درس توحید وانقطاع کامل و پرواز تابی نهایت از امام حسین علیه السلام
محمد جواد حیدری
اگراهل طلب واراده و خواستن باشیم به راحتی می توانیم پرواز تا بی نهایت را ازدرسهایی که امام حسین به انسان ها اموخت بیاموزیم
درس توحید وتوکل وارامش وشرح صدر وبزرگی روح را ازنامه ای در جواب برادرش محمد بن حنفیه بیاموزیم که مرقوم فرمودند:
"یا أخی والله لو لم یکن فی الدنیا ملجأ ولا مأوى لما بايعت يزيد بن معاوية "
الفتوح ٥: ٢٣، مقتل الحسين (عليه السلام) للخوارزمي ١: ١٨٨، بحار الأنوار ٤٤: ٣٢٩، العوالم ١٧: ١٧٨، أعيان الشيعة ١: ٥٨٨.
ودرس های فاخر دیگر را محتشم کاشانی در دوازده بند ترسیم نموده است
دوازده بند محتشم كاشانى
بند اول
باز این چه شورش است كه در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است كز زمین
بى نفح صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از كجا كزو
كار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع مىكند از مغرب آفتاب
كاشوب در تمامى ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام كه نامش محرم است
در بارگاه قدس كه جاى ملال نیست
سرهاى قدسیان همه بر زانوى غم است
جن و ملك بر آدمیان نوحه مىكنند
گویا عزاى اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پرورده كنار رسول خدا حسین
بند دوم
كشتى شكست خورده طوفان كربلا
در خاك و خون طپیده میدان كربلا
گر چشم روزگار برو زار مىگریست
خون مىگذشت از سر ایوان كربلا
نگرفت دست دهر گلابى به غیر اشك
ز آن گل كه شد شگفته به بستان كربلا
از آب هم مضایقه كردند كوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان كربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمكید
خاتم ز قحط آب، سلیمان كربلا
زان تشنگان هنوز بعیوق مىرسد
فریاد العطش ز بیابان كربلا
آه از دمى كه لشكر اعدا نكرد شرم
كردند رو به خیمه سلطان كربلا
آن دم فلك بر آتش غیرت سپند شد
كز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
بند سوم
كاش آن زمان سرادق گردون نگون شدى
وین خرگه بلند ستون بى ستون شدى
كاش آن زمان درآمدى از كوه تا به كوه
سیل سیه كه روى زمین قیر كون شدى
كاش آن زمان ز آه جهان سوز اهلبیت
یك شعله برق خرمن گردون دون شدى
كاش آن زمان كه این حركت كرد آسمان
سیماب وار گوى زمین بى سكون شدى
كاش آن زمان كه پیكر او شد درون خاك
جان جهانیان همه از تن برون شدى
كاش آن زمان كه كشتى آل نبى شكست
عالم تمام غرقه دریاى خون شدى
آن انتقام گر نفتادى به روز حشر
با این عمل معامله دهر چون شدى
آل نبى چو دست تظلم برآورند
اركان عرش را به تلاطم درآورند
بند چهارم
بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسله انبیا زدند
نوبت با ولی چو رسید آسمان طپید
زان ضربتى كه بر سر شیر خدا زدند
آن در كه جبرئیل امین بود خادمش
اهل ستم به پهلوى خیرالنسا زدند
بس آتشى ز اخگر الماس ریزهها
افروختند و در حسن مجتبى زدند
وانگه سرادقى كه ملك محرمش نبود
كندند از مدینه و در كربلا زدند
وز تیشه ستیزه در آن دشت كوفیان
بس نخلها ز گلش آل عبا زدند
پس ضربتى كزان جگر مصطفى درید
بر حلق تشنه خلف مرتضى زدند
اهل حرم دریده گریبان گشوده مو
فریاد بر در حرم كبریا زدند
روح الامین نهاده به زانو سر حجاب
تاریك شد ز دیدن آن چشم آفتاب
بند پنجم
چون خون ز حلق تشنه او بر زمین رسید
جوش از زمین بذروه عرش برین رسید
نزدیك شد كه خانه ایمان شود خراب
از بس شكستها كه به اركان دین رسید
نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند
طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید
باد آن غبار چون به مزار نبى رساند
گرد از مدینه بر فلك هفتمین رسید
یكباره جامه درخم گردون به نیل زد
چون این خبر به عیسى گردون نشین رسید
پر شد فلك ز غلغله چون نوبت خروش
از انبیا به حضرت روح الامین رسید
كرد این خیال و هم غلط كاركان غبار
تا دامن جلال جهان آفرین رسید
هست از ملال گرچه برى ذات ذوالجلال
او در دلست و هیچ دلى نیست بیملال
بند ششم
ترسم اجزاى قاتل او چون رقم زنند
یكباره بر جریده رحمت قلم زنند
ترسم كزین گناه شفیعان روز حشر
دارند شرم كز گنه خلق دم زنند
دست عتاب حق به در آید ز آستین
چون اهلبیت دست در اهل ستم زنند
آه از دمى كه با كفن خون چكان ز خاك
آل على چو شعله آتش علم زنند
فریاد از آن زمان كه جوانان اهلبیت
گلگون كفن به عرصه محشر قدم زنند
جمعى كه زد به هم صفشان شور كربلا
در حشر صف زنان صف محشر به هم زنند
از صاحب حرم چه توقع كنند باز
آن ناكسان كه تیغ به صید حرم زنند
پس بر سنان كنند سری را كه جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل
بند هفتم
روزى كه شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه بر آمد ز كوهسار
موجى به جنبش آمد و برخاست كوه كوه
ابرى به بارش آمد و بگریست زار زار
گفتى تمام زلزله شد خاك مطمئن
گفتى فتاد از حركت چرخ بیقرار
عرش آن زمان به لرزه در آمد كه چرخ پیر
افتاد در گمان كه قیامت شد آشكار
آن خیمهاى كه گیسوى حورش طناب بود
شد سرنگون زباد مخالف حباب وار
جمعى كه پاس محملشان داشت جبرئیل
گشتند بى عمارى محمل شتر سوار
با آن كه سر زد آن عمل از امت نبى
روح الامین ز روح نبى گشت شرمسار
وانگه ز كوفه خیل الم رو به شام كرد
نوعی كه عقل گفت قیامت قیام كرد
بند هشتم
بر حربگاه چون ره آن كاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فكند
هم گریه بر ملایك هفت آسمان فتاد
هر جا كه بود آهوئى از دشت پا كشید
هر جا كه بود طایرى از آشیان فتاد
شد وحشتى كه شور قیامت بباد رفت
چون چشم اهلبیت بر آن كشتگان فتاد
هر چند بر تن شهدا چشم كار كرد
بر زخمهاى كارى تیغ
و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیكر شریف امام زمان فتاد
بى اختیار نعره هذا حسین زو
سر زد چنانكه آتش از و در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بضعة الرسول
رو در مدینه كرد كه یا ایها الرسول
بند نهم
این كشته فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر كز آتش جان سوز تشنگى
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهى فتاده به دریاى خون كه هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این غرقه محیط شهادت كه روى دشت
از موج خون او شده گلگون حسین توست
این خشك لب فتاده دور از لب فرات
كز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه كم سپاه كه با خیل اشگ و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
این قالب طپان كه چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست
چون روى در بقیع به زهرا خطاب كرد
وحش زمین و مرغ هوا را كباب كرد
بند دهم
كاى مونس شكسته دلان حال ما ببین
ما را غریب و بیكس و بى آشنا ببین
اولاد خویش را كه شفیعان محشرند
در ورطه عقوبت اهل جفا ببین
در خلد بر حجاب دو كون آستین فشان
و اندر جهان معصیبت ما بر ملا ببین
نى نى ورا چو ابر خروشان به كربلا
طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین
تنهاى کشتگان همه در خاك و خون نگر
سرهاى سروران همه بر نیزهها ببین
آن سر كه بود بر سر دوش نبى مدام
یك نیزهاش ز دوش مخالف جدا ببین
آن تن كه بود پرور شش در كنار تو
غلطان به خاك معركه كربلا ببین
یا بضعة الرسول ز ابن زیاد داد
كو خاك اهلبیت رسالت به باد داد
بند یازدهم
خاموش محتشم كه دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانه طاقت خراب شد
خاموش محتشم كه ازین حرف سوزناك
مرغ هوا و ماهى دریا كباب شد
خاموش محتشم كه ازین شعر خون چكان
در دیده اشگ مستمعان خون ناب شد
خاموش محتشم كه ازین نظم گریه خیز
روى زمین به اشگ جگرگون كباب شد
خاموش محتشم كه فلك بسکه خون گریست
دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد
خاموش محتشم كه به سوز تو آفتاب
از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد
خاموش محتشم كه ز ذكر غم حسین
جبریل را ز روى پیمبر حجاب شد
تا چرخ سفله بود خطائى چنین نكرد
بر هیچ آفریده جفائى چنین نكرد
بند دوازدهم
اى چرخ غافلى كه چه بیداد كردهاى
وز كین چهها درین ستم آباد كردهاى
بر طعنت این بس است كه با عترت رسول
بیداد كرده خصم و تو امداد كردهاى
اى زاده زیاد نكرده است هیچ گه
نمرود این عمل كه تو شداد كردهاى
كام یزید دادهاى از كشتن حسین
بنگر كه را به قتل كه دلشاد كردهاى
بهر خسى كه بار درخت شقا و تست
در باغ دین چه با گل و شمشاد كردهاى
با دشمنان دین نتوان كرد آنچه تو
با مصطفى و حیدر و اولاد كردهاى
حلقى كه سوره لعل لب خود نبى بر آن
آزردهاش به خنجر بیداد كردهاى
ترسم تو را دمى كه به محشر برآورند
از آتش تو رود به محشر درآورند
شخصی به نام «مهاجر بن اوس» كه همراه حر بود از وي پرسيد : «چه فكری در سر داری؟ آيا میخواهی به حسين حمله كنی؟» حر جوابی نداد و لرزه تمام اندام او را فرا گرفته بود. مهاجر گفت : «به خدا سوگند كه تو را تا به حال در چنين حالتی نديدهام. اگر از من نام دليرترين اهل كوفه را ميپرسيدند از تو نمیگذشتم». حر پاسخ داد : «والله خود را ميان بهشت و دوزخ مخير میبینم، و اگر مرا پاره پاره كنند يا بسوزانند چيزی را بر بهشت نميگزينم». آنگاه اسب خويش را تازاند و به سوي كاروان امام(ع) شتافت.
حر، وقتی به امام(ع) رسيد با ندامت دست بر سر گذاشت و گفت: «اللهم اليك أنبتُ فتب عليٌ، فقد ارعبتُ قلوب اوليائك و أولاد بنت نبيّك ـ خداوندا به سوی تو بازگشتم پس توبه مرا بپذير زيرا من بودم كه هول و هراس در دل دوستان تو و فرزندان دختر رسول تو افكندم». سپس شرمگينانه به امام(ع) عرض كرد: «فدای تو شوم ای پسر رسول خدا! من بودم كه راه بازگشت را بر تو بستم و عرصه را بر تو تنگ كردم چرا كه هرگز فكر نميكردم اين مردم پيشنهاد تو را نپذيرند و كار را به اينجا بكشانند. به خدا سوگند كه اگر ميدانستم چنين ميشود هرگز راه را بر تو نميگرفتم. اينك پشيمانم و از كرده خويش نزد خداوند توبه ميكنم. آيا من امكان توبه دارم؟»
ميهمان بودی تو، اول من به رويت راه بستم/
چون ندانستم نبايد راه بر مهمان بگیرم
آمدم اكنون كه قلب زينبت را شاد سازم/
تا كه از زهرا به محشر سرخط غفران بگیرم
آمدم تا اصغرت را عذرخواه خويش سازم/
آمدم تا اكبرت را دست بر دامان بگیرم
امام فرمود: «آری. خداوند توبه تو را بپذيرد! از اسب فرود آی». حر عرض كرد : «چون من نخستين كسي بودم كه به رويارويی تو آمدم ميخواهم پيش از همه در مقابل تو كشته شوم، شايد كه در روز حساب دستم در دست جدت قرار گيرد».
دست رد بر سینهام مگذار و بگذر از خطایم/
تا به راهت سینه را در معرض پیکان بگیرم
امام(ع) به حر اذن جهاد داد. حر در مقابل حضرت ايستاد و خطاب به لشكر كوفه فرياد زد: «اي اهل كوفه! اين بندهي صالح خدا را دعوت كرديد و وقتي آمد او را رها كرديد؟! به او گفتيد ما در راه تو جانبازي ميكنيم و وقتي آمد شمشير بر او كشيديد و نميگذاريد در زمين پهناور خداوند به سويي رود؟ يهود و نصاري و مجوس از آب فرات مينوشند و شما او را و زنان و دختران و خاندان او را از آن محروم كردهايد؟ خداوند روز تشنگي بزرگ، شما را سيراب نكند چرا كه پاس حرمت محمد را نداشتيد». سپاهيان دشمن كه تاب و تحمل سخنان حر را نداشتند او را تيرباران كردند. پس حر، رجز خواندن آغاز كرد و همراه با «زهير» به لشكر دشمن حمله نمود و بسختي جنگيد و عده زيادي از دشمنان را كشت تا اينكه دسته جمعي بر او حمله كردند و وي را به شهادت رساندند.
امام(ع) خود را به پيكر پاک حُر رساند و خطاب به او گفت: «ای حُر! براستی همانگونه كه نامت را نهادهاند در دنيا و آخرت حُر (آزاد و آزاده) هستی». آنگاه با دستمالي سر حر را كه از آن خون جاري بود بست.
آری؛ امام حسين(ع) خود را به هر كدام از يارانش كه شهيد ميشدند ميرساند و پيكر پاكشان را در آغوش ميكشيد ؛ اما دلها بسوزند و چشمان بگريند برای او كه تنها و بي كس در گودال قتلگاه افتاده و دشمن بر سينهاش نشسته بود...
الا لعنة الله علی القوم الظالمين؛
و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون.
....................
√ منابع اصلی:
۱. سيد بن طاووس؛ اللهوف في قتلی الطفوف؛ قم: منشورات الرضي، ۱۳۶۴.
۲. شيخ عباس قمی؛ نفس المهموم؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعرانی؛ قم: انتشارات ذويالقربی، ۱۳۷۸.
۳. اشعار فارسی، زبان حال هستند و برگرفته اند از جزوه آموزشی آداب مرثيهخوانی با عنوان طنين عشق ؛ تهيه و تنظيم مرتضی وافی؛ قم: انتشارات شفق، ۱۳۸۰
----------
🍀 اخلاق و اعتدال ؛
کانال سید علیرضا حسینی (عارف)
در پیامرسان ایتا
@alirezahoseiniaref
6034965488000304680.pdf
حجم:
1.73M
⚫️ مناسبترین تحقیق درباره #حضرت_رقیه سلام الله علیها
● عنوان: بررسی و تحلیل تاریخی درباره رقیه بنت الحسین سلام الله علیهما از آغاز تا قرن هفتم ه.ق
به قلم: دکتر حسین عبدالمحمدی و اسدالله رحیمی | دوفصلنامه علمی - تخصصی تاریخ اهل بیت علیهم السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
نگرشی بر مقامات حضرت امام علی علیه السلام با ادبیات زیبا و شعر بی نقطه
محمد جواد حیدری
مقامات حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام برای ما موجودات ضعیف قابل توصیف نیست درشعر بدون نقطه و تکرار زیر ۱۱۰ بار نام مبارک امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام امده ومقامات حضرت را تا حدی توصیف نموده است
علی عالی علی اعلی
علی والی علی والا
علی روح همه دلها
علی سرلوح هر املا
علی کرّارعلی سردار
علی سرّوعلی اسرار
علی سرور علی سالار
علی حاء وعلی طاها
علی اکمل علی کامل
علی اعلم علی عامل
علی عدل و علی عادل
علی درّ کلام ما
علی اعلم علی اکرم
علی محرم علی مرحم
علی هم دم علی همدم
علی لوُءلوُء علی لا لا
علی احکم علی حاکم
علی صائم علی دائم
علی سلم و علی سالم
علی سرّ دعای ما
علی علم همه عالم
علی حکم و علی محکم
علی حال و علی احوال
علی اول ولیِّ ما
علی کی درکلام آمد
علی کو در مرام آمد
علی روح سلام آمد
علی مُهر کلام ما
علی مُلک و علی مالک
علی سِلک وعلی سالک
علی حُلو عَلی حالک
علی داروی دردما
علی اسعد علی مسعود
علی احمد علی محمود
علی کو در حرم مولود
علی آگاهی دلها
علی طاهر علی اطهر
علی داور علی محور
علی محو روی داور
علی آرام دل ما را
علی دُرّ کلام الله
علی صهر رسول الله
علی روحُ عَلَی الاَرواح
علی آدم عَلی حوّا
دلم مملوّ مِهر او
علی را مهر عالم گو
مگو اصلا علی را هو
ملک مَهو روی مولا
معلّم درهمه عالم
ومهو علم او آدم
علی اعلا عَلَی الآدم
علی اعلا عَلَی الموسی
علی را دم دهم هردم
دهم درراه او سرهم
علی وردم علی روحم
علی آرامه ی دلها
علی صلح و علی صالح
علی سمع و علی سامع
علی مدح وعلی مادح
علی روح دل اعما
علی هم اسم الله و
علی همراه الله و
علی را گو ولی الله
صدا سرده علی مولا
علیحمد وعلی حامد
علی مرد و علی واحد
علی را در سماء مائد
علی دارد محمد را
علی امر و علی آمر
علی راحِم علی عامر
علی ماه وعلی ماهر
همه مهو روی مولا
علی درّ وعلی گوهر
علی واکرده اوهر در
کسی اسم علی آرد
رود همّ همه دلها
علی دلداده همسر
دل آرام علی همسر
و کرده مدح او همسر
علی را همسری والا
محمد را علی امداد
محمد را علی داماد
گلی اطهر علی را داد
که او عطر همه گلها
دلم مِهر ولی دارد
دمادم اسم اوآرد
سروری در دلم کارد
سرم گَردِ ره مولا
صد و ده مرحله اسم
علی آورده ام
که هر مصراع سردادم
مدد مولا مددمولا مدد مولا
🤲🏼🤲🤲🏼🤲🤲🏼🤲🤲🏼🤲برجمال پرنورش صلوات
Amin TarokhChe Karbalast.mp3
زمان:
حجم:
5.31M
دکلمه زیبا امین تارخ - چه کربلاست که آدم به هوش می آید
🔰 چند نکته اساسی برای اثر بخشی جهاد تبیین و تبلیغ فرهنگ دینی
۱. در جهاد تبیین باید با مردم، مهربان وصادق باشیم و با دردمندی به فکر حل معضلاتشان باشیم؛ نه توجیهگر نقصها و خطاهای موجود.
۲. در جهاد تبیین باید بر بازخوانی و دفاع از اهداف و آرمانها که درست و بحق بوده تمرکز کنیم و روشهای غلط و نادرست را نقد و تقبیح و اصلاح نمائیم؛ نه اینکه بخاطر درست بودن اهداف و آرمانها همچنان بر روشهای غلط و نادرست پافشاری کنیم. تداوم روشهای نادرست و ظالمانه قطعا به فروپاشی و سرنگونی میانجامد. این سنت الهی است و خداوند با کسی تعارف ندارد. الملک یدوم مع الکفر و لایدوم مع الظلم
۳مشکلات را با نجابت وصداقت با مردم در میان بگذاریم واز انان برای حل مشکل کمک بخواهیم و از تکبر وغرور وخلق وخوی استکباری پرهیز کنیم
۴. در حکومت امام علی علیه السلام اگر خطایی رخ می داد حضرت امیر علیه السلام خود اولین کسی بود که فریاد می زد و با قدرت و سرعت اصلاح می کردو احقاق حق می نمود و هرگز در مواجهه با فساد و افساد کوتاه نمی آمد.
۴. اگر بخواهیم این نظام و انقلاب ماندگار و باقی باشد و پیشرفت نماید؛ فرمول دارد. فرمول بقا و ارتقای جمهوری اسلامی این است:
▫️بازخوانی منطقی اهداف و آرمانهای انقلاب و نظام و دفاع معقول و علمی از آنها از طریق بحث آزاد و محترمانه و مهرورزانه با منتقدان و حتی مخالفان و بلکه دشمنان و تلاش برای تبدیل معاند به مخالف و تبدیل مخالف به موافق و تبدیل موافق به شخصیت متعادل و ولایی.
▫️باز خوانی عملکردها و آسیبشناسی آنها و اعتراف به نقصها و خطاها و عذرخواهی از آن و قول دادن به مردم، بویژه آسیبدیدگان برای جبران.
▫️تشکیل اتاق فکر ملی برای هماندیشی در راستای دستیابی به انتقال از وضع موجود به وضع مطلوب با استفاده از علم وروش علمی و راهبرد و برنامهٔ جامع تحول.
✍️ محمد جواد حیدری
عضو هیات علمی گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه قم
🇮🇷 کانال حکمرانی مسوولانه
@hokmrani_masoulaneh
🌸حدیث روز جمعه🌸
اثار وبرکات مجالس امام حسین علیه السلام
محمد جواد حیدری
شرکت در مجالس حضرت وهمدردی وهمراهی با سید الشهدا واهل بیت بویژه امام زمان علیهم السلام اثار وبرکاتی دارد که خدا می داند برخی از اثار در حدیث امام رضا علیه السلام خطاب به ابن شبیب امده است:
۰۰۰وان سرک ان تکون لک ما لاصحاب جدی فقل متی ما زرته یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما و برخی از اثار وبرکات را در حدیث امام باقر علیه السلام می خوانیم:
🌺عن الامام الباقرعلیهالسلام:
《وَاللّٰهِ إنَّ بُكاءَكُم عَلَيهِ، وَحَديثَكُم بِما جَرىٰ عَلَيهِ، وَزِيارَتَكُم قَبرَهُ، نُصرَةٌ لَكُم فِي الدُّنيا، فَابشِروا فَإنَّكُم مَعَهُ في جِوارِ رَسولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ》
به خدا سوگند این گریه کردنهای شما برای امام حسین علیهالسلام...
این بازگو کردنِ شما از آنچه بر سر آن حضرت آمد (همین روضه خوانیها)...
این زیارت کردن شما از قبر مطهر آن حضرت...
تمامِ این امور، یاری رساندن شما به او در این دنیاست.
بشارت باد بر شما که در کنار رسول خدا صلیالله علیهوآله با حسین بن علی علیهالسلام خواهید بود🌺
فضل زیارة الحسین علیهالسلام، شجری، ص۸۴
"
لطف حسین ما را تنها نمی گذارد
گر خلق وا گذارد ، او وا نمی گذارد
او کشتی نجات و کشتی شکسته ماییم
مولا به کام غرقاب ، ما را نمی گذارد
هل من معین او را باید جواب دادن
شیعه امام خود را تنها نمی گذارد
زهرا به دوستانش قول بهشت داده است
بر روی گفته ی خویش او پا نمی گذارد
ما و فسرده حالی مولا نمی پسندد
مسکین و دست خالی مولا نمی گذارد
از بس گناهکاریم ما مستحق ناریم
باید که سوخت ما را ؛ زهرا نمی گذارد"
نگرشی بر کرامت های حضرت معصومه سلام الله علیها
استاد دکتر محمد جواد حیدری