کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □بنابراین حضرت بلافاصله دعا را با اسم شریف «الهی» شروع فرم
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□اگر هم گاهی با «یا»ی ندا همراه باشد؛مثل بعضی از جمله های مبارک دعای کمیل؛ «یا الهی و سّیدی...» باز هم «اله» را به خودش نسبت می دهد، آن لطافت «آقای من» چیز دیگری است، تا این که انسان، شخص را خطاب کند به نحو اطلاق که « یا آقا»، این جا « اله من» است، در این مورد فرمایشاتی هم از قرآن کریم پیدا شد، لطف بفرمایید در قران که توغل می فرمایید و قرائت می کنید، ضمن این که قرائت ظاهر آیات قرآن کریم اصل است و به عنوان یک وظیفه روز مرگی ماست، اما فهم معانی و حقائق قرآن هم در کنار قرائت ظاهری قرآن، فرض است. مثل این که در دعای شروع تلاوت قرآن حضرت امام صادق خطاب می فرمایند: «بارالها موفقم بدار که وقتی قرآن میخوانم چیزی نصیب من شود، از بطون و حقائق قرآن چیزی عائد من بشود.»(۵۱)
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبه و دعای هر روز ماه صفر●■
■برای رفع بلایا در ماه صفر، هیچ چیز بهتر از صدقه، ادعیه و استعاذات وارده نیست.
■برای محفوظ ماندن از بلایا در هر روز از ماه صفر این دعا را ده بار بخوانید:
■يا شَديدَ الْقُوی، وَ يا شَديدَ الْمِحالِ، يا عَزيزُ يا عَزيزُ يا عَزيزُ، ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَميعُ خَلْقِکَ، فَاكْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ، يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ، يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ، يا لا اِلـهَ اِلاّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّی كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ، فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ، وَكَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنينَ، وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ.
■ای سخت نیرو، و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوار هستند از بزرگیات همه خَلقَت. پس کفایت کن از من، شرّ خلق خودت را. ای احسان بخش! ای نیکوکار! ای نعمت بخش! ای عطا دِه! ای که معبودی جز تو نیست! منزّهی تو! به راستی من از ظالمانم. اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غم و همچنین نجات دهیم مؤمنان را، و رحمت کند خدا بر محمّد و آل پاک و پاکیزهاش.
■●مفاتیحالجنان
#مراقبات_ماه_صفر●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هفتم)●■ ■نكتهاي بگويم شايد بد نباشد، بشنويد. يكبار كه
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هشتم)●■
■زمينههايي كه به معاويه امكان داد حكومت خودش و بعد هم ولايتعهدي يزيد را تثبيت كند:
1⃣یکی سطح پايين #فهم_ديني مردم بود؛ سطح فكر مردم پايين بود. درك ديني مردم پايين بود؛ خصوصاً در شام. البتّه این هم تکرار بحثهایی است که سالهای قبل گفتهایم. شام اصلاً عجيب و غريب است. شام شهري است كه معاويه روز چهارشنبه اعلام ميكند ميخواهيم نماز جمعه بخوانيم، همهي مردم هم ميآيند به معاويه اقتدا ميكنند و روز چهارشنبه نماز جمعه ميخوانند! يعني سطح فهم ديني اينطور است. فهم دين پايين است. خصوصاً در شام كه اصلاً میدانید، اسلام با بنياميّه وارد سرزمين شام شد. ولذا مردم شام، اسلام را به روايت بنياميّه شناختند و به آن ايمان آوردند. اسلام انحرافي، اسلام اشرافيّت، اسلام ظلم، اسلام تبعيض، اسلام تاراج، اسلام شهوتراني، اسلام ميگساري، اين اسلام را شناختند. سطح فهم ديني بهشدّت پايين بود؛ #فهم_اجتماعي بهشدّت پايين بود؛ قدرت تجزيه و تحليل مسائل بهشدّت در مردم پايين بود. این یک معضل بود كه به معاويه امكان داد آن نيّت شومش را محقّق كند.
2⃣دومين چيزي هم كه امكان داد حكومت خودش را مستقر و ولايتعهدي يزيد را هم تثبيت كند، روحيّهي #قبيلهگرايي است كه بين عرب رايج بود. اين هم از آن معضلات جدّي است. متأسّفانه فرصت نیست و زمانمان محدود است؛ والاّ ریشهی این را در #سقیفه نشان میدادم که چگونه همین روحیّهی قبيلهگرايي آنجا کار کرد! و در طول تاريخ اسلام مؤثّر بوده است. متأسّفانه اين خلق و خوي در بين عرب حاكم بود كه اهالي هر قبيلهاي مطيع محض رئيس قبيلهشان بودند؛ گوسفندوار دنبال رئيس قبيلهشان حركت ميكردند و در نتيجه شما برای اینکه يك قبيله را به يك سمت بكشانيد، كافي بود رئيس آن قبيله را بكشانيد و #معاويه اين نكته را خوب فهميد. با پولهاي هنگفتي كه از بيتالمال مسلمين به تاراج برده بود، به رؤساي قبايل هديه ميداد و اينها را ميخريد. در خود كوفه هم با همين پولها كار كرد؛ يعني بسياري از مردم كوفه كه آمدند كربلا و با امام حسين عليه السلام جنگيدند، آدمهاي نفهم بيشعوري بودند كه چون ابنزياد توانست رئيس قبيلهشان را با پول بخرد، اينها هم دنبال رئيس قبيله راه افتادند و به كربلا آمدند و با امام حسين عليه السلام جنگيدند. اين نكته را هم معاويه خوب درك كرده بود ولذا با پول آنها را خريد. رؤسای قبایل را خرید و به تبع آنها، اعضاي قبايل از رئيسشان تبعيّت كردند و از حكومت معاويه و ولايتعهدي يزيد حمايت كردند.
3⃣سومين نكته هم #ضعف_ايمان مردم بود كه اشاره کردم؛ ايمان كه ضعيف باشد، انسان هم راحت خود را ميفروشد، هم ميترسد، هم تطميع ميشود، هم اغراض و اهدافش در زندگي، رضايت خدا و فرمانبري از دستورات الهي نيست. غرض و هدفش رسيدن به تمنيّات مادّي و دنيويش است.
ادامه دارد...
#سیره_و_تاریخ
#امام_حسين_علیه_السلام
#محرم_۱۴۴۲
@mohamad_hosein_tabatabaei
#عاشورای_درون
■●کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ ارضٍ کربلا ●■
■در کربلای زمین و در عاشورای زمان باید حسینی بود. این حقیقت، هم در آفاق، یعنی جهانِ بیرون و هم در انفس، یعنی جهانِ درون مصداق دارد.
■اباعبدالله علیهالسّلام در صحنۀ عاشورا ۷۲ یار داشتند. آن ۷۲ یارِ حسینِ درون، ۷۲ خصلت برجسته هستند.
■در عاشورا و کربلای درون باید این ۷۲ خصلت برجسته را به میدان آورد.
■ابتدا باید این ۷۲ خصلت را کسب کرد و آنگاه در صحنۀ عمل، یکی یکی به میدان فرستاد و در راه خدا خرج کرد، تا در کربلایِ درون هم حسینی عمل کرد.
■وقتی حقّ عاشورا و کربلا به جامعیّتِ تمام ادا میشود، که جنبۀ انفسی و آفاقی، هر دو توأمان وجود داشته باشد...
■●استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#اربابـــــــ
■من و یک لحظه جدایی ز تو،
آنگاه حیات؟
■اینقدر صبر به عاشق نسپردهست کَسی...
#جناب_صائب
#خداحافظ_محرم
■دیر از راه آمدی و زود رفتی ماهِ عشق
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبه ی عبادی روز سوم ماه صفر●■
■سيّد ابن طاووس از كتابهاى اصحاب ما اماميه نقل كرده است كه در اين روز خواندن دو ركعت نماز مستحب است كه:
■در ركعت اول سوره هاى حمد و انا فتحنا و در ركعت دوم سوره هاى حمد و توحيد خوانده و پس از سلام
●صد مرتبه صلوات،
●و صد مرتبه اللّهمّ العن آل ابى سفيان
●و صد مرتبه استغفار بگويد
#آنگاه_حاجت_خود_را_بخواهد.
■●محدث قمی، مفاتیح الجنان، اعمال ماه صفر●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ،قسمت دوم بخش هشتم2⃣ ● كلام راغب اصفهانى در بيان مراد از محكم و متشابه و اقسامى
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم
بخش اول
● دو اشكال بر قول راغب
ولى دو اشكال بگفته وى وارد است :
اول اينكه : وسعت و عموميتى كه وى به دامنه معناى متشابه داده تا شامل شبهات لفظى از قبيل غرابت لفظ و اغلاق تركيب و عموم و خصوص و امثال آن بشود با ظاهر آيه شريفه نمى سازد، براى اينكه آيه شريفه آيات محكمه را مرجعى دانسته براى بيانگرى آيات متشابه ، و معلوم است كه غرابت لفظ و امثال آن با مراجعه به آيات محكمه از بين نمى رود و روشنى دلالت محكمات ربطى به غرابت الفاظ متشابه ندارد، بلكه براى گره گشايى اينگونه الفاظ مرجع ديگرى هست ، كه بايد به آنجا مراجعه بشود و آن عبارت است از علم لغت .
و نيز آيه مورد بحث يكى از نشانه هاى متشابهات را اين دانسته كه اگر كسى آن را پيروى كند فقط به منظور فتنه انگيزى پيروى كرده ، و جز اين هيچ انگيره ديگرى نمى تواند داشته باشد، و ما مى دانيم كه پيروى عام بدون مراجعه به خاص ، و پيروى مطلق بدون مراجعه به مقيد، و همچنين پيروى لفظ غريب بدون مراجعه به كتابهاى لغت ، عملى است مخالف با طريقه اهل هر زبان ، و قريحه هيچ اهل زبانى اجازه چنين كارى را نمى دهد، و اگر كسى چنين كند همه اهل زبان او را تخطئه مى كنند، پس او نمى تواند منشأ فتنه در بين آنان بشود زيرا اهل لسان با او همكارى نخواهند كرد.
پس از همينجا مى فهميم كه منظور از متشابه ، الفاظ غريب ، و آن مثالهايى كه وى آورده ، نيست .
اشكال دوم اين است كه وى متشابه را سه قسم كرد، اول آنكه فهمش براى عموم ممكن است ، و دوم آنكه فهم آن براى احدى ممكن نيست ، و سوم آنكه فهمش براى بعضى ممكن و براى بعضى غير ممكن است ، و از اين تقسيم چنين برمى آيد كه وى تاءويل را مختص به متشابه مى داند، در حالى كه خواننده بياد دارد كه گفتيم همه قرآن تأويل دارد.
اين بود اقوال مفسرين و نظريه هايى كه از ايشان در معناى محكم و متشابه و تشخيص موارد آن دو از نظر خواننده گذشت و خواننده به اشكالاتى كه بر اين اقوال وارد بود توجه فرمود و نيز متوجه شد كه آنچه از آيه شريفه به روشنى ظاهر مى شود. خلاف همه اين اقوال است ، چون آيه در معناى متشابه اين ظهور را دارد كه متشابه ، آن آيه اى است كه اولا دلالت بر معنا داشته باشد، و ثانيا معنايى را كه مى رساند محل شك و ترديد باشد، نه لفظ آيه ، تا از راه قواعد و طرق معمول در نزد اهل زبان ترديدى كه از ناحيه لفظ ايجاد شده برطرف شود، مثلا اگر لفظ عام است به مخصصش ارجاع دهد، يا اگر مطلق است به مقيدش برگرداند، و يا به نحوى ديگر لفظ را روشن و بدون ترديد سازد بلكه همانطور كه گفتيم آيه شريفه مورد بحث آن را متشابه مى داند كه معنايش مردد و ناسازگار با آيات ديگر باشد. و آياتى كه محكم و بدون ترديد است ، معناى آيات متشابه را بيان مى كند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 64
و معلوم است كه هيچ آيه اى چنين وضعى ندارد، مگر وقتى كه براى فهم مردم عامى و ساده معنايى مألوف و مأنوس داشته باشد، معنايى كه اينگونه ذهن هاى ساده فورا تصديقش كند، و يا تأويلى كه برايش مى كنند در نظر مردم كم اطلاع و ضعيف الادراك نزديك تر به ذهن باشد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 ۷ صفر، سالروز شهادت جانگداز حضرت کریم اهلبیت، امام حسن بن علی علیهماالسلام را به محضر حضرت صاحب ارواحنا فداه و تمامی شیعیان و محبین حضرات اهلبیت علیهم السلام تسلیت عرض میکنیم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■اگر بدانیم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در رأس آنها نماز است که به واسطه خضوع و خشوع و آن هم به اعراض(روی گردانیدن) از لغو محقّق میشود؛ کار تمام است.
■●برگی از دفتر آفتاب، ص١٣٧●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □اگر هم گاهی با «یا»ی ندا همراه باشد؛مثل بعضی از جمله های
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□این ها برای ما درس است. چه بسا گاهی یک ایه ی قرآن، وقتی شخصی را گرفته، تکرارش موجب می شود یک ارتباطی بین نفس ناطقه ی شخص و آن آیه برقرار شود، همین مطلب را حضرت امام صادق علیه السلام در فرمایش دیگرشان دارند که فرموده اند:
«من گاهی در قنوت نماز آیه ای از آیات قرآن را تلاوت می کنم، آن قدر آیه را تکرار می کنم، تا تکرار این آیه باعث می شود برای من «به تعبیر خودمانی» بی هوشی مستولی می شود»(۵۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □این ها برای ما درس است. چه بسا گاهی یک ایه ی قرآن، وقتی ش
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□حالا ما وقتی به ظاهر لفظ «بی هوشی» در اصطلاح ادبیّات عرب را می شنویم، از این بی هوشی های متعارف مریضی و امثال این ها به ذهن ما می آید ،اما وقتی امام می فرماید:
«به من غشوه دست می دهد» معلوم می شود عظموت آن آیه در جان مبارک حضرتش ظاهر شد و تّجلی ذاتی حق متعال مورد هجمه قرار داد.(۵۳)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □حالا ما وقتی به ظاهر لفظ «بی هوشی» در اصطلاح ادبیّات عرب
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□نفس ناطقه ی انسانی، هر چند هم که قوی باشد در مقابل عظموت حق متعال خاشع و به تعبیر قرآن کریم، «متصّدع» می گردد. لذا فرمودند:
«به ما غشوه دست می دهد» که این در حقیقت انصراف نفس ناطقه است از عالم ماده به عالم غیب. این جزو لطائف روایات است. وقتی سخن با «الهی» شروع می شود، «اله» در مطلق جداول وجودی شخص جلوه نمی کند بلکه ذات اقدس حق متعال به مطابق جدول وجودی شخص خود گوینده بر او ظاهر می شود، و لذا حضرت از باب عشق تامّ به صورت «اله من»، «خدای من» فرموده است.(۵۴)
@mohamad_hosein_tabatabaei