💠 سنت فراموش شده
❖ آیت الله العظمی شبیری زنجانی:
علمای بزرگ از قدیم تدریس حدیث داشتند و به شاگردان خود حدیث می آموختند و كتب حدیثی می نوشتند ولی متأسفانه مدتی است که این سنت حسنه تعطیل شده است. برای نمونه علامه مجلسی تهذیب الأحکام را تدریس می کردند. کتابهای حدیثی متعددی از قرن یازدهم وجود دارد که بر علامه مجلسی قرائت شده است. محدث نوری درباره علامه مجلسی نوشته که وی فردی دعوت پذیر بود. شیوه ایشان اینگونه بود که اگر دعوت میشد، با اصحاب حدیثی خود به آن مجلس می رفتند و آنها کتابهای حدیثی را آماده میکردند و در آن جلسات كه بين يك تا يك و نيم ساعت طول میکشید حدیث می خواندند. گاهی نیز شاگردان حدیث میخواندند و علامه شرح میکرد. در حاشیه بسیاری از کتب حدیثی عبارات بلاغ علامه وجود دارد که نشان دهنده نوعی تأیید و اعتماد است.
یکی از علما از شخصی به نام شیخ محمد علی سرابی که فردی فاضل و متقی بود، نقل میکرد که نزد آقای میلانی رفتم و عرض کردم: نزد شما آمده ام تا درس بخوانم. میشود شما وسائل الشیعه را برای ما تدریس کنید؟ ایشان فرموده بود: من فقط فقه تدریس میکنم. ولی وقتی با اصرار آقای سرابی مواجه می شود، تدریس وسائل را قبول میکند. ایشان در تدریس وسائل به ترجمه حدیث بسنده نمیکردند و شرح و بسط میدادند. پس از مدتی درس وسائل تعطیل شد. چندی بعد همین آقای سرابی مجدداً نزد آقای میلانی رفت و خواهش کرد که ایشان فقه تدریس کند آقای میلانی نپذیرفت و فرمود فقه تدریس نمیکنم، ولی اگر وسائل الشیعه بخوانید، حاضرم.
مسأله تدریس حدیث سنتی بوده که متأسفانه ترك و تعطیل شده است.
📚 جرعه ای از دریا؛ ج۴؛ ص۳۹۵
@madras_emb
محمد اصفهانیsargashte.mp3
زمان:
حجم:
17.97M
🍃 سرگشته
🎙 محمد اصفهانی
شبی که آوازِ نی تو شنیدم
چو آهوی تشنه پی تو دویدم
دوان دوان تا لبِ چشمه رسیدم
نشانهای از نی و نغمه ندیدم
تو ای پری کجایی که رخ نمینمایی
از آن بهشتِ پنهان دری نمیگشایی
من همه جا پی تو گشتهام
از مَه و مِهر نشان گرفتهام
بوی تو را ز گل شنیدهام
دامنِ گل از آن گرفتهام
تو ای پری کجایی که رخ نمینمایی
از آن بهشتِ پنهان دری نمیگشایی
دل من سرگشتۀ توست
نفسم آغشتۀ توست
به باغ رویاها چو گُلت بویم
در آب و آیینه چو مَهَت جویم
تو ای پری کجایی
در این شب یلدا ز پیات پویم
به خواب و بیداری سخنت گویم
تو ای پری کجایی
مَه و ستاره دردِ من میدانند
که همچو من پی تو سرگردانند
شبی کنار چشمه پیدا شو
میان اشک من چو گل وا شو
هوشنگ ابتهاج
23.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 زائران اربعین حتما ببینید
🔸با هر گذرنامه ای به سمت مرز حرکت نکنید
🌐اخبار فوری ومهم 👇
https://eitaa.com/joinchat/1958215808Cda596f920e
@beofoghebeheshtتدابیر پیاده روی اربعین استاد عیسی آبادی.MP3
زمان:
حجم:
5.09M
➖معجزهی انگور و حنا و....🍇
در پــیشگیری و درمــان بــیماریهای
#پیاده_روی_اربعین
اگه در طول پیادهروی پات تاول زد فقط
یه نخ 🪡 درمانشه ...
@tarbiatesalem
🌹"پروردگارا!
گنجهاى رحمتت را براى ما بگشا و ما را مشمول رحمتى قرار ده كه بعد از آن در دنيا و آخرت عذابمان ننمائى.
🌺و از فضل گسترده ات،
ما را از روزى حلال و پاكيزه اى،
بهره مند گردان،
و ما را نيازمند و محتاج كسى جز خودت قرار نده،
🌼و شكرگزارى ما را نسبت بخودت،
و نيز فقر و نيازمان را به تو،
و بی نيازى و
كرامت نفسمان از غير خودت را، افزون فرما.
🌺🍃خداوندا!
در دنيا بر ما گشايش عطا فرما،
🌸 بارالها!
از اينكه ما را در حالیكه ديدارت را طالبيم، از ديدارت منع نمائى، به تو پناه می بريم.
❤️پروردگارا!
برمحمد و خاندانش درود فرست،
و آنچه را كه دوست دارى بما عطافرما و آنرا نيرويى قرار ده در آنچه که ما دوست می داريم،
💜 اى بهترين رحمت كنندگان".
آمین🙏
علامه مجلسی در دهه عاشورا در عالی قاپو در حضور شاه از هیئات عزاداران پذیرایی میکرد و خوشامد میگفت.
روز عاشورا میبینند ایشان نیامد خود شاه عهدهدار پذیرایی میشود و یکایک هیئات میآمدند تا هیئت حمّالها وارد میشوند.
شاه میبیند علامه مجلسی با لباس سیاه بلند در میان آنها مشغول سینه زدن است.
شاه فردا با جمعی به منزل علامه مجلسی رفته و علت را جویا میشود.
علامه میگوید: روز تاسوعا که مشغول خوشامد گفتن بودم در هنگام ورود دسته حمّالها در میان آنها پیرمرد قوزداری بود که وقتی سینه میزد خیلی قیافه مضحکی پیدا میکرد من بی اختیار تبسمی کردم
شب رسول خدا ﷺ را در خواب دیدم سلام کردم حضرت عنایت نفرمود
فرمودند: چرا امروز به سینهزن حسین من تبسم کردی؟
عرض کردم: آقا عمدی نبود
فرمود: اگر عمدی بود که حسابت پاک بود، برای جبران کار امروزت فردا برو در دسته حمالها و سینه بزن
📚ما سمعت ممن رأیت ص۶۵،۶۶
👨🎤فرزندپروری
محبت والدین به کودک باید
"بی قید و شرط" باشد
نه "بی حد و اندازه".
مثلا بگوییم:
از این کلمات خوشم نمیاد.
دوست ندارم پسرم بی ادبی کنه.
دلم میخاد دخترم خودش کارش انجام بده.
https://eitaa.com/joinchat/1580400899C975a8e3a52
🌿🌷🌺💐🌹🌸🌿
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﯿﻦ؟؟؟
ﺍﻭﻝ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻮﺯﻥ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺗﻮ ﻟﺜﻪ ﺗﻮﻥ، ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻥ ﻣﺘﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ
ﺩﺳﺘﺶ ...
ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﻓﺸﺎﺭ ﻣﯿﺪﯾﻢ
ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮﻥ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻪ ...
ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺰﻧﯿﻦ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺶ؟!
ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻫﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟!
ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﺭﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺯﻥ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﻭ ﻣﺘﻪ ﻭ
ﺍﻧﺒﺮ ﻭ ...
ﺧﻮﺏ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻬﺶ !
ﭼﺮﺍ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟!
ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻣﯿﮕﯿﻢ: ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟!
ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ " ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮏ" ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ... ؟؟
ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﭼﻮﻥ
ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺩﺍﺭﻩ
ﻭ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻣﯿﺸﻪ،
ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻢ ﯾﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ،
ﺧﻮﺏ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ
ﺣﮑﯿﻤﻪ ...
ﺍﺻﻼ ﻗﺒﻼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺣﮑﯿﻢ ...
ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺳﺖ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺠﯽ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ،
ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ
ﮐﻨﯿﻢ،
ﺑﮕﯿﻢ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟
ﺭﻧﺞ ﺑﻌﺪﯼ؟
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﻣﺪﺭﮎ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟؟؟
ﺣﺘﯽ ﻗﺪ ﯾﻪ " ﺩﻧﺪﻭﻥ ﭘﺰﺷﮏ "؟؟؟
ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺮﻩ ﺍﻭﻥ ﺧﯿــﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ...!!
👤 الهی قمشهای
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
مهدی رسولی12.mp3
زمان:
حجم:
7.58M
🍃آه من الفراق ای کعبهی عراق
🍃از حال دلم میشه بگیری سراغ
🎙 حاج مهدی رسولی