eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
■●حضرت زهرا سلام الله علیها؛ حقیقت سلام -( ۱)●■ ■وجود مقدّس فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها به تعبیری که از امام صادق علیه السّلام روایت شده است، حقیقت لیلة القدر است. امام صادق فرمودند: ■«اَللَّیلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللهُ» لیلة القدر یعنی فاطمه‌ی خدا؛ و این لیلة القدر در همه‌ی هستی مخفی است. همه‌ی ابعاد وجودی او مخفی و اسرارآمیز است؛ سِرُّ الله است؛ «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»؛ لیلة القدری که «سَلَامٌ»؛ حقیقتِ سلام، فاطمه‌ی زهرا است؛ اگر خدای متعال به أنبیاء عظام سلام می‌کند: «سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ»، «سَلَامٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَ هَارُونَ»، حقیقتِ این سلام، اَنوار فاطمی است که متوجّه پیامبران می‌کند؛ حقیقت سلام به تصریح قرآن کریم، فاطمه‌ی زهراست؛ «سَلامٌ هِيَ»؛ او، یعنی لیلة القدر، سلام است؛ و وقتی لیلة القدر فاطمه‌ی خداوند باشد، پس فاطمه‌ی خداوند، سلام است. ■همه‌ی آفرینش با سلام آفریده شده است و با سلام بقاء پیدا می‌کند و به سلام برمی‌گردد. وقتی که جبرئیل سلام پروردگار را برای فاطمه آورد، حضرت زهرا چه گفتند؟ ..... ■●استاد مهدی طیّب۸۹/۰۲/۰۹●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■اميرالمؤمنين علی علیه السّلام بعد از وفات رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم هيچ روزى را مصيبت بارتر و ناگوارتر از روز شهادت فاطمه سلام الله علیها نديد. از دست دادن او به اندازه‌اى براى اميرالمؤمنين علیه السّلام سخت بود كه بر او نوحه خوانده، گريه كرده و از جدايى او شكايت مى‌نمود و مى‌فرمود: «جان من در زندان آهِ اندوهبار من است. كاش جانم با آه‌ها خارج مى‌گرديد. بعد از تو خيرى در زندگى نيست و گريه‌ام از ترس اين است كه زندگيم طولانى شود.» ■و نيز مى‌فرمود: «از دست دادن فاطمه بعد از احمد، دليل بر اين است كه هيچ دوستى جاويدان نمى‌ماند و چگونه زندگى گوارايت خواهد بود بعد از فقدان آنان، بجانت سوگند، اين چيزى است كه اصلاً امكان ندارد. انسان مى‌خواهد دوستش نميرد ولى اين محال است.» ■●المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️کار از تو می‌رود مددی؛ ای دلیل راه - (۱) □هر جا دیدی هر چه تقلّا کرده‎ای، کاری از تو بر نیامده است، حتّی یک رکعت نماز درست نتوانسته‎ای بخوانی، آنجا به موت نائل شده‎ای و عالم برزخ است. آنجا هر چه به عبد نشان می‎دهند، می‎گوید خدا از این بالاتر است و تسبیح می‎کند. ان‎شاء‎الله همه بیابیم که هیچ کاری از ما بر نمی‎آید و همه‎ی کارها را خدا می‎کند؛ فقط خدا.... ○کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه ○کانصاف می‌دهیم و زپای اوفتاده‌ایم □○استاد مهدی طیّب ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□کتاب «کاشف‎الاسرار» مولی نظرعلی طالقانی و کتاب «مکاتیب» ملاّعبدالله قطب برای مطالعه مفید است. در مطالعه‎ی این کتاب‎ها چند صفحه‎ی آن را ده شب، حتّی چهل شب مطالعه کنید تا کامل بهره‌ی آن را ببرید. بعد چند صفحه‎ی دیگر را به همین ترتیب مطالعه کنید. از این طریق به خود نویسنده‎ی کتاب راه پیدا می‎کنید. □جزوه‎ی حدیث معرفت امیرالمؤمنین علیه السّلام به نورانیّت را در جانمازتان بگذارید و تا چهل روز، هر روز یک بار با توجّه بخوانید تا به خود امیرالمؤمنین علیه السّلام راه پیدا کنید. □○مرحوم حاج اسماعیل دولابی ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□کتاب «کاشف‎الاسرار» مولی نظرعلی طالقانی و کتاب «مکاتیب» ملاّعبدالله قطب برای مطالعه مفید است. در مط
□آقا نجفی قوچانی در کتاب‎های «سیاحت شرق» و «سیاحت غرب» چون با بیان عمل خود، امر به معروف و نهی از منکر کرده است، نوشته‎هایش خیلی اثر دارد. □کتاب «معراج‎السعادة» مرحوم نراقی خیلی ارزشمند است؛ خلق ارزش آن را درک نمی‎کنند. □○مرحوم حاج اسماعیل دولابی ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□آقا نجفی قوچانی در کتاب‎های «سیاحت شرق» و «سیاحت غرب» چون با بیان عمل خود، امر به معروف و نهی از من
□بعضی معتقدند در بین کلمات خواجه عبدالله انصاری گرچه به فارسی است، اسم اعظم وجود دارد. این کلمات حرف‎های عادی اوست که از او سر زده و با صدق با خدا حرف زده است. □کتاب‎های مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی سرشار از نور است. □○مرحوم حاج اسماعیل دولابی ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بشر در ابتدای کار به فهم و تشخیص و فاعلیت و تقلاّ و هنرمندی خود خیلی متّکی و امیدوار است و لذا قرار و آرام ندارد و در ذهن و اندیشه و در ظاهر و عمل دائم در تکاپوست. می‎گویند هنگامی‎ که خداوند گِل حضرت آدم علیه السّلام را سرشت و به دمیدن روح در آن پرداخت، هنوز روح تا کمر آدم بیشتر دمیده نشده بود و لذا از کمر به پائین بدنش هنوز گِل بود که آدم برخاست که راه بیفتد. انسان تا در خود توانایی و هنری می‎بیند، آرام نمی‎گیرد. تقلاّهای او هم اغلب جز خرابی ثمری ندارد. منتها تا همه‎ی هنر و توانش را به کار نبندد و عملاً بر او مکشوف نشود که تقلاّهایش راه به جایی نمی‎برد، آرام نمی‎گیرد و خود را به دست خدا نمی‎سپارد تا خدا امرش را اصلاح کند. به همین خاطر هم هست که انسان تا توانایی در خود سراغ دارد، باید در انجام طاعات و عبادات و اعمال صالح بکوشد. جزای این تلاش و کوشش این است که سرانجام متوجّه می‎شود که از علم و معرفت و طاعت و عبادت و تلاش و تقلاّی او کاری بر نمی‎آید. وقتی عبد از فاعلیت خود قطع امید کرد و مأیوس شد، از تقلاّ دست می‎کشد و تشخیص و تدبیر خود را رها می‎کند و به تقدیر و تدبیر الهی تن می‎دهد. اینجاست که هم از حجاب توجّه و امید داشتن به فهم و توان خویش نجات پیدا کرده و امکان می‎یابد فاعلیت حقّ متعال را ببیند و هم امرش اصلاح می‎شود. □مرحوم حاج محمّداسماعیل دولابی□ □○کتاب مصباح الهدی تألیف استاد مهدی طیّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○چرا برخی بچه ها ناقص الخلقه متولد میشوند؟ ○□ □گاهی سؤال پیش می آید ،خدایی که احسن الخالقین است،چرا فرزندان اینگونه متولد میشوند؟؟ گاهی بیمار و گاهی ناقص؟! : حرف در پدر و مادر است، حرف در خوراک و اوقات است، حرف در معلم نداشتن و مطلب نشنیدن است. حرف در فقط اطفای شهوت حیوانی است. نکاح برای اطفای شهوت حیوانی نیست! نکاح برای انشاء صورت انسانی است! عزیزان من خود را به دست روحانیون اصیل که مودب ( ادب آموز ) هستند بسپارید که از خود حرفی ندارند، حرف آفریدگار و خدا و پیامبرتان را در شما پیاده می کنند. و اینکه اشکالی در تولد فرزند می بینید، برای این است که حرف نشنیدید! : مرد و زنی با پسر ۵۱ – ۴۱ ساله خود به قم آمدند و گفتند این پسر به سردرد مبتلاست و پزشکان قادر به درمان نبودند ،آوردیم خدمت شما! سؤال کردم از پدر و مادر: این فرزند عزیز از چه زمانی سر دردش شروع شده؟ مادر پاسخ داد: از همان ابتدای بچگی شروع شد . پرسیدم : نوسان هم دارد دردش یا همیشه یکسان است ؟ مادر گفت : بلی آقا هر وقت اول ماه شده درد سرش بیشتر می شود ! پس با اجازه مادر،پدر را به اتاقی دیگر بردم و در خلوت از او پرسیدم : آقا این ساعت مچ شما ،دین دارد یا بی دین است ؟ برنامه دارد یا ندارد ؟ برای کوک کردن و باز کردنش و.؟ گفت: بله آقا، حساب و کتاب دارد . گفتم: آفرین این ساعت را ساعت ساز درست کرده که برنامه داشته ، آن طیاره که در آسمان پرواز میکند ،کشتی که در آب حرکت میکند و … همگی دارای دین و برنامه هستند . بک آن از دینش غافل شود ، سقوط میکند طیاره و غرق می شود آن کشتی! کدام صنعت است که بی دین باشد؟ مگر این مردم قطرات نطفه نبوده اند؟ فلینظر الانسان مم خلق؟ در ادامه گفتم: شما هیچ موجودی را بی دین پیدا نمی کنید ! می شود این همه که ساخته این نطفه ها هستند دین و برنامه داشته باشند و خود این نطفه ها دین نداشته باشند؟! این فرزند شما که صرع دارد،بی دینی او را مبتلا کرده ! دین داری تنها به نماز و روزه و … نیست! دین را باید در شئون زندگی پیاده کرد . امام صادق ( علیه السلام ) فرمودند: اگر نطفه هنگام هلال ماه ( شب اول، شب دوم و سوم ماه ) منعقد شود ، فرزند به بیماری صرع مبتلا می شود و علاج شدنی نیست. @mohamad_hosein_tabatabaei
■إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.■ ■درگذشت عالم مجاهد، فیلسوف و عارف گرانقدر، حضرت آیت الله مصباح یزدی را تسلیت عرض می‌کنیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
□این روزها به یاد حاج قاسم هرکاری می تونیم سرباز ها و قهرمان های وطنمون انجام بدیم و اسمشون رو تو فضای مجازی روی دست بلند کنیم... @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش هفتم1⃣ ● ده قول كه درباره مراد از تفسير به رأى گفته شده است و
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش هفتم2⃣ ● ده قول كه درباره مراد از تفسير به رأى گفته شده است هفتم اينكه : گفته اند: منظور از تفسير به رأى اين است كه درباره معناى آيه اى از قرآن چيزى بگوييم كه بدانيم حق بر خلاف آن است (اين دو وجه را ((ابن الانبارى )) نقل كرده است ). هشتم اينكه : مراد از تفسير به راى ، بدون علم درباره قرآن سخن گفتن است ، و خلاصه تفسير به رأى اين است كه درباره آيه اى از آيات قرآن از پيش خود معنايى كنيم ، بدون اينكه يقين و اطمينان داشته باشيم به اينكه اين معنا حق است ، يا خلاف آن . نهم اينكه : تفسير به راى ، تمسك به ظاهر قرآن است ، صاحبان اين قول كسانى هستند كه معتقدند آيات قرآن ظهور ندارد، بلكه در مورد هر آيه بايد رواياتى را پيروى كرد كه از معصوم رسيده ، و در مدلول خود صريح باشد، بنابراين در حقيقت از قول قرآن كريم پيروى نشده ، بلكه از احاديث پيروى شده ، و در حقيقت تنها معصومين (عليهم السلام ) هستند كه حق تفسير كردن قرآن را دارند. دهم اينكه : تفسيربه رأى عبارت است از تمسك به ظاهر قرآن ، صاحبان اين مسلك معتقدند به اينكه آيات قرآن ظهور دارد، و ليكن ظهور آنرا ما نمى فهميم ، بلكه تنها معصوم (عليه السلام ) مى فهمد. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 121 اين بود وجوه ده گانه اى كه در معناى تفسير به رأى ذكر كرده اند و چه بسا بتوان بعضى از آنها را به بعضى ديگر ارجاع داد، و به هر حال هيچ يك از اين وجوه دليلى به همراه ندارند. بديهى است كه بطلان بعضى از آنها خود به خود روشن است ، و بعضى ديگر با در نظر گرفتن مباحث قبلى ، بطلانش روشن مى گردد، و ما با تكرار آن مباحث سخن را طول نمى دهيم . و كوتاه سخن ، اينكه آنچه از آيات و روايات به دست مى آيد مثل آيه : ((افلا يتدبرون القرآن )) و آيه : ((الذين جعلوا القرآن عضين )) و آيه : ((ان الذين يلحدون فى آياتنا لا يخفون علينا افمن يلقى فى النار خير ام من ياتى آمنا يوم القيمة )) و آيه ((يحرفون الكلم عن مواضعه )) و آيه : ((و لا تقف ما ليس لك به علم )) و آياتى ديگر هم كه آن را تأييد مى كند، اين است كه نهى در روايات ، مربوط به طريقه تفسير است ، نه اصل تفسير، مى خواهد بفرمايد كلام خدا را به طريقى كه كلام خلق تفسير مى شود تفسير نبايد كرد. وجه تأييد آياتى كه نقل شد اين است كه از آيه 82 سوره نساء بر مى آيد كه بين كلام خدا و كلام مخلوقات فرق است ، و به همين جهت در آيه 91 سوره حجر كسانى را كه قرآن را پاره پاره مى كنند، و در سوره حم سجده آيه 40 كسانى را كه در آيات خدا الحاد مى ورزند، و در آيه 46 سوره نساء كسانى را كه آيات خدا را تحريف مى كنند، و در آيه 36سوره اسراء اشخاصى را كه پيروى بدون علم مى كنند، مذمت فرموده است . معلوم مى شود كلام خدا با ساير كلام ها فرق دارد، اين نيز معلوم است كه فرق بين آن دو در نحوه استعمال الفاظ، و چيدن جملات ، و به كار بردن فنون ادبى ، و صناعات لفظى ، نيست ، (براى اينكه قرآن هم ، كلامى است عربى ، كه همه آنچه در ساير كلمات عربى رعايت مى شود در آن نيز رعايت شده ، و در خود قرآن آمده كه ((و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ، ليبين لهم )). ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 122 و نيز آمده : ((و هذا لسان عربى مبين )). و نيز آمده : ((انا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون )). بلكه اختلاف بين آن دو از جهت مراد و مصداق است ، مصداقى كه مفهوم كلى كلام بر آن منطبق است ، 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
از آیت‌الله بهجت قدس‌سره : «السرّ المستودع فیها؛ و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی» یعنی چه؟ □حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره□ □شاید سرّ، همین قیام ولدش باشد که به امانت گذاشته‌اند تا به وقت معین ظهور بکند. خدا می‌داند چه مصائبی می‌رسد. صُبَّتْ عَلَيَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا / صُبَّتْ عَلَى الْأَيَّامِ صِرْنَ لَيَالِيَاً [١]. (بر من مصائبى فرود آمد كه اگر آنها / بر روزها آمده بود، شب مى‏‌شدند. ) ○۱. یکی از ابیات شعری که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، بعد از خاکسپاری پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله خواندند. □انبیا و ائمه علیهم‌السلام نیامده‌اند که بگویند مردم از دنیا هیچ‌بهره‌ای نداشته باشند، بلکه آمده‌اند طریقه‌ی دنیاداری با سعادت و عزت را هم به ما نشان بدهند. انفاق، احسان، صداقت، دوستی و محبت و در فکر هم بودن یکی از راه‌های سعادت دنیوی ماست. اگر در فکر هم، یار هم، غم‌خوار هم باشیم، در واقع در فکر خود هستیم و در نتیجه دنیای خود را هم نگه‌داری کرده‌ایم. □○در محضر بهجت، ج۲، ص۳۸۴○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ ○□ □این که شیعه ی اثنی عشری می گویند: امام؛ این که پیغمبر فرمود : امام؛ این که قرآن، آن آیه ای که دیروز خواندم فرمود: امام؛ این که بزرگان ما فرمودند: امام؛ پیغمبر و آل پیغمبر فرمودند: امام؛ امامت، اصلی است اصیل، موضوعی است مهم، همانطور که این آفتاب در آسمان جسمانی، ظاهری در بلندی، می‌بینید نور می‌دهد به پیکر اجسام، امام اون کسی است که به جان‌ها نور می‌دهد به ارواح نور می‌دهد دلها را به سوی( الله نور السموات و الارض) می‌کشاند، معصوم است از همه گناهان، از آنچه که طبع از آنها بیزاری داره. حرف خيلی مهم است موضوع خیلی سنگین است. □اون کسی که از امامت روی برگردان شد، اون کسی که از امام اعراض کرده، اون کسی که در مسیر تکامل انسانی که صراط مستقیم است، جز راه پیغمبر و آل پیغمبر، جز حقیقت قرآن نیست، برکنار شده او به مَثَل برگشت منهدی است، به مَثَل اون جمعیتی است اون سربازانی هستند که قائد ندارند امیر ندارند. به هر طرف دیدی روی آوردند پراکنده شدند، مشوش و مضطرب شدند، دشمن است که بر اونها مسلط شده. @mohamad_hosein_tabatabaei
□کسی گفت: چه کنیم تا بتوانیم خدا را ببینیم؟ گفتم قرآن می‎گوید: سَنُریهِم آیاتِنَا فِی الافاقِ وَ فى اَنفُسِهِم: ما به زودی نشانه‎هایمان را در آفاق و در نفس‎هایشان به آنها نشان می‎دهیم، کَذَلِکَ نُری اِبرَاهیمَ مَلَکُوتَ السَّمَواتِ وَ الاَرضِ: این‌گونه ما ملکوت آسمان‎ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم. همه‎اش می‎گوید ما نشانشان دادیم. مشکل تو اینجاست که تو می‎خواهی با فعل و عمل خودت به رؤیت برسی. ○مرحوم حاج محمّداسماعیل دولابی○ □○کتاب مصباح الهدی تألیف استاد مهدی طیب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□اين دنیا همه وقت بیابان است؛ فکر نکنید که شهر است و جمعیت است. فقط خدا هست و خوبان خدا هستند، هیچ‎کس دیگری نیست. □دنیا شب و روزش هر دو، شب است. آخرت شب و روزش هر دو، روز است. برای اهل آخرت مصائب هم شیرین و شادی‎آور است. برای اهل دنیا شادی‎های دنیا هم غم‎آور است. □امیرالمؤمنین علیه السّلام می‎فرماید: مَرارَةُ الدُّنیا حَلاوَةُ الآخِرَةِ وَ حَلاوَةُ الدُّنیا مَرارَةُ الآخِرَةِ: تلخی دنیا شیرینی آخرت و شیرینی دنیا تلخی آخرت است. □خوشی‎های انبیا در شادی‎های ظاهری و دنیوی نیست، در غم‎های ظاهر است. ظاهر که غم آمد، باطن و دل شاد می‎شود. □دنیا در جلو خوشی دارد و در انتها غم. برعکس، آخرت در جلو غم و سختی دارد و در انتها خوشی دائمی. تا بیایی خوشی دنیا را بچشی، بلافاصله باید گریه کنی، چون ناپایدار است. اگر در امر آخرت صبر پیشه کنی و شکوه نکنی و دخالت نکنی، خوشی آن ظاهر می ‎شود. □○مصباح_الهدی | ص١٣٤ شرح و توضيح | مبحث سيزدهم: ٤ | استاد مهدی طیب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ فقره شریف "وَ رَضِیَکُمْ خُلَفَاءَ فِی أَرْضِه"○□ □خلیفه کسی است که باید به صورت مطلق به صفات، خصوصیات و مشخصات "مستخلف عنه" باشد. مستخلف عنه کیست؟ خدا است. لذا در این معنای شریفی که پیرامون داریم، خلیفه نمی تواند خلیفه ی مقید باشد. یعنی در برخی شئون خلیفه ی خدا باشد و در برخی شئون خلیفه ی خدا نباشد. این خلیفه نیست. در آن جاهایی که او خلیفه ی خدا نیست، تکلیف مردم و مخلوقات چیست؟! در امر حکومت خلافت دارد و در سایر امور و شئون فردی و اجتماعی خلافت ندارد. نمی شود! □لذا خلیفه کسی است که در همه امور مطلق باشد. به هیچ قیدی مقید نباشد. نه قید زمانی، نه مکانی و نه قید فردی! [این بحث در اعتقاد من و شما به امامت بسیار با اهمیت است] □خداوند در قرآن می فرماید که  يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْض ای داوود! من تو را خلیفه قرار دادم. توی داوود را...  یا در جای دیگر خطاب به حضرت ابراهیم می فرماید إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا. جناب ابراهیم، من شما را به عنوان امام مردم قرار دادم، نه امام مخلوقات! آن هم مردمی که در زمان شما زندگی می کنند. □اما در سوره بقره می فرماید  إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً، نفرموده است که " إِنِّي َجَعَلْت"ُ یا "إِنِّي أَجْعَلْ"، إِنِّي جَاعِلٌ. یعنی مستمر است. تا چه زمانی؟ تا ندارد! از روزی که من خدا بودم و تا روزی که من خدا هستم، من جاعل هستم! اصلا یکی از صفات خداوند این است که جاعل است. یکی از اسماء الله، جاعل است. خدا جاعل است. اسماء و صفات الهی که کهنه نیستند. مثلا خداوند عالم است، یعنی این که یک روزی عالم نبوده و امروز عالم است؟! خیر، خدا همیشه عالم است. همیشه قادر است. خدا همیشه جاعل است. چه چیزی را؟ خلیفه را... □لذا خدا همیشه خلیفه دارد. از ازل تا ابد. امام صادق (سلام الله علیه) فرمود: الحجه قبل الخلق، بعد الخلق و مع الخلق. حجت و خلیفه قبل از خلق است. خلق، مطلق است. نه قبل از این مخلوق و آن مخلوق. قبل از خلق! اصل خلقت... یعنی زمانی که هنوز خلقت نبود من خلیفه داشتم. پس این خلیفه چیست؟! اصلا خلیفه ازلی و ابدی است. این خلیفه چیست؟! این نور است. نور خداست... تجلی اعظم خداست. خدا همیشه با این نورش است و این نورش را دوست دارد. مظاهر این خلیفه ی مطلق نیز حضرات ۱۴ معصوم هستند. □لذا امام صادق فرمود: الصوره الانسانی هی اکبر حجج الله علی خلقه. صورت انسانی! کاری با جسم نداریم، صورت انسانی! مراد از صورت در اینجا، حقیقت است... امیرالمومنین فرمود که ای جناب سلمان! ای ابوذر! ما را به نورانیتمان بشناسید.
: □مواظب باش، به فکر خود باش، دنیا گولت نزند؛ وقتی نمانده، حسرت عجیب برای ما نماند. نفرمایید که برای ما چطور بود و ... حرف التفات بفرمایید. به فکر سرانجام خود بوده باشید. عاقبتتان را دریابید. خدای جلّ و علا کفیل ارزاق ماست. کفیل زندگی ماست. از ما به ما، از خودمان به خودمان مهربانتر است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش هفتم2⃣ ● ده قول كه درباره مراد از تفسير به رأى گفته شده است هف
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت ششم بخش هشتم1⃣ ● توضيح مراد از ((تفسير به راءى )) با شرحى در مورد تفاوت و اختلاف عمده بين كلام خدا و كلام بشرى توضيح اينكه ما انسانها به خاطر ارتباطى كه با عالم طبيعت داريم ، و در عالم ماده پديد آمده و در آن زندگى مى كنيم و در آخر هم در آن مى ميريم ، ذهنمان مأنوس با ماديات شده ، از هر معنائى ، مفهوم مادى آنرا مى فهميم ، و هر مفهومى را بامصداق جسمانيش منطبق مى سازيم ، مثلا وقتى از يك نفر مثل خود كلامى بشنويم ، كلامى كه حكايت از حال امرى مى كند بعد از آنكه معناى كلام را فهميديم ، آن را بر مصداقى حمل و منطبق مى كنيم كه معهود ذهن ما، و نظام حاكم در آن است ، چون مى دانيم گوينده كلام غير اين مصداق را در نظر نگرفته ، چون او هم انسانى است مثل ما، و خودش هم از چنين كلامى غير آنچه ما فهميديم نمى فهمد، و غير آن را هم نمى فهماند، و در نتيجه همين نظام ، نظامى است كه حاكم در مصداق است ، و همين ((نظام حاكم در مصداق ))، در مفهوم هم جارى است ، چه بسا مى شود كه به مفهوم كلى استثنا مى زند، و يا مفهوم يك حكم جزئى را تعميم مى دهد، يا به هر نحوى ديگر، در مفهوم دخل و تصرف مى كند كه ما اين تصرفات را، ((تصرف قرائن عقليه غير لفظيه )) مى ناميم . مثال اين تصرفات اينكه وقتى مى شنويم شخصى عزيز و بزرگ و ثروتمند مى گويد: ((و ان من شى ء الا عندنا خزائنه )). نخست معناى مفردات كلامش را مى فهميم ، سپس مفهوم مجموع كلام آنرا هم مى فهميم ، آنگاه در مرحله تطبيق كلى بر مصداق حكم مى كنيم كه حتما اين شخص هزاران انبار در قلعه هائى محكم دارد، كه مالامال از اشيا و كالا است ، چون هركس انبار و خزينه درست مى كند براى همين منظور درست مى كند، و نيز حكم مى كنيم به اينكه آن اشيا و كالاها عبارتست از طلا، و نقره ، و اثاث خانه ، و زيور آلات ، و سلاحهاى جنگى ، چون چنين چيزهائى را در انبارها و خزينه ها حفظ مى كنند. و هيچ بنظر ما نمى رسد كه آن اشيا، زمين و آسمان و خشكى و دريا و ستارگان و انسانها باشند، چون هر چند اينها نيز اشياء هستند: و كلمه ((ان من شى ء)) شامل آنها هم مى شود، و ليكن اينها انبار كردنى نيستند، و روى هم انباشته نمى شوند، و به همين جهت حكم مى كنيم به اينكه منظور گوينده از كلمه شى ء همه چيز نيست . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 123 بلكه بعض افراد ((شى ء)) است ، نه مطلق شى ء، و غير محصور آن ، و همچنين حكم ميكنيم به اينكه منظورش از ((خزائن )) اندكى از بسيار است . پس در اين مثال ، نظام موجود در مصداق باعث شد دامنه گسترده كلمه ((شى ء)) و نيز كلمه ((خزائن )) بطور عجيبى برچيده شود. آنگاه وقتى مى شنويم كه خداى تعالى هم چنين كلامى را بر رسول گراميش نازل كرده ، و فرموده : ((و ان من شى ء الا عندنا خزائنه )) اگر ذهن ما از آن سطح پائين و معمولى و ساده اش بالاتر نيايد، عينا همان تفسيرى كه براى آن كلام بشرى كرديم ، براى اين كلام الهى خواهيم كرد، با اينكه هيچ علمى و دليلى بر تفسير خود نداريم ، تنها مدرك مان اين است كه ما از چنين عبارتى چنين معنايى مى فهميم . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره○□ □مراجعه به تراجم(زندگی‌نامۀ) علمای سلَف(گذشته)، به منزله مراجعه به کتاب‌های معتبر اخلاقی است. هرکس که طالب تهذیب و ترقی در امور معنوی است و می‌خواهد از زندگی و عمر خود چیزی استفاده کند، شایسته است به شرح احوال آنها نگاه کند، که چه کارها می‌کردند. □در محضر بهجت، ج٢، ص٣۴٧□ ... □پرسید: «شما کاری دارید؟» □گفتم: «هفت‌هشت دقیقه می‌خواهم وقت‌تان را بگیرم.» □گفت: «اگر هفت‌هشت دقیقه باشد، اشکالی ندارد.» □حساب و کتاب زمان را داشت؛ □می‌گفت: «بنا نداریم بیش از ضروریات حرفی بزنیم.» □به شیوه باران، ص۶٢□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ ؟○□ ○ای دل به کوی دوست گذاری نمی کنی ○اسباب جمع داری و کاری نمی کنی □هیچ کس مانع کسب و کارمان نشده. ما روزها در اینجا پافشاری مان این است که: سروران من الآن که این سفره برای ما گسترده است مبادا در آینده ی نزدیکی چیزی دیگر نمانده، در آتیه ی نزدیکی، آه از نهاد ما بر آید که جهنم سوز باشد؛ جهنم از تب او خجالت بکشد، جهنم ها را روی هم بگذارید با آن یک آه، با آن ندامت و حسرت برابری نمی کنند: ای وای من این بودم؟ دارای این سرمایه ی شامخ، اینقدر برکات، پایین آمدم، افتادم، افتادم اسفل السافلین. کسی شما را پایین نمی اندازد مگر اینکه به دست خودتان می افتید. □وقت را غنیمت بشمار، خودت را دریاب، تا اینکه باید انسان به مقامات برسد، این که باید صاحب درجات بشود، آقا سیر ظاهری جسمانی نیست؛ سیر روحانی است. یعنی سیر عقلانی است. □مثلاً این آقا پسری که، این آقا محصلی که، این فرد محصل دانش جو که در کلاس اول ابتدایی است ، چیزهایی یاد گرفته اما آن استاد او در رتبه ی چندم است، در درجه ی چندم است. درجات او بیش از این محصل است، حالا صد درجه، حالا هزار درجه. از این درجات چه می خوانید؟ □جنابعالی بفرمایید از این درجات چه می خوانید؟ آن بینشی که استاد دارد، درجات اوست. آن دانشی که استاد دارد، درجات اوست، آن سعه صدری که استاد دارد، درجات اوست. آن سرمایه ی علمی که استاد دارد ثواب عمل اوست. □آقاجان شرع ما به ما فرمود روایت یکی دوتا، ده تا صد تا نه، به ما فرمود: عمل شما عین پاداشتان است. آقا عمل شما عین پاداش شماست. □جنابعالی سر کلاس رفتی چیزی یاد گرفتی، اینی که یاد گرفتی و فهمیدی، نگو پاداش من کو؟ خدا رحمتت کند، همین عمل تو نفس پاداش توست، فهمیدی، یافتی، نگو پاداش زحمت من کو؟ نفرما پاداش گوش کردن من کو؟ نفرما پاداش آمدن من کو؟ همین که الآن فهمیدی نفس عمل، نفس پاداش توست. همین حساب است فردای قیامت ما، همین حساب است امروز دنیای ما. هرچه اینجا هستی، آنجا هستی. البته اینجا الآن در قفس افتاده ایم و آنهم قفس اندر قفس است، که روزی که از این قفسها بدر رفتیم، دیگر برای ما قید و بندی نیست، بال و پر ما گشاده است و باز است، آنوقت قرآن به ما فرمود: « و لدینا مزید» می بینی چه سعه ی وجودی از توست. عمل ما نفس پاداش ماست. پاداش ما نفس عمل ما. در ذهنتان بسپارید این دو موضوع را. @mohamad_hosein_tabatabaei
□در دوران غيبت كبري‌ غیبت به‌معناي زندگی ناشناس در جامعه و بين مردم و ديده شدن و زندگي طبيعي و معمولي داشتن امام عصرارواحنا‌فداه؛ ولي ناشناس بودن ایشان نزد مردم است. لذا در زیارت آن حضرت گفته می‌شود: ☑️اَلسَّلامُ عَلَیـْکَ یَا حُجَّةَ اللّٰهِ الَّتِی لٰا تَخـْفیٰ: سلام بر تو ای حجّت‌خدا که پنهان و مخفی نیستی. □و در دعای ندبه خطاب به آن حضرت گفته می‌شود: ☑️بِنَفـْسِی اَنـْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخـْلُ مِنّٰا؛ بِنَفـْسِی اَنـْتَ مِنْ نٰازِحٍ مٰا نَزَحَ عَنّٰا: جانم به فدای تو ای پنهانی که از جمع ما بیرون نیستی! جانم فدای تو ای دور گشته‌ای که از ما دور نیستی! □با این وصف امام زمان عليه السّلام در عصر غیبت کبریٰ هم حاضرند و هم ظاهر. □امام صادق عليه السّلام درباره‌ی حضرت مهدي‌ارواحنا‌فداه در دوران غيبت‌ کبری می‌فرمایند‌: يَرَوْنَهُ وَ لٰا يَعْرِفُونَهُ: مردم ایشان را مي‌بينند، ولى آن حضرت را نمي‌شناسند. امام باقر عليه السّلام نیز می‌فرمایند‌:‌ يَعْرِفُهُمْ وَ لٰا يَعْرِفُونَهُ: مردم را می‌شناسد‌؛ امّا مردم ایشان را نمی‌شناسند. □امام صادق عليه السّلام مي‌فرمايند‌: يَمْشِی فِی اَسْوٰاقِهِمْ وَ يَطَأُ فُرُشَهُمْ وَ لٰا يَعْرِفُونَهُ حَتّىٰ يَأذَنَ اللّٰهُ لَهُ اَنْ يُعَرِّفَهُمْ نَفْسَهُ كَمٰا اَذِنَ لِيُوسُفَ حَتّىٰ قٰالَ لَهُ اِخْوَتُهُ «اَءِنَّكَ َلَاَنْتَ يُوسُفُ؟ قٰالَ اَنَا يُوسُفُ‏»: در بازارهاي مسلمانان رفت‌وآمد مي‌كند و وارد مجلس‌هاي آنها می‌شود و بر فرش‌هايشان قدم مي‌نهد؛ ولي آنها او را نمي‌شناسند؛ تا اینکه خدا در‌باره‌ي او اجازه دهد؛ چنانكه به يوسف عليه السّلام اجازه فرمود؛ و آنها [برادران يوسف عليه السّلام] به او گفتند:‌ «آيا تو واقعاً خود يوسف هستى؟! گفت: من يوسفم.» زماني كه برادران يوسف عليه السّلام براي دریافت کمک غذایی نزد يوسف عليه السّلام به مصر رفتند‌، او را ديدند و عرضه داشتند‌: □يٰا اَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنٰا وَ اَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنٰا بِبِضٰاعَةٍ مُزْجٰاةٍ فَاَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنٰا اِنَّ اللّٰهَ يَجْزِی الْمُتَصَدِّقِينَ: اي عزيز! به ما و خاندان ما سختى و بلای بسيار رسيده و كالاى اندكى آورديم. تو پيمانه‌هاي ما را كامل كن و به ما تصدّق و بخشش نماي‌؛ به‌راستى كه خداوند بخشندگان را پاداش دهد. آنها يوسف عليه السّلام را نشناختند‌؛ امّا يوسف با نگاه اوّل ايشان را شناخت. □مسأله‌ي شناخت امام زمان عليه السّلام نزد مردم عصر غيبت نيز همانند ماجرای يوسف عليه السّلام و برادرانش است. آن حضرت همه‌ي مردم را می‌بینند و تك‌تك آنها را مي‌شناسند‌؛ مردم نیز ايشان را مي‌بينند؛ ولی آن حضرت را نمي‌شناسند. پیشتر گفتیم که مگر ما تمام کسانی را که در کوچه و بازار می‌بینیم، می‌شناسیم؟ یا وقتی وارد مجلسی می‌شویم، آیا تک‌تک حاضران و کسانی را که دربین آنها نشسته‌ایم، می‌شناسیم؟ حضور امام زمان‌ارواحنا‌فداه درمیان ما این‌گونه است. □○ ، استادمهدی طيّب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○تسبیحات امیرالمؤمنین علی علیه السّلام○□ □در کنار تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها، تسبیحات امیرالمومنین علیه السّلام نیز وجود دارد که دارای فضیلت زیادی است. □كيفيت تسبیحات حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام به شرح زیر است: ○ ١٠ بار سُبحانَ الله ○ ١٠ بار اَلحَمدُلله ○ ۱۰ بار اللهُ اَكبر ○ ۱۰ بار لا اِله‌ الّا اَلله □اميرالمؤمنين علیه السّلام به براء بن عازب فرمودند: آيا كاری به تو ياد دهم كه چون آن را انجام دهی، از اوليای خدا خواهی بود؟ براء گفت: بله. حضرت تسبيحات فوق را به او آموزش دادند و سپس فرمودند: هر كس اين تسبيحات را بعد از هر نماز بخواند، خدا هزار بلای دنيوی را از او دور می‌كند، كه آسان‌ترين آن بازگشت از دين است و در آخرت برای او هزار منزلگاه آماده می‌كند كه يكی از آن منزلت‌ها مجاورت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است. : □مستدرک الوسائل، ج ٥، ص ٨٢□ □بحارالانوار، چاپ بيروت، ج ٨٣□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□برای ملاقات علی علیه السّلام باید تزکیه شوید، لکن خودتان نمی‎توانید خود را تزکیه کنید. از خدا بخواهید شما را پاک کند. □زور کسی به نفسش نمی‎رسد و از آن شکست می‎خورد. امّا اگر از نفست شکست خوردی، جای نگرانی نیست؛ پشت در بنشین و زانوهایت را به بغل بگیر، خدا تو را بر نفست غالب می‎کند. هر وقت دیدی راه نداری، چند دقیقه پشت در بنشین، خدا در را باز می‎کند. □مرحوم حاج محمّداسماعیل دولابی□ □○کتاب مصباح الهدی تألیف استاد مهدی طیب○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○تنش به معرکه،سرگرمِ فضل و بخشش بود ○به هرکه هرچه دلش خواست داد،حتےٰ سر... @mohamad_hosein_tabatabaei