eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
294 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
♡به نام او که بی نگاهش، هیچ نباشیم . 🍃دلا طمع مبر از لطف بی نهایت دوست چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست* . 🍃می دانی؟ سرشار گشته ام از و رجاء. سرشار از به وجود فرصت اثبات ادعا و بیم از وسوسه های وهم آلود بی امان. سر شار از امید به لطف بی نهایت دوست و بیم از غرور و طمع و شایبه ی این، .😞 سرشار از امید به و بیم از گرفتاری. سرشار از امید به شبیه شدن به چون که همچون ، آن دایره دار عشق ابدی و عزیز ، نفس کشید و کوشید و چون او ، سر و جان به پای سخن عاشقی باخت. و بیم از به و .😔 . 🍃می دانی؟ سرشار گشته ام از خوف و رجاء. و همین حیرت است که عاشق را هویدا می کند و یاوه گویان جاهل را، رسوا.😥 . 🍃به راستی، من در کدامین جرگه ام؟ یا عاشق؟ یا دل داده؟ . 🍃تو در کدامین جرگه ای؟ "خود" را بکاو. شو. دل را، از دالان سهمناک و سیاهش، رهایی ده و رنگ عشق را، ارزانی اش دار. رنگ خون را.🌹 در سرای ما، منتهای عشق، است!❤ . پ.ن: *جناب حافظ . ✍نویسنده : . به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۶ تیر ۱۳۶۵ . 📅تاریخ شهادت : ۱۸ آبان ۱۳۹۶ .دیرالروز سوریه .🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۳ . @mohebin_velayt_shohada آیدی کانال 👆🌹
🌹شهید_وحید_فرهنگی‌والا 🔅 تاریخ تولد: ۱۵ مهر ۱۳۷۰ 📆 تاریخ شهادت: ۱۵ آبان ۱۳۹۷ 📌مزار شهید: تبریز 🕊محل شهادت : بوکمال سوریه ⭕️ وهب را که میشناسی؟ از او که می خواندم، پیش از خودش همسرش را می ستودم‌. صبرش را، شهامتش را، عمق عشقش را. مگر نه اینکه عشق، خلاصه می شود در رضای معشوق. ➖ آنگاه که دل وهب، می تپید برای عروج، برای لبیک و برای وصال، دختری دلداده، بندهای دلبستگی را از روحش می شکافت و مردش را به آغوش پر ارج دلدار حقیقی می‌سپرد. ➖ و من در این اندیشه ام که چه بسیار وهب ها و هانیه ها، در فراسوی مرزهای عشق، روح هایشان را به یکدیگر پیوند می زنند و جان‌نثاری می کنند بهر حق. ➖ و من در این اندیشه ام که سمیه بانو، آنگاه که به پیشواز مردش می رفت، قلبش حامل چه احساسی بود؟ آنگاه که با رزهای سرخی که خون عشق از آنها می چکید و معجری سپید که از سرور سپیدبختی یارش به سر داشت، به پیشواز مالک قلبش می رفت، به چه می اندیشید؟ ➖آنگاه که برای آخرین بار، انگشتان لرزانش را روی پوست تهی از گرمای او میکشید، چه از ما می خواست؟ چیزی جز تداوم راهی سرخ که سرشار از خون وهب ها و وحید ها است؟ 🔸بیا هر گونه که می توانیم، با جان و مال و علم و قلم، جهان را مهیای آمدن منجی گردانیم. بیا برخیزیم و یاعلی گوییم. ✍نویسنده : 🌷🌷🌷🌷🌷 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  🥀 ━─━────༺🇮🇷༻────━─━ @mohebin_velayt_shohada ━─━────༺🇮🇷༻────━─━