eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️سکوت ▪️عبد در برابر موالیانش هر چه سکوت اختیار کند و اظهار وجود و ابراز نظر نکند، بهتر است و احتمال اینکه نزد موالیانش پذیرفته شود بیشتر است... ◾️استاد مهدی طیّب ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش دوّم◾️ ▪️۳ـ دوست اهل‌بيت علیهم السّلام در همۀ امور خود، از جم
◾️چند تذكّر در نحوۀ لعن و تبرّى - بخش سوّم◾️ ▪️ : به نص قرآن كريم دو فرشتۀ والامقام بر هر شخص مأمورند كه در تمامى لحظات، هر لفظ و سخنى كه از دهان وى خارج می‌شود و هر عملى كه از او سر می‌زند را در نامۀ عمل او ثبت كنند تا در روز بازپسين به محضر‌ پروردگار تقديم نمايند. و در روز قيامت گوش و چشم و دل و اعضاى ظاهر و باطن، تماماً در برابر آنچه كرده‌اند در پيشگاه الهى مورد مؤاخذه قرار می‌گيرند. ▪️و به موجب حديث شريفى كه به نحو متواتر توسّط شيعه وسنّى نقل شده است حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ اَبَداً اِلى يَومِ القِيامَةِ وَ حَرامُ مُحَمَّدٍ حَرامٌ اَبَداً اِلى يَومِ القِيامَةِ: آنچه پيامبر اكرم حلال نمود تا روز قيامت همواره حلال و آنچه رسول خدا حرام كرد تا روز قيامت همواره حرام است. بنابراين در هيچ روزى از ايّام سال نمی‌توان خود را از حلال و حرام پيامبر خدا معاف دانست. ▪️در حديث رفع هم كه از پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده، چنين مسأله‌اى ذكر نشده است. حضرت در آن حديث می‌فرمايند: نُه چيز از امّتم برداشته شد: اشتباه و فراموشى و آنچه به اكراه وادار به انجام آن می‌شوند و آنچه از آن ناآگاهند و آنچه بر انجام آن توانايى ندارند و آنچه به اضطرار به آن مبادرت می‌كنند و حسدى كه ناخواسته بر دلشان خطور می‌كند و تفأّل بدى كه به ذهنشان می‌آيد و فكر وسوسه‌آميزى كه در مورد خلق به انديشۀ آنها می‌گذرد و به زبان جارى نمی‌سازند. ▪️ : حتّى اگر چنين مطلبى درست بود و واقعاً در روز يا روزهاى خاصّى گناهان ثبت نمی‌شد و فرد به خاطر آن مورد مؤاخذه و كيفر اخروى قرار نمی‌گرفت، باز هم دوست اهل‌بيت علیهم السّلام در اظهار بيزارى و نفرت از دشمنان آن بزرگواران و ابراز شادى به مناسبت از پا در آمدن آنها، می‌بايست مراعات ادب و حيا و ورع و تقوى را بنمايد؛ زيرا تقيّد دوست اهل‌بيت علیهم السّلام به ادب و حيا و ورع و تقوى، ناشى از ترس او از عذاب الهى نيست؛ بلكه پرهيز او از گناه و پليدى، به اين خاطر است كه خدا و اهل‌بيت علیّهم السلام چنين چيزهايى را نمی‌پسندند و دوست ندارند. ▪️دوست اهل‌بيت پيرو اميرالمؤمنين علیه السّلام است كه عرضه داشت: خدايا نه از سر ترس آتش دوزخت و نه به طمع نعمت‌هاى بهشتی‌ات سر به راه بندگى تو ننهادم، بلكه تو را سزاوار عبادت شدن يافتم و به عبادت تو پرداختم. ▪️و در جاى ديگرى آن حضرت سر به بندگى و فرمانبرى سپردن از ترس كيفر اخروىِ عصيان و گناه را به كار بردگانى كه از ترس تازيانه ارباب فرمان می‌برند تشبيه نمودند. و بر همين اساس فرمودند: لَو كُنّا لا نَرجوا جَنَّةً وَ لا نَخشى ناراً وَ لا ثَواباً وَ لا عِقاباً، لَكانَ يَنبَغى لَنا اَن نُطالِبَ بِمَكارِمِ الاَخلاقِ، فَاِنَّها مِمّا تَدُلُّ عَلى سَبيلِ النَّجاحِ، اگر اميدى به بهشت و ترسى از آتش جهنّم نداشتيم و پاداش و كيفر الهى وجود نداشت، باز هم سزاوار بود كه ما در پىِ كرامت‌ها و فضايل اخلاقى باشيم، زيرا شايستگی‌هاى اخلاقى از جمله چيزهايى است كه انسان را به راه رستگارى رهنمون می‌شود. ▪️ : ارزش در اين است كه انسان از باطن و درون، اهل ادب و حيا و ورع و تقوى باشد، نه اينكه در دل و در درون، طالب بى ادبى و بى حيايى و فسق و فجور باشد، لكن از ترس عذاب و كيفر الهى، با تكلّف و فشار، در عملِ ظاهرى، ادب و حيا و ورع و تقوى را مراعات كند. مسأله رُفِعَ القَلَم اگر هم واقعيّت داشت، شايد تمهيدى بود براى فراهم كردن زمينۀ ظهور مكنونات باطنى اشخاص و بيرون ريختن و ظاهر شدن شخصيّت حقيقى افراد و متمايز شدن خوبان واقعى از كسانى كه با تصنّع و تكلّف و زور و فشار، خود را از ارتكاب بدی‌ها و گناهان نگاه داشته‌اند، ولى در باطن طالب و تشنۀ گناهان و آلودگی‌ها هستند. ▪️ : آنچه نشان می‌دهد مطرح كنندگان رُفِعَ القَلَم خود نيز به آن چندان اعتقادى ندارند اين است كه در ايّام به اصطلاح رُفِعَ القَلَم قطعاً به ديگران اجازه نمی‌دهند دست تجاوز به مال و دارايى آنها دراز كرده يا فكر تعدّى به ناموس و خانواده‌شان را به ذهن خود راه دهند. ▪️از اين اشخاص بايد پرسيد اگر رُفِعَ القَلَم واقعيّت دارد و به استناد آن، ارتكاب گناهان مجاز می‌شود، به چه دليل آن را شامل همۀ گناهان نمی‌دانيد؟ آيا فقط از برخى گناهان قلم برداشته شده و يا از همه گناهان؟ و فقط نسبت به بعضى از اشخاص اين رُفِعَ القَلَم جارى گشته يا نسبت به همه افراد؟ ▪️گرچه ذكر نكتۀ اخير چندان با حال و هواى اين نوشتار سنخيّت نداشت و نگارنده ترجيح می‌داد متعرّض آن نشود، لكن به نظر رسيد به سان نيشتر دردآورى كه بر دمل چركينى زده می‌شود تا شخص از شرّ آن رها گردد، اين نكته نيز گرچه تلخ و گزنده است، شايد بتواند موجب بيدارى و به خود آمدن برخى غافلان شود. ◾️کتاب ره توشۀ دیدار تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۱۱
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#حسین_منی_و_انا_من_حسین   ☑️قسمت ۴۵  ▪️خدا به پیامبر اکرم می‌فرماید: «عَسَىٰ رَبُّهُ إِنْ طَلَّقَك
  ☑️قسمت ۴۶ ▪️قال سید الکونین صلوات الله علیه: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْنٍ». اهل‌بیت علیهم السلام در بالاترین مرتبه‌ی وجودیشان یک نور واحد هستند. این نور واحد که نور ازلی و ابدیست از حق متعال مشتق شده‌ است. اشتقاق ادبی ظل اشتقاق حقیقی است. اسامی و اقسام افعال در ابواب مختلف از مصدر مشتق شده‌اند و شراشر وجودیشان را مصدر پر کرده است. یعنی شما هیچ فعلی را نمی‌بینید که از مصدرش خالی باشد بلکه تعینات، حیثیات و شئون مصدر خودش است. مصدر را از آن حیثی که انجام دهنده‌ی کاری باشد، فاعل می‌گویند. فاعل همان فعل است از آن حیثی که که کاری انجام می‌دهد. از آن حیثی که مورد فعل واقع می‌شود مفعول است و هکذا اگر بخواهیم این فعل را ماضی یا مضارع کنیم و یا در ابواب مختلف ببریم، این مصدر اشکال و اطوار مختلفی به خود می‌گیرد اما در نهایت همین مصدر است به اشکال و حیثیات مختلف. به همین وزان که فعل و اسم از مصدر مشتق شده‌اند، نور واحد اهل‌بیت علیهم السلام که کلنا نور واحد که حقیقت ازلی و ابدیست از حق متعال مشتق شده است. ▪️عرض شد که این اشتقاق هم همان انفطار است. «فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ». خدا آسمان و زمین را انفطار کرده است. «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» (روم/۳۰) انفطار انفطر الازهار من الانوار. یعنی شکوفه‌ها از شاخه‌ی درخت منفطر شده‌اند. شکوفه از دل شاخه بیرون زد. شکوفه شکوفه است و شاخه شاخه اما این شکوفه از شاخه جدا نیست بلکه ظهور این شاخه است و همچنین شاخه هم نیست: «الهی موج از دریا خیزد و با وی در آمیزد، در وی گریزد و از وی ناگزیر است» ▪️«إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ». موج دریاست اما موج موج است و دریا هم دریاست. موج تمام هستی خود را از دریا دارد. مشتق شده‌ی از دریاست. می‌توانیم بگوییم که موج غیر از دریاست؟ موج دریاست. دریا هم آب است. چون خود دریا هم نحو تعینی از آب است. آن آب حیات حقیقی... که حضرت علی اکبر علیه السلام می‌فرماید: «يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي». عطش مرا کشته است و حضرت اباعبدالله زبان در کام او می‌گذارد یا انگشترش را در کام علی اکبر می‌گذارد. این انگشتر چیست؟ این زبان چیست؟ چطور می‌شود بعد از این که امام حسین این کار را می‌کند ایشان اَتَقوّی بها علی الاعداء. قوت پیدا می‌کند و وارد کارزار می‌شود و ۲۵۰ نفر را به درک واصل می‌کند. «جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی». ما حیات هر چیزی را از آب قرار دادیم. کل شیء... ذهنتان صرفا به سمت عالم طبیعت نرود، در همین عالم ظاهر اگر بگوییم افلاک و ستارگان و منظومه‌ها همه از آب باشند، در عالم ملکوت هم آب به این شکل وجود دارد؟ در عالم جبروت چطور؟ پس این چه آبی است که جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی؟ حیات هر شیئی به این آب است. غرض این که بین موج و دریا در ذهنتان یک آبی را هم مقدر داشته باشید. شراشر وجودی این موج دریاست. اما آیا موج دریاست؟ موج مشتق شده‌ی از دریاست. یعنی یک نحوه‌ای از ظهور و بروز دریاست. ما بی‌نهایت موج داریم. دقت کنید هیچ دریایی نداریم که موج نداشته باشد. ممکن است امواج دریایی ریز باشد اما همواره موج دارد. لذا حق متعال هم نمی‌تواند بدون ظهور باشد...
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#شرح_مراتب_نفس_اماره   ☑️قسمت ۱۵ ▪️بنی اسرائیل از پرستش خدای یگانه به گوساله پرستی روی آوردند. «و
☑️قسمت ۱۶   ▪️در امت پیغمبر هم همین اتفاق افتاد و عده‌ای گوساله پرست شدند و جنگ صفین اتفاق افتاد. حمله به مدینه به دستور یزید اتفاق افتاد و چه جنایات و خونریزی‌هایی رخ داد. وقتی از علی بن ابی‌طالب علیه السلام روی برگرداندند و به سمت گوساله رفتند، خروجی آن همین می‌شود. یا توبه می‌کنید و کشته می‌شوید یا توبه نکردید و هدر می‌روید. این‌جا هم می‌فرماید که اگر می‌خواهید خدا شما را ببخشد باید خودتان را بکشید. این نفس پلید حیوانی را باید قلع و قمع کنید. اگر هوای نفست را از بین ببری، نجات پیدا می‌کنی. همان‌گونه که آن مرده با اصابت گوشت آن بقره زنده می‌شود. «وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ »(بقره/۶۷) ▪️بنی اسرائیل پاسخ دادند که آیا شما ما را به سخره گرفته‌ای تا ما را خفیف کنی؟ قرآن درباره ی فرعون این‌گونه می‌گوید: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ» (الزخرف/۵۴) انسان کامل که کسی را مسخره نمی‌کند تا بر او غلبه کند! این وهم و خیال و شیطان است که از طریق مسخره کردن دیگران را تحت حکومت خود در می‌آورد. فرعون هم این‌گونه بود. فرعون مظهر اتم نفس اماره است و به همین دلیل برای این که بر قوم خودش تسلط پیدا کند تا او را اطاعت کنند، آن‌ها را خفیف می‌کند چون این‌ها فاسد هستند. ▪️قوم من و شما اعضا و جوارح و قوای ما هستند. اگر اعضا جوارح و قوای ما فاسد بشوند یعنی چشم مرتب گناه بکند، گوش مرتب هرزه بشنود، زبان کارش دروغ گفتن و تهمت زدن و غیبت کردن باشد، خیال و وهم ما مدام دنبال گناه باشد، نفس اماره او را به خفت می‌کشاند. وقتی نفس آن‌ها را خفیف کرد، دیگر این اعضا و جوارح و قوا صددرصد تابع نفس اماره هستند. نفس اماره به هر بدی و زشتی آن‌ها را دعوت کند، آن‌ها به نفس نه نخواهند گفت. به دست و پا اگر دستور دهد تا گناه کنند، انجام می‌دهند. اما عقل این‌گونه نیست‌. عقل هرگز من و شما را به سخره نمی‌گیرد. هم تسخیر و مُسخّر کردن به جنبه‌ی حیوانی ما برمی‌گردد و هم این مسخره کردن. تا من و شما مُسخّر کسی نشویم به این دام نمیفتیم. قرآن هم می‌گوید که بعضی ها بعضی دیگر را به تسخیر خود در‌می‌آورند. انسان به ما هو انسان مسخّر کس دیگری نمی‌شود. انسان به ما هو انسان عقل است و عقل برتری دارد. «قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَىٰ» (طه/۶۸) جناب موسی شما علو و برتری دارید. به این توجه نکن که فرعون می‌گوید: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ» (نازعات/۲۴) فرعون نفس است و فقط می‌تواند انسان خوار و کوچک را به تبع خود دربیاورد. انسان از آن حیثی که انسان است هیچ نقصی ندارد. «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي» (حجر/۲۹) مگر روح حق متعال نقص دارد؟ مگر انسان از آن جنبه‌ای که به حق متعال اتصال دارد، نقص دارد؟ خیر. لذا آن جنبه ی باطنی و روحانی من و شما اسمش انسان است....
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️خلیفه‎ی عبّاسی برای به شهادت رساندن امام علیه السّلام یکی از مأمورانش را احضار کرد و از او پرسید در راه من حاضری از چه چیزت بگذری؟ گفت از همه‎ی مالم. خلیفه گفت: نه، برو. بعد دوباره احضارش کرد و همان سؤال را پرسید، گفت از همه‎ی مالم و جانم. خلیفه گفت: نه، برو. باز احضارش کرد و همان سؤال را کرد، گفت از مالم و جانم و دینم. خلیفه گفت: حالا شد. پس برو و امام را به شهادت برسان. ▪️در دستگاه ظلمه اگر کسی بخواهد مقبول واقع شود، باید از دینش بگذرد. ما در دستگاه خوبان اگر حاضر نباشیم در راه آنها از دینمان بگذریم، چطور انتظار مقبول واقع شدن داریم؟ دوست اهل بیت علیهم السّلام دینی جز محبّت خدا و خوبان خدا ندارد: یا دینَ مَن لا دینَ لَهُ: ای دین کسی که دینی ندارد. نکند مقدّس‎مآبی‎ها ما را از خوبان خدا جدا کند. ▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات27-26 آل عمران، قسمت چهارم بخش اول ● رزق ، چيزى است كه مورد انتفاع مرزوق واقع شود و ربطى به زيا
آیات 27-26 آل عمران ، قسمت چهارم بخش دوم ● بحث روايتى در كافى از عبد الاعلى ، مولاى آل سام از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه گفت : ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 222 حضور آن جناب عرضه داشتم قرآن كريم مى فرمايد: ((قل اللّهم مالك الملك ، توتى الملك من تشاء، و تنزع الملك ممن تشاء)) آيا جز اين است كه ملك بنى اميه را خدا به آنان داده ؟ فرمود: اينطور كه تو فكر كرده اى نيست ، خداى عزوجل ملك را به ما داد، ولى بنى اميه از دست ما ربودند، همانطور كه خدا به مردى جامه نو مى دهد، ولى چپاولگرى آنرا از دست وى مى ربايد، همچنان كه نبايد گفت خدا به چپاولگر جامه روزى كرده ، چون جامه مال او نيست ، همينطور نبايد گفت خدا به بنى اميه ملك داده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
◾️خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️هرگاه از قم به مشهد مشرف می‎شد و هم چنین در راه بازگشت از مشهد به قم، در تهران توقفی می‎کرد و به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام می‎رفت. گاهی پیش می‎آمد که نیمه‎شب به حرم می‎رسید و درهای حرم بسته بود. اثاث را پشت در حرم می‎گذاشت یا اتاقی می‎گرفت و در آنجا منتظر می‎ماند تا در حرم باز شود. می‎فرمود: به هر نحوی هست، نباید محروم بشویم. ◾️رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣٠◾️ ◾️به مناسبت سالروز ولادت مبارک حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام◾️ : ▪️« اهل تهران اگر هفته‌ای یک مرتبه به زیارتش نروند، جفا کرده‌اند.» ▪️[آیت‌الله بهجت قدس‌سره ] برای حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام عظمت و احترام خاصی قائل بودند؛ نه از نظر امامزاده بودنش، بلکه از نظر اینکه حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام به مقامات عرفان و توحید رسیده بود. یعنی امامزاده بودن یک جهتش بود و مزید بر آن، عالم بالله بودن حضرت عبدالعظیم بود. از آیت‌الله بهجت قدس‌سره : ویژگی حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام چه بود که زیارت ایشان با زیارت امام حسین علیه‌السلام مطابقت دارد؟ : ▪️[ایشان] از اولاد فاطمه ای بود که اهل ولایت بود. و [این‎که] در میان اولاد فاطمه علیها‌السلام، با آن مقامات علمی و عملی که داشتند، ولایت را هم داشته باشند، فوق‎العاده اند دیگر، خدا می داند. چون «لیسوا کسائر النّاس؛ مانند سایر مردم نیستند». ◾️رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣٠۶◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️هرگاه از قم به مشهد مشرف می‎شد و هم چنین در راه بازگشت از مشهد به قم، در تهران توقفی می‎کرد و به زیارت حرم حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام می‎رفت. گاهی پیش می‎آمد که نیمه‎شب به حرم می‎رسید و درهای حرم بسته بود. اثاث را پشت در حرم می‎گذاشت یا اتاقی می‎گرفت و در آنجا منتظر می‎ماند تا در حرم باز شود. می‎فرمود: به هر نحوی هست، نباید محروم بشویم. ◾️رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣٠◾️ ◾️به مناسبت سالروز ولادت مبارک حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام◾️ : ▪️« اهل تهران اگر هفته‌ای یک مرتبه به زیارتش نروند، جفا کرده‌اند.» ▪️[آیت‌الله بهجت قدس‌سره ] برای حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام عظمت و احترام خاصی قائل بودند؛ نه از نظر امامزاده بودنش، بلکه از نظر اینکه حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام به مقامات عرفان و توحید رسیده بود. یعنی امامزاده بودن یک جهتش بود و مزید بر آن، عالم بالله بودن حضرت عبدالعظیم بود. از آیت‌الله بهجت قدس‌سره : ویژگی حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام چه بود که زیارت ایشان با زیارت امام حسین علیه‌السلام مطابقت دارد؟ : ▪️[ایشان] از اولاد فاطمه ای بود که اهل ولایت بود. و [این‎که] در میان اولاد فاطمه علیها‌السلام، با آن مقامات علمی و عملی که داشتند، ولایت را هم داشته باشند، فوق‎العاده اند دیگر، خدا می داند. چون «لیسوا کسائر النّاس؛ مانند سایر مردم نیستند». ◾️رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣٠۶◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️در احادیثی که از پیامبر اکرم و ائمّة معصومین علیهم افضل صلوات المصلّین در کتب معتبر حدیثی ذکر گردیده است، حبِّ فی الله و بغض فی الله، یعنی دوستی به خاطر خدا و دشمنی به خاطر خدا، لازم و ملزوم یکدیگر و به عنوان محکم‌ترین پیوند دهنده ی بین شخص و ایمان راستین و آنچه ایمان در آن خلاصه می‌شود، معرّفی شده است. ▪️امام باقر علیه السّلام می‌فرمایند: هنگامی که خواستی پی ببری که خیری در خودت هست، به قلب خود نظری بیفکن. پس اگر اهل طاعت الهی را دوست و اهل معصیت پروردگار را دشمن می‌دارد، بدان در تو خیری هست و خداوند تو را دوست می‌دارد. ولی آن گاه که اهل طاعت الهی را دشمن و اهل معصیت خداوند را دوست می‌دارد، بدان که در تو خیری نیست و خداوند تو را دشمن می‌دارد. ▪️و پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند: محکم‌ترین دستگیره ی ایمان دوست داشتن در راه خدا و دشمن داشتن در راه خدا و به ولایت اولیاء خدا گردن نهادن و از دشمنان خدا بیزاری جستن است. همچنین آن حضرت فرمودند: در راه خدا مهر بورز و در راه خدا دشمن بدار و در راه خدا بپذیر و در راه خدا دشمنی کن، زیرا جز از این راه نمی‌توان به ولایت الهی نایل شد. پس آن گاه به علیه السّلام اشاره کرده و فرمودند: آیا این را می‌بینی؟ راوی عرض کرد: آری. حضرت رسول فرمودند: دوستِ این، دوست خداست، پس او را دوست بدار و دشمنِ این، دشمن خداست، پس او را دشمن بدار. ▪️از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدند آیا دوستی و دشمنی از ایمان است؟ حضرت فرمودند: آیا چیزی جز دوستی و دشمنی است؟ ▪️باید توجّه داشت که حبّ و ، اصل، و بغض و ، از تبعات و لوازم آن است. یعنی شخصی که کسی را دوست می‌دارد، بالتّبع دشمنان او را دشمن می‌دارد. بنابراین محبّت و دوستی خدا و اولیاء خدا، اصل، و نفرت و عداوت دشمنان خدا و دشمنان اولیای خدا، از لوازم و تبعات آن است. ◾️استاد مهدی طیب، ، ص ۱۹۳-۱۹۱◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei