eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‍ □○دلایل صلح امام حسن علیه السلام (۴)○□ #ویژگی_یاران_امام_مجتبی علیه السلام □یاران امام مجتبی علی
‍ □○دلایل صلح امام حسن علیه السلام (۵)○□ ⁉️ □فرماندهان سپاه امام مجتبی علیه السلام چه کسانی هستند؟ خیلی عجیب است. طبیعی است امام مجتبی علیه السلام در این سپاه به کسی اعتماد نمی کنند. حضرت سراغ چه کسی رفته اند؟ سراغ پسرعموی پدریشان، عُبید الله بن عبّاس رفته اند. این عُبید الله بن عبّاس چه کسی است؟ پدر دو شهید است. بُسرِ بنِ اَرطاط که مأمور معاویه بود، دو پسر عُبید الله بن عبّاس را کشت. بنابراین عبیدالله بن عبّاس غیر از نسبت فامیلی یی که با امام مجتبی علیه السلام دارد، با معاویه کینه ی خونی هم دارد. معاویه دو تا پسر او را کشته است. این شخص پدر شهید است و بُسرِ بنِ اَرطاط منصب او را غصب کرد. قائدتاً او نباید خودش را بفروشد. امام مجتبی علیه السلام او را فرمانده ی سپاه کردند و همراه سپاه هشت هزار نفره ای در شهر "مسکن"، به او گفتند: برو مقرّ فرماندهی ات را آنجا قرار بده و برای رفتن به جنگ با معاویه آماده شو. صبح شد. مردم منتظر شدند فرمانده ی لشکر بیاید؛ تا اقتدا کنند و نماز را بخوانند. اذان صبح را گفتند؛ خبری نشد. نیم ساعت گذشت؛ خبری نشد. یک ساعت گذشت؛ خبری نشد. مردم دیدند ای داد بی داد! نماز قضا می شود! لشکریان نماز صبحشان را خواندند. آمدند دنبال اینکه چه شد و چه بلایی به سر فرمانده آمد؟ داخل خیمه اش آمدند؛ دیدند هیچ خبری نیست. نیمه شب مأمور معاویه آمده است، این پدر شهید را که خون دو پسرش را خود معاویه ریخته بود؛ خود معاویه او را با یک میلیون درهم خرید و او به امام مجتبی عليه‌السلام خیانت کرد. خیلی عجیب است! فامیل امام مجتبی علیه السلام هست؛ شیعه ی امام مجتبی علیه السلام هست؛ فرزندکشتگی هم با معاویه دارد؛ امّا خودش را می فروشد! ☑️امام مجتبی علیه السلام در لشکرشان چه کسی را دارند؟ □یا کِندی؛ امام مجتبی علیه السلام کِندی را فرمانده کردند. گفتند برو در "انبار" و مقرّ فرماندهی ات را در آنجا مستقر کن. چهار هزار سپاهی هم در اختیار او قرار دادند. برای کِندی هم همین ماجرا تکرار شد. او هم با نصف این پول، یعنی با پانصد هزار درهم، شبانه خودش را به معاویه فروخت و رفت خود را در اختیار لشکر معاویه قرار داد. این سپاهی است که امام مجتبی علیه السلام دارند. □بعد هم مأمورها و عناصر ستون پنجم معاویه داخل سپاه امام مجتبی علیه السلام هر روز شایعه ی جدیدی پخش می کنند؛ که لشکر را سست کنند. شایعه ی اینکه امام مجتبی علیه السلام صلح با معاویه را پذیرفته اند و اصلاً جنگ منتفی است. این عزم نبرد را سست می کند. یا زمانی که خبر خیانت عبیدالله بن عبّاس شایع شد، روحیه ای در لشکر باقی نماند. به یک عدّه هم معاویه وعده ی مقام می داد؛ که اگر دور امام مجتبی علیه السلام را خالی کنید و قدرت دست من بیفتد، به شما مقاماتی می دهم. طبیعتاً این لشکر، لشکری نیست که امام مجتبی علیه السلام بتوانند با آن به جنگ بروند. این لشکر امام مجتبی علیه السلام است. ☑️اکنون ببینیم لشکر معاویه چگونه لشکری است؟ □ویژگی های معاویه و لشکریان او یک سپاه فرمان بردار مطیع. معاویه با مشکلاتی که در سپاه امام مجتبی علیه السلام است؛ یعنی اختلافاتی که وجود دارد؛ که یک عدّه شیعه اند؛ عدّه ای خوارجند؛ عدّه ی دیگری امویند و یک عدّه خودفروشند؛ اصلاً با این مشکلات روبرو نیست. اسلام از زبان معاویه به این مردم معرّفی شده است و همان اسلام اموی است و همه ی آنها هم کاملاً به معاویه خوش بینند. فرق است بین امام مجتبی علیه السلام و معاویه. معاویه قیافه ی کاملاً مقدّس مآبی بین مردم دارد. عرق خوری ها و فسق و فجورش را هم در کاخش انجام می دهد؛ امّا صورت ظاهر خودش را انسان بسیار متشرّعی نشان می دهد و خلیفه ی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم معرّفی کرده است. یک سپاه مطیع! مردم شام هم انسان های بسیار بی-شعور! یعنی زیرکی و ذکاوتی را که فریب کاری های معاویه را تشخیص دهند، اصلاً ندارند. ادامه دارد... □(استاد مهدی طیب)□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش پنجم ●5- چرا كتاب خدا مشتمل بر متشابه است ؟ يكى از اعتراضاتى
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش ششم1⃣ ● بررسى سه جوابى كه به پرسش فوق داده شده و قابل بررسى است اينها پاسخهاى بيهوده اى است كه به اشكال ذكر شده ، داده اند، كه با كمترين نظر و دقت ، بيهودگى آن براى هركسى روشن مى شود، و آنچه كه شايستگى براى ايراد و بحث دارد جوابهاى سه گانه زير است : اول اينكه : كسى بگويد: خداى تعالى قرآن را مشتمل بر متشابهات كرد تا دلهاى مؤمنين را بيازمايد، و درجات تسليم آنان را معين سازد، و معلوم شود چه كسى تسليم گفتار خدا و مؤمن به گفته او است ، چه اينكه گفته او را بفهمد يا نفهمد، و چه كسى تنها تسليم آياتى است كه برايش قابل درك است ، زيرا اگر همه آيات قرآن صريح و روشن بود ايمان آوردن به آن جنبه خضوع در برابر خدا و تسليم در برابر رسولان خدا نمى داشت . ولى اين پاسخ درستى نيست ، براى اينكه خضوع يك نوع انفعال و تاثر قلبى است ، كه در فرد ضعيف ، آنجا كه در برابر فرد قوى قرار مى گيرد پيدا مى شود، و انسان در برابر چيزى خاضع مى شود كه يا به عظمت آن پى برده باشد، و يا عظمت آن ، درك او را عاجز ساخته باشد، نظير قدرت و عظمت غير متناهيه خداى سبحان ، و ساير صفاتش ، كه وقتى عقل با آنها روبرو مى شود عقب نشينى مى كند، زيرا احساس مى كند كه از احاطه به آنها عاجز است . و اما چيزهايى كه عقل آدمى اصلا آنها را درك نمى كند، و تنها باعث فريب خوردن آنان مى شود، يعنى باعث مى شود كه خيال كنند آنها را مى فهمند برخورد با اينگونه امور خضوع آور نيست ، و خضوع درآنها معنا ندارد، مانند آيات متشابهى كه عقل در فهم آن سرگردان است ، و خيال مى كند آنرا مى فهمد در حالى كه نمى فهمد. وجه دوم اينكه : گفته اند قرآن بدين جهت در بر دارنده آيات متشابه است كه تا عقل را به بحث و تفحص وا دارد و به اين وسيله عقلها ورزيده و زنده گردند، بديهى است كه اگر سر و كار عقول تنها با مطالب روشن باشد، و عامل فكر در آن مطالب بكار نيفتد، عقل مهمل و مهمل تر گشته و در آخر بوته مرده اى مى شود، و حال آنكه عقل عزيزترين قواى انسانى است ، كه بايد با ورزش دادن تربيتش كرد. اين وجه هم چنگى به دل نمى زند براى اينكه خداى تعالى آنقدر آيات آفاقى (در طبيعت ) و انفسى (در بدن انسان ) خلق كرده كه اگر انسانهاى امروز و فردا و ميليونها سال ديگر در آن دقت كنند به آخرين اسرارش ‍ نمى رسند. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 88 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□در خلوتمان با خدا، تضرّعاتمان، توبه‌مان، نمازهایمان، عباداتمان، مخصوصاً دعای شریف «عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ» -اینها را بخوانیم- از خدا بخواهیم برساند صاحب کار را، با او باشیم. حالا اگر رساند که رساند؛ اگر نرساند، دور نرویم از او؛ از رضای او دور نرویم. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○اگر مى‌خواهى نور اسفهبديّه را ببینی برخيز!○□ (ره): □«از مرحوم آقا سيداحمد كربلائى رضوان‌الله‌عليه كه از شاگردان معروف و مبرّز مرحوم آخوند بوده‌اند نقل است كه فرموده‌اند: «روزى در جائى استراحت كرده بودم، كسى مرا بيدار كرد و گفت: اگر مى‌خواهى نور اسفهبديّه را تماشا كنى از جاى برخيز. □وقتى چشم گشودم ديدم نورى بى‌حدّ و اندازه، مشرق و مغرب عالم را فرا گرفته است»». □... به تعبیر علامه (ره) «اين همان مرحله تجلّى نفس است كه بدين صورت و به كيفيّت نور غير محدود مشاهده مى‌شود». □مشاهده این مقام، از بالاترین مقامات مکتب معرفةالنفس است. آن‌چنان که آیةالله سیدمحمدحسین طهرانی(ره) در وقت نقل این مطلب از مرحوم علامه طباطبایی(ره) می‌نویسد: «اللهم ارزقنا» □○مقدمه توحید علمی و عینی علامه سیدمحمدحسین طهرانی(ره)٬ به‌علاوه رسائل○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □حضرت می فرمایند: من می خواهم با اسما ذاتی ات مودّب بشوم ن
□اگر می فرمود: «بسم الله المنتقم»، این قرآن، بالذات نمی شد، قرآن بالعرض می شد. چون الله منتقم، وصف بالعرض در مقام فعل است، ولی فرمود: «بسم الله الرّحمن الرّحیم» معلوم می شود، موضوع اصلی قرآن کریم مربوط به ذات اقدس الهی و اسمای ذاتی حق متعال است.(۸۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □اگر می فرمود: «بسم الله المنتقم»، این قرآن، بالذات نمی شد
□به خصوص وقتی «الله» با «رحمن»، با «رحیم»، موضوع شد، حالا پیرامون این موضوع بحث می کنیم؛ این «الله»، «الله» ای است که ستایش مخصوص می خواهد. پس بنابراین «اَلحَمدُ»، مطلقا متعلّق به اوست. امّا به چه جهت متعلّق به اوست؟ حمدِ همه متعلّق به اوست. هر کسی که حمدی می گوید متعلّق به اوست. هر زبانی تا بگوید: «شکر»، «ممنون» از آن اوست(۸۵) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □به خصوص وقتی «الله» با «رحمن»، با «رحیم»، موضوع شد، حالا
□«الحمدلله»، الف و لامی که بر سر حمد در آمده برای بیان جنس حمد است. پس «الحمد» به نحو مطلق از آن اوست. حضرت استاد علامه حسن زاده آملی روحی فداه در این باره می فرمایند(۸۶) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □«الحمدلله»، الف و لامی که بر سر حمد در آمده برای بیان جنس
□«کلمات مفرده ی مُحلّای به الف و لام در زبان عرب برای استغراق جنس و استیعاب جنس و توفّی و استیفای جنس است. مثلا «الحمدللّه» مفادش این است که ذات حمد و جنس حمد و حقیقت حمد بدون خروج یک فرد آن ، مر ذات خدای سبحان راست»(۸۷) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □«کلمات مفرده ی مُحلّای به الف و لام در زبان عرب برای استغ
□چرا متعلّق به اوست؟ چون « رَبِّ العالَمین» است. چون ربّ همه هست. بلکه هر موجودی، حمد کرد در تحت تدبیر، حمد کرد، وقتی در تحت تدبیر، حمد کرد، در حقیقت حمد از مربوب نیست، از ربّ است، حمد از مالوه نیست بلکه برای اله است، در حقیقت از آن خودش است. به این جهت است، بعضی از ائمه در ادعیه به محضر حق متعال عرضه می دارند که، «بارالها، تو خودت، خودت را حمد کن» یا بعضی از بزرگان ظرافت به کار می آورند مثل جناب ابن ترکه در شرح «تمهیدالقواعد» و یا مثل جامی در شرح شان بر کتاب نحوی ابن حاجب می گوید : «الحمدلولیّه» وقتی می گویند: «الحمد»، مال اوست. گویا سوال می شود: کدام حمد؟ بعضی در پاسخ می گویند: «آن حمدی که خودت، خودت را میکنی، آن حمد مال تو است». و برخی میگویند: «ما که از عهده ی حمد تو بر نمی آییم.آن حمدی که ولیّت میکند مال تو است»(۸۸) @mohamad_hosein_tabatabaei
به دلیل ربط موضوعی و هم اتمام این مبحث از بیانات جناب استاد صمدی حفظه الله مطالبشون یکجا ارسال شد ، ان شاءالله عمری باشه از جلسات بعد مبحث ( ادب مع الله ) محضر دوستان فهیم ارائه میشه✋
🏴شهادت جانسوز حضرت امام حسن بن علی العسکری علهیما السلام را به محضر مبارک فرزند ایشان، حضرت امام عصر، مولانا حجة ابن الحسن ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و تمامی شیعیان و محبان اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم السلام تسلیت عرض می‌کنیم. ■●صلوات جناب محی الدین ابن عربی بر حضرت امام حسن عسکری صلوات الله علیه●■ ■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِن أرضِهِ و سَمائِهِ علی البَحرِ الزّاخِرِ، زَینِ المَفاخِرِ، الشّاهِدِ لأربابِ الشُّهودِ، الحُجَّةِ علی ذَوی الجُحُودِ، مُعَرِّفِ حُدُودِ حقائِقِ الرَّبانیَّةِ، مُنَوِّعِ أجناسِ العالَمِ السُّبحانیّة، عَنقاء قاف القِدَم، العالی عَن مَرقاة الهِمَمِ، وِعاءِ الأمانةِ، مُحیط الإمامةِ، مَطلَع الأنوارِ المُصطَفَوی، الحَسَن بن علیِّ العَسکری، علیه صلوات الله المَلِکِ الأکْبَر @mohamad_hosein_tabatabaei
■●توصیه‌های امام حسن عسکری علیه السّلام به شیعیان●■ ●تقوای الهی ●تلاش و اجتهاد برای خدا ●ورع در دین ●راستگویی ●ادای امانت به کسی که شما را امین پنداشته، خواه انسان خوب و شایسته‌ای باشد، خواه فاجر. ●سجده‌های طولانی ●حسنِ همسایگی : ●در نماز جماعت آنها شرکت کنید ●در تشییع جنازه‌های آنها حاضر شوید ●به عیادت بیمارهای آنها بروید ●حقّ آنها را ادا کنید. ... ■حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام فرمودند: اگر یکی از شما دوستان و شیعیان من، در دین خودش ورع پیشه کند، اهل بی بندوباری، فسق و فجور و حرام‌خواری نباشد، راستگویی پیشه کند، امانت را ادا کند و با مردم خوش اخلاق باشد، دیگران می‌گویند: این را ببین، شیعه است و منِ امام عسکری خوشحال می‌شوم ... @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●توصیه‌های امام حسن عسکری علیه السّلام به شیعیان●■ ●تقوای الهی ●تلاش و اجتهاد برای خدا ●ورع در دین
■●توصيه های امام حسن عسكری عليه السلام به شيعيان●■ ■اوصيكم بتقوى الله، والورع في دينكم، والاجتهاد لله، وصدق الحديث واداء الأمانة الى من ائتمنكم من برّ أو فاجرٍ، وطول السجود وحسن الجوار، فبهذا جاء محمدٍ (صلى الله عليه وآله وسلم).. ■فإن الرجل منكم إذا ورع في دينه وصدق في حديثه، وأدّى الأمانة وحسّن خلقه مع الناس قيل: هذا شيعيّ فيسرّني ذلك. اتقوا الله وكونوا زيناً ولا تكونوا شيناً ، جرّوا الينا كل مودة، وادفعوا عنّا كل قبيح، فإنّه ما قيل فينا من حسن فنحن أهله، وما قيل فينا من سوء فما نحن كذلك، لنا حق في كتاب الله، وقرابة من رسول الله، وتطهير من الله لا يدّعيه أحد غيرنا إلاّ كذّاب، اكثروا ذكر الله وذكر الموت وتلاوة القرآن والصلاة على النبي (صلى الله عليه وآله وسلم)، فإن الصلاة على رسول الله عشر حسنات، احفظوا ما وصيتكم به واستودعكم الله، واقرأ عليكم السلام. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش ششم1⃣ ● بررسى سه جوابى كه به پرسش فوق داده شده و قابل بررسى است
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش ششم2⃣ ●بررسى سه جوابى كه به پرسش فوق داده شده و قابل بررسى است و در كلام مجيدش هم به تفكر در آن آيات امر فرموده ، هم امر اجمالى كه فرموده (در آيات آفاق و انفس فكر كنيد)، و هم بطور تفصيل كه در مواردى خلقت آسمانها و زمين و كوهها و درختان و جنبندگان و انسان و اختلاف زبانهاى انسانها و الوان آنان را خاطرنشان ساخته است . و نيز سفارش فرموده تا در زمين سير نموده در احوال گذشتگان تفكر نمايند، و در آياتى بسيار تعقل و تفكر را ستوده ، و علم را مدح كرده ، پس ‍ ديگر احتياج نبود كه با مغلق گويى و آوردن متشابهات عقول را به تفكر وا دارد، و در عوض فهم و عقل مردم را دچار گمراهى سازد، و در نتيجه فهم ها و افكار بلغزد، و مذاهب مختلفى درست شود. وجه سوم اينكه : گفته اند انبيا (عليهم السلام ) مبعوث شده اند براى همه مردم ، و در بين مردم همه رقم افراد وجود دارد، هم انسان باهوش ، و هم كودن ، هم عالم و هم جاهل . ازسوى ديگر همه معارف در قياس با فهم مردم يكسان نيستند، و بعضى از معارف است كه نمى شود آن را با عبارتى روشن ادا كرد بطورى كه همه كس آنرا بفهمد، در امثال اين معارف بهتر آن است طورى ادا شود كه تنها خواص از مردم آنرا از راه كنايه وتعريض بفهمند، و بقيه مردم ماءمور شوند كه آن معارف را نفهميده بپذيرند، و به آن ايمان آورده ، علم آنرا به خدا واگذار كنند. اين وجه نيز درست نيست ، براى اينكه كتاب خدا همانطور كه آيات متشابه دارد، محكمات نيز دارد، محكماتى كه بايد معناى متشابهات را از آنها خواست و لازمه اين مطلب آنست كه در متشابهات مطلبى زايد بر آنچه محكمات از آنها در مى آورد نبوده باشد، آن وقت اين سؤال بى پاسخ مى ماند، كه پس چرا در كلام خدا آياتى متشابه گنجانده شده ، وقتى معانى آنها درمحكمات بوده ، ديگر چه حاجت به متشابهات بود؟. منشا اشتباه صاحبان اين قول اين است كه معانى را دو نوع متباين فرض ‍ كرده اند، يكى آن معانى كه در خور فهم مخاطبين از عامه و خاصه و تيزهوش و كودن است ، كه مدلول آيات محكمات است . دوم آن معانى كه سنخش طورى است كه جز خواص ، آن معانى را درك نمى كنند، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 89 زيرا معارفى است بس بلند، و حكمتهايى است بسيار دقيق ، و نتيجه اين اشتباه و خلط اين است كه آيات متشابه رجوعى به محكمات نداشته باشد، با اينكه در سابق اثبات كرديم كه اين بر خلاف صريح آياتى است كه دلالت مى كند بر اينكه آيات قرآن يكديگر را تفسير مى كنند، و همچنين ادله ديگر. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ‍ 🍀 🍀 🍀ما در حق این بانوی بزرگوار کم‌ گذاشته ایم و به وظیفه‌مان در قبال حضرت خدیجه کبری خوب عمل نکرده ایم هرچند ایشان به حیث جایگاهی که دارند، ما هر چه کنیم حق ایشان ادا نمی‌شود. 🍀پیرامون حضرت خدیجه سلام الله علیها داریم که إنَّ بَطن اُمُّك کان للإمامة وعاء. بطن او ظرف امامت بود.‌ ایشان اولین بانویی است که به پیغمبر صلی الله علیه و آله ایمان آورد و جان و مالش را تقدیم ایشان کرد. عاشق حقیقی پیغمبر بود و در تمام سختی ها و آن هم در آن شرایط صدر اسلام در کنار پیغمبر حضور داشت و یار و یاور ایشان بود. 🍀در رحم مبارک ایشان، نطفه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار گرفت؛ این مطلب، مطلب آسانی نیست! حضرت فاطمه زهرا لیلةالقدر است و هر رحمی قابلیت و لیاقت این را ندارد که فاطمه پرور باشد. این مطلب، نشان از افق وجودی اعلای حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها دارد. 🍀جناب عبدالمطلب، جناب ابوطالب و بانو خدیجه کبری، اینان همگی موحد بودند و هرگز مشرک نبودند و دامنشان به شرک آلوده نشده است. در زیارت وارث خطاب به مولایمان حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام داریم که أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُورا فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِيَابِهَا. حضرات اهل‌بیت علیهم السلام همگی در " أَصْلابِ شامِخَةِ " و " أَرْحَامِ مُطَهَّرَةِ " بودند. نمی‌شود که شخصی مشرک باشد و معصوم از او به عنوان رَحم مطهّره تعبیر کند لذا اینان همگی موحد و پاک بودند... □○بازنشر به مناسبت سالروز ازدواج مبارک نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله با حضرت ام‌المؤمنین بانو خدیجه کبری سلام الله علیها○□
□○مشکل جامعه را عالمان شب زنده دار حل می کنند○□ □اگر خدا رحیم است که هست، خدای رحیم ترس ندارد؛ لذا امید را به خدا اسناد داد، ترس را به پایان کار خود اسناد داد: «یَحْذَرُ اْلآخِرَةَ»، یک؛ «وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ»، دو. □آن وقت این شخص که قائم «آناء اللیل و النهار» است، او به همین عبادت اکتفا نمی‌کند. □در این دو نکته است: یکی اینکه این مردان الهی که اهل «ناشئه لیل» هستند، سعی می‌کنند که روز را با تحصیل علم بگذرانند، یک؛ و آنهایی هم که روز را به تحصیل علم می‌گذرانند، سعی می‌کنند که شب به «آناء اللیل» بپردازند، دو؛ «ساجِداً وَ قائِماً». □این‌‌چنین نیست که درس، بدون نماز شب به جایی برسد، یا نماز شبِ غیر عالِم بتواند همیشه کارساز باشد. □ممکن است کسی اهل نماز شب باشد، ولی سعی کند «گلیم خویش به در آورد ز آب»، مشکل خودش را بتواند حل کند، مشکل جامعه را نمی‌تواند حل کند. □مشکل جامعه را عالمان شب‌زنده‌دار حل می‌کنند؛ لذا مسأله شب ‌زنده‌داری را اول ذکر کرد، مسأله حوزه‌های علمیه و دانشگاه ­ها را بعد ذکر کرد، فرمود آن شب زنده‌داری و تحصیل روز، این ها جامعه را احیا می‌کند. □«قُلْ هَلْ یَسْتَوِی» این «قل»‌ها را که تکرار می‌کند، برای آن است که روشن کند این ها پیام الهی است که به وسیله پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به جامعه منتقل می‌شود... «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ». □سخن در عبادت بود، باید بفرماید «هل یستوی العابد و غیر عابد»، «هل یستوی» نماز شب خوان و غیر نماز شب خوان؛ اما سخن از این است که «هل یستوی العالم و غیر عالم»؛ یعنی آن نماز شب در کنار این علم است، این علم در کنار آن نماز شب است. □○درس تفسیر |سوره مبارکه «زمر»، آیات ۷ الی ۹○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○فرازهایی از خطبه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام معروف به شقشقیه○□ □اَما وَالل‍هِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا ابْنُ اَبی قُحافَةَ (فی بعضُ النّسخ: فُلانٌ) وَ اِنَّهُ لَیعْلَمُ اَنَّ مَحَلّی مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحی، ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ، وَ لایرْقی اِلَی الطَّیرُ. □هان! به خدا قسم ابوبكر پسر ابوقحافه (برخی نسخه‌ها: فلانی) جامه خلافت را پوشید در حالی كه می‌دانست جایگاه من در خلافت چون محور سنگ آسیا به آسیاست، سیل دانش از وجودم همچون سیل سرازیر می‌شود، و مرغ اندیشه به قلّه منزلتم نمی‌رسد. □فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَطَوَیتُ عَنْها كَشْحاً، وَ طَفِقْتُ اَرْتَأی بَینَ اَنْ اَصُولَ بِید جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلی طِخْیة عَمْیاءَ، یهْرَمُ فیهَا الْكَبیرُ، وَ یشیبُ فیهَا الصَّغیرُ، وَ یكْدَحُ فیها مُؤْمِنٌ حَتّی یلْقی رَبَّهُ! □اما از خلافت چشم پوشیدم، و روی از آن برتافتم، و عمیقاً اندیشه كردم كه با دست بریده و بدون یاور بجنگم، یا آن عرصه گاه ظلمت كور را تحمل نمایم، فضایی كه پیران در آن فرسوده، و كم سالان پیر، و مؤمن تا دیدار حق دچار مشقت می‌شود! □فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی، فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی، وَ فِی الْحَلْقِ شَجاً! □دیدم خویشتنداری در این امر عاقلانه‌تر است، پس صبر كردم در حالی كه گویی در دیده‌ام خاشاك بود، و غصه راه گلویم را بسته بود! □اَری تُراثی نَهْباً. حَتّی مَضَی الاَوَّلُ لِسَبیلِهِ، فَاَدْلی بِها اِلَی ابْنِ الْخَطّابِ بَعْدَهُ. [ثُمِّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الاَعْشی:] □می دیدم كه میراثم به غارت می‌رود. تا نوبت اولی سپری شد و خلافت را پس از خود به پسر خطّاب واگذارد. [سپس امام علیه‌السلام وضع خود را به شعر شاعر عرب، اَعشی، مثل زد:] ○شَتّانَ ما یوْمی عَلی كُورِها ○وَ یوْمُ حَیانَ اَخی جابِر □ِ«چه تفاوت فاحشی است بین امروز من با این همه مشكلات، و روز حیان برادر جابر كه غرق خوشی است» □فَیا عَجَباً بَینا هُوَ یسْتَقیلُها فی حَیاتِهِ، اِذْ عَقَدَها لاِخَرَ بَعْدَ وَفاتِهِ. □شگفتا! اولی با اینكه در زمان حیاتش می‌خواست حكومت را واگذارد، ولی برای بعد از خود عقد خلافت را جهت دیگری بست. □لَشَدَّ ما تَشَطَّرا ضَرْعَیها! فَصَیرَها فی حَوْزَة خَشْناءَ، یغْلُظُ كَلْمُها، وَ یخْشُنُ مَسُّها، وَ یكْثُرُ الْعِثارُ فیها، وَ الْاِعْتِذارُ مِنْها. □چه سخت هر كدام به یكی از دو پستان حكومت چسبیدند! حكومت را به فضایی خشن كشانیده، و به كسی رسید كه كلامش درشت، و همراهی با او دشوار، و لغزشهایش فراوان، و معذرت خواهیش زیاد بود. □فَصاحِبُها كَراكِبِ الصَّعْبَةِ، اِنْ اَشْنَقَ لَها خَرَمَ، وَ اِنْ اَسْلَسَ لَها تَقَحَّمَ! □بودن با حكومت او كسی را می‌ماند كه بر شتر چموش سوار است، كه اگر مهارش را بكِشد بینی اش زخم شود، و اگر رهایش كند خود و راكب را به هلاكت اندازد! □فَمُنِی النَّاسُ لَعَمْرُ الل‍هِ بِخَبْطٍ وَ شِماس، وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِراض. □به خدا قسم امت در زمان او دچار اشتباه و ناآرامی، و تلوّن مزاج و انحراف از راه خدا شدند. □فَصَبَرْتُ عَلی طُولِ الْمُدَّةِ، وَ شِدَّةِ الْمِحْنَةِ. حَتّی اِذا مَضی لِسَبیلِهِ، جَعَلَها فی جَماعَة زَعَمَ اَنِّی اَحَدُهُمْ. □آن مدت طولانی را نیز صبر كردم، و بار سنگین هر بلایی را به دوش كشیدم. تا زمان او هم سپری شد، و امر حكومت را به شورایی سپرد كه به گمانش من هم (با این منزلت) یكی از آنانم! □فَیالَلّهِ وَ لِلشُّوری! مَتَی اعْتَرَضَ الرَّیبُ فِی مَعَ الْاَوَّلِ مِنْهُمْ حَتّی صِرْتُ اُقْرَنُ اِلی هذِهِ النَّظائِرِ؟! □خداوندا چه شورایی! من چه زمانی در برابر اولین آنها در برتری و شایستگی مورد شك بودم كه امروز همپایه این اعضای شورا قرار گیرم؟! □لكِنّی اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طارُوا. فَصَغی رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ، وَ مالَ الاْخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن وَ هَن. □ولی (به خاطر احقاق حق) در نشیب و فراز شورا با آنان هماهنگ شدم، در آنجا یكی به خاطر كینه‌اش به من رأی نداد، و دیگری برای بیعت به دامادش تمایل كرد، و مسائلی دیگر كه ذكرش مناسب نیست. □اِلی اَنْ قامَ ثالِثُ الْقَوْمِ نافِجاً حِضْنَیهِ بَینَ نَثیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ، وَ قامَ مَعَهُ بَنُو اَبیهِ یخْضِمُونَ مالَ الل‍هِ خِضْمَ الاِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبیعِ، □تا سومی به حكومت رسید كه برنامه‌ای جز انباشتن شكم و تخلیه آن نداشت، و دودمان پدری او (بنی امیه) به همراهی او برخاستند و چون شتری كه گیاه تازه بهار را با ولع می‌خورد به غارت بیت المال دست زدند، □اِلی اَنِ انْتَكَثَ فَتْلُهُ، وَ اَجْهَزَ عَلَیهِ عَمَلُهُ، وَ كَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ. □در نتیجه این اوضاع رشته‌اش پنبه شد، و اعمالش كار او را تمام ساخت، و شكمبارگی سرگونش نمود. □○خطبه ۳ نهج البلاغه○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□..کسى که طالب بصيرت باشد ، همواره در توبه است والا ديگر طالب بصيرت نخواهد بود. سخن گوارا و گران بهاى آقايم، استاد محمد حسن الهى (قدس سره) که فرمود: توبه حقيقى آن است که از خير و شرت انابه کنى. □من اندکى انديشيدم و سپس گفتم: " اما توبه از شر، حاجتى به بيان ندارد، و ليکن توبه از خير چيست؟" فرمود:" آنچه که ما ،آن را خير مى پنداريم،مانند نماز و روزه و قرائت قرآن و درس گفتن و تحقيقات درسى مان و امثال آن، اگر براستى، آن را مورد تامل قرار دهيم، در خواهيم يافت که همگى ناقص و غير کاملند، پس بر شخص بينا ، واجب است که از اين اعمال ناقص نيز توبه کند، و قصد نمايد که آنها را بر وجه کاملى که مقبول خداوند است به جاى آورد. □پس آنچه خير پنداريمش، در واقع خير نيست ، و خوشا به حال آن کس که بر توبه از آنچه که آن را خير مى پنداشته است توفيق يابد و به آنچه که خير حقيقى است بپردازد. □●رساله لقاءالله استاد علامه حسن زاده ی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□اعوذبالله من الشیطان رجیم، بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم «الحمدالله رب‌العالمین و صلی‌الله علی سیدنا و نبینا ابی‌القاسم محمد» شب اول محرم سال هزار و چهارصد و نوزده هجری قمری که سال جدید هجری قمری را با اول محرم آغاز می‌کنیم. بنابر قراردادی که در جلسات سال قبل با عزیزان داشتیم بحث طهارت به میان آمد بنا شد که در هر جلسه‌ای عزیزان ان‌شاءالله با طهارت حضور پیدا کنند که مراد از طهارت هم، طهارت لباس و بخصوص وضو داشتن برای شرکت در جلسه هست که آن برکت وضو داشتن بر نعمت جلسه بیفزاید این گفت و شنودها را به‌‌ عنوان تحصیل علم از باب عبادت فرض کنیم که بهترین عبادت برای انسان تحصیل علم هست و در هر عبادتی طهارت و نیت قربةالی‌الله به عنوان دو رکن اساسی هست لذا تمام عبادت‌ها را باید به عنوان نیت قربةالی‌الله انجام داد و هر عبادتی هم به یک نحوی با طهارت همراه است و تحصیل علم بهترین عبادت‌ها است و لذا چه بهتر که با طهارت و نیت قصد قربت الی‌الله مطرح باشد که این‌ها برای انسان نور هست. چون جلسه مقدماتی هست برای جلسات آینده و بحث وضوی ما هم در مورد ادب مع الله هست که فصل دهم از رساله شریف نور علی نور استاد بزرگوار روحی فدا هست و لذت مقدمه بحث را امشب قرار می‌دهیم تا ان‌شاءالله به نحو مبسوط از جلسه بعد وارد در بحث بشویم.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □اعوذبالله من الشیطان رجیم، بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم «الحمدالله رب
□بحث طهارت که گذشت وقتی که شنونده و گوینده هر دو طهارت داشته باشند تأثیر تکوینی بر دل‌ها جاری می شود اثر تکوینی چیزی نیست که یک امر اعتباری باشد و یک کسی می‌گوید که من وارد جلسه‌ای اگر شدم من به‌‌عنوان یک فردی از افراد جلسه هستم حالا هر جور نشستم با هر حالی وارد شده‌ام با هر نیت و با هر فضای ذهنی دارم چه تأثیری دارد بر جلسه؟! و حال این‌که ما تک‌تک افراد جلسه روی یکدیگر اثر می‌گذاریم هر فرد از ما بر کل جلسه تأثیر می‌گذارد چه این‌که کل افراد جلسه و تک‌تک شماها بر گوینده تاثیر می‌گذارید در یک مجلس گفت و شنود یا درس و بحث یا مجلس عزاداری روضه و منبر همان طوری که گوینده با حرف زدن بر مستمع اثر می‌گذارد حالات مستمع و افکار مستمع، خیالات او و اگر خدای ناکرده سوء ظن‌های او یا ان‌شاءالله حالات خوش مستمع هم روی دیگر شنوندگان تأثیر می‌گذارد و هم بر گوینده اثر می‌گذارد که این‌ها را آسان نگیرید و لذا شرکت در هر جلسه مترتب هست بر این‌که انسان قبل از آن خودش را آماده کند و بهترین آمادگی برای حضور در جلسه علم همان آمادگی هست که از راه طهارت و وضو حاصل می شود.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عظمت مقام پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) ○□ □مقام سید انبیاء از عقول ما خارج است، مقام پیامبر اکرم بالاترين مقام ها ميباشد و خداوند بالاتر از ايشان شخصیتی نیافریده است. □مولایمان امام صادق (علیه السلام) می فرماید: "کانت جبرئیل اذا نزل علی رسول الله استاذن منه و قعد بین یدیه كالعبد" وقتی که جبرئیل بر پیامبر نازل می شد اجازه می گرفت و مثل بندگان در برابرش می نشست. □امام سجاد (علیه السلام) در دعای دوم صحیفه می فرماید: «و الحمد لله الذی مَنَّ علینا بمحمد نبیه دون الامم الماضیه و القرون السالفه» حمد مخصوص خدائی است که به وسیله پیامبر اکرم بر امت ما منت نهاده است. □بسيار بايد افتخار کنیم که امت این پيامبريم، همه ی انبياء باعظمت و عزیزند، اما پيامبر اسلام، آقای پیامبران و سید انبیاست. □"فاق النّبیّین فی خلق وفی خلق ولم یدانوه فی علم ولا کرم " پیامبر اکرم خَلقا و خُلقا بر تمام انبیاء تفوق و برتری دارد. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○فرازهایی از خطبه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام معروف به شقشقیه○□ □اَما وَالل‍هِ لَقَدْ تَقَمَّصَه
به یاد و نام مولای مظلوممان حضرت سلطان ، آقا وسَروَرمان، امیرالمومنین علی علیه السلام صلوات! و لعنتُ الله بر غاصبین و ظالمین حقش!
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش ششم2⃣ ●بررسى سه جوابى كه به پرسش فوق داده شده و قابل بررسى است
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت چهارم بخش هفتم ● بيان آنچه در پاسخ به سؤال بالا شايسته گفتن است با توجه به پنج امر پس آنچه كه شايسته گفتن است اين است كه وجود متشابه در بين آيات قرآن ضرورى است ، و ناشى از وجود تأويل به معنايى كه كرديم و مفسر بودن آيات نسبت به يكديگر است ، و اگر بخواهيم اين معنا را روشن تر بيان كنيم ، و شما خواننده محترم هم بهتر دريابى ، بايد در جهات مختلفى كه قرآن در آن جهات بياناتى دارد بيشتر بايستيم و امورى را كه قرآن كريم اساس معارف خود را بر آن پايه ها نهاده ، و عرض نهايى را كه از آن معارف داشته ، در نظر بگيريم ، و آن پنج امر است . اول اينكه : خداى سبحان در كتاب مجيدش فرموده : اين كتاب تأويلى دارد كه معارف و احكام و قوانين وساير محتويات آن دائر مدار آن تأويل است ، و اين تأويلى كه تمامى آن بيانات متوجه آن است امرى است كه فهم مردم معمولى چه تيزهوش و چه كودن از درك آن عاجز است ، و كسى نمى تواند آنرا دريابد، بجز نفوس پاكى كه خداى عزوجل پليدى را از آنها دور كرده است ، و تنها اينگونه نفوس مى توانند به تاءويل قرآن دست يابند، و اين نقطه نهايى آن هدفى است كه خداى عزوجل براى انسان در نظر گرفته ، خدائى كه دعاى بشر را مستجاب نموده ، اگر بخواهند در ناحيه علم ، به علم كتابش هدايتشان كند دعايشان را مى پذيرد، كتابى كه بيانگر هر حقيقتى است ، و كليد اين استجابت همان تطهير الهى است ، همچنان كه خودش فرمود: ((ما يريد اللّه ليجعل عليكم من حرج ، و لكن يريد ليطهركم )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○«فرمایشات آیت‌الله بهجت‌ (ره) دربارۀ نهم ربیع‌الاول» استدلال، مقدم بر گرفتن این‌گونه مجلس‌هاست!○□ □علمایی که در زمان ما بودند، بلکه قدری هم جلوتر از زمان ما بودند، بععضی [از مردم] از اینها اِعانه می‌خواستند برای عیدالزهرا؛ بعضی [از علما] نمی‌دادند، بعضی‌ها هم می‌دادند. □بنده خیال می‌کنم اهل علم، اگر می‌خواهند اینجا خدمتی بکنند به اهل‌بیت علیهم‌السلام، برای اهل استدلال از اینها متعیّن است، که سعی بکنند دلیلی بر خلافت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه ذکر بکنند؛ ساده، برهانی، یقین‌آور، به‌طوری‌که اگر این دلیل رابه دیوار بگویند و اذن داده شود به دیوار که بگو، تصدیق کند قول او را و بگوید حق به جانب توست. و من قاطع هستم به اینکه اهل استدلال و ایمان، اگر بخواهند این‌طور ادله را پیدا کنند، پیدا می‌کنند. نه سبّی، نه طعنی، نه شَتمی، هیچ کدام لازم نیست. بلکه این [استدلال کردن] مهم‌تر است و ممکن است ـ خدا می‌داند ـ چقدرها را داخل در حق کند. از این مطلب غافلند که بابا این مقدم است. یکی از این ده‌تا [استدلالی] که در عمر خودش تهیه کرده است، خدا می‌داند چقدرها را مستبصر می‌کند. □چرا از این [استدلال کردن] غافلید، در [مقابل] اینکه مجلس تهیه کنید و از این کارها…؟! ما باید ملتفت باشیم، از برهان تعدی نکنیم و بدانیم که برهان، چیزهایی را دارد که اصلاً این‌طور عمل‌ها ندارد. ولو فرض کنید که در همین عملیات هم آدم می‌تواند کارهایی را بکند که پیش آنها اشکال‌دار نباشد. @mohamad_hosein_tabatabaei
□بدترین عملی که حکومت عقل بر مملکت وجود آدمی را از بین می‌برد، در بین ،‌ باده‌نوشی است و در بین ،‌ دروغ و قول زور. □المیزان، ج۲، ص۱۹۳□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□کسانی که دیرتر [حقایق توحیدی را] می گیرند پخته تر می شوند و بهتر و برتر می گیرند. برخی را می شناسیم زود راه برایش باز شده است ولکن اثر حرف های او ساحلی است نه لُجّه ای ، اما برای جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی پس از بیست و دو سال راه باز شده است...بدان که نیل به درجات سامیه معارف ، و مقامات عالیه کشف و شهود برای صاحب عزم و همت و اهل صبر و استقامت است ، نه برای کسی که به مناسبتی حالی موقت بدو روی می آورد و زود می گذرد. □●استاد علامه حسن زاده آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □بحث طهارت که گذشت وقتی که شنونده و گوینده هر دو طهارت داشته باش
□آدم دست و صورت بشورد به نیت طهارت مسح سر کند و مسح پا کند به نیت پاکی بعد بگوید خدایا هم با ظاهری پاک ،که لباس انسان هم پاک باشد اگر کسی لباسش ناپاک باشد تاثیر می‌گذارد نجاست ظاهری آن‌چنان اثر می‌گذارد که اگر یک سر سوزن این نجاست در لباس باشد نماز باطل هست این معلوم هست که اثر تکوینی دارد یک امر اعتباری نیست یعنی نمازی که جهت تقرب به حق هست اگر نجاست ظاهری یک سر سوزنی باشد نمی‌گذارد انسان به خدا نزدیک بشود اصلا نماز باطل است دوباره باید نماز را اعاده کند و بخواند معلوم هست که آن اثر دارد مثل این‌که زن در ایام عادت نمی‌تواند نماز بخواند نمی‌تواند روزه بگیرد در همان ایام عادت اگر بخواهد مثلاً زکات بدهد یا فطریه بدهد یا خمس بدهد یا حج برود در همه این‌گونه از اعمال آن نجاست مانع تقرب هست و لذا اصلا نجاست ولو ظاهری این‌ها مانع هست حجاب است بین انسان و بین حقیقت عالم منتها بعضی از نجاست ها نجاست هایی هستند که دیگه گرفتنی نیست مثل این‌که....(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #مبحث_ادب_مع_الله □آدم دست و صورت بشورد به نیت طهارت مسح سر کند و مسح پا کند به نی
□مثل این‌که یک زن عادت می‌شود او دیگه‌ گرفتنی نیست حتی شما اگر لباسی را هم آن لباس نجس شده باشد گفته باشند که ولو انسان آن لباس را هم بشوید باز هم تاثیر آن نجاست در مقام عبادت کار خود را میگذارد و لذا در روایات فرمودند ادب اقتضا می‌کند که انسان یک لباس پاک مخصوص نماز و عبادت داشته باشد که هر موقع می‌خواهد به نماز بایستد آن لباس مخصوص احرامی خود را بپوشد شبیه این‌که حاجی به حج می رود اگر حاجی به حج برود قبل از حج آن احرامش نجس بشود، بعد این احرام را ولو بشوید تطهیرش هم بکند با همان احرام هم احرام ببندد و حج برود آن تأثیری که باید در حج بر جانش گذاشته بشود تاثیر گذاشته نمی‌شود. حالا این‌ها که متأسفانه هم در صدد مراعاتش نیستیم و لذا می‌بینیم که خیلی هم دور شده‌ایم آن اتاقی که نجس شد در آن اتاق انسان بخواهد به حق نزدیک بشود مشکل است ولو این فرشی که الان رویش نشسته‌ایم در این یک متر داریم نماز می‌خوانیم در یک گوشه دیگر این فرش نجس باشد از جنبه فقهی نماز ما صحیح است نماز باطل نیست اما قرب به حق تحقق پیدا نمی‌کند یا دیر پیدا می شود اصلاً نجاست مانع هست یک طوری هست ظاهر عالم با باطن عالم که اتصال به واسطه نجاست حاصل نمی‌شود.(۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
‍ □○فتنه ها همچون شب تار روی آور شده اند روزهای پايانی زندگی پيامبر صلی الله (۵)○□ □کتاب‌های اهل‌سن
‍ □●فتنه ها همچون شب تار روی آور شده اند روزهای پايانی زندگی پيامبر صلي الله (۶)●□ □نکته ی دوم: رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم ، نوجوانی را مثل اُسامَةِبْنِ زِیْد که ظاهراً هفده ساله بود را فرمانده ی سپاهی کرده است که پیرمردهایی مثل ابوبکر هم در داخل آن سپاه هستند، افراد مسنّی از صحابه هم در آن سپاه هستند، تا بعدها کسی نگوید با وجود پیرمردی مثل ابابکر، نوبت حكومت به جوانی مثل علی نخواهد رسید. خوب می‌فهمیدند رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم چه کار می کنند؛ لذا بلافاصله دست‌به‌کار شدند و همین جوان ‌بودنِ اُسامه را برای اعتراض نسبت‌به اقدام پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم بهانه قرار دادند. □فَتَکَلَّمَ قَومٌ وَ قالوا یُسْتَعْمَل هذا الغلام علی جُملَةِ مُهاجِرینَ وَ الْاَنْصار؟! می‌گوید: گروهی شروع‌به غرزدن، اعتراض‌کردن، مذمّت کردن‌ و نکوهش‌کردن کردند و گفتند یک نوجوان را فرمانده ی این همه مهاجر و انصار می کنند؟! وَ غَضَبَ رَسُولُ‌الله لَمّا سَمِعَ ذلِک، وقتی این حرف به گوش پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم رسید، پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم به‌شدّت خشمگین شدند. وَ خَرَجَ عاصِفاً رَأسَه، و درحالی‌که رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم عمّامه بر سر نداشتند؛ دستمالی به سر بسته بودند، از خانه بیرون آمدند. فَسَعَدٍ مِن بَعد وَ عَلَیهِ قَتیفَةٌ. پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم به بالای منبر تشریف بردند؛ درحالی‌که قتیفه ای بر دوش انداخته بودند. فَقال اَیُّهَا النّاس! ما مَقالَةُ بَلَغَتْنی عَنْ بَعْضِکُم فی تَامیری اُسامَة، فرمودند: ای مردم! این چه سخنی است که از بعضی از شماها در مورد فرمانده‌ کردن اسامه به من می رسد؟! لَئِنْ طَعِنْتُهم فی تَامیری اُسامَه فَقَدْ طَعِنْتُم فی تَعْمیری اَباهُ مِنْ قَبْلِهِ و فقال أنفذ لما أمرتک به ثم أغمی علی رسول الله و قام أسامه فتجهز للخروج. اگر امروز در مورد فرمانده‌ کردن اسامه بر من طعنه می زنید و مرا نکوهش مي‌كنيد، پیش از این، وقتی‌که ‌زِیْدبنِ‌حارِثَه، پدر او را هم فرمانده کردم، همین نکوهش ها را کردید؛ همین زخم‌زبان ها را زدید؛ همین انتقادها را کردید. وَ اَیْمُ الله اِنْ کانَ لَخَلیقًا بِالْاِمارَة وَ اَبْنُهُ مِنْ بَعْد لَخَلیقٌ بِها، به خدا سوگند، ‌زِیْدبنِ‌حارِثَه لیاقت فرماندهی داشت و امروز، بعد از او، پسر او اُسامه، برای فرماندهی لایق است. در اسلام، سن ملاک نیست؛ شایستگی و لیاقت، ملاک است. وَ اِنَّهُما لَمِن اَحَبَّ النّاسِ اِلَیَ، و این دو پدر و پسر، در نزد من، از محبوب ترین مردم هستند. فَستَوصوا بِهِ خَیراً فَاِنَّهُ مِن خیارِکُم، پس خیرخواهانه در مورد آنها رفتار کنید، که آنها بهترین افراد در بین شما هستند. ثُمَّ نَزَلَ وَ دَخَلَ بَیتِهِ، بعد پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم از منبر پایین آمدند و با همان حال بیماری شدید به داخل منزل برگشتند. □علی رغم برخورد شدید پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم با نکوهش‌گران، و علی رغم دستور رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم بر حرکت این سپاه، سپاه حرکت نکرد. اُسامَةِبْنِ زِیْد به چند فرسخی مدینه رفت و منطقه ای به نام جُرف را برای لشگرش به‌عنوان پایگاه قرار داد که همه آنجا بیایند و دسته جمعی به سمت جبهه ی رُم حرکت کنند؛ ولی افراد، این دست و آن دست کردند و این سبب شد که پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم هروقت به هوش می‌آمدند، می پرسیدند: سپاه اسامه چه شد؟ و می گفتند: اینها هنوز نرفتند و پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم مجدّداً تأکید می کردند. ابْنِ‌اَبِی‌الحَدید می گوید: وَ جَعَلَ یَقُول: اَنْفَزُوا بَعْثَ اُسامَة وَ یُکَرِّرُ ذلِک، پیغمبراکرمصلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمودند لشگر اسامه را راه بیندازید و این حرف را تکرار می کردند. ادامه دارد.. □●استاد مهدی طيب (١٦ اسفند ٨٦)●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ : روز میلاد خجسته‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم (بنا به نقلی)○□ □بنا به نقل متّفقٌ علیه همه‌ی علمای اهل سنّت و مورّخین و سیره‌نویسانشان و نقل برخی از بزرگان شیعه مثل ثقة الاسلام کلینی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه و مسعودی صاحب «مُرَوِّجُ یا مُروجُ الذَّهَب» و «تاریخ مسعودی»، روز دوازدهم ماه ربیع الاوّل روز میلاد خجسته‌ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، در پنجاه و سه سال قبل از هجرت آن بزرگوار، در عام الفیل بوده است. □پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در همان سال که ابرهه با فیل‌ها برای انهدام کعبه حمله کرد، متولّد شدند. □میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مبدأ یک تحوّل عظیم در تاریخ آفرینش است و مبدأ گشوده شدن ابوابی از حقایق عالم غیب به روی بشر است که تا قبل از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم این در بلا استثناء به روی همه بسته بود؛ حتّی به روی انبیاء و اولیاء. برکات این میلاد، غیرقابل احصاء است. □ماجرای تولّد آن بزرگوار و حوادثی که مقارن تولّد آن بزرگوار در سراسر عالم رخ داد و هر یک از یک حادثه‌ی بزرگ خبر می‌داد؛ را هم مورد گفتگو قرار داده‌ایم. □دوازدهم ربیع الاوّل در بین اهل سنّت مورد اتّفاق است و هفدهم ربیع الاوّل در بین اغلب علمای شیعه. البتّه ما احتمال بسیار قوی‌تر را هفدهم ربیع الاوّل می‌دانیم؛ گرچه منکر این نیستیم که بعضی از بزرگان شیعه هم دوازدهم ربیع الاوّل نقل کرده‌اند. □و لذا جا دارد فاصله‌ی دوازدهم تا هفدهم ربیع الاوّل را به مناسبت میلاد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم جشن بگیریم و در مسیر شناخت بهتر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تلاشی داشته باشیم. □○استاد مهدی طیب_جلسه ۲۸ دی ۹۱○□ ، صلی الله علیه و آله @mohamad_hosein_tabatabaei