eitaa logo
محبان الزهرا سلام الله علیها
2.6هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
92 فایل
ارتباط با ادمین @hajhemat_9350
مشاهده در ایتا
دانلود
محبان الزهرا سلام الله علیها
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 #رمان_قصه_دلبری #قسمت_شصت اگه اخلاص داشته باشی کاریه د
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 دادن!» متوجه نمی شدم چه میگوید بعد که آمد و توضیح داد که چه گذشته، تازه ترس افتاد به جانم. می خواستم بگویم نرو. نیازی به قهر و دعوا نبود. می توانستم با زبان خوش از رفتن منصرفش کنم باز حرفهای آقای پناهیان تسکینم می داد. می گفت: «مادری تنها پسرش میخواسته بره جبهه به زور راضی میشه. وقتی پسرش دفعه اول بر می گرده، دیگه اجازه نمیده اعزام بشه یه روز که این پسر میره برای خرید نون، ماشین میزنه بهش و کشته میشه. این نکته آقای پناهیان در گوشم بود با خودم گفتم: اگه پیمونه عمرش پر بشه و با مریضی و تصادف و اینا بره، من مانع هستم از اول قول دادم مانع نشم وقتی از سوریه بر می گشت بهش میگفتم حاجی گیرینوف شدی هنوز لیاقت شهادت رو پیدا نکردی؟ در جوابم فقط میخندید. این اواخر دو تا پلاک می انداخت گردنش میگفتم فکر می کنی اگه دو تا پلاک بندازی، زودتر شهید میشی؟ میلی به شهادتش نداشتم، بیشتر قصد سر به سرگذاشتنش را داشتم میگفت: بابا این پلاکا هر کدوم مال یه مأموریته!» تمام مدت مأموریتش خانه پدرم بودم و آنها باید اخم و تخم هایم را به جان می خریدند. دلم از جای دیگر پر بود سر آنها غر میزدم. مثل بچه ها که بهانهٔ مادرشان را می گیرند احساس دلتنگی می کردم. پدرم از بیرون زنگ میزد خانه که «اگه کسی چیزی نیاز داره براش بخرم!» بعد میگفت: «گوشی رو بدین مرجان!» وقتی ازم میپرسید سفارشی چیزی نداری می گفتم:..... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📚 ادامه دارد... 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 «همه چی دارم فقط محمد حسین اینجا نیست. اگه میتونی اون رو برام بیار!» نه که بخواهم خودم را لوس کنم جدی می گفتم پدرم می خندید و دلداری ام می داد. بعدها که پدر و مادرم در لفافه معترض شدند که « یا زمانای مأموریتت رو کمتر کن یا دست همسرت رو بگیر و با خودت ببر خیلی خونسردگفت :با نرفتنم مشکلی ندارم ولی اون وقت شما می تونید جواب حضرت زهرا(س) رو بدین؟» پدرم ساکت ،شد مادرم هم نتوانست خودش را کنترل کند و زد زیر گریه. شرایطی نبود که مرا همراه خودش ببرد به قول خودش در آن بیابان مراکجا می برد. البته هر وقت از آنجا پیام میفرستاد یا تماس میگرفت میگفت تنها مشکل اینجا نبود توئه! همه سختیا رو میشه تحمل کرد الا دوری تو نمیدانم به دلیل وضعیت کاری بود یا چیزهای دیگر ولی هر دفعه تأکید میکرد کسی از ارتباطمون بو نبره فقط مادرم خبر داشت. روزهایی را که نبود، میشمردم همه میدانستند دقیقاً حساب روزها و ساعتهای نبودش را دارم. یک دفعه خانمی از مادر شوهرم پرسید: «چند روزه رفته؟ ایشان :گفتند بیست و پنج روز گفتم یه روز کم گفتین گفتند چطور مگه؟» گفتم ماه قبل ۳۱ روزه بوده.)) اطرافیانم تعجب میکردند که تو چطور میفهمی محمد حسین پشت دره؟ می گفتم از در آسانسور در آن را ول میکرد عادت کرده بودم به شنیدن صدای محکم به هم خوردنش. یک دفعه تصمیم گرفت .مو بکارد رفت دنبال کلینیک خوب و مطمئن هزینه...... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📚 ادامه دارد... 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عوض کل حواله هایی که...😔 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جدول مدیریت اعمال در قالب یک برنامه روزانه 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
20.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ثواب و فضیلت روزه گرفتن در ماه رجب 🎙حجت الاسلام فرحزاد 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم: وای بر کودکان آخرالزمان از دست پدرانشان. پرسیدند: ای پیامبر خدا! از پدران مشرک‌شان؟ فرمودند: نه از پدران مؤمن‌شان که چیزی از واجبات به آنان نمی‌آموزند... 📚به نقل از مستدرک‌الوسائل، ج۱۵، ص۱۴۴ 👦🏻👧🏻 https://eitaa.com/moheban_alzahra135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 اینجا پسری بر مادری روضه خواند😭😔 🏴 روضه فرزند شهیده سیده صغری حسینی بر تابوت مادرش؛ مادر ما از پهلو ترکش خورد. این مادر شهیده از شهدای کرمان هستند ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبارک باشد آمدن ماه رجب 🎊🌸 💫 ماهی که 🌸اولین روزش باقری، 💫سومینش نقوی، 🌸دهمینش تقوی، 💫سیزدهمینش علوی، 🌸نیمه اش زینبی و بیست و هفتمش محمدی است.🌸💐 https://eitaa.com/moheban_alzahra135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ نسیم صبـح به پاداش جاݩِ ما بستاݩ! ببر به حضـرت جاناݩ سلامِ منتــظراݩ ✨ 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
27.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷علت برخورد سرد سید بحرالعلوم با ملا مهدی نراقی چه بود؟ 🔶️به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محبان الزهرا سلام الله علیها
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 #رمان_قصه_دلبری #قسمت_شصت_و_دوم «همه چی دارم فقط محمد
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 همه جا تقریباً در یک سطح بود. راستش قبل از ازدواج می گفتم: «با آدم کور و شل ازدواج میکنم ولی به ازدواج با آدم کچل تن نمیدم!» دوستانم گفتند اگه بعدها کچل شد چی؟ می گفتم؛ اگه پشت سر پدر و عموهای دوماد رو نگاه کنی، متوجه میشی!» با دلی که از من برد کم مویی اش را ندیدم سر این قصه همیشه یاد غاده همسر شهید چمران میفتم باورم نمیشد میخندیدم که این را بلوف زده مگر میشود کسی کچلی شوهرش را نبیند؟ جالب اینجا بود، که ریالی هم پول نداشت هزینه مو کاشتن شش میلیون تومان می شد، بعد که شامپو و یک مشت خرت و پرتهایش را هم خرید شد هفت میلیون تومان گفتم: از کجا میخوای این همه پول رو بیاری؟» گفت: «به مامانم میگم. پول رو که گرفتم یا مو می کارم یا به یه زخمی می زنم!» می گفت: «میرم مو می کارم بعد به همه میگم تو دوست داشتی!» گفتم: توپ رو بنداز توی زمین من ولی به شرط حق السکوت!» گفتم: «باید من رو تو ثواب جبهه هایی که داری میری شریک کنی. سوریه، کاظمین و بیابانهایی که میرفتی برای آموزش خندید که «همین؟ اینا که چه بخوای چه نخوای همه ش مال توئه. وسط مأموریت هایش بود که مو کاشت. دکتر می گفت: «تازه سر سال تراکمش مشخص میشه و رشد خودش رو نشون میده! میخواست دو ماهی که باید کلاه میگذاشت و کرم میزد سوریه باشد که از دوستانش کمتر کسی متوجه شود........ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📚 ادامه دارد... 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 وقتی لاغر می شد مادرم ناراحت میشد ولی میدیدم خودش از اینکه لاغر شده بیشتر خوشحال است. میگفت: بهتر میتونم تحرک داشته باشم و کارام رو انجام بدم مادرم حرص میخورد به زور دوسه برابر به خوردش میداد. غذاهای سفارشی و مقوی برایش میپخت آبگوشت ماهیچه و آش گندم اگر میگفت: نمیتونم بخورم مادرم از کوره در می رفت که یعنی چی؟ باید غذا بخوری تا جون داشته باشی. همه عالم و آدم از عشق و علاقه اش به کله پاچه خبر داشتند مادرم که جای خود تا دوباره نوبت مأموریتش برسد چند دفعه کله پاچه برایش بار میگذاشت. پدرم میخندید که کاش این بنده خدا همیشه اینجا بود تا ما هم به نوایی میرسیدیم! پدرم بهش میگفت: شما که هستی میگه میخنده و غذا میخوره ولی وای به روزایی که نیستی خیلی بد اخلاق میشه به زمین وزمون گیر میده اگه من یا مادرش چیزی بگیم سریع به گوشه قباش بر می خوره ما رو کلافه میکنه. ولی شما اگه از شب تا صبح هم بهش تیکه بندازی جواب میده و میخنده به پدرم حق میدادم. زور میزدم با هیئت رفتن و پیاده روی و زیارت سرگرم شوم اما اینها موضعی تسکینم میداد ،دلتنگی ام را از بین نمیبرد گاهی هم با گوشی خودم را سرگرم میکردم وقتی سوریه بود هر چیزی را که میدیدم به یادش می افتادم حتی اگر منزل کسی دعوت بودم یا سر سفره اگر غذایی بود که دوست نداشت یا برعکس خیلی دوست داشت در مجالسی که میرفتم و او نبود باز دلتنگی خودش را.... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📚 ادامه دارد... 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸رهبر عزیز انقلاب: همه باید برای حضور مردم در صحنه انتخابات تلاش کنند. هرکسی که مخاطب دارد ، وظیفه دارد مردم را به حضور در این امر حق توصیه کند. 🗳 ✅ 🔹به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه یه اتفاقی واسه ما افتاد بدونید که ما لیاقت شهادت رو نداشتیم ماه رجب بود در رحمت خدا خیلی باز بود:)))❣ 🌙 🔸به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت مقدس آقاجانمون 🖐🌹 🟢 آیت الله (ره) به شاگردان خود توصیه می کردند: 🔵 هر که از خانه بیرون می آیید، یک سلام به علیه السلام عرض کرده و یک حاجت♥️ بخواهید. 🌸🍃 🌹زمینه ساز ظهور باشیم 🖐🌹 •~🌼🍃🌼~• به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بیدارشدن امروزت را شوخی نگیر به آن عادت کرده ای؟ ولی ممکن بود هرگز بیدار نشوی امروز را با امید زندگی کن... بلند شو و به زندگی سلام کن صبح زیبای زمستونیت بخیر 😍 ❄️ به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
. در دل سنگ من افتاده هوای نجفت مثل آن چاه که دلتنگ صدای تو شده 💚 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282
محبان الزهرا سلام الله علیها
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 #رمان_قصه_دلبری #قسمت_شصت_و_چهارم وقتی لاغر می شد مادر
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸 🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸 🌿🌸 🌸 داشت....به هر حال وقتی انسان طعم چیزی را چشیده و حلاوت آن را حس کرده باشد در نبودش خیلی بهش سخت میگذرد. در زمان مرخصی اش میخواست جورِ نبودنش را بکشد، سفره می انداخت، غذا می آورد ،جمع میکرد ،ظرف میشست. نمی گذاشت دست به سیاه و سفیدبزنم. می نشست یکی یکی لباسها را اتو میزد مهارت خاصی در این کار داشت و اتوکشی هیچ کس را قبول نداشت همان دوران عقد یکی دوبار که دید چند بار گوشهٔ دستم را سوزاندم گفت :اگه تو اتو نکنی بهتره مدتی که تهران بود، جوری برنامه ریزی میکرد که برویم دیدن خانواده یکی از همرزمانش از بین دوستانش فقط با یکی از رفیق هاش گرم بودند و رفت و آمد داشتیم. میشد بعضی شبها همان جا می‌خوابیدیم و وقتی هم هردو،نبودند باز ما خانمها باهم بودیم. راضی نمیشدم دوباره مادر شوم .میگفتم: فکرشم نکن عمراً اگه زیر بار بچه و بارداری برم خیلی که روضه خواند الان تکلیفه و آقا گفته ان بچه بیارید و میخواست با زیاد شدن نسل شیعه متقاعدم ،کند. بهش گفتم :اگه خیلی دلت بچه میخواد میتونی بری دوباره ازدواج کنی کارد بهش میزدی خونش در نمی آمد. می گفت: چند سال سختی کشیدم که آخر از یکی دیگه بچه داشته باشم؟ به هر چیزی دست زد که نظرم را جلب کند اما فایده نداشت. نه اوضاع و احوال جسمی ام مناسب بود نه از نظر روحی آمادگی اش را داشتم سر امیر محمد پیر....... ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📚 ادامه دارد... 🍃به جمع محبان الزهرا سلام الله علیها بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/2921857276C987663e282 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿