『 • #امام_شناسے • 』
『 • #جلسہ_بیست_وهشتم • 』
『امیرالمومنین علے علیہ السلام 』
فاتح دژ خیبر
پیامبر اسلام در سال ھفتم ھجرت تصمیم بھ خلع سلاح یھودیان خیبر گرفت انگیزہ پیامبر در این اقدام دو امر بود . خیبر بہ صورت كانون توطئھ و فتنه بر ضد حكومت نو بنیاد اسلامى در آمدہ بود و یھودیان این قلعه بارھا با دشمنان اسلام در حملہ بہ مدینہ ھمكارى داشتند, بویژہ در جنگ احزاب نقش مھمى در تقویت سپاہ احزاب داشتند گرچه در آن زمان ایران و روم بھ صورت دو امپراتورى بزرگ , با یكدیگر جنگھاى طولانى داشتند, ولى ظھور اسلام به صورت یك قدرت سوم براى آنان قابل تحمل نبود, از اینرو ھیچ بعید نبود كه یھودیان خیبر آلت دست كسرى یا قیصر گردند و با آنھا براى كوبیدن اسلام ھمدست شوند و یا ھمانطور كه مشركان را بر ضد اسلام جوان تشویق كردند این دو امپراتورى را نیز براى درھم شكستن قدرت این آیین نوخاسته تشویق كنند.
این مسائل پیامبر را بر آن داشت كه با ھزار و ششصد نفر سرباز رھسپار خیبر شود.
قلعه ھاى خیبر دارى استحكامات بسیار و تجھیزات دفاعى فراوان بود و مردان جنگى یھود بشدت از آنھا دفاع مى
كردند.
با مجاھدتھا و دلاوریھاى سربازان اسلام قلعھ ھا یكى پس از دیگرى اما به سختى و كندى سقوط كرد ولى دژ قموص كه بزرگترین دژ و مركز دلاوران آنھا بود, ھمچنان مقاومت مى كرد و مجاھدان اسلام قدرت فتح و گشودن آن را نداشتند و سر درد شدید رسول خدا (ص ) مانع از آن شدہ بود كه خود پیامبر (ص ) در صحنه نبرد شخصاً حاضر شود و فرماندھى سپاہ را برعھدہ بگیرد, از اینرو ھر روز پرجم را به دست یكى از مسلمانان مى داد و ماءموریت فتح آن قلعه را بھ وى محول مى كرد ولى آنھا یكى پس از دیگرى بدون اخذ نتیجه باز مى گشتند.
روزى پرچم را به دست ابوبكر و روز بعد بھ عمر داد و ھر دو نفر بدون اینكه پیروزى بھ دست آورند بھ اردوگاہ
ارتش اسلام باز گشتند
تحمل این وضع براى رسول خدا (ص ) بسیار سنگین بود. حضرت با مشاھدہ این وضع فرمود:فردا این پرچم را به دست كسى خواھم داد كھ خداوند این دژ را به دست او مى گشاید; كسى كہ خدا و رسول خدا را دوست مى دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست مى دارند
آن شب یاران پیامبر اسلام در این فكر بودند كھ فردا پیامبر پرچم را بھ دست چہ كسى خواھد داد؟ ھنگامى كه آفتاب طلوع كرد سربازان ارتش اسلام دور خیمہ پیامبر را گرفتند و ھر كدام امیدوار بود كھ حضرت پرچم را به دست او دھد. در این ھنگام پیامبر فرمود على كجاست ؟عرض كردند: به درد چشم دچار شدہ و به استراحت پرداخته است . پیامبر فرمود: على را بیاورید.وقتى على (ع ) آمد, حضرت براى شفاى چشم او دعا كرد و به بركت دعاى پیامبر ناراحتى على (ع ) بھبود یافت . آنگاہ پرچم را به دست او داد. على (ع ) گفت :یا رسول اللہ آنقدر با آنان مى جنگم تا اسلام بیاورند. پیامبر فرمود: به سوى آنان حركت كن و چون بھ قلعه آنان
رسیدى ابتداءًا آنان را به اسلام دعوت كن و آنچه در برابر خدا وظیفه دارند (كھ از آیین حق الھى پیروى كنند) به
آنان یادآورى كن . به خدا سوگند اگر خدا یك نفر را بھ دست تو ھدایت كند, بھتر از این است كه دارى شتران سرخ
موى باشى .
على (ع) رھسپار این ماموریت شد و آن قلعھ محكم و مقاوم را با شجاعتى بى نظیر فتح نمود .