18.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تهیه شده از : خادم الشهداء والصدیقین
@MohammadJavadHeidari
✳️ فقیه حقیقی از نگام امام باقر (ع)
إِنَّ الْفَقِيه حَقَّ الْفَقِيه؛
گاه در روایات تعابیری از این دست بازتاب یافته است که در آنها تعبیر «حق» یا تعابیری مشابه همچون «کل» بکار می رود؛ نظیر روایت: «الْفَقِيه كُلُّ الْفَقِيه مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّه ولَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّه ولَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللَّه» (نهج البلاغه، حکمت 90).
در این دست از روایات دو احتمال وجود دارد:
یک؛ مراد وصف حقیقت است. بر این اساس، معنای روایت آن است که تنها کسی شایسته عنوان فقاهت است که دارای دو ویژگی: باوری؛ یعنی پذیرش سنت به عنوان منبع شناخت دین و ویژگی رفتاری؛ یعنی برخورداری از زهد در دنیا و شوق به آخرت باشد. در غیر این صورت، آن فرد حقیقتاً فقیه نیست؛ حتی اگر مردم به او فقیه اطلاق کنند.
دو؛ مراد وصف کمال است. بر این اساس، باید برای مفهوم فقاهت مراتب صعودی و نزولی قائل شویم و بگوییم مقصود امام باقر (ع) فقاهت در عالی ترین مرتبه صعودی آن است. با این فرض، اگر کسی در دو زمینه: باوری یا رفتاری فاقد شاخصه های مورد نطر در این روایت باشد، در نازل ترین مرتبه فقاهت قرار دارد و به او با این اعتبار می توان فقیه اطلاق کرد؛ هر چند فقاهت او در نازل ترین مرتبه باشد.
با صرف نظر از سایر روایات، فقره «يَا وَيْحَكَ وهَلْ رَأَيْتَ فَقِيهاً قَطُّ» بیانگر آن است که در این روایت معنای نخست مطمح نظر است؛ یعنی امام باقر (ع) فقیهان عامه را به خاطر بی توجهی به سنت و نیز دنیا گرایی، فقیه نمی شناسد.
الزَّاهِدُ فِي الدُّنْيَا الرَّاغِبُ فِي الآخِرَةِ الْمُتَمَسِّكُ بِسُنَّةِ النَّبِيِّ؛
از این فراز چهار نکته قابل استفاده است:
یک؛ به استناد این روایت فقیهِ کامل کسی است که دو ویژگی باوری و رفتاری داشته باشد: الف؛ ویژگی باوری؛ یعنی به جایگاه سنت نبوی و التزام به آن به عنوان دومین منبع دین شناخت پس از قرآن معتقد باشد؛ ب؛ ویژگی رفتاری؛ یعنی واجد صفت زهد ورزی در دنیا و عشق ورزی به آخرت باشد.
مفهوم این فراز آن است که اگر کسی منابع دین شناسی را نشناسد و بسان فقیهان عامه به جای کتاب و سنت، به سراغ عقل و استحسان های عقلی برود، او فقیه حقیقی نیست؛ چنان که اگر قرآن و سنت نبوی را به عنوان تنها منابع دین شناخت بشناسد، اما در مقام عمل اهل دنیا گرایی بوده و شوقی به آخرت در منش او دیده نشود، او فقیه حقیقی نیست؛ زیرا چگونه کسی می تواند خود را عارف به دینی معرفی کند که روح ساری بر همه آموزه های آن بی اعتنایی به دنیا و عشق به آخرت است و با این حال میل و شوق او به دنیا باشد و اهتمامی از او در باره آخرت دیده نشود؟!
دو؛ امام باقر (ع) با تبیین شاخصه های فقیهِ حقیقی، تلویحاً فقیهان عامه را از مدار فقاهت و فقه دانی خارج کرد و عملاً تاکید کرد که آنان حقیقتاً فقیه نیستند و اگر به ملاحظه اقل مراتب فقاهت به آنان فقیه اطلاق گردد، از باب مجاز خواهد بود! از نگاه امام باقر (ع) فقیهان عامه در هر دو شاخصه: باوری و رفتاری فاقد نصاب لازم اند؛ زیرا از یک سو دنیا دوست و دنیا گرا و بی توجه به جهان آخرت اند و از سویی دیگر با میدان دادن به عقل ظنی، قیاس و استحسان، عملاً سنت نبوی را کنار زده و بدعت در دین را پایه گذاری کردند.
سه؛ تاکید به لزوم تمسک به سنت از جهت دیگر جایگاه سنت را به عنوان معیار بازشناخت روایات ناسره از سره آشکار می سازد؛ همان گونه که از این معیار در سایر روایات باب با آشکاری بیشتر سخن به میان آمده است.
چهار؛ عدم ذکر قرآن در کنار سنت از آن جهت است که فقیهان عامه حداقل در ظاهر خود را ملتزم به عمل به قرآن می دانند و فاقد جسارت کنار زدن آیات الهی هستند، اما در برابر سنت نبوی کرنش لازم ندارند و به خود اجازه بدعت می دهند.
@MohammadJavadHeidari
کانال مهندسی شخصیت و توسعه 👆👆👆
🆔 @nasirigilani_ir
🌐 www.maref.ir
3.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💚عشق الهی، نجات بخش انسان از بحران و سراب عشقهای نامشروع دنیوی است.
کانال مهندسی شخصیت و توسعه
@MohammadJavadHeidari
🔺برای اطلاعات بیشتر، به بسته معرفتی «اکسیر اعظم عشق الهی» مراجعه فرمایید در اینجا 👇
https://eitaa.com/sajedi_ir/4146
✍ ابوالفضل ساجدی
🔰 @sajedi_ir
⭕️ اگر به آسمان و زمین بد کنید، زمین و آسمان نیز به شما بد خواهد کرد.
✅ آیت الله جوادی آملی مطرح نمود:
🔸کسی که انسانیت خود را نشناسد، نمیتواند حرمت محیط زیست را رعایت کند.
🔸این انسان است که فضا و محیط پیرامون خود را میسازد.
🔸ما وقتی حرمت محیط زیست را رعایت خواهیم کرد که نخست حرمت خود را حفظ کنیم؛ انسان وقتی انسانیت خود را نشناسد، هرگز نمیتواند حرمت محیط زیست را رعایت کند.
🔸زمین و آسمان از انسان جدا نیست، ما به هم وابستهایم. شما اگر به آسمان و زمین بد کنید، زمین و آسمان نیز به شما بد خواهد کرد.
🔸ما سخن خدا را باور نکردیم در حالی که خداوندی که خالق زمین و آسمان و دریا است به ما فرمود از این طبیعت چگونه استفاده کنیم؛ لذا باید فرهنگ دین و معرفت نفس در جامعه بیش از گذشته ترویج شود؛ آنگاه دیگر لازم نیست به انسانی که خود را شناخته است بگوییم در جایی زباله نریزد و یا طبیعت را حفظ کند؛ چون او ابتدا برای خود احترام قائل است و بعد برای دیگر مخلوقات خدا.
کانال مهندسی شخصیت و توسعه
@MohammadJavadHeidari
@feghhemohitezist
2025_01_06_15_33_05_128kbs.mp3
زمان:
حجم:
4.29M
نگرشی بر مهمترین چالش انقلاب ونظام جمهوری اسلامی ایران
✍دکتر محمد جواد حیدری
عضو هیئت علمی گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه قم
••✾•🌿🌺🌿•✾•
فصل حضور
https://eitaa.com/faslehozur
مقام علمی امام صادق علیهالسلام
نام امام ششم شیعیان «جعفر»، كنیهاش «ابوعبدالله»، لقبش «صادق»، پدر بزرگوارش امام باقرعلیه السلام، و مادر مكرمهاش «ام فروه» میباشد. آن حضرت در هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری دیده به جهان گشود. و در سال 114 به امامت رسید. امامت حضرت همزمان بود با خلافت هشام، ولید، یزید بن ولید، ابراهیم بن ولید و مروان حمار از خلفای بنی امیه، و عبدالله بن محمد سفاح، منصور دوانیقی از خلفای بنی عباس.
بیشترین ستم از طرف منصور بر آن حضرت روا داشته شد، تا آنجا كه گاه شبانه به منزل آن حضرت هجوم میبردند و با وضع دلخراشی او را نزد منصور میبردند.
منصور جسارت را به آنجا رساند كه به دستور او خانه امام صادق علیه السلام را در حالی كه همسر و فرزندانش داخل آن بودند، آتش زدند.
سرانجام منصور دوانیقی آن حضرت را در سن 65 سالگی، در روز 25 شوال سال 148 ه. ق در مدینه منوره به وسیله انگور زهرآلودی به شهادت رساند و در قبرستان بقیع به خاك سپرده شد.
آنچه پیش رو دارید نگاهی است گذرا به جایگاه و موقعیت علمی و شخصیتی آن حضرت در تاریخ اسلام و نزد شخصیتهای جهان اسلام.
حضرت صادق (ع) در کلام دیگران
در عظمت و شخصیت و جامعیت امام صادق علیه السلام نزد شیعیان و علمای شیعه جای هیچ سخن و گفتگویی نیست؛ چرا كه او آنقدر عظمت دارد كه مذهب تشیع به نام او شهرت یافته و به اسم او مزین شده، و مكتب جعفری یاد میشود.
ولی:
خوشتر آن باشد كه وصف دلبران گفته آید بر زبان دیگران
جالب این است كه مخالفان و پیروان مذاهب دیگر نیز به عظمت او اقرار و اعتراف داشته اند. اینك به نمونههایی در این زمینه اشاره میشود:
1. منصور دوانیقی: او كه دشمن جان حضرت صادق علیه السلام بود، با این حال تحت تأثیر عظمت و جایگاه او قرار گرفته میگوید: «إنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحمَّدٍ كانَ مِمَّنْ قالَ اللَّه فیهِ «ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَینا مِنْ عِبادِنا» وَ كانَ مِمَّنْ اصْطَفَی اللَّهُ وَ كانَ مِنَ السّابِقینَ بِالْخَیراتِ؛ (1) به راستی جعفر بن محمد از كسانی بود كه خدا درباره آنها میفرماید: «سپس این كتاب [آسمانی] را به گروهی از بندگان برگزیده خود به ارث دادیم.» و او از كسانی بود كه خدا او را برگزیده بود، و او از پیشتازان انجام خیرات بود.»
2. مالك بن انس: پیشوای فرقه مالكی میگوید: «مدتی نزد جعفر بن محمد رفت و آمد میكردم، او را همواره در یكی از سه حالت دیدم: یا نماز میخواند یا روزه بود و یا قرآن تلاوت میكرد، و هرگز او را ندیدم كه بدون وضو حدیث نقل كند.» (2) و اضافه میكند: «ما رَاَتْ عَینٌ وَلا سَمِعَتْ اُذُنٌ وَلاخَطَرَ عَلی قَلْبِ بَشَرٍ اَفْضَلُ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ عِلْماً وَ عِبادَةً وَ وَرَعاً؛ (3) در علم و عبادت و پرهیزكاری، برتر از جعفربن محمد هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نكرده است.»
3. ابن خَلِّكان: این مورخ مشهور مینویسد: «او یكی از امامان دوازده گانه در مذهب امامیه، و از بزرگان خاندان پیامبر است كه به علت راستی و درستی در گفتار، وی را صادق میخوانند. فضل و بزرگواری او مشهورتر از آن است كه نیاز به توضیح باشد.» (4)
4. عبدالرحمان بن ابی حاتم رازی: او میگوید: از پدرم شنیدم كه همیشه میگفت: «جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثِقَةٌ لایسْئَلُ عَنْهُ؛ جعفر بن محمد فرد مورد اعتمادی است كه هرگز [از آنچه میگوید و نقل میكند] مورد پرسش قرار نمیگیرد.» (5) یعنی، هر چه میگوید و نقل میكند درست و مطابق واقع است.
5. ابو حاتم محمد بن حیان (354 ه) : او میگوید: « [جعفربن محمد] كانَ مِنْ ساداتِ اَهْلِ الْبَیتِ فِقْهاً وَ عِلْماً وَ فَضْلاً؛ [جعفر بن محمد] از بزرگان اهل بیت از نظر فقاهت و دانش و فضیلت بود.» (6)
6. ابو عبدالرحمان اسلمی (412 - 325 ه) : وی میگوید:
«فاقَ جَمیعَ اَقْرانِهِ مِنْ اَهْلِ الْبَیتِ علیهم السلام وَ هُوَ ذُو عِلْمٍ غَزیرٍ وَ زُهْدٍ بالِغٍ فِی الدُّنْیا وَ وَرَعٍ تامٍّ عَنِ الشَّهَواتِ وَ اَدَبٍ كامِلٍ فِی الْحِكْمَةِ؛ [جعفربن محمد] بر تمامی نزدیكان خویش از اهل بیت برتری داشت، و او دارای علم فراوان، زهد كامل نسبت به دنیا و پرهیزگاری تمام از شهوات و تمایلات و ادب كامل در حكمت بود.» (7)
7. محمد بن طلحه شافعی (م 652 ه) : وی درباره اوصاف و جایگاه و عظمت امام صادق علیه السلام كلام جامع و زیبایی دارد. او میگوید: «جعفر بن محمد از بزرگان اهل بیت علیهم السلام و رؤسای آنان بود. قرآن زیاد تلاوت میكرد، در معانی آن جستجو میكرد و گنجهایی از دریای آن استخراج نموده، و شگفتیها و عجایب قرآن را به نمایش میگذاشت. او اوقات خویش را بر اقسام طاعت و بندگی تقسیم نموده بود، به گونهای كه نفس خویش را بر آن حسابرسی مینمود.
کانال مهندسی شخصیت و توسعه
@MohammadJavadHeidari
6زلال مودّت ـ امام صادق علیه السلام.pdf
حجم:
434.4K
کانال مهندسی شخصیت و توسعه
@MohammadJavadHeidari
آدم مذهب را ساخت ...
اما مذهب آدم را نساخت!
نخستین مذهب آدم ، آدمیت بود
و نخستین وکاملترین کتابش ،
خرد ونیروی اندیشیدن.
معجزه نوح ، ابراهیم ، موسی و
محمد تکرار نشد و تنها داستانهایش
را شنیدیم.
اما معجزه نیروی خرد و اندیشه
را هر روز ، در پیشرفت آدمها می بینیم.
پس تصمیم با شماست ،
خدا را در خود پیدا کنید.
همه چیز در دنیا زیباتر میشد
اگر انسانها به جای دین ،
به انسانیت معتقد بودند.
انسانیت چیزی است ورای همه ادیان ،
انسانیت ، مهربانی است .
نماز و دعا و روزه ندارد.
انسانیت گاهی یک لبخند است
که به کودک غمگینی هدیه می کنید!
✍احمد شاملو
https://chat.whatsapp.com/Dp4L3g0PWbYCEDR6gs0ujo
نقدی بر احمد شاملو
دین اصول انسانیت را تایید می کند ومعارف وحقایقی را اموزش می دهد که با عقل وانسانیت نمی توان ان را اموخت
ویعلمکم ما لم تکونوا تعلمون
دین هم اصول انسانیت مانند عشق ومحبت ونوع دوستی ودستگیری از نیازمندان وهوش عاطفی وهوش شرافت را دارد وان را پرورش می دهد
دین ادب عبودیت وبندگی خدا وتعلیم وتربیت در قالب نماز وروزه ونیایش ومناجات عاشقانه هم دارد
دین تجلی علم وقدرت وصفات الهی در افرینش و سریان عشق الهی در نظام هستی وانقطاع کامل الی الله را اموزش می دهد
به علاوه قلمرو دایره دین ومعارف دینی از انسانیت به مراتب گسترده تر است ، پاسخ به شبکه نیازهای مادی ومعنوی ونیازهای عالی ومتعالی و بنیادین ،
دین حقایق واسرار هستی شناسی ومعرفت شناسی ونظام ارزشی را تبیین می کند و پاسخگوی خیلی از مسائل دیگر است که در محدوده انسانیت وجود ندارد.
نگرشی بر شخصیت ربانی امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام مظهر صفات جلال وجمال خداوند بود در عبودیت وتوحید وعلم ومعرفت وایمان و انقطاع بی نظیر بود
دیدنش انسان را به یاد آخرت میانداخت، و شنیدن كلامش باعث بی رغبتی نسبت به دنیا میشد، و پیروی از هدایت او بهشت را به دنبال دارد. دارای نوری بود كه پیشانی او شهادت میداد كه از سلاله نبوت است، و پاكی رفتارش ظاهر میساخت كه او از نسل رسالت است. جماعتی از پیشوایان [مذاهب] و بزرگان از او حدیث نقل كرده اند و از محضر او استفاده برده اند، و این استفاده علمی را شرافت و فضیلتی برای خود میدانستند. مناقب و اوصاف او به حدی است كه شمارشگر از شمارش آن عاجز است، و فهم انسان بیدار بینا در آن حیران،....» (8)
8. بخاری مینویسد: «اِتَّفَقُوا عَلی جَلالَةِ الصّادِق وَ سِیادَتِهِ؛ همه (امّت) بر بزرگی و آقایی صادق اتفاق نظر دارند.» (9)
جایگاه علمی حضرت صادق علیه السلام
دانشگاه امام صادق علیه السلام و وسعت آن بر كسی پوشیده نیست، و علمای اسلام بر آن اتفاق نظر دارند. محققان شیعی و اهل سنت آن حضرت را پیشوا و پیشگام در بسیاری از علوم و مذاهب اسلامی میدانند. نقش آن حضرت در نشر علوم مختلف و ترویج حدیث، از گفتار و نوشتار و نیز تربیت شاگردانش پیداست. (10)
شاگردان محضرش را چهار هزار نفر گفته اند. شیخ مفید میگوید: «اِنَّ اَصْحابَ الْحَدیثِ قَدْ جَمَعُوا الرُّواةَ عَنِ الصّادِقِ علیه السلام مِنَ الثِّقاتِ عَلی اِخْتِلافِهِمْ فِی الآْراءِ وَالْمَقالاتِ فَكانُوا اَرْبَعَةَ آلافٍ؛ اهل حدیث كسانی را كه از امام صادق علیه السلام روایت نقل كرده اند جمع آوری نموده اند، و تعداد افراد ثقه [و مورد اطمینان] آنها علی رغم اختلافشان در نظریات و گفتار، به چهار هزار نفر میرسند.» (11)
شهید اوّل نیز تصریح كرده است كه شاگردان معروف آن حضرت از اهل حجاز و شام و عراق به چهار هزار نفر میرسیدند. (12) جهت روشن شدن این بخش، بحث را در سه قسمت جداگانه پی میگیریم:
الف. از زبان دیگران
1.«ابو حنیفه»، پیشوای معروف فرقه حنفیه كه دستگاه وقت او را در مقابل امام صادق علیه السلام قرار داده بود، گاه مجبور میشد به عظمت علمی امام صادق علیه السلام اقرار نماید.
ابو حنیفه میگوید: زمانی كه منصور [دوانیقی] جعفربن محمد» را احضار كرده بود، مرا خواست و گفت: مردم شیفته جعفر بن محمد شده اند، برای محكوم ساختن او یك سری مسائل مشكل را در نظر بگیر. من چهل مسئله مشكل آماده كردم. روزی منصور كه در «حیره» بود، مرا احضار كرد. وقتی وارد مجلس وی شدم، دیدم جعفر بن محمد در سمت راست او نشسته است. وقتی چشمم به او افتاد، آنچنان تحت تأثیر ابهت و عظمت او قرار گرفتم كه چنین حالی از دیدن منصور به من دست نداد. سلام كردم و با اشاره منصور نشستم. منصور رو به وی كرد و گفت: این ابو حنیفه است. او پاسخ داد: بله میشناسم. سپس منصور رو به من كرده گفت:ای ابو حنیفه! مسائل خود را با ابو عبدالله در میان بگذار.
در این هنگام شروع به طرح مسائل كردم. هر مسئلهای میپرسیدم، پاسخ میداد. عقیده شما در این باره چنین و عقیده اهل مدینه چنان و عقیده ما چنین است. در برخی مسائل با نظر ما موافق، و در برخی دیگر با اهل مدینه موافق، و گاهی با هر دو مخالف بود. بدین ترتیب چهل مسئله را مطرح كردم، و همه را پاسخ داد. ابو حنیفه به اینجا كه رسید، با اشاره به امام صادق علیه السلام گفت: « [او] دانشمندترین مردم، آگاهترین آنها به اختلاف مردم در فتاوا و مسائل فقهی است.» (13) در جای دیگر از او چنین نقل شده است كه گفت: «ما رَأیتُ اَفْقَهَ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحْمَّدٍ. وَ قالَ: لَو لاَ السَّنَتانِ لَهَلَكَ النُّعْمانُ؛ من دانشمندتر از جعفر بن محمد ندیدهام. و گفت: اگر آن دو سال نبود، نعمان (=ابو حنیفه) هلاك میشد.» (14) منظور از دو سال زمانی است كه خدمت امام صادق علیه السلام میرسید و از او دانش فرا میگرفت.
2. ابن حجر هیتمی مینویسد: «به قدری علوم از او (جعفر بن محمد) نقل شده است كه زبانزد مردم گشته و آوازه آن در همه جا پخش شده است و بزرگترین پیشوایان [فقه و حدیث] مانند یحیی بن سعید، ابن جریح، مالك، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، ابو حنیفه، شعبه و ایوب سجستانی از او [حدیث] نقل كرده اند.» (15)
3. ابو بحر جاحظ، یكی از دانشمندان مشهور قرن سوم میگوید: «جعفر بن محمد كسی است كه علم و دانش او جهان را پر كرده است و گفته میشود كه ابو حنیفه و همچنین سفیان ثوری از شاگردان او هستند و شاگردی این دو تن در اثبات عظمت علمی او كافی است.» (16)
4. ابن صبّاغ مالكی (784 - 855 ه) میگوید: آنقدر علوم از او (جعفر بن محمد) نقل شده است كه سواران آن را حمل میكنند، و آوازه و شهرت آن در تمام شهرها رسیده است، و علما از هیچ یك از اهل بیت علیهم السلام به اندازه او حدیث نقل نكرده اند. (17) «
ب. مهمترین كتب و شاگردان حوزه شیعی
نامدارترین شاگردان آن حضرت در حوزه شیعی عبارتند از؛ جمیل بن دراج، عبدالله بن مسكان، عبدالله بن بكیر، حماد بن عیسی، حماد بن عثمان، ابان بن عثمان، هشام بن الحكم، مفضل و... كه این شاگردان كتب بسیاری را از خود آن حضرت نقل نموده اند، و یا خود تألیف كرده اند. برخی از كتابهای منسوب به حضرت صادق علیه السلام از این قرار است:
1.«اَلاِْهلیلیجه فی التَّوْحید» كه آن را حضرت در رد منكران ربوبیت حضرت باری تعالی نگاشت.» (18)
2. كتاب «التوحید» كه حضرت املا كرد و مفضل بن عمر آن را تحریر نمود. (19)
3. رساله «اهوازیه» كه در پاسخ والی اهواز نوشته شد. (20)
4.«رِسالَةُ الاِْمامِ اِلی اَصْحابِهِ» كه راهنمایی برای سلوك یارانشان میباشد. (21)
5.«رِسالَةٌ فِی الْغَنائِمِ» كه پاسخهای حضرت پیرامون خمس و غنایم است. (22)
6.«رسالةٌ فی وجوه معایش العباد» كه پیرامون انواع حرفهها، تجارت، صنعت و... میباشد. (23)
7.«الجعفریات» كه مجموعه روایاتی است به ترتیب ابواب فقه كه امام كاظم علیه السلام آن را نقل نموده است. (24) همین كتاب به نام «اشعثیات» معروف است كه به نام راوی آن محمد بن الاشعث شهرت یافته است.
8.«نثر الدرر» صحیفهای است در كلمات قصار حضرت كه گویا به صورت مجموعهای واحد بود و ابن شعبه حرانی آن را در تحف العقول یكجا آورده است. (25)
9.«كتاب الحج» كه ابان بن عبدالملك آن را نقل كرده است. (26) به جز اینها نوشتههای دیگری نیز به آن حضرت منسوب است. (27)
كتابهایی كه توسط شاگردان حضرت تألیف شده بسیار است، تعداد آنها چهارصد بلكه بیشتر نیز گفته شده است. نویسنده كتاب «سیر حدیث در اسلام» (28) سیصد و هفتاد و سه تن را با ذكر تألیف و نوشته آنان ذكر كرده كه از میان آنان بیست نفر كسانی اند كه بیش از یك تألیف دارند. (29)
مهمترین شاگردان اهل سنت حضرت
عدهای از بزرگان و پیشوایان اهل سنت از محضر علمی حضرت صادق علیه السلام استفاده علمی برده اند و به بزرگی و تفوق و برتری او اتفاق نظر داشته اند؛ چنان كه به این مسئله شیخ سلیمان قندوزی در ینابیع المودة، و نووی در تهذیب الاسماء و... اشاره كرده اند؛ و استفاده علمی از محضر آن حضرت را شرف و فضیلت و بزرگی برای خویش میدانستند، چنان كه از شافعی قبلاً نقل شد. (30)
در این بخش به برخی از شاگردان آن حضرت در حوزه اهل سنت اشاره میكنیم:
1. نعمان بن ثابت معروف به ابو حنیفه پیشوای مشهور فرقه حنفیها. طبق نقل ابن حجر، شیخ سلیمان قندوزی، ابن صباغ و آلوسی، او دو سال از حضرت صادق علیه السلام بهره برده است. (31)
2. مالك بن انس مدنی پیشوای فرقه مالكی از مذاهب چهارگانه اهل سنت، متوفای 179 ه. ق نیز از محضر امام صادق علیه السلام بهره برده است. (32)
3. سفیان بن سعید بن مسروق ثوری كوفی، متوفای 161 ه. ق نیز شاگرد امام صادق علیه السلام بوده و مسائلی از حضرت روایت نموده و حضرت نیز به او توصیههای گرانبهایی دارد، و درباره زهد با حضرت مناظره نموده است. (33)
4. سفیان بن عیینة بن ابی عمران الكوفی المكی، متولد 107 ه. ق در كوفه، و متوفای 198 ه. ق در مكه نیز در جوانی طبق تصریح عدهای از علمای اهل سنت و شیعه از محضر امام صادق علیه السلام بهره علمی برده است. (34)
5. یحیی بن سعید بن قیس الانصاری كه قاضی دستگاه منصور دوانیقی در مدینه بود و سرانجام قاضی القضاة دستگاه شد و در سال 143 ه. ق از دنیا رفت، نیز از شاگردان آن حضرت بوده است. (35)
6. عبدالملك بن عبدالعزیز بن جریح المكی معروف به ابن جریح متولد 80 ه. ق و متوفای 149 ه. ق، از دیگر شاگردان امام صادق علیه السلام از بین علمای عامه است. او كسی است كه بر اثر تعلیمات امام صادق علیه السلام متعه و عقد موقت را حلال میدانست و در كافی در باب حلیت متعه از او روایت نقل شده است و در طریق سند روایات صدوق نیز واقع شده است. (36)
7. ابوسعید یحیی بن سعید القطان البصری متوفای 198 ه. ق محدث زمانش بوده و صاحبان كتب صحاح سته از او روایت نقل نموده اند.
8. محمد بن اسحاق بن یسار صاحب المغازی و سیر متوفای 151 ه. ق كه شیعه وسنی فراگیری علم او از امام صادق علیه السلام را نقل كرده اند. (37)
9. شعبة بن الحجاج الازدی كه از بزرگان و سرشناسان اهل سنت به حساب میآید و طبق گواهی گروهی از اهل سنت و كتب رجالی شیعه، از شاگردان امام صادق علیه السلام بوده است. (38)
10. ایوب بن ابی تمیمة السجستانی البصری از دیگر شاگردان حضرت صادق علیه السلام در میان علمای اهل سنت است. (39)
و غیر از اینها، افراد دیگری نیز در میان اهل سنت بوده اند كه از محضر امام صادق علیه السلام بهره برده اند. (40)
رشته های مختلف علمی وتنوع شاگردان
غالب كسانی كه در مقام تعلیم علمی بر آمده اند، در یك رشته خاص و یا حداكثر در دو سه رشته توانسته اند قدرت علمی خویش را نشان دهند. هر چه مقدار رشتهها و شاخههای علمی بیشتر شود، قدرت علمی افراد نیز كمتر و كم رنگتر میشود. اما عظمت علمی امام صادق علیه السلام هم در فقه در اوج قرار دارد و شاگردان بی شماری را تربیت نموده و هم در تفسیر، هم در كلام و هم در فلسفه، نهاییترین نظریات را ارائه میدهد و هم در سلوك و عرفان كوتاهترین راه پیمودنی را پیش روی عارفان قرار میدهد و در علم جبر و شیمی و علوم غریبه نیز نظریات شگرفی را بیان نموده است.
این قدرت علمی از دیدگاه تشیع كه امامان خویش را معصوم و منبع علم آنها را الهامات الهی و ارث پیامبری میدانند، جای هیچ شگفتی ندارد؛ اما از نظر كسانی كه چنین اعتقادی ندارند، مسئله فوق العاده عجیب و شگرف خواهد بود.
جالب این است كه در میان اهل سنت هم كسانی وجود دارند كه در حدی، الهی بودن علم حضرت صادق علیه السلام را متوجه شده باشند. از جمله این افراد محمد بن طلحه شافعی است. او میگوید: «او (امام صادق علیه السلام) از بزرگان اهل بیت، و سران آنها است كه دارای علوم فراوانی است... تا آنجا كه از زیادی علوم افاضه شده [از طرف خداوند] بر قلبش، از ظرف تقوی، احكامی كه علل و فلسفه آن قابل درك نیست و علومی كه فهمها از احاطه بر حكم آن عاجزند، به او نسبت داده شده و از او نقل شده است.» (41)
آری امام صادق علیه السلام در فقه بهترین نظریات را ارائه نموده كه هم اكنون روایات فقهی او در كتب اربعه (تهذیب و استبصار شیخ طوسی، كافی كلینی، من لا یحضره الفقیه صدوق) و وسائل الشیعه حر عاملی و... گردآوری شده است و شاگردانی چون جمیل بن دراج، عبدالله بن مسكان، حماد بن عثمان و... در فقه تحویل جامعه اسلامی داده است.
و هم در كلام محكمترین آراء را بیان نموده و شاگردانی چون هشام بن الحكم و مفضّل بن عمر را تربیت نموده است و در تفسیر نیز ژرفای قرآن را بیان نموده و شاگردانی چون ابوحمزه ثمالی پرورش داده است. و در فلسفه ید طولایی دارد، كه در این باره «سید میر علی» با اشاره به فرقههای مذهبی و مكاتب فلسفی دوران بنی امیه مینویسد: «فتاوا و آرای دینی تنها نزد سادات و شخصیتهای فاطمی رنگ فلسفی به خود گرفته بود. گسترش علم در آن زمان، روح بحث و جستجو را برانگیخته بود و بحثها و گفتگوی فلسفی در همه اجتماعات رواج یافته بود. شایسته ذكر است كه رهبری این حركت فكری را حوزه علمیهای كه در مدینه شكوفا شده بود، به عهده داشت. این حوزه را نبیره علی بن ابی طالب به نام امام جعفر كه صادق علیه السلام لقب داشت، تأسیس كرده بود. او پژوهشگری فعال و متفكری بزرگ بود و با علوم آن عصر بخوبی آشنایی داشت و نخستین كسی بود كه مدارس فلسفی اصلی را در اسلام تأسیس كرد.
در مجالس درس او تنها كسانی كه بعدها مذاهب فقهی را تأسیس كردند، شركت نمیكردند؛ بلكه فلاسفه و طلاب فلسفه از مناطق دور دست در آن حاضر میشدند.»حسن بصری» مؤسس مكتب فلسفی [و كلامی] «بصره» و «واصل بن عطاء» مؤسس مذهب معتزله، از شاگردان او بودند كه از زلال چشمه دانش او سیراب میشدند.» (42)
و همین طور حضرت در علم شیمی و امثال آن نیز صاحب نظر بود كه نظریات آن حضرت در این زمینه توسط شاگردش ابو موسی جابر بن حیان در كتابی مشتمل بر هزار ورق و پانصد رساله تدوین و گردآوری شده است. (43)
براساس باورهای شیعه تمامی امامان معصوم از جمله امام صادق علیه السلام به تمام علوم هستی آگاهی دارند؛ چنان كه خود فرمود: «اِنّی لاََعلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الاَْرْضِ وَاعْلَمُ ما فِی الْجَنَّةِ وَاَعْلَمُ ما فِی النَّارِ وَاعْلَمُ ما كانَ وَ مایكُونُ... (44) ؛ من میدانم آنچه را در آسمانها و آنچه در زمین است و میدانم آنچه در بهشت است؛ میدانم آنچه در آتش است و میدانم آنچه بوده است و آنچه خواهد بود.»
• پاورقــــــــــــــــــــی
1) تاریخ الیعقوبی، ج 3، ص 17.
2) ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفكر، دوم، 1404 ق، ج 1، ص 88.
3) الامام الصادق و المذاهب الاربعه، حیدر اسد، بیروت، دارالكتب العربی، دوم، ج 1، ص 53؛ تهذیب التهذیب، ج 2، ص 104؛ اعلام الهدایه، همان، ص 21.
4) وفیات الاعیان، تحقیق از دكتر احسان عباس، قم، منشورات الشریف الرضی، دوم، 1364 ش، ج 1، ص 327.
5) الجرح و التعدیل، ج 2، ص 487، به نقل از اعلام الهدایه، همان، ص 22.
6) اعلام الهدایه، همان، ج 1، ص 22، الثقات، ج 6، ص 131.
7) الامام الصادق و المذاهب الاربعه، همان، ج 1، ص 58؛ اعلام الهدایه، همان، ص 22.
8) همان، ج 1، ص 23، مطالب السؤول، ج 2، ص 56.
9) اعلام الهدایه، همان، ج 1، ص 24، ینابیع الموده، قندوزی، ج 3، ص 160.
10) ر. ك: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 18؛ تاریخ التشریع الاسلامی، ص 263.
11) شیخ مفید، الارشاد، قم، مكتبة بصیرتی، ص 271.
12) محمد بن مكی العاملی، ذكری الشیعه، قم، مكتبة بصیرتی.
13) بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، تهران، المكتبة الاسلامیه، دوم، 1395 ه. ق، ج 47، ص 217؛ حیدر اسد، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، بیروت، دارالكتاب العربی، دوم، 1390 ه. ق، ج 4، ص 335.
14) تذكرة الحفاظ، محمد شمس الدین ذهبی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج 1، ص 166 و مناقب ابی حنیفه، ج 1، ص 172.
15) ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه، قاهره، مكتبة القاهره، دوم، 1385 ه. ق، ص 201.
16) الامام الصادق و المذاهب الاربعه، همان، ج 1، ص 55.
17) اعلام الهدایه، همان، ج 1، ص 24؛ الفصول المهمه، ابن صباغ المالكی، ص 222.
18) بحارالانوار، همان، ج 3، ص 156 - 152؛ الذریعه، ج 2، ص 484.
19) بحارالانوار، همان، ص 152 - 57، و مستقلاً نیز چاپ شده است.
20) همان، ج 77، ص 189؛ الذریعه، ج 2، ص 485، كشف الریبه، ص 122.
21) الكافی، ج 8، ص 2-14.
22) تحف العقول، علی بن شعبه، ص 331.
23) همان، ص 331؛ مكاسب شیخ انصاری، ص 1-2.
24) الذریعه، همان، ج 2، ص 109.
25) تحف العقول، همان، ص 324 - 315.
26) رجال النجاشی، ابوالعباس، قم، مكتبة الداوری، ص 14.
27) ر. ك: تدوین السنة، سید محمدرضا حسینی جلالی، ص 172-167.
28) سیر حدیث در اسلام، سید احمد میرخانی، دوم، تهران، ص 204-109.
29) همان، ص 206.
30) اعلام الهدایه، همان، ج 1، ص 228.
31) همان، ج 1، ص 229.
32) همان.
33) همان.
34) همان، ص 230.
35) همان.
36) همان.
37) همان، ص 231.
38) همان، ص 232-231.
39) همان، ص 232.
40) ر - ك: الامام الصادق، محمد حسین المظفر، ص 130-127.
41) اعلام الهدایه، همان، ج 8، ص 23، مطالب السؤول، ج 2، ص 56.
42) مختصر تاریخ العرب، تقریب عفیف البعلكی، بیروت، دارالعلم للملایین، 1967 میلادی، ص 193؛ سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 352.
43) وفیات الاعیان، همان، ج 1، ص 327؛ دائرة المعارف القرن العشرین، محمد فرید وجدی، بیروت، دارالمعرفه، ج 3، ص 109.
44) محمد بن یعقوب كلینی، اصول كافی، دارالكتب الاسلامیه، ج 1، ص 261.