eitaa logo
مهندسی شخصیت [یا ملجا کل مطرود]
136 دنبال‌کننده
957 عکس
614 ویدیو
111 فایل
سخنرانی‌ها، نوشته‌ها، آثار و مقالات و دروس تدریس شده ونظرات عضو هیئت علمی دانشگاه قم دکتر محمد جواد حیدری خراسانی
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 شهر هدایت مصباح الهدی❤️ نقل شده علی (علیه‌السّلام) هنگامی که به عنوان خلیفه جلوس کرد و مردم جهت بیعت با او در مسجد اجتماع کردند، عمامه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر سر و ردای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر دوش و کفش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به پا و شمشیر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر دوش، به مسجد آمد. از منبر، بالا رفت و استوار بر آن نشست. سپس از فرزندانش (علیه‌السّلام) و (علیه‌السّلام) خواست تا به منبر بروند و به ایراد سخن بپردازند. پس از سخنرانی کوتاه امام حسن (علیه‌السّلام)، امام حسین (علیه‌السّلام) از منبر، بالارفت و پس از حمد و ثنای الهی و درود فرستادن بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ، فرمود: "ای مردم! از جدم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که می‌فرمود: 🔹«علی (علیه‌السّلام)، شهر هدایت است، پس هر کس به آن در آید، نجات می‌یابد و هر کس جا بماند، هلاک می‌شود. " سپس از منبر پایین آمد و مورد استقبال گرم پدر قرار گرفت؛ علی (علیه‌السّلام) به سوی او رفت و او را به سینه‌اش چسباند و وی را بوسید 📚شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۴۲۵. 🔹پیامبر گرامی اسلام در مورد وجود نازنین امام حسین علیه السلام فرمودند: 🔺اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة 📚عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج ‏1، ص 59 – 64، «» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ▪️کانال عاشقان‌امیرالمومنین علی‌(ع)👇 @asheghan_amir_momenin_ali
📌 علی عليه السلام فرمودند: ای مردم! مالی نافعتر از عقل نیست، فقری سخت تر از جهل نیست، واعظی بلیغ تر از خلوص نیست، عقلی چون دوراندیشی نیست، عبادتی چون اندیشه نیست، یاوری مطمئنتر از مشورت نیست، هیچ تنهائی چون خودپسندی نیست، هیچ پرهیزگاری چون خودداری (از گناه) نیست، هیچ بردباری بسان صبر و سکوت صمت نیست 📚الكافی ج ۸ ص ۲۰. «» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ▪️کانال عاشقان‌امیرالمومنین علی‌(ع)👇 @asheghan_amir_momenin_ali
🔻حتما تا انتها بخوانید 💠 به آسمان رود و کار آفتاب کند فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعی روایت کرده: یکی از طلبه‌های حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشواری غیر قابل تحملّی بود. روزی از روی شکایت و فشار روحی کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین عرضه می‌دارد: شما این لوسترهای قیمتی و قندیل‌های بی‌بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده‌اید، درحالیکه من برای اداره امور معیشتم در تنگنای شدیدی هستم؟! شب را در خواب می‌بیند که آن آن حضرت به او میفرماید: اگر میخواهی در نجف مجاور من باشی اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگی است و اگر زندگی مادی قابل توجهی میخواهی باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنی، چون حلقه به در زدی و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو: 💌به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف میشود و عرضه میدارد: زندگی من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله میدهید! بار دیگر حضرت را خواب می‌بیند که میفرماید: سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع میتوانی استقامت ورزی اقامت کن، اگر نمیتوانی باید به هندوستان به همان شهر بروی و خانه فلان راجه را سراغ بگیری و به او بگویی: 💌به آسمان رود و کار آفتاب کند پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب‌ها و لوازم مختصری که داشته به فروش می‌رساند و اهل خیر هم با او مساعدت میکنند تا خود را به هندوستان میرساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را میگیرد، مردم از این که طلبه‌ای فقیر با چنان مردی ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب میکنند. وقتی به در خانه آن راجه میرسد در میزند، چون در را باز میکنند می‌بیند شخصی از پله‌های عمارت به زیر آمد، طلبه وقتی با او روبرو میشود میگوید: 💌به آسمان رود و کار آفتاب کند فوراً راجه پیش خدمت‌هایش را صدا میزند و میگوید: این طلبه را به داخل عمارت راهنمایی کنید و پس از پذیرایی از او تا رفع خستگی‌اش وی را به حمام ببرید و او را با لباس‌های فاخر و گران قیمت بپوشانید. مراسم به صورتی نیکو انجام میگیرد و طلبه در آن عمارت عالی تا فردا عصر پذیرایی میشود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن در جای مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصی که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت: وقتی به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش برای آنان آماده است. هنگامی که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جای برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جای ویژه خود نشست. آنگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ میشود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم، و همه میدانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکی از آنها را برای او عقد میبندم، و شما ای عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جاری کنید. چون صیغه جاری شد طلبه که در دریایی از شگفتی و حیرت فرو رفته بود، پرسید: ❇️شرح این داستان چیست؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین شعری بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم؛ به شعرای فارسی زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعرای ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگی به دل نمیزد، پیش خود گفتم حتما شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین قرار نگرفته، لذا با خود نذر کردم اگر کسی پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتی مطلوب بگوید، نصف دارایی‌ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: من گفته بودم: به ذرّه گر نظر لطف بو تراب کند طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین است. راجه سجده شکر کرد و خواند: به ذرّه گر نظر لطف بو تراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند🌟 📗منبع: کتاب داستان‌های عبرت‌آموز از شیخ حسین انصاریان. «» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ▪️کانال عاشقان‌امیرالمومنین علی‌(ع)👇 @asheghan_amir_momenin_ali
* بدون  و تکرار ۱۱۰ بار نام مبارک امام علی علیه السلام در وصف حضرتش:* علی عالی علی اعلی علی والی علی والا علی روح همه دلها علی سرلوح هر املا علی کرّارعلی سردار علی سرّوعلی اسرار علی سرور علی سالار علی حاء وعلی طاها علی اکمل علی علی علی علی و علی علی درّ کلام ما علی اعلم علی علی علی مرحم علی هم دم علی همدم علی   علی لا لا علی   علی   علی علی دائم علی سلم و علی       علی  سرّ  دعای  ما علی همه علی حکم و علی محکم علی حال و علی علی ولیِّ ما علی کی در آمد علی کو در مرام آمد علی روح آمد     علی کلام ما علی مُلک و علی    علی سِلک وعلی علی عَلی حالک   علی داروی دردما علی اسعد علی علی علی علی کو در مولود   علی آگاهی دلها علی علی علی علی علی محو روی داور علی آرام دل ما را علی دُرّ الله علی صهر رسول الله علی عَلَی الاَرواح علی عَلی دلم مملوّ مِهر او علی را مهر گو مگو اصلا علی را هو ملک مَهو روی مولا درهمه عالم ومهو علم او آدم علی اعلا عَلَی الآدم علی اعلا عَلَی علی را دم دهم هردم دهم درراه او سرهم علی وردم علی روحم علی آرامه ی دلها علی و علی علی و علی سامع علی وعلی مادح علی دل اعما علی هم اسم الله و علی همراه الله و علی را گو الله صدا سرده علی مولا علی‌ وعلی علی مرد و علی علی را در سماء مائد علی دارد را علی و علی آمر علی راحِم علی عامر علی وعلی همه مهو روی مولا علی وعلی گوهر علی واکرده اوهر در کسی اسم علی آرد    رود همّ همه دلها علی دلداده همسر   دل آرام علی همسر و کرده مدح او همسر علی را همسری والا محمد را علی محمد را علی داماد گلی علی را داد که او عطر همه گلها دلم مِهر ولی دارد دمادم اسم اوآرد سروری در دلم کارد سرم گَردِ ره مولا  صد و ده مرحله اسم علی آورده ام که هر مصراع سردادم مدد مولا مددمولا مدد مولا 🤲🏼🤲🤲🏼🤲🤲🏼🤲🤲🏼🤲برجمال پرنورش صلوات https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan ع