کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ،قسمت دوم بخش هشتم2⃣ ● كلام راغب اصفهانى در بيان مراد از محكم و متشابه و اقسامى
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم
بخش اول
● دو اشكال بر قول راغب
ولى دو اشكال بگفته وى وارد است :
اول اينكه : وسعت و عموميتى كه وى به دامنه معناى متشابه داده تا شامل شبهات لفظى از قبيل غرابت لفظ و اغلاق تركيب و عموم و خصوص و امثال آن بشود با ظاهر آيه شريفه نمى سازد، براى اينكه آيه شريفه آيات محكمه را مرجعى دانسته براى بيانگرى آيات متشابه ، و معلوم است كه غرابت لفظ و امثال آن با مراجعه به آيات محكمه از بين نمى رود و روشنى دلالت محكمات ربطى به غرابت الفاظ متشابه ندارد، بلكه براى گره گشايى اينگونه الفاظ مرجع ديگرى هست ، كه بايد به آنجا مراجعه بشود و آن عبارت است از علم لغت .
و نيز آيه مورد بحث يكى از نشانه هاى متشابهات را اين دانسته كه اگر كسى آن را پيروى كند فقط به منظور فتنه انگيزى پيروى كرده ، و جز اين هيچ انگيره ديگرى نمى تواند داشته باشد، و ما مى دانيم كه پيروى عام بدون مراجعه به خاص ، و پيروى مطلق بدون مراجعه به مقيد، و همچنين پيروى لفظ غريب بدون مراجعه به كتابهاى لغت ، عملى است مخالف با طريقه اهل هر زبان ، و قريحه هيچ اهل زبانى اجازه چنين كارى را نمى دهد، و اگر كسى چنين كند همه اهل زبان او را تخطئه مى كنند، پس او نمى تواند منشأ فتنه در بين آنان بشود زيرا اهل لسان با او همكارى نخواهند كرد.
پس از همينجا مى فهميم كه منظور از متشابه ، الفاظ غريب ، و آن مثالهايى كه وى آورده ، نيست .
اشكال دوم اين است كه وى متشابه را سه قسم كرد، اول آنكه فهمش براى عموم ممكن است ، و دوم آنكه فهم آن براى احدى ممكن نيست ، و سوم آنكه فهمش براى بعضى ممكن و براى بعضى غير ممكن است ، و از اين تقسيم چنين برمى آيد كه وى تاءويل را مختص به متشابه مى داند، در حالى كه خواننده بياد دارد كه گفتيم همه قرآن تأويل دارد.
اين بود اقوال مفسرين و نظريه هايى كه از ايشان در معناى محكم و متشابه و تشخيص موارد آن دو از نظر خواننده گذشت و خواننده به اشكالاتى كه بر اين اقوال وارد بود توجه فرمود و نيز متوجه شد كه آنچه از آيه شريفه به روشنى ظاهر مى شود. خلاف همه اين اقوال است ، چون آيه در معناى متشابه اين ظهور را دارد كه متشابه ، آن آيه اى است كه اولا دلالت بر معنا داشته باشد، و ثانيا معنايى را كه مى رساند محل شك و ترديد باشد، نه لفظ آيه ، تا از راه قواعد و طرق معمول در نزد اهل زبان ترديدى كه از ناحيه لفظ ايجاد شده برطرف شود، مثلا اگر لفظ عام است به مخصصش ارجاع دهد، يا اگر مطلق است به مقيدش برگرداند، و يا به نحوى ديگر لفظ را روشن و بدون ترديد سازد بلكه همانطور كه گفتيم آيه شريفه مورد بحث آن را متشابه مى داند كه معنايش مردد و ناسازگار با آيات ديگر باشد. و آياتى كه محكم و بدون ترديد است ، معناى آيات متشابه را بيان مى كند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 64
و معلوم است كه هيچ آيه اى چنين وضعى ندارد، مگر وقتى كه براى فهم مردم عامى و ساده معنايى مألوف و مأنوس داشته باشد، معنايى كه اينگونه ذهن هاى ساده فورا تصديقش كند، و يا تأويلى كه برايش مى كنند در نظر مردم كم اطلاع و ضعيف الادراك نزديك تر به ذهن باشد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 ۷ صفر، سالروز شهادت جانگداز حضرت کریم اهلبیت، امام حسن بن علی علیهماالسلام را به محضر حضرت صاحب ارواحنا فداه و تمامی شیعیان و محبین حضرات اهلبیت علیهم السلام تسلیت عرض میکنیم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■اگر بدانیم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در رأس آنها نماز است که به واسطه خضوع و خشوع و آن هم به اعراض(روی گردانیدن) از لغو محقّق میشود؛ کار تمام است.
■●برگی از دفتر آفتاب، ص١٣٧●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □اگر هم گاهی با «یا»ی ندا همراه باشد؛مثل بعضی از جمله های
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□این ها برای ما درس است. چه بسا گاهی یک ایه ی قرآن، وقتی شخصی را گرفته، تکرارش موجب می شود یک ارتباطی بین نفس ناطقه ی شخص و آن آیه برقرار شود، همین مطلب را حضرت امام صادق علیه السلام در فرمایش دیگرشان دارند که فرموده اند:
«من گاهی در قنوت نماز آیه ای از آیات قرآن را تلاوت می کنم، آن قدر آیه را تکرار می کنم، تا تکرار این آیه باعث می شود برای من «به تعبیر خودمانی» بی هوشی مستولی می شود»(۵۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □این ها برای ما درس است. چه بسا گاهی یک ایه ی قرآن، وقتی ش
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□حالا ما وقتی به ظاهر لفظ «بی هوشی» در اصطلاح ادبیّات عرب را می شنویم، از این بی هوشی های متعارف مریضی و امثال این ها به ذهن ما می آید ،اما وقتی امام می فرماید:
«به من غشوه دست می دهد» معلوم می شود عظموت آن آیه در جان مبارک حضرتش ظاهر شد و تّجلی ذاتی حق متعال مورد هجمه قرار داد.(۵۳)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □حالا ما وقتی به ظاهر لفظ «بی هوشی» در اصطلاح ادبیّات عرب
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□نفس ناطقه ی انسانی، هر چند هم که قوی باشد در مقابل عظموت حق متعال خاشع و به تعبیر قرآن کریم، «متصّدع» می گردد. لذا فرمودند:
«به ما غشوه دست می دهد» که این در حقیقت انصراف نفس ناطقه است از عالم ماده به عالم غیب. این جزو لطائف روایات است. وقتی سخن با «الهی» شروع می شود، «اله» در مطلق جداول وجودی شخص جلوه نمی کند بلکه ذات اقدس حق متعال به مطابق جدول وجودی شخص خود گوینده بر او ظاهر می شود، و لذا حضرت از باب عشق تامّ به صورت «اله من»، «خدای من» فرموده است.(۵۴)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هشتم)●■ ■زمينههايي كه به معاويه امكان داد حكومت خودش و ب
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت نهم)●■
■اين سه زمينه متأسّفانه وجود دارد؛ در مردمي كه نه فهم درستي دارند، نه ايمان جدّي و قوي دارند و از آن طرف هم بسياريشان برّهوار دنبال رئيس قبيلهها حركت ميكنند.
■واقعاً #معاويه آدم زيركی بود؛ بهشدّت زیرک و مكّار بود. اين نكتهها را خوب درك كرد ولذا سه اقدام اساسي كرد براي آنكه بتواند با استفاده از اين بستر مساعد به اغراض خود برسد:
1⃣استفاده از ابزار #تبليغات؛ بهشدّت فعّال كار كرد؛ شعراي زيادي را استخدام كرد و به آنها پول داد كه در مدح معاويه و يزيد و در ذمّ اميرالمؤمنين علیه السلام و خاندان پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شعر بسرايند و اين اشعار بين مردم رايج ميشد و در زبانها ميگشت.
■دومین گروهي كه در كار تبليغاتي خود به كار گرفت، قُرّاء بودند. اینان غير از قارياني هستند كه امروز قرآن را با صداي زيبا ميخوانند و ما به آنها قاري ميگوييم. در صدر اسلام قرّاء در واقع مفسّران قرآن بودند؛ عالمان قرآنشناس؛ كساني كه ميتوانستند دين را براي مردم تبيين كنند. معاویه اينها را هم استخدام كرد و به كار گرفت تا آن فهم انحرافي و تفسير اموي از دين را در بين مردم رايج كند. سومين گروهي كه استخدام كرد، جاعلان حديث بود؛ کساني كه پول ميگرفتند و احاديث دروغین در مذمّت اهلبيت علیهم السلام و اميرالمؤمنين علیه السلام و در ستایش معاويه و بنياميّه و يزيد و امثال اينها از زبان پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم جعل ميكردند.
■پس اوّلين ابزار معاويه، #تحميق بود؛ استفاده از وسايل مختلف تبليغاتي برای اینکه افكار را بهسمت اغراض خودش شكل دهد.
2⃣دومين كاري كه معاويه كرد #تطميع بود؛ خريدن افراد مؤثّر در جامعه؛ مثل رؤساي قبايل که برایتان گفتم. چون اين نقطه ضعف را شناخته بود و ميدانست مردم دنبال رؤسای قبايل خود حركت ميكنند و اصلاً فهم و شعور و تجزيه و تحليل برايشان مطرح نيست، با پولهاي كلاني كه فرستاد، افراد تأثيرگذار در جامعه را خريد.
3⃣و سومين كاري كه كرد، #تهديد و #ارعاب و قتل و كشتار و دست زدن به خشونتهاي بهشدّت مخوف بود. يعني اگر كسي بعد از آنهمه تبليغات و تحميقي كه معاويه درصدد آن بود و بعد از تطمیع و خريدن رؤساي قبايل، باز هم جلوی معاویه ميايستاد، آن موقع بود كه او را به شديدترين صورت سركوب ميكرد. معاويه، چهرههاي بزرگي از مؤمنان را به شهادت رسانيد. شخصيّتهاي بسيار والامقامي از اصحاب اميرالمؤمنين علیه السلام را مظلومانه به شهادت رساند! مظلومانه! حالا چه خودش مستقيماً و چه از طريق عواملش مثل فرماندارها و فرمانرواهايي كه در مناطق مختلف تحت سلطهی او حكومت ميكردند. ياران صديق اميرالمؤمنين علیه السلام را شهيد كرد؛ مثل رُشَيد هَجَري و امثال ايشان كه سفّاكانه آنها را به شهادت رساند و از اين طريق توانست به هدف خودش كه تحت فرمان درآوردن جامعه و تحميل كردن ولايتعهدي يزيد بود، دست پيدا كند.
☑️بههرحال اينها نكتههاي عبرتآموزي است كه بايد براي عصر و زمان خودمان از آن درس بگيريم.
ادامه دارد...
#سیره_و_تاریخ
#امام_حسين_علیه_السلام
#محرم_۱۴۴۲
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●ادراک معقولات، حشر با مفارقات●■
■ادراک معقولات حشر با مفارقات نوریه و انس با مجردات عقلیه است و تعقل مساوق با توحد است.
■سیاح در معقولات، انسانی جبروتی است که از برزخ مثالی به قیامت عقلانی راه پیدا کرده است لذا ابن عربی در کتاب «تحیات» در صلوات بر عقل کل حضرت علی بن ابیطالب علیهما السلام عرضه میدارد:
■«صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی سِرُّ الأسرارِ و مَشرِقِ الأنوارِ، المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة، السّیّاحِ فی الفیافِی الجَبَروتیَّة، المُصّوِّر لِلهَیولَی الملکوتیَّة، اَلوالی للولایةِ النّاسوتیّة... »
■عقل مقام بیابان بی آب و گیاه (مجرد محض و بحت از ماده و احکام ماده) جبروتی «الفیافی الجبروتیة» است و مظهر اتمّ عقل کل، حضرت علی بن ابیطالب علیهما السلام است و بلکه عقل کل خادم و مطیع اوست: «انا الذی خدمنی جبرئیل و میکائیل؛ انا الذی خصّ الله جبرئیل و میکائیل بالطاعة لی» (خطبه البیان).
■عقل و نفس کل به منزلهی اعضا و قوای انسان کامل و صاحب مقام ولایت اتمّ الهی میباشد. شیخ الرئیس در رسالهی «معراج نامه»ی خود حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله دربارهی حضرت وصی، امام علی علیه السلام نقل میکند که:
■«اشرف بشر و اعزّ انبیاء و خاتم پیامبران به مرکز دایرهی حکمت و فلک حقایق و خزانهی عقول، امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: یا عَلِي إِذَا تَقَرَّبَ النَّاسُ إِلَى خَالِقِهِمْ فِي أَبْوَابِ الْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِأَنْوَاعِ الْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ بِالدَّرَجَاتِ. چنین خطابی درخور کسی نیست مگر نسبت به چنان انسان بزرگی که موقعیت او در بین مردم همانند معقول بین محسوس است».
■معنای حدیث مزبور این است که مسابقه با دیگران در امور خیر و سبقت بر آنان این است که اگر دیگران به کثرت عبادت میپردازند، تو به تحصیل معقولات کوشا باش تا از آنان در درجه پیشی بگیری و چون ادراک علی بن ابیطالب علیهما السلام حقایق را به بصیرت عقل بود، محسوسات و معقولات نزد او مساوی بوده و برای همین جهت بود که فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً».
■پس سباحت و سیاحت در معقولات تشبه به ولایت حضرت مولی الموالی علی علیه السلام میباشد. فافهم!
■و بلکه اتصال عقل جزئی با عقل کلی، اتصال با ولایت الهیه است که سبب طهارت از ادناس و رجائس شیطانی میشود «وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ» (یونس/۱۰۰)
■●نکتهی یازدهم از کتاب «علی، نقطهی آغاز وجود»●■
#ح_م
🏴 #نکته_ناب 🏴
#بسمه_تعالی_شانه
■غلبه و سبقت رحمت بر غضب سبب ایجاد و بسط نعمت وجود در صورت دلآرای مخلوقات است و این رحمت ناشی از عشق ذات باری به جمال مجمع الجمال حقیقت محمدیه است فلذا رحمت ارسالی بی منتهای الهی گردید که «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ.»
■ذات غیبی چون به وحدت حقیقی خود نگریست شدت کمال خود را بدید و به جهت اکملیت ذاتش که صمدانیت و آکندگی کمالات ذاتی اش بود خواست آنها را ظهور دهد و در آینهی تفاصیل خود را ببیند چون قابل و غیری نیافت تا آکندگی و پُری خویش در آن ظهور دهد غضبناک شد و به جانب اجمال نگریست اما رحمتش مسبوق بر غضب شد و عشق میدان داری کرد تا به فوران رحمت با اسم «بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا» و وزش نسیم نفس رحمانی از جانب یمن، قابل را خود ایجاد نمود و بساط کثرت و خلقت بر آن پهن فرمود.
■این رحمت واسعه ی الهی را بنگر که فاتحهی خلقت گردید و به او درهای خزینهی غیبیهی کنز مخفی گشوده شد. از اینرو فرمود: «ان الله قد قسم الفاتحة بینه و بین عبده و خلقه» اعنی فاتحة الکتاب انسان کامل است که هم وی را اوصاف ربوبیت است و هم اوصاف بندگی کما اینکه سورهی فاتحه دو بخش دارد که قسم اول وصف ربوبی است و قسم دوم دعای عبد و اوصاف بندگی.
■به امام، وجود بین حق و خلق تقسیم گردید و او برزخ جامع بین حق و خلق شد اعنی حق را به نحو اتم ظهور داد و حق هر ذی شأنی را به او عطا فرمود.
■بدان تمام اوصاف امام چون حلیم و کریم به این رحمت گسترده بر میگردد و چون به رحمت افتتاح به خلقت کرد به رحمت بدانها مینگرد و همه را مرحوم میکند.
■در معراج أو أدنی در مقام سبق رحمت بر غضب با رحمت للعالمین چنین سخن به راز گفت که چه کنم با مشتی خاک جز آنکه بیامرزم!!! مشت خاک را ببین که چگونه حق در لباس او جاری شد و بر بحر امکان لنگر انداخت؟!! اگر رحمت با مشتی خاک ممزوج نمیشد او از افلاک نمیگذشت و بر عرش وحدانیت تکیه نمیزد اما چون مبداء روائح شد، روح و ریحان را در صحرای امکان منتشر ساخت و همهی دانههای مجمل را شکوفا کرد و حب حصید را رویانید و بستان زیبا و فوق زیبای خلقت را نقاشی نمود. و چون وقت برداشت آید همو جمله را به همین رحمت مخفی در قیود و حدود خلقی بازگرداند و در ستر فضل خود که سراح ازلی و ابدی است سکونت دهد.
#ح_م
جمعه ۷ صفر المظفر ۱۴۴۲
اسلامشهر
■آیت الله حسن زاده آملی:
به علامه طباطبایی عرض نمودم: حضرت آقا! امشب شب جمعه و شب عید است، لطفى بفرمایید!
■علامه طباطبایی فرمودند:
«سوره مبارکه «ص و القرآن ذى الذکر» را در نمازهاى وتیره (نافله عشا)بعد از حمد بخوانید که در حدیث است سوره ص از ساق عرش نازل شده است.»
■●پندهاى حکیمانه علامه حسن زاده آملى ، پند ۳۸۷●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■اینکه هنگام ورود به حرم ائمّه علیهم السّلام میگویی: رَبِّ اَدخِلنى مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنى مُخرَجَ صِدقٍ، یعنی خدایا کاری کن با صدق پیش این آقا بروم و از پیش ایشان هم با صدق پیش شما بیایم.
■وقتی به حرم ائمّه علیهم السّلام مشرف میشوید، زود داخل نشوید. دم در توقّف کنید و اذن دخول بخوانید تا رغبتتان طلوع کند و قطرهی اشکی بر چشمتان بنشیند. اوّل دل را جلو بفرستید. اشک نشانهی این است که اجازهی ورود دادهاند. بعد وارد شوید و همانطور که افرادی که در زمان حیات ظاهری امام علیه السّلام خدمت ایشان میرسیدند، سلام میکردند، به ایشان سلام کنید. زیارتنامههای طولانی گاهی اوقات انسان را از امامی که در محضرش ایستاده است، غافل میکند. در داخل صحن و حرم ائمّه علیهم السّلام هم احترام زائران و خدّام را نگه دارید، هر کس چیزی به شما گفت، آن را از جانب امام بدانید و ادب کنید و بپذیرید. صدای همهمهای که بالای صدای تک تک زائران به گوش میرسد، صدای ملائکه را همراه دارد.
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●بهرۀ ما از ماههای محرّم و صفر●■
■ماه محرّم طی شد. ماه صفر هم در حال طی شدن است. به خودمان برگردیم. کمی فکر کنیم. ببینیم توشهای که از این دو ماه میگیریم چیست؟ قبل از ماه محرّم چه کسی بودیم و در مکتب محرّم و صفر چه تحوّلی در ما اتّفاق افتاد؟
■وقایع را نقل کردن، مصائب را یادآوری کردن، اشک ماتم بر دیدگان جاری کردن، همۀ اینها بسیار ارزشمند است؛ امّا همۀ اینها مکتبی است که باید از ما انسان متعالی و حسینی بسازد....
#یاعلی
#مناسبات_ماه_صفر
@mohamad_hosein_tabatabaei