eitaa logo
کانال محبین وݪایٺ و شهدا🏴
294 دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
6هزار ویدیو
113 فایل
○•﷽•○ - - 🔶براێ شهادٺ؛ابتدا باید شهیدانھ زیسٺ"^^" - - 🔶ڪپی با ذڪر صلواٺ جهٺ شادێ و تعجیل در فرج آقا آزاد - - 🔶شرو؏ـمون⇦۱۳۹۷/۱/۲٤ - - 🔶گروھمون⇩ https://eitaa.com/joinchat/2105344011C1c3ae0fd73 🔹🔶باماھمراھ باشید🔶🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
لقب که بود⁉️ 🔰فرمانده ای که شخصا برای سرش جایزه🎁 تعیین کرد. او فقط با کلاه سبز در دشت عباس کاری کرد که رادیو عراق اعلام کرد که یک لشکر از نیروهای ایرانی🇮🇷 در دشت عباس مستقر شده است. 🔰درسال 1335 وارد شد و سریعا به نیروهای ویژه پیوست. فارغ التحصیل📜 اولین دوره رنجری در ایران بود. دوره سخت چتربازی و را در اسکاتلند گذراند. 🔰 کسی بود که در دفاع مقدس نیروهای عراقی را به اسارت گرفت، او طی نامه ای📩 به صدام او را به نبرد در فرا خواند. صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال عبدالحمید معروف به دشت عباس فرستاد🚌 🔰عبدالحمید کسی بود که در از این ایرانی شکست⚡️ خورده بود. پس از نبردی نابرابر و طولانی عراقی‌ها شکست خوردند و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به میگیرد✌️ 🔰مردم دشت عباس به او لقب داده بودند. این لقب برای او چنان با مسما بود که رادیوهای📻 دشمن هم با این لقب از او نام می بردند. او در عملیات قادر در منطقه به شهادت🌷 رسید.
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀 هر اندازه گرمای فزونی می یافت، فضای تیره که بر مرزهای سایه افکنده بود، بیشتر رو به می رفت. تا اینکه معدوم در روز #۲۶_شهریور_۱۳۵۹ طی نطقی در مجلس ، قرارداد ۱۹۷۵_الجزایر بین دو کشور را به طور یک جانبه لغو کرد. او متن را در برابر دوربین تلویزیون و داد که ایران حق در را ندارد و حاکمیت نظامی خود را بر این اعمال خواهد کرد. در پی سخنان ، ارتش در مناطق و و همچنین پاسگاه های ، ، ، ، ، و عملیات 'تجاوز کارانه انجام داد که با واکنش سریع و به موقع جان برکف مواجه شد. هواپیماهای و بمب افکن ارتش با حمله به مواضع نیروهای تا اندازه ای مانع پیشروی آنها شدند. درهمان روز به فرماندهی پایگاه اعلام آمادگی کرد تا در علیه بعثی وارد عمل شود. آنگاه حسین صبح برای آخرین بار از با هسمرش تماس گرفت تا حال را جویا شود و با او کند. هنگام این گفت و گوی تلفنی، سراسر وجود را فراگرفت، و دست چهار ماهه را در درست گرفت و او را داد. و نسبت به سرنوشت او را به شدت نگران کرده بود. هرچه از او خواهش کرد تا با آمدن او به موافقت کند، اما او نپذیرفت که به دزفول برود. آن شب بود و داشت و به همین دلیل چشمان او به خواب نمی رفتند. 🥀🕊💐🌹💐🕊🥀