eitaa logo
محبان الزهرا سلام الله علیها
2.7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
92 فایل
ارتباط با ادمین @hajhemat_9350
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نماهنگ "خدانگهدار" باصدای 👤حاج محمدرضا طاهری نوکر تو شرمنده ته که کم گذاشت شرمنده ته که پای روضه جون نداد..🥀💔 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حلول ماه ربیع الاول بر شما عزیزان مبارک 🌺 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
😍🍭 رفیقت‌گرخداباشد، هوادار؎قوی‌داریッ💚' 💝 https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبان الزهرا سلام الله علیها
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 #رمان_قصه_دلبری #پارت_۲۲ چشمش برق می زد. گفت:((تو همون
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 ٢٣ همان شب رفتیم زیارت شهدای گمنام دانشگاه آزاد. پشت فرمان بلند بلند می‌خواند :((دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم /خیلی حسین زحمت ما را کشیده است!)). کنار قبور شهدا شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل. یاد روزهایی افتادم که با بچه ها می آمدیم اینجا و او همیشهٔ خدا اینجا پلاس بود. بودنش بساط شوخی را فراهم می کرد که ((این باز اومده سراغ ارث پدرش!)) سفرهٔ خاطراتش را باز کرد که به این شهدا متوسل شده یکی را پیدا کنند که پای کارش باشد. حتی آمده و از آنها خواسته بتواند راضی ام کنه به ازدواج. میگفت قبل از اینکه قضیهٔ ازدواجمان مطرح شود، خیلی از دوستانش می آمدند و دربارهٔ من از او مشورت می خواستند.حتی به او گفته بودند برایشان از من خواستگاری کند. غش غش می‌خندید که ((اگه میگفتم دختر مناسبی نیست، بعداً به خودم میگفتن پس چرا خودت گرفتی ش؟ حتی گفت :((اگه اسلام دست و پام رو نبسته بود، دلم میخواست شما رو یه کتک مفصل بزنم!)) آن کَل کَل های قبل از ازدواج، تبدیل شدند به شوخی و بذله گویی. آن شب، هرچه شهید گمنام در شهر بود، زیارت کردیم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❌ https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
محبان الزهرا سلام الله علیها
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 #رمان_قصه_دلبری #پارت_٢٣ همان شب رفتیم زیارت شهدای گمنا
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 فردای روز عقد رفتیم خانهٔ خالهٔ مادرش. آنجا هم یک سرِ ماجرا وصل می شد به شهادت. همسر شهید بود، شهید موحدین. روز بعد از عقد نرفتم امتحان بدهم. محمدحسین هم ظهرش امتحان داشت. با اعتماد به نفس، درس نخوانده رفت سر جلسه. قبل از امتحان نشسته بود پای یکی از رفقایش که کل درس را در ده دقیقه برایش بگوید. جالب اینکه آن درس را پاس کرد. قبل از امتحان زنگ زد که ((دارم میام ببینمت!)) گفتم:(( برو امتحان بده که خراب نشه!)) پشت گوشی خندید که ((اتفاقا میام که امتحانم خراب نشه!))آمد. گوشه حیاط ایستاد، چند دقیقه ای با هم صحبت کردیم. دوباره این جمله را تکرار کرد :(( تو همونی که دلم میخواست، کاش منم همونی بشم که تو دلت میخواد!)) رفت که بعد از امتحان، زود برگردد. تولدش روز بعد از عقدمان بود. هدیه خریده بودم:پیراهن، کمربند، ادکلن، نمی دانم چقدر شد، ولی به خاطر دارم چون می خواستم خیلی مایه بگذارم، همه را مارک دار خریدم و جیبم خالی شد. بعد از ناهار، یک دفعه با کیک و چندتا شمع رفتم داخل اتاق. شوکه شد. خندید:((تولد منه؟ تولدتوئه؟ اصلا کی به کیه؟)) وقتی کادو را بهش دادم گفت :((چرا سه تا؟)) خندیدم که ((دوست داشتم؟!)) نگاهی به مارک پیراهنش انداخت و طوری که توی ذوقم نزده باشد، به شوخی گفت:((اگه ساده‌ترم می خریدی، به جایی بر نمی‌خورد!)) یک پیس ادکلن را زد کفت دستش. معلوم بود خیلی از بویش خوشش آمده:((لازم نکرده فرانسوی باشه. مهم اینه که خوش بو باشه!)) برای کمربند چرم دورو هم حرفی نزد. آخر سر خندید که ((بهتر نبود خشکه حساب می کردی می دادم هیئت؟)) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❌ https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
_از‌حجم‌فراخوان‌۲۵‌شهریور همین‌بس‌کہ‌یگان‌ویژه میدون‌انقلاب‌ایستگاه‌صلواتےزده😂‼️ عکس‌ها‌:‌۲۵‌شهریور‌ساعت‌۱۸:۰٠ تهران-میدان‌انقلاب یکےاز‌مکان‌هاےاصلےفراخوان‌ها 🌿 😂🎈 https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
"🌹✨" برای زمینه سازی ظهور امام زمان عجل‌الله تنها شعار دادن کافی نیست ، باید حرکت کرد،و در عمل ارادت خود را نشان داد .. ♥️ https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ♥ -بسم‌الله...🌸 بخونیم‌باهم...🤲🏻 اللهم کن لولیک...🍃 🕊 https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 توقیمت‌داری! اینجورآدم‌هاانگیزه‌دارن‌ ازخودشون‌مراقبت‌کنن ..!!(:✨ 🎤 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
◾️امام رضا علیه السلام : حقیقت ایمان انجام واجبات و دوری از محرمات(گناهان) است. 📚تحف العقول ص۴۹۵ 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برنامه کتابخوانی📚🤓 رمان قصه دلبری، زندگینامه شهید محمدحسین محمدخانی است که از زبان همسرشون نوشته شده.... 🔰هر روز دو پارت از این رمان در کانال قرار داده میشود که امیدوارم دوست داشته باشید😍😍 📢تازهههه از این کتاب هم قراره ان شاءﷲ بزودی یه مسابقه خیلی عالی برگزار کنیم که جوایز نفیسی داره 🎊 📌یادتون نره کانال رو به دوستان و اطرافیانتون معرفی کنید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282 🔸سپاس از همراهی همه شما بزرگواران💐🙂.