در حالی که مرگ در زندگی ما به عنوان کم اهمیت ترین موضوع به آن نگاه میشود .. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □لذا حضرت کانّه بلافاصله به عنوان تعقیب نمازشان از سر شب ت
□بنابراین حضرت بلافاصله دعا را با اسم شریف «الهی» شروع فرمود. یک وقتی انسان در مقام منادا می گوید: «یا اللّه»، این «اللّه» الوهیت مطلقه است، شامل حال همه ی موجودات عالم می شود. امّا وقتی رابطه ی بین محبوب و محبّ و عاشق و معشوق بسیار نزدیک شود، عاشق، خیلی حاضر(ظاهر) نیست که معشوق را به لفظ اطلاقی صدا بزند، و از باب شدّت علاقه، معشوق را به خودش نسبت می دهد. درست است که اوّل سوره ی مبارکه ی «فاتحه الکتاب» به صورت «ربّ العالَمینَ» آمد، که ربّ، اطلاق استنادی به همه ی عالم های وجودی پیدا کرد، اما وقتی «الهی» می گوید: الهی مربوط است به ربوبیت و الوهیت حق متعال در جدول وجودی خود معشوق و خود عاشق. و لذا نمی گوید: «اله همه»، می گوید: «خدای من»(۵۰) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □بنابراین حضرت بلافاصله دعا را با اسم شریف «الهی» شروع فرم
□اگر هم گاهی با «یا»ی ندا همراه باشد؛مثل بعضی از جمله های مبارک دعای کمیل؛ «یا الهی و سّیدی...» باز هم «اله» را به خودش نسبت می دهد، آن لطافت «آقای من» چیز دیگری است، تا این که انسان، شخص را خطاب کند به نحو اطلاق که « یا آقا»، این جا « اله من» است، در این مورد فرمایشاتی هم از قرآن کریم پیدا شد، لطف بفرمایید در قران که توغل می فرمایید و قرائت می کنید، ضمن این که قرائت ظاهر آیات قرآن کریم اصل است و به عنوان یک وظیفه روز مرگی ماست، اما فهم معانی و حقائق قرآن هم در کنار قرائت ظاهری قرآن، فرض است. مثل این که در دعای شروع تلاوت قرآن حضرت امام صادق خطاب می فرمایند: «بارالها موفقم بدار که وقتی قرآن میخوانم چیزی نصیب من شود، از بطون و حقائق قرآن چیزی عائد من بشود.»(۵۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبه و دعای هر روز ماه صفر●■ ■برای رفع بلایا در ماه صفر، هیچ چیز بهتر از صدقه، ادعیه و استعاذات وارده نیست. ■برای محفوظ ماندن از بلایا در هر روز از ماه صفر این دعا را ده بار بخوانید: ■يا شَديدَ الْقُوی، وَ يا شَديدَ الْمِحالِ، يا عَزيزُ يا عَزيزُ يا عَزيزُ، ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَميعُ خَلْقِکَ، فَاكْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ، يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ، يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ، يا لا اِلـهَ اِلاّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّی كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ، فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ، وَكَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنينَ، وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ. ■ای سخت نیرو، و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوار هستند از بزرگی‌ات همه خَلقَت. پس کفایت کن از من، شرّ خلق خودت را. ای احسان بخش! ای نیکوکار! ای نعمت بخش! ای عطا دِه! ای که معبودی جز تو نیست! منزّهی تو! به راستی من از ظالمانم. اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غم و همچنین نجات دهیم مؤمنان را، و رحمت کند خدا بر محمّد و آل پاک و پاکیزه‌اش. ■●مفاتیح‌الجنان ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●‍ #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هفتم)●■ ■نكته‌اي بگويم شايد بد نباشد، بشنويد. يك‌بار كه
■●‍ (قسمت هشتم)●■ ■زمينه‌هايي كه به معاويه امكان داد حكومت خودش و بعد هم ولايتعهدي يزيد را تثبيت كند: 1⃣یکی سطح پايين مردم بود؛ سطح فكر مردم پايين بود. درك ديني مردم پايين بود؛ خصوصاً در شام. البتّه این هم تکرار بحث‌هایی است که سال‌های قبل گفته‌ایم. شام اصلاً عجيب و غريب است. شام شهري است كه معاويه روز چهارشنبه اعلام مي‌كند مي‌خواهيم نماز جمعه بخوانيم، همه‌ي مردم هم مي‌آيند به معاويه اقتدا مي‌كنند و روز چهارشنبه نماز جمعه مي‌خوانند! يعني سطح فهم ديني اين‌طور است. فهم دين پايين است. خصوصاً در شام كه اصلاً می‌دانید، اسلام با بني‌اميّه وارد سرزمين شام شد. ولذا مردم شام، اسلام را به روايت بني‌اميّه شناختند و به آن ايمان آوردند. اسلام انحرافي، اسلام اشرافيّت، اسلام ظلم، اسلام تبعيض، اسلام تاراج، اسلام شهوتراني، اسلام ميگساري، اين اسلام را شناختند. سطح فهم ديني به‌شدّت پايين بود؛ به‌شدّت پايين بود؛ قدرت تجزيه و تحليل مسائل به‌شدّت در مردم پايين بود. این یک معضل بود كه به معاويه امكان داد آن نيّت شومش را محقّق كند. 2⃣دومين چيزي هم كه امكان داد حكومت خودش را مستقر و ولايتعهدي يزيد را هم تثبيت كند، روحيّه‌ي است كه بين عرب رايج بود. اين هم از آن معضلات جدّي است. متأسّفانه فرصت نیست و زمانمان محدود است؛ والاّ ریشه‌ی این را در نشان می‌دادم که چگونه همین روحیّه‌ی قبيله‌گرايي آنجا کار کرد! و در طول تاريخ اسلام مؤثّر بوده است. متأسّفانه اين خلق و خوي در بين عرب حاكم بود كه اهالي هر قبيله‌اي مطيع محض رئيس قبيله‌شان بودند؛ گوسفندوار دنبال رئيس قبيله‌شان حركت مي‌كردند و در نتيجه شما برای اینکه يك قبيله را به يك سمت بكشانيد، كافي بود رئيس آن قبيله را بكشانيد و اين نكته را خوب فهميد. با پول‌هاي هنگفتي كه از بيت‌المال مسلمين به تاراج برده بود، به رؤساي قبايل هديه مي‌داد و اينها را مي‌خريد. در خود كوفه هم با همين پول‌ها كار كرد؛ يعني بسياري از مردم كوفه كه آمدند كربلا و با امام حسين عليه السلام جنگيدند، آدم‌هاي نفهم بي‌شعوري بودند كه چون ابن‌زياد توانست رئيس قبيله‌شان را با پول بخرد، اينها هم دنبال رئيس قبيله‌ راه افتادند و به كربلا آمدند و با امام حسين عليه السلام جنگيدند. اين نكته را هم معاويه خوب درك كرده بود ولذا با پول آنها را خريد. رؤسای قبایل را خرید و به تبع آنها، اعضاي قبايل از رئيسشان تبعيّت كردند و از حكومت معاويه و ولايتعهدي يزيد حمايت كردند. 3⃣سومين نكته هم مردم بود كه اشاره کردم؛ ايمان كه ضعيف باشد، انسان هم راحت خود را مي‌فروشد، هم مي‌ترسد، هم تطميع مي‌شود، هم اغراض و اهدافش در زندگي، رضايت خدا و فرمانبري از دستورات الهي نيست. غرض و هدفش رسيدن به تمنيّات مادّي و دنيويش است. ادامه دارد... ۱۴۴۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ ارضٍ کربلا ●■ ■در کربلای زمین و در عاشورای زمان باید حسینی بود. این حقیقت، هم در آفاق، یعنی جهانِ بیرون و هم در انفس، یعنی جهانِ درون مصداق دارد. ■اباعبدالله علیه‌السّلام در صحنۀ عاشورا ۷۲ یار داشتند. آن ۷۲ یارِ حسینِ درون، ۷۲ خصلت برجسته هستند. ■در عاشورا و کربلای درون باید این ۷۲ خصلت برجسته را به میدان آورد. ■ابتدا باید این ۷۲ خصلت را کسب کرد و آنگاه در صحنۀ عمل، یکی یکی به میدان فرستاد و در راه خدا خرج کرد، تا در کربلایِ درون هم حسینی عمل کرد. ■وقتی حقّ عاشورا و کربلا به جامعیّتِ تمام ادا می‌شود، که جنبۀ انفسی و آفاقی، هر دو توأمان وجود داشته باشد... ■●استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei