eitaa logo
آیه های چشمانت
433 دنبال‌کننده
65 عکس
5 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی آثار و اشعار محمدرضا کاکایی(شِفای اصفهانی) ارتباط با ادمین: @Kakaeimohammadreza کانالهای مرتبط: @behesht_e_hashtom @sher_moaser
مشاهده در ایتا
دانلود
چه شبهایی که در دل ریختم خوناب دردم را کشیدم تا سحر بر دوش حسرت آه سردم را گذشتم از خطوط قرمز احساس و با دستم گره کردم به پای جاده روح دوره گردم را من آن برگم که درحجم هجوم باد پائیزی شب سرد خیابانی رقم زد مرگ زردم را شکسته قایق موجم که کرده سیلی صخره هزاران بار نیلی صورت دریانوردم را ملال آورترین بغضم که نتوانست بنشاند نسیم خاطری از چهره آئینه گردم را چه باید کرد وقتی نیست گوش محرم چاهی که گویم مو به مو در خلوتش اسرار دردم را بنائی سخت ویرانم که می داند دل تنگم نکرده با خودش کس، آنچه من با خویش کردم را نفس پشت نفس آورده ام کم خوب می دانی! امید بازگشتم نیست دم از پشت هر دم را @mohammadrezakakaei
گفتی گفته رفیقی از سنگ تمام؟! گفتم که پی چه ای از این گفته خام؟ گفتی که گذشته دور بی معرفتی گفتم بگذر از این سخن، ختم کلام @mohammadrezakakaei
رفتی و سوگت بهاری کرد باغ ژاله را باز کردی تازه در من، داغ چندین ساله را قطره قطره ریختم در خویش و بارانی شدم آب دادم با گلاب اشک باغ لاله را گفته بودم بی تو خواهد مرد در من زندگی با غمت دادی به دستم آلت قتاله را همچو جان بودی درون سینه پر درد من گو چگونه کم کنم اندوه و آه و ناله را داد پائیزت به دست باد مست پر غرور در خزان آباد حسرت حاصل آلاله را با غروبت رفت نور عشق و امید از دلم در نگاهم کرد بنیان درد، باغ ژاله را @mohammadrezakakaei
گر چه در نیمه راه حادثه ایم فرصت عمر همچنان باقیست تا زمان رحیل بی تردید در چراگاه درد باید زیست ایستگاه توقف ما را در بلیط قضا نوشته قدر تا سوار قطار مرگ شدن زحمت و رنج و غم نیاید سر این بلیط دو سر به لطف پدر از ازل شد به ناممان صادر پدر از باغ خلد رانده شد و ما به بیراه غم شدیم عابر چه بلایی عظیم تر از این چه غم و غربتی چو این سنگین فرق مابین سیب و گندم چیست؟! وقتی آوارگی است سهم زمین آدم آواره شد که ابلیس از بخل و آز و دروغ زاده شود رانده شد از بهشت تا یک عمر کوچ گرد هوای جاده شود گر چه گفتند کار شیطان بود از حریم بهشت رانده شدن نیست جز خودزنی گناهی که سر زند گهگداری از تو و من @mohammadrezakakaei
یارب بگذار خنده بر لبهایش وا کن به سرای مهربانی پایش آن را که به رسم دوستی در دل ماست تا لحظه سخت جان سپردن جایش @mohammadrezakakaei
تا چند اسیر این جماعت بودن آلوده واژه حماقت بودن آیا نرسیده است ای مرگ کنون ما را به جهان زمان راحت بودن؟ @mohammadrezakakaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن روز که با تو آشنا شد دل من بدجور به عشق مبتلا شد دل من ای رفتن تو قفل غمی بر جانم با آمدنت چقدر وا شد دل من @mohammadrezakakaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کی زبان قهر جنبد در دهان دوستی هر زبانی فرق دارد با زبان دوستی دوستی های زبانی جز ریا و مکر نیست بگذر از آنکس که وا کرده دکان دوستی دوستی مجموعه ای از تلخی و شیرینی است کی جدا گردند شهد و شوکران دوستی صحبت صاحب خرد جز احترام دوست نیست نیست جز نقل محبت در بیان دوستی هیزم آماده بزم سخن چینان مشو کین گداز آتش زند در استخوان دوستی تا ابد دارد شراب کهنه لطف دیگری نو که می آید مده از کف، عنان دوستی هر که خورد از این نمک، هرگز نمکدان نشکند جز نمک نشناسهای بزم نان دوستی @mohammadrezakakaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا